بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذينَ يُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً معنی این آیه کریمه رو می خواستم به چند تفسیر مراجعه کردم --المیزان-------------- مگر کسانی که خود را به پاکی می ستایند نمی بینی، بلکه خدا هر کس را بخواهد پاک و تزکیه می کند و به هیچ یک از مردم حتی به اندازه دانه خردلی ستم نمی شوند)، (زکات) نموی است که از ناحیه برکت خدای متعال حاصل می‌شود و تزکیه نمودن انسان در مورد نفس خودش به دو وجه می باشد، یکی به عمل است، که بسیار پسندیده است و یکی دیگر تزکیه به زبان است که شخصی خودش را ستایش کند و این امری مذموم و ناپسند می باشد خدا هر کس را بخواهد تزکیه می کند و به مجرد ادعا نیست، چون اگر انسان به فضایل نفسانی آراسته گردد، همانا به فضل و یاری خدا به این مرحله رسیده، اما اگر برای نفس خود استغناء و استقلال قائل شود، همانا به خدا شرک ورزیده و در الوهیت و ربوبیت خود را شریک خدا قرار داده، در حالی‌که مقام انسان ناتوانی که حتی قادر نیست پشه ای را از خود دور کند، کجا و مقام خالق موجودات کجا؟ ---از تفاسیر دیگر ------------- در مجمع از حضرت باقر (ع) روایت نموده است که این آیه درباره یهود و نصارى نازل شده که مى گفتند ما پسران خدا و دوستان اوئیم و کسى داخل بهشت نمى شود مگر آنکه یهودى یا نصرانى باشد و قمى فرموده آنها کسانى بودند که خودشان را صدّیق و فاروق و ذو النورین نامیده بودند و حق آنست که جز خداوند کسى عالم بر ضمائر و سرائر نیست و کاملا نمى تواند تنزیه و تقدیس از کسى بنماید مخصوصا خود شخص که علاوه بر آنکه محاط است عاشق نفس خود است و از عیب معشوق آگاه نیست و تزکیه مرد خود را از اقبح قبائح است. --------------------------------------------- بنظرم می رسه اینجا باز هم نکته ای هست. در اینجا عموما تزکیه اول رو به معنای خودستایی می گیرند و تزکیه دوم را به معنای پاک کردن. آیا می شه برای مثال چنین برداشتی داشت؟ آیا به کسانی که در مسیر سلوک و تزکیه نفس هستند نگریسته ای؟ بله خداوند است که هرکس را که بخواهد پاک می کند و به اندازه ذره ای در اینجا ظلمی نیست. یعنی اینکه وقتی امر به دست خداست کسی بگوید من در مسیر تزکیه قدم گذاشتم و خداوند یاری نکرد و یا غیره ======================= غرض طرح موضوع بود تا از معارف این آیه صحبتی بفرمایید و یا اگر بیانات شفاهی و یا نوشتاری در این مورد داشته اید مرا رجوع دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی فوق «يُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ» اصطلاحی است حاکی از این‌که افرادی با خودستایی بخواهند خود را پاک و بی‌عیب نشان دهند و در ادامه می‌فرماید این خداوند است که با الطاف خود، انسان‌ها را پاک و برجسته می‌کند، نه این‌که هرکس خودش برای خودش دکان باز کند و خداوند به کسی کوچک‌ترین ظلمی روا نمی‌دارد از آن جهت که اگر شایسته‌ی بزرگی و پاکی است از او دریغ کند. موفق باشید

30207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در آیه شریفه «الله ولی الذی امنو یخرجهم من الظلمات الی النور...» مطلب روشن است که انسان از ظلمت عالم ماده و بدن به نور وجه الهی کشیده می‌شود ولی در قسمت دوم آیه که کفار از نور به سمت ظلمت کشیده می‌شوند تفاسیر زیادی گوش داده ام ولی قانع کننده نیست چرا که کافر اصلا نوری ندارد که از آن خارج و به سمت ظلمت کشیده شود. قوی‌ترین قول آن را به نور فطرت انسانی تفسیر می‌کنند که این هم قانع کننده نیست. چرا که در قسمت اول آیه در مورد مومن از ظلمتی صحبت شده که خداوند او را از آن خارج می‌کند. آیا مومن نور فطرت انسانی ندارد که قطعا دارد پس چرا اینجا کلام الهی صحبت از ظلمت میکن ولی در مورد کافر صحبت از نوری می‌شود که از آن خارج می‌گردد؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همان تفسیر که می‌فرماید کافر را از نور فطرت خارج می‌کنند؛ خوب است. آری! خداوند نوری به مؤمنین می‌دهد که در مقایسه با نور فطرت، نور فطرت؛ نور به حساب نمی‌آید. موفق باشید

