باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» عرض شده این نوع احترام به زن که در غرب معمول است، یک جریان فمینیستی است، وگرنه متأسفانه از نظر فرهنگی گرفتار همان تاریخی هستند که زن را نیمهای برای تکمیل مرد میدانند که باید در خدمت مرد باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طرح خوبی است. در رابطه با تفصیل بیشتر فلسفهی صدرایی، آثار آیت اللّه جوادی و آیت اللّه مصباح کمک میکند. در ضمن از مباحث تفسیریِ آیت اللّه جوادی غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در صورتی که انسان زمینهی تأثیر آن خیرات را در دنیا فراهم کرده باشد، آن خیرات به او میرسد. مثل اینکه در دنیا دوست داشت به فقرا کمک کند و حالا که بازماندگانش، ادامهی کار او را میدهند عملاً احساس میکند خودش آن کار را انجام داده. ولی خیرات و مبرات برای چنگیزها و صدامها بیفایده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به طور اساسی، سری به آن کتاب زده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است که شما سر به سر خودتون نگذارید و انتظار بیجا از خود نداشته باشید. فراموش نکنید که خداوند، پروردگارِ مهربانی است، نه «شیر نرّ خونخوارهای». خودش می داند که چه موقع شما را خوشحال کند و چه موقع غمگین نماید، قلبها در دست اوست، شما چکارهاید؟ به گفتهی مولوی:
· زیر دریا خوشتر آید یا زبر ** تیر او دل کش تر آید یا سپر
· پاره کردهی وسوسه باشی دلا ** گر طرب را باز دانی از بلا
· گر مرادت را مذاق شکر است ** بیمرادی نه مراد دل بر است
· هر ستارهش خونبهای صد هلال ** خون عالم ریختن او را حلال
· ما بها و خونبها را یافتیم ** جانب جان باختن بشتافتیم
· ای حیات عاشقان در مردگی ** دل نیابی جز که در دل بردگی
· من دلش جسته به صد ناز و دلال ** او بهانه کرده با من از ملال
· گفتم آخر غرق تست این عقل و جان ** گفت رو رو بر من این افسون مخوان
· من ندانم آن چه اندیشیدهای ** ای دو دیده دوست را چون دیدهای
· ای گران جان خوار دیده ستی و را ** ز آن که بس ارزان خریده ستی و را
ما باید نسبت خود را با خدا درست کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً قضاوت با این فرضی که شما میکنید، بسیار مشکل است. با اینکه ما باید تا آنجا که ممکن است فرض را بر برائت بگذاریم، آدم نمیداند در این موارد چه بگوید و چه بکند؟!! حضرت امام مکرراً برای روحانیت، سادهزیستی و ذیّ طلبگی را تأکید میکردند. موفق باشید
بسمه تعالي. سلام استاد: به مناسبت شهادت شهید آوینی و به لطف خدا متن زیر را نوشتم لطفا اگر نکتهای دارید بفرمایید. «آئينهاي به نام آويني»: قرار شد در مورد کسی سخن گفته شود، که گفتن از او، جز بهحجاب بردنش حاصلی ندارد، چرا که اینقدر بر امروزهی ما مشهورات و روزمرّگیها استعلا پیدا کرده که دیدن چون آویی در این مشهورات و با عینک همین مشهورات که انگار ندیدن است. و بلکه باید گفت حضور حقیقی او را به حجاب بردن است، بدبختی ماجرا اینجاست که ندیدنهای امروز، از جنس نادانی نیست بلکه ندیدنِ امروز از جنس داناییهاست. فرا گیرشدن داناییای که بشر امروز را از عالم معنا دور کرده و در زیر خروارها از حرف های فلسفی دفن کرده و او را وادار کرده که امور غیر اصیل را اصیل پندارد. در این فضا سید شهیدان میفرماید: «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمیآید.» بنابر این به تبع در این وضع است که آدمی گرفتار تجربههای مادی میشود و از عالم معنا غافل ميشود و به تبع نسبتی با حقیقت در تاریخ خود پیدا نمیکند و دیگر طلبی در مسیر آن حقیقت اصیل نخواهد