بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14862
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: چگونه باید متوجه شویم وظیفه مان در این برهه تاریخی چیست؟ برای یک خانم متاهل تشخیص این وظیفه راحت تر است اول همسرداری، دوم تربیت فرزند و بعد چیزهای دیگر،اما دختران مجرد چه؟ استاد می خواهم در تاریخ زمانم باشم، می خواهم در راستای جریان سازی تمدن نوین اسلامی گامی برداشته باشم اما نمی دانم چگونه و با انجام چه کاری؟ بنده 24 ساله مجرد هستم، لیسانس روانشناسی گرفتم اما خواندن آن درسها اذیتم می کرد احساس می کردم دارم بیهوده انرژیم را تلف می کنم، خودم را مشغول مباحث شما (جلسات و کتب شما) کرده ام، دانشجوی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان دانشگاه اصفهان هستم، از جلسات اساتیدی همچون حاج آقا ...و ... استفاده می کنم، می خواستم به حوزه بروم که با مخالفت خانواده رو به رو بودم، ان شاء الله تا جایی که بشود اهل اتلاف وقت نیستم، زیاد از حد نمی خوابم، تلویزیون را خیلی محدود تماشا می کنم، با انجام همین کارها و مراقبت از نفس در تاریخ زمانه ام هستم؟ بنده بر خلاف جو اطرافم با انقلاب و رهبری شهدا انس دارم به لطف و هبه الهی (خصوصی) التماس دعای زیاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی حضور در این تاریخ در ابتدا آن است که زمانه‌ی خود را درست درک کنیم و در فضایی که در آن افراط و تفریط نیست، آن‌چه به عنوان وظیفه پیش آمد، عمل نماییم. در متن انجام چنین وظیفه‌ای خداوند آن‌چه را مصلحت دید در مقابل ما می‌گشاید. عمده خوب‌عمل‌کردن به وظیفه است حتی اگر وظیفه‌ی امثال شما فعلاً، عمیق‌عمل‌کردن باشد. موفق باشید

14861
متن پرسش
سلام: ۱. شرح نهج البلاغه مرحوم جعفری را در کنار شروح شما استفاده کنیم خوب است؟ ۲. تفسیر مجمع البیان چه جایگاهی دارد؟ ۳.به طور کلی جامع ترین تفسیر پس از المیزان کدام است از نظر شما؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامه‌ی جعفری با صفای خاص خود و با تعلق درونی که به مولایش علی«علیه‌السلام» داشته است، نهج‌البلاغه را شرح کرده است و از طریق سخنان آن حضرت، قصه‌ی معاشقه با حقیقت را به ظهور آورده است. 2- «مجمع‌البیان» تفسیر نیست، جمعِ نظرات عالمان است نسبت به یک آیه که به عنوان منبع تفسیر می‌توان از آن استفاده کرد 3- نمی‌دانم. موفق باشید

14860
متن پرسش
سلام: حکمت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شعور و بصیرتی که انسان را به اصیل‌ترین مبناهای عالَم هستی رجوع دهد، و از روزمرّه‌گی‌ها و مشهورات آزاد کند؛ حکمت است. موفق باشید

14859
متن پرسش
سلام استاد گرامی: می خواستم نظرتان را در مورد این صحت خاطره که دکتر احمدی از حضرت علامه (رض) نقل فرموده اند بدانم و در صورت صحت آن تغییر نظر علامه در مورد غرب چگونه ارزیابی می فرمایید. سپاسگزارم. خاطره دکتر احمد احمدی از علامه طباطبایی: سال 1356 که آقای طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون آمدند که بروند انگلیس برای مداوا، مرحوم شهید قدوسی به من تکلیف کرد که همراه آقای طباطبایی بروم انگلیس. بنده 15 روزی در لندن خدمت ایشان بودم. بعد از 15 روز من آمدم و آقای مطهری به جای بنده، همراه آقای طباطبایی ماندند. یک ماه هم آقای مطهری ماندند. آقای طباطبایی به حق انسان کامل و وارسته‌ای بود. و من همین آلان هم با او زندگی می‌کنم. عصر روز یکشنبه‌ای بود که قرار بود من فردایش بیایم ایران و آقای مطهری به جای من می‌ماند. ما رفتیم بیرون برای قدم‌زدن. کلید اتاق هتل ماند توی اتاق. آن زمانها، هتلداران کلید یدکی نداشتند. موقع برگشتن ما به مشکل خوردیم. دیدیم کلید مانده توی اتاق. من رفتم سراغ مسئول اطلاعات هتل. گفت: باید بروید سراغ پلیس. من رفتم به پلیس اطلاع دادم. گفت: برو من می‌آیم. پرسیدم: کی؟ گفت: 15 دقیقه دیگر. 15 دقیقه دیگر آمدند. دو تا پلیس آمدند. خیلی به آقای طباطبایی احترام کردند. گفتند: دو راه دارد. یا تا فردا صبر کنید تا کلیدساز بیاید و یا اجازه دهید در را بشکنیم و زبانه را در بیاوریم و شما هم خسارت بدهید. من به آقای طباطبایی گفتم چه کنیم؟ گفت: ما هرجا برویم بیشتر از خسارت خرجمان می‌شود. در راه بشکنند. در را شکستند و 17 پوند هم ما خسارت دادیم. موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته‌هایتان خیلی به اروپا تاخته‌اید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها می‌تاختید. فرمود: نه. توجه می‌کنید. فرمود: نه. یعنی یک انصافی در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق می‌دید، آن را درست می‌انگاشت و آنچه را که نادرست می‌دید، طرد می‌کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی با برخورد پلیس انگلستان که با یک روحانی داشت، متذکر این امر شدند که بین تفکر سکولار و آدم‌های غرب، تا آن‌جا که ممکن است باید تفکیک قائل شد. اکثر آدم‌های غربی مثل همه‌ی آدم‌های دنیا بر اساس فطرت الهی خود به دنبال حق و حقیقت‌اند و این غیر از نظام سیاسیِ حاکم بر کشورهای غربی است. به طوری که ملاحظه کردید در سفر اخیر رئیس دولت یونان، رهبر انقلاب به ایشان نیز نظر خود را مطرح کردند که چگونه رئیس دولت اخیر یونان از فضای سیاسیون غربی تا حدّی فاصله دارد. موفق باشید

