بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12418
متن پرسش
در مورد شخصیت حضرت زهرا (س) چه کتابهایی را مطالعه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب‌های «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتاب‌ها در قسمت منابع، آدرس کتاب‌های مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید

12417
متن پرسش
چگونه راه وسوسه های شیطانی را سد کنیم که با توجه به داشتن همسر وسوسه نگاه به نامحرم و غیره در ذهن ما می آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مبنی بر این‌که انسان در چنین شرایطی باید با کنترل نگاه خود به نامحرم قدرت وساوس شیطانی را کم کند. موفق باشید

12413
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در سخنرانی ای از آیت الله جوادی آملی فرمودند: (اهل سیر و سلوک اواخر شعبان در نهايت تلاش و كوشش اند كه خسارت ها را جبران كنند. ماه شعبان مده از دست قدح كين خورشيد از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد مي گويد: درياب ماه شعبان را و گرنه ماه مبارك رمضان خبري نيست! ماه مبارك رمضان ماه راه است، نه ماه جايزه! http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1685666) منظورشان چیست؟ آیا کسی مثلا ماه رجب و شعبان را از دست بدهد دیگر ماه رمضان خبری نیست؟! یعنی دیگر شخص امیدی به خبر نداشته باشد؟! همچنان که از آیت الله انصاری همدانی علت عدم بهره بردن افراد از ماه مبارک رمضان را پرسیدند ایشان به این مضمون علت آن را عدم استفاده از ماه رجب دانستند. یا نه اصلا خیر ماه شعبان با ماه رمضان تفاوت دارد و منظور آقای جوادی این نبوده که عدم استفاده از ماه شعبان دلیل عدم استفاده از ماه رمضان است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران متوجه‌اند که در ماه رجب و شعبان حضرت حق، افق را به ما می‌نمایاند و ماه رمضان جاده‌ی سیر به سوی آن افق به روی ما گشوده می‌گردد. به همین جهت است که اگر بهره‌ی لازم را از طریق استغفارهای ماه‌های رجب و شعبان نبریم بیشتر در ماه رمضان به حکم وظیفه‌ی الهی عمل می‌کنیم و کمتر به شوق سیر إلی اللّه نایل می‌شویم. موفق باشید

12412
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اینکه در جواب سوال 12357 فرمودید (طلاب عزیز بهتر است بعد از بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین، زیاد وقت در روی این مباحث نگذارند و بیشتر به دروس رسمی حوزه بپردازند تا عقب نمانند و إن‌شاءاللّه پس از چند سال حضور در درس خارج وارد این مباحث شوند.)دروس رسمی حوزه که فقط فقه و اصول هست آن هم به شیوه غلط اموزشی... آیا آدم مخصوصا طلبه نباید با آشنایی با مباحث معرفتی، زمینه‌ی فکری خود را آماده‌ی اُنس با قرآن و روایت کند تا به مقصود برسد؟ طلبه از چه چیز نباید عقب بماند؟! که شما فرمودید عقب نماند؟! چرا طلبه نباید قبل از درس خارج وارد مباحث شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خاطرات حضرت امام هست که: «طلبه‌ای از ایشان پرسید در بین موضوعاتی که مطالعه کرده‌اید کدام را بهتر دیدید؟ فرموده بودند فقه را. گفته بود فقه که چیزی نیست، فرموده بودند نخوانده‌ای. گفته بود نه‌تنها خوانده‌ام، در حال تدریس آن هستم. فرموده بودند پس نفهمیده‌ای». آری ای رفیق! فقه و اصول بیش از آن‌که موضوع آن یعنی اصول عملیه مهم باشد، روش آن مهم است که انسان را می‌پروراند تا قدرت تفکر و تفقه پیدا کند و بعد از آن است که در هر موضوعی وارد شوید درست وارد می‌شوید و به‌خوبی نتیجه می‌گیرید. مرحوم شهید مطهری را فقه و اصول پروراند و مطهری، مطهری شد. موفق باشید

12411
متن پرسش
سلام: لطفا آدرس جلسات استاد را ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس جلسات و زمان آن‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید

12410
متن پرسش
استاد گرامی، سلام و عرض ادب: زن عموی بنده معتقد به حجاب نبوده و از 20 سال قبل که وارد خانواده ی ما شده اند جلوی نامحرمان حتی روسری هم بر سر نمی کند، مگر بعضی از مردهای خیلی غریبه تر که احیانا عموی من نظر خوبی به آنها نداشته و از ایشان خواسته اند که جلوی آنها روسری بپوشد. من 8 ماه است که عقد کرده ام و از همان ابتدا دغدغه ی این را داشته ایم که منو همسرم که مقید هستیم چگونه باید روابط خانوادگی خود را با ایشان تنظیم کنیم. ما با عموهایم زیاد رفت و آمد داریم و این مسئله را سخت تر می کند چون مواجهه ی ما با ایشان سالی یکی دو بار نیست که بتوان یک جوری آن را مدیریت کرد. در این هشت ماه همسرم بوده که به امید بهتر شدن وضعیت حجاب ایشان و برهم نخوردن روابط ما با عمویم و حفظ رضایت و احترام پدرم، مدارا کرده و هر جا ایشان هم بوده اند همسرم راضی شده اند که بیایند ولی سر به زیر و معذب نشسته اند. من در این مدت هر دفعه به زن عمو و برخی از فامیل گفته ام که همسرم از این وضع ناراضی هستند و از زن عمویم با نرمی و شوخی خواسته ام که روسریشان را بپوشند ولی کوتاه نمی آیند و می گویند همانطور که من به نظرات شما احترام می گذارم و چادر مشکی شما را تحمل می کنم شما هم باید به عقاید من احترام بگذارید و من را بدون روسری قبول کنید. منو همسرم فکر می کنیم که اگر بخواهیم همینطور با مدارا ادامه بدهیم به زودی این رفت و آمد ما تبدیل به توقع آنها و وظیفه ی ما می شود و این ما هستیم که همیشه ناراحتیم و چه بسا در تربیت فرزند هم دچار محذورات و مشکل خواهیم شد. استاد وظیفه ی ما چیست و راه درست برخورد با اینگونه رفتارها خصوصا که از این نمونه آدمها در خانواده ها زیادند چیست؟ پیشاپیش از پاسخگویی شما تشکر کرده و بابت طولانی شدن پرسشم عذرخواهی می کنم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید اسلام آمد تا مرز حق و باطل اعمال انسان‌ها را مشخص کند و ما در زیر سایه‌ی اسلام هرگز نمی‌توانیم مثل کسانی فکر کنیم که خود را از اسلام جدا می‌دانند و تحت عنوان آن‌که به عقیده‌ی ما احترام می‌گذارند ما هم باید به عمل غیر شرعی آن‌ها احترام بگذاریم. خدای ما چنین چیزی را از ما نمی‌پذیرد. وظیفه‌شما و همسر شماست که در جلسه‌ای که معصیت خدا در آن واقع می‌شود شرکت نکنید. موفق باشید

