بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14450
متن پرسش
سلام: استاد اگر کسی نماز قضا داشته باشد و شروع کرده باشد به خواندن آن. آیا در پیشرفت در مقامات عرفانی حتی تا منزل صدم (بقول خواجه عبدالله انصاری) می تواتد برسد؟ یا اینکه از منزلی به بعد باید نمازهای قضا را تمام کند که بتواند سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که اراده کرده باشید تا به مرور نمازهای قضا را انجام دهید ان‌شاءاللّه مسیر سیرِ به توحید به مرور برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

14449
متن پرسش
سلام: در حوزه علمیه ما چند تن از آقایان طرفدار سید صادق و ضد امام هستند که دارند بین بچه ها و اساتید اختلاف می اندازند. به طوری که جلوی اساتید خود را لو نمی دهند و به شدت چرب زبانی می کنند. و حتی به دروغ علنی خود را آقایی و طرفدار امام می خوانند. ولی وقتی اساتید می روند شروع می کنند به توهینهای بی شرمانه به عرفا و آقا و امام. کار دیگری هم می کنند. اینکه: آنهایی را که طرفدار حضرت آقا هستند و دقیق هستند را شناسایی می کنند و می روند نزد اساتید و مدیر تهمت به اینها می زنند. مثلا یکیشان بنده را شناسایی کرده بود و رفته بود به مدیر گفته بود: فلانی خیلی ضد ولایته. چطوری در حوزه نگه داشتید او را؟ استاد بنده می دانم که تا خدا نخواهد چیزی واقع نخواهد شد. و از این قضایا ناراحت نیستم. بلکه می ترسم اینها رشد کنند و در حوزه هم رشد کنند. 1. حال مانده ایم چه کنیم؟ سکوت کنیم؟ مقابله کنیم؟ واقعا در حیرتم که چه کنم؟ 2. غیبت چنین افرادی جایز است؟ ما می خواهیم به بقیه بگوییم حواسشان را در مدرسه بیشتر جمع کنند لا اقل.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید خود را مشغول این افراد و این افکار بکنیم. سعی کنید با نشان‌دادنِ شخصیت علمی خود و جدّیت در امور طلبگی، معنای حضور یک انسان وِلایی را بنمایانید. و در مورد اطلاع‌دادن به بقیه اگر مطمئن شدید که نسبت به شیعیان انگلیسی گرایش مثبت دارند، در حدّی که دلیلِ کافی برای این‌کار خود داشته باشید؛ رفقای خود را روشن کنید. موفق باشید

14446
متن پرسش
سلام استاد. خوبید؟ برخی می خواهند آیت الله بهجت را ضد فلسفه و عرفان جلوه دهند. به خاطر همین هم از شما هم از دوستان که سایت را مشاهده می کنند در خواست می کنم به این لینک سری بزنند تا مسائل حل شود. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920229000322 التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برخی می خواهند آیت الله بهجت را ضد فلسفه و عرفان جلوه دهند در حالی که این طور نیست. ایشان از طریق ارتباط با آیت اللّه قاضی فهمِ خوبی از مبانی عرفان نظری و حکمت متعالیه پیدا کردند که در سخنان ایشان به خوبی معلوم است ولی سعی شخص ایشان آن بود که در کنار تعمق در فقه، در عرفان عملی خود را بپرورانند زیرا از ابتدا استعداد ایشان در این موضوع بود. موفق باشید

14445
متن پرسش
با سلام حضرت استاد: 1. ما با نگاه به ظواهر اشیاء مادی با یک نحوه تعقل کمالاتی مانند علم و قدرت و زیبایی را از شئ خاصی انتزاع می کنیم مثلا از گل زیبایی و لطافت و دیگر کمالات را می فهمیم آیا این کمالاتی که به تعقل آمده همان وجه الهی اون شی هست؟ 2. آیا می شود گفت که ما با تعقل و کشف این صفات درون شئ در واقع به باطن شئ نظر کرده ایم و کمالات اسمائی حق را در آن دیده ایم؟ 3. آیا می توانیم بگوییم این شئ تجلی اون صفاتی که عرض کردم هست و در واقع همون صفاته که در این قالب متجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این‌طور که شما می‌فرمایید عقل، وجهِ الهی را می‌فهمد و این غیر از کاری است که قلب با وَجهِ الهی روبه‌رو و مأنوس می‌گردد 3- همین‌طور است. موفق باشید

14444
متن پرسش
باسلام: اینکه میگن آیت الله قرهی گفتن 13سال بعد ظهور میشه درسته؟ http://www.fetan.ir/home/24534
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نتوانستم در این مورد ورودی داشته باشم. موفق باشید

