باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جملهی حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» فکر کنید که فرمودند منتظر مصلح، خودش باید صالح باشد. و به مدد خود حضرت، بحمداللّه ملت ایران راه تعالی بشریت را در پیش گرفته. و در همین رابطه رهبر معظم انقلاب در روز مبعث فرمودند: «ملت ایران علیرغم بعضی از ظواهر، قدرت ایمانشان و رسوخ ایمان در دلهایشان خیلی زیاد است». و بعد فرمودند: «بنده با قاطعیت عرض میکنم که ملت ایران، ملت صبوری هستند». و این حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است از طریق ملت ایران، آیندهی درخشانی را به جهان بشریت عرضه کند جهانی که کاملاً آیندهی خود را در فضای سکولار، تیره و تار کرده است و به خطا با انواع سرگرمیهای غیر شایسته میخواهد از آن آینده فرار کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب، زندگیِ دنیایی را به عنوان خانهی امنی که در آن نباید هیچ بحرانی باشد؛ تعریف کرده و لذا در مقابل کوچکترین بحران، خود را میبازد. به هر حال باید ما کشور را با نظر به حضور کرونا مدیریت کنیم، ولی نباید خود را در مقابل آن ببازیم و آن ویروس را جای خدا بنشانیم. مردم را نسبت به نقش منفیِ آن ویروس باید آگاه کرد، ولی انتخاب را از آنها نباید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان چنین وسوسههایی دارد. انسان باید در چنین مواردی سنت ائمهی معصومین «علیهمالسلام» را حجّت قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما آن اندازه آزادیم که شأن انسانی و قدسی ما و دیگران رعایت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این لطف شماست، امید است که خداوند قبول فرماید. ۲. فکر میکنم بهخصوص جلد اول کتاب «مقالات» خلاصهای از «فصوص الحکم» ابن عربی باشد، تا این اندازه مهم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بهخصوص مطالعهی افکارِ مارتین هایدگر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بد نیست به جزوات «فلسفهی غرب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. و یا به نکتهای که در مورد فلسفهی کانت در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را دنبال بفرمایید در آنجا سخن حضرت باقر «علیهالسلام» را مییابید که حضرت میفرمایند: هر اندازه عقل انسان کامل شود، خوابدیدنهای او کم میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بنده آن است که در این موارد ورود نکنم زیرا ابعاد زیادی کار را به اختلال میکشاند. مرحوم آیتالله محمد شجاعی در کتابهای «رسالهی محبت» و «پنج رساله» نکات ظریفی دراین مورد فرمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر احساس کردید روحتان بحثها را میپذیرد، چرا آنها را دنبال نکنید. ۲. به نظرم خوب است آن کتاب را بعد از مباحث «ده نکته» دنبال کنید. ۳. بعد از کتاب «معاد» و شرح صوتی آن إنشاءاللّه بتوانید با کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مأنوس گردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در پیام رسان های ایتا به آدرس eitaa.com/lobolmizan ودر پیام رسان سروش به آدرس sapp.ir/lobolmizan میتوانید سوال ها و جواب ها را پیگیری فرمایید.
سلام استاد گرامی: طاعاتتون قبول. التماس دعا. استاد چرا لازم است که حکومت دینی تشکیل شود؟ و بدون تشکیل نظام و حکومت، دینداری افراد به نتیجه نمیرسد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در رابطه با «ولایت فقیه» مفصلاً بر مبنای آیات و روایات و دلایل عقلی سخنها گفتهاند. بنده مختصری از سخنان آن بزرگان را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» عرض کردهام که ذیلاً خدمتتان ارسال میشود: موفق باشید
مباني حكومت دينـي
در رابطه با جايگاه انقلاب اسلامي دو نکته را بايد مدّ نظر داشت؛ يک نکته در مورد جايگاه آن به عنوان نظام ديني، در مباني عقلي و شرعي است و نکتهی ديگر جايگاه تاريخي و اهدافي است که دنبال ميکند. در رابطه با مباني عقلي و شرعي نظام ديني به طور مختصر ميتوان موارد زير را برشمرد:
1- در مباحث عقلي اين نکته روشن است که در هر موضوعي همواره مقام وحداني، عامل حفظ و بقاي جنبههاي كثرت در آن موضوع است، مثل روح انسان که به عنوان مقام وحداني عامل حفظ و بقاي بدن است و تا نظر به بدن دارد مانع ميگردد تا بدن متلاشي شود و بين سلولهاي آن گسستگي ايجاد گردد.