12409
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: پرسشی در سایت مطرح شده بود مبنی بر نظرتون در مورد راهپیمایی ها در مورد توافق و انرژی هسته ای که شما مخالفتی نکردید در حالی که ما اگر بخواهیم مملکت قانونی داشته باشیم و همان مسیر اصحاب کربلا را برویم باید به قانون احترام بگذاریم. قانون می گوید تجمعات باید با کسب مجوز باشد. چرا باید در یک نظام ارزشی عده ای خود را به حق بدانند و هر خلاف قانونی را خواستند انجام بدهند. صدای مداحی را آنقدر بلند کنند و کسی جرات نداشته باشد به آنها چیزی بگوید ولی درمقابل بخواهیم بگوییم صدای ترانه ات نباید بیرون بیاید. هدف خوبی داریم ولی نباید به هر وسیله ای آن را انجام دهیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که با فرض رعایت قوانین نظام اسلامی و با نظر به این‌که وزارت کشور نیز باید متوجه باشد که تجمعات سالم، حقِ شهروندی مردم است، می‌توان اقدامات مربوطه را انجام داد. موفق باشید

12406
متن پرسش
با سلام: اینکه رهبری عزیز در بیانات اخیرشان مدام از کلمه «من» استفاده می کنند نشانه چیست؟ به عنوان مثال بار ها فرموده اند که «من به مذاکرات خوشبین نیستم» آیا این نوع استفاده از کلمات نشانه تنهایی و غربت رهبری عزیز نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از فرمایشات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» برمی‌آید که حتی به عنوان یک وظیفه‌ی فردی در این موارد سخنانی دارند و وظایفی حس می‌کنند. موفق باشید

12405
متن پرسش
با سلام و تشکر از پاسختان. من راجع به بسته شدن بخت سوال کرده بودم. می خواستم بگم پس تکلیف دعاهایی که در منزل پیدا کردیم چیست؟ من خودم نمیتونم قبول کنم که کسی راحت این کار رو انجام بده و خداوند هم اجازه بده که اون شخص به هدفش برسه. ولی یعنی سرکتاب باز کردن هم راست نیست؟ فهمیدنش سخته! چه جوری بفهمم چی راسته و چی دروغ؟ من دختر درس خوانده و پایبند به دینم هستم ولی سنم کم کم داره زیاد میشه فکر می کردم بخاطر دعاها نمیتونم ازدواج کنم. راستش خانواده ام خوبن از هر نظر. ایمان، فرهنگی، مالی،.... حتی قیافه م هم مشکلی نداره ولی... نمیدونم چی بگم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر ذهن‌تان را از این مسائل آزاد کردید حقیقت بیشتر برای شما آشکار می‌شود و معلوم می‌شود که مصلحت وجود این مشکل کجاست. موفق باشید

12403
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: بنده کتاب گزینش تکنولوژی شما را مطالعه کرده ام. مشکلی که دارم تطبیق اصول فرموده شده توسط شما با مصادیق آن است. مثلا پیرامون نحوه برخورد با شبکه های اجتماعی، علت حضور در آن، نحوه حضور در آن، میزان صرف وقت و . . . دچار مشکل هستم. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ما در حال حاضر هرگز نمی توانیم از چنگال تکنولوژی فرار کنیم و خود را از حیات فعّال در این دوران خارج نماییم. تنها با این مباحث اولاً: به یک خودآگاهی تاریخی می‌رسیم و ثانیاً: مثل غرب‌زده‌ها شیفته‌ی تجدد و تکنولوژی نمی‌گردیم و با یک آمادگی منتظر می مانیم که اگر راهی برای عبور از تکنولوژی ظهور نمود از آن استقبال نماییم. موفق باشید

12402
متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد: یکی از علت های عدم لعن به مقدسات اهل تسنن دور شدن آنها از تشییع برشمرده شده است، می خواستم بدانم آیا شعار مرگ بر آمریکا نیز باعث دور شدن مردمان آمریکا از اسلام نمی شود؟ استدلال فوق در اینجا هم اعتبار دارد؟ نظر حضرت عالی پیرامون بنای تازه ساخت حرم حضرت امام خمینی (رحمت الله) چیست؟ آیا به صرف اینکه ایشان در دوران حیات بی توجه به دنیا بودند می توان به بنای حرم ایشان اشکال وارد کرد؟ به فرض قبول، آیا این ادعا راجع به حضرات معصوم نیز صادق است؟ آیا ساختن ضریح ایشان شبیه به ضریح حضرات معصوم فی نفسه اشکالی دارد یا خیر؟ با تشکر از خدمت استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربه‌زدن به اتحاد جهان اسلام می‌گردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحث‌مان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی می‌شد. هرچند که بنده معتقدم دست‌اندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آن‌ها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. به‌خصوص در مورد ضریح حداقل کاری می‌کردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالی‌که حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آن‌ها هم به حساب نمی‌آوردند. موفق باشید

