باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای هاری بنجامین در کتاب «درمان طبیعی» شواهدی میآورند که زمینه روحی افراد در تأثیر میکروب و ویروس بسیار مؤثر است. ولی در هر حال خوب است احتیاط های لازم انجام گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا خواسته است ما در این دنیا تنها نباشیم زیرا امور دنیایی ما را از آن تنهاییها رهایی نمیبخشد. تنها با خدایی که جان جهان است، انسان احساس تنهایی نمیکند و در همین رابطه خداوند از طریق رسولان راههای عبادت خود را برای ما مشخص کرد تا ما را از تنهایی درآورد و بتوانیم با او بهسر بریم. و به تکلیفرسیدن یعنی: «مژده بده مژده بده یار پسندید مرا» و مرا شایستهی همسخنی با خودش کرد.
در مورد جشن تکلیف سید بن طاووس داریم: او از عبادت لذّت میبرد و جریان جشنِ تکلیف از افتخارات وی است. وقتی پانزده سالش تمام و وارد سال شانزدهم میشود، میگوید باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خدای سبحان به من دستور میدهد. با من حرف میزند. مرا مخاطب قرار میدهد و این روز عید من است. از اینروجشنی میگیرد، عدّهای را دعوت کرده، پذیرایی میکند و شیرینی میدهد. مردم میپرسند چه جشنی است؟ میگوید جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله: در جایی خواندم از قول جنابعالی که فرموده بودید: شهید حاج قاسم سلیمانی، بر مالک اشتر نخعی افضل است. اگر این نقل قول صحیح است، ادله تان چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث سورهی «نبأ» عرایضی شد از آن جهت که در جناب مالک، بعضاً پیش آمده که در کنار نظر حضرت مولی «علیهالسلام» نظر میدادهاند مثل آنکه نظر حضرت آن بود که از اول ابومسی اشعری از حاکمیت کوفه عزل شود؛ ولی مالک تا حدّی نظر خود را داشت و بعد به آن نتیجه رسید که خودش ابوموسی را از کوفه اخراج کند. در حالیکه حاج قاسم نسبت به مقام معظم رهبری با بصیرتی که پیدا کرده بود، اطاعت کامل داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی همینطور است ولی نه به طور کلی. مثل آنکه بداخلاقی و یا ترک صلهی رحم، رزق را تنگ میکند. ولی در هر حال رزقِ مقسوم به انسان میرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را گوش دادم و از اینکه جنابعالی آن را برای بنده فرستادید تشکر میکنم. و حقیقتاً ادب حاکم بر آن مناظره، ارزشمند بود. آری! ما باید دغدغهی آن بزرگوار را درک کنیم. همانطور که جناب آقای کاشانی فرمودند لازم نبود آقای دهباشی بر سخن سید جعفر مرتضی و نفیِ در برای خانهی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» تأکید میکردند. ولی حرف اصلی آقای دهباشی هم قابل تأمّل است که جسارت به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» واقعاً به آن صورت واقع شده؟ در حالیکه احترام به آن حضرت در آن زمان بین مسلمانان فوقالعاده بوده است و آن طرف برای آبروی خودش هم که باشد، نمیتوانسته تا اینجاها بیاید. آقای دخانچی هم از زاویهی دیگر حرفهایی دارند که بد نیست روی سخنان ایشان نیز فکر کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی ذیل نظر به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: داشتن کتاب بهتر است. ولی فکر نمیکنم حتماً لازم باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوهی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» که روی بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد، مواردی است که در تخصص بنده نیست در آن حدّ که بتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که