داشت. شهید آوینی نیز چنین میگوید: «باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت.» حال وقتی وضع این دوران را میبینیم از گفتن چیزی در وصف او ناامید میشویم. اما از طرفی چارهای هم نیست جز این که به اشاره سخن بگوییم شاید اهل تامل و تذکر از این حجاب، خود به حضوری دست يابند. و یک نکته اینکه امیدوارم از این چیزی که مینویسم گمانِ مشتی شعارگویی نشود چرا که سخن از غیر عاداتگفتن در امروز، به ظاهر مضحک و شعاري است، اما چارهای هم جز تذکرش نداریم. محدودکردنِ حقیقتی به نام آوینی در یک جسد شناسنامهای به نام «سید مرتضی آوینی» جفایی است به این حقیقت. آوینی را فقط یک شخص نباید دانست او آیینه ی نمایانگر تاریخ امروز ماست او بشر امروز را خارج از روزمرگی های رایج امروز متذکر حقیقتی فراتر می کند شاعران در هر تاریخ آن هویت اصیل تاریخ خود را متذکر می شوند چرا که ایشان گرفتار هوای مسموم غیر ملموس زمان خود که از شدت آمیختگی با محیط خود برای عموم بدیهی شده،نشده اند و باید گفت آوینی بیرون از لجن زار عادات تاریخ خود و با نفی هر «من» و تعینی برای خود، همان شاعرِ هویت یابی است که انسانِ گرفتار و غافل زمان خود را، با آن شأن شاعرنهی خود متذکر اصالتهاي تاریخ خود ميكند. «... شاعر، هرگز دعوت به خاک نکرده است ... او به ترک عادات میخواند و عالم خلافِ عادات هم، عالَمِ وَهم است و هم عالَمِ عشق...» آويني اگر از نفسانیت غرب و مدرنیته سخن میگفت همراه با یک نحوه خودآگاهی بود است، چرا که او خود سالکِ سیرِ از نفسانیت به سوي فناست او جنس روشنفكرياي كه خود را در دخمههاي فلسفيدنهای مملو از پُز و ژست و کوری از حقیقت گم کرده بهخوبی لمس کرده. اما باسلوکی عارفانه و ذیل حقیقتی به نام انقلاب که چشمان روشنفكريِ فلسفي امروز از ديدنش عاجزند به آن حضور اصيل نايل آمد و خود، آيينه براي ديگری شده. شهید آوینی خود را چنین از زبان خود میشناساند: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام. ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی، بسیار زیستهام. ریشِ پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان تک ساحتی» هربرت مارکوز را - بیآنکه آن زمان خوانده باشماش - طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: «عجب فلانی چه کتاب هایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد.»... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچارشدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم ...» پس اگر از انقلاب و حضرت روح الله با تمام جان دم میزند نه اینکه دم از ایدئولوژی خاصی زده باشد و نه اینکه در فضای سیاست زدهای سخن گفته باشد، چرا که آخرِ خاستگاه ایدئولوژیها، قدرتخواهی و سیاست است و قدرت به درد کسی میخورد که مرگاندیش نباشد و به دردِ کسی میخورد که دچار نفسانیتهای خود باشد. اوخود از مرگ اینگونه میگوید: «... حقیقت آن است که زندگی انسان با مرگ در آمیخته است و بقائش با فناست... مرگ پایان زندگی نیست. مرگ آغاز حیات دیگری است، حیاتی که دیگر با فنا درآمیخته نیست، حیاتی بی مرگ، مطلق...» آوینی همان طور که گفتم همان سالک راهی ست که مرگ اندیشانه دغدغه ی حقیقت دارد و با این مشی و مرام خود را ذیل انقلاب و امام قرار میدهد و در این مسیر جان خود را نثار میکند تا ابدی شود و چه زیبا بارها و بارها مستانه و شیدایی با شهادت، عشقبازی میکند و فریاد حسرت دم میدهد: «ای شقایقهای آتشگرفته، دلِ خونین ما شقایقی است که داغ شهادتِ شما را بر خود دارد. آیا روزی خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» آويني؛ ذيل امام روح الله نفيِ همهي تعينات و تعلقات كرد، او هم شاعر و اديب و هنرمند بود، هم اهل تفكر و فلسفه بود هم يك بسيجي جهادگر؛ و باز صدها توصیف دیگر نیز میشود از او گفت اما در عین حال هیچیک از اینها هم نبود، بلکه فراتر از هر "من"ی و فراتر از هر قید و قیودی،...". در یک کلام؛ آوینی، آوینی بود." و ما مثلا دوستداران سید مرتضی در فضای ایدئولوژیهای منفعتطلبانهی خود، او را به حجابِ تعاریفِ ناقصِ خود بردهایم. در پایان؛ امیدوارم هر چه کمتر ایشان را در این الفاظ پراکنیهایم پنهان کرده باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آوینی؛ ماوراء تاریخِ متافیزیکزدهی ما، طلوعی است برای نشاندادنِ تاریخ قدسی ما، تا پس از 1400 سال باز به فرهنگ وجودیِ اهلالبیت«علیهمالسلام» رجوع نماییم و از بنبستهای تاریخیِ خود رها شویم. تعجب نباید کرد که هنوز تفکرِ مناسب آن تاریخ، ظهور نکرده است تا آوینی را در زمرهی متفکرترین انسانها بدانیم. اگر هایدگر معلّم بزرگِ سؤال از متافیزیک است، که هست؛ و اگر فردید متذکر رجوعِ از تفکر متافیزیکی به تفکرِ اسلامیِ تشیع ایرانی است، در تاریخی که حضرت روح اللّه خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» ظهور داد؛ شخصیت آوینی تجسمِ بزرگِ عبور از متافیزیک به سوی حقیقتِ قذسیِ ما میباشد. آوینی آن بزرگراهی است که تمام راههای زلال شهیدان را در این زمانه برای ما معنا میکند تا چشمی را بیابیم که چشمِ درستدیدنِ انقلاب اسلامی و شهدای بزرگِ این راه است، وگرنه باز شهیدان را به موزه میسپاریم و باز تاریخِ ظلمات و نفهمیدنِ اصیلترین سخنان ِ این زمانه یعنی سخنان حضرت امام خامنهای«حفظهاللّه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که به تعبیر حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» همهی اسلام، سیاست است و قرآن منعکسکنندهی سیاستِ واقعی است و علامهی طباطبایی در این تاریخ، حقیقتاً مفسر قرآناند؛ بهترین منبع برای فهم سیاستِ دینی در نگاه قرآنی علامهی طباطبایی، تفسیر قیّم «المیزان» است. رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان در نماز جمعه فرمودند: ما با مطالعهی المیزان بهتر توانستیم وارد دنیای سیاست شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن استاد حرف درستی است. زیرا اقتصاد مقاومتی بر اساس انسانشناسیِ اسلامی میتواند شکل بگیرد و نه انسانشناسیِ غربی. و با هستیشناسیِ اسلامی باید دنبال شود. سیر مطالعاتی بر روی سایت، بر اساس همین قصد تنظیم شده است. در ضمن در جواب سؤال شمارهی 15159 عرایضی شده است. خوب است که به آن رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند وجود مخلوق را میدهد پس مخلوق، از نظرِ کمالاتی که دارد، مظهرِ کمالات خداوند است. بحث «برهان صدیقین» در این رابطه در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن بر روی سایت هست، میتوانید رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم است بحث «حرکت جوهری» را دنبال بفرمایید در آنجا گفته میشود که نفس به جهت تعلق به بدن، به تبع حرکت جوهریِ بدن دارای حرکت جوهری است ولی در مقامِ نفسیت. بحث «حرکت جوهری» را در کتاب «از برهان تا عرفان» که روی سایت هست، همراه با شرح صوتی آن چنانچه دنبال بفرمایید، نظر علامه و ملاصدرا را مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست. سخنان حکیمان، لایهها و مراتبِ مختلف دارد و خودشان هم متوجهی این امر هستند و لذا همهی فکرها را با تفاوت مراتبی که دارند، مدّ نظر قرار میدهند. و به همین جهت است که همهی