سلام علیکم: آیا اعتصابات معلمان برای اعتراض به کمی حقوق خود کار درستی است؟ گاهی در مدرسه ما را تحت فشار قرار میدهند که سر کلاس نرو و در دفتر بنشین ما چه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیش از ۲۰ سال پیش در هر جایی که صدایم میرسید، این فریاد را زدم که جریان خطرناکی آن سالها پایهگذاری شد مبنی بر آنکه هر وزارتخانهای و هر شرکتی تلاش میکرد حقوق کارمندان خود را بدون ارتباط با سایر ادارات و شرکتها تعیین کند. در حالیکه از نظر کارمندِ نظام اداری بودن در ابتدای امر مدرک تحصیلی است که متأسفانه این موضوع، بیش از ۲۰ سال است که در آموزش و پرورش در مقایسه با سایر ادارات مورد غفلت قرار گرفته و به تعبیر بعضی از مسئولان آموزش و پرورش، قصه قاپیدن حقوق قصه گوشت قربانی شده است که هرکس زورش بیشتر بود، بیشتر از آن بهره میبرد و به نظر بنده تنها و تنها راهِ حلی که ما باید از سالهای قبل به دنبال آن بودیم، همین راهی است که جناب آقای رئیسی مطرح کردهاند و این نیز به جهت اطلاعات خوبی است که همسر دانشمند ایشان از جریان آموزش و پرورش دارا هستند. پیشنهاد بنده آن است که اگر فرصت به دولت ندهیم و مطالبه ما همان چیزی نباشد که رئیس جمهور میفرمایند، خود به خود باز موضوع مورد غفلت قرار میگیرد و فکر میکنم این بیصبریها و بعضاً حرکات غیر معقول منجر میشود تا تصور نوعی عدم حکمت از معلّمان در اذهان دولتیها پیش آید و اینجا است که باید مواظب نفوذیهایی شد که معلوم نیست میخواهند این مطالبه اصیلی که دولت وعده آن را داده است، به کجا ببرند؟ خودمان باید با حوصله و بدون ترک کلاس و تظاهراتی اینچنینی که شأن معلّم را فرو میکاهد مطلب را دنبال کنیم و اجازه ندهیم با شعارزدگی، موضوع اصلی به حاشیه رود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد عزیز در بحث حرکت جوهری درباب شبهه بقاء موضوع فرمودید: که موضوع همان عین حرکت است که در بستر حرکت حرکت میکند سوالم اینجاست که آیا بستر حرکت از نوع حرکت در مقولات است یا نوع دیگری است یا اساسا سوال اشتباه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم حرکت نیز در ذات خود امری است وجودی، حال میتوان پذیرفت که ما با ذات حرکت روبهرو هستیم. بنابراین چیزی گم نمیشود تا گفته شود در حرکت از چیزی عبور میکنیم و به چیز دیگری میرسیم . زیرا آنچه که در صحنه است ذات حرکت یا حرکتی است که جوهری میباشد. از این جهت دیگر شبهه بقای موضوع معنا نمیدهد. موفق باشید
درود با احترام میخواستم نظر استاد را درباره ی گفتگوی اخیر آقای کدیور با استاد نصر بپرسم. https://youtu.be/9UL6ePizLus سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب شماره ۲۶۱۹۷ رجوع فرمانید. موفق باشید
با سلام وعرض احترام ووقت بخیر استاد: من چند سوال در مورد اهرام ثلاثه داشتم: ۱. آیا وجود اهرام ثلاثه اثر مثبت در دنیا دارد یا نه؟ ۲. آیا وجود اهرام ثلاثه جزء موانع ظهور امام زمان (عج) هست؟ ۳. وآیا شما کتابی سراغ دارید که اطلاعات ما را نسبت به این پدیده بیشتر کند البته اطلاعات درست نه دروغ؟ بعد استاد از شخص شما صوتی در مورد کل این پدیده در دسترس هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به طور تخصصی مطالعهای نداشتهام مگر مباحثی که در سوره قصص عرض شد. هرچه هست مسلّم اهرام ثلاثه از عجایب هفتگانه عالم است و علوم و بصیرتهای مهمی در آن بهکار رفته است که بعضاً در شرح سوره فوق عرض شد. هرچه هست نمیتوان وجود آنها را مانعی برای ظهور حضرت دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص متن یا کتاب خاصی در ذهن بنده نیست ولی خوب است به آیاتی مثل: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ» (بلد/4) و یا آیه 6 سوره انشقاق «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» در تفسیر المیزان رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت آدرس پیام رسان خود را که هنوز ندادهاید! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه فلسفی با نگاه دینی متفاوت است. در نگاه دینی همانگونه که مستحضرید حضور مرتبهی مادی عالم وجود از کعبه شروع میشود. ولی در نگاه فلسفی نظر به اصل مرتبهی عالم ماده میباشد نسبت به عالم مجردات. و در این رابطه چگونگی معنا ندارد زیرا چگونگیها در عالم ماده صورت میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید سیر مطالعاتی سایت بر همین اساس تنظیم شده. بالاخره باید از جایی شروع کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی از آنچه افلاطون در کتاب «ضیافت» فرموده در ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بررسی کنید، انسانهای فرهیختهی واقعی، تنها از طریق پیامبران و ائمه «علیهمالسلام» به آن فرهیختگی رسیدهاند. راه اصلی سعادت را آنها میگشایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نمیشناسم و معتقدم تا مبانیِ معرفتی لازم بهدست نیاید، راهکارهای مذکور آن طور که باید و شاید نتیجهبخش نیست. سیر