بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25061
متن پرسش
سلام: آیا روح، خودش جسم خودش را می سازد؟ اگر آری، چرا بعضی ارواح بدن خود را ناقص می سازند؟ به عبارت دیگر چرا بعضی جنین ها ناقص الخلقه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» روشن شد که اگر روح در شرایطِ مناسبی در دوره‌ی جنینی قرار نداشته باشد به طور کامل نمی‌تواند بدنِ مناسب خود را بسازد و لذا نقش روحیه‌ی مادر و غذای مناسبی که باید به جنین برسد مهم است. موفق باشید

20600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت محضر استاد، آیا علت تامه عدم جاذبه جبهه انقلاب برای برخی عوام، سطح برخورد و روش های نادرست انقلابی هاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم همین‌طور است. مضافاً این‌که امثال ما آن‌طور که باید نقش تاریخی انقلاب اسلامی را در حال و آینده درست تبیین نکرده‌ایم. موفق باشید

32439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: با توجه به اخباری که از مذاکرات به گوش می رسد و توضیح آقای نبویان از مذاکرات کنونی که در وین جاری است ظاهرا اخبار خوبی به گوش نمی رسد و افراد قبلی با فکر قبلی در این مذاکرات حضور دارند و به شدت نقش آفرینی می کنند لذا قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. توضیحات مهم ۲۵ دقیقه ای آقای نبویان را گوش داده اید؟! خواهشا گوش فرا دهید تا ببینید چه فاجعه ای در راه است. این دولت انقلابی به نظرتان قوی است؟! به نظر من این دولت آنچنان که باید علی رغم خدمات مهمی که داشته آنچنان قوی و حساس نیست و نمی تواند آنچنان که می نمایاند باشد و ضعیف است. نظر شما هم همین است؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این امور هستم. یک‌طرفه نباید قضاوت کرد. بحمدلله جناب آقای باقری کنی با روحیه انقلابی خود، ذیل سیاست‌های مقام معظم رهبری جلو می‌روند. شواهد نشان می‌دهد که آمریکا را مجبور به کوتاه‌آمدن کرده‌اند، حتی اگر مذاکره در رابطه با برجام به شکست انجامد، اینان کوتاه نمی‌آیند. ولی بنا نیست که همراه آرمان‌گراهایی شوند که در میدان اجرا نیستند. موفق باشید

32009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: پیرامون اسفار اربعه صحت و سقم برداشتم رو می‌خواستم از شما جویا شوم بلکه اصلاحش فرمایید، ممنون می شوم: بجز سفر چهارم سیر سالک انفسی و باطنی هست که در سفر اولش از بطون ملکوت و جبروت و عالم اسماء گزر کرده به صقع ربوبی ورود پیدا می کند و تا مقام واحدیت اوج می گیرد و بعدش سفر سوم رو از اسماء تا اعیان ثابته طی می کند۔ علاوه ازین وقتی سفر چهارم رو سفر من الخلق الی الخلق بالحق عنوان می کنیم مراد از خلق اول اعیان ثابته در صقع ربوبی هست و خلق بعدش خلق خارجیست۔ لطفاً بفرمایید آیا درست متوجه شده ام۔ اگر مقدور باشد لطفاً با پاسخ کوتاه و مختصر بسنده نفرمایید۔ پیشاپیش خیلی سپاسگزارم۔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت خوبی است و البته باید مبانی آن روشن شود. حتماً می‌دانید که اسفار «من الحق الی الخلق» با زاویه‌های گوناگونی مطرح شده است. در این مورد خوب است به مقدمه شرح «منازل السائرین» جناب عبدالرّزاق کاشانی رجوع شود. بنده در جواب یکی از کاربران سؤالی فرموده بودند و جوابی داده شد که ذیلاً سؤال و جواب را خدمتتان ارسال کردم.

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمة‌الله‌عليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف مي‌فرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب‌هايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقص‌هاي آن‌ها پيدا مي‌شود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر مي‌شود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و به همین جهت بعد از آن‌که فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن می‌فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایین‌ترین پایین‌ها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش می‌آید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایین‌ترین پایین‌ها کرده است؟ عجیب است که می‌فرماید خودمان آن‌ها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همه‌ی عالم و همه‌ی تاریخ. این‌که ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که می‌خواست ما در همه‌ی عوالم حاضر باشیم؟

حتماً درباره‌ی چهار منزل عرفانی فکر کرده‌اید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» می‌باشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا می‌کند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا این‌جا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعه‌ی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ می‌باشد، پیامبر می‌آید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل می‌کند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم  چه می‌گذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشه‌ای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختی‌ها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربه‌ی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل می‌شود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان می‌کند. موفق باشید  