میدانم در زمان خود پیامبر «صلیاللّهعلیهوآله» مواردی از سنگسار انجام شده است. حال اگر صلاح نیست به آن صورت انجام شود، امر دیگری است. بنده در این موارد صاحبنظر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربهی بنده خبر از آن میدهد که باید ساعتبندی کنیم البته در عینِ انعطافداشتن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوات «حقیقت حج» و «وظیفهی حجاج پس از برگشت از حج» که بر روی سایت هست، إنشاءاللّه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم شرح نامهی ۳۱ نهجالبلاغه که بر روی سایت هست، بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطالعهی آن دو کتاب، کنارِ هم به فهم آن دیگری کمک میکند چون هر دو در یک افق سخن میگویند. فرمایشات آیت اللّه جوادی در شرح «رسالة الولایه» در نظمِ پایاننامهتان مفید میافتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که اگر طرف تلاشهایی در امر ریاضی کرد و نفس او متوجهی واقعهای در آینده شد، علت آن محاسبات ریاضی او باشد. بلکه شرایط از آن طریق آماده میشود که آیندههای عالَم ماده را با نفس ناطقهی خود درک کند. مثل کاری که ساحران و مرتاضان انجام می دهند که به ظاهر، حرکات مادی است ولی در حقیقت، نفسِ آنها است که آن پیشگوییها را میکند. تفاوت این حرکات با معجزات در آن است که نهایت این حرکات در حوزهی عالم ماده و آیندهی عالم ماده تحرک دارد ولی پیابران مبانیِ خود را در عوالم اعلی دارا میباشند و چیزی را به میان میآورند که از طاقت کلّی بشر بیرون است و به همین جهت به آن، معجزه میگویند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از رفع شبهات و کسب معرفتِ لازم، از طریق رعایت شریعت الهی و تدبّر در قرآن و روایات، قلبْ راه میافتد. پیشنهاد بنده برای ابتدایِ کار، شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «برهان صدیقین» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال بنده آن است که چرا ما باید آموزههای دینی خود را در قالبی قرار دهیم که ارسطو مطرح کرده است؟ آیا ایثار یا نفیِ أنانیت و از آن مهمتر، رجوع به حقیقت باید در علل اربعه که یک تقسیمبندی ذهنی است، تعریف شود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواستهاند مطلب را توجیه کنند. زیرا در هر حال این ملکات انسان است که به انسان فشار میآورد و ملکات مربوط به روح است. موفق باشید.
سلام آقای طاهرزاده عزیز: دلنوشته ای با بغضی شکسته در گلو برایتان ارسال میکنم. جوانی ۲۸ ساله هستم. نزدیک ۱۰ سال هست که در فضای مسجد و جلسات قرآن و گروههای مطالعاتی شهید مطهری و جنابعالی (مانند شرح ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری و ...) هستم. و تحت تاثیر این فضاها و گروههای مطالعاتی در این ۱۰ سال سعی کردم زندگی خودم را رنگ و بوی دینی ببخشم. حداقلش این است که سعی کردم واجبات و محرمات رو انجام بدم. به عنوان مثال آنقدر در مسئله کنترل چشم در این ۱۰ سال مراقبت کردم که حتی زن برادر خودم را هم ندیدم. الان مرتکب گناهی شدهام که هیچ وقت فکر نمیکردم دچار این قضییه بشوم. نمیخوام گناهم را توجیه کنم ولی در سنی هستم که نیاز به ازدواج دارم و غریزه جنسی به شدت در من غلیان دارد. از طرفی شرایط ازدواج را ندارم. از نظر مالی هیچی ندارم. هیچی! لیسانس دارم ولی به ناچار کارگری میکنم. تازه به صورت مداوم هم نیست. خلاصه مسئله جنسی آنقدر بر من فشار آورد که نتوانستم کنترلش کنم. تا اینکه نمیدانم چه اتفاقی افتاده که نزدیک یک سال است که به کرار مرتکب دیدن فیلمهای مستهجن شدم. هر بار هم