بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6567
متن پرسش
باسلام به محضراستادطاهرزاده عزیز استاد شما درمورد مذاکرات ژنوکلی صحبت فرمودید این‌که با توجه به شرایط تاریخی که از 24 خرداد آغاز شده به موضوع مثبت نگاه می‌کنید ولی من ازشما میخوام یک مقدار قضیه رو باز کنید و با توجه به آنچه دراین مذاکرات دادیم وآنچه گرفته‌ایم نظرخودرا بفرمائید تا ما استفاده کنیم راستی حرف وحدیث دراین زمینه درجامعه زیاد است عده‌ای این توافق‌نامه را جام زهر می‌دانند و عده‌ای باجشن و پایکوبی طوری با موضوع برخورد می‌کنند که ما انگار توانستیم حقوق کامل خودمان را ازغربی‌ها دراین زمینه بگیریم ضمن اینکه با توجه به سکوت رهبری که حرف ایشان برای ما ملاک هست نمیتوان فهمید که حضرت آقا با آنچه درمتن توافق آمده مخالف‌اند یا موافق ضمن اینکه در پاسخ ‌نامه‌ی رئیس جمهور با عبارت "آنچه شما مرقوم فرموده اید" نظرخود را ابراز فرمودند که نمیشود گفت منظورآقا موافقت با توافق حاصله در ژنو است ضمن اینکه وقتی بیانات ایشان را درچند سال گذشته مخصوصاً در این یک ماه اخیر کنار توافق مطرح شده قرار می‌دهیم ملاحظه میکنیم که این توافقنامه با آنچه حضرتش بارها در ایام مختلف مطرح فرموده اند فاصله داره لطفا برای روشن شدن افکار مردم تحلیل و نظر خود را مطرح بفرمایئد. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در روز دوشنبه در جلسه‌ی شرح دعای مکارم‌الأخلاق کمی بیشتر موضوع را باز کردم. عنایت دارید که اکثر مردم در 24 خرداد به کاندیدایی رأی دادند که وعده داد تحریم‌ها را با مذاکره برمی‌دارد و این غیر از آن روحیه‌ای است که بگوید ما با اقتصاد مقاومتی و با آزادشدن از فروش نفت خام انقلاب را وارد فضای دیگری می‌کنیم. از این جهت عرض کردم فراموش نکنیم در کجای تاریخ هستیم. در چنین شرایطی معتقدم توافق‌نامه‌ی ژنو نه جام زهر بود و نه فتح الفتوح. انقلاب ما اهدافی را مدّ نظر دارد که کشور در همه‌ی جهات مقتدر می‌شود، در آن صورت است که امید دشمن از به نتیجه‌رساندن تحریم‌هایش قطع می‌شود، تیم مذاکره‌کننده تلاش کردند در این شرایط فشار را از روی مردم کم کنند ولی در نهایت جنس انقلاب، جنس دیگری است باید با نظر به تمدن اسلامی از غرب عبور کنیم. موفق باشید
6566
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد طاهر زاده، استاد خواهشمندم راهنمایی بفرمایید که کدامیک از نگرش های زیر درست است: 1- انسان وقتی با در نظر داشتن شرایط و اوضاع موجود و با توکل به خدا، یک تصمیم در مورد امورات معمول دنیوی می گیرد اما در نتیجه ( به ظاهر و به برداشت خودش) ضرری از جنس مادی و دنیوی حاصلش شود می تواند : الف: با تجزیه و تحلیل فرآیند تصمیم گیری خودش به این نتیجه برسد که این تصمیمش به این علت و آن علت اشتباه بوده و خودش را سرزنش کند و شاید برای دل خوش کردن خودش بگوید که از این اشتباه این درس رو گرفتم و ... ب: یا اینکه این اشتباه و ضرر را با بدون آنالیز و با نگاه توحیدی و به نظر حکمت خدا نگاه کند و بگوید هر چه خدا بخواهد همان می شود و ما از خودمان هیچ ملکیتی نداریم (بنده با این نگرش خیلی آرامش درونی می کنم اما از وقتی وارد درس و مدرسه شدم خانواده، رسانه، دوستان و کتابها و ... در ذهنمان فرو کردند که از هر اشتباهی باید درس بگیرم. می ترسم که یا توحید را خوب نفهمیده باشم و یا همه اینها توجیهی از فرار کردن اشتباه خودم باشد) 2- آیا می توان گفت که از نظر نگرش توحیدی هیچ تصمیم گیری( به خدا توکل شدۀ) اشتباهی وجود نداردو همه آنها ریشه در حکمت خدا دارند؟ 3-جایگاه اینکه خداوند می فرماید هر چی خیره از منه، و هر چی شر و بدیه از خود شماست را چطور می توان با مسایل بالا ریط داد؟ ما را هم دعا کنید استاد دوستدار شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار آن است که در هر کار خیری به اعتماد مدد الهی وارد می‌شویم ، در عین حال از عقل خود استفاده می‌کنیم و اگر لازم باشد از عقل بقیه با مشورت با آن‌ها کمک می‌گیریم و سپس هرچه پیش آمد را می‌پذیریم و با همه‌ی این کارها احتمال خطا را نباید صفر دانست زیرا توحید ما در حدّ خودمان است و معلوم نیست به جهت توکل ضعیف خود کارمان با نفسانیت همراه نباشد و در این رابطه خداوند می‌فرماید به هر اندازه که مربوط به خدا است خیر است و هر اندازه که مربوط به نفسانیت ما انسان ها است شرّ است. موفق باشید
6565