14858
متن پرسش
سلام استاد: بنده متوجه طرز تفکر شما و رسالتی که به عهده گرفته اید هستم. حال سوالی دارم: آیا شما با شهید مطهری اختلاف نظر دارید؟ بخاطر این می پرسم که کتب شما را کنار کتب شهید بخوانیم چگونه می شود؟ کمک کننده است یا نه؟ البته در کمک کار بودنش شکی نیست ولی بنده می خواستم بدانم که چطور می شود بهترین استفاده را از کتب ایشان در کنار کتب شما داشت به طوری که نگاهی جامع بدست آورد؟ (البته نظری را می گویم، نه عملی) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری یک عالِم باللّهِ کامل است و اُنس با اندیشه‌ی ایشان، اُنس با یک عالِم باللّه جامع می‌باشد که بنده در جزوات «مطهریِ آینده‌ی تاریخ ما» در این مورد عرایضی داشته‌ام. نباید به هیچ‌وجه از اُنس با آثار آن مرد الهی غافل بود. موفق باشید

14857
متن پرسش
سلام: 1. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» فرمودید پس از کتاب «آداب الصلاه» امام کتاب «چهل حدیث» خوانده شود. جای دیگری در پرسش و پاسخ ها ظاهرا فرموده بودید پس از عرفان نظری بهتر است خوانده شود. منظورتان این است که پس از عرفان نظری بهتر فهمیده می شود؟ 2. در مورد جمله خیال و وهم از نظر ابن عربی که از شما پرسیده بودم. فرمودید تا آرام آرام در شرایط خواندن آن قرار نگیریم منظور اصلی فهمیده نمی شود. منظورتان این است که نباید در این موارد عجله کرد و آرام آرام باید به جان بشیند؟ اگر عجله شود فهمیده نمی شود درست است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «آداب الصلواة» درست فهمیده شود، عملاً یک دور عرفان نظری مرور شده و تا حدّی می‌توان به اشارات کتاب «چهل حدیث» آگاه شد. ولی اصل حرف‌ها مبتنی بر یک دوره‌ی عرفان نظری فهمیده می‌شود. 2- همین‌طور است. موفق باشید

14854
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: ۱. در مورد کتاب از «برهان تا عرفان» سوالی پیش آمد برایم. چرا ما باید قاعده این که «کلُّ مابالعَرَض لابد ان ینتهی الی مابالذات» را در رابطه ی بین خدا و انسان جاری کنیم؟ خدا و انسان حقیقتشان غیر ماده است. شاید اشتباه باشد که با این مثال رابطه بین خدا خلق مشخص شود. نه؟ 2. روایتی هم داریم در این رابطه؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است که هر «مابالعرضی» باید به «مابالذاتی» ختم شود. مگر امر بدیهی سند و مدرک می‌خواهد؟!! اساساً تمام روایات و آیات به جهت مبتنی‌بودن بر امور بدیهی اصالت دارند. موفق باشید

