باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره محبت به خدا در ساحت خود قرار دارد و این غیر از ساحت محبتی است که نسبت به زن و فرزند داریم. با توجه به این نکته که این محبت نباید با غفلت ما جای محبت زن و فرزند را بگیرد. آری! محبت به حضرت امام نسبت به حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» ملموستر است ولی تمام این محبت در إزای محبت به حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» معنا پیدا کرده است، نه جدای از آن. به همین جهت اگر فرض کنید که حضرت امام جدای از حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» است، هیچ محبتی به ایشان نخواهید داشت، و در همین راستا محبت به امام حسین«علیهالسلام» دارید، نسبت به حضرت حق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه نظری به جواب سؤالهای 13313 و 13316 و 13317 میاندازید، عرض بنده آن است که ما در این تاریخ در فضای جنگ با استکبار هستیم که یکی از ابزارهای آن همین بیوتکنولوژی است و اگر در راستای تقابل با فتنههای دشمن وارد این علم شویم نهتنها اتلاف وقت نیست، بلکه موجب عزت اسلام خواهیم شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا با بهصحنهآمدن انقلاب اسلامی نور حضرت صاحبالأمر«عجلاللّهتعالیفرجه» ظهور کرده است و با ارتباط قلبی نسبت به انقلاب و ارادت به رهبری انقلاب، عملاً وظیفهی خود را نسبت به آن حضرت انجام دادهایم. آیا شما سخنان مقام معظم رهبری را حاصل کمکهای حضرت صاحبالأمر«علیهالسلام» به ایشان نمیدانید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت اللّه بهجت؛ آمدن این نوع خطورات به دست ما نیست، ولی دنبالکردنش به دست ما است و لذا ایشان میفرمایند سعی کنید وقتی این خطورات برایتان پیش میآید، آن را دنبال نکنید. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در عین آنکه پیشنهاد میکنم به جواب سؤال شمارهی 13313 نظری بیندازید، در مورد گسستگی جوانان از خانواده شاید بتوان نقش فضای مجازی را برجسته دانست. چیزی که آقای دکتر یامینپور در مورد آن نکات خوبی را مطرح میکنند 2- ابتدا باید علم را در همین فضایی که فیزیک و شیمی و مکانیک مطرح میکنند، بهدست آورد، سپس در این مورد فکر کرد که چرا از طریق این علوم، تکنولوژی مناسب فرهنگ خود را نسازیم. مثل کاری که جهاد سازندگی در پشتیبانی از دفاع مقدس انجام داد. سخن مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» تأکید بر تسلط علمی است تا لااقل در امور دفاعی محکوم و مقهور غرب نباشیم. ولی متأسفانه ما هنوز تا آن حدّ گرفتار فرهنگ غربی هستیم که تصوری ماوراء سبک زندگی غربی و لوازم آن نداریم تا مطابق آن زندگی، علم خود را از سلطهی تکنولوژی غربی آزاد کنیم. کاری که یک زمانی با ساختنِ بادگیرها در شهر یزد و یا با حفر قناتها در دشت کویر ایران انجام دادیم. هنوز درگیر یک نوع زندگی ماوراء زندگی غربی نشدهایم تا تکنیک مناسب آن را تصور کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید یعنی ابتدا مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین مطرح شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهّم»، با این تأکید که غرب، با علوم مربوطه به جای تعامل با طبیعت، تسلط بر طبیعت را پیشه کرد و ما با علوم خود سعی بر تعامل با طبیعت و کشف استعدادهای آن داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد خانمها شاید نتوان به راحتی این حرف را زد، مگر در فضایی که بدننمایی بر شناکردن غلبه داشته باشد. باید فضای استخر، فضای بدننمایی نباشد که فکر میکنم برای مردها عموماً فضای استخر این مشکل را ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد روش و سخن مرحوم شهید آوینی موضوع را روشن کند که با خودآگاهی تاریخی اگر غرب را بفهمیم و متوجه باشیم با چه فرهنگی این تکنیکها شکل گرفته است، بتوانیم ماوراء فرهنگ غربی، تکنیک را جهت دهیم و لازمهی اینکار داشتن علمی است که مبنای این تکنیک است. و آقای دکتر داوری همین نکته را تأکید میکنند که ما از فرهنگ تکنولوژی غربی غافل نباشیم و مقام معظم رهبری با نظر به خودآگاهیِ لازمی که میتوانیم نسبت به فرهنگ غربی داشته باشیم، گزینشی عملکردن نسبت به غرب را مطرح میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عزم فهم انقلاب اسلامی و درک دقیق سخنان مقام معظم رهبری در کنار رعایت دستورات شرع، راههایی را در مقابل ما جهت انجام وظیفه میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع محبتها هرکدام جای خود را دارند و اینطور نیست که محبت به فرزند و همسر در مسیر سلوک جای محبت به حضرت حق را بگیرد. آری! اگر در راستای محبت به همسر و فرزند احکام الهی را زیر پا بگذارید، باید این نوع محبت را در خود از بین برد. ولی رویهمرفته آن نوع محبت مانع کمال نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شنبهها بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد انبیاء، سهراه سیمین بحث قرآنی. دوشنبهها بعد از نماز مغرب و عشاء مسجد خدیجهی کبری«سلاماللهعلیها»، قائمیه محلهی گلزار، بحث دعا و روایت. چهارشنبهها کتابخانهی مرکزی شهرداری شرح «مصباح الهدایه» از حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» ساعت 4 الی 5 از اول مهرماه. موفق باشید
