بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14639
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل همانطور که مستحضرید برخی از زمانها در خودسازی خیلی مهم هستند مانند ماه رمضان. چه تفاوتی بین ماه رمضان و غیر ماه رمضان است؟ چرا برخی از زمانها بر برخی از زمانها برای عبادت برتری دارد؟ اگر کسی بگوید خدا و اهل بیت (ع) که در هر زمان است لذا فرقی بین ماه رمضان و بقیه ماهها نیست. چرا این مطلب صحیح نیست. چرا عبادت در سحر بر عبادت در طول روز برتری دارد؟ آیا خدا که در هر زمان به انسان توجه دارد یا خدا در برخی از زمانها بیشتر توجه دارد؟ لطفا علاوه بر جواب برای توضیح بیشتری کی از آثارتان یا آثار دیگران را معرفی کنید. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه  در کتاب «رمضان دریچه ای به عالم رویت» در این رابطه نیز بحثهایی شده است خوب است به آن رجوع فرمایید که چرا بعضی از زمانها و مکانها ظرفیت بیشتری برای تجلیِ انوار الهی دارند. مثل آنکه چشم در تجلی خصوصیات نفس بهتر از کف دست اینکار را می کند با این که چشم و دست هردو مادی هستند. موفق باشید

14638
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه لطفا بفرمایید برای یک طلبه خدمت به دیگران ثوابش بیشتر است یا مطالعه؟ البته منظورم این است که که به کدام یک باید بیشتر عمل کرذ؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ کار طلبه درس خواندن است. هر کار مستحب دیگری که او را از این کار باز دارد و دروس او ملکه ی او نگردد، خدمت به اسلام که بعداً برای او و برای جامعه برکات زیادی دارد، مختل می شود. موفق باشید

14635
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل همانطور که مستحضرید بهترین راه خوسازی راه معرفت نفس است. آیا یک مبلغ دینی و طلبه در فعالیتهای تبلیغی خود می تواند این راه را به همه ارایه دهد؟ آیا ممکن است برخی از مردم این راه را به دلیل سختی آن قبول نکنند؟ آیا ممکن است فردی کتبی مانند خویشتن پنهان را دوست نداشته باشند؟ البته این کتاب یکی از بهترین کتب است. منظورم این است که با توجه به تفاوتهای سنی و فرهنگی و علمی افراد، راه معرفت نفسی برای خودسازی همه مفید است؟ برخی ممکن است فقط از طریق ذکر و عبادت و خواندت قران و حدیث و زیارت حرم هاو کتابهای کلامی و تفسیری بخواهند خودسازی کنند. چطوری می توان آنها را عاشق راه معرفت نفسی کرد؟ معمولا آن افراد راه معرفت نفسی را دوست ندارند. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می دانید که راه های رسیدن به خدا به اندازه ی انفاس خلائق است بنابراین لازم نیست همه از طریق معرفت نفس این راه را طی کنند. از طرفی بعضی از قسمت های کتاب چندان آرام و نرم نیست. بنده به رفقای المیزان عرض کرده بودم قسمت مربوط به نظران حضرت علامه را یا در آخر کتاب بگذارند و یا در پاورقی، که معجزگویی علامه موجب زحمت رفقا در ابتدای امر نشود. موفق باشید

14634
متن پرسش
سلام عليکم: ممنونم که جواب سوال ها را مي دهيد. چگونه مي شود صورتهايی که بر اثر گناهان ايجاد شده به صورتهای نيکو تبديل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این سخن خداوند اعتماد کنید که می فرماید: إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (70) فرقان. كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏ كند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! در این آیه مزده می دهد که اگر انسان در دینداریِ خود پایداری کند، سیئات او تبدیل به حسنات می شود. موفق باشید