که مرتکب شدم به شدت ناراحت شدم و افسرده شدم که چرا این کار را کردم و خودم را نابود کردم. یادآوری مطالب شما در کتابهای ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری آتش درونم را چند برابر میکنه. چون میفهمم دارم چه بلایی سر نفس و صورتها و ملکات نفسانی خودم می آورم. ولی چه کنم که زور غریزه جنسی از دانستههایم بیشتره. هر دفعه تصمیم گرفتم که دیگر سمت این کار نروم ولی به دو ماه نکشیده دوباره غریزه جنسی بر من فشار آورد و دوباره سمت این کار رفتم. اصلا باورم نمیشود که این من بودم که همچین کاری کردم. اصلا به من نمیاد همچین کاری بکنم. استاد محترم احساس میکنم هر کاری در این ده سال کردم همه به باد رفت. هر چند خدا میداند هیچ وقت قائل به این نبودم که کاری کردم. ولی نسبت به چشمانم خوشحال بودم که خدا توفیق داده و چشمهایم را کنترل کردم. به والله قسم خجالت میکشم با خدا و اهل بیت صحبت بکنم. نماز که میخوانم از خجالت میخواهم آب بشوم. چندین مرتبه قول دادم به خدا و اهل بیت که دیگر نروم سمت این کار ولی دوباره و چند باره رفتم. و همین بدقولی خجالتم رو چندبرابر میکنه. حالم خراب است. از خودم ناامید هستم. اصلا بعید نیست که یکی دو ماه دیگر دوباره این کار را تکرار کنم. شما را به حضرت زهرای مرضیه قسمتان میدهم یه کاری برام بکنید. به خدا همین الان که این اسم مبارک رو به زبون آوردم خجالت کشیدم. همیشه در مجالس روضه، در مراسم احیا شب قدر، سر مزار شهدا و امامزاده ها یا در گوشه خانه با اشک و گریه و ضجه از این بزرگواران خواستهام که کاری بکنند که دیگه من نرم سمت این کار ولی چند روز بعد دوباره مرتکب این گناه میشوم. استاد گرانقدر! دستم به دامنتان. به قدری این مسئله برایم مهم هست و به قدری از خودم بدم میاد که حاضرم سینه خیز بیایم محضرتان و کف پایتان را ببوسم. کمکم کنید از این لجنزار بیرون بیایم. شاید این بزرگانی (خدا و اهل بیت و شهدا و امامزادهها) که بهشان توسل کردهام جوابشان را در لسان شما گذاشتهاند. الله اعلم شما یادم دادید از رحمت خدا مایوس نشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که روایات ما متذکر این امر شده اند که بعضاً انسان مومن را به نوعی گرفتار نوعی گناه می کنند تا از عجب، آری! از عجب که بدتر از گناه است نجات دهند و بدین لحاظ از آن جهت که انسان مومن از گناهی که مرتکب شده متنفر است، میتوان موضوع نجات از عجب را در آن گناه مدّ نظر داشت و جایی برای مأیوس شدن از ادامه دینداری نمی ماند بخصوص که شیطان نیز در این جریان فعال است که به هر شکلی انسان مومن را گرفتار گناهی بکند و سپس القاء نماید که زحمات انسان بر باد رفته است در حالیکه هرگز چنین نیست و به هر حال خداوند با الطاف خود کاری میکند که گناه برای انسان شیرین نباشد و اینجا است که در احوالات عرفا داریم بعضاً در یک گناهی که مرتکب شده اند ۷۰ مرتبه توبه کرده اند زیرا متوجه نقشه های شیطان در آن گناهی که مرتکب شده اند بوده اند و از رحمت الهی مأیوس نگشته اند. جا دارد که اولاً: سعی کنیم از صحنه هایی که شرایط انجام گناه فراهم میشود، پرهیز نماییم و ثانیاً: با روزه داری میل جنسی خود را در شرایطی که ازدواج فراهم نیست، قابل کنترل کنیم و از آن مهم تر اگر ذهن خود را مشغول امور الهی و بدن خود را مشغول فعالیتهایی مثل ورزش بنماییم، از آن مهلکه ها إن شاءالله فاصله میگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این رابطه مفصل است. آری! نظر به حضرت احدی که هیچ چیز نیست، عالیترین منزل میباشد، البته آنگاه که در بستر سیر از الله به سوی احد قرار