14853
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به این خبر چیست؟ نفوذ ایران کجا و رژیم‌های پادشاهی عرب کجا؟ کشورهای عرب نمی‌توانند اشتباهات خود را گردن ایران بیندازند. به گزارش افکارخبر، روزنامه العرب چاپ لندن با درج این تحلیل نوشت: ایران توانسته وجود خود را به طور کامل به منطقه تحمیل کند. ایران طبق معمول با در پیش گرفتن سیاست، صبر و قدرت سمبلیک مذهبی در نهایت درصدد تحقق بخشیدن به دستاوردهای خویش است. ایران توانست یک عرب مانند محمدباقر صدر را جذب خود کند که علنا گفت «در (امام) خمینی ذوب شوید همچنان که وی در اسلام ذوب شده است.» اما اعراب یک شیعه عراقی را با پول خریداری کرده تا از عربستان ستایش کرده و به ایران دشنام دهد. هیچ‌کس نمی‌داند سود حاصل از این کار چیست. العرب می‌افزاید: صدام حسین هزاران تن از شعرا و نویسندگان مزدور را جمع می‌کرد تا به (امام)خمینی دشنام دهند. چه نتیجه‌ای به دست آمد؟ چرا ما بر تکرار اشتباه خود اصرار داریم؟ آیا بهتر نیست اندیشمندان شیعه عرب را جلب کنیم تا واقعیت‌ها را برای ما بازگو کنند؟ ایران بخش اندکی از سیاست را با اصول و اعتقادات بسیار درهم آمیخت در حالی که اعراب سیاست بسیاری را با بخش اندکی از اصول و اعتقادات درهم آمیختند. این روزنامه عرب زبان خاطر نشان می‌کند: تلاش عربستان برای ایجاد ائتلاف سنی بسیار عالی است اما عمان توافق هسته‌ای را به ایران تبریک گفت و وزیرخارجه عمان علنا گفت که کشورش درصدد ایجاد مشکلات با ایران نیست. کویت نیز دارای روابط قوی با تهران است. مصر نیز سرنوشت سوریه را نصب‌العین خود قرار داده و خواستار مشکل‌آفرینی با ایران نیست. دولت قطر نیز دارای سیاست شناخته شده است. ترکیه و ایران به عنوان دو قدرت تاریخی بزرگ منطقه با یکدیگر بر سر یک موضوع اساسی یعنی ایستادگی در برابر جاه‌طلبی کردها و پیشگیری از تشکیل یک کشور کرد توسط آنان با یکدیگر هم‌پیمان هستند. العرب همچنین نوشته است: باید اعتراف کنیم که روحانیون ما دارای جایگاه بسیار پایینی هستند. آنها با حقوق دولت زندگی خود را سپری می‌کنند و مانند ایران قداست و خمس و حوزه علمیه در اختیار ندارند. اعراب به شکل عجیبی ایران را مورد حمله قرار داده و می‌‌گویند انتخابات آنها سالم نیست در حالی که اعراب اصلا انتخابات ندارند. این روزنامه درباره کشورهای مرتجع می‌نویسد: ما وارد یک گردونه تاریک بی‌پایان شده‌ایم. نویسندگان عرب سالیان سال مردم عراق را بیم دادند که مرگ و خونریزی از مرزهای شرقی یعنی ایران به سمت شما خواهد آمد در حالی که ما هم‌اکنون شاهد آن هستیم که تانک‌های آمریکایی از سمت مرزهای غربی آمدند و محاصره و گرسنگی از سمت اعراب و داعش و القاعده از سمت غربی‌ها با مرگ و خونریزی به سمت عراق و عراقی‌ها رهسپار شدند. نویسنده خاطر نشان کرد: (امام) خمینی در یک آپارتمان ساده زندگی می‌کرد و بر روی زمین می‌نشست در حالی که مشهورترین رهبر شیعه طی هفت قرن گذشته به شمار می‌رفت و وقتی از دنیا رفت ایرانی‌ها برای او ضریح و زیارتگاه ساختند اما شاه و صدام در قصرهای آن‌چنانی زیستند اما در یک گور وحشتناک‌ جا گرفتند و در تنهایی جان دادند. پیام ماجرا این است که مجد شیعه زوال‌ناپذیر است و شیعیان همچنان در اندیشه احیای مرقدهای ائمه خود در قبرستان بقیع هستند و به اعتقادات خود متعهد و وفادار هستند و می‌گویند که مورد عنایت خداوند قرار دارند. سیدمحمدباقر صدر در تاریخ 1980/4/9 اعدام شد و در تاریخ 2003/4/9 بغداد سقوط کرد و حاکمیت اهل تسنن بر عراق پایان یافت. شیعیان می‌گویند این موضوع یک تصادف نیست بلکه حکمت الهی در آن نهفته است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر دلیل که این مقاله نوشته شده باشد، چه برای ترساندن آل سعود و هوشیاری بیشتر آن‌ها نسبت به خطر ایران، و چه اقرار به بعضی از حقایق. این سنت الهی است که ایران در این تاریخ با چنین مواضع توحیدی و حکیمانه‌اش در آینده حضوری فعّال خواهد داشت. موفق باشید 

14852
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: در روایتی - به فرض که صحیح السند باشد - داریم: «من تفلسف تزندق» که فلسفه را معادل کفر شمرده و تفکیکی ها هم زیاد به ان استناد می کنند. آیا می شود اینطور بگوییم که مراد امام از فلسفه در اینجا فلسفه بافی است نه فیلسوفی؟ به این معنا که بگوییم شخص در فلسفه بافی از حقیقت دور افتاده و گرفتار باطل شده و برای توجیه بطلان خود دلیل می تراشد. مثل بخشی از فلسفه ی غرب که در واقع یک نحوه تفلسف است و ابتدا دنیای غرب دچار عمل زدگی شد و بعد شروع کرد به اینکه برای اعمال و رفتار خود که ناشی از ظهور نفس اماره بود مبنای علمی و فکری پیدا کند - صرفنظر از این که بعضی فلاسفه ی غرب برای رهایی از این بحران متوسل به حقیقت شدند. مثل هایدگر - ولی فیلسوفی آن است که انسان جویای حقیقت بدون اینکه عمل را مقدم بر نظر کند به حقیقت می اندیشد و به آن می رسد و بر طبق آن عمل می کند. و این همان حکمتی است که ما را به آن تشویق کرده اند؟ و با این فرض آیا می شود فلاسفه ی غرب را به سه دسته تقسیم کنیم: 1. آنهاکه با تفکر خود به ظهور هرچه بیشتر مدرنیته کمک کردند مثل بیکن و کانت. 2. آنها که به این تفلسف تذکر دادند و از آن خبر دادند مثل نیچه. 3. آنها که علاوه بر تذکر به فکر چاره جویی هم بر آمدند مثل هایدگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «خسن و خسین هر سه دختران مغاویه هستند». به او گفتند: اولاً خسن نه و حسن، و خسین نه و حسین، و هر سه نه و هر دو، دختران نه و پسران، مغاویه نه و معاویه، و در آخر فرزندان علی‌»علیه‌السلام» هستند. در مورد جمله‌ی فوق هم اولاً: مشهور است که گفته شده است: «من تمنطق تزندق». و نه «من تفلسف تزندق». ثانیاً: روایت که نیست، سخن اخباریون است، از آن جهت که اهل تفکر منطقی نیستند 2- به نظر بنده تقسیم‌بندی جنابعالی روی‌همرفته می‌تواند قابل پذیرش باشد. موفق باشید