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز مدتی هست تصاویر بسیار زشتی بدون اراده اینجانب موقع نماز خواندن یا قرآن خواندن به ذهن بنده خطور می کند و مرا از ادامه حضور قلبی باز می دارد و بعضی وقتها موجب می شود از شرمندگی در پیشگاه خدا نمازم را قطع کنم واز اینکه این تصاویر زشت به ذهنم خطور می کند بسیار ناراحت می شوم و بیشتر زمانی به سراغم می آید که حضور قلبی دارم ولی زمانی که نماز را همینطوری بدون حضور می خوانم این تصاویر به ذهنم خطور نمی کند لطفا" راهنمایی کنید که آیا با این تصاویریی که به ذهنم خطور می کند و خود من نقشی در آن ندارم و بدون ارداده من است من مرتکب گناه می شوم جناب استاد این تصاویر آنقدر زشت هست که از خجالت حتی نمی توانم آن را برایتان بنویسم ضمنا" مدتی بود نماز را به خاطر آمدن این تصاویر زشت موقع نماز به ذهنم نماز را ترک کرده بودم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: کار بسیار بدی انجام دادید که نماز را ترک می‌کردید ثانیاً: مگر نه این‌که خداوند می‌خواهد با عبور از این مناظرذهنی ، حجاب‌های بین ما و خودش را از بین ببرد. بهترین راه آن است که در همان حال متوجه شوید خداوند از شما می‌خواهد که قلب خود را از این صحنه‌ها عبور دهید و لطف الهی این کار را برای شما میسر کرده. موفق باشید
6564
متن پرسش
سلام استاد عزیز میخواستم بدانم روایاتی از این قبیل که برای مزاح با نامحرم حرمت شدیدی قائل شده آیا ناظر به هر نوع مزاحی است یا فقط مزاحی که به قصد لذت حرام باشد؟ چون مزاح با نامحرم پدیده ی رایجی شده و حتی در برنامه های صدا و سیما هم به وفور میبینیم ولی خوب انگار خیلی از ما متوجه حرمت آن نیستیم. در جامعه امروز که اختلاط زن و مرد زیاد شده یک انسان اجتماعی چه باید بکند؟ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز نقل شده است که فرمود: «مَنْ فَاکهَ امْرَأَهً لَا یمْلِکهَا- حُبِسَ بِکلِّ کلِمَهٍ کلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ فِی النَّار؛[11] کسی که با زن نامحرمی مزاح کند، به ازای هر کلمه ای که با او سخن گفته، هزار سال در دوزخ حبس می شود. ابابصیر، از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید در کوفه به زنی قرآن می آموختم و روزی اتفاق افتاد که با او مزاح کردم. هنگامی که در مدینه به محضر امام باقر علیه السلام وارد شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: «مَنِ ارْتَکبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللَّهُ بِهِ -أَی شَی ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَهِ- فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد؛[12] کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمی کند. چه چیزی به آن زن گفتی؟- از خجالت چهره خود را پوشاندم و توبه کردم- حضرت فرمود: دیگر تکرار مکن.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست مسلّم هراندازه که با نامحرم کمتر رابطه داشته باشیم کمتر گرفتار قوه‌ی واهمه می‌شویم. به ما فرموده‌اند در حدّ ضرورت باید با نامحرم ارتباط داشت تا هرچه بیشتر محرم خدا شویم. نمی‌دانیم با مزاح با نامحرم، چه بلایی بر سر خود و بر سر او می‌آوریم. موفق باشید
6559
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار معنی حدیثی که به این مضمون ازمعصومین علیهم السلام صادر شده که زن مانند استخوان دنده است که اگر راستش کنی میشکند چیست؟ آیا تخصیص به موارد خاصی دارد؟لطفا توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستاى مدارا با روحیه زنان و در تنگنا قرارندادن آنها پیامبر (صلى اللّه علیه وآله) مى‏فرمایند: «انَّ الْمَرْأةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلْعٍ وَ انَّکَ انْ تُرِدْ اقامَةَ الضِّلْعِ تُکْسِرُها، فَدارِها تَعِشْ بِها» زن از دنده‏اى خلق شده (به‏عنوان مثال چون دنده‏، حالت منحنى دارد) و اگر بخواهى دنده‏ را راست کنى آن را مى‏شکنى، پس با او مدارا کن. مدارا با زنان خود عاملى است براى شیرینى زندگى، زیرا روحِ زن، روح حساس است و در مقابل برخوردهاى خشن شدیداً فرسایش‏مى‏بیند و علاوه بر زیبایى ظاهرى، زمینه تعالى روح او نیز از بین مى‏رود و به سرعت احساس شکست مى‏کند.. موفق باشید
6558