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد ارجمند با توجه به اینکه جنابعالی در ایام اربعین حسینی به زیارت عتبات عالیات عراق مشرف شده اید و اوضاع و شرایط خاصی که زیارت در این ایام برای خانم ها دارد را می شناسید (به عنوان مثال به دلیل شلوغی و یا پیاده روی، احتمال در معرض دید و تماس با نامحرم و احتمال ناامنی بیشتری نسبت به سایر زمان ها وجود دارد) آیا به نظر شما صلاح است که خانم ها هم در پیاده روی اربعین حسینی همراه با همسر خود شرکت کنند یا بهتر است زیارت را موکول به زمان های دیگر نمایند؟ اگر دختر جنابعالی این سئوال را بکند چه توصیه ای می فرمایید؟ (جنبه اخلاقی و میزان ثواب این زیارت مد نظر است نه حکم شرعی آن) به شدت محتاج دعای خیرتان هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچنان شرایط روحانی و معنوی است که ابداً چنین موضوعاتی قابل توجه و تصور نیست. از ابتدا به لطف الهی بنده با همسرم این پیادهروی را داشتهایم و نوهی دختری بنده نیز در دو سفر اخیر با بنده همراه بودند که برایشان بسیار مفید بوده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نیست فردی که برای اعلمیت مرجع به او رجوع میکنید معمم باشد. ولی به هرصورت باید در درس آن فرد شرکت کرده باشد تا در مقایسه با بقیه بتواند نظر دهد 2- رویهمرفته به اجمال میتوانیم بفهمیم این افراد در این موارد صاحبنظرند. مثل اینکه شما به پزشک متخصص رجوع میکنید ولی لازم نیست خودتان متخصص آن رشته باشید 3- در مورد مرجع تقلید، اعلمبودن در فقه و آگاهی لازم به مسائل اجتماعی 4- به نظر میرسد همین اندازه که تحقیق کردهاید برای جمعبندی کافی باشد. در ضمن عنایت داشته باشید که اعلمبودن یک مرجع برای یکی، نفی اعلمبودن دیگری را برای فرد دیگری نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی از یک طرف، به اندیشهی توحیدی و نگاه دینی آشنا باشید و از جهت نظری، توحید مدّ نظر شما باشد و از جهت عملی، تقوا؛ کلیّات تحلیل در امور سیاسی را در اختیار دارید، میماند در مصداقها که نسبت هرکس را با اهداف انقلاب و رهبری تعیین میکنید و در این حیطه إنشاءاللّه تحلیلهای سالمی از جهت سیاسی بهدست خواهید آورد به شرطی که خود را گرفتار جریانهای سیاسی خاص و محدود نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن مىفرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مىرود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مىگردد و در نور پايدار او، پايدار مىماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنانكه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدى اش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مىفرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مىبخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مىكند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. یعنی عمل به عقيدهی پاك، عامل سير به سوى عقيده حضورى. چنانچه ملاحظه فرموديد؛ آيه ذكر شده مىگويد: اى انسانها! اگر مىخواهيد نتايج تلاشهايتان را براى خودتان حفظ كنيد، بايد عقيدهاى صحيح و پاك و مبرا از باطل پيدا كنيد. عقيده صحيح همان عقيده توحيدى است، يعنى قلب به چنين بصيرتى برسد كه اوست كه اوست، بقيه هيچ اند هيچ. چه كسى ساقى است؟ چه كسى محيى است؟ چه كسى سميع است؟ چه كسى بصير است؟ همه و همه اوست، «يك فروغ رخ ساقى است كه در جام افتاد» به قول آيت الله جوادى «حفظه الله تعالي» لااقل سالى يك بار دعاى جوشن كبير را بخوانيد تا بفهميد هيچكس جز خدا كاره اى نيست. دعاى جوشن كبير هزار اسم از اسماء الهيه را مطرح مىكند، هيچ نقشى براى غير خدا باقى نمىگذارد. چون عقيده توحيدى نقشى براى ديگرى نمىگذارد، انسان به اميد سايه ها زندگى را از بين نمىبرد و مى فهمد جداشدن از او كه همه كاره عالم است برابر است با ذلت مطلق، همان طور كه مقابل ترى مطلق، چيزى جز خشكى و غير ترى نيست. اينجاست كه مىگويد:
خس خسانه مى رود بر روى آب |
آب صافى مى رود بى اضطراب |
|
يعنى بايد به صاحب عزت وصل شد و در اين اتصال هيچ چيز در ميان نباشد تا بدون اضطراب مسير رسيدن به حقيقت به خوبى طى شود.