14443
متن پرسش
سلام علیکم.استاد عزیز خیلی مزاحمتان شده ام، خدا خیرتان بدهد. استاد عزیز، حیرت و سردرگمی خیلی سخت است، آری خیلی سخت است که برای خدمت به اسلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، به حوزه آمده باشی ولی سه سال است که هنوز نمی دانی وظیفه ات چیست و باید چه کنی! دو جزوه ای را که راجع به طلبگی نوشته اید، با دقت مطالعه کرده ام.شما فرموده اید که طلبه باید زمانه شناس باشد و بداند در زمانه ای که زندگی می کند، چه چیزی اقتضا و لازمه ی زمانه اش است تا آن را انجام دهد، و فرموده اید که شیوه ی سلوکی علمای قدیم با شیوه ی سلوکی طلبه ی عصر انقلاب اسلامی، کاملا متفاوت است و سلوک طلبه در این زمانه، بدون نظر به انقلاب اسلامی، امکان پذیر نیست. حرفتان کاملا درست است ولی ظاهرا آقایان بالا رتبه و مسئولین حوزه، جایی برای انقلاب اسلامی در حوزه باز نکرده اند و طلبه ای از نظرشان خوب است که نمره اش خوب باشد و بی خیال تقوا و اخلاق! شما در سوالات متعددی فرموده اید که وظیفه ی طلبه، ممحض شدن در دروس حوزه است. استاد می خواهم بدانم که در این درسها، انقلاب اسلامی از کجایش پیدا میشود. استاد به دادمان برس! آری به دادمان برس. اینها که دارم می گویم، حرف دل تمام طلبه هایی است که با دغدغه ی حفظ دین و انقلاب و سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، وارد حوزه شده اند ولی گرفتار نظام آموزشی مزخرف حوزه شده اند (بی ادبی مرا ببخشید زیرا فقط این واژه بود که در خور این نظام آموزشی است). شما می فرمایید که دروس حوزه را خوب بخوانید، پس چرا اساتید دیگری که عمرشان را پای تدریس و دروس حوزوی گذاشته اند و به قول معروف، ای کتاب ها را جویده اند، می گویند که این درسها دیگر برای این زمانه به درد نمی خورد بلکه فقط ناچارید که این درسها را پاس کنید و بگذرانید.تا به حال چندین تن از اساتید به ما گفته اند که زیاد وقتتان را به پای این درسها تلف نکنید و خیلی روی اینه عمیق نشوید.برای مثال همین دیشب از یکی از اساتیدم که بیست و چند سال است که در حوزه، همه نوع کتابی را تدریس می کند پرسیدم که شما با اینهمه تجربه و سابقه ی تدریسی که در حوزه دارید، چند درصد کتابهای این ده پایه را برای طلبه ی این عصر و این جامعه مفید میدانید؟ ایشان گفت: هیچ مقدار! بعد به ایشان گفتم پس ما باید چه کنیم؟ و شما اگر با اینهمه تجربه، جای ما بودید چه کار می کردید؟ جالب اینجاست که ایشان گفتند: من هم نمی دانم شما باید چه کنید! خیلی عجیب است وقتی آنها خودشان نمی دانند باید چه کنند، آنوقت ما............... استاد! من و امثال من دوست داریم برای اسلام و امام زمان و این انقلاب، مفید باشیم ولی راه را گم کرده ایم و بسیااااااااااااااار آشفته و حیران و ناامید شده ایم. اگر این درسها و قال اخفش ها و خلافا لابن جنی ها را نخوانیم که می گویند: ای وای شهریه ات حرام شد، و اگر بخوانیم که می بینیم جز وقت تلف کردن چیزی نیست. استاد خیلی طولانی شد و حتما شما خسته شدید. مرا ببخشید ولی بدانید که اینها درد دل تمام طلاب است. وقتی می بینیم در جامعه و در بین جوانان، چقدر به ما طلبه ها احتیاج است و چقدر مشکلات اخلاقی که و اعتقادی در بین آنها بیداد می کند و ذره ذره از ایمان آنان می خورد و چقدر به کار فرهنگی نیاز است، دیگر نسبت به دروس حوزه دلسرد می شوم. خواهشا نگویید که تو الآن وظیفه ات خواندن این دروس است و در آینده باید خدمت کنی، که در اینصورت به شما می گویم: ده سال درس بخوانیم و بعد هم بریم درس خارج و بعد هم یک مسجد و منبری بگیریم! پس چه کسی در این میان به داد جوانان برسد. همه ی جوانان که مسجد نمی آیند! پس اون کسانی که مسجد نمی آیند، همینطور باید در گمراهی به سر ببرند و ما هم هیچ کاری نکنیم. آیا می دانید چند در صد جوانان، گرفتار عادت به استمنا شده اند که به خود بنده راجع به درمان این مشکل رجوع کرده اند؟! اینها را اگر ما طلبه ها حل نکنیم پس چه کسی باید حل کند؟ به که بگوییم این دردها را؟! استاد همانطور که به فرموده ی شما، شیوه ی طلبگی در این زمانه تغییر کرده، به نظر من حقیر، شیوه ی تفقه در دین هم تغییر کرده. در قدیم، شیوه ی تفقه در دین این بود که بیاییم ببینیم که علمای نحو، راجع به فلان حرف چه نظری داده اند تا آن نظر درستر را انتخاب کنیم یا ببینیم که علمای فقه راجع به فلان مسئله ی فقهی چه نظری داده اند تا نظر درست تر را انتخاب کنیم. ولی به نظر من در حال حاضر، فقیه کسی است که در مشکلات اخلاقی و اعتقادی جامعه تفقه کند و عمیق بشود و را درمان پیدا کند. چرا ما باید کتاب سیوطی را که محض رضای خداوند یک حدیث هم در آن نیاورده است بخوانیم؟ چرا کتب صرفی و نحوی جدیدی را که در آنها مثالهایی با احادیث ناب است را نخوانیم؟ تا هم ادبیات عرب خوانده باشیم و هم حدیث یاد گرفته باشیم. در تابستان امسال، حضوری خدمتتان رسیدم. شما گفتید در این ده سال تو فقط وظیفه ات خواندن با دقت دروس حوزوی است و اگر در این ده سال هیچ کتاب غیر درسی هم نخواندی اشکال ندارد. ولی استاد یعنی در این ده سال که دشمن، اینهمه دارد رخنه ی فرهنگی می کند، ما مثل کبک سرمان را داخل این کتابها بکنیم و دنبال مرجع ضمیر بگردیم؟ استاد در حوزه حتی هدف از فهم ادبیات که برای فهم قرآن است هم به فراموشی سپرده شده. علامه حسن زاده آملی فرمودند: انشالله جوری نباشد که برنامه این باشد که درس و بحث برقرار باشد و با هم بنشینیم و مرجع ضمیر پیدا کنیم و اصطلاحات گوناگون را فرا بگیریم و از قرآن مطرود باشیم و شب و روز در محضرش نباشیم.شرح فارسی اسفارجلد3 صفحه 43. یک زمانی بود که شاید دشمن اینقدر به ایمان جوانان هجوم نیاورده بود و ما سرصبر درسهایمان را می خواندیم و پس ده سال وارد جامعه و اجتماع می شدیم، ولی الان شرایط فرق کرده و به فرموده ی مقام معظم رهبری مد ظله العالی، دشمن در اتاق های فکرشان دارن برای مسلمین برنامه ریزی می کنند. ایمان و اعتقاد را دارند از جوانان ما می گیرند و دشمن برای هر لحظه ی آنان برنامه چیده است آنوقت ما سرصبر ده سال هیچ کاری نکنیم و تازه پس از ده سال به فکر جوانان بیفتیم و معلوم نیست در این ده سال که زمان کمی نیست، دشمن چه بر سر جوانان ما آورده باشد. نه استاد، فکر نمی کنم که این رسم طلبگی در این زمانه باشد این رسمش نیست که ما بنشینیم ببینیم اخفش و ابن هشام و... راجع به فلان حرف جر چه گفته اند ولی جوانان ما در گمراهی و غفلت به سرببرند. اگر آخر طلبگی این است که من بروم در مسجدی که چهارتا پیرمرد هستن، یه نمازی بخونم و دیگه کاری به غفلت جامعه و جوانان نداشته باشم، من این طلبگی را نمی خواهم. استاد، روحانیت فعلی از جامعه فاصله گرفته اند و خیلی سخت است که من خلاف جهت آب شنا کنم ولی به مدد آقا صاحب الزمان، خلاف جهت آب هم شنا می کنم. کمکم کنید. آیا اگر من این دروس حوزه را فقط در حد پاس شدن بخوانم و در طول سال، کتب شما و کتبی که به درد جامعه می خورند را مطالعه کنم و روی آنها وقت بذارم، کار اشتباهی کرده ام؟ از کجا بفهمم که نیاز معنوی جامعه ام چیست؟تا در آن وادی خدمت بکنم. از کجا باید بفهمیم که طریقه ی تبلیغ دین در این زمانه چگونه است؟تا مثل برخی از اساتید پس از یک عمر متوجه نشویم که راه را اشتباهی رفته ایم. چگونه تشخیص دهیم که باید در چه وادی در تبلیغ دین، قدم بگذاریم؟ مثلا منبری شویم یا مثل شما معلم شویم یا در دانشگاهها برویم و با جوانان ارتباط ایجاد کنیم؟ خدایا ببخش ولی ما را در چه زمانه ی بدی قرار دادی! حالا به حرف امام حسن عسکری علیه السلام می رسم که فرمودند: حال امتی که از امام خود دور افتاده، از حال یتیمی که پدرش را از دست داده، ناخوشتر است. لااقل اگر امام زمان بود، می رفتیم در خانه اش و می گفتیم آقا بفرما وظیفه چیست و باید چه کنیم. ولی افسوس که آقایمان در پس پرده است و آدم از صد نفر عالم می پرسد که باید چه کند و صد جواب متفاوت می شنود و حیران می ماند که باید چه کند. استاد عزیزم می دانم که با این متن طولانی، وقت شریفتان را گرفتم. مرا ببخشید و لی این حرف دل تمام طلبه های پر دغدغه است و همه چشم به راهنمای حکیمانه ی شما هستیم. یاعلی مدد
متن پاسخ