14851
متن پرسش
سلام علیکم: بنده در خصوص رابطه ی عقل و دل کار می کنم. دو سوال پیش آمده بود و سوال اول به جایگاه عقل در نظام معرفت دینی مخصوصا مباحث فقهی مربوط می شود. بعضی از مباحث فقهی هست که انجام آنها یا جائز نیست یا مکروه است و یا اینکه مباح است و بی تاثیر. بعضی از این اعمال به ظاهر فساد و فحشاء و یا حق الناس و ... در برندارد ولی باعث بطلان می شود. مثلا با کفش نماز خواندن باطل است، یا مثلا آب که با گرمای خورشید گرم شود مکروه است و ... با توجه به اینکه شریعت ظاهری دارد و باطنی دارد، تشریعی داریم و تکوینی داریم، بحث نفس الامر داریم و ... آیا عارفی که تسلط کامل بر علوم عقلی داشته باشد می تواند بر چرایی این اعمال برهان فلسفی صدرایی اقامه کند؟ و ظاهر شریعت را تا نفس الامر مستدل کند؟ و سوال دوم اینکه بزرگان می فرمایند که برهان و عرفان و قرآن از هم جدایی ندارند. حال اگر عارفی کوچکترین دستور سلوکی به یکی از شاگردان اش می دهد آیا آن دستور قابلیت این را دارد که توسط همان شخص عارف با مبانی حکمت متعالیه برهانی شود و بصورت یک استدلال محض فلسفی برای همان شاگرد عرضه شود؟ (البته این سوالات پیش فرض بود چون بنده تا به حال چنین چیزی ندیدم که شاگرد از استاد تقاضای برهان کند. ولی من باب مستحکم کردن بنای عقل فلسفی صدرایی در سلوک بود.) سوال سوم هم این بود که در تعبیری که بزرگان نسبت به عدم جدایی برهان و قرآن وجود دارد سوالی پیش می آید و اینکه منظور از برهان کدام عقل است؟ همین عقل فلسفی صدرایی است یا عقلی فرای از حکمت متعالیه؟ اگر بگوییم که منظور عقلی است فراتر از حکمت متعالیه باید به این معتقد شویم که خیلی از مباحث در سلوک هست که قابلیت برهان پذیری ندارد و جدایی برهان و عرفان لازم می آید، چونکه عرفان و سلوک فضای عقلی فراتر از حکمت متعالیه را می طلبد و از طرفی هم کسی بعد از ملاصدرا فضای عقلانیت را آن طور که باید و شاید تغییر نداده است لذا خیلی از مباحث در سلوک ممکن است به برهان در نیاید. آیا این قیاس و نتیجه ای که گرفتم صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بواطنِ احکام الهی بسیار عمیق‌تر از آن است که تفکر فلسفی بتواند بدان دست یابد. شاید شعور عرفانی با نگاه همه‌جانبه‌ی خود، کلّیتی از جایگاه آن احکام درک کند و حکم شریعت را تصدیق نماید. آن‌چه که منجر می‌شود گفته شود قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند، بدان‌ معنا است که هراندازه عقل، اوج بگیرد بهتر حکم خدا را تصدیق می‌کند و هر اندازه قلب، مصفّا شود، بهتر جایگاه احکام الهی را احساس می‌کند و با کوچک‌ترین عمل، بیشترین بهره را می‌گیرد. موفق باشید   

14850
متن پرسش
سلام: احساس می کنم در مواجهه با دیگران تعادل ذهنی خودم رو از دست دادم و برای درس خواندن تمرکز کافی را ندارم ممنون میشم نظرتونو ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

14849
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون درباره ابراهیم حاتمی کیا چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده؛ ابراهیم حاتمی‌کیا را مظهر شعورِ تاریخیِ انقلاب اسلامی می‌دانم که می‌داند باید ما را از زیر سیطره‌ی فرهنگ مدرنیته در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی بیاورد؛ ولی بدون مقدس‌بازی‌های معمول و بدون احساسات ژورنالیستی و افراطی. موفق باشید 