12401
متن پرسش
سلام استاد: بعد از خواندن کتاب آداب الصلاه و گوش دادن صوت جلسات، شروع کردم به خواندن تفسیر سوره حمد امام که در کتابخانه شهرداری شرح دادید. بحث در مورد ماهیت و وجود بود که باید از ماهیت عبور کنیم. اینطور بیان شد که همه موجودات به اعتبار وجود، تجلی اسم الله هستند و به اعتبار ماهیت، هیچ هستند. کسی جز الله در میان نیست. هرچی هست، نور الله است. سوال من اینجاست که با این نظر توحیدی به عالم، جایگاه پیامبر و اهل بیت کجاست؟ یا بهتر بگم، جایگاه فرستادن صلوات توسط خدا و و ملائکه بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و توصیه به ما برای صلوات فرستادن در این نگاه چیست؟ با چه دیدی به اهل بیت (ع) و به صلوات بر آنها نگاه کنیم؟ (البته با این دیدی که در تفسیر سوره حمد گفته شد، که همه چیز الله است. این چیزی که ما می بینیم ماهیت است ولی در حقیقت، همه چیز تجلی اسم الله است.) استاد با طرح این سوال خوف این دارم که نکند هنوز گرفتار ماهیت باشم. ممنون میشم راهنمایی کنید. یاعلی مدد
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که متوجه‌اید نسبت حضرت حق با مخلوقات تامّ و تمام است و بنا به ظرفیت امکانی هر مخلوق بر آن مخلوق تجلی فرموده است. ولی در رابطه با نسبت انسان‌ها و مختاربودنِ آن‌ها موضوع چیز دیگری است که هرکس باید به‌جای نظر به محدودیت امکانی خود به حقیقت وجودی خود و عین‌الربط بودن خود نظر کند و تمام تلاش انسان‌ها اعم از امامان معصوم و سایر انسان‌ها بر آن است که نهایت انقطاع از ماسوی‌اللّه و ارتباط با اللّه را در خود به فعلیت برسانند. نگاه ما به اهل‌البیت نگاه به انسان‌هایی است که در این مسیر به بهترین شکل عمل کرده‌اند و در این‌جا دیگر بحث ماهیات مطرح نیست بلکه بحث راه‌های رجوع به حضرت حق در میان است. موفق باشید

12400
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: احتراماً این حقیر به مطلب بسیار مهمی در بحث تفسیر قرآن سوره کهف برخورد نمودم که به طور بسیار خلاصه و دست و پا شکسته تقدیم می گردد لازم به یادآوری است که مطلب مورد نظر در کتاب ذوالقرنین از منظر قرآن نوشته آقای عبدالله مستحسن می باشد. آیات مربوط به ذوالقرنین یعنی از 83 تا 98 سوره کهف که بدلیل عدم تدبر کافی مفسرین باعث شده است که نه تنها به حقیقت مطلب نرسیده اند بلکه بعضاً بسیار از آن دور افتاده اند. 1- در هر جای قرآن که کلمه قرن یا قرون به کار رفته مفسرین آن را قوم یا امت معنی کرده اند به جز در اینجا که به معنی شاخ گرفته اند که این خلاف تفسیر قرآن به قرآن است بنابراین ذی القرنین یعنی صاحب دو امت، امت غیبت و امت ظهور. همچنین در دعای مشلول منقول از حضرت علی (ع) آمده است «یا من نصر ذی القرنین علی الملوک الجبابره» ای خدایی که ذوالقرنین را بر حکومت های ظالم پیروز می گردانی. 2- در آیات «فاتیع سببا» و «ثم اتبع سببا». پیروی از اسباب مورد نظر است نه حرکت کردن از جایی به جای دیگر چرا که قرآن حرکت و راه افتادن را با الفاظی همچون انطلقا بیان کرده است. 3- آنجا که می فرماید «حتی اذا بلغ مغرب الشمس» رسیدن مکانی مطرح نبوده بلکه رسیدن موقعیت و شرایط منظور است در خطبه 182 نهج البلاغه در توصیف امام زمان (عج) آمده است: «فهو مغترب اذ اغترب الاسلام» یعنی حضرت علی (ع) هم غیبت امام زمان (عج) را همچون غروب خورشید دانسته اند یعنی غروب خورشید امامت به خاطر غربت اسلام. بنابراین رسیدن به غروب خورشید یعنی فرارسیدن زمان غیبت امام معصوم به خاطر سیاهی و آلودگی چشمه حیات بشریت و آنجاکه در ادامه می فرماید «قلنا یا ذی القرنین ...» حکایت از شخصیت استثنایی ذی القرنین می کند که خداوند به او اختیار تام داده است. 4- آنجا که می فرماید «حتی اذا بلغ مطلع الشمس»، رسیدن به موقعیت و شرایط ظهور خورشید امامت است و در ادامه می فرماید قومی را یافت که ما به غیر از خورشید امامت هیچ پناهی برای آنها قرار نداده بودیم یعنی مسلمانان قبل از ظهور هیچ پناهی به غیر از امام زمان (عج) ندارند. 5- مانع ایجاد شده توسط ذی القرنین بنا و ساخت و ساز نبوده است بلکه ایجاد ردم بوده است آن هم بوسیله مومنین خالص همانطور که در روایت داریم یاران امام زمان (عج) همچون پاره های آهن هستند محکم و استوار و ثابت قدم. 6- آنجا که ذی القرنین می فرماید این ردم ایجاد شده از رحمت پروردگار من است و با آمدن قیامت است که این ردم شکسته می شود یک ادعای بی پایه و اساس و سست نیست بلکه یک حقیقت قرآنی است پس حال که فعلا خبری از ردم ذی القرنین نیست یعنی هنوز ایجاد نشده است چرا که ذی القرنین به طور قاطع و با تایید خداوند متعال می فرماید این ردم تا قبل از قیامت پابرجا است و می بینیم که خداوند بعد از آیه 98 صحیت از قیامت را به میان آورده است السلام علیک یا ذی القرنین، السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) منتظر پاسخ شما هستم البته بعد از مطالعه ی کتاب ذوالقرنین از منظر قرآن از عبدالله مستحسن. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز نگاه جناب استاد عبدالله مستحسن به جریان ذی‌القرنین حتی نسبت به نگاه المیزان از ابهام کم‌تری برخوردار است و تطبیق نسبتاً خوبی را انجام داده‌اند. ولی هنوز نمی‌توان نسبت به نگاهی که باید به آیات مربوط به ذی‌القرنین داشت، هم از نظر متن آیات و هم از نظر روایات مربوطه مطلب را تمام‌شده دانست. موفق باشید