اقشار میتوانند از آن سخنان و رهنمودها بهره گیرند. مگر نه آن است که قرآن بعضاً میفرماید این قرآن برای آنهایی است که تعقل میکنند و بعد میفرماید همین قرآن برای کسانی است که تقوا پیشه مینمایند. یعنی هرکس با توجه به سعهی وجود خود از قرآن استفاده میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون دکتر داوری را یک متفکر واقعی میدانم، سعی بر آن است که عمقِ سخن ایشان را درک کنم و به صورت سطحی و با فضای ژورنالیستی، سخنان ایشان را تفسیر ننمایم. کجا مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» توافقنامه را به صورت مطلق و بدون شرط، خسارت محض دانستند؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی باید به طور جدّی در این موضوع فکر کند و این موضوع، چیزی نیست که در حدّ یک سؤال و جواب بگنجد. عرایضی در سه جلسهی اول کتاب «آشتی با خدا» شده است. بنده با این نوع نگاه به زندگی که در آنجا عرض شده است، زندگی میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن در مورد پیامبران میفرماید: « تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض» و بعضی را نسبت به بعضی برتر میداند و به گفتهی علامه طباطبایی، تفاوت در توحیدی است که آن عزیزان در جان خود میشناسند؛ مسلّم در مورد عالمان دین نیز چنین خواهد بود و حقیقتاً توحید حضرت امام چه از نظر آثار قلمی و چه از جهت موضعگیریهای تاریخی در این زمان، بینظیر بوده است و از آنجایی که ملاک قرب به حضرت حق، توحید است، جایگاه بزرگان دین نیز متفاوت خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متوجهی سخن شما نشدم 2- اگر دین، نظر به حقیقت دارد که به یک معنا نظر به وجود است و نه نظر به مفاهیم؛ هایدگر استادِ سؤال از متافیزیک برای رجوع به وجود میباشد و از این جهت شما راحتتر میتوانید در فضای دینی زندگی کنید 3- در مورد اقتصاد مقاومتی چون تخصص بنده نیست، کتاب قابل اعتمادی سراغ ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد نکتهی قابل توجهی را مطرح میکنند، بهخصوص که ایشان مبنای اخلاق را، عقایدِ نفسالأمری میدانند و مثل کانت، حوزهی اخلاق را از حوزهی عقاید جدا نمیکنند بلکه متوجهاند ما استعدادِ فهم اخلاق یا حُسن و قبح افعال را به صورت ذاتی داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» از حضرت صادق (عليه السلام) در اين رابطه داریم که: «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ»[1] در حكمت آل داود چنين است كه شايسته است مسلمانِ عاقل زمانى از روز خود را براى كارهائى كه بين او و خداوند انجام مى گيرد، اختصاص دهد و زمانى ديگر برادران ايمانى خود را كه با همديگر در امر آخرت مشاركت دارند، ملاقات كند و زمانى نفس خود را با لذائذى كه گناه نباشد آزاد بگذارد. زيرا اين زمان، آدمى را در انجام وظائف دو امر ديگرش كمك مى كند. ملاحظه مى فرماييد كه حضرت مى فرمايند از طريق لذّت با همسر حلال خود كمك بگير براى ارتباط با خدا و آبادانى آخرت؛ «فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ» و معنى انتقالى كه عرض كردم به همين معنى است، و لذا نه بايد از آن لذّت فاصله گرفت، و نه بايد در آن متوقف شد. لذّات حرام بر عكسِ لذّات شرعى كه داراى باطن قدسى و عمق معنوى است، بى باطن و بى ريشه مى باشند و به همين جهت عمق جان مرتكبين را ارضاء نمى كنند و لذا آنها گرفتار كثرت لذات دنيايى مى شوند. موفق باشید