انتظار یک طلبه از حوزه

باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ طلبه در یک نگاه کلّی، در دو سطح فعالیت می‌کند؛ یکی سطح عمومی و دیگری سطح تخصصی و روشن است قبل از ورود در سطح تخصصی، لازم است سطح عمومی را طی‌کند و پس از آن به حسب استعداد و توانِ خود و یا به حسب وظیفه‌اش درهمان مرحله‌ی عمومی باقی بماند و یا به سوی کسب تخصص ادامه‌ی مسیر دهد.

سطح عمومی، در زمینه‌ی علمی، همان آموزش‌های رایج حوزه‌ی علمیه است که می‌توان آن را تا پایان مکاسب و کفایه و چند سال درس خارج تعریف نمود و در زمینه‌ی عملی، در کنار آموز‌ش‌های رایج، وظیفه‌ی تبلیغ طلبه است که به صورت متعارف انجام می‌پذیرد و این، حدّاقلی است که یک طلبه و جامعه‌ی مخاطبِ وی به آن نیاز دارند و هر طلبه‌ای اگر بخواهد برای زمانه‌ی خود در حدّ عمومی مفید باشد لازم است در هر دو زمینه مسلّط باشد

سطح تخصصی، در یک نگاه کلی به دو زمینه‌ی «علمی» و «تبلیغی» قابل تقسیم است به این معنی که طلبه‌ای که در طول دوره‌ی سطح عمومی خود به این نتیجه برسد که لازم است در سطح تخصصی ادامه‌ی مسیر دهد، به حسب کشف «استعداد»، «ذوق وعلاقه» در خود و نیز کشف «نیاز مخاطب» و «نیاز زمان» حداقل در یکی از زمینه‌های دو گانه‌ی فوق برنامه‌ی خود را تعریف کرده و ادامه می‌دهد به این شکل که در یکی از موادّ علمی و یا در زمینه‌ی تبلیغ به صورت تخصصی سیر حوزوی خود را در اواخر تحصیلات سطح عمومی و یا پس از پایانِ آن، ادامه می‌دهد.

2ـ در سطح عمومیِ دو زمینه‌ی فوق، بدون شک کسی نمی‌تواند طلبه‌ی موفقی باشد مگر این‌که علوم رایج حوزه را به خوبی بیاموزد. ادبیات عرب را برای فهم منابع دینی، منطق را برای تصحیح بیان و استدلال‌های خود، فقه را به جهت نیاز مخاطب به احکام و نیز برای یادگیری روش استنباطِ مراد از منابع دینی، اصول را برای یادگیری اسلوب استنباط مذکور، فلسفه و حکمت را جهت ورود به معارف دینی، تفسیر را برای فهم بیشتر قرآن، عقائد و کلام را جهت آشنایی با استدلال‌هایی که در طول یک تاریخ جهت اقناع مخاطب به اعتقادات حقه تعلیم و تدوین شده‌است .... و همچنین دیگر موادی که زمینه‌ی یادگیری آن در حوزه‌ی علمیه به صورت دروس اصلی یا دروس جنبی برای طلبه فراهم می‌شود. آری آیا می‌شود شخصی به عنوان طلبه و خروجی حوزه‌ی علمیه به فعالیّت بپردازد در حالی که در دروس فوق حاصلی نداشته‌باشد؟ آیا این شخص می‌تواند نیازهایی که عموم جامعه از طلبه انتظار دارد و بر دوش طلبه است را ایفاء کند؟