12395
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد فرهیخته و عارف جناب طاهرزاده عزیز: استاد بنده تقریبا 70 درصد کتاب های شما را خوانده ام و کاملا با خط فکر صدرایی شما آشنا گشته ام و بعد از امام و حضرت آقا خط فکری جامع و شامل تر از شما نیافتم و حتی تا حد زیادی شناخت حقیقی امام را توسط شما بدست آوردم و باعث افتخارم هست اگر بتونم خود را شاگرد شما بدونم. إن شاء الله خداوند به کارتان خیر بدهد و سایه اساتید بزرگی چون شما را بر سر ما حفظ کند. اما سوال بنده : حضرت آقا در سخنرانی سالگرد امام رحمه الله علیه فرمودند که اگر راه امام را گم کنيم، يا فراموش کنيم،‌ يا خدائي نکرده عمدا به کنار بگذاريم، ملت ايران سيلي خواهد خورد. و بنده متوجه این موضوع هستم که راه امام غرب زدگی و تکیه بر نیروی اسلام و مبارزه با استکبار و تشکیل جامعه اسلامی بوده است. اما مسئله ای که در حال حاضر در میان است مسئله مذاکرات با غرب است که با بررسی بیانیه لوزان و ژنو که چارچوب مذاکرات هستند کاملا پیداست که هسته ای به رویایی تبدیل خواهد شد و عملا تمامی دستاورد ها نابود خواهد گشت. اما موضوع دیگر که در مجلس هم توسط برخی از اعضا مطرح شد این بود که هسته ای نخواستیم ولی مملکت رو ندهید برود. که مشاهده کردیم حضرت آقا برای اولین بار بود که دیگر آمدند وگ فتند من اجازه نمی دهم از مراکز نظامی بازرسی کنند و از دانشمندان نظامی و هسته ای ما بازجویی کنند (که البته آقایون مذاکره کننده در مجلس فرمودند ما اجازه اش رو دادیم که حضرت آقا دیگر فرمودند من اجازه این امر را نمی دهم) ولی مسئله ای که الان برای کشور اسلامی ایران خطر ساز شده این است که (با اینکه می دانم انقلاب چنان ذانی دارد که نابود شدنی نیست و خدا حافظ آن است اما وضعیت الان مثل این است که ما خودمون را جلوی ماشین بیندازیم و بگوییم عمر دست خداست پس باید حتما با این مسائل اگر به فکر اسلام و دین هستیم مقابله کرد) سران ما دارند تمام اطلاعات حیاتی که برای حفظ ثبات و پایداری کشور مورد نیاز است رو به غرب و دشمنان اسلام دو دستی تقدیم می کنند و به نظرم اتفاقی که در صورت عدم مقابله خواهد افتاد فراتر از یک سیلی به کشور باشد و بنده می خواستم از شما راهنمایی بگیرم که وظیفه اصلی جوانان و مردم در این لحظه چه می تواند باشد؟ و روشنگری مردم چگونه و تا چه حد و در چه زمینه ای باید انجام شود؟ شرمنده بابت طولانی بودن پیام با تشکر در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که حضرت آقا فرمودند با مذاکره مخالف نیستند، چقدر خوب بود که دولت با همان روحیه‌ی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر می‌شد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آن‌که آن‌ها می‌خواهند از طریق مذاکره به‌دست آورند به ما عطا می‌کرد. درست است که تحریم‌ها ظلم است، ولی به نظر می‌آید آن‌طور که شایسته بود دولت آقای روحانی با ظالم برخورد نکرد. در هر صورت شاید این نیز تجربه‌ای باشد تا ملت ما در راستای عبور از فرهنگ غرب با عزم بیشتری عمل کند. موفق باشید

12394
متن پرسش
سلام استاد: از لحاظ وجودی و علم حضوری اهل البیت (ع) با هم تفاوت دارند. مثال از لحاظ رتبه امامت که امام علی (ع) امام اول است و امام رضا (ع) امام هشتم است با هم تفاوت دارند، در توحید و درجه وجودی هم متفاوتند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر مقام، مقام همه‌ی اهل‌البیت قرآن است و به فرمایش خودشان اول آن‌ها عین آخر آن‌ها است. ولی از نظر ظهور و شرایط تجلی آن حقیقت، متفاوت‌اند. و به تعبیر امام باقر«علیه‌السلام، علی«علیه‌السلام» افضل همه‌ی ائمه می‌باشند. موفق باشید