14633
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد گرانقدر: زیارتتان قبول. نظرتان را راجع به این نامه عرفانی می خواستم بدانم. نامه آیت الله سعادت پرور (پهلوانی). به یکی از رفقای سلوکی. خواهشا پاسخ بفرمایید. چند ماهی است بنده می خواستم بفرستم نمی شد. یه بار هم اشتباه فرستادم فیلم تشییع جنازه ایشون بود. این نامه: محضر دوست عزیز قربان دل به هجران مبتلایت پروانه بیش از آن که بسوزندش خرمن هستی خویش بسوخت. دیشب مرا با پروانه دلسوخته و عاشق دلباخته، سخنانی به میان رفت. در من آتشی افروخت که هنوزم می سوزم. گاهی بر می خواست و به گرد خورشید رخسار محبوبش می گشت و گاهی از خود بی خود می شد و به زمین می افتاد. نظرش جز به روی معشوقش نبود و هر طرف او را می افکندم، باز به جانب محبوبش نظر داشت. مدتی در زیر چراغ، بیهوش می افتاد. چون به هوش می آمد، باز برمی خواست و به دور محبوبش پر و بال می زد. از او پرسیدم که: ای عاشق دلباخته جگرسوخته! چرا از دیروز که به پیش ما آمده ای تا به حال به کناری خزیده بودی و حال، چنینی؟ گفت: جلوه معشوق ما را بر این داشت. پرسیدم: غرضت از این گردش به دور معشوقت چیست؟ گفت: دوست فنای ما می خواهد. پرسیدم: چرا یکباره خود را به آتش نمی افکنی؟ گفت: چه کنم؟ من او را برای خود می خواهم، نه خود را برای او! گفتم: این نه رسم عاشقی ست. گفت: چه کنم؟ پای بند زیبایی خودم و معشوق مرا به خود راه نداد. پرسیدم: چرا به زمین می افتی؟ گفت: ما را تاب دیدار او نیست. هر چند به دور وجودش می گردم و التماس می کنم، مرا از خود دور می کند و دستی به سینه ام می زند که برو! تو نامحرم این بزمی، خود خواهان را در این بزم راه نباشد. عشق از اول سرکش و خونی بود / پا گریزد هر که بیرونی بود پرسیدم: چه می شود که مدتی به زمین می افتی و حرکت نمی کنی؟ گفت: اگر چه من نامحرم هستم. لیک لن ترانیش هم به من لذت می بخشد، که مدتی از خود بی خود می شود. پرسیدم: چرا با این که تو را می راند دست از دامنش نمی کشی؟ گفت : آه! آه! که این نه رسم عاشقی ست پرسیدم: چرا سخن نمی گویی، همیشه روز ها مهر سکوت به دهان زده به گوشه ای خزیده ای؟ گفت : آرزوی وصال یار ما را چنین و چنان کرد. گله از دوست بسی بی شرمی ست. دوست هجران ما خواهد. گفتم: درس عشقی به من بده. گفت: برو! از من چه می خواهی؟ این سخن با شمع گو که از سرشب تا به صبح به پای می ایستد و می سوزد و می گرید تا نابود گردد. عاشق سوخته دل تا به بیابان فنا نرود در حرم دل نشود خاص الخاص آن که جان داد به شمشیر تو جانانه شود / آنکه مست تو شود ساقی پیمانه شود // آنکه از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست / عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود // پاسی از شب نرفته بود که او را به کناری نهادم. باز برگشت و دیده به محبوبش دوخت. پرسیدم: این چه حالت است؟ گفت: ما را انتظار دیدار دوست به این حال وا داشت. چون خورشید طالع گشت. او را به کناری یافتم باز هم به همان حالت؛ آرام و خاموش، به انتظار محبوب. یکی از دوستان به پیش من آمد. به او قصه شب گذشته را گفتم و او را به پیشش آوردم. پس از مدتی نظر کردم دیدم او را پامالش کرده اند. پر و بالش شکسته و بر بستر بیماریش افکندند. از پروانه پرسیدم: این چه حالت است که در تو می بینم؟ با صدای ضعیف گفت: ما را از در خود راندند و لگد قهر بر سرما زدند که برو! هر کس را بدین درگاه راه نباشد. مرا به حال او رأفت افتاد. عصر آن روز او را به کناری یافتم در حالی که بال و پری در او نمانده بود. چون دست به او زدم تنها خاکستری به دستم باقی ماند. عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است / دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح این نوع گفتارها خودِ این گفتارها است بنابراین شرح آن را نیز باید شرح داد. بهتر آن است که به جای نظر به عبارات، دل را متوجه ی اشاراتِ این کلمات بفرمایید. یعنی به جای آن که پای مطلب را بگیرید و پایین بکشید، دست به دامان آن بزنید و بالا بروید. موفق باشید

14632
متن پرسش
با سلام: استاد در مورد مصرع «الا يا ايُّها الساقی اَدِر کَاساً و ناوِلْها» که گفته می شود از یزید می باشد، نظرات موافق و مخالفی وجود دارد. اما به طور کل دیدگاه من را نسبت به حافظ در تردید برده است. نظر شما استاد گرامی در مورد استفاده حافظ در یک شعر عرفانی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد قزوینی می فرمایند نه تنها تمام  اشعاری که منسوب به یزید بود همه را گشتم، حتی تمام اشعاری که احتمال داده می شد از یزید باشد را، نیز جستجو کردم ابداً چنین بیتی پیدا نکردم. در دوران پهلوی روشنفکران غربی برای این که جناب حافظ را که تماماً فضای روح سکولاریته را زیر سوال می برد از چشمها بیندازند، این شایعه را ساختند. موفق باشید

