بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9817
متن پرسش
سلام استاد: اینکه می فرمایید کار باید مخلصانه برای خدا باشد؛ آیا صرف کسب رزق حلال کافی نیست؟ با توجه به اینکه خداوند اجر کسی که دنبال رزق حلال است را با مجاهدان فی سبیل الله یکی دانسته؟ صرف اینکه روزی حلال کسب کنم و بارم روی دوش خانواده ام نباشد؟ استاد سوال دومم این است که: طی سوالاتی از حضرتعالی در خصوص اموات و یاد ایشان و گریه برای آنها، شما فرمودید ما یاد خاطرات این دنیای آنها می افتیم حال آنکه ایشان وارد نشئه دیگری شده اند، لذا من زیاد گریه برای پدر متوفای تازه درگذشته ام نمی کردم و هر وقت هم گریه می کردم حس بدی داشتم ولی وقتی برایش دعا می خواندم احساس خوبی داشتم؛ گذشت تا در اصول کافی فکر کنم در باب دعا بود که بحث گریه مطرح شده بود و شخصی از امام صادق علیه السلام پرسیده بود: اگر اشک چشمم خشک بود و نمی آمد با یاد اموات گریه کنم و دعا کنم اشکالی دارد و امام فرمودند نه اشکالی ندارد. استاد از آن موقع هر وقت دلم هوای گریه می کند یاد پدرم می افتم و گریه می کنم با نظر به اجازه امام صادق و دعا می کنم ؛ بسیار حس خوبی دارم. استاد چرا قبلا که گریه می کردم برای پدرم با الان که گریه می کنم فرق دارد؟ فی امان الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب رزق حلال به خودی خود یک سلوک است زیرا در این رابطه حقوق افراد رعایت شده و این فوق العاده ارزشمند است 2- به هرحال اذن امام برای گریه‌ی وابستگان یک بحث است که حکایت از عاطفه‌ی انسان دارد و دعا برای آن‌ها یک بحث دیگری است و ارزش خود را دارد. موفق باشید
9808
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: شما در پاسخ به سوال 9791 فرمودید: «اگر انسانی را در حالت عادی بدون وسایلی که امروز هست به حال خود واگذاشتیم و اثری از تنفس در او نبود، نفس او از بدنش منصرف شده. مشکل را پزشکی مدرن برای خود ایجاد کرده که نمی‌گذارد نفس آدم‌ها به طور طبیعی از بدنشان منصرف شود و آن‌وقت بحث مرگ مغزی و امثال آن پیش می‌آید. این دستگاه‌ها را از او جدا کنند تا نفس او به طور طبیعی از بدنش منصرف شود» این نشان می دهد که فردی که مرگ مغزی شده در واقع مرده است و به زور دستگاه او را زنده نگه داشته اند. پس چرا می فرمایید اهداء عضو برای فرد مرگ مغزی موجب آزار او می شود؟ او که از جسم خودش در حالت طبیعی (و بدون دستگاه) انصراف داده و با مرده فرقی ندارد. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آن افراد را به حال خود واگذاشت، اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد و اگر هم تنفس دارد هرچند ضعیف، که زنده است و نباید اعضای او را قبل از مردن از او جدا کرد و او را به قتل رساند. موفق باشید
9806
متن پرسش
با سلام: استاد چند وقتیه که احساس می کنم داره مال شبهه ناک وارد مالمان می شود البته مطمئن نیستم و وقتی با خانواده مطرح می کنم انکار می کنند هر چند به نظر من آن حساسیت را ندارند، خیلی نگران و ناراحت هستم از اثراتی که این مالها بر روحمان ایجاد کند تکلیف چیست؟ چه کار کنم که این اثر به حداقل برسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نباید در این موارد شک به خود راه دهید، مسئولیت این کار به عهده ی همسرتان است. موفق باشید
9804
متن پرسش
ضمن عرض سلام محضر شریف شما: حقیر خلاصه جلسات شما را البته مضمونا مکتوب نموده و در فضای سایبر و شبکه های اجتماعی استفاده می نمایم. آیا اجازه این کار را دارم و اگر پاسخ مثبت است آیا لازمست؟ یا بهتر است بگویم اجازه می دهید تا اسم شریفتان ذکر گردد؟ در ادامه یک نمونه خدمتتان عرضه می گردد: به این دو نوع برخورد توجه کنید: برخورد اول: خلیفه دوم پس از آنکه شخصی در محضر او از معنای آیه(جوار الکنس) پرسش نمود، با عصا به سمت او حمله برده و عمامه او را به زمین انداخت و سر او را غرق در خون کرد. شاید علت این برخورد جناب خلیفه آن بود که ایشان نمی خواستند عدم اعلمیتشان در جامعه مطرح شود و از این رو هر گونه سوال و یا اختلاف نظر را برای خود دشمنی قلمداد می نمود. برخورد دوم: جمله زیر بارها از دو لب مبارک امیرالمومنین بیرون آمد و از مشهورات تاریخ حیات مبارکشان است که: (سلونی قبل ان تفقدونی) یعنی قبل