از آن جايي که جامعه عبارت است از مجموعهاي از افراد که جهت رفع حوائجِ خود کنار هم آمدهاند، اگر از طريق پذيرش حکم حضرت اَحد به مقام وحدت متصل نشود، نميتواند داراي بقاء و حياتِ حقيقي باشد و به مقصدي که به دنبال آن است دست يابد، بلكه حياتش دروغين و انسجامش وَهْمي خواهد شد. مثل بدن مردهاي است كه به واقع انسجام و يگانگي حقيقي ندارد و در آن صورت اعضای آن در اختيار يك هدف واقعي قرار نميگيرد و زماني نميگذرد که متلاشي ميشود. پس بايد نظام اجتماعي انسانها، همچون نظام فرديشان، تحت تدبير و حاكميت حضرت «اَحد» باشد تا به ثمرهي حقيقي دست يابد و بر اساس قاعدهي ارتباط کثرتها به وحدت، ادامهي حيات متعالي در آن فراهم باشد.
2- خداوند در سورهي شوري آيهي 9 ميفرمايد: «فَاللّهُ هُوَ الْوَليُّ» يعني فقط خدا «وليّ» است و لذا فقط حكم خدا بايد در امور انسانها - اعم از امور شخصي و اجتماعي- حاكم باشد، و هرگونه حاكميتي در امور انسانها كه مظهر حكم خدا نباشد، خلاف واقعيت جاري در هستي است.
3- براي حاكميت حكم خدا بر انسانِ مختار، «نبي» و «امام» نياز است. پس نبي و امام آينهي نمايش حكم خداونداند و هيچ چيزي از خود ندارند، مثل آينه كه صِرفاً حكايتكننده و نمايشدهندهي وجود شخصي است كه در مقابل آن است. در همين راستا امام باقر(ع) ميفرمايند: «بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا»[1] قلب هاي ما ظرف خواست و مشيت خداوند است چون او بخواهد ما مي خواهيم.
4- در زمان غيبتِ امام زمان(عج) براي اينكه رابطهي انسانها و جامعه با حضرت اَحد قطع نشود و حكم خدا در امور انسانها - اعم از امور شخصي و امور اجتماعي- جاري و حاكم باشد، ضرورت دارد يك كارشناسِ كشف حكم خدا از طريق كتاب و سنت، در صحنهي مديريتِ بالاي جامعه باشد تا اين نياز برآورده شود و جايگاه مراجعِ صاحب فتوي در امور فردي و وَليّ فقيه در امور اجتماعي بر همين مبنا است.
5- خدايي كه براساس حكمت بالغهاش هيچ نيازي را بيجواب نميگذارد و بر همين اساس پيامبر و امام را براي بشر ميپروراند[2] در زمان غيبت امام زمان(عج) چون جامعه نياز به يك فقيه اَعْلم و شجاع و متقي دارد، اين چنين فقيهي را هم ميپروراند. حالا وظيفهي مردم این است که از طريق خبرگان فقيهشناس او را كشف نمايند و اگر افراد در اين مورد حساسيت لازم را بهکار نگيرند و تلاش نكنند، گرفتار حاكماني ميشوند كه افكار و خواستهاي خودشان را بر مردم حاكم ميكنند. در حالي كه فقيه، حكم خدا را بر جامعه حاكم ميكند، حکمي که مطابق فطرت همهي انسانها است و تمام ابعاد وجودي انسان را رشد ميدهد.
امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» در کتاب ولايت فقيه با استدلال به لزوم وجود مؤسسات اجرايي و ضرورت اجراي احکام اسلام و ماهيت و کيفيت قوانين اسلام (احکام مالي، احکام دفاع ملي و احکام احقاق حقوق و احکام جزايي) و لزوم وحدت بين امت اسلام و ضرورت قيام علما براي نجات مردم مظلوم و محروم و همچنين با استناد به سنت و رويّهی رسول اکرم(ص)و رويّهي امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع)و... بر ضرورت تشکيل حکومت اسلامي در عصر غيبت تاکيد کرده و ميفرمايد: «اکنون که دوران غيبت امامu پيش آمده و بناست احکام حکومتي اسلام باقي بماند و استمرار پيدا کند و هرج و مرج روا نيست، تشکيل حکومت لازم مي آيد. عقل هم به ما حکم ميکند که تشکيلات لازم است... اکنون که شخص معيني از طرف خداي تبارک و تعالي براي احراز امر حکومت در دورهي غيبت تعيين نشده است، تکليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها کنيد؟ ديگر اسلام نمي خواهيم؟ اسلام فقط براي دويست سال بود؟ ...يا اينکه حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معيني را براي حکومت در دورهی غيبت تعيين نکرده است، لکن آن خاصيت حکومتي را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب الزمان(عج)موجود بود براي بعد از غيبت هم قرار داده است. اين خاصيت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عدهی بيشماري از فقهاي عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، مي توانند حکومت عدل عمومي در عالم تشکيل دهند. اگر فرد لايقي که داراي اين خصلت باشد به پا خاست و تشکيل حکومت داد، همان ولايت را که حضرت رسول اکرم(ص)در امر ادارهی جامعه داشت دارا مي باشد، و بر همهي مردم لازم است که از او اطاعت کنند».[3]
امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» در کتاب البيع مي فرمايند: «همان دلايلي که لزوم امامت را پس از نبوت اثبات ميکند، عينا لزوم حکومت در دوران غيبت حضرت ولي عصر را در بر دارد... آيا مي توان تصور کرد که آفريدگار حکيم، امت اسلامي را به حال خود رها کرده و تکليفي براي آنان معين نکرده باشد؟ و آيا خردمندانه است که بگوييم خداوند حکيم به هرج و مرج ميان مسلمين و پريشاني احوال آنان رضا داده است؟ و آيا چنين گماني به شارع مقدس رواست که بگوييم حکمي قاطع جهت رفع نيازهاي اساسي بندگان خدا تشريع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟»[4]
آري، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعليم و تربيت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهاي کشور و جلوگيري از تجاوز بيگانگان، از بديهي ترين امور و واضحات عقل است، بي آنکه بين زمان حضور و غيبت امام و اين کشور و آن کشور فرقي باشد.
آيت الله العظمي بروجردي به طور منظم و منطقي بر اثبات ولايت فقيه استدلال عقلي کرده و در بين کلمات خويش صراحتاً از نصب فقيه براي سرپرستي جامعهی اسلامي سخن گفته است.ايشان، در بارهی اثبات ولايت فقيه و بيان ضوابط کلي و شئون و حدود ولايت مي فرمايند:
اولا: در جامعه اموري وجود دارد که مربوط به فرد خاصي نيست بلکه از امور عمومي اجتماعي است که حفظ نظام جامعه بدان وابسته است، نظير قضاوت، سرپستي اموال غايب و ناتوان و مجهول المالک، و حفظ نظام داخلي جامعه و پاسداري از مرزها و دستور جهاد و دفاع هنگام هجوم دشمنان و مشابه آن که با سياست مُدُن مرتبط است.اين امور از مواردي نيست که هر شخصي مستقلا بتواند عهده دار آن گردد، بلکه از وظايف سرپرست جامعه و آن کسي است که زمام امور اجتماعي مردم به دست اوست.