14630
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: 1. خدمت شما بزرگوار سوالی داشتم می خواستم بنده را راهنمایی کنید که پیرامون تاریخ نظام پهلوی (از ظلم و جنایتی که در آن می شده تا برسد به حرکت انقلابی امام و حرکات کجی که اطراف آن بوده) چه کتاب مستندی را بخوانم که جذاب باشد و عاری از هرگونه تخیلات که برای زیبایی متن داده باشد. 2. می خواستم کتابی پیرامون تاریخ غرب و آمریکا از اینکه چه بودند چه جنایاتی کردند و چگونه فرهنگ اسلامی موجب پیشرفتشان شد و چگونه باعث شدند ما از علم عقب بیفتیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است این موارد را از اساتید تاریخ سوال بفرمایید. فعلاً با جلد اول «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و با کتاب «از سیّد ضیاء تا بختیار» کار را می توانید شروع کنید. موفق باشید

14629
متن پرسش
با سلام: چگونه بفهمیم که الان فاصله ی ما تا آن «نفخت فیه من روحی» و آن روح دمیده شده چقدر است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازه ی حدّ عبودیت ما است زیرا مقام اصلی روح، به عنوان عالی ترین فرشته در مقام عبودیت کامل است. موفق باشید

14628
متن پرسش
سلام علیکم: بنده علاقه زیادی به بحث معاد دارم کتابهای معادشناسی علامه طهرانی؛ کتاب معاد و شرح آن؛ معاد آیه الله شجاعی را مطالعه کرده ام. لطفا منابع جهت مطالعه بیشتر معرفی نمایید. (اگر سیر مطالعاتی در این زمینه بفرمایید که چه بهتر چون بنا دارم حالا حالا ها معاد کار کنم) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می کنم اگر کتاب «معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی» را همراه با 75 جلسه شرح صوتی آن دنبال بفرمایید تا حدّی با عمق نگاه معاد صدرایی آشنا می شوید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

14627
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: به اطلاع کاربران عزیز رسانده می شود که به مدت یک هفته به جهت سفر زیارتی امکان جوابگوئی به سوالات مقدورمان نیست. موفق باشید
متن پاسخ

..........

14626
متن پرسش
سلام: استاد بنده سوالی در زمینه ی معرفت نفس دارم. در مبحث معرفت نفس و این که «من» جسم نیست، بنده تا اونجایی که «من» اجزای بدن نیست به جز مغز موافقم اما به مغز که می رسیم یه کم مشکل دارم. به نظر میرسه من درون سرم و پشت چشم ها قرار دارم. در عرفان بودایی ظاهرا اعتقاد دارند «من» حاصل فکر است و منی وجود ندارد بلکه من مجموعه ای از خاطرات و افکار است و در نتیجه من توهمی است که به وجود آمده و ما فقط آگاهی هستیم، یعنی فقط مشاهده وجود دارد و مشاهده گری وجود ندارد. می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما در خواب بدون این بدن، خود را حسّ می‌کنیم و وقتی ما قوای خود مثل بینایی و شنوایی را حسّ می‌کنیم، آیا خبر از آن نمی‌دهد که یک موجودی هست که بدون این بدن خودش نزد خودش می‌باشد؟! موفق باشید

14624
متن پرسش
سلام و اردات خدمت استاد گران مایه: 1. علت عمده ای که رهبر معظم انقلاب اخیرا چندین بار پیرامون مرتبه علمی کشور صحبت می نمایند و تاکید دارند که این مرتبه بیش از پیش باید ارتقا و تعالی یابد چیست؟ 2. مگر چه کمکی می تواندبه تعجیل در ظهورحضرت ولی عصر روحی فداه نماید؟ 3. بنابراین مطالعه و تلاش ما در این امر مهم با چه نیت و انگیزه بایستی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید احساس کرده‌اند موضوع رشد علمی کمی کند شده است 2- ما برای نشان‌دادنِ عظمت انقلاب اسلامی که بیرون از پازل نظام استکباری می‌تواند خود را اداره کند، نیاز به ارتقاء علمی داریم و همین منجر می‌شود تا مردم امیدوار باشند که حضرت ولیّ عصر«ارواحنا فداه» در فرهنگ و فکری جدای از فرهنگ استکباری عالَم را ادراه می‌کنند 3- در راستای همان امر 1 و 2 است که ما نیز باید رهنمودهای مقام معظم رهبری را دنبال کنیم. موفق باشید