از فقدان من هر سوالی برایتان مطرح است بپرسید. روزی در جمعی از صحابه، پس از آنکه علی (علیه السلام) پاسخهای کامل و حکیمانه ای به سوالات دادند، یکی از خوارج (به راحتی و با کمال آزادی، گستاخانه) گفت: قاتلهُ الله کافراً ما افقههُ؟!: «خدا این کافر را بکشد چقدر دانا و آگاه است!» اصحاب (از جسارت او ناراحت شدند) از جای خود پریدند تا او را به قتل برسانند. ولی امام به آنها فرمود: «رویداً انّما هو سبٌّ بسبٍّ، او عفوٌ عن ذنبٍ: «آرام باشید جواب دشنام، دشنام است و یا بخشیدن و عفو از گناه». و حضرت او را عفو کرد. نتیجه: برخوردهای تند و چکشی که امروز از سوی جریان سلفی و تکفیری اهل سنت شاهد هستیم، ریشه تاریخی داشته و این واقعیت تلخ که این جریان تنها خود را محور حق دانسته و مخالف را (حتی از اهل سنت) دشمن قلمداد و بقصد قتل با او می جنگند نتیجه نبود معیار حق در نزد ایشان و در نتیجه خود را حق محض خواندن و دیگران را کافر و خونشان را مباح دانستن است. در برابر این جماعت، ما نیز اگر ادعای شیعه بودن داریم باید متوجه باشیم شیعه آزاداندیش بوده و مخالف را دشمن نمی شمارد، او را تحمل می کند البته تا آنجا که دست به شمشیر نبرده و یا توطئه نکرده باشد. ما باید مراقب باشیم با توهین به شخصیت های مورد احترام اهل سنت، مخالفین خود را به دشمن تبدیل نکنیم تا ناخواسته خود را با جریان تکفیری محشور ننماییم. توجه داشته باشیم که افق ما ایجاد تمدن شیعیست و در مسیر تحقق این افق باید متذکر شد که هیچ تمدنی بدون این روحیه یعنی روحیه تحمل مخالف و تبدیل ننمودن او به دشمن پا نگرفته و جهانی نخواهد شد. تمدن امروز غرب نیز از این قاعده مستثنی نیست و معماران این تمدن آن را بر شالوده لیبرالیزم (آزادی) بنا نمودند، هرچند که در عمل کاملا غیر این را نشان دادند لکن این تمدن برای رشد و جهانی شدن ابتدائا با شعارهایی مثل آزادی بیان، تحمل مخالف و ... خود را مطرح نمود و قلوب ناآگاه را فریفت. افق ما ایجاد تمدن است و در تمدن شیعی، مخالف بدون هتک حرمت قابل تحمل و احترام است. به امید ایجاد تمدن جهانی شیعه، انشاالله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! خیلی بهتر از آنچه بنده گفته ام مطلب را تنظیم و ویرایش کرده اید. شما کاملاً مجاز هستید هر طور و به هر اسم که خواستید مطلب را در شبکه های اجتماعی قرار دهید. همین اندازه بدانید هرکس به آینده ی تمدنی این انقلاب امیدوار است باید بداند لازم است برای تحقق تمدن اسلامی در نسبت ما با همدیگر تحولی اساسی رخ دهد. موفق باشید
9802
متن پرسش
با سلام: استاد پسر آیت الله جوادی چند وقتی است تحرکات عجیبی دارد، خواستم ببینم در جریان اموراتش هستید که خط و حزبش چیه و آیا خط او از پدرش جداست؟ نامه اخیرش به وزیر علوم معزول اینست: مرتضی جوادی آملی - فرزند آیت‌الله جوادی آملی - روز گذشته با نگارش نامه‌ای خطاب به رضا فرجی‌دانا - وزیر پیشین علوم - تاکید کرد: به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. به گزارش امید، متن کامل نامه که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرده به شرح زیر است: «حضور محترم جناب آقای دکتر فرجی‌دانا، با سلام و تحیت گرچه دانش خود ارزش است لیکن زمانی که با فضیلتی مضاعف آمیخته می‌شود به میزان فراوانی زینت می‌یابد، در بیان مولایمان علی(ع) آمده است که فرمود، حلم زینت علم است، دانشمند کمالش را از علم می‌برد و جمالش را به حلم می‌خرد. صاحب این قلم که تاکنون شما را ندیده گرچه آوازه‌تان را زیاد شنیده، بر خود لازم می‌دید که از کنار این همه دانش و آن همه اخلاق بی‌تفاوت نگذرد و به مقدار ناچیزِدست تکانی به پاس آن همه دست‌افشانی سپاس نگوید. از آیت‌الله جوادی آملی آموختم که می‌گفت، اگر کسی دنیا را نشناسد فریب می‌خورد از مهرش کیش می‌بازد و از قهرش خویش. دنیا را به همین فراز و فرودش باید شناخت، گاهی به حق اوج می‌دهد و زمانی به ناحق به حضیض می‌سپارد، در جایی به باطل بر عرش می‌نشاند و در ساحتی به حق به فرش می‌کشاند. اما در مقابل، دانش راستین که پروردگار عالم آن را نور می‌داند به حدی صاحبش را عزیز می‌دارد که در آغاز او را در سراپرده زهد می‌نشاند و در بین راه به میان پرده صبر فرا می‌خواند و سرانجام در فراپرده رضا و تسلیم مهمان