29770

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: استاد در کتاب رزق خود بیان نموده اید که رزق به دنبال انسان است، خداوند مقدر فرموده و از انسان سلب نمی‌شود مگر اینکه به او برسد. برایم سوال است که در این صورت در مصادیق زیر چطور می توان چنین چیزی را توجیه کرد: ۱. فرض کنید شخصی چیزی را اختراع کرده است و یا ایده ای دارد که منجر به اختراع و کسب درآمد برای او می‌شود، در این صورت این شخص با قبول اینکه رزق او معین است، می تواند ایده و طرح خود را که به درد جامعه و مردم می‌خورد در اختیار دیگران و دیگر شرکت ها و افراد جامعه قرار دهد تا آن ها از آن استفاده کنند؟ در این صورت چطور می‌تواند از ایده ها و اختراع و یا محصولش کسب درآمد کند؟ لااقل در عرف جامعه چنین چیزی یعنی در اختیار قرار دادن اختراعات و ایده های تجاری و ... قابل قبول نیست. حدود و ثغور و چهارچوبی که شخص در این مصداق و سوال باید رعایت کند چیست تا هم به رزق معین اعتقاد راسخ داشته باشد و اضطراب آن را نداشته باشد و هم اینکه ملامت زده نشود. ۲. با قبول اینکه رزق انسان معین شده و به او خواهد رسید، آیا دیگر ۱. حق مالکیت معنوی و ۲. حق مالکیت علمی و حق نشر و چاپ کتب آموزشی و فرهنگی و علمی، جایگاهی دارد؟ ۳. آیا عزت هم مثل رزق و به همان «شدت»، به دست خداست؟ متشکرم خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید همان اختراع، مسیر رزق آن شخص باشد. ولی اگر به نحوی مسیر رزق او از طریق دیگری فراهم است، نباید در نشر علم به بهانه‌ی حق مالکیت معنوی و یا حق نشر، بخل بورزیم. ۲. همین‌ طور است که می‌فرمایید. زیرا قرآن می‌فرماید: «إن‌ الله یدافع عن الذین آمنوا» خداوند خودش مدافع آن‌هایی است که ایمان به خداوند دارند. موفق باشید

29566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: نداشتن تمرکز و حواس پرتی زیاد رو چگونه میشه درمان کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید که روی سایت هست. موفق باشید

28441

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: این که آقای لاریجانی شخصاً در بیانیه ای از آقای طبری دفاع می کند و آقای اژه ای می گویند فساد آقای طبری برای ما محرز نشده بود ولی آقای رئیسی بلافاصله بعد از این که رئیس قوه می شود آقای طبری را برکنار می کند با چه منطقی توجیه پذیر است؟ چگونه رئیس قوه که عوض می شود ناگهان جرم های آقای طبری محرز می شود؟ می خواهم بدانم که آیا شما تصدیق می کنید که ماجرا فقط ماجرای احراز نشدن ها نیست و مسائل دیگری در میان است؟ آقای لاریجانی مواضع انقلابی گرفته اند و دستشان هم درد نکند ولی چه ایرادی دارد که از ایشان بپرسیم که شما چطور بررسی کردید که حکم به بی‌گناهی آقای طبری دادید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم در این مورداز قبل کوتاهی‌هایی شده است. ولی در این‌که پایه‌های تحول از زمان آقای صادق لاریجانی گذاشته شده، واقعاً این‌طور بود و بنده در جریان آن بودم و سال‌های قبل در یکی از سؤال‌ها متذکر این امر شدم. موفق باشید

28150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: دعاگوی شما هستیم: استاد عزیز مختصری در مورد حضانت در قانون حمایت خانواده توضیح می‌دهید یا آدرس صوت شما بزرگوار بهرهمند بشویم ممنون از زحمات شما که با حوصله برای پاسخ گویی وقت میزارین ما را حلال بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع چندانی ندارم. اگر در رابطه با مواردی که مربوط به معارف اسلامی هست، سؤالی باشد بتوانم در خدمت خواهم بود. موفق باشید

27867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام: در جواب سوال ۲۷۸۵۱ فرمودید که باید با قرآن و روایات تطبیق داد، حال اگر کسی به قرآن و روایات اعتقادی نداشت و شبهه انداخت که اینها توهم است چگونه می‌توان با استدلال و منطق امور غیبی و ادراکات غیبی مانند چشم برزخی را اثبات کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود افراد باید دغدغه‌ی یافتنِ حقیقت را داشته باشند. قرآن به پیامبر خود می‌فرماید: «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» ای رسول ما آن‌ها را واگذار تا به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی سرگرم باشند و آمال و اوهام، آنان را غافل گرداند، پس به زودی خواهند یافت. موفق باشید

27585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ان شاء الله طاعات و عباداتتان در ایام ماه مبارک مقبول حضرت حق باشد. در کتاب چه نیازی به نبی فرمودید که: «عقل جزئی براي ساختن آجر و سیمان و خانه و مسائل جزئـی زنـدگی مفید است، به عبارت دیگر عقل جزئی مخصوص کارهاي جزئی زنـدگی است. عقلی که ابدیت را درست بفهمد عقل الهی اسـت کـه ظهـورش در شریعت الهی است.» می‌توان گفت اگر انسان شریعت الهی را برگزیند حتی همان عقل جزئی هم تحت تاثیر وجه حقانی و وحدانی واقع می‌شود کما اینکه در قرآن داریم به آفاق نظر کنید و منظور قواعد و نظم و حکمت حاکم بر همین عالم است و اگر انسان بخواهد به همین قواعد و روند عالم دیگر هم نظر کند، آن‌را در فضای عقل جزئی و کمی و غیر توحیدی و سکولار نمی بیند بلکه آن‌را هم ذیل تدبر در حکمت الهی و توفیق بیشتر در شریعت الهی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. یک موحد اگر در امور جزئی وارد شود، درک او جامع‌تر و همه‌جانبه‌تر است. ولی در هر حال آنچه انسان‌های غیر موحد به‌کار برده‌اند و مثلاً کامپیوتر را ساخته‌اند؛ در حیطه‌ی عقلی است که اصطلاحاً به آن عقل جزیی می‌گویند. موفق باشید