31068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، استاد در کتاب های شما در مورد راه های زمینه ساز ظهور امام عصر (عج) که مطالعه کردم سوال اینکه، اینطور که فهمیدم، فرمودید از یک طرف باید زور مدرنیته را گرفت و اجازه اوج گیری به آن در زندگی و فکرمان را ندیم، و از طرف دیگر کم کم روح و اخلاق و عقیده مومنانه و صحیح را ملکه خود کنیم، یعنی اینکه ما باید تا رسیدن ظهور یک حالت خوف و رجا داشته باشیم تا زمانی که خداوند اراده ظهور کند و از افراد خود ساخته بعنوان ابزار پیشبرد استفاده کند، حال در مورد انسان جهانی میان دو جهان که به نظرم تولد انسان خوب در مقیاس جهانی که دغدغه ی خوبی در جهان را دارد، خواستم بدانم در مقایسه این دو با هم، آیا انسان جهانی میان دو جهان، در امتداد حالت خوف و رجا حالت اول ایجاد می شود؟ ثانیا اینکه آیا حرکت در جهت قسمت اول سوال در ظهور چه مقدار تاثیر گذار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های فرهیخته در همه جهان زمینه دلگرمی حضرت خواهند بود برای ظهور. موفق باشید

30988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر شما راجع به واکسن کرونا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید

30834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در کتاب جایگاه رزق استاد در ترجمه نامه ۳۱ گفتند آن رزقی که انسان به دنبالش هست چون برای تو تقدیر نشده به آن نمی رسی در صورتی که در متن نامه چنین چیزی وجود ندارد حال اگر این گفته را درست بگیریم در صفحه 168 و در حدیث امام رضا آمده است آن رزقی که تو دنبال آن هستی از طریق حلال دنبال کن که اگر از راه درست طلب کرده باشی برایت حلال است. پس طبق این حدیث می توان به رزقی که ما دنبالش هستیم هم رسید همانطور که رزقی که دنبال ما هست هم به ما می رسد. واقعا این تضاد برای بنده سوال شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه این موارد را باید در آموزه مقسوم‌بودنِ رزق دنبال کرد و رزقی که قسمت ما شده است، تنها از آنِ ما می‌باشد. موفق باشید

30560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حالتون خوبه میلاد امام حسین مبارک. سوالات من نشانگر عقیده قطعی من نیست من به احکام اسلام تا حدی پایبندم، ولی در سوال فکر کردم حرجی نباشد. سوال آخر من این است: اگر اسلام حق است و حق بوده چرا خدا کمک بیشتری به حفظ آن نکرد؟ آیا کمی انحراف برای اختیار داشتن مردم کافی نبود؟ انبوه انحرافات بوده از فتوحات ظالمانه و راحت دانستن توبه و خرافات و غیره در هیچ یک از علمای فرق رد بر همه انحرافات یافت نمی شود اری زیدیه برخی انحرافات را محکوم کرده شیعه برخی را خوارج برخی را ظاهریه برخی را ولی سوال من این است که انگار نگهبانان کاملی برای اسلام وجود نداشته! اگر هم حرف سنی‌ها و زیدیه را قبول کنیم که مدتها معصومی نبوده پس نگهبانی از دین کم بوده، حتی اگر حرف امامیه را قبول کنیم باز تاثیر دوازده امام در جامعه کم بوده، واقعا متحیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طرف قضیه، حضرت ربّ العالمین هستند و ارائه‌ی دین کاملی که به بشر عرضه شده، تا اگر انسان‌ها خواستند حق را بشناسند و بدان عمل کنند، دست‌شان خالی نباشد. و طرف دیگر مردم هستند که باید با اختیار خود به آن دین رجوع کنند و در طول تاریخ کم و بیش این امر واقع شده و این اقتضای اختیار انسان‌ها می‌باشد که خودشان راهِ حق را بیابند و بدان پای‌بند باشند. که رویهمرفته این‌چنین شده و می‌شود. موفق باشید

30544

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به تجربه بارها ثابت شده است که بیشتر دانستن موجب کمتر عمل کردن می‌شود به نظر می آید که این یک قائده باشد. همانطوری که در جزوه ی شرح دستورالعمل آیه الله بهجت هم آورده اید که علم برای عمل بهتر است و به تنهایی استقلال ندارد. معمولا ما دچار این توهم و میل سرکش هستیم که هر چه بیشتر مطالعه کنیم بهتر است ولی در حقیقت چنین نیست و این قائده فقط محدود در حوزه ی معارف دینی نیست مثلا شخصی تا عمل جمع و تفریق را بخوبی تمرین نکرده باشد عمل ضرب را درک نخواهد کرد. می‌خواستم بدانم که سر و رمز و راز این قائده در چیست؟ چرا مسیر دانایی و دانستن اینگونه است؟ چرائی این قائده نه درستی آن مورد سوال است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن علمی، علم است که نافع باشد و ما را از عمل باز ندارد. ولی حرصِ به داناشدن، خودش در جای خود حجاب است. انسان خودش باید متوجه‌ی این امر باشد. موفق باشید