14848
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد محترم در ادبیات سیاسی اجتماعی امروز واژه های فراوانی با پیشوند هویت مانند (هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت دینی، هویت ملی، هویت تمدنی، هویت تاریخی، هویت جنسیتی و ... بکار می روند که هرکدام خواستگاه متفاوتی در علوم مختلف مانند فلسفه، روانشناسی، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... دارد. در تمامی اینها هویت بعنوان یک واژه مشترک استعمال می‌شود ولی تعاریفی که هر یک از هویت ارائه می نمایند بسیار متفاوت است. به نظر می‌رسد در ادبیات تمدنی بحث از هویت غیرقابل اجتناب است و لازم است تا با مفهوم شناسی صحیح هویت، درک صحیحی از ترکیب هایی که هویت در آنها بکار رفته است حاصل شود تا وقتی سخن از هویت سازی تاریخی و تقابل هویتی انقلاب اسلامی با غرب به میان می آوریم عمق مفهوم این عبارت به درستی ادراک گردد. قطعا در این بحث مفاهیم اولیه هویت مانند وجوه تمیز شخصی از شخص دیگر و جامعه ای از جامعه دیگر و نیز به معنای شناخت نقش خود در نظام کلی جامعه برهمگان آشکار است لکن ابهامات و مناقشات زیادی در گفت و گو در این مورد به دست آمده که در قالب چند پرسش خدمت جنابعالی طرح می گردد: 1. اساسا مساله هویت انسان و جامعه ابعاد وجودی دارد یا ماهیتی؟ اهمیت این سوال آنجاست که ما هرجا از انقلاب اسلامی بحث نموده‌ایم پای تکامل الهی انسان براساس ربوبیت تاریخی حضرت حق در میان آمده و نظر دائما به وجود است ولی تعاریف موجود از هویت به اعتباریات فرد و جامعه نظر دارد. 2. هویت امری ذاتی و فطری است یا اکتسابی؟ اهمیت این سوال آن جا روشن می‌شود که می‌خواهیم یک فرد یا اجتماع را به لحاظ هویت دار بودن یا بی هویت بودن یا دچار بحران هویت شدن تفکیک کنیم و آن فرد یا جامعه را از وضع هویتی نامطلوب به وضع هویت مطلوب سوق دهیم و به اصطلاح هویت سازی کنیم. 3. آیا هویت امری بسیط است یا مرکب از عوامل متعدد است؟ روشن شدن پاسخ این سوال در آسیب شناسی هویت و هویت سازی لازم می نماید. 4. آیا هویت فرد، هویت جامعه را می‌سازد یا برعکس و یا این یک رابطه متقابل است؟ تا روشن شود در هویت تمدنی، تمدن نوین اسلامی از کدامیک باید به دیگری رسید تا چنین هویتی خود را ظهور دهد. 5. تاریخ چگونه بعنوان بعدی از هویت فرد و جامعه نقش آفرینی می کند؟ 6. آیا هویت یک فرد یا جامعه آنچه باید بشود است یا آنچه در خارج شده است؟ در نسبت با گذشته است یا در نسبت با آینده یا در نسبت با مطلوبی که باید تحقق یابد یا در نسبت با حقیقتی که باید به ظهور آید؟ ضمن عذرخواهی از تعدد سوالات و سپاس و قدردانی قبلی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در معنای هویت، نظر به وجود انسان در آن رابطه در میان است. مثلاً در هویت تاریخی، نظر به وجهِ وجودی انسان در نسبت او با تاریخ در میان است 2- این انسان است که در تعریف نسبت خود با موضوعات مختلف، هویت خود را شکل می‌دهد 3- هویت یک امر بسیط است 4- جامعه معناهای مختلف را در هر تاریخی به ظهور می‌رساند و افراد نسبت به آن معانی خود را شکل می‌دهند و برای خود هویت می‌سازند 5- زیرا تاریخ محلِ تجلّی اراده‌ی الهی است در هر دوره‌ای، و افراد در نسبت به آن دوره می‌توانند خود را معنا کنند و هویت ببخشند 6- این انسان است که باید آن را در خود محقق کند و به ظهور برساند تا بی‌هویت نباشد. موفق باشید

14847
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: 1. ابتکار تکبیر گفتن شب 22 بهمن از که بود و چگونه شکل گرفت؟ 2. آیا می توان به نیت تقرب الی الله تعالی این کار را کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً با نیّت تقرب إلی اللّه این کار را می‌کنیم. این از همان الهامات الهی است که به قلب مردم افتاد. موفق باشید

14846
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: جسارت حقیر را ببخشید استاد. در سایت گاهی شماره سوالات به ترتیب نیست. آیا شما سوالاتی را که صلاح نمی بینید در سایت نمی گذارید؟ حقیر پرسیده بودم چرا شهید رجایی با مشارکت افراد بزرگی چون حضرت آقا و شهید بهشتی و ... در حزب جمهوری اسلامی نبودند؟ آیا با همدیگر اختلاف تفکر داشتند؟ ظاهرا حضرتعالی پاسخ را به صلاح ندیدید. جسارت حقیر را ببخشید. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب آن سؤال عرض کردم نمی‌دانم. موفق باشید