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید.1- میخواستم بپرسم که در سنین مختلف به جوانان و نوجوانان چه مباحثی رو باید عرضه کرد (و در حقیقت یک نوجوان از جنبه های اعتقادی،اخلاقی و احکامی چه مقدار باید بداند؟ برای استفاده در حلقه های صالحین میپرسم) اگر میشود برا اساس سن تفکیک کنید. ممنون 2-من یک حدیث شنیدم از آقا امام صادق علیه السلام که مثل اینکه فرموده بودند من اگر یک جوان رو ببینم که فقیه نباشه ، شلاقش میزنم!اگر میشود یکم توضیح بدهید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وجهی را که بنده می‌توانم بگویم همانی است که از نظر معارف اسلامی در کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» عرض کرده‌ام، سایر وجوه به‌خصوص وجوه فقهی آن را باید از دیگر عزیزان سؤال بفرمایید. منظور حضرت صادق«علیه‌السلام» در آن حدیث آن است که باید تلاش کنیم هرجوانی در همان دوره‌ی جوانی دین خود را درست بفهمد. موفق باشید
6557
متن پرسش
سلام.حضرت استاد آیه 24 سوره نساء به چه معناست یعنی با کنیزان شوهردار می توان آمیزش کرد؟ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُم‏
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث فقهی مفصلی است. همین اندازه متوجه باشید که می‌فرماید اگر زنی در جنگی که جبهه کفر با اسلام داشت اسیر شد در عین آن‌که در شهر خود شوهر داشته و شوهرش محارب باشد، عملا نسبت به شوهرش مطلقه شده می‌توانید با او ازدواج کنید. موفق باشید
6556
متن پرسش
سلام.حضرت استاد با توجه به این که در علم ژنتیک نطفه ای را پرورش می دهند وتبدیل به انسان می کنند خیلی ها به این عقیده نزدیک شده اند که پس حقیقتی به نام حیات وجود نداردکه از جانب خدا در جنین دمیده می شود ومیگویند وقتی می توانیم تمام سازوکار جنین وتبدیل آن به نوزاد را توجیه علمی وتجربی کنیم چه دلیلی است که به خرافه وغیرماده وعالم غیب اعتقاد داشته باشیم .می گویند این نطفه همان مواد مغذی می باشد که درطبیعت به صورت پراکنده ودر زن ومرد به صورت ترکیبی وجود دارد واز طرفی سیر تکاملی طبیعت گاهی اقتضای گیاه گاهی حیوان وگاهی انسان می کند واین چرخه با مرگ هرکدام ادامه دارد وتبدیل به مواد اولیه طبیعت می شوند وبعد باز ازخاک شروع می شود بعد گیاه بعد حیوان ودرانتها انسان شکل می گیرد. واز طرفی مسئله بغرنج تر میشود که غرب ادعا می کند که در مسیر تکامل تکنولوژی هوش مصنوعی انسان هایی را خلق می کند که تمامی احساسات بشری را دارا باشد واین از انجا سرچشمه می گیرد که تمام حقیقت وکارآمدی وکنترل بدن را مربوط به مغز می دانند ومی خواهند با شبیه سازی آن نشان دهند که انسان هم یک پدیده ای است که اقتضای طبیعت آن را به وجود آورده ومانند تنه ی درختی که اقتضای طبیعت آن را به وجود آورده وامروزه بشر می تواند نسخه ی غیر طبیعی واز یک مسیر آزمایشگاهی شبیه تنه ی درخت وچوب را بسازد انسان را هم می تواند از یک مسیر ازمایشگاهی وبا دور زدن طبیعت بسازد.به نظرم مباحث معرفت النفس و دارای روح بودن بشر در قرونی که صحبت از هوش مصنوعی وعلم ژنتیک نبود خیلی راحت وبا فطرت پاک همه قبول می کردند غیر معاند!اما امروزه این گونه نیست قشر وسیعی از دانشجویان کشورخودمان براین باورند که اصل آنان مغز آنان است وروح خرافه ای باقی مانده از زمان نادانی بشر که هرچه را نمیدانست وعلتش را نمدانست آن را به عالمی غیر ماده وغیب مربوط می کرد .حضرت استاد به نظرم دیگر داستان پی نوکیو را برای سرگرمی نگاه نمی کنند بلکه به عنوان ارمانی دیرین که بشر به آن می اندیشید وامروزه به آن رسیده می بینند بشری که بتواند مثل خود را بسازد! به نظرم غرب وعلم غربی با هدایت شیاطین نوک پیکان خود را به سمت انکار عالم غیب گرفته است ومیداند با این کار میتواند تمامی آن چه را مدنظر دارد به یک باره بدست آورد شایسته است بزرگان واندیشمندان معتقد در این زمینه خیلی تلاش کنند وبه نوعی نگذارند غرب در این میراث واصلی ترین میراث عالم دینی که غیب و ماورای ماده باشد تشکیک کند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال وقتی انسان به خود آید و متوجه شود ماوراء این بدن، خودی را احساس می‌کند که همه‌ی احساسات را به آن خود نسبت می‌دهد مجبور است وارد این اندیشه شود که وجهی از او در صحنه است که غیر از تن اوست، همانی که تن را با همه‌ی مکانیسم‌اش احساس می‌کند، هرطور هم که توجیه کند باز با خودش طوری روبه‌رو است که به خودش علم دارد و همیشه با خودش می‌باشد چه بدن داشته باشد و چه بدن نداشته باشد، حال با چنین خودی که بی‌بدن هم خودش است چگونه به‌سر ببرد؟ با خاطری مغشوش از عالم کثرت یا با خاطری یگانه با علم وحدت؟ شریعت آمده است تا انسان بتواند با خدا به‌سر ببرد که عین وحدانیت است چه بدن داشته باشد و چه نه. مگر بنا است کسی که خود را به خوابی زده است را هم بیدار کنیم؟ موفق باشید