می‌نماید. پویندگان طریقت کمال و ره‌جویان حقیقت وصال، به شاگردان‌شان این‌گونه آموختند که ره‌جویان نه به داشته‌های خویش دلخوش مانده و فرحناک شوند و نه به از دست دادن آن دلتنگ شده و متاسف گردند. گرچه آنانی که دنیا را این‌گونه نشناخته و دست‌کم از مهتران نیاموختند، همواره دنیا را بسان قمارخانه‌ای می‌بینند که تنها بایستی برد و هیچ‌گاه نبایستی باخت، و در این راه باکی نیست که اگر همه‌ چیز فدا شود یا عالم و آدمی فنا گردد. غافل از اینکه تیر و کمان را به سوی خود نشانه رفته و آتش به خرمن خویش می‌کشند. اما آنچه در این میان بسیار شگفت‌انگیز است، توصیه غریب دین است، خداوند عالم همواره انسان را در بحبوحه دنیا می‌طلبد و فاصله گرفتن از کار و جامعه را موجب کوتاهی و منقصت انسانی شمرده و همواره او را به حضور در صحنه اجتماع فرمان می‌دهد، از او می‌خواهد که از هیچ فرصتی برای تعالی خود و رشد جامعه غافل نشود. حق و باطل، صدق و کذب به موازات هم در برابر نفس انسانی سان می‌بینند، به عبارتی در باغ طبیعت هیچ حقی وجود ندارد مگر آنکه باطلی در کنار آن کاشته شده و هیچ باطلی غرس نشده مگر آنکه حقی در کنارش رویش یافته، اگر توحید است در کنارش شرک و اگر ایمان است در جوارش کفر و اگر عدل است در جنابش ظلم و خلاصه اگر خدمت است در ساحتش خیانت جای گرفته و البته این انسان‌ها هستند که با چه ذائقه‌یی حضور یابند و کدامیک را با حسن اختیار یا سوء اراده بر دیگری ترجیح دهند. از سوی دیگر ترازوی عدل الهی که به بلندای آسمان و زمین همواره برافراشته نگاه داشته شده (و بالعدل قامت السموات و الارض) در انتظار حق پویان و عدل‌جویانی است که از صمیم قلب حق را باور داشته و بدان پایبندند و از مغزای جان عدل را باور کرده و بدان دلبندند. گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است؛ جامعه‌ای که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگانی و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. برادر شما مرتضی جوادی آملی قم مقدس دوم شهریور 1393»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید قصد دلجویی داشته اند از آن جهت که آقای دکتر فرجی دانا به تنهایی شخصیت مثبتی هستند در کلافه ی جریان قرار گرفته اند که به قول آن نماینده ی محترم مجلس بیش از آن که مدیریت کنند مدیریت می شدند. مسلّم در آینده ی تمدن اسلامی امثال آقای فرجی دانا جای دارند و شاید جناب آقای حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی خواسته اند این را بفهمانند که اگر به دلایلی امثال فرجی دانا صلاح نیست در مسئولیت وزرات علوم انجام وظیفه کنند بدین معنا نیست که این افراد بیرون از انقلاب هستند. چیزی که فکر می کنم آقای لاریجانی ریاست مجلس نیز خواست این را بفهماند. در هر حال باید تلاش کرد تا نه آنهایی که از نظر فکر و عمل بیرون انقلاب اند و فتنه ی سال 88 را راه انداختند و پشیمان هم نیستند در مسئولیت ها نفوذ کنند، و نه آنهایی که با هر سلیقه ای اصل انقلاب و رهبری را پذیرفته اند، بیرون انقلاب قلمداد شوند و از سعه ی صدری که باید نسبت به همدیگر داشته باشیم یا فاصله بگیریم و جامعه را دو قبضی کنیم. موفق باشید
9801
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مورد بحث با اکبرجباری، در دو سه مورد فکر نمی کنید تندروی کردید؟ از جمله نسبت دادن اینکه ایشان ماموریت دارند و اینطور حرفها؟ آیا شما شناخت قبلی از ایشان دارید که این مطلب رو فرمودید یا صرف از لابه لای همین مطلب جباری به این رسیدید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رفقا عرض کردم در راستای تحقق تمدن اسلامی باید طوری خود را تربیت کنیم که همه ی سلایقی که در ذیل اسلام و انقلاب جای می گیرند قابل احترام باشند ولی آنجایی که فرد یا جریانی حجاب تحقق تمدن اسلامی است تساهل و مسامح عین بی غیرتی است نسبت به خون شهدا و غفلت از جایگاه خطرناکی است که افکار امثال آقای جباری در نظام اسلامی پدید می آورند. عنایت داشته باشید حرف ایشان این نبود که بعضی رویات ضعیف و غیر موثق است، حرف ایشان آن بود که هیچ یک از کتب روایی ما قابل اعتماد نیست! این یعنی نفی کلّی اهل البیت«علیهم السلام». موفق باشید
9799
متن پرسش