12392
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر، در مورد ذکر یونسیه که نیاز به استاد دارد از آنجایی که استاد من، به من فرموده بودند از ایشان دوباره پرسیدم که اشکالی ندارد زیاد گفته شود بدون استاد؟ ایشان فرمودند که همین سوال برای ایشان مطرح بوده و ظاهرا آیت الله جوادی آملی فرمودند اخیرا، که اشکالی ندارد بدون استاد گفته شود مخصوصا وقتی انسان مضطر شده باشد. نظر حضرتعالی چیست؟ با توجه به پاسخ حضرتعالی به یکی از سوالات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید در ذکر یونسیه از کسی که جایگاه این ذکر را می‌شناسد و روح و روحیه‌ی شما را نیز می‌داند مشورت بگیرید. این غیر از آن است که گفته می‌شود ذکر خاص را باید استاد ره‌رفته‌ای تعلیم دهد. موفق باشید

12389
متن پرسش
با سلام: در حادثه ی کربلا اگر جناب حر علیه السلام راه را بر امام حسین علیه السلام برای ورود به ایران نمی بست آیا ماجرا متفاوت می شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری مسلّم اگر حرّ چنین اقدامی را نمی‌کرد ممکن بود شرایط دیگری به‌وجود آید. ولی این ظاهر قضیه است، گویا تقدیری که حضرت حق اراده کرده بود همان بود که می‌خواست با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» امویان را حذف کند. موفق باشید

12388
متن پرسش
سلام استاد: چندین سال پیش برای بنده اتفاقی افتاد که خبطی کردم و اشتباهی و حرکت نادرست و قبیحی که یک از دوستان بنده متوجه شد و فهمید و حالا سال های سال است که از آن جریان می گذرد و بنده کاملا برگشتم و اصلا آن اشتباهات و رفتارها را ندارم ولی از این خوف دارم که او در شرایطی این اشتباه مرا برملا کند و اینکه الان در حال حاضر روی بنده حسابی باز نکند رفاقتی نکند و مرا همان فردی ببیند که با آن اشتباه دید در صورتی که بنده الان آن شخص نیستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هرگز نباید در این مورد به خود نگرانی راه دهید. به حکم وظیفه آنچه باید بکنید را انجام دهید که خداوند خود مدافع مؤمنین است، حال یا از یاد دوستانتان می‌برد که شما چه کرده‌اید و یا در مقابل آن‌ها از شما دفاع می‌کند. موفق باشید

12386
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد بنده صدقاتم را بیشتر بنام ائمه (ع) یا چطور بگویم از طرف آنها و به نیت سلامتی آقا صاحب الزمان (عج) می اندازم. آیا می توانم صدقه را به حساب کمیته امداد نریزم و به شخصی از آشنایان که نیاز دارد بدهم. البته قصد تحقیر کسی را ندارم نمی خوام طرف فکر کند بنده صدقه به او می دهم. حال راه حل چیست؟ کسی را می شناسم که بچه هایش زیاد از لحاظ پوشاک هم تامین نیستند می توانم گاهی با این صدقات لباسی بخرم و به مناسبتی به آنها هدیه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ابتدا باید صدقات را به فقرای مؤمنی که می‌شناسید رد کنید و چنانچه نمی‌شناسید به مراکزی مثل کمیته‌ی امداد بدهید. چه خوب است که همان‌طور عمل کنید که می‌کنید یعنی به نیت مولایمان حضرت صاحب‌الأمر صدقات خود را رد کنید تا در واقع در ذیل شخصیت آن امام عمل کرده باشید و در حالی‌که عمل امام پذیرفته است عمل شما نیز پذیرفته می‌شود. موفق باشید

12385
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: دوستی دارم که تعریف می کرد که برادرش با ولایت فقیه مشکل دارد و می گفت من روبروش ایستادم و دفاع کردم اما نتیجه نداد البته مشکل این است که ایشان گرانی و .. را به پای گروه روحانیت می گذارند و گرنه اهل هیچ کار خاص یا تفرقه و گروه خاصی نیست. حال آیا روبرویی با او مراء حساب می شود و نباید با او جدال کند و در همین حدی که گفته کافی است و تکرار نباید بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. موفق باشید