14845
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و فاضل اینکه بخش باطنی انسان اگر درست تغذیه نشود، انسان دچار اضطراب می شود آیا به این معنی است که انسان باید هر روز غذای روحی خود را تامین کند؟ جسم انسان روزی 3 بار اگر غذا بهش نرسد اذیت می شود. آیا بخش قلبی انسان هم همینطور است که هر روزباید غذا بخورد؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است و رویکرد به نماز به همین دلیل است که جان را در رجوع إلی اللّه با انوار حضرت حق تغذیه کنیم. موفق باشید

14844
متن پرسش
سلام: آیا می شود بخاطر زیبا نبودن زن او را طلاق داد؟ آیا این کار ظلم به اوست؟ اگر مرد به گناه بیفتد باید این کار را انجام دهد؟ اگر زن اول با گرفتن همسر دوم مخالف باشد باید چکار کرد؟ لطفا راهنمایی کنید. در معرض گناهم. چکار کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر چشم نداشت ببیند با چه کسی ازدواج می‌کند؟!! این هوس‌بازی‌ها را نباید زیر پوشش این الفاظ پنهان کرد! در حالی‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: هر آن‌چه در بقیه‌ی زنان سراغ دارید، در همسر خودتان هست. موفق باشید

14843
متن پرسش
سلام علیکم متاسفانه چرا قیمت بعضی از کتاب هایتان نسبت به بقیه کتاب های مذهبی و دینی از انتشارات دیگر با توجه به ان که تازه هم نوشته و چاپ نشده اند اینقدر گران هست؟ مثلا کتاب آشتی با خدا در ابعاد و قطع کم هم زده شده 9000 هست؟ چون اینجانب الحمد الله به توفیق الهی اگر بخواهم به کسی هدیه ای بدهم یا کتابی بدهم کتاب های شما به خصوص همین کتاب آشتی با خدا را میدهم و برای من سنگین هست که بخواهم برای هرکتاب به خصوص آشتی با خدا که حجم مطالبش هم کم هست اینقدر پول بدهم. لطفا قیمت کتاب ها را کمتر کنید جزاءکم الله خیر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

 کاربر محترم اگر دقت بیشتری بخرج دهند میبینند که قیمت کتاب های این انتشارات در مقایسه با دیگرناشرین درحدمتوسط وحتی پایین تری است.ضمن اینکه افزایش قیمتهای ما ازسال91 به بعدبخاطر افزایش قیمت کاغذ ودیگرخدمات چاپ است وشما قیمت کتاب های ما رابا دیگرکتب مذهبی دریک بازه ی زمانی مقایسه فرمایید.​موفق باشید.واحد انتشارات.

14842
متن پرسش
با سلام و ادب: استاد مگر دین اسلام تحقیقی نیست و باید با تحقیق به دست آید. حال اگر کسی در خانواده مسلمان به دنیا بیاید و با تحقیق به این نتیجه برسد اسلام دین خوبی نیست این شخص اسم مرتد فطری می گیرد و حکمش اعدام است حتی بدونه توبه. خوب پس تحقیق یک امر بی ارزشی است چرا که اگر تحقیق کند باز حکم مرتد فطری را دارد. ممنون در این زمینه نظراتان را بیان فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن داریم که: یهود برای ضربه‌زدن به اسلام، بعضی‌ها مأمور می‌شدند که صبح اعلام کنند ما مسلمان شده‌ایم و بعد عصرهنگام بگویند تحقیق کردیم متوجه شدیم اسلام دین حقیقی نیست و دروغ است. و قرآن دستور داده است با این توطئه‌گران که در مقابل حق و حقیقت نقشه می‌کشند، برخورد شود. چون این‌ها دشمن حقیقت‌اند. در حالی‌که اگر صِرف تحقیق بود خداوند در سوره‌ی توبه می‌فرماید: «به آن‌ها اجازه دهید وارد جامعه‌ی اسلامی شوند، تحقیق کنند و بعد در حفاظت مسلمین برگردند به قبیله‌ی خود و هرطور خواستند تصمیم بگیرند». در مورد سؤال شما نیز قضیه از این قرار است که واقعاً اگر کسی در نظام اسلامی متولد شده است و اهل تحقیق است و در مورد اسلام تحقیق کرده است، جایی برای آن می‌ماند که اعلام کند اسلام دروغ است و بخواهد به دین دیگری گرایش پیدا کند؟ یا عملاً این یک توطئه است در زیر پوشش تحقیق. و این غیر از آن است که بنده و جنابعالی بدون آن‌که نسبت به اسلام کافر شویم، در رابطه با بقیه‌ی ادیان تحقیق نماییم. موفق باشید  

14841
متن پرسش
سلام استاد: مقصود اینکه خداوند رزق همه بندگان را می دهد و روزی را تعهد کرده با فقر و گرسنگی که حتی منجر به مرگ می شود چیست؟ و سوال دیگر اینکه در بعضی روایات گفته شده است که اگر این کار یا این ذکر یا این اداب را رعایت کنید رزق زیاد می شود. چگونه می شود فهمید منظور رزق مادی است یا معنوی یا اینکه بر هر دو صادق است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با موضوع به شکل خاص روبه‌رو می‌شویم متوجه می‌گردیم خداوند حقیقتاً در دادنِ رزق به هیچ‌کس کوتاهی نکرده است. 2- هرکس مطابق نیّتی که دارد با انجام آن دستورات، رزق مادی یا معنوی نصیب خود می‌کند. موفق باشید