14623
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد آیا آیه سوره نمل که ماجرای گفتگوی درخت با حضرت موسی (ع) هست رو میتونیم این طور معنا کنیم که: حضرت امام نظرشون اینه که چون مخلوقات فانی در الله هستن هر مخلوقی در واقع خود الله است به تجلی، پس درخت هم خودالله بود به واقع که گفت «انه انا الله العزیز الحکیم» و البته از آیه بر میاد که این آیه نظر به تشکیک وجود هم نداره که درخت رو وجود نازله الله بدونیم بلکه خود درخت میگه من الله هستم نه به نازله بلکه به شدت و به حقیقت الوهیت... اینجا دیگه درخت خود الله هست به کامله.. که البته خب این در مورد هر مخلوقی صادقه میتونیم از این آیه این برداشتو داشته باشیم؟ 2. کمالات ما تجلی الله هست ذات ما چی آیا تجلی ذات حقه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق در مظهریت درخت فرمودند «من اللّه هستم» نه آن‌که درخت بگوید من اللّه‌ام. 2- ذات ما و هر مخلوقی در مقام امکان است و هیچ وجودی ندارد إلا این‌که به قول محی‌الدین، اعیان ثابته‌ی مخلوقات در ذات خود و در محدودیت خود موجب می‌شوند که حق را به شکل محدود ظاهر کنند و سالک باید در عین نظر به آن مظاهر، به باطن آن‌ها نظر کند تا حق را محدود ننگرد. موفق باشید

14622
متن پرسش
با سلام: در آنجا که حضرت موسی (ع) در صحرای طور آتشی را دیدند و نزدیک رفتند و ندا آمد آیا از آتش صدا آمد؟ چرا آتش در اینجا مطرح می شود؟ و اینکه می گویند درختی بود که آتش داشت در قرآن صحبت از درخت نشده. و در جریان درخواست حضرت موسی (ع) برای رویت (قلبی) خدا بعد از لن ترانی ولکن آمده، این ولکن به چه معناست؟ و اینکه من یک دانشجو هستم و از نوجوانی نسبت به هم سن و سالهایم یه کم گرایشهای بیشتری به دین و مذهب داشتم ولی زیاد متوجه و پیگیر نبودم ولی بطور محیرالعقولی و شاید هم بیشتر از پارسال که برای اولین بار برنامه ی معرفت دکتر دینانی را دیدم به الهیات و عرفان و فلسفه و.... علاقه پیدا کردم و این در اوایل کمتر برام قابل درک بود الان که خودم رو با پارسال مقایسه می کنم با توجه به مطالعاتم یک تغییر بسیار زیادی کردم و اصلا نحوه فکر کردنم تفاوت کرده و در تک تک موقعیت های زندگی این تفاوت را احساس می کنم خواهش می کنم این تفاوت و حالات را برایم روشن کنید که چه ربطی با مضمون آیه شب قدر و اینکه اگر خدا بخواهد ما می خواهیم دارد؟ من در ادامه راه باید چکار کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت الهی برای کلیم اللّه در مظهریت آتش در جان آن حضرت ایجاد شد و در جواب رؤیت حق، چون حضرت در مقام شنیدن کلام الهی بودند و نه در مقام رؤیت حق، برای رؤیت حق جواب «لن ترانی» شنیدند. با این شرح که به جبل بنگرند که اگر حق در او جلوه کند و حضرت موسی«علیه‌السلام» بخواهد آن را بنگرند، کوهی در هویت خود باقی نمی‌ماند و در این رابطه حضرت موسی«علیه‌السلام» مدهوش شدند و چون به هوش آمدند عرضه داشتند: پروردگارا از این تقاضای خود توبه کردم. 2- این نوع رجوع احوالات عموماً برای افراد پیش می‌آید. آن‌هایی موفق‌اند که از آن نگهبانی کنند. إن‌شاءاللّه سیر مطالعاتی روی سایت جواب طلبِ شما را خواهد داد. موفق باشید

14620
متن پرسش
سلام: 1. کسی که در امور هولناک خیلی می ترسد و نمی داند چه واکنشی در آن لحظه از خود نشان دهد باید چه کند؟ کلا برای از بین بردن ترس و شجاع بودن چه کار باید کرد؟ 2. آیا ذکر حوقله موثر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به سنن الهی، وَهم را از جایگاه اصیل خود در عقل و روان ما می‌زداید. در این رابطه اذکاری که حضور حضرت حق را در مقابل این اوهام به صحنه می‌آورد، از جمله ذکر «لا حول و لا قوة الاّ باللّه» خوب است. موفق باشید