عيسى روح تو با تو حاضر است |
نصرت از وى خواه، كو خوش ناصر است |
|
آنچنان بايد از نفس امّاره خود فاصله گرفت و خود را در شرايطى قرار داد كه هستِ انسان در تحت پوشش هستِ خداى صاحب عزت قرار گيرد و از خودْ ناكس و به حقْ كس شود. گفت:
من كسى در ناكسى دريافتم |
پس كسى در ناكسى دريافتم |
|
وقتى جان خود را در معرض نورِ وجود حضرت حق قرار دهى، ديگر هستى برايت نخواهد ماند. اگر عزت مى خواهى، بايد صاحب عزتِ مطلق را در صحنه جان خود به صحنه بياورى، جاى ديگر عزت نيست. مى خواهى به عزت نزديك شوى و از پوچ شدن نجات يابى، بايد عقيده صحيح پيدا كنى، بصيرتِ توحيدى داشته باشى. توحيد كه به صحنه جان آمد، ديگر چيزى براى كسى نمى گذارد. در معنى تجلى نور توحيد گفت:
روى بنماى و وجود خودم از ياد ببر |
خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر |
|
مى خواهى نجات پيدا كنى، نجات مگر اين نيست كه آدم پوچ و نفله نشود؟ نجات از پوچى يعنى ده سال نفس كشيدنم بىثمر نباشد. مى گويد مى خواهى به نجات برسى، يك ربِّ با عزتى هست كه عين بقاء و پايدارى و عدم فرسايش است، و عقيده توحيدى و مبرا از باطل به او نزديك مىشود و صاحب عقيده را به ميهمانى ساحت الهى مىكشاند. بايد عقيده هايتان را توحيدى كنيد، خانه منيت خود را ويران نماييد تا او به صحنه بيايد و به عزت و بقاءِ او، عزت و بقاء يابيد. گفت:
سايه اى بر دل ريشم فكن اى گنج مراد |
كه من اين خانه به سوداى تو ويران كردم |
|
حافظ خانه نظر خود را ويران كرد تا گنج مراد سايه اش را بر او انداخت و لذا حالا مىتواند بگويد:
هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است |
اين گدا بين كه چه شايسته انعام افتاد |
|
مىگويد هر چه تلاش مىكنم نتيجه محقق نمى شود. عقيده ام توحيدى است اما رشد نمىكنم. مى گويد: قبول دارم همه چيز دست خداست ولى اگر پول نداشته باشم غصه مى خورم. قبول دارم همه كاره خداست ولى اگر پشت سرم حرف بزنند كه آبرويم را ببرند، دلم مى لرزد، با اين كه مى دانم عزت دست خداست ولى نگرانم اهل دنيا به عزت من لطمه بزنند. پس چرا نتوانسته ام آن عقيده را در احوالات قلبى ام محقق كنم؟ خداوند در جواب او مى گويد تو عقيده صحيح دارى، ولى رشدش ندادى و رشد آن به عمل صالح است، به همين جهت در دنباله آيه مى فرمايد «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ آن عقيده پاك، با عمل صالح - كه همان عمل مطابق آن عقيده است - رشد مىكند و آن عقيده را به حقيقت آسمانى اش نزديك مى نمايد و عقيده هر چه بيشتر حضورى مى شود. پس اگر 20 سال بر اساس عقيده توحيدى عمل كرديد و محور قلب را حكم خدا قرار داديد، و به عبارت ديگر عمل به آن عقيده را ادامه داديد، مى بينيد نتايج عقايدِ توحيدى آرام آرام ظاهر خواهد شد. دين توحيدى به ما دستور داده ركوع تان فقط براى حق باشد، براى حق راست بگو، براى حق ببين، براى حق بشنو، براى حق بخور، بنا به فرمايش اساتيد بزرگ همه جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد. آيه مىگويد اگر 20 سال عمل صالح انجام دادى نتيجه اش اين مى شود كه تو ديگر هر روز فكرنمىكنى نكند كسى آبرويت را ببرد. اعتقادات تان با عمل صالح شكوفا مىشود و از حالت حصولى به حضورى تبديل مى گردد. اساساً در راستاى چنين هدفى شما را خلق كرده اند، مى فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»[1] خداوند آن كسى است كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير و بخشنده است. پس مرگ و زندگى انسانها براى آن است كه خود را با احسن اعمال به نمايش بگذارند و بندگى را در جان خود نهادينه كنند تا حجاب بين انسان و خداوند از ميان برخيزد و انسان باشد و خداى عزيز غفور، و از اين طريق به توحيد برسد. آيتالله طباطبايى «رحمةالله عليه» مى فرمايند كه خدمت مرحوم قاضى «رحمةالله عليه» بوديم و ايشان درس توحيد افعالى مى دادند - توحيد افعالى يعنى همه فعلها را از حق بدانيم و معتقد شويم «لا مُؤثِّرُ فِى الْوُجُود الّا الله» - در آن اتاقى كه مشغول گوش دادن به سخنان مرحوم قاضى «رحمةالله عليه» بوديم ناگهان گرد وخاكى به پا شد، گفتيم طاق اتاق پايين آمد، همه ما پريديم بيرون. بعد از مدتى كه گرد و خاكها خوابيد، ديديم مرحوم قاضى همان گوشه اتاق با تمام آرامش نشسته اند. و بعد متوجه شديم علت گرد و غبار آن بود كه لوله بخارى حجره پهلويى را كمى خراب كرده بودند تا تعمير كنند - لوله بخارىهاى قديمى به همديگر راه داشت - گرد و خاكش در حجره ما آمده بود.[2] بسيار خوب، در ابتداى راهِ توحيد، تمام اعمال ما تحت تأثير عقيده ما نيست، ولى بدانيم هر چه بر اساس اين عقيده عمل كنيم، آن عقيده شكوفا مى شود و نورش در جان ما تجلى مى نمايد و هرچه بيشتر از پوچى رها مى شويم. امثال مرحوم قاضى «رحمةالله عليه» با پايدارى بر عقيده توحيدى و عمل به آن، خود را از پوچى ها و فرسايش هاى دنيا نجات دادند. مشکل را باید به این شکل حل کنید. موفق باشید
[1] - سوره ملك، آيه 2.
[2] - به كتاب مهر تابان آيت الله تهرانى رجوع شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان متوجه بیحیایی خود در مقابل حضرت حق نسبت به ارتکاب گناه میشود، خودْ نوری است که از طرف حق بر قلب او تابیده است. لذا اگر با رعایت دستورات اخلاقی کار را ادامه دهند، شدت آن نور در حدی میشود که دیگر گناهکردن برای او زشت جلوه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اندیشیدن و تفکر به تاریخ ما برمیگردد، که تلاش کنیم در فضای انفجار اطلاعات نگذاریم سخنهای عمیق و متین گرفتار روزمرّهگیها شده و به فراموشی سپرده شود. از اینرو کار جنابعالی کار پسندیدهای است که نظرها را متوجه افکار اندیشمندانی چون دکتر داوری میکنید. و کار خوبی کردید که انتقاد آن کاربرِ عزیز را که به بنده میگفت «چه نیاز است که برای نشاندادنِ کمالات انقلاب اسلامی به آقای داوری توجه کنیم؟» زیرا این کاربرِ عزیز با کسانی روبهرو است که در عین نظر به دکتر داوری، درست نتیجهی عکس گرفتهاند و معتقدند اندیشهی دکتر داوری هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد. به همین جهت باز تأکید میکنم سخن فیلسوفان را باید فیلسوفانه فهمید. و همینطور که جنابعالی نیز تأکید کردید؛ اشارات آنها را در جمعبندیِ شخصیت آنها درک نمود و این نیز از کارهای مشکل این دوران است، دورانی که غبار سیاستزدگی و ایدئولوژیککردنِ هرچیزی، ذهنها را فرا گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر خوبی را در نظر گرفتهاید. اگر بشود دوستان، قسمتی از هر کتابی که مورد بحث است در ابتدا مطالعه کنند و به جلسه وارد شوند و پس از ارائهی آن قسمت، جنابعالی مطلب را جمعبندی کنید؛ خوب است. منتها ممکن است در ابتدا، آمادگی این کار را نداشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سید محسن عزیز! بنده توصیهی دلسوزانهی شما را با تمام جان درک میکنم و همینطور که