6555
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد درادامه سیروسلوک فردی دومقوله می باشدکه گریبان گیربنده شده است یکی فکرمشغول ودیگری خیال مغشوش که اگرچه خاستگاه انان نفس ناطقه می باشدولی فکرازعقل است وخیال از دل (به نظر بنده)باتوجه به مباحث معرفت نفس چگونه مشوددرطهارت انان کوشیدضمناازاینکه امکانی برای برقراری ارتباط با شمابرای ماشهرستانی ها فراهم اورده اید کمال تشکررادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نفس ناطقه یک وجه به سوی حق دارد – با توجه به این‌که حق عین وحدت و یگانگی است – و یک وجه به سوی بدن و امور مادی دارد که عین حرکت و کثرت است و لذا هراندازه حجاب‌های بین انسان و پروردگارش برطرف شود از اغتشاش فکری و خیالی آزاد می‌شود. عمده آن است که با رویکرد عبور از کثرت به وحدت عبادات خود را انجام دهیم. موفق باشید
6554
متن پرسش
سلام.حضرت استاد کتب انسانشناسی شما راخواندم.این پرسش برایم به وجود آمدکه وقتی تمام ادراکات را به من نسبت می دهیم پس من اصل ما می باشد واز سمتی می گوییم من می خواهم نفس ناطقه خود را بسازم وکامل کنم .آیا حقیقت وجودی من ورای نفس ناطقه است که او را هم به من نسب می دهیم.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه هستید که نفس ناطقه یک حقیقت وجودی است و هر حقیقت وجودی تشکیکی می‌باشد و دارای شدت و ضعف است و لذا مرتبه‌ی بالای آن بر مرتبه‌ی پایین آن اشراف دارد و می‌توانید از مقام بالاتر خود مرتبه‌ی پایین خود را ادراک کنید. گفت: «من آب شدم سراب دیدم خود را... دریا گشتم حباب دیدم خود را» چون هراندازه انسان به مرتبه‌ی بالاتر خود دست یابد ضعف مرتبه‌ی پایین‌تر برایش روشن می‌شود. موفق باشید
6552
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشی خدمت استاد گرامی واقعا میخواهم ازتون تشکر کنم به خاطر اینکه به همه سوالها پاسخ کامل و جامع میدید من یه جایی شنیدم زمانی امام زمان (عج)ظهور میکنن که ظلم و جور جهان رو فرا گیرد پس عده ای میگویند که بیاییم ظلم و جور را گسترش بدیم تا ظهور امام زمان(عج)زودتر رخ بدهد میخوستم ببینم نظر شما راجع این موضوع چیه؟وآیا ما با دینداری خودمون ظهور ایشان را به عقب نمی اندازیم(البته من اینها رو از یکی شنیدم که ایشان هم دلایلی برای اینکه نباید ما اینکار را بکنیم گفتن ولی تبدیل به یک شبهه بران شده ومیخواستم نطر شما رو بپرسم .ممنون)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایض نسبتاً مفصلی دارم و کتاب بر روی سایت هست. همین اندازه عرض می‌کنم ما با آمادگی خود امید وجود مقدس امام زمان‌مان«روحی‌لتراب‌مقدمه‌فداه» را جهت ظهور زیاد می‌کنیم. چرا ما سرباز آن عزیزان نباشیم برای ریشه‌کن‌کردن ظلم؟ مگر جز این است که حضرت غائب‌اند چون هنوز زمینه‌ی ظهورشان فراهم نیست و باید کسانی باشند که شایستگی سربازی آن حضرت را داشته باشند و زبان معرفتی حضرت را بفهمند؟ موفق باشید
6551
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار آقای طاهرزاده آیا برای سلوک تغییر شغل موبایلی و کامپیوتری نیاز است چراکه در روزهای جمعه و تعطیلات که با مردم سرو کله نمی زنم حضور قلب عجیبی دارم ولی در روزهای کاری خیلی کم می شود و حجاب دارم نمی دانم چکارکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در شغل خود انصاف را و خوش‌رویی را رعایت کنید تا شغل‌تان بستر سلوک شما شود. لازم نیست کاری که می‌فرمایید عوض کنید بالاخره امروز موبایل و کامپیوتر جزء مایحتاج مردم است. موفق باشید
6548
متن پرسش
باسلام؛استاد آیا در کنار سیرمطالعاتی توحیدی، شرح ادبیات را هم دنبال کنیم؟مثلا مثنوی؟ اگر جواب مثبت است کدام شرح؟ بنده شروح آقایان نثری ، فروزانفر،سبزواری را دارم اگر نظرتان بین این 3 شرح است بفرمائید اگر خیر لطفا معرفی بفرمائید.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ان‌شاءاللّه سیر توحیدی را تا نگاه عرفانیِ آن دنبال کنید خودتان مثنوی را با نظر به مبانی عرفانی آن متوجه می‌شوید . عموم شرح‌هایی که هست تنها در حدّ نگاه ادبیاتی به مثنوی است که در جای خود لازم است. البته شرح مرحوم سبزواری نظر به مبانی عرفانی مثنوی دارد و به همین لحاظ بهتر ما را به روح مثنوی نزدیک می‌کند ولی کافی نیست. موفق باشید
6547
متن پرسش