سلام علیکم: گناهان آثار دنیوی و اخروی سوء دارند اگر گناهان آمرزیده شوند اثر سوء دنیوی و اخروی آن هم برداشته می شود؟ 2. در روایات داریم که اگر کسی به کسی ظلم کرد آثار سوء دنیوی دارد اگر چنین کسی توبه کرد و از مظلوم حلالیت گرفت اثر سوء دنیوی ظلم برداشته می شود؟ 3. با توجه به بحث دیشب و با توجه به آیه ان الله لا یهدی القوم الظالمین. همان طور که فرمودید بالاخره مومنین کم و بیش ظلم مرتکب می شوند. آیا این برداشت درست است که هرکس به اندازه ای که ظالم است از هدایت کمتر (قرب کمتر) برخوردار است نه اینکه اصلا مورد هدایت الهی قرار نگیرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: کسی که از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را نکرده، پس آثاری از آن نمی‌ماند 2- مثل کسی است که توبه کرده است 3- همین‌طور است. موفق باشید
9797
متن پرسش
سلام علیکم استاد: طبق بحث روز شنبه که فرمودید افرادی که توی مجلس سخنرانی حضرت امام اگه می خواستند گوش بدند گوش نداده بودند یعنی عقل استدلالیشون رو نیاوردند قلبشون رو آوردند در این روش چطور میتونند در مورد چیزی که به قلبشون میرسه مطمئن بشند و اینکه اگر نزدیکی به امامه که باعث کمرنگ شدن گناهان میشه اگه شخصی گناهی داشته باشه که خودش باعث بشه از امام دوری کنه چطوری این گناهو از بین ببره؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل استدلالی همین اندازه به انسان کمک می‌کند تا حق را بشناسد، از آن به بعد باید دل را به حق بسپارد و مردم نسبت به امام از عقل استدلالی گذشته بودند. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» کارهای خوب گناهان را می‌برد، یکی از کارهای خوب ارادت به اولیاء الهی است. موفق باشید
9794
متن پرسش
با عرض سلام: چرا بعضی صاحب خانواده و فرزند خوب و آروم هستند و بعضی گرفتار مشکلات بسیار فرق این دو جوان در چیست که یکی خانواده خوب دارد و دیگری...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه رزق در هستی» عرایضی داشته‌ام که پروردگار انسان‌ها می‌داند کدام زندگی برای هرکس موجب تعالی اوست. خانواده‌ی بنده خانواده‌ای بسیار فقیر و با انواع سختی‌ها بوده، دست چپ بنده نیز از سن شش سالگی فلج شد، ولی با این‌همه جز لطف خدا چیزی در این زندگی احساس نمی‌کنم. گفت: «گر بسوزد باغت، انگورت دهد .... در میان ماتمی سودت دهد × بی‌چراغی چون دهد او روشنی .... گر چراغت شد چه افغان می‌کنی؟» سعی کن داده‌های پروردگارت را ببینی و نه نداده‌ها را که مصلحت نبوده. موفق باشید
9793
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم آیا این درسته که پدر و یا مادر گناهی می کنند و فرزند آنها به گرفتاری مبتلا می شود و ناراحتی والدین جهت این گرفتاری بابت همان گناهان است؟ تکلیف فرزند این وسط چه می شود؟ به دعای خیرتان احتیاج مبرم دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که والدین تعلقی به فرزند دارند گناهان آن‌ها مسائلی را برای فرزندشان پیش می‌آورد که مربوط به والدین است وگرنه آن مسائل نقشی در سرنوشت فرزندشان ندارد. موفق باشید
9792
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز: با توجه به ارسال سؤالات مدیریتی و پاسخ های حکیمانه حضرتعالی برای جمع بندی سوالات ذیل را خدمتتان می فرستم: 1- آیا مبانی علم مدیریت غربی کاربردی در جهت مدیریت اسلامی دارد؟ 2- نگاه مدیریت غربی به جامعه چگونه است؟ 3- نگاه مدیریت اسلامی به جامعه چگونه است؟ 4- نگاه به سازمان در مدیریت غربی چیست؟ 5- نگاه به سازمان در مدیریت اسلامی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر روش می‌توان از مدیریت غربی استفاده کرد با این توجه که ما کرامت انسان را نادیده نمی‌گیریم 2- مدیریت غربی از ساحات متعالی انسان غفلت دارد و سعی می‌کند انسان را در حدّ یک ماشین تقلیل دهد، چیزی که مرحوم چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید نشان می‌داد 3- اولاً: با طبیعت تعامل دارد و طبیعت را صرفاً منبع سودجویی نمی‌داند ثانیاً: انسان را خلیفة اللّه می‌داند که باید در زمین کار خدایی کند 4- سازمان مدیریت چه غربی و چه اسلامی قالبی است که اهداف مورد نظر در آن به صورت کاربردی در می‌آیند، اگر اهداف اسلامی مدّ نظر باشد قالب کاربردی آن را تحت عنوان سازمان اسلامی شکل می‌دهیم. موفق باشید