26689
متن پرسش
سلام: شبهه ای مطرح میشه که چهل سال از رای به جمهوری اسلامی در آن رفراندوم معروف می گذرد و در عین حال نسل جدید و جوان جمعیت غالب کشورند که چه بسا نظر متفاوتی نسبت به نسل قبل درباره نظام داشته باشند و اینکه شاید نسل قبلی تصمیمی بگیرد و نسل کنونی آن را مطلوب نداند و آن را قبول نکند.پ س باید یک رفراندوم مجدد پس از چهار دهه برگزار شود تا نظر مردم ویژه اکثریت جوان معلوم شود و اگر واقعا نظام به انقلابی بودن مردم اعتقاد دارد این کار را انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفراندوم در ازاء ساقط کردن نظام و جایگزینی نظامی دیگر پیش آمد و لذا اگر عده‌ای آن‌قدر توانا و گسترده شدند که این نظام را ساقط کنند، می‌توانند جهت تحقق نظام دیگری آن نظام را به رفراندوم بگذارند؛ بالاخره تقابل جدی در میان باید بیاید تا رفراندوم معنا پیدا کند. به نظر شما چهارنفر خارج نشین عرضه‌ی ساقط کردن این نظام را دارند؟ در حالی که بنا به نظر خواهی دانشگاه مریلند ۹۲ درصد همین مردم همین نظام را می‌خواهند ولی در عین تغییرات اساسی و بنده نیز یکی از همین افراد هستم که سخت معتقدم باید تغییرات اساسی پیش بیاید. موفق باشید

34971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خسته نباشید: مدت ها بود با اسمی به نام «عبدالله مستحسن» آشنا شده بودم و تفسیری که از مباحث قرآنی شنیده بودم از ایشان، بسیار جالب و دلنشین بود. بعدها که در سایت شما و سخنرانی بعضی از شاگردان شما اسم ایشان را شنیدم بسیار کنجکاو شدم در مورد ایشان و با توجه به اینکه اسم ایشان مستعار بود شروع به جست و جو در مورد ایشان کردم. بطور اتفاقی با گروه فضای مجازی شاگردان ایشان آشنا شدم اما در کمال تعجب دیدم آخرین پستی که در کانال فضای مجازی شاگردان ایشان گذاشته شده است مطلبی است در نقد ولایت فقیه!!! پس از تعجب فراوان با ادمین کانال ارتباط گرفته و علت ماجرا را جویا شدم. ایشان فرمودند مدت ها با آقای مستحن که در سنین پیری بسر می‌برند حشر و نشر داشتیم که در خلال یکی از موضوعات که نظر ایشان را در مورد ولایت فقیه دیدیم از ایشان جدا شدیم و ایشان الان با شاگردانی که نظر ایشان را در مورد ولایت فقیه قبول دارند ارتباط دارند!!! البته ایشون فرمودند آقای مستحن با افراد گرایشات سیاسی چپ ارتباط دارند. بنده آدرس کانال جدید شاگردان آقای مستحسن را پیدا کردم و شروع به مطالعه کردم که دیدم پست های بسیار زیادی در نقد ولایت فقیه و مقام معظم رهبری وجود دارد. بسیار تعجب کردم و به ادمین کانال پیام دادم این ها نظرات شخصی شماست یا نظر آقای مستحسن؟! شاگردان ایشان فرمودند خیر نظر ایشان همین هست و ایشان نقد های بسیار جدی به ولایت فقیه دارند. صوتی هم از آیت الله گرامی فرستادند که از آقای بهجت نقل قول کردن که آقای بهجت با تمسک به حدیث امام صادق علیه‌السلام در مقدمه صحیفه سجادیه، آقای بهجت معتقد بودند مبارزه و انقلاب برای رفع ظلم به جایی نمی‌رسد. (صوت آقای گرامی موجود هست) علی ای حال بنده باز تحقیق کردم و به جزوه ای رسیدم که آقای مستحن به بهانه نقد کتاب آقای علی یعقوبی به نام چهل شب با کاروان حسینی، منتشر کرده اند (در سال ۹۰). آقای مستحسن در فصل آخر کتاب که صراحتا انقلاب و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را به چالش و نقد می‌کشن و می‌گویند نظر آخوند خراسانی صحیح هست و این حکومت (انقلاب اسلامی) هم در امتداد حکومت صفوی و قاجار و پهلوی هست و در راستای حدیث معصوم علیه السلام می‌باشد که قبل از ظهور از هر قشری باید به حکومت برسند تا زمان ظهور ادعا نکنند ما اگر حکومت داشتیم بهتر عمل می‌کردیم. البته ایشان این جزوه را با نام مستعار «ابراهیم حنیف» منتشر کردند. یکی دیگر از اسم های مستعار ایشان ابراهیم حنیف می‌باشد که بعضی از جزوه ها را با این نام منتشر کرده اند. علی ای حال با شناختی که از شما و شاگردانتان و ارادتان به انقلاب اسلامی دارم لازم دیدم این مباحث را با شما در میان گذاشته تا با احتیاط بیشتری از ایشان نقل قول کنید تا ایشان به یک منبع فکری تبدیل نشود. چون رفته رفته نظرات ایشان در باب ولایت فقیه دارد بیشتر منتشر می‌شود و اگر افراد جذب تفاسیر قرآنی ایشان شوند ولی آنطرف قضیه را ندانند ممکن است بعدها با آشنا شدن با نظرات سیاسی ایشون دچار شک و شبهه شوند. لازم دیدم این نکته را خدمت تان عرض کنم. اگر اطلاعات بیشتری خواستید در خدمت هستم التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از جنابعالی. بنده در جریان آنچه در رابطه بحث «ولایت فقیه» و نگاه آقای مستحسن است نبودم. البته رویهمرفته بنده ایشان را در معارف دینی فردی متوسط می‌دانم و با توجه به آنچه می‌فرمایید انتظار است رفقا نسبت به این نکته تحقیق نمایند و البته از همان ابتدا این شبهه برای بنده بود که معنای نام مستعار و یا نام‌های مستعار در این زمانه به چه معناست! در حالی‌که ما با استوانه‌های تفکری مانند حضرت امام و علامه طباطبایی و شاگردان محترم آن دو بزرگوار روبرو هستیم. موفق باشید

33587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا من وحدت خودم را احساس می‌کنم حاکی از آن است که این احساس همان ادراک حضوری من است؟ ممنون از پاسخگویی شما!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که می‌گویید «من»، و متوجه خودتان هستید بدون هیچ واسطه‌ای، همان درکِ وحدت حضوریِ خودتان است. موفق باشید