12381
متن پرسش
با سلام: پرسشگر شماره 12045 هستم. با استفاده از کتب عدل الهی و توحید شهید مطهری مطالبی را برای ارائه به افراد معمولی نوشته ام. اما این دلواپسی را دارم که نکند مطالب نوشته شده ناقص باشد و موجب شبهات بدتر و بیشتر شود. در صورت امکان لطف نموده و تصحیح بفرمایید: هو العلیم *چرا یکی سیاه و دیگری سفید است؟ یکی زشت و یکی زیبا؟ یکی کامل و یکی ناقص؟ و... جواب اجمالی اشخاص متدین معمولا وقتی شما این مسئله را برای یک آدم متدین طرح می کنید، او یک جواب اجمالی به آن می دهد. او در جواب این سؤالات که چرا این همه مصیبت و سختی پیدا شد؟ چرا من بیمار شدم؟ چرا چنین شد؟ چرا چنان شد...؟ می گوید: لابد مصلحتی در آن است، خدا خودش بهتر می داند، لابد مصلحتی هست در اینکه مرگ را بیافریند، فقر را بیافریند، جهل را بیافریند، بیماری را بیافریند... این جواب یک جواب اجمالی است که فقط برای افراد مؤمن قانع کننده است و برای غیرمؤمن قانع کننده نیست. مقصودم از افراد مؤمن افراد متعبد نیست، بلکه مقصود یک عده افرادی است که اعتقادشان به نظام این عالم آنقدر قوی و شدید است که وقتی با این طور مسائل مواجه می شوند خود به خود در ذهنشان جهل خودشان منعکس می شود. هر کسی که در مقابل عظمت کار یک نفر قرار گرفت و جز نظم و حکمت و عدالت در کار او ندید، وقتی در یکی دو جا برخورد کند و حکمت آن را نفهمد، اعتراض نمی کند بلکه می گوید حتما این هم سری دارد که من نمی دانم. می خواهم بگویم این حرفی هم که آنها می گویند، حرف بی منطقی نیست؛ این هم خودش یک منطقی است، اما به شرط اینکه انسان به آن حدی از ایمان رسیده باشد که اعتقادش به نظم و حکمت و عدالت عالم آنقدر قوی و نیرومند باشد که آن بدیها و بی نظمی هایی که می بیند، به نظرش کوچک و حقیر بیاید و بگوید من نمی دانم؛ مثل کسی که به کارخانه بسیار منظمی می رود و در گوشه و کنار به چیزهایی برخورد می کند که به نظرش می آید اینها دیگر زائد است و نباید باشد، ولی بعد خودش را تخطئه می کند و می گوید آن کسی که دستگاه به این عظمت را با این دقت درست کرده است نمی شود این را نفهمیده باشد، حتما یک چیزی هست که من نمی دانم. اما برای کسی که از نظر ایمان و اعتقاد به این حد نرسیده است، این جواب قانع کننده نمی باشد. در کل برای جواب به این افراد می توان به چند نکته اشاره کرد: تفاوت نه تبعیض آنچه در خلقت وجود دارد «تفاوت» است نه «تبعیض». «تبعیض» آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان، بین اشیاء فرق گذاشته شود، ولی «تفاوت» آن است که در شرایط نامساوی، فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، مربوط به گیرنده. با یک مثال ساده مطلب روشن می شود: اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم و در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیضی صورت گرفته است؛ منشا اختلاف، نیرویی است که آب را خالی می کند؛ و اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکی به ظرفیت ده لیتر و دیگری به ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در دریا فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشاء اختلاف تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه دریا و نیروی فشار آب. مثال دیگر: اگر یک معلم به دانش آموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است نمره های مختلفی بدهد، این تبعیض است؛ ولی اگر معلم، همه را به یک دیده بنگرد و همه را یک جور تعلیم دهد و یک جور امتحان کند و سؤالات امتحانی که طرح می کند برای همه یکسان باشد، آنگاه برخی از شاگردان او بخاطر کودنی و کم هوشی، یا به خاطر ساعی نبودن، از عهده امتحان بخوبی یا اصلا برنیایند و برخی دیگر از شاگردان به علت استعداد قوی و کار خوب، سؤالات امتحانی را کاملا جواب بدهند، و معلم به هر کدام آنها بر طبق جوابهای امتحانی نمره بدهد که قهرا مختلف خواهد بود، در اینجا تفاوت رخ داده نه تبعیض. عدالت این نیست که معلم، همه نمره ها را جمع کند و بعد بین همه دانش آموزان بطور مساوی قسمت کند؛ عدالت این است که به هر کدام آنچه را که استحقاق دارد بدهد. در اینگونه موارد، فرق گذاشتن، عین عدالت و مساوات است، و فرق نگذاشتن، عین تبعیض و ظلم. حال باید دید که اصلا چرا موجودات متفاوت هستند؟ راز تفاوت آنها با یکدیگر چیست؟ راز تفاوت ها راز تفاوت ها یک کلمه است: «تفاوت موجودات، ذاتی آنها می باشد و لازمه نظام علت و معلول جهان است». جمله سنگینی است ولی چاره ای نیست، باید توضیح داده شود. در حقیقت هر موجود و هر شیئی در «نظام علت و معلول جهان»، جای مشخص و مقام معلومی دارد، یعنی آن معلول، معلول شئ معینی است و علت شئ معین. کار خدا نظام و ترتیب دارد؛ نبودن نظام معین در بین موجودات، مستلزم این است که هر موجودی بتواند منشأ ایجاد هر چیزی بشود و نیز ممکن باشد هر چیزی از هر چیزی بوجود آید. مثلا باید ممکن باشد که از یک نیروی کوچک، یک انفجار بزرگ که متناسب با یک نیروی بزرگ است بوجود آید؛ و بر عکس، نیروی بزرگ، قدرت کمتری نشان بدهد. باید ممکن باشد که اثر یک شعله کبریت با اثر خورشید جهان تاب برابری کند. ما معمولا وقتی یکی از پدیده ها را مورد سؤال و تردید قرار می دهیم فقط به خود آن پدیده توجه می کنیم، حساب نمی کنیم که آن پدیده در نظام هستی چه جایی و چه وضعی دارد؟ درحالی که هر پدیده ای خواه نیک باشد یا بد، معلول یک سلسله علل مخصوص و وابسته به شرایط معینی است. هیچ حادثه ای در جهان، «منفرد» و «مستقل» از سایر حوادث نیست، همه قسمتهای جهان با یکدیگرمتصل و مرتبط است. این اتصال و ارتباط، همه اجزا جهان را شامل می گردد و یک پیوستگی عمومی و همه جانبه را بوجود می آورد. همه آن اشتباهات _ که فرض می شود کامل در جای ناقص بنشیند و ناقص در جای کامل _ از آنجا پیدا شده است که افراد، قطعیت و ضرورت و روابط ذاتی موجودات را درک نمی کنند و مراتب موجودات را در جهان هستی از قبیل مراتب قراردادی و اعتباری افراد در محیط اجتماع فرض می کنند؛ همه اشتباهات از مقایسه خدا به انسان و مقایسه نظام ذاتی جهان به نظام قراردادی اجتماع انسان ناشی می شود. اینگونه افراد پیش خود فکر می کنند همانطور که هیچ مانعی نیست که فلان رئیس، مرؤوس باشد و مرؤوس، رئیس، چرا نباید گوسفند به جای انسان، و انسان به جای گوسفند باشد؟ چرا آن را گوسفند و این را انسان قرار داد؟ نمی دانند که چنین چیزی محال است. * چرا بلا؟ چرا مصائب؟ چرا سختی ها؟ مصائب،عامل تکامل اند مصائب و سختی ها و شدتها عامل بزرگی هستند برای خوبی ها و تکامل های بعدی. ما سلامت، قدرت، ثروت و امنیت را می گوییم «خوبی» و خوبی هم هست ولی همین ها را اگر از نظر عوارضی که بعد به وجود می آورند نگاه کنیم می بینیم که چندان خوب نیستند. معمولا _ البته کلیت ندارد _ قدرت غرور می آورد و غرور بدبختی می آورد. ثروت فساد می آورد و فساد بدبختی می آورد. و امنیت زیاد هم که هیچ وقت انسان از طرف دشمن تهدید نشود تنبلی و تن پروری می آورد. این خصوصیت مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها مقدمه کمالها و پیشرفت هاست. ضربه ها،جمادات را نابود می سازد و از قدرت آنها می کاهد ولی موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد. مصیبت ها و شدائد برای تکامل بشر ضرورت دارند. آدمی باید مشقت ها تحمل کند و سختی ها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند. این قانون، در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان صادق است. درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان محروم می باشند، چوب محکمتر و دوام بیشتری دارند و برعکس، درختان باغستانها که دائما مراقبت شده اند و باغبان به آنها رسیدگی کرده است، نازک پوست تر و بی دوام ترند. بلاها و گرفتاری ها برای کسانی که مقاومت می کنند و ایستادگی نشان می دهند، سودمند است و اثرات نیکی در آنان به وجود می آورد. بلا و نعمت نسبی است از این نکته نباید غفلت ورزید که مصائب وقتی نعمت هستند که انسان از آنها بهره برداری کند و با صبر و استقامت و مواجهه با دشواریهایی که مصائب تولید می کنند، روح خود را کمال بخشد. اما اگر انسان در برابر سختی ها فرار را انتخاب کند و ناله و شکوه سر دهد؛ در این صورت بلا برای او واقعا بلاست. حقیقت این است که نعمت های دنیا نیز مانند مصائب، ممکن است مایه سعادت باشد و ممکن است مایه بدبختی و بیچارگی گردد. نه فقر، بدبختی مطلق است و نه ثروت خوشبختی مطلق. چه یسا فقرهایی که موجب تربیت و تکمیل انسانها گردیده و چه بسا ثروت هایی که مایه بدبختی و نکبت قرار گرفته است. امنیت و ناامنی نیز چنین است. برخی از افراد یا ملتها در هنگام امنیت و رفاه، به عیاشی و تن پروری می افتند و بالنتیجه در پرتگاه خواری و ذلت سقوط می کنند و بسیاری دیگر از ملتها از شلاق بدبختی و گرسنگی، به جنبش در می آیند و به آقایی و عزت می رسند. سلامت و بیماری، عزت و ذلت و سایر مواهب و مصائب طبیعی نیز مشمول همین قانون است. نعمتها و همچنین شدائد و بلایا، هم موهبت است، زیرا از هر یک از آنها می توان بهره برداری های عالی کرد، و نیز ممکن است بلا و بدبختی شمرده شوند، زیرا ممکن است هر یک از آنها مایه بیچارگی و تنزل گردند. هم از راه فقر می توان به سعادت رسید و هم از راه ثروت، و از هر دو راه نیز ممکن است آدمی به بدبختی برسد. علی هذا نعمت بودن نعمت، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن نعمت، که شاکر باشد یا کفور؛ و همچنین نقمت بودن نقمت، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آنکه صابر و خویشتندار باشد یا سست عنصر و بی اراده. از این رو یک چیز نسبت به دو شخص، وضع مختلفی می یابد، یعنی یک چیز برای یک نفر نعمت است و همان چیز برای شخص دیگر نقمت. این است که گفته می شود: «نعمت و بلا هر دو نسبی است.» رسو کتابی دارد به نام «امیل» که در فن تربیت کودک نوشته شده است؛ امیل نام کودک فرضی و افسانه ای است که وی در کتاب خود او را تحت تربیت خود قرار می دهد و به پرورش همه جنبه های جسمی و روانی او توجه می کند. در همه موارد ایده روسو این است که امیل را در حال ممارست با طبیعت و پنجه در پنجه طبیعت و در دامن سختی ها پرورش دهد. وی معتقد است که بدبخت ترین کودکان، آنهایی هستند که والدین آنها، آنها را در ناز و نعمت پرورش می دهند و نمی گذارند سردی و گرمی دنیا را بچشند و پستی و بلندی جهان را لمس کنند. این گونه کودکان در مقابل سختی ها حساس می شوند و در مقابل لذتها بی تفاوت؛ همچون ساق نازک یک درخت کوچک در مقابل هر نسیمی می لرزند و کوچکترین حادثه سوئی آنان را ناراحت می کند تا جایی که یک حادثه کوچک، آنان را به فکر خودکشی می اندازد؛ و از آن طرف، هرچه موجبات لذت به آنان داده می شود به هیجان نمی آیند و نشاط پیدا نمی کنند. اینگونه انسانها هرگز طعم نعمت ها را درک نمی کنند؛ گرسنگی نچشیده اند تا مزه غذا را بفهمند، بهترین غذاها برای ایشان کم ارج تر و کم لذت تر از نان جوینی است که یک بچه دهاتی می خورد. سعدی در باب اول «گلستان »داستانی آورده، می گوید: آقایی با غلامش به کشتی نشست. غلام که دریا ندیده بود وحشت کرد و بی قراری می نمود، بطوری که اظطراب او ساکنین کشتی را ناراحت ساخت. حکیمی در آنجا بود، گفت چاره این را من می دانم؛ دستور داد غلام را به دریا افکندند. غلام که خود را در میان امواج خروشان و بی رحم دریا مواجه با مرگ می دید سخت تلاش می کرد که خود را به کشتی رساند و از غرق شدن نجات دهد. پس از مقداری تلاش بی فایده، همین که نزدیک شد غرق شود، حکیم دستور داد که نجاتش دهند. غلام پس از این ماجرا آرام گرفت و دیگر دم نزد. رمز آن را جویا شدند، حکیم گفت: لازم بود در دریا بیفتد تا قدر کشتی را بداند. آری، شرط استفاده کردن از لذت ها آشنا شدن با رنجهاست. لذت و رفاه بیش از اندازه، انسان را بی حس کرده و به صورت یک موجود کرخ و ابله در می آورد. چنین انسانی برسر موضوعات کوچکی خودکشی می کند. «فلسفه پوچی» در دنیای غرب، از یک طرف حاصل از دست دادن ایمان است و از طرف دیگر محصول رفاه بیش از اندازه. در همین زمینه مثال خوبی ذکر می کنند؛ می گویند در این دنیا کسی پیروزمند است که قدرت شناوری در امواج بلاها و سختی ها داشته باشد و این شناوری را کسی می تواند بلد باشد که در این امواج بیفتد، والا اگر انسان صد سال کتاب بخواند و نرود در دریاچه یا حوضچه ای شنا کند، آیا ممکن است شنا را یاد بگیرد؟! انسان شنا را باید در عمل یاد بگیرد؛ یعنی باید بیفتد در آب، در حالتی که احساس خطر کند، آنوقت است که نیرو به خرج می دهد و شنا می کند. آری مصائب و بلاها نعمتهای بزرگی هستند که باید در برابر آنها سپاسگزار خدا بود، نعمت هایی هستند که در لباس قهر تجلی کرده اند؛ به هر حال باید متوجه بود که نعمت بودن نعمت، و نقمت بودن نقمت، بستگی دارد به طرز واکنش و عکس العمل ما در برابر آن. ما می توانیم همه نقمتها را تبدیل به نعمت کنیم و هم می توانیم همه نعمتها را تبدیل به بلا و مصیبت کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه نکات ارزشمندی شده‌اید. به امید آن‌که روزی بتوانیم آن‌چه آن مرحوم شهید آن علامه‌ی دلسوز فرموده‌اند را با تفصیل بیشتر به این نسل ارائه دهیم تا معلوم شود حضرت حق نه‌تنها عادل، بلکه رحمت او فوقِ عدل است و به هیچ‌کس نه‌تنها ظلم نکرده است بلکه به قول معروف به جایی خواهیم رسید که با تمام وجود می‌گوییم که «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او». موفق باشید