14619
متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال مطالعه سوالای دوستامون بودم که چند پیشنهاد به ذهنم رسید که خواستم هم با شما هم با شاگردانتون و هم دوستان موسسه المیزان مطرح کنم. کاش که گوش بدهند. و خوبها را عمل کنند. «پیشنهادها» به نظرتان امثال سوالات 14588 نشان از این نمیده که نیاز هست یک فهرست موضوعی تهیه بشه؟ دوستان که بعضیاشون بسیار فعالن و بسیار هم مطالعه کردن آثار شما رو. خب اینها همت کنند و فهرست موضوعی تهیه کنند تا هم وقت شما گرفته نشه هم کسی ناراحت نشه. مثل سوال 14588 و چند نمونه دیگه. که احتمال زیاد دوستان ناراحت می شوند. ما که نمی شناسیم چه کسی هستند که سوال می فرستند. ولی این را می دانیم که افرادی که با مباحث شما کار میکنن خیلی روحیه ذوقی و لطیفی دارند. پیشنهاد دیگرم اینه که اگه میشه در برخی مسایل مهم مثل کتب پیشنهادی در موضوعات مختلف (از نظر استاد) یا یادداشت ویژه تهیه شود. یا نظر استاد رو بنویسند به هر نوعی که دوست دارند. مثلا در مورد سیر مطالعاتی فلسفه از نظر استاد (بدایه - نهایه و...) یا مثلا در مورد عرفان (فصوص با شرح استاد یزدان پناه. و...) در مورد سیاست (صحبتهای رهبر و کتب سیاسی رهبر مثلا ) اینهارو یک بار تهیه کنند که دیگر دوباره کاری پیش نیاید و اگر کسی خواست رجوع کند. این خودش از حجم سوالات کم می کند. «انتقادها»: 1. دوستان سایت المیزان سایت را ارتقاء بدهند و قابلیت به آن بیفزایند که استاد راحت تر باشند. 2. استاد! بعضی وقتا شما به دوستان یک ضدحالی می زنید که من وقتی دارم اینجا سوالارو میخونم .سنگینیش رو حس می کنم. البته من کوچیک شمام. ولی حرف رو باید گفت..... . چون از لحاظ روانی (متن) لهجه و گویش نداره طرف سریع ناراحت میشه. حتی ممکنه شما با خنده نوشته باشید متنی را ولی آن طرف چون این را نمی داند ناراحت می شود. 3. در اطلاع رسانی ضعیف هستند دوستان المیزان. کتاب جامع السعادات شروع شده و خیلی ها نمیدونند. 4. استاد! سرتان بسیار شلوغ است درست. سوالات بی ربط می پرسند درست. ولی بعضی از سوالات مربوط هم بعضا جواب داده نمیشه. این بخاطر چیه؟ واس منم پیش اومده. 5. بعضی ها طلبه اند. بعضی ها دانشجو و... . اگر بشه یک یادداشت کوچکی مثل یادداشتی که برای طلاب است برای دانشجویان هم روی سایت باشد چقدر خوب می شود تا آنها هم با سیستم مزخرف دانشگاه بدانند چه کنند. (احساس می کنم شما طلاب رو بیشتر دوست دارید.) خلاصه بیخشید طولانی شد. بنده قصد جسارت نداشتم. قصدم کمک بود و دیگر هیچ. اگر می شود روی سایت قرار بگیرد تا همه ببینند و از پاسخ شما استفاده شود. خداحافظ استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادهای خوبی است ولی شرایط و امکانات ما چندان نیست. إن‌شاءاللّه آرام‌آرام تاریخِ تحقق این نوع پیشنهادها توسط دوستان فراهم می‌شود. حقیقتاً اگر رفقا سؤال‌های دمِ دستی خود را مطرح نکنند، ما در جواب‌دادن به سؤال‌های جدّی رفقا فرصت بیشتری به خرج می‌دهیم. در مورد طلاب، مشکل موقعیت تاریخی خاصی است که آن عزیزان در آن قرار دارند و لازم است با تأمّل بیشتر این نوع موقعیت تبیین شود وگرنه اگر دانشجویان عزیز هم مباحثی آن‌چنان را به طور مشخص مطرح بفرمایند، بنده در حدّ توان خود در خدمت آن عزیزان هستم. موفق باشید