14840
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده استاد عزیز: من دچار مشکلی شدم که ملتمسانه ازتان می خواهم مرا در این زمینه راهنمایی بفرمائید. حقیقتش بنده صاحب یک فرزند هستم. من تو زندگیم هیچ مشکلی ندارم همسرم زن بسیار خوبی است و بسیار قانع و خلاصه از زندگی راضی هستم، اما متاسفانه یا خوشبختانه الان مدتی است که علاقه مند و عاشق یک دحتر خانمی شدم که دست بر قضا ایشان هم به من علاقه‌مند شدند. ما به دلیل اینکه محل کارمون یکی است در هین ارتباط کاری این علاقه مندی به وجود آمده و بی پرده و صریح عرض می کنم که بدجوری فکر و ذهن مرا درگیر کرده. استاد بنده تمامی حدود شرعی را در رابطه با جنس مخالف و نامحرم رعایت می کنم حتی نگاه هم به چهره‌اشون نمی اندازم و حتی این دختر خانم هم مستثی از این موضوع نبوده و نیست اما یک لحظه غفلت باعث بروز چنین مشکلی شده هر روز که میگذره علاقه ام به ایشون بیشتر میشه. استاد من زندگیم رو دوست دارم و هرگز دلم نمی خواهد خیانت کنم. من زنم و بچه ام رو دوست دارم. اما نمیتونم علاقه مندی و عشقم رو به این دختر خانم هم انکار کنم. استاد در همین موضوع من به همه جوانبش فکر می کنم به تبعاتی که این ارتباط میتونه برای من داشته باشه و برای ایشون داشته باشه فکر می کنم. به ازدواج کردن با ایشان و تبعاتش فکر می کنم و ناهموار بودن مسیر پیش رو فکر می کنم اما نمیتونم حریف دلم و احساسم بشوم. استاد من دوست ندارم چیزی رو از همسرم مخفی کنم. راهنماییم کنید من چه کنم؟ خدا شاهده اصلا بین هوی و هوس نیست. یک حس زلال پاکه. استاد با توجه به اینکه ازدواج مجدد در اسلام حلال است و با توجه به اینکه عرف این موضوع را نمی پذیره و با توجه به اینکه من دوست ندارم زندگیم از هم بپاشه خواهشا حقیر را مثل همیشه راهنمایی فرمایید تا من بدونم یا بفهمم با این مشکل و یا معضل چگونه باید برخورد کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید ما در تاریخی زندگی می‌کنیم که اگر شما با آن خانم ازدواج کنید به‌کلّی زندگی‌تان را از دست می‌دهید. زیرا از یک‌طرف، همسر شما به دلایل شرایط فرهنگی به هیچ‌وجه برایش امکانِ زندگی با شما نمی‌ماند و زندگی‌اش از دست می‌رود. و شما نیز به عنوان مردی که مسئولیت لازم را برای حفظ زندگی‌اش به عهده نگرفته است، از چشم‌ها می‌افتید. و آن خانم نیز نمی‌داند که بعداً با مردی روبه‌روست که از یک‌طرف زندگی گذشته‌اش از دست رفته است و دلِ گرمی برای ادامه‌ی یک زندگی جدّی در او نیست. و لذا عملاً هر سه نفر از بستر زندگی طبیعی محروم و از ادامه‌ی یک حیات منطقی بیرون می‌افتند. لذا نه‌تنها ابداً با همسر خود موضوع را در میان نگذارید بلکه با همکار خودتان موضوع را در میان بگذارید و بداند شما به همسر و فرزند خود علاقه‌مندید. بهتر است از این محبت نسبت به همدیگر عبور کنید و مسئله را تمام‌شده قلمداد نمایید. موفق باشید    

14839
متن پرسش
سلام علیکم: مسئله ای است که مدتها ذهنم را درگیر کرده و تقریبا در هر جایی این حرف ها گفته می شود. ما همیشه وقتی از تاریخ قبل از انقلاب صحبت می کنیم (بخصوص زمان پهلوی پدر و پسر)، از نقطه های تاریک آن دوران مانند خیانت ها، مفاسد اقتصادی، زورگویی و دیکتاتوری، سرکوب مذهب، شکنجه و کشتار ظالمانه و هزاران موارد دیگر یاد می کنیم تا 1. مروری باشد بر تاریخ معاصر و 2. عبرتی باشد برای آیندگان. اما وقتی به شرایط کنونی جامعه می نگریم، احساس می کنیم که بعضی از آن نقطه های تاریک، در زمان ما هم دیده می شود، با این تفاوت که در آن زمان دیکتاتوری محض و در این زمان مردم سالاری - در آن زمان لا مذهبی و سکولاریسم و در این زمان حکومت اسلامی بر قرار است. اگر بخواهیم همه این مسائل را در نشست های تخصصی، از روی دلیل و منطق پاسخ دهیم، جواب های زیادی وجود دارد. ولی طیف دیگری که در کف جامعه، مثلا در تاکسی یا نانوایی یا مغاره و جاهای دیگر، نسبت به وضعیت موجود معترضند، نمی شود فلسفه بافی کرد. طبیعتا شما هم با این موارد روبرو شده اید که مثلا می گویند: «خوردند و بردند - در این زمانه فقط پارتی و مسائلی از این دست ...» حال سوال بنده اینست که اگر قرار باشد اختلاس باشد، بیت المال هدر برود، ضعیف کشی باشد، پارتی بازی و تبعیض باشد، منافق و مقدس مآب ها باشند، بی عدالتی باشد، و .... ، پس هدف از تشکیل حکومت اسلامی چه بود؟ مگر غیر از این بود که در مقابل موارد ذکر شده بایستد؟ و سوال دوم اینکه چگونه باید پاسخ مردم را که انصافا در بعضی موارد حق با آنهاست، را داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت این دو نظام در آن است که نظام شاهنشاهی، خودش عین چپاول و اختلاس و هدردادنِ اموال ملّی بود. ولی نظام اسلامی در صدد اصلاح آن امور است و به همین جهت به جای پنهان‌کردنِ اختلاس‌ها، آن‌ها را علنی می‌‌کند و مجرمان را به مردم معرفی می‌نماید. لذا در عین این‌که ما هیچ دفاعی از بودنِ چنین ضعف‌هایی نداریم، ابداً کلّیّت این نظام را با نظام شاهنشاهی قابل مقایسه نمی‌دانیم و به مردم عادی هم که با همین ادبیات و بدون تعصب سخن بگوییم، با ما همراهی می‌کنند. موفق باشید