ثانيا: براي کسي که قوانين اسلام و ضوابط آن را بررسي کند، ترديدي باقي نمي ماند که اسلام دين سياسي، اجتماعي است و احکام آن به اعمال عبادي شرعي محض که هدف آن، تکامل فرد و تامين سعادت اخروي است منحصر نيست، بلکه اکثر احکام آن مربوط به امور سياسي و تنظيم اجتماع و تامين سعادت دنياي مردم است.مانند احکام معاملات و سياسات و جزاييات از قبيل حدود و قصاص و ديات و احکام قضايي، و مالياتهايي نظير خمس و زکات که حفظ دولت اسلام متوقف بر آن است.به همين خاطر علماي خاصه و عامه اتفاق نظر دارند که در محيط اسلام وجود سياستمدار و رهبري که امور مسلمانان را اداره کند ضروري است بلکه از ضروريات اسلام است.هرچند در خصوصيات و شرايط او و چگونگي تعيين او از سوي رسول اللهf يا با انتخاب عمومي، اختلاف نظر دارند.
ثالثا: بي ترديد سياست بلاد و تامين جهات اجتماعي در دين اسلام جداي از جهات روحاني و شئون مربوط به تبليغ احکام و ارشاد مسلمانان نيست، بلکه از همان صدر اسلام سياست با ديانت در هم آميخته و سياست از شئون ديانت محسوب مي شده است.رسول الله(ص) شخصا به تدبير امور مسلمانان مي پرداخت و امور آنان را سياستگزاري ميکرد و مسلمانان براي حل و فصل خصومتهاي خويش به وي مراجعه ميکردند. پس از آن حضرت نيز سيرهي خلفاي راشدين و غير راشدين و امير المؤمنين(ع) به همين منوال بود. آن حضرت پس از تصدي ظاهري خلافت، امور مسلمانان را تدبير ميکرد و براي ولايات، قاضي و حاکم منصوب ميفرمود.[5]
اين است مباني عقلي و شرعي حکومت ديني.
[1] - بحار الأنوار ، ج52، ص 51.
[2] - در راستای پرورش انسانی که حکم خدا را در جامعه جاری کند در مورد رسول خدا، حضرت علي(ع) در خطبهي 193 ميفرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ.(ص)مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» از همان لحظهاي كه پيامبر(ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشتهي خود را مأمور تربيت پيامبر كرد تا شب و روز، او را به راههاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.
[3] - به کتاب ولايت فقيه(حکومت اسلامي)، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373، ص 39- 40 رجوع شود.
[4] - به کتاب البيع، امام خميني، مؤسسه اسماعيليان، ج 2، ص 461- 462 رجوع شود.
[5] - به کتاب البدر الزاهر في صلوة الجمعه و المسافر، حسينعلي منتظري، (تقرير لما افاده آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي طباطبائي)، ص 52- 57 رجوع شود.