3ـ هر چند علوم رایج در حوزه، جهت تحقق دو زمینه‌ی فوق لازم است ولی بدون شک کافی نیست و البته باید دانست که رسالت حوزه ‌آن نیست که یک جوانِ خالی الذهن را تحویل بگیرد و پس از آن یک بسته‌ای به نام «متخصص دینی جامع» تحویل دهد بلکه رسالت حوزه آن است که موادّی را که یک اسلام شناس به آن‌ها نیاز دارد در اختیار یک طلبه قرار دهد تا او با یک سیر عمومی در دوره‌ی مقدمات حوزه با آن‌ها آشنا شود و سپس با جستجو و پرسش پیرامون دیگر افق‌های روبروی خود، با علوم و روش‌های دیگری که به صورت تخصصی در هر یک از زمینه‌های فوق نیاز دارد مرتبط شود. اساسا یکی از اشتباه‌های بزرگ طلاب ما آن است که انتظار دارند حوزه مثل یک کارخانه، آن‌ها را تحویل بگیرد و علی رغم استعداد‌ها و نیازهای مختلف، یک محصول واحد تحویل دهد در حالی که حوزه، راه اسلام شناسی و ارتباط با مخاطبِ نیازمند به دین و معارف دینی را باز می‌کند تا طلبه‌ای که پس از مدتی تحصیل در حوزه، در اواخر سطح عمومی‌اش به بلوغ خود نزدیک شده‌است خودش با استفاده از آن مواد و نیز با توجه به «استعداد»، «ذوق وعلاقه»، «نیاز مخاطب» و «نیاز زمان»، رسالت حوزوی خود را تشخیص دهد و به صورت تخصصی در زمینه‌ی مد نظر خود از جهت علمی و عملی قدم بردارد.

همین‌جا لازم است این نکته مدّ نظر عزیزان باشد که اگر طلبه‌‌ای با سابقه‌ی چند سال تحصیل و تدریس در حوزه نتوانسته‌است جایگاه خود را در عصر حاضر بیابد، این را تماما پای ضعف حوزه نگذاریم بلکه به نظر می‌رسد آن طلبه خیال کرده‌است حوزه با دانش‌آموزانی دبستانی و انسان‌هایی کم ذهن مواجه است که باید حتی تا آخر عمر دست آن‌ها را بگیرد و قدم قدم پیش برد در حالی که حوزه در آن حد در ما آمادگی ایجاد می‌کند که وقتی ما در مقابل وظیفه‌ای خاص نسبت به امور دینیِِ جامعه قرار گرفتیم، قدرت انتخابی مناسب با آن شرایط در بستر شریعت داشته‌باشیم و بتوانیم راه‌کارهای دینی را در آن شرایط اظهار کنیم و این نتیجه حاصل نمی‌شود مگر این که دوره‌ی عمومی خود را به خوبی گذرانده باشد و نسبت به سطح تخصصی نیز اطلاع کافی داشته‌باشد.

4ـ آموختن و فراگیری علوم رایج حوزه، بدون شک نیازمند زمان است و عجله، یکی از آفات این امر مهم است به همین خاطر هر طلبه باید بداند که هر چند جامعه به او نیاز دارد ولی این را هم متوجه باشد جامعه نیازمند طلبه‌ای است که خالی از علوم مذکور نباشد پس چگونه بدون تحصیل علوم رایج در حوزه می‌خواهد به عنوان محصول حوزه سخن براند و به عنوان تحصیل کرده‌ی حوزه وارد جامعه شود؟ آری جوانان ما به حوزه و حوزویان نیازمند هستند ولی چرا گمان می‌کنیم طلبه‌ای که در ابتدای راه است تمام وظیفه‌ی هدایت این نسل را به عهده دارد؟ چراتصور کرده‌اید طلبه‌ای که هنوز به مقدار لازم با مقدمات علوم اسلامی آشنا نشده‌است لازم است همین‌جا تمامی دروس‌ خود را تعطیل کند و به داد جوانان برسد؟

5ـ با توجه به نکته‌ی فوق، روشن است طلبه‌ای که پس از گذراندن دوره‌ی تحصیلی دانشگاه وارد حوزه شده‌است، نسبت به طلبه‌ای که پس از دوره‌ی راهنمایی، خود را به صف طلاب ملحق نموده‌است، تفاوت جدّی دارد. یکی نیاز جامعه را بهتر می‌فهمد و ممکن است متأسفانه گرفتار عجله شود و دیگری با این‌که فرصت بیشتری دارد و از این آفات دورتر است، ولی احتمال لغزشش بیشتر خواهد بود. با این وصف، به هر حال هر طلبه‌ای بایستی بر اساس سنّ و موقعیّت و نیازها و زمینه‌های پیشرفت خود با جدیت به تحصیل حوزوی و سپس در صورت نیاز، برای ادامه‌ی فعالیت تخصصی خود به کشف استعداد و ذوق خود و نیازهای جامعه‌ی هدف و نیاز زمان، در وقت خود، وظیفه‌اش را دنبال کند.

6ـ همان طور که مقام معظّم رهبری بارها فرموده‌اند، لازم است برخی از کتب حوزه، تهذیب شده و بعضی از مسائل مطرح در آن کتب، حذف گردد به نحوی که طلبه بتواند آن دوره‌ی عمومی و یا نیمه تخصصی خود را درکمتر از زمان فعلی بخواند به همین خاطر اگر مدیریت حوزه‌ی علمیه هنوز خروجی خاصی با این محور بیرون نداده‌است، بهتر است طلبه با مشورت اساتید اهل فنّ و دارای دغدغه‌های منطبق با اسلام و انقلاب، برخی از همان مطالبی که مقام معظّم رهبری مورد اشاره قرارداده‌اند را به صورت ارتقایی بخواند. مثلا همین که می‌فرمایید می‌نشینید و می‌بینید ابن هشام و اخفش چه گفته‌اند، دقیقا نقدی است که رهبری هم به کتاب مد نظر شما و برخی از دیگر کتب داشته‌اند و  ایشان این مسائل را در جمع طلاب مطرح کرده‌اند تا به صورت یک مطالبه‌ی عمومی درآید.