باسلام محضراستادطاهرزاده بنده دررشته روانشناسی کودکان استثنایی درمقطع کارشناسی ارشدمشغول تحصیلم امسال میخواستم به حوزه بیایم لکن حوزه موافقت نکرد که به طور همزمان مشغول تحصیل دردانشگاه وحوزه باشم ومجبور شدم ازشرکت درحوزه منصرف شوم سوال من اینست که 1_دراین 2سال چه کنم وچگونه خودرا برای حوزه آماده کنم 2_باتوجه به این که من ازکودکی فردی تقریبا منزوی بوده ام ودرتعامل بادیگران ضعف دارم صلاح است که به حوزه بیایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در طول تحصیل در دانشگاه کتاب‌های معرفتی و اخلاقی را مطالعه کنید خوب است. فکر می‌کنم اندیشه‌های قرآنی و روایی که در حوزه به‌دست می‌آورید روحیه‌ی ارتباط صحیح با دیگران را در شما تقویت می‌کند. موفق باشید
6546
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی از کتابهای خویشتن پنهان و ... استفاده کردم وبا توجه به اینکه شدیده احساس نیاز بهاصلاح اعمال و رفتارم میکنم به استحضار میرساند این حقیر دوسال قبل به مدت یکسال سحرها بیدار میشدم و نماز شب و...اما بعد از یکسال انقدر خواب بر من غلبه دارد که حتی نماز صبح هم گاهی خواب میمانم خواهش میکنم راهنمایی کنید چگونه بر خواب زیاد غلبه کنم حتی خوراکم را خیلی کم کردم اما فایده ای نداشت شاغل هستم تا قبل از این قضیه هیچ وقت نماز صبحم قضا نمیشد اما حالا ... در کتاب شما امده با فرمان دادن نفس ناطقه به بدن کم کم حاکمیت بر تن ایجاد میشود ایا میتوانم از همین روش تلقین و تذکر استفاده کنم کمی واضح تر توضیح دهید ممنون میشوم در پناه حق محفوظ باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» عرض کردم در کنار یک کار اخلاقی و معرفتی، ورزش را هم باید مدّ نظر داشته باشید. در مورد کتاب اخلاقی کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را پیشنهاد می‌کنم در آن حدّ که شاکله‌ی شخصیت خود را مطابق رهنمودهای امام الموحدین«علیه‌السلام» شکل دهید. موفق باشید
6545
متن پرسش
از کجا بفهمیم که وظیفه فعلی ما چیست و کدام کار بر کارهای دیگرمان اولویت دارد و به قول گفتنی دچار فتنه نشیم ؟ با توجه به این که کتاب هایی که در دانشگاه تدریس می شوند کتاب های دسته 2 یا 3 غربی هاست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اشاره‌های رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» به بهترین شکل وظیفه‌ی هرکس را روشن می‌کند به‌خصوص که در رابطه با دانشجویان نکات خوبی را هرساله متذکر شده‌اند. موفق باشید
6544
متن پرسش
سلام منظور از این که می گویند عجله کار شیطان است چیست؟ در ضمن کدام شتاب خوب و پسندیده است و کدام مذموم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حرکتی که توجه ما را از هدف الهی‌مان غافل کند شیطانی است و موجب رقابت و استعلاء بر دیگران می‌شود. موفق باشید
6543
متن پرسش
باسلام بنده مباحث معرفت نفس و ازبرهان تا عرفان و معاد را کارکردم ولی غرب شناسی شما را کار نکردم آیا جلسات پیراامون سلوک ذیل اندیشه امام شما که در قم برگزار می شود و صوتهایش را در سایت گذاشتند را گوش بدهم یابگذارم بعد از غرب شناسی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت لازم است که با مباحث غرب‌شناسی تا حدّی آشنا باشید تا معلوم شود این مباحث به کجا اشاره دارد. و از کجا با ید عبور کند. موفق باشید
6542
متن پرسش
با سلام و احترام در مورد تغییرات مخرب فرهنگی که هم اکنون و بی تعارف در جامعه بسیار زیاد بوده و به شدت در حال گسترش است، اغلب مسئولین و حتی حضرتعالی می فرمایید که اصلاح این امور با بخشنامه امکانپذیر نیست و نیازمند کار فرهنگی است که بنده هم قبول دارم و کاملا منطقی است. لذا سوال بنده این است که اولا منظور از کار فرهنگی از دیدگاه شما چیست و خواهشا به عنوان مثال چند مورد را نام ببرید. و ثانیا اگر همه ما می دانیم که کار فرهنگی نیاز است، پس چرا اقدام نکرده و تنها به شعار کار فرهنگی بسنده می کنیم. ممنونم یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بنا به توان و درک خود باید آنچه از دستش برمی‌آید انجام دهد. بنده همین کارهایی که می‌کنم را کار فرهنگی می‌دانم، ولی فقط این‌ها کار فرهنگی نیست بقیه‌ی عزیزان که در گوشه و کنار این کشور فعالیت می‌کنند هرکدام تکمیل‌کننده‌ی کار دیگری هستند. از هیئت‌ها بگیر تا بسیج و کانون‌های فرهنگی، همه تکمیل‌کننده‌ی همدیگر هستند. موفق باشید
6540
متن پرسش
سلام.لطفا فایل pdfانسان از تنگنای بدت تا فراخنای قرب الهی را برای دانلودقراردهید.