9791
متن پرسش
سلام علیکم: نظر به اینکه پزشکی مدرن صلاحیت تشخیص مردن افراد را ندارد، در چه صورت می توان گفت انسانی مرده و باید او را غسل و کفن و دفن کرد؟؟ با تشکر. حاج آقا، برایمان دعا کنید در برهوت دنیا. شرمگین هستم و اسیر نفس.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آثار حیات را هر انسانی در سایر انسان‌ها می‌یابد و کاری به پزشک ندارد. اگر انسانی را در حالت عادی بدون وسایلی که امروز هست به حال خود واگذاشتیم و اثری از تنفس در او نبود، نفس او از بدنش منصرف شده. مشکل را پزشکی مدرن برای خود ایجاد کرده که نمی‌گذارد نفس آدم‌ها به طور طبیعی از بدنشان منصرف شود و آن‌وقت بحث مرگ مغزی و امثال آن پیش می‌آید. این دستگاه‌ها را از او جدا کنند تا نفس او به طور طبیعی از بدنش منصرف شود و زندگی ماوراء بدن را شروع کند. موفق باشید
9790
متن پرسش
استاد محترم با سلام و احترام: ان شاءالله سلامت باشید. دعاگوی شما بوده ام. مهر استاد، حافظ خاطر اوست در دل - از توجه شما سپاسگزارم. اگر فردی که عاشق و نوکر اهل بیت (ع) است به هر دلیلی مخزن صورت های خیالی خود را از دست بدهد (فراموشی مغزی) آیا با شنیدن مثلا نام دلنشین حضرت زهرا سلام الله علیها، تداعی و تجلی بهجت قلبی برایش اتفاق می افتد؟ اگر بلی، انتقال توجه (از حس به نفس) چکونه صورت می پذیرد؟ اگر به دلیل فراموشی، با شنیدن نام حضرت زهرا تغییری در نفس او به وجود نمی آید، آیا معنایش این است که فرد باید از صفر شروع کند؟ تکلیف ملکات نفس الهی او چه می شود؟ اگر فرض کنیم این شخص پس از فراموشی 30 سال دیگر عمر کند، ممکن است نفسی واحد با دو هویت در پایان عمر برای او متصور بود؟در دوره دوم زندگیش، عشق نقش بسته در جان او (ارادت قلبی به حضرت زهرا) که مربوط به دوره قبل از فراموشی است چه تجلی و ظهوری خواهد داشت؟ خداوند نگهدار شما باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انسان همان نفس ناطقه‌ی اوست که به کمک اعضاء خود مثل چشم و گوش و مغز و ... مابالقوه‌هایش را بالفعل می‌کند. حال اگر یکی از آن اعضاء را از دست بدهد آنچه در نفس ناطقه دارد و به صورت بالفعل درآمده برایش محفوظ می‌ماند هرچند به جهت نقصی که در آن عضو ایجاد شده نمی‌تواند اظهار کند. در مورد مخزن صورت‌های خیالی نیز قضیه از همین قرار است که اگر آن عضو مختل شود، انسان به صورت علم حصولی نمی‌تواند آن صورت‌ها و یا مفاهیم را در خود احساس کند ولی در نفس خود به صورت حضوری همه را دارد و به همین جهت در روایات داریم در قبر و برزخ تنها عقاید انسان‌ها برایشان می‌ماند و سایر محفوظات خود را در اثر فشار سکرات از دست می‌دهند. موفق باشید
9788
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: 1) راه و روش طهارت قوه خیال بعنوان سلطان قوای نفس چه می باشد؟ 2) مراد مولوی از خاموشی بعنوان مرکب چوبین برای سیر در دریا چه نوع خاموشی است؟ همان صمت است؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، إن‌شاءاللّه کارساز است و بعد از آن از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. بنده هم عرایضی در شرح این کتاب داشته‌ام. از همه مهم‌تر از ذکر استغفار غافل نشوید، هر روز 70 بار به نیت این‌که از حضرت حق طلب می‌کنید که آن صورت‌ها و موانعی که بین شما و اوست را بپوشاند و اظهار رجوع به او را در شما تقویت نماید. آری خاموشی که در عرفان مطرح است همان صمت است که در روایات متعدد به آن توصیه شده است در موقعی که قلب خود را آماده کرده است تا از نفحات الهی بهره‌مند گردد. موفق باشید
9786
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جنابعالی همیشه توصیه می فرمایید به حرفهایی که مردم پشت سر شما می زنند اعتنا نکنید چرا که خدا همه کاره است؛ خدا خیر حافظا هستش، عزت برای خدا و رسول و مومنین هستش و ... استاد آیا این موضوع برای مواقعی که شخصی با دادن اطلاعات و یا خبر غلطی حقی را در موردمان ضایع کرده هم شامل می شود؟ آیا این بدین معنی است نباید هیچ کاری کرد؟ بنده اخیرا درگیر چنین موضوعی شده بودم از یک طرف خیلی ناراحت بدم که چرا این شخص این ناحقی را در حق بنده کرده و شیطان شدیدا وسوسه می کرد که برو این کارو بکن، برو اون کارو بکن. اما هر بار به یاد توصیه های شما افتادم و بالاخره هیچ کاری نکردم ام از طزف دیگه عقلم (نمی دانم یا شاید همان شیطان) بهم می گفت که حقی ذایل شده و باید برای احقاق حق به پا خیزی. استاد ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید اینجور مواقع چکار باید کرد؟ آیا نباید هیچ کاری کرد؟ سوال دوم بنده اینه که با این که به ظاهر بنده آگاهانه هیچ کاری در مقابل این ناحقی انجام ندادم اما تمام قلبم مشغول بود و در پایان کار احساسم این بود که تو این آزمایش شکست خوردم چرا که این کار کل روز تمام ذهن و قلبم را مشغول کرده بود. استاد توصیه تان برای اینکه اگه با این که یک کاری را به دستور شریعت انجام می دهیم چطوری این کار را با طیب خاطر انجم دهیم و حاشیه های این کار تمام ذهن و قلبمونو اشغال نکنه چیه؟ شاگرد ارادتمند و دعاگویتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همیشه باید نظرمان به خدا باشد منتها اگر شرایطی پیش آمد که حقوقی از ما ضایع شد وظیفه داریم در آن حدّ که می‌توانیم از حق خود دفاع کنیم بدون آن‌که در این امر حریص باشیم. وقتی به حکم وظیفه و با آرامش کامل از حق خود دفاع کردیم دیگر جایی برای مشغول‌شدن ذهن نمی‌ماند چون در نزد خود می‌گویید من آنچه باید انجام دهم انجام دادم. موفق باشید
9785
متن پرسش
سلام علیکم: ملاصدرا رحمه الله علیه در جلد 6 اسفار در مورد برهان صدیقین می فرماید: «محکم ترین و برترین برهان، برهانی است که در آن حد وسط، غیر از واجب نباشد» می خواستم اگر ممکن است جمله ایشان را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح برهان صدیقین عرض شد که اگر شما بفرمایید چون دور و تسلسل باطل است، پس واجب الوجود هست، عملاً شما برای اثبات خدا بطلان دور و تسلسل را واسطه قرار داده‌اید و در نظر شما به خدا، بطلان دور و تسلسل در میان است. ولی اگر نظر به «وجود» داشته باشید دیگر در هرچیزی به حقیقت وجود نظر دارید حتی اگر آن چیز ممکن‌الوجود باشد شما به وجود نظر دارید و حقیقت وجود، خداوند است و عقل توانسته بدون حدّ وسطی به واجب الوجود برسد. موفق باشید
9784
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهر زاده: جنابعالی در یکی از فایل های صوتی اشاره فرمودید اگر انسان در کارش نیت خدایی نداشته باشد شیطان همه آنها را در موقع نماز به یاد ما می آورد و ما را از حضور قلب باز می دارد. استاد بنده که یک مهندس هستم و شغلم بسیار پر چلنج، و سر و کارم با ماشین آلات، نقشه ها، و مدیرها و اپراتور ... هستش و مواقعی که دوران پر چلنجی از لحاظ کاری دارم موقع نماز همه موضوعات کاری آن روز بهم حمله ور می شوند. طبق رهنمودهای آیت الله بهجت سعی می کنم موضوع را دنبال نکنم اما ثانیه به ثانیه خیالم از این موضوع به موضوع دیگری می پرد. همین طور خیالهاست و زور زدن بنده برای دنبال نکردن موضوع تا نماز تمام می شود و دریغ از یک لحظه حضور قلب. این موضوع در نمازهای ظهر و عصر که در شرکت می خوانم به اوج خود می رسد. استاد چطوری می تونم نیت برای کارم را خدایی کنم در حالی که من این شغل را در مرحله اول برای امرار معاش انجام می دهم و ثانیا با اندکی کند و کاو در خودم فهمیده ام که بنده کارهای پر چلنج را دوست دارم؟ ارادتمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار و تلاش برای تهیه‌ی رزق حلال لازم است، باید سعی کنید همه‌ی روح و قلب خود را به‌کار نسپارید تا وقتی می‌خواهید در محضر حق با روح و قلب خود وارد شوید، روح و قلب در صحنه باشد. پس مشکل را باید در قبل از نماز و در حین کار حلّ کرد و همواره قلب را در محضر حق نگه‌داشت. موفق باشید
9782
متن پرسش
سلام: اگر می شود جزوه جدید حرکت جوهری را رو سایت بگذارید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اقدام می‌شود. موفق باشید
9781