رهبری در جمع نخبگان حوزوی در آذرماه 74 می‌فرمایند: «مسأله‌ی کتاب‌های درسی را باید جدّی گرفت. باید کتاب‌های درسی تغییر کند. بنای بر تغییر هم باید بر صرفه‌جویی در وقت طلبه باشد.  طلبه‌ی ما «مُغنی» میخواند؛ در حالی که همین مطالبی که در «مُغنی» است؛ مقدار لازمِ آن در کتاب کوچک‌تر دیگری وجود دارد که به زبان خیلی خوبی نوشته شده و یک نفر نویسنده‌ی معاصر، آن را نوشته است. چه لزومی دارد که ما حرف «ابن هشام» را بخوانیم؟ این کار، چه خصوصیتی دارد؟....»

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962

بنابر این بهتر است همین موارد را به صورت ارتقایی و جهشی طی کنید تا علاوه بر جلوگیری از  اتلاف وقت، گرفتار رخوت و سستی نیز نشوید.

7ـ  جامعه همان‌طور که به روحانیونی عالم و مبلّغینی پخته نیازمند است، به طلاب جوان نیز نیاز دارد و پاسخ گویی یک طلبه به این نیاز منافاتی با تحصیل و ممحّض شدنش در درس ندارد. آری یک طلبه پس از چند سال تحصیل ابتدایی در حوزه می‌تواند با نو جوانان و جوانان مرتبط شود، به این شکل که در ایام خاص و تعطیلات، چند ساعتی از شبانه روزش را به جوانان اختصاص دهد ولی پر واضح است که این مهم، نباید وی را از وظیفه‌ی اصلی‌اش دور کند و عرض بنده نیز در مورد این که حتی اگر یک کتاب جنبی هم نخوانید ضرر نکرده‌اید به همین مسأله اشاره دارد که اگر فعالیت‌های جنبی، اعم از فعالیت‌های علمی و یا تبلیغی بخواهد طلبه را نسبت به علوم حوزه که اهمیّت آن بر کسی پوشیده نیست و در شماره‌ی دو به صورت اجمالی به آن اشاره شد باز دارد، باید کنار گذاشته شود و بداند آن‌چه باید به عنوان یک طلبه بر آن تحفّظ کند، صرف درس‌خواندن و مجهّز شدن جهت ارائه‌ی دین به جامعه است.

8ـ طلبه‌‌ای که دغدغه‌ی انقلاب را دارد اگر بخواهد از پایگاه حوزه این دغدغه‌ها را مطرح کند و پاسخ دهد و طلبه‌ ای باشد که دغدغه‌هایش حضور انقلاب اسلامی درجامعه باشد، بدون شک نمی‌تواند از حوزه و حوزوی بریده و ساز مستقل کوک کند. آری، نبایستی جاده‌ای در مقابل خود ترسیم کنید که یا باید در حوزه ماند و بی توجه به انقلاب بود و یا باید سرباز انقلاب بود و بی توجه به دروس حوزوی. آیا برای پیش‌برد اهداف انقلاب باید به کسانی چشم دوخت که تحصیل‌کرده‌ی غرب و علوم غربی هستند یا کسانی که با توجه به نیاز زمان در همین حوزه‌های علمیه منابع اصیل را آموخته‌اند؟ توجه داشته ‌باشید که اگر بتوانید پس از چند سال عالِم عمیق حوزوی و آشنا با مبانی انقلاب شوید، در صورتی که به خاطر نیازهای جزئی تغییر مسیر دهید حتما در قیامت مؤاخذه خواهید شد و در دنیا زندگی با برکتی نخواهید داشت.

9ـ به روشنی مشخص است که وقتی طلبه‌ای به شکلی که عرض شد تحصیل کند و در کنار آن به تهذیب خود نیز توجه نماید قطعا این چنین نیست که در آینده‌‌اش صرفا مسجدی داشته‌باشد و منبری و با عده‌ای که مخاطب اصلی‌اش نیستند مرتبط شود. نمی‌دانم چرا تصور می‌کنید که طلبه‌ای که به جدیّت درحوزه درس خوانده‌باشد و به عنوان عالم حوزوی در تخصصی که با مشورت و بر اساس محورهای چهارگانه‌ی «استعداد»، «ذوق»، «نیاز مخاطب» و «نیاز زمان» کشف کرده‌است و تحصیل خود را پیش برده‌باشد، در آیند‌ه‌اش منحصر به تبلیغ برای پیرمردها و مانند آن‌ها باشد؟ اتفاقا به نظر می‌رسد حوزه‌ی تعلیمی و تبلیغی این طلبه به گستردگی حضور انقلاب اسلامی در عالم وسعت می‌یابد زیرا با انقلاب اسلامی تاریخی شروع شده که جهان به شدت خود را محتاج به رجوع به امر قدسی می‌یابد و در این تاریخ این در حوزه‌های علمیه شیعی نهفته ‌است. موفق باشید