30490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: می‌خواستم نظرتان را درباره فلسفه غرب و انتخاب آن به عنوان رشته دانشگاهی بدانم و نسبت این فلسفه با فلسفه اسلامی. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلسوفان غربی هم نسبت به بشر جدید دغدغه‌های خوبی داشته‌اند که به نظر می‌اید در کنار فلسفه‌ی اسلامی می‌توان نسبت به آن‌ها نیز فکر کرد و جایگاه آن‌ها را نادیده نگرفت. موفق باشید

30203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: متاسفانه جواب سوال 30191 برام ارسال تشده و توی جواب ها هم پاسخ این سوال نبود. ممنون میشم به بنده هم جواب بدید؟ شاید اینکه گفتم احتمال داره پای اجنه درمیون باشه فقط یه توهم هست. در هر صورت این حالت در من هست و نمیدونم چیه و راه درمانش کدومه؟ بنده واقعا نیاز به راهنماییتون دارم تا ان شالله به یاری خداوند بتونم خودم رو پیدا کنم و با محبت خدا و اهل بیت علیه السلام قدم بردارم. حتی اگر پاسخم رو به ایمیل ارسال نمی‌کنید تو لیست سوالات هم قرار بدید مطالعه اش می‌کنم. ممنون از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با حضور در جلسات مذهبی و با ورزش و تغذیه‌ی مناسب جهت تقویت بدن و ارتباط با رفقای خوب، خود را وسعت دهید. موفق باشید

29432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تجدد امثال آیا در عالم واحدیت اتفاق میافتد؟ اگر بگیم نمی افتد سنخیت علی معلولی را چه کنیم؟ اگر بگیم می افتد تالی فاسدش را چیکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت در این موارد به معنای تجلی است و دوگانگی بین علت و معلول مطرح نیست. موفق باشید

28516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده چند سال است دچار افسردگی شده ام و تحت درمان می باشم. اما خیلی وقتها حالم بد می شود و از کار و زندگی می افتم. اگر درمان را قطع کنم که کاملا فلج می شوم. به قول خودتان از قول مولوی در این چند سال به هرجمعیتی نالان شدم و راههای مختلفی رفتم برای بهبودی. سیر مطالعاتی سایت را شروع کرده ام اما به همین دلیل بدحالی خیلی کند پیش می روم. حال معنوی ندارم. خواهش می کنم کمکم کنید راهی پیش پایم بگذارید. زکاتم ده که مسکین و فقیرم. خواهش می کنم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا به حضور در جمعِ رفقایی که اهل این مباحث هستند، فکر کرده‌اید؟ موفق باشید

28430
متن پرسش
سلام علیکم: بحث تمایز سوبژه و ابژه که در نگرش و بینش مدرنیته به عالم و انسان پیش آمد، آیا صرفا مخصوص مباحث فلسفی و انسان شناسی است یا در تمام شئون فردی و اجتماعی انسان و جهانبینی او تاثیر دارد چون گویی حضرتعالی هم این بحث را محدود به سری مباحث فلسفی و انسان شناسی نمی کنید و معتقد به گذار آن در تمام عرصه ها هستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً. ما همه حتی اکثر افراد مذهبی که گرفتار آگاهی نسبت به حقایق هستند به جای احساسِ حضور در آغوش حقایق، به نحوی گرفتار دوگانگی بین اُبژه و سوبژه و نیهیلیسم هستند. امروز تنها از طریق انقلاب اسلامی به همان روشی که شهداء، خود را در آن یافتند می‌توان از آن نوع دوگانگی تا حدّی رهایی یابند. زیرا وقتی مدّ نظر انسان، حقیقت باشد و نه مفاهیمی از حقیقت، عملاً نظر به حقیقت عین اتحاد با آن می‌شود و این امری است که با دیانت به معنای واقعی آن پیش می‌آید. موفق باشید