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی در رابط با سؤال 9742 در مورد طلسم شدن بدن مبارک پیامبر (ص)، علامه طباطبایی در تفسیر سوره فلق روایتی را از «الدر المنثور» نقل می کنند که به داستان طلسم شدن بدن پیامبر (ص) اشاره کرده و همچنین می گویند این رویات از طرق معصوم نیز از دیگر منابع نقل شده و ظاهرا صحت روایات را هم تأیید می کنند و در ادامه استدلال می کنند که این روایات با مصونیت و عصمت حضرت رسول (ص) منافات ندارد چرا که ما هیچ دلیلی نداریم که بدن پیامبر (ص) هم مثل ذهن و روح ایشان از سحر و طلسم مصون بوده است. آیا حضرت عالی نظر مرحوم علامه را قبول ندارید؟ اشکالی که به نظر بنده هم به نظر علامه می توان وارد کرد این است که اگر یهودیان یک بار قادر بودند بدن پیامبر (ص) را سحر کنند چرا مجددا این کار را نکردند به خصوص در موعدهای جنگ که زمین گیر شدن پیامبر (ص) می توانست نتیجه جنگ را به نفع آن ها دگرگون کند. البته این که چرا نتوانستند می تواند دلایل خاص خود را داشته باشد. همان طور که انسان بارها در برابر عوامل بیماری قرار می گیرد و بیمار نمی شود می توان گفت بدن پیامبر (ص) هم تنها یک بار مبتلا به سحر شد. سؤال دیگر این که آیا حضرت عالی دلیل متقن دارید که سحر فقط از طریق خیال عمل می کند؟ چه اشکالی دارد که فرضا اجنه به کار گرفته شوند و در غذای پیامبر (ص) چیزی بریزند که باعث بیماری ایشان شود؟ یا این که سحر از طریق تأثیر گذاشتن بر نفس بخاری باعث بیماری شود؟ و یا احتمالاتی دیگر با تشکر وافر از توجه استاد مکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم اگر مشکلاتی برای بدن مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» پیش آید تأثیری بر عصمت آن حضرت ندارد. ولی بحث بر سر آن است که آیا ساحران می‌توانند رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را سحر کنند؟ این‌جا بود که عرض کردم چون حوزه‌ی کار ساحران تأثیر بر خیال است از طریق اوهامی که ایجاد می‌کنند، و خیال رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از هرگونه اوهامی پاک است، آن‌ها نمی‌توانند رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را سحر نمایند 2- ولی همین‌طور که شمشیر در بدن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» تأثیر می‌کند سایر عوامل بیرونی نیز می‌توانند تأثیر کنند که البته این ربطی به سحر ندارد و همان‌طور که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌توانند در حوزه‌ی نظام دنیایی از خود در مقابل دشمنان انسی دفاع کنند، در همان محدوده می‌توانند از تأثیر دشمنان جنّی دفاع کنند، با این تفاوت که دشمنان جنی نفوذ محدودی در زندگی انسان‌ها دارند 3- نفس بخاری با نظر به مزاج مطرح است که در حوزه‌ی بدن می‌باشد چیز جدایی نیست. موفق باشید
9780
متن پرسش
با سلام: به جهت رفع افکار مزاحم و جهت دادن خیالات آیا این کار مطلوب است اذکاری که مرتبط هست را به وسیله حروف ابجد عدد مناسب آن را درآورد و به آن ذکر مشغول شد؟ اگر اذکار خاصی هست لطفا بفرمایید. لطفا طول مدت مداومت را هم ذکر بفرمایید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بزرگان این‌طور تجربه کرده‌اند و نتیجه گرفته‌اند. 2- آیات 54 تا آخر آیه‌ی 56 سوره‌ی اعراف هر روز 70 مرتبه کارساز است. موفق باشید
9777
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. سایتتون رو باز کردم و تیتر «خبر از فاجعه ای بزرگ ...» رو دیدم و وقتی صفحشو باز کردم دیدم سوال من ابتدای صفحه است. لازم دیدم بگم که من فقط سوال اول رو نوشته بودم و نظر حضرتعالی رو راجع به متن اکبر جباری پرسیده بودم و سوال دوم از من نبود، ولی ظاهرا عده ای سوال را کش داده بودند و اتهاماتی به حقیر و شما زده بودند. خواستم از شما بابت جواب های عالمانه و دقیق همیشگی تشکر کنم. استاد، جالب است که اکبر جباری ادعای حمایت از شخصی (احمدی نژاد) را دارد که آن شخص فرمودند: «به احتمال زیاد جباری نفوذی است، او به غایت نفهم است و ...» . استاد بابت مطالب مفیدتان مجددا بسیار سپاسگزارم. هرکس چند پست فیسبوک جباری را بخواند تعجب می کند که این شخص چطور خود را متفکر می داند!!! درحالی که جز فهش و ناسزا و تحریف حقیقت در کلامش نیست و درویش گونه مقابل امام و انقلاب ایستاده است. با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال شما سؤال خوبی بود و ادامه‌ی آن موجب شد بنده ماوراء شخص آقای جباری، خطرِ کسروی‌گری را که دشمن اسلام همواره در دوره‌های مختلف که شکست بخورد به آن متوسل می‌شود را گوشزد کنم. موفق باشید
9775
متن پرسش