33090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوا؛ در کانال مطالب ویژه، کلیپی از فرمايشات حضرت امام در جمع اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی درباره جایگاه اساسی اراده عمومی در امر اداره اجتماع و عدم حرکت بر خلاف جریان و حرکت کلان و خواسته مردم پس از انقلاب و تمایز نهادن بین وکالت و ولایت برای اعضای آن مجلس و مطرح نکردن هر مبحثی در جایگاه قانونگذاری با توجه به انعکاس بین مردم، قرار داشت که حضرتعالی به آن اشاره ای داشتید. با توجه به این فرمایش امام و اشارات حضرتعالی در نسبت مردمی بودن و آزادی در حکومت اسلامی، با چه افق و دیدی باید این بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار امسالشان با نمایندگان مجلس را فهم کرد که فرموند: «یکی از شاخصه‌های نمایندۀ انقلابی اینست که با عموم مردم همراه است امّا عوام‌زده نیست. جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سالها بخاطر این بود که جَوزده شدیم. همراهی با مردم، غیر از عوام‌زدگی و جَوزدگی و تحت ‌تأثیر های ‌و هو قرار گرفتن است. یکی از مهمترین خصوصیّات امام (ره) همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر شرعی و درست است، می‌ایستاد؛ می‌گفت همۀ دنیا هم با من مخالف باشند، باشند. نمایندۀ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمی‌شود. شما یک قانون را تصویب کردید، به نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عدّه‌ای مخالفت کردند، نگاه کنید آیا این مخالفین منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البتّه می‌پذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بِایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم می‌ایستم. اینکه در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو در بیاورد.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت بحث در همین‌جا است که از یک طرف نمایندگان مردم بخصوص خبرگان که مخاطب امام در آن جلسه هستند باید متوجه باشند برداشت‌های شخصی خود را هر چند از نظر آن‌ها حجّت باشد، مقابل رأی مردمی که آن‌ها را به عنوان وکیل در موضوع خاص انتخاب کرده‌اند؛ قرار ندهند. زیرا انتخاب کلّیِ مردم به عنوان مثال «جمهوریت» بوده. حال اگر یکی از آقایان خبرگان معتقد باشند جمهوریت مطابق برداشت او از اسلام صلاح نیست و ممکن است جمهورِ مردم اشتباه کند. حضرت امام متذکر می‌شوند وظیفه او آن است که به عنوان وکیل مردم مقابل رأی جمهور قرار نگیرد و این غیر از موقعی است که موضوع، کاملاً از نظر شرع بَیّن است مثل حجاب. این‌جا است که هرگز نباید کسی خلاف آنچه از نظر شرع بیّن است، نظر بدهد هرچند همه آحاد مردم چیز دیگری بخواهند. تأکید حضرت امام آن بود که خبرگان مواظب باشند به بهانه‌های برداشت‌های شخصی مقابل رأی اکثریت از آن جهت که اکثریت بر خلاف شرع اجماع نمی‌کند، نایستند. در آن حدّ که حتی رهبر معظم انقلاب معتقدند شرط مشروعیت حاکمیت فقیه، مقبولیتِ او توسط مردم است. به عنوان مثال می‌فرمایند:

 مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایه‌ى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶  و یا در جای دیگر می‌فرمایند:

مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲  و نیز می‌فرمایند:

هیچ‌کس در نظام اسلامى نباید مردم‌، رأى‌ مردم‌ و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى‌ مردم را پایه‌ى مشروعیّت می‌دانند؛ لااقل پایه‌ اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه‌ى نظام اسلامى، سرِپا نمی‌شود و نمی ماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴

همچنان‌که در سخنان خود در مرقد حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باز به طور خاص به نقش و رضایت مردم تأکید نمودند. ولی نه آن‌که عده‌ای به نام مردم، فضاسازی کنند و بخواهند جریان‌های تصمیم‌گیر را منفعل نمایند. موفق باشید            

32924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: استاد در سحرها و جادوهایی که به وجود می‌آید آیا میشه به بدن انسان هم آسیب وارد بشه از طریق موکل یا اتفاقی مثل بارداری اتفاق بیفته از طریق نیروهای ماورایی؟ یا اینها توهمی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً شیاطین از طریق توهّمات بر روح و روان انسان‌ها ورود می‌کنند و حتی بدن انسان را تحت تأثیر قرار می دهند و با رشد معارف دینی و تقویت بدن، توهّمات انسان ضعیف و تأثیر شیاطین کم می‌شود. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

32891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب. استاد طبق فرمایش شما در کتاب «عالم انسان دینی» برای اینکه از بی عالمی رها شویم، می‌توانیم از طریق آثار بعضی از علما وارد عالم آنها شویم. با داشتن تجربه این امر بنده واقعا حس پوچی و نیهیلستی نداشتم اما از وقتی که شما در مباحثاتتان اعتنا به هایدگر و فلاسفه غربی را مطرح کردید، مدتی وقت برای فلسفه غرب به خصوص هایدگر گذاشتم ولی حس کردم که دیگر عالمی ندارم و حتی این حس کم‌کم دارد مرا از معارف دینی هم دور می‌کند. استاد بنده در محشور بودن با آثار علامه حسن زاده و آیت الله جوادی و حضرت امام حالم خوش است اما وقتی می‌خواهم در کنار این بزرگان هایدگر را هم داشته باشم عالمم بهم می‌ریزد. چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بخواهیم و نخواهیم با حضور خود در این جهان، این نوع پوچی‌ها سراغ انسان می‌آید. راه حل آن را باید جستجو کرد. پیشنهاد بنده به عنوان مقدمه بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10612  می‌باشد. موفق باشید