گیریم به اعتبار آنکه الله، جامع جمیع اسماء میباشد ولی به نور اسم جلال، همه را مقهور «هو» مییابید. در مورد آقای مصفّا و آقای کریشنامورتی بحث در تخلیه ذهن است برای هیچیشدن و نه رسیدن به فنایی که مقهور نور احدی باشیم. مباحث آقایان را در حدّ آزادشدن از فشار جهان مدرن، مفید میدانم ولی در ذات خود، آن مباحث عقیم هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست مقام روح آنچنان بالا است که حضرت حق آن را به خود نسبت میدهند و میفرمایند: «روحی». حال مظاهر تامّ و تمام آن روح، اولیای معصوم «علیهمالسلام» هستند و به گفته حضرت صادق «علیهالسلام» درک شب قدر به عنوان شبی که روح نیز در آن نازل میشود، با نظر به مظهر مبارکی چون حضرت صدیقه طاهره «سلاماللهعلیها» بهتر درک میشود. در موضوع نظر به جایگاه حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و در مقایسه با حضرت مولا «علیهالسلام»، آری! آن تشبیه آیت الله حسنزاده تشبیه خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچیک از علما نفرمودهاند موسیقی ذاتاً حرام است. به گفتهی رهبر معظم انقلاب آن نوع موسیقی که موجب فتنه و فحشاء گردد، حرام میباشد. موفق باشید
مه تعالی: سلام علیکم: کار فوقالعاده مشکلی است. از خداوند باید خواست تا راهی بگشاید. لااقل خودتان به این امیال دامن نزنید. موفق باشید
سلام و درود: سوالم را خیلی خلاصه میپرسم. درست است که شما پاسخگوی اعمال و رفتار دکتر داوری نیستید و ما هم چنین انتظاری را نداریم اما با توجه به اینکه عمدتا در این زمانه شما با ایشان جدی ترین گفتگو و دیالوگها را داشته اید و به اندیشه ایشان جدی ترین توجه ها را کرده اید میخواهم بپرسم که در شهادت های مهمی که این چند ساله رخ داده (همچون شهادت حججی و سردار سلیمانی) از ایشان هیچ واکنش رسمی ندیده و نشنیده ایم در حالی که جناب دکتر درباره کوچکترین و ریزترین اتفاقات هم از جنبه تفکر و فلسفه واکنش نشان داده اند و علی ای حال ما میگذریم و کاری نداریم. اما در شهادت دانشمند شهید فخری زاده فارغ از نگاه فیلسوفانه و متفکرانه انتظار داشتیم بنابر وظیفه و مسئولیت فرهنگستان علوم دکتر حداقل پیام یا واکنش کوتاهی انجام میدادند کما اینکه در مرگ مریم میرزاخانی چه سوگنامه ای نوشتند و یاد آن دانشمند را گرامی داشتند، آیا مقام دانشمند بودن شهید فخری زاده بخصوص با توجه به توجه شهید به نسبت فلسفه و فیزیک آیا درخور توجه نبود؟ این سوال حقیقتا جهت مقصد و غرض سیاسی نیست بلکه جهت این است که من که به حکیم بودن جناب داوری اذعان دارم و سالهاست از علاقه مندان ایشانم دنبال واقع قضیه هستم که چه حکمتی پشت این نوع رفتار دکتر وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین همین سؤال در مورد حاج قاسم سلیمانی برای رفقا پیش آمد. بخصوص که در مورد شهید فخریزاده جای سؤال، بیستر هم میباشد. یا باید بگوییم تصور کردهاند به جهت وجه سیاسی قضیه ایشان وارد نشدهاند، و یا باید بگوییم در مورد خانم میرزاخانی صرفاً وجه عاطفی در میان بوده است. هرچه هست برای بنده و امثال بنده این سؤال هست، بخصوص که بعضاً در این امور وارد شدهاند. با اینهمه ما گفتگوی علمی با ایشان را وجهی از تفکر در این زمانه میدانیم. ولی به هر حال در این امر باید از ایشان سؤال شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دریای ظلمانی همان وجه نفس امّاره ی انسان است و حضرت امام بعدا در شرح خود روشن می کنند که به تبع وجه وجودی انسان امر عدمی است. در این مورد عجله نکنید. همچنان در ذهن خود نگهدارید به مرور روشن می شود. موفق باشید