14442
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: قال امام بافر (ع): خداوند در روز قیامت برای حسابرسی بندگان به میزان عقلی که در دنیا به آنان داده باریک بینی می کند. کافی ج1 ص 10. 1 منظور از دادن در این حدیث با مباحث معرفتی شرح داده شده توسط شما که می فرمایید «ربنا الذی اعطی کل شی الخلقه» چگونه قابل جمع است؟ دادن یعنی چه؟ باریک بینی یعنی چه؟ در حالی که شما در بحث معاد ضربه زدن به کسی که بگوید مردم می گفتند اینگونه است را توسط نکیر و منکر می فرمایید و حتی بحث سعد معاذ هم با آن مقامش قابل بحث است. 2. آیا شما بحث وجود ذات ممکن مد نظرتان است و حدیث اعمال بر پایه اختیار فرد را متذکر است؟ 3 بحث فطرس ملک با بحث مجرد بودن و اختیار نداشتن چگونه شرحی دارد؟ 4. در دیدار مقام معظم رهبری حفظه الله با همسر شهید هسته ای به عنوان دلگرمی و بشارت فرمودند هنگامی که شهید خونش بر زمین ریخته می شود در همین نشئه می بیند که فرشتگان به سوی او می آیند و او را مسرور می کنند و حتی حضرت آقا فرمودند با همین چشم مادی و با دست اشاره به چشمشان کردند. منظور از چشم مادی و در همین نشئه در این فرمایش چیست؟ در حالی که بحث مجردات با وسیله مادی دیده شدن و اشاره به چشم مادی کمی مبهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1 و 2- این دو موضوع قابل جمع است زیرا باز به همان اندازه که خداوند به آن‌ها فهم و عقل داده است خلقت آن‌ها را دیده و در نظر گرفته است و آن‌ها به همان اندازه‌ی عقل‌شان باید توحید را دنبال کنند و اگر به آن پشت کردند و تحت تأثیر عقاید مردم زمانه قرار گرفتند با آن‌ها برخورد خواهد شد. 3- آیت‌اللّه جوادی در درس خود می‌فرمودند: قضیه‌ی فطرس ملک مبنائاً و بنائاً آب زیرش می‌رود. یعنی نه از نظر سند معتبر است و نه با مبانی عقلی و قرآنی مطابق است 4- ما در برزخ و قیامت هم با همین چشمِ نفس خود می‌بینیم، منتها در آن شرایط با ابزار مناسب آن شرایط. موفق باشید

14441
متن پرسش
سلام استاد: اخیرا در فضای مجازی پیامها و فیلم هایی مبنی بر اینکه شهید نمر شاگزد و طرفدار سید صادق شیرازی بوده٬ داره پخش میشه. نظرشما چیست؟ اینگونه است؟ پس چرا رهبر تمام قد دفاع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازی‌ها است که به عهده گرفته‌اند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید  

14440
متن پرسش
سلام: جناب آقای حسن زاده آملی در هزار و یک کلمه ظاهرا می فرمایند: پس از معصومین کسی مانند آقای قاضی نداشته ایم. استاد بنده نمی دانم چطور جمع کنم بین این نظرات. کسی می گوید آقای قاضی. کسی می گوید امام (ره) کسی می گوید علامه طباطبایی. بالاخره کدامشان بزرگتر بوده اند؟ به نظر خودم اصلا این نوع مقایسه ها غلط است. آنقدر اینها به هم نزدیک هستند که زیاد معلوم نمی شود. فکر کنم نظر آقای حسن زاده هم اثبات آقای قاضی بوده بدون کم کردن آنهای دیگر. درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احسنت! حتماً همین‌طور است. این‌ها هرکدام گل‌های بوستان محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» هستند و هرکدام بویی از آن انوار الهی را به مشام جان می‌رسانند. موفق باشید

14439
متن پرسش
سلام: استاد اگر ما در سوره مبارکه کهف نظر آقای مستحسن را نپذیریم و نظر علامه را بپذیریم. پس باید اینطور باشد که: (ذوالقرنین همان کورش است. ولی نه آن کورش تاریخ که پر از تحریف است. بلکه کورشی که خداوند در قرآن معرفی می کند) درست است؟ یعنی باید جوانان بدانند که اگر ذوالقرنین کورش باشد، در این صورت باید صفات کورش را در قرآن باید جستجو کرد. درست است استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در آن صورت عملاً موضوع ذوی‌القرنین با حضرت مهدی«علیه‌السلام» منتفی خواهد بود. در هر صورت موضوعی نیست که خیلی راحت بتوان یک نظر را پذیرفت و نظر دیگر را منتفی دانست. موفق باشید

14437
متن پرسش
سلام: 1. استاد اینکه فرموده اند کسی که گناه کرده است از سیر و سلوک عقب مانده است منظور عقب ماندن زمانی است؟ یعنی آن لحظه که گناه می کرده در سیرو سلوک نبوده. درست است؟ 2. مایی که مثلا از این سنین 21 الی 22 سالگی شروع کردیم احساس می کنم دیر شروع کرده ام. کاش از اول بلوغ بجای بازیگوشی شروع می کردم به ورود در راه. 22 سالگی خیلی دیر شده است و من از سیر و سلوک عقب مانده ام استاد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقب‌ماندن در سلوک به این معنا است که نفحات الهیه که باید به قلب برسد، دیرتر می‌رسد و اگر عمیقاً به گناهان پشت نکرده باشیم، عمق آن نفحات نیز ظهور نمی‌کند 2- رجوع به حق مثل رجوع به نور است، هیچ‌وقت دیر نیست. موفق باشید

14436
متن پرسش
سلام: استاد چند وقتی است برایم سوالی پیش آمده بود. حضرت آقا کتب شما را مطالعه کردند تا حالا؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم حضرت آقا با این‌همه کارهای حسابی که دارند کتاب‌های بنده را مطالعه کنند! موفق باشید

14435
متن پرسش
سلام: استاد بنده یک دفتر تهیه کردم و پرسش و پاسخهایی را که با شما دارم را در آن یادداشت و دسته بندی می کنم. بعلاوه پرسش و پاسخهایی از سایت که به نظرم به دردم می خورد را نیز یادداشت می کنم. چند وقت یک بار آن را دوره می کنم تا بعضی چیزها برایم روشن شود. سیر مطالعاتی فلسفه را از شما پرسیدم و در آن نوشتم. 1. حال سیر مطالعاتی عرفان نظری را (پس از جزوه عرفان نظری خودتان) بفرمایید پس از فصوص چه کتابی باید کار شود؟ 2. عرفان عملی هم یک سیر بفرمایید. پس از کتابهای (فرزندم اینچنین باید بود... و دستورات آیت الله بهجت و مقالات...). پس از این کتب مذکور اگر بخواهیم دستورات عرفان عملی را باز هم بیشتر عمق دهیم چه کتبی بخوانیم؟ 3. استاد چرا من اینگونه ام که هرچه پیش می روم تشنه تر می شوم. و دوباره و دوباره کار می کنم و پیش می روم. یک حالتی پیش می آید برایم که از طرفی لازم می دانم و تشنه ی این نوع کتب عرفانی هستم و از طرفی هم پس از اینکه کار کردم کتاب را باز هم قانع نیستم. از لحاظ عقلی نه. از لحاظ روحی قانع نمی شوم. می گویم باز هم. چرا اینگونه است؟ مثل نوشیدن آب شور می ماند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تفسیر قرآن و انس با روایات 2- منازل‌السائرین 3- سعی کنید بدون عجله هر موضوعی را با دقت مطالعه کنید و این حالت را لطف خدا بدانید. موفق باشید