14838
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد در مباحث حرکت جوهری به این موضوع برخوردم که جوهر اشیاء قابل ابصار نیست فقط عقل اون رو درک میکنه ... آیا وجود هم همین حکم رو داره البته منظورم در عرفان نیست منظورم فلسفه هست. به این معنا که ما در ابصار ماهیت رو رویت می کنیم با چشم و وجود رو رویت نمی کنیم فقط به درک عقلی باید درک کرد وجود این ماهیت خاص رو؟؟ مثلا ما فقط ماهیت انسان رو رویت میکنیم با چشم و با حس و وجودش رو عقلا درک میکنیم آیا اینطوره توی مبانی فلسفی تشکیک وجود.؟؟ و یا اینکه وجود انسان رو میبینیم،؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جوهر؛ اساساً واقعیتی ندارد بلکه عقل برای تفسیر پدیده‌ای که صورت‌های مختلف را به خود می‌گیرد، چنین چیزی را فرض می‌کند ولی «وجود»، یک حقیقت است که قلب می‌تواند با تربیت لازم آن را درک کند. موفق باشید

14836
متن پرسش
با سلام: در مورد سوالم در مورد تفاوت اصالت نور سهروردی و اصالت وجود ملاصدرا توضیح فرمودید ممنون اما کدامیک را باید ارجح دانست؟ در مورد حضرت محمد (ص) در سراسر قرآن داریم که حضرت جبرییل (ع) قرآن را به ایشان نازل کردند و در کتاب «خویشتن پنهان» و انسان تا فراخنا و... را که مطالعه کردم طبق آن کتب پیامبر (ص) به مقام فوق فرشتگان رسید که خود پیامبر علت وجودی جبرییل شده اند. لطفا این مطلب را کمی توضیح بفرمایید. و در آخر اینکه آیا وجود در هر مرتبه ای از عوالم وجود حرکت دارد که در غیر ماده حرکت تکاملی و در بالای عالم ماده حرکت ظهوری است؟ آیا وجود در کدام مرتبه عین شدت و ضعف است. خواهشا خواهشا خواهشا، به همه ی سوالاتم پاسخ دهید. بی نهایت ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در اصالت وجودِ ملاصدرا راحت‌تر می‌توان فکر کرد و جوانب امر را بررسی نمود 2- این مطلب را از طریق مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام می‌توانید دنبال کنید که پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از چه جهت خلیفة اللّه است در همه‌ی عوالم، و از چه جهت پیامبر است و حکم عالم غیب را به عالم شهادت می‌رساند 3- حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل صِرفاً مربوط به عالم ماده است ولی حرکت به معنای سیر إلی اللّه که اشتداد وجود سالک را به همراه دارد، مربوط به انسان‌ها است 4- در نگاه حکمت متعالیه ذاتِ وجود عین شدت و ضعف است و در این مورد فصول اول حکمت متعالیه کمک می‌کند. موفق باشید

14835
متن پرسش
سلام استاد: همانطور که مطلعید برای علامه طباطبایی شایعه ای ساخته شده و در حال پخش است. مبنی بر اینکه ایشان ضد ولایت فقیه بوده اند! لذا برای اطلاع شما استاد محترم و دوستان عرض کنم: مصاحبه ای در این رابطه با شاگرد ایشان جناب آیت الله تحریری شده است که بسیار مفید است و تمام شبهات پاسخ داده می شود. لذا از دوستان و شما خواهشمندم به این سایت زیر سری بزنید: http://www.rajanews.com/news/227569 مرا ببخشید بخاطر بی ادبی... التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همين‌طور است كه استاد فرموده‌اند. علامه‌ي طباطبايي مثل همه‌ي فقهاي بزرگ متوجه‌ي ولايت فقيه در زمان غيبت‌اند، تفاوت در نوع ا ثتنباطی است که از متون دینی دارند. موفق باشید

نمایش چاپی