سلام: 1. آیا اموات موقع مرگشان بازماندگان را می شناسند؟ از همان ابتدا؟ آیا پس از مدتی ممکن است فراموش کنند؟ البته موضوعم آن دسته امواتی نیست که تا چهلم مشغول گناهانشان هستند.... بیشتر می خواهم بدانم ما را به یاد می آورند؟ 2. می توانند برای ما دعا کنند؟ با چه استنادی؟ بعضی می گویند ازین دنیا دستشان برای دعا بازتر است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در شرح کتاب معاد داشته‌ام. علی‌القاعده اموات در ابتدایی که وارد شرایط جدید می‌شوند نمی‌توانند به چیزی جز همان وضع خودشان فکر کنند. موفق باشید
9773
متن پرسش
سلام علیکم: قاعده ی 1: استاد در بحث علت و معلول اثبات شد که معلول عین ربط به علت است و معلول چون وجود استقلالی ندارد باید مدام از علت فیض بگیرد. حال اگر معلول فعلی را انجام دهد این فعل به نفس او باز می گردد و چون نفس معلول قائم به خویش نیست پس فعل او هم قائم به نفس خویش نیست. و نمی توان فعل او را جدا و مستقل از علت اصلی اش که خداوند است تصور کرد. پس می توان گفت تمام افعال به خدا باز می گردد. قاعده 2 : از طرفی هم خداوند عین وجود است و عین وجود نیز عین کمال و عین خیر است. عین خیر که بود دیگر شر معنا نمی دهد. مثل اینکه در دریا که عین تری است خشکی معنا نمی دهد. در نور ظلمت معنا نمی دهد. پس می توان نتیجه گرفت که شر از جنس عدم است. آیت الله جوادی هم در قسمتی از تفاسیرشان فرموده بودند که شر از جنس عدم است. پس شر هم مثل جهل است. حال سوال: از طرفی گفته می شود تمام افعال در عالم هستی به خدا باز می گردد و از طرفی از خداوند شر نمی رسد و می گویند شر عدمی است. پس باید هرچه در عالم رخ می دهدخیر باشد و بگوییم هیچ شری در عالم نیست. و سوال پیش می آید افعالی که در عالم رخ می دهد مثل حمله ی اسرائیل به غزه فعل خدا هست یا فعل خدا نیست؟ اگر فعل خدا هست پس باید خیر محض باشد. ولی در ظاهر ما آن را شر می پنداریم. می شود توضیحی بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید خداوند عین وجود است و از وجود جز وجود صادر نمی‌شود، ولی هر وجودی در هر مرتبه‌ای که باشد به جهت آن مرتبه‌اش خاصیت خاص خود را دارد که آن خاصیت را نباید به خدا نسبت داد، بلکه باید به آن مرتبه نسبت داد مثل حرکتی که در جوهر ماده هست و به همین جهت نمی‌گوییم خدا عین حرکت است. در مورد انسان هم وجود انسان از خدا است ولی این انسان در این مرتبه‌ی وجودی دارای اختیار است که این مربوط به خودش است و لذا هر فعلی که در اثر اختیار او انجام می‌شود مربوط به خودش می‌باشد. موفق باشید
9772
متن پرسش
سلام علیکم: در فقه مطرح می شود اگر قسمتی از پوست بدن را طوری جدا کنی که سوزش داشته باشد چون روح ندارد آن قسمت نجس می شود و باید تطهیر کرد. بنده از استادم سوال کردم حال اگر پوست بدن توسط ماده ی بی حسی نیز بی حس شده باشد جدا کردن پوست دیگر درد ندارد آیا باز هم باید آن قسمت را تطهیر کرد؟ ایشان فرمود بله. اما بنده با خودم فکر کردم وقتی بدن بی حس می شود روح و نفس دیگر آن قسمت را تدبیر نمی کند پس جدا کردن پوست را بریدن آن قسمت از بدن دیگر جزو نجاسات محسوب نمی شود. به نظر شما استنباط بنده درست بوده یا خیر؟ آیا این مبحث در فقه بیان می شود یا خیر. البته این نظر بنده و یک کنجکاوی بود و خدای ناکرده قصد اظهار نظر در برابر حکم فقها را نداشتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تطبیق نکات فقهی با مباحث معرفت نفس در این کار مشکل باشد. موفق باشید
9771
متن پرسش
سلام علیکم. استاد حکما می گویند بدن مرتبه ی نازله ی نفس است. مگر شما نگفتید که این بدن در این دنیا با نفس حالت انضمامی دارد و آن بدن اخروی است که تجلی کامل نفس است؟ بنده در بعضی از کتب هایشان دیده ام که فرموده اند همین بدن دنیایی مرتبه ی نازله ی نفس است. حال شخصی که چهره اش زیبایی ذاتی دارد و خداوند او را به بهترین و زیباترین چهره خلق نموده است دارای نفس پاکی است و آن کسی را هم که زشت آفریده است دارای نفس رذیله ای هست؟ بدن قول شما را قبول دارم اما نقل حکما که می فرمایند بدن مرتبه ی نازله ی نفس است را نمی فهمم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مسامحةً فرموده‌اند، زیرا مبانی خودشان چنین حرفی را نمی‌پذیرد چون رابطه‌ی علت و معلولی به معنای حقیقی آن بین نفس و بدن نیست. موفق باشید
نمایش چاپی