14433
متن پرسش
سلام: استاد همانطور که شما تشخیص داده اید بنده مثل اینکه در قبضم. حالم رفته است. استاد بنده اولین بار است که با این شدت با قبض مواجه هستم (یعنی اصلا حال عبادت ندارم. منظورم حال خوش عبادت است). استاد این قضیه اذیتم می کند. الان بنده دقیقا باید چه کنم؟ چه کنم که زودتر بسط بیاید؟ اصلا چقدر طول می کشد؟ بنده هیچ اطلاعاتی ندارم. شما صوتی یا کتابی که در آن از قبض و بسط سخن گفته باشید را معرفی میکنید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهایی که به عنوان یک طلبه باید انجام دهید، انجام دهید. پیشنهاد می‌شود به جواب سؤال‌های 1761 و 8127 و 8144 رجوع فرمایید. موفق باشید

14432
متن پرسش
آیا لعن فرستادن به خلیفه ی دوم به صورت غیر علنی و در خفا جایز است؟ اگر نیست مگر در قرآن کسانی را که موجب آزار پیامبر و اهل بیت علیهم السلام شوند را خدا لعن نفرموده؟ پس خلیفه ی دوم مستحق لعن نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انتقاد به آن‌ها هست و باید باشد همان‌طور که ما نسبت به شخصیت‌های خودمان نباید باب انتقاد را ببندیم. ولی چون فتوای مقام معظم رهبری توهین به منسوبین پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را حرام کرده‌اند، باید در هر صورت احتیاط کرد. موفق باشید

14431
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: لطف بفرمایید به دو پرسش ذیل طبق «شریعت اسلام» پاسخ دهید: 1. ارتباط کلامی یک زن با برادر شوهر خود باید در چه حدود و ثغوری باشد تا به فریضه صله ارحام خدشه ای وارد نکند؟ 2. اساسا طبق سیره اهل بیت (ع) ارتباط کلامی زن با اقوام و دوستان نامحرم بایستی چگونه باشد تا به صله ارحام خدشه ای وارد ننماید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که لازم است باید با ارحام غیر محرم ارتباط داشت ولی اگر بی‌خود بهانه‌ای برای صحبت فراهم کنیم مثل آن است که بی‌دلیل با نامحرم صحبت کرده‌ایم. باید ارتباط طوری باشد که گمان نکند ما نسبت به شخصیت آن‌ها بیگانه و بی‌تفاوتیم، ولی نه بیشتر از آن. موفق باشید

14430
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت حضرت عالی بخیر. با تشکر بسیار از پاسخ دقیق به 14373. مقصود حضرت امیر (ع) از عشق عفیف در روایتی که: هر کس عاشق شود و عفاف بورزد و کتمان کند اگر بمیرد شهید مرده، چیست؟ یقینا این نوع عشق از جنس عشق جناب محی الدین است ولی داستان عفافش چیست؟ خداوند بر طول عمر و توفیقات حضرتعالی بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 7962 نظری بیندازید. موفق باشید

14429
متن پرسش
سلام عليکم: از اينکه جواب سوالم را فرموديد سپاسگزارم. يک دوره قرآن را گذراندم همراه با تفاسير شاخص از ابتدايي ترين آنها تا عرفاني ترين تا چند روز آينده ختم مي شود. حالا قصد دارم بصورت موضوعی کليد کلمات رمزی کار کنم چه مي فرماييد؟ در ضمن کتابهای شما را تمامی مطالعه کردم عالی بودند بخصوص نماز غفيله و عاشورا مطالعه ديگری که داشتم شامل عربی منطق بدايه و نهايه منظومه اشارات اسفار و کتابهايی از اين دست عرفان هم مطالعه داشته ام دوره معرفت نفس را هم گذراندم. الان علاوه بر قرآن نهج الباغه هم مي خوانم تحصيلاتم کارشناسی ارشد بيوشمی هست تمام مطالعات اخيرم فقط فقط برای فهم انفسی قرآن بعدش نهج الباغه و ادعيه است. مي خواهم قرآن وجودم را بخوانم و در نهايت خدا خدا خدا فنا و بقا ياريم کنيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید «مقالات» آیت اللّه شجاعی«رحمة‌اللّه‌علیه» در این مورد کمک کند. شرح «منازل‌السائرین» استاد یزدان‌پناه هم کارساز است. موفق باشید

14426
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت و خسته نباشید یک سئوال برایم مطرح شده و آن اینکه: من به خانواده سفارش کرده ام که در صورت مرگ مغزی با اهدای اعضای من برای پیوند موافقت نمایند ولی در یکی از پاسخ ها این را دیدم که نفس هنوز از بدن مفارقت نکرده است و با جدا کردن اعضا انگار فرد به قتل می رسد. اگر اینگونه باشد موافقت با این کار ایراد پیدا می کند (لااقل از نظر معرفت نفسی ظاهرا اینگونه هست) ولی به نظر می رسد ملاک عمل ما باید فقهی باشد. در این زمینه فقها چه نظری دارند و ما چه کنیم که از تردید در آییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بین فقها نیز موضوع متفاوت است از طرفی فقیه وقتی عملی را جایز بداند یعنی این کار حرام نیست ولی آیا از آن جهت که نفس انسان در آن حالت اگر اعضاء‌اش را جدا کنند به زحمت می‌افتد یا نه، موضوع دیگری است. موفق باشید