متن پاسخ
مسئول محترم سایت
6538
متن پرسش
سلام علیکم .امیدوارم حالتان خوب باشد .در سوال 6519 که از حضورتان داشتم احساس کردم انتهای سوال ناراحت و غمگین شدید .اول اینکه من منظور بدی نداشتم گاهی حرف ها در قالب کلمات بد جلوه میکنند شاید من بد منظورم را رساندم . آثار شما زندگی من را تا جایی عوض کرد مخصوصا نامه 31 نهج البلاغه و به هرحال اگر درشتی در سخن حقیر ملاحظه کردید ببخشید . من چون فعلا روی مبحث علم النفس کار میکنم سوالات مکرر پیش می آید حوزوی هم نیستم که از اساتیدحوزه بپرسم .دوستان حوزوی ام هم زیاد روی فلسفه کار نمیکنند.در حال حاضر چند سوال از خدمتتان داشتم گرچه تعداد سوالات زیاد و باعث مزاحمت .میخواستم سوالات را تقسیم کنم سپس بفرستم ولی باز دیدم همانقدر وقتتان گرفته میشود .شرمند ه استاد 1-ما نفس هایی به اسم نفس لوامه , اماره , ملهمه , مطمئنه , ناطقه داریم . میگویند نفس اماره مربوط به اخلاق است و نفس ناطقه مربوط به فلسفه . مگر خود حقیقت نفس واحد نیست ؟ پس این اسم های متنوع حالت مراحل مختلف کمال نفس را دارد یا منظور چیزه دیگر است ؟ یعنی باید از نفس اماره گذشت تا بتوانیم روی نفس ناطقه کار کنیم ؟ و نفس ناطقه چه رابطه ای با ملهمه و مطمئنه دارد . من کلا در این موضوع گیج شدم کمی میشود توضیح دهید 2-من در کتابی خواندم که بدن مرتبه ی نازله ی نفس است .این یعنی چه ؟ وقتی بدن در رحم مادر هست مدتی بدون روح و نفس به سر میبرد . اگر بدن نازله ی نفس است چرا از اول در معیت هم نیستند . بالاخره شما یک لامپ را که روشن بکنی در همان لحظه نورهایی با شدت و ضعف های مختلف در سراسر اتاق داریم .پس چرا بدن مدتی بی نفس به سر میبرد . 3-آیا پیامبر که به دنی فتدلی و کان قاب قوسین او ادنی رسید از ملک روح هم گذشت یا خیر ؟ یعنی بدون واسطه در محضر حضرت حق بود یا باز هم ملک روح بود ؟ 4-چرا خداوند ابتدا ملک روح را آفرید و در او بطور کامل تر از بقیه موجودات جلوه کرد و سپس انسان را از ملک روح آفرید ( و نفخت فیه من روحی ) چرا خود خدا مستقیم جلوه نکرد و انسان را بیافریند 5-آیا بقیه موجودات هم از جلوه ی ملک روح هستند یا جلوه ی خود خدا . مثلا وقتی کنار دریا می ایستی و در نگاه به بی کرانگی دریا یک خوفی درون انسان بوجود می آید و میفهمی اسم جلال بر دریا تجلی کرده و یا وقتی زیبایش را میبینی میفهمی اسم جمال تجلی کرده . حال این تجلی جمال و جلال برای دریا توسط همان ملک مقرب روح است یا توسط خود خدا . 6-وقتی خداوند می فرماید که إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ(فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى گوید: «موجود باش!»، آن نیز بى درنگ موجود مى شود)سوره یس آیه 82 . هرچیزی که کن فیکون باشد به امر پروردگار باید خالی از زمان , مکان , حرکت , تبدیل , ماده و.... باشد پس آیا هرچیزی که با کن فیکون بوجود آید مجرد است ؟ 7-ملک روح خودش مجرد است و اگر دریا و درخت تجلی صفات جمال و جلال هستند و این صفات از خدا به روح تجلی کرده و از روح به دریا و درخت تجلی کرده چرا آنها مجرد نیسند . مگر میشود از موجود مجرد موجود غیر مجرد پدید آید 8-با دوستم صحبت نفس میکردم . به او گفتم تو با چه چیزی فکر میکنی ؟ اگر راست میگویی اندیشه هایت را به من نشان بده ؟ ایشان معتقد بود که این اندیشه ها در مغز انسان ذخیره میشود و هیچ ربطی به نفس ندارد شبیه به یک هارد کامپیوتر که اطلاعات درونش ذخیره میشود و با یک ضربه دچار عیب میشود . همانطور که مغز انسان با ضربه از کار میفتد . این مساله را چگونه باید عقلانی برایش روشن کرد ؟ 9-در سوال 6519 فرمودید وقتی ملاصدرا می‌گوید هرگز روح انسان بدون جسم نمی‌شود و روشن می‌کند آن جسم از جنس روح است، بهتر متوجه می‌شویم حضرت صادق«علیه‌السلام» در آن روایت(الروح‌ جسم‌ رقیق‌ قد البس‌ قالبا کثیفاً " روح جسمی رقیق و لطیف است که در غالبی ضخیم و غلیظ (بدن) قرار گرفته است بحارالانوار 10-185) به کجا اشاره دارند.