همهمان معتقدیم حتماً اسلام مهمتر از انقلاب است و امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» خاک پای رسولاللّه«صلیاللّهعلیهوآله» حساب نمیکند و همین طور که میفرمایید دینداری فردی به مزاق مردم بیشتر نزدیک است تا دینداریِ اجتماعی. ولی دینداری واقعی وقتی به صحنه میآید که خدا ملاقات شود و خداوند طبق آیهی «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر روز و تاریخی مطابق نور خاص و اسماء خاصی ظهور میکند که ظرف امروزین این ظهور، انقلاب اسلامی است در جمال حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» است. از این جهت اگر بخواهیم مردم را به جای اُنس با خدایِ ذهنی، با خدای واقعی مأنوس کنیم چارهای جز این نداریم همانطور که خودتان متوجهاید در نهایت ذهنها و قلبها را به سوی رهبری و امام معطوف داریم. موفق باشید
در ضمن قسمتهای اولیهی سؤالتان را از روی سایت حذف کردم و تنها از آنجایی که میفرمایید «من سؤالی دارم» را در اختیار کاربران قرار دادیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد زیاد است. از یک جهت «فروغ ابدیت» را و از جهت دیگر «سنن النبی» شروع خوبی است. بنده نیز در نیمهی دوم کتاب «صلوات بر پیامبر(ص)؛ عامل قدسیشدنِ روح» عرایضی داشتهام. در مورد زندگی پیشوایان، کتابهای آقایان پیشوایی و اشتهاردی، کمک میکند. کتاب «منتهیالآمال» هم از شیخ عباس قمی خوب است. کتاب «انسان 250 ساله» از جهت تحلیل زندگی ائمه، بسیار خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای مجازی از یک جهت و در ذات خود یک میدان بالقوه است برای آنکه انسانها صورتهای مورد نظر خود را اعم از افکار و یا اشکال، در آن بنمایاند، مثل عالَم خیال. و لذا میتوانیم صورتهای مطلوب خود را در آن إلقاء کنیم. در تمدن اسلامی چون هرچه بیشتر به حقایق عالم نظر میشود و اصالت به آن عالم داده میشود و کمتر به مرتبهی خیال نظر میگردد، به همان اندازه به فضای مجازی که محل ظهور خیال است نظر میشود. ولی سعی دارد در آن فضا خیالات متعالی را ظاهر کند مثل سالکی که خیالات خود را در ارتباط با عالَم عقل شکل میدهد و از عالم وَهم فاصله میگیرد. با توجه به امر فوق فکر نمیکنم فضای مجازی در ذات خود با حکمت متعالیه در تناقض باشد. همانطور که جناب ملاصدرا با طراحی هنرمندانهی مدرسهی خود در شیراز به نام مدرسهی «خان»، صورتهای عالیهی خیال را به ظهور رساند. کتابهای آقای دکتر مهدی امامیجمعه، نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار خوبی است که در عبادات مستحبی جهت مدد از حضرت عزرائیل ایشان را در عباداتمان شریک کنیم 2- فکر نمیکنم ما وظیفه داریم به این حرفها توجه کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم نمیدانم این جمله به چه نکتهای از نکات کامپیوتر اشاره دارد! و رویهمرفته در این موارد باید کتابهای مربوطه را مطالعه فرمایید مثل کتابهای مرحوم مددپور یا شهید آوینی و یا دکتر داوری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است، زیرا در کشف حدسی نیز قلب سالم متوجه حقایق میشود، منتها به صورت اجمالی انوار حقایق را درک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قرآن همینطور است که میفرمایید که سیر عقلی به سیر قلبی منتهی میشود. در کتب عرفانی هم که عموماً نظر به توحیدِ حق میباشد، قلب نورانی میگردد مگر آنکه کسی با قصد دیگری به آن کتابها رجوع داشته باشد. موفق باشید