32630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سپاه یک سری کارت نماز تهیه کرده برای کودکان ۱۰ و ۱۱ساله، که با این کارت موقعی که در نماز جماعت شرکت کردند، این کارت ها را بدهند امام جماعت حضور آنها در کارت ثبت کند. تا بعد پایان ماه مبارک. کسی که شرکت بیشتری داشته جایزه بگیرد. آیا این کار تشویق بچه ها بجای کار برای خدا، کار برای دیگران است؟ این کار پایین آوردن سطح دین نیست؟ شما تایید می‌کنید؟ یاد مطالب شما در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود افتادم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای این نوع سن و سال‌ها این نوع تشویق‌ها خوب است تا آن‌که عادت کنند به حضور در نماز جماعت و اُنس با امام جماعت و پس از آن‌که به خود آمدند که باید با خدا معامله کنند، همین عادت‌ها کمک‌شان می کند که آن حضور، برایشان راحت‌تر باشد. موفق باشید

32621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات: استاد گرامی بنده کتابی از شما که در مورد شیطان بود را مطالعه کردم اما به تازگی فیلمی را دیدم به نام اغماء که در مورد شیطان بود که در شخصی تصرف تام کرده بود برای همین چند سوال برایم پیش آمده اگر امکان دارد پاسخ مرا بدهید. ۱. آیا شیطان می‌تواند در شخصی تصرف کند یعنی وارد بدن یک شخص بشود واز طریق او راه برود و حرکت کنه؟ ۲. اگر می‌تواند پس خدا چه کاره است آیا نمی‌تواند جلوی شیطان را بگیرد و نگذارد چنین کاری بکند؟ ۳. گفته اند که شیطان در مخلصین راه ندارد آیا نمی‌تواند برای مومنین به شکل انسان ظاهر بشود و زندگی شأن رابه هم بریزد در همه امورات زندگی او از قبیل ازدواج شغل و بچه داری تصرف کند وهمان گونه که خودش می‌خواهد پیش برود به طوری که خود شخص اصلا متوجه نشود شیطان است. ۴. با این همه تفاسیر پس قدرت خدا کجاست چرا جلوی شیطان را نمی‌گیرد؟ آیا با استغفار و توبه تنها می‌توان از سر شیطان در امان ماند یا سرش را نابود کرد؟ بسیار تشکر از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که خداوند در قرآن می‌فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِكِ النَّاسِ (2) إِلهِ النَّاسِ (3) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4) الَّذي يُوَسْوِسُ في‏ صُدُورِ النَّاسِ (5)

مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)

با توجه به آیات فوق می‌فرماید برای آزادشدن از وسوسه‌های خنّاس که مصداق کامل آن شیطان است باید رجوع به پروردگار انسان‌ها یعنی خداوند داشت و معلوم است که اگر انسان از خداوند و دستورات او غفلت نماید گرفتار شیطانی می‌شود که به تعبیر قرآن، دشمن انسانیت است. همه مشکلات بشریت به هر شکلی که باشد ریشه در غفلت او نسبت به رجوعی دارد که باید به پروردگارش بکند. موفق باشید

32479
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: إن شا الله در خدمت امام زمان روحی فداه باشید، بنده دانشجو معلم ترم ۶ و کلیت متوجه شدم اصل توجه و تبیین مبانی اسلام و انقلاب و تربیت و کار فرهنگی مهم است در این راستا، یک موضوعی که مکررا در صحبت شما دیدم در مورد پیدا کردن نقش افراد در عصر امروز اگر انقلاب اسلامی درنظر نگیرند نقش درست و حقیقی نخواهیم داشت، اما مشکل بنده یه چیزی دیگه است با توجه به این معیار(حالا ممکنه کامل نبوده) اما وظیفه پیدا نکردم و نمی‌دونم باید چی کار کنم؟! از طرفی وضعیت حساس و مهم و مشکلات زیاد و دشمن هم منتظر ما نمی ماند و حیات این جریان خیلی مهم هست، اما هم خودم به شخصه، هم دیگران رو دیدم که اول راه بود فقط میدونسته انقلاب درسته و مهم هست شروع کرده به کار کردن اما وضعش روز به روز بدتر شده و حرکات سینوسی داشته و ناپایدار، به علت عدم خودسازی و شناخت لازم و حتی معنویتیش کمتر شده و کار موثری نکرده، در همین راستا هم یک نظر وجود داره که جوون تویی که اول راهی زود تب انقلاب و اسلام نگیرتت باید برای مدتی شروع کنی به شناخت خود و جهان و پیرامون و ارزش خود و آخرت فهم کنی، و به قول اون تعبیر که اشهد ان محمدا عبده و رسوله که اول باید عبد بود و بندگی کرد و خلوت داشت و عمیق شد و جوگیر نشد و خود رو پیدا کرد ولی اگه از همون مسئولیت های سنگین و عمیق برداشت مثلا در مورد خودم و دوست شده که آقا برای آموزش و پرورش چی کار باید کرد؟ و... و می‌ریم جلو چون توان بار نیست و قبل ترش خودشناسی نیست خستگی حاصل میشه، و بریدن و دیگه حوصله ای برای کار انقلابی نمی مونه چیزی که الان برای حقیر رخ داده که از طرفی بحث وضعیت حساس مطرح هست از طرفی نمی‌دونم و توانی نیست کاری کنم و حالت روزمرگی و بیخیالی برای بنده رخ داده و دلم هم با کار سطحی و مسکنی کنار نمیاد و انجام نمیدم معمولا، از طرفی ادعا داریم اما عملی نداریم، بندگان خدایی کاری هم انجام با مبنا این که، این کار چهل سال دوم نیست و باید کار مبانی و تخصصی کرد اونم زیر سوال می‌بریم اما خودمون...، این که استاد راه حل چیه استاد حقیقتا خسته شدم با بیست یک سال از این تناقض، گرفتار بی برنامگی و روزمره شدم و نمی‌دونم چی کار کنم و ترس از این دارم که عمری بگذرد و نسبت هم رو با اسلام پیدا نکنم و خودم رو به اون هدفی که برایش خلق شدم نفهمم و اسراف نعمات کنم! از طرفی می‌شنویم از بزرگتر ها که تا جوان هستید کار کنید که اگه نکنید خبری نیست، اما از این ور هیچ کاری نداریم و روز به روز اضطراب از درون بیشتر میشه و کاری نمی‌کنیم نه دنیوی و اخروی و برنامه برای رشد و حرکت جدی به سمت هدف اصلی نداریم؛ کسی می‌خواهد شروع کند پیدا کردن رسالت خود در این عالم به طور کل چه باید بکند؟ از طرفی این سوال مطرح میشه، که اگه باید برای شناخت خود و خلوت و تفکر و تعقل وقت گذاشت، پس مشکلات کشور چه می‌شود؟ آیا این با قدر وسع حل می‌شود که اون مسائل نه این که به ما ربطی نداشته باشه ولی ما باید به اندازه وسع فعلی فکر کنیم و عمل؟ ممنون میشم بنده راهنمایی کنید و إن شا الله به لطف خدا و ائمه اطهار از این وضعیت نامطلوب و راکد دربیایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده نیز همین است که باید مبانی خود را مطابق این زمانه شکل بدهیم لذا اولاً: حضور ذیل شخصیت مقام معظم رهبری را برای خود اصل قرار دهید تا در افق نگاه و شخصیت ایشان بتوانید خود را به‌خوبی و مطابق این زمانه ادامه دهید. ثانیاً: سیر مطالعاتی سایت را مدّ نظر داشته باشید. ثالثاً: تأمّل بر کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)» را به میدان آورید. رابعاً: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید.