میشود کمی توضیح دهید . خب روح حتما باید جسم داشته باشد . در عالم ماده میشود همین بدن , در عام برزخ بدن مثالی , در عالم قیامت هم بدن خاص خودش را . ولی بازهم متوجه نشدم که جسم رقیق منظور امام صادق کدام جسم است .جسم مادی که رقیق نیست , جسم برزخی هم و اخروی هم که مثالی است و نه مادی که بتوان واژه رقیق را برآن حمل کرد . میشود کمی توضیح دهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز این‌طور نبوده که از صحبت شما ناراحت شده باشم. حقیقت این است که مشرب‌ها متفاوت است، همان‌طور که بعضی خراباتی و بعضی مناجاتی هستند. در امور معرفتی نیز همین‌طور است که مثال آیت‌اللّه بهاءالدین و حضرت امام را در عرایضی که داشته‌ام، زده‌ام که چگونه آیت‌اللّه بهاءالدین از مشرب آیت‌اللّه شاه‌آبادی نتوانستند استفاده کنند بدون آن‌که در سیر الی‌الحق ضرری کرده باشند 1- اگر به موضوع مورد بحث نگاه وجودی داشته باشیم می‌گوییم از جهت فلسفی به موضوع می‌نگریم زیرا فلسفه از موجود بما هو موجود سخن می‌گوید و اگر نگاه ارزشی به موضوع داشته باشیم می‌گوییم از جهت اخلاقی به موضوع می‌نگریم. نفس ناطقه پدیده‌ای است که دارای ابعاد مختلف می‌باشد از جهت وجودی، موجود مجردی است که «جسمانیة‌الحدوث و روحانیة البقاء» است ولی همین موجود دارای گرایش‌هایی است که منجر به ظهور نفس لوامه و یا نفس مطمئنه می‌شود 2- همین‌طور که متوجه شدید منظور آن نیست که بدن تجلی نفس است بلکه به این معنا است که بدن محل ظهور حالات و تدبیرات نفس می‌باشد 3- در مقام «دنی فتدلی» هیچ واسطه‌ای بین ذات رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» و حضرت حق نبود که به آن تجلی ذاتی می‌گویند و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن مرحله به رابطه‌ی وجودی که خدا با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داشتند و موجب ایجاد آن حضرت شدند، رسیدند که این بالاترین درجه‌ی ممکن برای بشر است و بحث آن را باید در تجلی ذاتی که در عرفان بحث می‌شود دنبال بفرمایید 4- لازمه‌ی وجود، تشکیکی‌بودن و مرتبه‌داشتن است و هر مخلوقی ظرفیت درک مرتبه‌ای خاص از وجود را دارد 5- همواره برای تجلی اسماء الهی واسطه‌ در میان است منتها آن واسطه‌ها مظاهر همان اسم‌اند و به همین جهت شما در مظاهر با نور همان اسم مرتبط می‌شوید 6- ظاهراً همین‌طور است 7- موجودات غیر مجرد مظاهراند و این غیر از رابطه‌ی وجودی است که بین عین وجود و سایر موجودات هست که در بحث برهان صدیقین بحث شده 8- در بحث ده نکته در معرفت نفس عرایضی داشته‌ام. ایشان را به آن مباحث راهنمایی کنید 9- نباید انتظار داشت ائمه«علیهم‌السلام» با واژه‌های ما سخن بگویند ما باید بتوانیم سخن آن‌ها را با مباحث فلسفی تطبیق دهیم. واژه‌ی بدن مثالی یک واژه‌ی فلسفی است وقتی دقت کنیم متوجه می‌شویم منظور حضرت از بدن رقیق تطبیق می‌کند با بدن مثالی، از طرفی ائمه«علیهم‌السلام» با نور شهود خود سخن می‌گویند و فیلسوف با تفکر انتزاعی خود سخن خود را بیان می‌کند، هرچه جلوتر برویم به نگاه ائمه نزدیک‌تر می‌شویم زیرا نگاه آن‌ها گزارش عین حقیقت است. موفق باشید
6537
متن پرسش
سلام علیکم در شرح دعای مکارم جلسه 24 که در صفحه اول قرار داده اید استاد فرمودند که مقاله زن اصلی ترین عنصر انقلاب اسلامی هم مقاله وهم فایل سخنرانی در مشهد داشته اند اما متاسفانه نتوانستم این مقاله و فایل صوتی را پیدا کنم اگر امکان دارد راهنمایی بفرمایید یا اینکه لینکش را در صفحه اول بگذاریدباتشکر فراوان والتماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاله‌ی زن؛ گمشده‌ی اصلی انقلاب اسلامی در سوال6275 هست. إن‌شاءاللّه مسئول محترم سایت دنبال می‌کنند تا صوت جلسه‌ی مشهد را نیز بر روی سایت بگذارند. موفق باشید
6536
متن پرسش