مطالعاتی در سایت، راه کارِ مفیدی است إنشاءالله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که دوستدار علم است، مطابق فطرت خود عمل کرده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد: خود آن بندهی خدا باید مسألهی خود را با خدا حل کند آن وقتی که باید کاری میکرده، نکرده و حالا کم آوردهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را در آغوش رحمت الهی احساس کنید و بدانید این سختیها برای تجدید نظر نسبت به خود و زندگیمان میباشد. در این صورت هر نوع فشاری را، راهی برای اصلاح نفس و اصلاح جامعه مییابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که مدتی بحثهای «تفکر قرآنی» را دنبال بفرمایید. مباحث در کانال مطالب ویژه هست. موفق باشید @matalebevijeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمیدانیم که واقعاً دولت، موضعگیری نکرده باشد. احتمالاً با توجه به رویکرد کلّی نظام، بیشتر به روش دیپلماسی حساسیت خود را نشان میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار با برکتی است. تا میشود باید مردم را صادق دانست مگر آنکه خلافش ثابت شود. باید در عین رعایت قوانین در رابطه با خطاکاران، متوجه بود این بندههای خدا گرفتار انحراف زمانهاند. پس نباید نسبت به آنها کینه داشته باشید و لذا اقلّ حکمی که میتوان بر آنها جاری کرد را إعمال نمایید مگر آن هایی که مقابل منافع مردم ایستاده اند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در رابطه با «راکب و مرکوب» میشود بیشتر در مباحث اخلاقی بهکار میرود ولی بحثی که شد مربوط به مباحث فلسفی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیهی ۲۲ سورهی احزاب فکر کنید:
قرآن میفرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب یعنی اتحاد کفر جهانی روبهرو شدند که بنا داشتند ریشهی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این است آن وعدهی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسولاش وعدهی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با جمعِ کفار متحد، نهتنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دلسپردگیشان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همهی کفر به میان میآید، با شکستی که میخورد هویت تاریخیاش را از دست میدهد و تاریخ دیگری ظهور میکند. آن مؤمنین با نظر به چنین آیندهای، توانستند امروزِ خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند.
ملاحظه کنید تازه وقتی همهی کفر متحد شوند تا توحیدی را که به صحنه آمده است نفی کنند، بصیرتِ ایمانی متوجه میشود خداوند بنا دارد اسلام را با هویت جهانی به میان آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» رجوع فرمایید. موفق باشید
نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین. در آیه ۱۲سوره ممتحنه میخوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار میدهد (لا یعصینک فی معروف) ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج ۵ ص ۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل میکند که: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.» و از امام باقر نقل میکند که «پیامبر همین توصیه ها را به دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی است که الله بآن دستور داده.» علامه مجلسی در مرآة العقول ج ۲۰ ص ۳۵۸ مینویسد این حدیث موثق یا صحیح است. همچنین کلینی در کافی ج ۳ ص ۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج ۷۹ ص ۸۹ و از امام باقر نقل میکند که فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.» شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۷۶ و ص ۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج ۳ ص ۲۷۲ همین روایت را نقل میکند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل میکند که «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه و ناله نهی کرده» همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج ۱ ص ۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص ۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج ۳ ص ۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده که پیامبر اسلام فرموده که نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج ۱ ص ۴۴ همین روایت امام باقر را نقل میکند که پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح میدهد که «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده که در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده است که فقط باعث به هدر رفتن امکانات میشود.» رج مجلسی در بحارالانوار ج ۵۵ ص ۲۲۶ از پیامبر نقل میکند که «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن به اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار میشود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی که سرد نمیشود بر تن دارد که بر تنش میچسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. شهید ثانی در مسكن الفؤاد ص ۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج ۲ ص ۴۵۲ نقل میکنند که پیامبر لعنت کرده کسی را که برای عزاداری نوحه و واویلا کند. با وجود اینهمه روایت و حدیث، شیعیان با اینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمیدانند ولی برای حسین استثناء قائلند: شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج ۳ ص ۴۱۳ مینویسد (ادعا میکند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم که میفرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.» سوالاتی ک مطرح میشود اینست که: ۱. چرا پیامبر این استثناء را خودش نگفته؟ مگر کسی میتواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ ۲. اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا میکنند؟ ۳. خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج ۲ ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج ۱ ص ۱۴۱ و شیخ بحرانی در العوالم ص ۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۴۵۲ نقل میکند که حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. حتی امام صادق هم که بعد از امام حسین آمده، همینرا تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج ۲ ص ۴۵۶ نقل میکند که امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده. همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعد از او در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده. ۴. شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل به رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار میشود اینست که بدعت در اسلام چیست و چه تعریفی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوحه و حنین و واویلایی که در روایات نفی شده برای مرگ عزیزان، غیر از این نوع عزاداری است که برای حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» به عنوان شهید انجام میشود که نوعی احساس حضور در تاریخی است که امام و شهدا آغازگرِ آن تاریخ هستند در مقابل ظلم ظالمان. موفق باشید
سلام استاد: در فصل اسماعیلی در مورد رب میخواستم پس از کسب اجازه بپرسم ۱. در ذکر رکوع و سجود منظور کدام رب است؟ منظور حضرت الله است یا رب خصوصی ما؟ ما باید به کدام رب رجوع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت معبود به نور ربوبیت خود در رکوع، ما را دعوت میفرمایند تا در امورات خود جایگاه خدا را نیز بنگریم. و در سجود، به نور ربوبیت خود ما را متذکر میشوند که اساساً چیزی از خود نبینیم و به همین جهت رکوع، مقدمه سجود است. موفق باشید
سلام علیکم استاد بنده ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ایمیل جنابعالی اینطور جواب داده شد: با صدقهدادن و پرهیز از تجملات و با تواضع و صله رحم و کمک به ارحام و دوستی با آنها و دعوتشان به عنوان ولیمه خانه؛ إنشاءالله بلا رفع خواهد شد. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید در راستای سوالاتی که قبلا از شما پرسیدم یک مسئله ذهنم را درگیر کرد و شرمنده ام که باز مزاحم شما می شوم درباره حفظ قرآن شما فرمودید به جای حفظ، تفسیر المیزان را دنبال کنم و نفرمودید درکنار حفظ، تفسیر المیزان را نیز دنبال کنم می خواستم بفرمایید آیا نظر خاصی در این مسئله بوده؟ یا مثلا به خاطر ارجحیت تفسیر به حفظ است؟ از طرفی رهبری هم توصیه به این داشتند که ۱۰ میلیون حافظ قرآن داشته باشیم. ممنون میشوم اگر راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب نیز سالهای قبل در جمع حافظان قرآن تأکید فرمودند که توجه بیشتر به مفاهیم بشود. زیرا عنایت داشته باشید چون ما عرب زبان نیستیم و برای ارتباط با قرآن، بیشتر به مفاهیم و تفاسیر قرآن نیاز داریم و حفظ آن آیات کریمه در اولویت دوم است و البته جمع آن چه بسیار شایسته است. موفق باشید
سلام علیکم: وقت بخیر. منظور از حدیث منتسب به نبی اکرم «أنا سَيِّدُ وُلدِ آدَمَ ولا فَخرَ» چیست؟ استاد اساسا چگونه با مقام اهل بیت میتوان یگانه شد؟ چون پیش زمینه فهم ما اراده به قدرت هست و شاید روایات در باب شان اهل بیت را بد بفهمیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت رسول «صلواتاللهعلیه وآله» از آن جهت که برترین پرورده حضرت حق هستند و دانای به این امر میباشند، متذکر میشوند با اینهمه هیچ فخری نسبت به سایرین ندارند زیرا میدانند: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بدان، نه کرده خویش» ۲. آری! چنین پیشزمینههایی مانع میشود تا متوجه شویم در نسبت با ائمه، ارادههای معطوف به حق در صحنه است. پیشنهاد میشود اولاً: بحثی که شب گذشته به طور مختصر در رابطه با مقام اهل بیت شد را استماع فرمایید https://eitaa.com/matalebevijeh/9585 . ثانیاً: به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