14425
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: منظور از سجده ی سایه ها در آیه ١۵ سوره رعد چیست؟ اگر در کتاب یا سخنرانی به آن اشاره کرده اید لطفا معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که ملاحظه می‌کنید درختان وقتی در معرض تشعشعات خورشید قرار می‌گیرند سایه‌ی آن‌ها که مربوط به وَجهِ جسمانی آن‌ها است بر زمین می‌افتد و این نحوه‌ای سجده در مقابل آن تشعشعات به‌حساب می‌آید مثل وقتی که انسان در معرض تجلیات الهی قرار می‌گیرد و سجده می‌کند. موفق باشید

14424
متن پرسش
با سلام: 1. حضرت استاد آیا مکاتب فلسفی مشاء و فهلویون و تشکیک صدرا و عرفان کیفیت صدور معلول از حق تعالی رو به نحوه تجلی توجیه میکنه و قائل به تجلی هستن؟ 2. تفاوت تشکیک فهلوی با تشکیک صدرا چیه؟ و اگر قبل از صدرا بحث از تجلی نبوده کیفیت صدور معلول از علت رو به چه نحو توضیح می دادند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان در این موضوع تفاوت مشخصی بین آن‌ها گذاشت. شاید همه در نسبت حق به خلق به نحوی متوجه‌ی تجلی باشند. ولی در معنای تجلی و لوازم آن نگاهشان متفاوت باشد. ملاصدرا تشکیک در وجود را به طرز عالمانه‌ای تدوین کرد که ما متوجه لوازم آن از جمله هویت تعلقیِ معلول نسبت به علت حقیقی باشیم. موفق باشید

14422
متن پرسش
سلام: برخی می گویند استاد شهید مطهری (ره) در تاریخ قوی نبوده اند. بخصوص در کتاب حماسه حسینی. استاد شما که تاریخ را چندین سال کار کرده اید بفرمایید این چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری به‌عنوان یک دانشمند اسلامی با آن وسعتی که در معارف اسلامی دارند، ابداً شخص ساده‌اندیشی نبوده‌اند که بتوانیم بگوییم نسبت به حضورشان در تاریخ اسلام ناقص بوده‌اند هرچند نمی‌توان گفت یک دانشمند به همه‌ی آن‌چه در موضوع مورد نظرش هست، باید اطلاعات جزئی داشته باشد. مرحوم مطهری با تدوین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نشان دادند در مورد تاریخ احاطه‌ی قابل قبولی دارا می‌باشند.

14416
متن پرسش
سلام: استاد بنده با کار کردن نظریات استاد جوادی و استاد حسن زاده تا الان به این نتیجه رسیدم که ظاهرا تفکر جناب استاد جوادی یک چیز دیگر است. احساس می کنم ایشان بیشتر به علامه طباطبایی نزدیک ترند. البته به قول خودمانی طلبگی (اثبات شی نفی ما ادا نمی کند) نمی گویم آقای حسن زاده بزرگ نیستند. دارم بین خوب و خوب تر از آن سخن می گویم. نمی دانم درست است یا خیر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از آن دو عزیز سبک خاص خود را برای سیراب‌کردنِ طالبان حقیقت دارند و ذوق‌های متفاوت هرکدام یکی از آن دو سبک را می‌پسندد. آری! آیت اللّه جوادی سعی دارند مطالب خود را به صورت درسی تنظیم کنند و از این جهت ممکن است برای یک طلبه کمک‌کار باشد. موفق باشید

14415
متن پرسش
سلام: چرا حضرت علی (ع) در صفین با اینکه می دانستند کشتن عمروعاص می تواند سرنوشت جنگ را عوض کند به خاطر حیا از برهنگی او این کار را نکردند مگر ما در فقه خود نداریم که نگاه نباید با لذت و ریبه باشد خب مولا علی (ع) که چنین نگاهی نداشتند پس چرا باز هم حیا کردند؟ ایشان می توانستند بدون نظر به شرمگاه سر او را بزنند چرا این کار را نکردند؟ اصلا مگر نظر به انسان لخت مادرزاد بدون شهوت آن هم در شرایطی که حق و باطل در میان است ضرری دارد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رسیدن به حق و حقیقت باید از ورود به هر کارِ غیر اخلاقی پرهیز کرد. زیرا در شریعت الهی، هدفْ وسیله را توجیه نمی‌کند و نمی‌شود با هر وسیله‌ای بر دشمن پیروز شد و باز تاریخِ توحیدی بشر را شکل داد! و این علی«علیه‌السلام» است که متوجه می‌باشند این نوع پیروزی بر دشمن، علی را به‌عنوان کسی که باید تا قیام قیامت بشریت را تغذیه کند؛ به عالَم هدیه نمی‌دهد. موفق باشید

14412
متن پرسش
به نام خدا: سلام خدمت استاد گرانقدر: پس از مطالعه برخی از کتب شما سوالات زیر همچنان بر اینجانب پوشیده است. در صورت امکان راهنمایی بفرمایین: 1. آیا نیاز است تا ما با طبیعت انس بگیریم؟ 2. در صورت انس گرفتن چه اتفاقی بر ما می افتد؟ 3. در مورد صورت حقیقی طبیعت که بایستی در طراحی ها آن را به ظهور رساند نیاز به توضیح بیشتری دارم. 3. در مورد نحوه به ظهور رساندن «صورت حقیقی طبیعت» هم کمی بیشتر توضیح بفرمایین تا در طراحی (رشته ام معماری است) هم سعی کنیم با آن سمت میل کنیم. خدا شما را حفظ کند و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- طبیعت از آن جهت که صنع الهی است تابلوی نمایش اسماء حسنا و نور وحدانیت حضرت حق است و انسان با اُنس با طبیعت اگر آمادگی لازم را از نظر قلبی داشته باشد به جنبه‌ی ملکوتی طبیعت منتقل می‌شود 3- در رابطه با به ظهور رساندن حقیقت طبیعت، مباحث گسترده‌ای در میان است. بد نیست از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شروع کنید و مباحث هنر مقدس که بزرگان مطرح فرموده‌اند افق خوبی را در مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید  

نمایش چاپی