سلام در مورد سوالم درباره هبوط حضرت آدم،شما گفتید که مهم این است که بین آدمیت و حقیقت آدمیت تفکیک کنیم. آیا حقیقت آدمیت،همون مخلوق اول است که همه مخلوقات دیگه از تجلیات اون هستند؟؟؟ اگه اینطوره خب اول اون بوده و از تجلیات اون ملائکه و دیگر موجودات خلق شدند،پس چطوری خدا آدمیت را خلق کرد؟؟ میشه شما فرق مخلوق اول که در کتاب "انسان ازتنگنای بدن تا قرب الهی" آورده شده که همان نور محمد (ص) است را با حقیقت آدمیت و آدمیت بگید؟؟ آیا اینطوره که خدا مخلوق اول یا همان عقل کل(شرح جنود عقل و جهل) را خلق کرد و تجلی اول مخلوق اول،همان انسان کامل است که مصداقش اهل بیت هستند؟؟ ممنون میشم این مشکل ذهنی را برام حل کنید. یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید بین حقیقت با مصداق حقیقت باید فرق گذاشت. «اول ما خلق اللّه» حقیقتی است که آدمیت به عنوان خلیفة اللّه ظهور و مصداق آن است و از آن جایی که در حقیقت، ملائکه به تسبیح نور محمد و آل محمد تسبیح گفتند، در ظهور آن حقیقت به صورت آدمیت، ملا ئکه به آدم سجده کردند. نتیجه آن‌که روایات گاهی اشاره به حقیقت یک موضوع دارد و یک وقت به ظهور و مصداق آن و همان‌طور که اگر بین مفهوم و مصداق خلط شود عقل متوقف می‌شود، اگر بین حقیقت و مصداق آن خلط شود امکان ادامه‌ی فکر ضعیف می‌شود و لذا باید بین «اول ما خلق‌اللّه» که حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است با حقیقت آدمیت که مقام سجده‌ی ملائکه است خلط نکرد هرچند صورت تعین‌یافته‌ی «اول ما خلق اللّه»، انسان کامل یا حقیقت آدمیت است. موفق باشید
6534
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من قصددارم سیرکتب شمارا دنبال کنم ده نکته ازمعرفت نفس ازبرهان تاعرفان آشتی باخدارا کارکردم واینک به بحث معاد رسیده ام اما یکی ازدوستانم براین باور است که بایدبحث ها راموازی پیش ببرم مثلا معاد وانقلاب وتاریخ راباهم کارکنم لطفامن راراهنمایی فرمایید که چگونه سیرراکارکنم آیابه ترتیبی که هست برم جلویا بحث هار اموازی پیش ببرم لطفا پیشنهاد کتب راهم بدهید زیرا درسایت همه مباحث گنجانده نشده است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر معرفتی همان‌طور است که عمل کرده‌اید ولی خوب است که در کنار سیر معرفتی مباحث انقلاب اسلامی را هم کار کنید تا متوجه شوید در کجای تاریخ هستید و با بصیرت بیشتر جلو بروید. موفق باشید
6533
متن پرسش
باسلام اگر کسی دلتنگ اهل بیت علیهم السلام باشد وبخواهد از دنیابرود تازودتر خدمت آن ها برسد امکانش هست ؟!یعنی لذت های دنیا رنگی نداشته باشد برایش در مقابل بودن با پیامبر صلی الله علیه واله و امامان ومعصومین علیهم السلام در برزخ،نه اینکه بی احترامی به حکمت حق کند ومرگ را بطلبد..نه، اما میشود ادم به این شوق جان بدهدوبخواهد روحش سریع تر بپیوندد به ایشان..امکان عملی اش وجود دارد؟یعنی ان چوب(ستون) که از فراق نبی صلی الله علیه واله نالید ،می فهمید وما نمی فهمیم؟یعنی به آن چوب جواب داده شد و به ما جواب نخواهند داد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر داستان سهل بن حنیف انصاری را نشنیده‌ای؟ سهل‏بن‏حنیف انصارى که از دوستان عالى مقام على (ع) بود در کوفه وفات کرد، هنگامى که على (ع) از صفین به کوفه برگشتند سهل‏بن‏حنیف وفات کرده بود امام (ع) در ضمن سخنانى که در این باره بیان داشتند فرمودند: «لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَت‏»؛ اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم پاره‏پاره مى‏شود.حدیث فوق مى‏رساند که شخصیت اهل البیت (علیهم السلام) طورى است که اگر کسى بتواند با جنبه‏ى معنوى آن ذوات مقدسه مرتبط شود آنچنان جذب آن‏ها مى‏شود و آنچنان محبّت به آن خاندان در جانش شعله مى‏کشد که هرگونه انانیتى در او ذوب مى‏گردد، حتى بدنِ خود را نمى‏تواند تحمل کند. موفق باشید
نمایش چاپی