14618
متن پرسش
با سلام و ادب و احترام: افرادی که معتاد به مواد مخدر هستند و گاها تا روزی ۱۲۰ قرص مخدر می خورند به یکباره تصمیم به ترک می گیرند، و با خوابیدن در کمپ های ترک اعتیاد به صورت دفعی ترک داده می شوند، اما اگر به پزشک مراجعه کنند آنها را به صورت تدریجی ترک می دهند، بسیاری از این افراد بعد از پاک شدن، به صورت کاملا جدی ادعای زیارت حضرت حجت یا شهود امام رضا یا امام حسین علیهم السلام را می کنند. اگر به آنها گفته شود توهم زده اید بسیار ناراحت می شوند، و قسم می خورند که حضرات را دیده اند و ارتباط دارند. بنده گمان می کنم اینها توهم است و به جهت همان فشاری که کشیده اند توهم زده اند، آیا امکان دارد راست بگویند و واقعا چیزی در میان باشد. قابل ذکر است این حرف را به همه نمی زنند فقط بعضا به راهنمای خودشان می زنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعید است چیزی برای آن‌ها در میان باشد ولی چرا نگذاریم با همین توهّمات خوش باشند!؟ موفق باشید

14617
متن پرسش
با سلام: آیا امام خمینی (ره) قبل از حمله عراق به ایران مردم عراق را با سخنرانی تحریک و تشویق برای مبارزه و قیام بر ضد صدام می کردند؟برخی ضد انقلاب می گویند دلیل حمله عراق به ایران سخنرانی های امام برای قیام بر ضد صدام خطاب به مردم عراق بوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نبود. ولی صدام به قول خودش متوجه بود که مردم عراق از ایران در حالِ الگوگرفتن هستند و خواست با حمله به ایران، الگو را بزند. موفق باشید

14616
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید: قبل از هر چیز خواستم بگم نگران نباشید ما حواسمان به دروسهایمان هست. فایلهای شما را هم زمان استراحت گوش می دهیم که از درسهایمان چیزی ذبح نشود. سوالی داشتم، درس مکارم اخلاق جلسه ی دوم در خصوص یقین صحبت کردید. بحث کمی برای بنده نامفهوم بود اول اینکه یقین در سه مرتبه ی ( علم الیقین – عین الیقین - حق الیقین ) مطرح می شود. در ثانی اینکه ما (خودم را عرض می کنم) خیلی وقت ها مرتبه ی ظنّ و یقین را خلط می کنیم. گاهی احساس می کنیم که فلان کار انجام نمیشه یا اینکه فلان خطر ما را تهدید نمی کند یا . . . قلب امان هم گویی رضایت می دهد و سپس به آن ادراکمان هم جامه ی عمل می پوشیم و گاهی می بینیم واقعا همینطوری شد اما گاهی هم آن طوری که قلب رضایت داده بود نمی شود. اما استاد به نظر می رسد که بیشتر این حالات هایی که ما فکر می کنیم یقین است و در آن مرتبه نیز قوه ی تعقل را تعطیل می کنیم، ظنّ است. گاهی این حالات قلبی تصدیقاتی هستند که ناشی از تصورات و ادراکات اشتباه و کج و معوج ما نسبت به عالم هستی است که آن هم ریشه در ضعف علوم حصولی به ویژه مباحث عقلی دارد. گاهی این حالات ناشی از معتدل شدن مزاج و مسائل طبیعیات می باشد که به قول یکی از اساتید شاید شخص رطوبت بدنش هم بالا بزند و چیزی از عالم غیب را هم مشاهده کند و به خیال خود فکر کند به یقین رسیده است در حالی که به تجلیات نفسانی خود نظاره گر بوده است و درگیر عالم خیال و وهم بوده است و این را خود شما هم قبول دارید که کشف و شهود گاهی وقت ها شیطانی است نه رحمانی. با تمام این ها حتی به کشف و شهود هم نمی توان اعتماد کرد و باید برهان بر آن اقامه کرد حال چطور می شود که انسان به یک رضایت قلبی خویش بگوید یقین پیدا کردم. واسه همین هر چی فکر کردم که یک ملاکی باشد شبیه به دستگاه عیار سنج تا میزان یقین ما را به ما بگوید. با توجه به اینکه قلب و دل هم خیلی جاها اشتباه می کند و (آن اشتباه ریشه اش در ضعف علوم برهانی و عقلی و مباحث عرفان نظری است) باید چگونه یقین خود را بسنجیم؟ از طرفی نه می توان به قلب و دل اعتماد کرد و از طرف دیگر هم می خواهیم بدانیم یقین ما چقدر است و از طرفی هم یقین را به سه دسته تقسیم کرده اند. اگر این را کمی توضیح برایم بفرمایید متشکر می شوم. من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت خوف و رجاء؛ حالا حالاها در ما هست، منتها در نسبت خود با خدا در حالت هرچه‌بیشتر احساس بندگی‌کردن، می‌توانیم امیدوار باشیم که راهْ تا حدّی گشوده شده تا آن‌جایی که إن‌شاءاللّه نقشی برای غیر خدا قائل نباشیم و معنای توحید به مزاق‌مان برسد. موفق باشید