سلام علیکم استاد بزرگوار: بنده طلبه پایه ۶ هستم و امسال طبق مشاوره و تفکر طولانی به این نتیجه رسیدم که در کنار فقه و اصول به طور تخصصی به فلسفه بپردازم ، میخواستم سیرِ تخصصی فلسفه که حضرتعالی پیشنهاد دارید را برای کسی که میخواهد فلسفه اسلامی را بطور کامل حل تا به فلسفه غرب وارد شود بفرمایید تا استفاده کنیم؟ در کنار آن توصیه ای بفرمایید که چطور مطالب آموخته شده را باید تعمیق و تثبیت کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برای طلبه همان سیر «بدایة الحکمه» و سپس «نهایة الحکمه» و پس از آن «اسفار اربعه» جهت حضور در فلسفه اسلامی راه خوبی است. در شرح «بدایة الحکمه» از دروس جناب استاد امینینژاد استفاده بفرمایید، شروع خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر حضرت امام و علامه طباطبایی «رحمتاللهعلیهما» پیرو نظر جناب صدرالمتألّهین، معاد جسمانی است ولی مطابق نشئهای که ما در آن وارد میشویم که آن نشئه قیامت است. در این رابطه میتوانید به جزوه «نحوه حیات بدن اُخروی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار، ریا نیست. اگر با نیّت رعایت ظرفیت مردم با مردم برخورد کنیم، به آنها کمک کردهایم نه آنکه خود را بالاتر بگیریم و با مردم ترکیب ندهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در ذکر فوق مقام فنایی مدّ نظر باشد زیرا نظر به جلال او دارد و توجه به موانعی که در راه است نسبت به جلال او. از حضرت محبوب تقاضا دارید نسبت به جلالش، همهی تعلقات را بزداید تا ما باشیم و خلوتخانهی محبوب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهتر از بهتر است، آنچه فرمودید و حقیقتاً نایب امامبودنِ مقام معظم رهبری کاملاً محسوس و ملموس است با آنهمه سعهی صدر و تواضع. ۲. همچنانکه قبلاً عرض شد این افراد هنوز در سکرات و برزخ حاضر نشدهاند و حکم دنیا بر آنها جاری است، ولی با روحی زلال و حساس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که سری به جزوهی «معارف ۱» که در قسمت نوشتارهای سایت هست فصلی که مربوط به «فطرت» است بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث وجوب در میان نباشد. بحث مربوط به حضور در میدانی است که اگر کسی بتواند در آن حاضر شود به دریای بیکرانهی سعهی انسانی وارد شده و حجابهای او با خالق عالم رقیق و رقیقتر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرر عرض شد علت انتخاب هرکس در هر امری به هر حال به آن فرد برمیگردد و تصوری که از خود دارد و به همین جهت هم هرکس مسئول انتخاب خودش میباشد و اگر انتخاب را به عوامل بیرون از خود شخص حوالت دهیم، نوعی جبرگرایی پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. راه رزقشان ممکن است تغییر کند و از طریق دیگر رزق اصلی آنها به آنها برسد. ۲. ممکن است همان اندازه که محدودیت دارد رزق آنها باشد و ما گمان کنیم تنگی رزق به جهت گناهان سرپرست خانه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر عبادات با معرفت ملازم نباشد بالاخره راه شیطان بسته نیست. شیطان تجربهی 6000 سال عبادات دارد و میتواند در این نوع افراد تأثیر بگذارد 2- در خبر داریم که حتی حضرت در مرحلهای از قافله و از غل و زنجیرشان به ظاهر ناپدید شدند. میشود گفت در این رابطه در کفن و دفن حاضر بودند. از آن طرف، ائمه توان حضور در مکانهای مختلف و عوالم مختلف را در یک زمان دارا میباشند 3- پرخورینکردن و میان وعده، چیزی نخوردن و تنقلاتنخوردن، خود به خود کمککار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کمی در رابطه با جناب مولوی و شمس مطالعه شود، معلوم میشود چگونه تحریفات فوقالعادهای انجام شده است. تازه، مترجم کتاب بسیاری از مطالبی که این کتاب را به عنوان یک کتاب لائیک شکل میدهد؛ حذف کرده است و در دنیا این کتاب به عنوان یک کتاب تشویق به لائیتیسه مشهور است. همین اندازه فکر کنید که خانمی خیلی راحت از همسرش جدا میشود و با آقای عزیز زندگی میکند و بعد دوباره برمیگردد به خانوادهی خود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به جای عبور از فردگراییِ قرون وسطایی، و حضور در جهان گشوده و معنوی، غربِ بعد از رنسانس گرفتار جهان محدود مادی شد، ولی آن را جهانِ گشودهای پنداشت که بشر به دنبال آن است و این، حجابِ حجاب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از ماهیّات در نسبتِ با ما معنا دارد مثل خانه و ماشین و خیابان. و بعضی از آنها به جهت امکانِ ذاتیشان، مخلوق خدا هستند مثل انسان و زمین و حیوانات، که وجود «عنداللّهی» در علم خدا دارند و از آن عالَم نازل شدهاند، به همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر/۲۱). موفق باشید