32153
متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرانقدر: در مورد متن زیر اگر پاسخی که بعضی جوانان را قانع کند بیان بفرمایید سپاسگزار خواهم بود، شرمنده هر جا کم می آورم مزاحم وقت شما می شوم ان شالله حلال بفرمائید: حادثه هواپیمای اوکراین، واقعا بدترین اتفاق ممکن در بدترین زمان ممکن، برای بدترین پرواز ممکن بود که به بدترین نحو ممکن به اطلاع مردم رسید. یعنی اگر مسافرین هواپیما بسیجیا یا طلبه‌ها بودن که میرفتن کربلا یا نجف، شاید واکنشهای داخلی و خارجی به این اتفاق جور دیگری بود. کما اینکه در اتفاق تشییع چند روز قبل در کرمان که بالای ۷۰ نفر زیر دست و پا له شدن و جونشون رو از دست دادن، هیشکی انگار دلش نسوخت، رسانه‌ها چیزی درباره‌ش نگفتن، خبرگزاری های خارجی درحد یک خبر معمولی مطرحش کردن تمام. درحالیکه کوتاهی مسئولین کرمان تو این موضوع اگر بیشتر از کوتاهی اتفاق هواپیما نباشه، کمتر نبوده. چون وضعیت، وضعیت جنگی نبود. می‌شد تدبیر کرد، تا ازدحام بودجود نیاد. جالبه هیچ‌کدام از مسؤلین خاطی در کرمان نه توضیحی دادن نه بازخواست شدن و نه استعغا دادن. بعدشم ماجرا کلا به‌دست فراموشی سپرده شد. کلا مسئولین ما با استعفا میونه خوبی ندارن. در حادثه هواپیمایی حداقل یه نفر استعفا می‌داد، تا حداقل یکم داغ این حادثه کم بشه، حتی بصورت صوری. البته این‌که اومدن جلوی دوربین و معذرت خواهی کردن در نوع خودش تو کشور ما کم‌نظیر بود. من که تا حالا ندیدم یه مسئول بیاد معذرت‌خواهی کنه. واقعیت این هست که مسائل و اتفاقاتی که در کشور رخ میده، مبهم باقی میمونه و متأسفانه مسئولین ذیربط، به اندازه کافی درباره سؤالات و شبهاتی که وجود داره صحبت نمیکنن. که در بیشتر اوقات به ضرر خود حاکمیت تموم میشه. مثلا درباره اتفاق آبان ماه توضیحی داده نشد و سوالات و شبهات مردم رو دیگران جواب دادن، با آمارهای مختلف. چون خود مسئولین نیومدن درست توضیح بدن و توجیه کنن مردم را ولی چرا چنین نمی کنند خدا می داند و چرا رهبر انقلاب از آنها توضیح نمی خواهند و پی گیری نمی شود. الله اعلم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با روبروشدن با اتفاقاتی که پیش می‌آید باید به انگیزه‌ها نظر کنیم به همان معنایی که مولای ما علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ» فعل و آنچه از برادرت صادر می‌شود را حمل بر صحت بنما، مگر آن‌که خلافش ثابت شود. در مورد جریان هواپیما همچنان‌که تحقیقات آن مشخص شد و سازمان هواپیمایی جهانی نیز تصدیق کردند مربوط به خطای انسانی بود و قصدی به عنوان تروریسم که بعضی از محافل آمریکایی می‌گویند، در کار نبود و در راستای خطای انسانی، ده نفر خطاکار شناخته شده‌اند که در مسیر دستورات قضایی قرار دارند. در مورد شهدای کرمان که ظاهراً کمتر از ۷۰ نفر بوده‌اند؛ این بود که پیش‌بینی نشده بود که چنین جمعیتی در صحنه حاضر شوند. در حالی‌که کوچه‌ها و محل تشییع تا گلزار شهدا چنین ظرفیتی را برای این‌همه جمعیت نداشت. حتی رفقایی که در تهران در نماز میت آن شهید حاضر شدند می‌فرمودند اگر تجربه سال‌های گذشته برای برنامه‌ریزان نماز میت در تهران نبود، آن‌جا هم نزدیک بود چنین مشکلاتی پیش می‌آمد. موفق باشید