14614
متن پرسش
سلام.1-من چند وقتی است که برای این که بتوانم مسائل جامعه را تحلیل کنم شروع کردم به خواندن تاریخ انقلاب و در حال حاضر دارم کتاب 3 جلدی اقای حمید روحانی را می خوانم و همچنین صحبت های حضرت اقا را بررسی میکنم و این وقت زیادی می برد ایا برای اگاهی یافتن از مسائل جامعه نیازی هست که به خبر گزاری ها و روزنامه ها مراجعه کنم با این وقت کم یا همین ها کافی است؟نظر خودم این است که وقت برای این روزنامه ها و خبر ها نگذارم چون من تا الان مطالعه ی درست روی تاریخ انقلاب نداشتم برای همین اگر خبری هم به دستم برسد نمی توانم درست ان را تحلیل کنم برای همین گفتم فعلا وقت خود را صرف مطالعه ی کتاب بکنم نظر شما چیست؟2-تا اینجا که من صحبت های شما و حضرت اقا را پیگیری کردم به این نتیجه رسیدم که برای مبارزه با غرب و تکنولوژی باید دروس دانشگاهی را خوب بخوانم با توجه به این که دانشجو هستم ولی من خیلی ها را دیدم که خوب درس می خوانند اما اخرش شیفته ی غرب می شوند ایا با چه دیدی باید درس خواند که به این مصیبت گرفتار نشویم؟من خودم تو این فکر بودم که فقط وقتم را بگذارم روی در اوردن قوانین نظام طبیعی عالم از دل این دروس دانشگاهی تا اینکه وقتم را برای جزییات و اثبات فرمول ها هدر بدهم چون مثلا قانون جاذبه در عالم هست چه نیوتن بهش برسد چه خواجه نصیر اما این مهم است که ما از این قانون استفاده کنیم برای تمدن اسلامی خودمان و مشکل من این جاست که اگر این قوانین را پیدا کردم چه جوری از این ها برای تمدن سازی استفاده کنم من که از موقعی که به دنیا امدم در نظام تکنولوژی غربی و با تفکرات انها بزرگ شدم؟3-من چند وقتی هست که در راستای مبارزه با هوای نفس دچار تردید شدم چون یک مدت با هوای نفس مبارزه کردم و برنامه داشتم بعد یک مرتبه سقوط کردم دوباره شروع کردم ولی باز بعد یک مدت سقوط کردم و این مساله هنوز هم ادامه دارد یعنی یک درجه بهم میدن ولی دوباره ازم می گیرن و دفعه ی بعد درجه ی بهتر از قبل را می دهند ولی باز میگیرن ولی چون در این مدت درجه ام بالا نبود این سقوط ها مشکل چندانی برای من درست نکرد برای همین میترسم با هوای نفس مبارزه کنم. چون به خاطر این مبارزه ممکنه درجه ام زیاد بالا بره و بعد که ازم میگیرنش یک سقوط بدی برام پیش بیاد که نتونم از جایم بلند شوم نمی دونم چه کار کنم که این مشکل حل بشه ایا بذارم از چهل سالگی شروع کنم؟چون به نظرم این مشکل به دلیل عدم علم کافی نسبت به نفس است ولی از طرفی هم نمیشود دست روی دست گذاشت و هی علم کسب کرد چون اگر عالمی به علمش عمل نکند قساوت قلب می گیرد لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جلد اول کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» کافی است در کنار آن سعی کنید فضای رسانه‌ای را نیز دنبال بفرمایید 2- اگر در کنار دروس دانشگاهی سعی کنید با تفسیر «المیزان» مرتبط باشید از آن طریق؛ قرآن راه‌کارهای خوبی را در مقابل شما قرار می‌دهد 3- مبارزه با نفس چیزی بیش از رعایت حرام و حلال الهی و رعایت اخلاق اسلامی نیست و نیاز به سخت‌گیری‌هایی که نفس را به زحمت بیندازد، نمی‌باشیم. موفق باشید