28300
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. اگر بخواهیم نفس رحمانی را در دستگاه توحیدی و هستی شناسی عرفانی به داخل مثال های نفس انسان و شئونات نفس بکشانیم و از طریق مثال های نفس شناسی، مقوله ی نفس رحمانی را تببین کنیم، چطور می‌شود؟ می‌شود یک مثالی بزنید که مبتنی بر مباحث معرفت نفس باشد و مقوله ی نفس رحمانی را هم داخل آن مثال داخل کرده باشید؟ یعنی نفس رحمانی را در مثال های مبتنی بر معرفت نفس به چیز باید تشبیه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همینطور مثال می‌زنند که انسان معنایی را در ذهن در نظر می‌گیرد و سپس وقتی آن را با صوت به ظهور می‌آورد عملاً تنفسی صورت گرفته که حامل آن معناست. موفق باشید

28246
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تفکر سنت گرایی و رویکردی که در شاخص ترین فرد حاضر آن یعنی دکتر سید حسین نصر دیده می‌شود، در عین اینکه سخنان مناسب و قابل تامل و تانی در نقد مدرنیته و عالم مدرن دارند، آیا توانایی به صحنه آوردن صحنه ای ماورای مدرنیته و تمدن سازی مقابل تمدن مدرن و مواجهه صریح با عالم مدرن را دارند و از این ظرفیت بهره مند هستند؟ به شخصه علیرغم اینکه در غربشناسی و مدرنیته سخنان سنت گرایان ویژه دکتر نصر را قابل تامل می‌دانم ولی به نظرم این تفکر فاقد ظرفیت برپاکردن پرچمی ماورای مدرنیته و تمدن سازی و گشودن افقی به ظرفیت انقلاب اسلامی برای عبور از مدرنیته است و البته بازگشت به سنت و احیای سنت هم آنچنان متقن و روشن نشده و اینکه چگونه در پی احیای سنت هستند هم دقیقا مشخص نیست و البته در نقد و بررسی مدرنیته حرفهای برای گفتن دارد ولی در عبور و چه باید کرد، آن ظرفیت لازم نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده نیز آن است که برای عبور از مدرنیته، روحیه‌ی انقلابی نیاز است و سنت‌گرایانِ محترم در این قسمت همراهی نمی‌کنند. ولی در فهم مدرنیته از یک طرف، و درک سنت از طرف دیگر، موفقیت‌های چشم‌گیری داشته‌اند که نباید نادیده گرفته شود. موفق باشید

28168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. استاد خبر زیر را دیدم، تعجب کردم، من تابحال فکر میکردم حکومت دستش به خون معترضین آبان آلوده نشده، تا این متن را خوندم، خب ما اگر که خودمون معترضین را بکشیم چطور به آمریکا بگیم مردم معترضشو نوشت ذوالنور: ۲۳۰ نفر در حوادث آبان‌ماه ۹۸ کشته شدند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً نسبت به اصل خبر عنایت داشته‌اید که این کشته‌ها، کشته‌هایی نیست که توسط نیروهای نظامی وانتظامی انجام شده باشد، موفق باشید

28076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به این که همه عالم مظاهر اسماء الهی اند ترامپ و شمر مظهر کدام اسم الهی اند؟ یعنی در نگاه به اینها چگونه انوار الهی را ببینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این لعنتی‌ها مثل همه‌ی معاندان تاریخ، حجاب حضرت حق‌اند. موفق باشید 

27853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد محترم سلام: یک مسئله ذهنم رو سخت بخود مشغول کرده است۔ حضرت آیت الله حسن زاده آملی در شرح فصوص خود بظاهر بر بیان ابن عربی صحه گذاشته اند که حدیث متنازعه تأبير النخل رو بیان کرده ازش برای بیان مطلب خویش تایید گرفته است۔ آیا حدیث مذکور برای ما قابل پذیرش هست؟ اگر این از برخی مواردی می باشد که ابن عربی دچار خطا شده است چرا آیت الله حسن زاده آملی درباره اش توضیح نداده اند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد در بین علمای شیعه که به یک نحو سهوالنّبی را پذیرفته‌اند، بعضاً ردّ نشده. و شاید استاد بنای ورود بر چنین مواردی را نداشته‌اند به‌خصوص که جناب ابن‌عربی حرف اصلی‌اش چیزی بالاتر از این نکات است. موفق باشید

27281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده تا آستانه محبت به خداوند و مناجات و اینکه قلبم متوجه حضور خداوند شود پیش رفتم. ولی الان نمی دانم چرا توانم مبارزه با نفسم را ندارم، از طرفی متوجه شدم که فقط خداوند است که انسان را در مبارزه نفس یاری می کند، و شاید باعث شد منیت هایم تا مقداری کنار رود ولی از طرفی دیگر نمی دانم با این گناهانی که دارد روی هم جمع می شود چگونه وارد ماه رمضان شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خود را مشغول امور متعالی و معارف قدسی نمود تا نفس امّاره و توهّمات، ما را مشغول نکند. خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