32112

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: چند روز پیش سوال کردم در مورد اکتفا به آثار معنوی حضرت امام خمینی و یا استفاده از اساتید دیگر سلوکی و در خواست راهنمایی صریح خواستم. شما به فرمایشات حضرت آقای بهجت ارجاع دادید. لطفا در مورد امام خمینی یا اساتید دیگر سلوکی راهنمایی کنید. اینکه من هر چرا بدانم عمل کنم را از امام خمینی بگیرم یا از آن اساتید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که نباید ذوق رجوع به متون معرفتی را نادیده گرفت، به نظر بنده بعد از مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین»، شرح سوره حمد امام و کتاب «مصباح الهدایه» و دعای سحر، افقِ زنده‌ای را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

32076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من نقاشی کردن رو دوست دارم ولی نمی خوام عقلم رو از دست بدم نمیشه هر دو تا رو با هم داشت؟ یا این نقاشی باید تبدیل به چیز دیگه ایی بشه؟ مثلا شعر؟ من نمیخوام خیالم رها باشه ولی هنر اون رو تغذیه میکنه پس چرا نمی تونم ازش بگذرم؟ چرا درمن استعداد های متناقضی هست که هر کدوم هم رو نقض میکنن ولی نمی تونم هیچکدوم رو رها کنم یا فدای دیگری کنم؟ چرا دیگران انتخاب راحتری دارن؟! آیا این یک امتحانه یا همشون میتونن کاربردی بشن؟ من دوست دارم یک فرد علمی باشم اما نمی تونم از فکر نقاشی دربیام! آیا این یکی از مراحل سلوکه؟ این مساله همیشه من رو سرگردان می کرد گاهی عکاسی، خوشنویسی، نویسندگی و نقاشی، گاهی المپیاد و علوم دیگه والبته علاقه به مطالب دینی یه جورایی همه کاره و هیچکاره، میدونم باید شخصیتم توحیدی بشه ولی انگار صبر اون رو هم ندارم، چه کنم استاد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر نقاشی و شعر و هر هنری می‌توان افق‌هایی را به ظهور آورد که ابعاد گمشده انسان‌ها است و در همین رابطه بحث تخیّلِ خلاّق امر مهمی است. سعی می شود جزوه آن روی سایت قرار گیرد. بحث  جهان_گمشده_در_عالم_خیال  در کانال اشارت در تلگرام موجود است https://t.me/esharat موفق باشید

31933

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم وقت بخیر: ۱. با توجه به اینکه ما وقتی یک قاعده را بدست آوردیم و تونستیم ازش استفاده کنیم نیازه که مثلا مساله ی تکبر را از زبان امام خمینی خواندیم یا در صوت شما گوش دادیم از بیان علما و نویسندگان دیگر هم استفاده کنیم؟ ۲. اگر یک نفر مبانی حوزه را کامل خودش با مطالعه بدست بیاره و سوالاتش را بره از اساتید حوزه بپرسه و مبلغ یا مفسر یا... بشه، آیا جای حوزه رفتن را میگیره؟ یا اینکه رفتن به حوزه و برنامه ریزی برای آن سریعا برنامه ریخت در صورت داشتن شرایط؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً وقتی موضوع برایمان روشن شد، دیگر نباید وسواس به خرج داد. ۲. در هر حال حضور در حوزه و روحی که در آن جریان دارد، مهم است، ولی تنها راه نیست. موفق باشید

31853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد: ۱. اگر شخصی مهمان ما شود که به هر نحوی ما مجبور به تکریم او باشیم هر چند با ما اختلاف عقیده داشته باشد یا نمی‌دانم ممکن باشد تکریم او جایز نباشد اما ما مجبور به حفظ ظواهر و مدارا باشیم حتی با اینکه سخن هایش ضد حکومت، دین وغیبت باشد این اجازه را داریم که در آن جلسه بنشینیم؟ چقدر حدود نشستن ما در آن جلسه باشد که هم دینمان به خطر نیفتد و هم دنیایمان از این سخت تر نشود؟ و اگر سوالاتی از ما بپرسد که ممکن باشد کسی از پاسخ ما برنجد ولی پاسخ ندادن به آن شخص هم مقدور نباشد بهترین کار چیست؟ گاهی حتی گفتن حقیقت هم آسیب رسان است اما سکوت هم... جایی را در نظر بگیرید که حتی از معذرت می خوام دستش..یی رفتن ما هم داستانها ساخته اند. ۲. در رفتن به مهمانی ها چطور اگر ما نتوانیم در مقابل اراده جمع به دلایلی بایستیم و بدانیم مثلا اگر عروسی است موسیقی حرام و رقص دارد و طولانی در آن می مانند و یا جلسات مهمانی شب نشینی یا طولانی یا پر از غیبت و... است، و وظیفه ما در آن زمان مثلا مطالعه می باشد اما مجبور به حضور در آنجا شویم، حکم برای ما چیست؟ آیا ذکری هست که خود را مشغول به آن کنیم؟ یا کاری هست که بتوانیم انجام بدهیم؟ ۳. در مقابل جاهلی که به دلایل ظاهرا درست ولی باطنا معیوب قصد آسیب زدن به ما را دارد چه رفتاری صحیح است؟ تا چه حد مجاز به سکوتیم؟ ۴. در مورد برخورد درمهمانی ها ونحوه ار تباطات با توجه به شرایطم خیلی دوست دارم بیشتر بدانم آیا منبعی در سایت برای این امر وجود دارد؟ یا نصیحتی دارید که به من لطف فرموده و ارائه دهید؟ البته من پرسش های سایت را تا حدودی بررسی کرده ام ولی چون مقتضای شرایط افراد با هم متفاوت است مزاحمتان شدم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از موضوعاتی که فرمودید در جای خود بحثی جداگانه دارد. در مورد میهمان داریم: «أَكْرِمِ الضَّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كَافِرا» زیرا احترام به او موجب می‌شود تا او در دل خود نسبت به ما و عقاید ما نرم شود. آری! ما با جدال به جایی نمی‌رسیم سعی کنید در این موارد موضوع را عوض کنید. بحث مدارا، رویهمرفته مهم است که روایات آن ذیلاً خدمتتان تقدیم می‌شود. در عروسی‌ها تا آن‌جا که می‌شود موسیقی و رقص زن برای زن را بنا به فتوای بعضی از مراجع حمل بر حلّیّت بکنید مگر آن‌که اختلاط زن و مرد در میان باشد که باید چنین جلسه‌ای را ترک کرد. موفق باشید

فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید می‌شود، حکایت از آن دارد که انسان‌ها می‌توانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفت‌وگوی طرفین است، بدون آن‌که نتیجه نهایی گفت‌وگو از قبل قابل پیش‌بینی باشد. بلکه رابطه‌ای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته می‌شود «فهم»، یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افق‌ها پیش می‌آید.

معلوم است که در سنت مدارای مدّ نظر دین، هرکدام از افراد افق‌هایی را مدّ نظر دارند که آن مدارا از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفت‌وگویی که پیش می‌آید «فهم» رُخ می‌دهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.

با توجه به این امر نظر می‌کنیم به روایات وارد شده از طریق رسول خدا «ص» و ائمه معصومین «ع».

روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش «ص» وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آن‌ها مؤاخذه مي‌شوى، در باره مدارا كردن با مردم مؤاخذه خواهى شد. (بحار الأنوار، ج‏68، ص: 90)

رسول خدا «ص»  فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»‏ (الكافى، ج 2، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آن‌ها نيمى از زندگانى. این بدان معنا است که باید اندازه فهم مردم را از دین و وظایف دینی رعایت کرد.

رسول خدا «ص» می‌فرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه‏» ريشه‏ خِرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.

از حضرت باقر «ع» هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ»‏ براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا می‌فرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان‏» هر كه را نرمش بهره دادند، برای او بهره‌ای از ایمان را مقرر کرده‌اند.

از حضرت صادق «ع» هست که فرمودند:«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ». (اصول كافى، ترجمه كمره‏اى، ج‏4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى اهل نرمش است نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده‏ ها است كه كينه ‏ها را از سينه ‏هاى آن‌ها در كشد. مسلّم یکی از موارد رفق با مردم همان است که انتظار نداشته باشیم همه آن‌طور که ما دین را می‌فهمیم آن‌ها هم به همان صورت بفهمند.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «ص»: «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم»‏ نرمش ميمنت دارد و سخت‌گيرى شوم است. و همچنان حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ‏» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت. پس در واقع با رفق و مدارا بهتر می‌توان افراد را با خود همراه کرد و نسبت به آنچه حق می‌دانیم وارد نمود.

پیامبر خدا «ص» می‌فرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت. این نشان می‌دهد اگر علامه دهر هم باشیم ولی اهل مدارا نباشیم برکتی برای خود و دیگران نداریم.

امام صادق «ع» فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آن‌ها دور گشت. (الكافي، ج‏2، ص: 119) و رسول خدا «ص»  می‌فرمایند: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض»‏ خداوند به همان‌گونه‌ای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده. زیرا در چنین فضایی است که انسان‌ها احساس می‌کنند می‌توانند وارد تاریخی شوند که با انقلاب اسلامی شروع شده و انقلابیون به آن‌ها سخت‌گیری نمی‌کنند.

31674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا. با اهدا سلام و تهیت محض استاد گرانقدر: سوالی پرسیده بودم ولی متاسفانه پاسخ آن را نه در ایمیل و نه در بین سوالات سایت نیافتم، بابت تکرار حقیر را ببخشید: در دوراهی بین مستحبات و عجب مانده ام. تا چه حد باید مستحبات را انجام داد؟ مدتی است از ترس عجب بسیاری از موانست حود با ادعیه و سایر مستحبات را از دست داده ام. البته از آن طرف هم می‌فهمیدم که این موانست عجب دارد. امّا از این طرف هم می‌ترسم، این ترس از عجب در حقیقت بهانه باشد برای تنبلی. استاد بزرگوار مرحمت فرمایید علاوه بر پاسخ سوال، بنده حقیر را در راه سلوک، دعا کنید. یا حق
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره 31393 جواب داده شد. موفق باشید

31580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نیت دارم به لطف الله کتاب انقلاب اسلامی طلوعی بین دو جهان را برای فهم مقدرات خداوند و جایگاه تاریخی خودم بخوانم، برای درک عمیق، و فهم تمام ما فی الضمیر کتاب به عنوان پیش نیاز باید چه بدانم و چه نیاز دارم؟ یا که تو خود پای در ره نه و هیچ مپرس...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید «پای در راه نهاد و هیچ مپرسید» ولی صوت مباحث را اگر در کنار خود کتاب دنبال بفرمایید، بهتر است. موفق باشید

31091

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز با عرض ادب ان شاءالله که سلامت باشید و تندرست. استاد آیا تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی حفظه الله، سیر پیشنهادی داره؟ تشکر از زحماتتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم سیر خاصی نیاز باشد. بالاخره از همان ابتدا که به سوره مبارکه «حمد» پرداختند، باید شروع کرد و همچنان جلو آمد. موفق باشید

نمایش چاپی