14613
متن پرسش
سلام استاد شما در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها گفتید که باید از روند جامعه ی خود اگاه باشیم سوال من این است که از چه طریقی میشود اگاهی یافت ایا منبع موثقی شما سراغ دارید که معرفی کنید؟همچنین می خواستم در مورد مسائل منطقه تحلیل درستی داشته باشم اگه لطف کنید در این رابطه هم منابعی را معرفی نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» برای شروع خوب است و در کنار آن رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را با دقت دنبال بفرمایید. موفق باشید

14612
متن پرسش
سلام عليکم: عطر چيست که در نماز مستحب و هنگام احرام حج حرام؟ عطر در باطن امر چيست که رسول اکرم آن را دوست دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عطر»، روح را به عالَم ملکوت منتقل می‌کند و از جنس ملکوت است. ولی چون وجهی زینتی و آرایش دنیایی نیز در بر دارد؛ در احرام باید از آن پرهیز کرد. موفق باشید

14610
متن پرسش
سلام: هر چه انسان بیشتر روی گناهان و رذایل دقت می کند و مطالعه می کند به همان قدر در خودش و دیگران بهتر آنها را می یابد. خودمان که هیچ، در دیگران وقتی برخی گناهان و رذایل را می یابیم منافاتی با خوشبین بودن نسبت به شخص ندارد؟ مثلا می بینیم که حسود است و به ادله مختلف مطمئنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید مشغول عیب دیگران شویم. آن‌ها هم مثل شما سعی دارند رذائل خود را از خود دور کنند و مثل من و شما هنوز گرفتار آن هستند، پس باید طوری به آن‌ها نگاه کرد که از آن رذائل رسته‌اند. موفق باشید

14608
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید من زیاد وقتتون رو می گیرم. چند سوال: 1. آیا همان طور که در مقام مفهوم، حضور خدا با ظهور او متفاوت هست. در مصداق و واقعیت هم حضور حق در ممکنات با ظهور حق در ممکنات دو تاست؟ یا حضور عین ظهوره به نظر خودم میاد که عین هم باشه. 2. یکی از دوستان که صوت تدریس شما رو گوش گرفته بود برداشتش اینطور بود که شما اگه می فرمایید گل، دست، انسان و مخلوقات در واقع اسم الله هستن و خود الله هستن در واقع خود الله هستن «به نازله» اما نظر من اینه که از اونجایی که مخلوق فانی در خالق هست پس مخلوق خود الله هست به تجلی و به همان شدتی که الله در مقام واحدیت داره اما محدودیت و امکان مخلوق باعث شده به این شکل خاص جلوه کنه و این شکل خاص که جلوه الله هست ظهور تام و کامل الله به همون شدتی هست که الله در واحدیت داره.. من فکر می کنم این بنده خدا حرفش حرف تشکیک صدراست و بالاتر نیومده و بنده حرفم مربوط به عرفاست. حق با کدوممونه؟ 3. من گمان می کردم حق یک مقام هویت غیبیه داره و بعد احدیت و بعد واحدیت در حالی که شما هویت غیبیه رو همون احدیت گرفتید مگه احدیت تجلی هویت غیبیه لا اسم و لا رسم نیست؟ 4. تقریر دوم امام که در جلسه هفتم مطرح شد آیا منظورتون این بود که مقام واحدیت که مقام الله هست مقام واحدیت و احدیت رو حمد میکنه؟ 5. آیا مبنای شما در تفسیر حمد وحدت ذات مظاهر هست یا ذات مراتب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه شما می‌فرمایید در نهایت برای سالک پیش می‌آید 2- در این موارد با همدیگر بحث نکنید بگذارید هر دو جلو بروید تا آن‌چه باید برایتان پیش آید، پیش آید 3- بهتر آن است که احدیت را مظهر هویت غیبیه بگیریم ولی این یک تقسیم‌بندی استانداردی نیست 4- مطلب را روشن‌تر بفرمایید. یادم نیست که در آن جلسه چه گفته شده؟ 5- مبنای ما «وحدت وجود» است پس تنها مظاهر، ظهور یک حقیقت‌اند بدون آن‌که به خودی خود اصالت داشته باشند. موفق باشید

14605
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد ارزشمند شنیده ام کتاب «معراج السعاده» چون بر اساس اصول ارسطو نوشته شده کارآیی ندارد. این مطلب صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً مرحوم ملا احمد نراقی در موضوع «عدل» به تقسیم‌بندی ارسطویی استناد می‌کنند که ما نباید به این قسمت‌های کتاب کاری داشته باشیم ولی وجوه دیگر آن که به کمک روایات مباحث خود را مطرح می‌کنند، نکات ارزشمندی دارد. موفق باشید

نمایش چاپی