[1] ( 1)- الكافى، ج 5، ص 87.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب رؤیا از نظر دین و روانشناسی، محمد رضا رضوان طلب نکات قابل توجهی در این مورد دارد. در ضمن کتاب انسانشناسيدر انديشهیامام خميني«رضواناللهعليه»، مؤسسهی تنظيم و نشرآثار امامخميني میتواند تذکراتی برای شما داشته باشد. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید برای ماه رجب کتاب شما را خوانده ام و دوباره می خواهم بخوانم. 1. در این ماه بجز دعای توقیع چه ذکر و دعایی اثرگذار است؟ 2. بنده که بخاطر طلبگی نمی توانم اعتکاف بروم بجای آن چه اعمالی انجام دهم که کمی اثر کند؟ 3. ماه رجب از جهت توبه و بازگشت به سوی الله یک نوع خاصیت بیشتری ظاهرا دارد. این توبه و بازگشت را با کدام اعمال و چگونه انجام دهیم که ما را به زمره ی مانوسان با حق راه دهند. ان شاءالله؟ 4. برهنگی که ماه رجب موجب رفع آن می شود در برزخ یا قیامت ما هم اثر دارد؟ به چه شکل؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن دعا فوقالعاده است. بنده نیز شرحی راجع به آن دعا داشتهام که روی سایت هست. 2- از اعمال «امّ داود» در آن سه روز میتوانید استفاده کنید، بدون آنکه لازم باشد معتکف باشید. 3- نظر به شهدا و توبه از اینکه کاری بکنیم که از حضور تاریخی آنها غفلت شود. 4- پوششی که با انجام اعمال ماه رجب پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده جناب آیت اللّه حسینی تهرانی را یک دانشمند اسلامی میدانم که آثار خوبی در رابطه با مباحث عرفانی به جای گذاشتهاند و بیش از این نتوانستم از ایشان استفاده کنم 2- نه 3- نمیدانم ولی این تاریخ را، تاریخ حضور خدا توسط حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» میدانم و معتقد به قطب عرفانی و نیابتهای مطرح بین عرفای گذشته نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات اخلاقی و صدقهدادن و تواضع و صلهی رحم؛ در رفع حجابهای ظلمانی مؤثر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که با کتاب «عرفان نظری» آقای یزدانپناه شروع کنید 2- خوب است در این مورد به جواب سؤال شمارهی 15511 رجوع فرمایید 3- حضرت امام در رابطه با نقش استعمار و نفوذ آنها در حوزههای علمیه میفرمایند: آنچنان تحجر حاکم بود که ظرف فرزندشان که از آن آب نوشیده بود را، آب میکشیدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولایت فقیه همان روحِ دین یعنی ولایت الهی بر انسانها است و هرکس اصل دین را پذیرفته باشد، در زمان غیبت امام، ولایت الهی را از طریق کارشناسی که حکم خداوند را اظهار میکند میپذیرد و بر عهد خود نسبت به ولایت الهی پایدار میماند و از این لحاظ لازم نیست روایت مخصوصی در این مورد داشته باشیم. به گفتهی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در کتاب «ولایت فقیه» تصور موضوع، موجب تصدیق آن میشود. عرایضی در قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان ولایت الهی شده است. کتاب بر روی سایت هست میتوانید دانلود کنید 2- آن مثال، مثال خوبی است و آیت اللّه حسنزاده در کتاب «معرفت نفس» خود آن مثال را میزنند تا روشن کنند چگونه پدیدهی مجرد وسعت دارد و در همهی اذهان حاضر میشود و موضوعِ هزار دوربین یعنی هزار چیزی که تحت تأثیر یک پدیدهای قرار میگیرد که در اثر انعکاس نور بر لنز دوربینها منعکس میشود که باز در اینجا بحثِ نور در میان است که چیزی است شبیه مجردات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بدون دلیل انسانی را «بد» بدانیم این سوء ظنّ است و تحت تأثیر شیطان هستیم. ولی اگر فکرِ انجام گناهی را داشته باشیم، تا به آن گناه دست نزدهایم، نسبت به القائات شیطان مقاومت کردهایم و به همین جهت گناهی مرتکب نشدهایم. موفق باشید