12380
متن پرسش
با سلام: میخوام بدونم بستن بخت دختر با دعا راسته؟ باید چیکار کرد اگر این اتفاق افتاده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توکل به خدا و بی‌محلی به این حرف‌ها همه‌چیز حلّ است مگر کسی چنین قدرتی را دارد که سرنوشت کسِ دیگری را تغییر دهد؟ مگر آن‌که خودمان پای شیطان را بر زندگی خود باز کنیم. موفق باشید

12379
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: چگونه ارتباط روحی خود را با امام زمانمان زیاد کنیم؟ احساس می کنم خیلی خیلی دور از امام زمانم هستم. استاد می گویند می شود نماز را با نور امام زمان (عج) خواند چگونه؟! خواهش می کنم کمک کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» یعنی انسانی که در مقام عصمت کل‌ّ‌اند و هراندازه هرکس با رعایت حلال و حرام الهی و وظایف شرعی به عصمت خود نزدیک شود، یک نحوه نزدیکی روحی با آن حضرت پیدا خواهد کرد و راه اُنس با وجود مقدس آن امام بزرگ برایش گشوده می‌شود. عمده آن است که صادقانه در انجام امور فردی و اجتمایی تلاش نماییم. موفق باشید

12378
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استاد مدتی است سؤالی ذهنمان را درگیر کرده اینکه تسلیم بودن و رضا به رضای حق بودن در ازدواج چگونه است؟ این که کاملاً توکل کنیم و فقط اینکه دین داشته باشد و نماز بخواند را در نظر بگیریم و کسی را رد نکنیم چون می دانیم که آنچه خدا خواهد همان می شود و در مواردی که می آیند ایراد به ایمان و پایبندی های بیشتر دینی نگیریم چون اگز خدا بخواهد ایمان حفظ می شود و نخواهد نمی شود اینجا رضای کامل به خدا بودن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نه آن‌چنان سخت بگیرید که فکر کنید خواستگار شما هرشب باید به معراج رود، و نه آنچنان ساده بگیرید که اگر طرف سرش به سجده‌ی حق هم نمی‌آید مهم ندانید! موفق باشید

12377
متن پرسش
سلام علیکم: آیا هم زمان با خواندن سیر مطالعاتی شما، می توان کتاب هایی دیگه ای را هم مطالعه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی،همه‌ی امید ما آن است که مطالعه‌ی کتاب‌های ما زمینه‌ای شود تا بتوانید به کتاب‌های ستون‌های معرفتِ دینی رجوع نمایید و در اقیانوس بیکرانه‌ی آثار حضرت امام و علامه و آیت‌اللّه جوادی و آیت ‌اللّه حسن‌زاده و آیت ‌اللّه مطهری و امثالهم سیر نمایید!! و قدم به قدم به منبع معرفت و دیانت یعنی قرآن و روایت نزدیک شوید. موفق باشید

نمایش چاپی