26999

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج‌ آقا: مستاصل بودم و اینکه چقدر از قافله رفقا دور افتادم. با اشک به این حالم، خوابم برد. در خواب آیت الله بهجت «ره» رو دیدم که گفتند ۱۱بار سوره قدر را بخوان. حاجی جان با این قبیل خوابها چه برخوردی داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خواب حجت نیست، ولی پیشنهاد بدی هم نشده است و شاید در امور شخصی بتوان از آن استفاده کرد. به هر حال بنا نیست ما برای امور دینیِ خود به دنبال خواب‌دیدن باشیم. موفق باشید

26710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مبحث ده نکته معرفت نفس می‌فرمایید بالا بودن عرش به معنی بالا بودن از لحاظ ارتفاع دنیایی نیست بلکه از جنس عالم مجرد است. پس چرا هنگام دعا دست را به طرف آسمان بلند می کنیم؟ یا رسول خدا در نماز به آسمان ها نگاه می کرده اند. و یا می گویند سحر ساحران در آسمان بی نتیجه هست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال‌های قبلی عرض شد این یک حالت روحانی است که انسان به خود می‌گیرد جهت نظر به علوّ مرتبه‌ی محبوب. موفق باشید

26542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد عزیز بنده از دوستانم شنیدم که یک شخص مومن و مذهبی خطایی مرتکب شده هرچند خود این شخص انکار کردند ولی من چندجایی آبروی این شخص رو بردم متاسفانه و برای همه گفتم چه خطایی مرتکب شده، با اینکه خودم اصلا مطمئن نبودم و حالا دید بعضی افراد نسبت به ایشون عوض شده چون ایشون شخصی کاملا مذهبی بودند الان وظیفه من چیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در عین این‌که باید مواظب بود فتنه‌ای پیش نیاید، به نحوی جبران کنید. موفق باشید

26385

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: از خداوند می خواهم علو درجات شما را. واقعا چند روز است با گوش دادن تفسیر سوره مبارکه زمر از شما به لطف الهی بسیاری از گره های ذهنی ام حل شد. تا به حال هیچ انگیزه ای برای تکرار اعمال خود نداشتم و با اینکه اکثرا سعی بر آنها (با توجه) داشتم ولی هیچ افقی از این کار در برابر من باز نبود که با یقین این کار را انجام دهم ولی به سخن زیبای شما فهمیدم آنچه انسان را عالم دار می کند تکرار عمل است. ۱. البته سوالی برآیم پیش آمد، انسان بعد از مرگ هم در این عوالم هست یا بعد از محاسبه اعمال او، نعمت های دیگری به او داده می شود؟ ۲. آیا این همان معنای سخن بعضی افراد است که آخرت دانشگاه دارد؟ منظورم این است که باید فعلی را در این دنیا آغاز کرد تا در آن دنیا ادامه داشته باشد و صرف آرزو کردن و تمایل داشتن، انسان هیچ بهره ای نمی برد و البته در پی این آغاز کردن مداومت لازم است و اینجا اگر انسان با برنامه ریزی در ساعات مشخصی هم عملی را تکرار کند که دیگر نور علی نور می شود و آرامش و لدت اخروی انسان را چند برابر می کند؟ آیا صحیح است این برداشت من؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تازه در آن صورت در آغوش رحمتِ خدابودنِ خود را تجربه می‌کنیم. ۲. همین‌طور است. در قیامت حجاب‌ها برطرف می‌شود و عمقِ نیّت‌های نورانیِ انسان‌ها برایشان به ظهور می‌آید. موفق باشید

26367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. وقتی برای شخصی از معاد جسمانی مطرح شده توسط ملاصدرا گفتم این آیه «ضرب لنا مثلاً و نَسِيَ خلقه، قال مَن يحيي العِظام و هي رميم قل يحييها الذّي انشاها اوّل مرّةٍ و هو بكل خلقٍ عليمٍ» رو مطرح کرد و منظورش این بود که عین بدن دنیایی با توجه به این آیه محشور می شود. چه جوابی برای این شبهه وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» بحث شده است که حضرت رضا «علیه‌السلام» این آیه را از نوع جدال خداوند با طرف مقابل می‌دانند و می‌فرمایند همان‌طور که خداوند به بنده‌اش دستور می‌دهد جدال کند، خودش نیز جدال کرده است. خوب است که در مورد دلایل نحوه‌ی بدن اُخروی به آن جزوه رجوع شود. موفق باشید

نمایش چاپی