بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در مواد ثلاث موضوع بحث چیست؟ اگر مفهوم است، آن معنایی که مفهوم اسباب حکایتش می‌شود، اگر عدم باشد که سالبه موضوع است و اگر وجود باشد تقسیم اعم از موارد می شود (چون ممتنع هم دخیل می‌شود). در کل اگر قضیه ذاتیه منطقی باشد که حتما باید ذات داشته باشد، تقسیم بندی دارای اشکال می‌شود، و قضیه ازلیه هم که موضوعش معدوم است. خلاصه کلام که این تقسیم رابطه مفهوم با وجود و عدم به واجب و ممکن و ممتنع وقتی تام و درست است که اصلا امکان تقسیم وجود داشته باشد. وقتی موضوم معدوم است، دیگر چه تقسیم بندیی معنا پیدا می‌کند؟ متشکرم اگر جواب تفصیلی دهید.(و در ضمن قضیه ذاتی فلسفی رو بنده قبول دارم اما حکم به ضروری الوجود بودنش رو مورد سوال قرار دادم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امور، ورود چندانی ندارم. موفق باشید

39916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ممنونم از وقتی که می‌گذارید. چند روز است که نمی‌توانم این سوال را از خود دور کنم. که برای غزه چه کار می‌توان کرد؟ حمایت مالی؟ همین؟ چطور می‌شه با دیدن وضعیت مردم غزه زندگی کرد؟ چطور میشه کارهای هر روزه را انجام داد. مثل قبل. انگار نه انگار که کودکان غزه یا از گرسنگی و سرما شهید می‌شوند یا از بمباران و زیر آوار خانه ها. یا بدن هاشان به آسمان پرتاب می‌شود! چطور می‌توان زنده بود؟ اگر بخواهیم زندگی کنیم باید خود را به خواب بزنیم تا نفهمیم که مسلمانانی در غزه دارند زجر می‌کشند. اگر بخواهیم توجه کنیم به غزه... نمی‌دانم. چه‌کار می‌توان کرد؟! نمی‌دانم این اتفاقات ما را به چه چیزی فرا می‌خواند؟! کاش آوینی ای بود تا در روایتش نسبت ما را با این اتفاقات روشن کند. به قول حاج قاسم جنگ ما یک گنج بود. حالا هم همینطور، جنگ آمده است تا مردان مرد را بیازماید. ولی ما کجاییم؟ چه می‌کنیم؟ چه باید بکنیم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. یا باید در کنج خانه غفلت قایم شد و یا از غصه دق کرد، نه تنها غصه کشتار وحشیانه ای که رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد، نه! بلکه غصه جا ماندن از مسیر شهادت و تاریخی که مردم غزه دارند رقم می‌زنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در قضایای غزّه، واقعاً این باند تبهکار که بر فلسطین حکومت می‌کنند، از حد گذرانده‌اند تبهکاری را؛ واقعاً از حد گذرانده‌اند! بنده هیچ به یاد ندارم، سراغ ندارم این‌جور حرکتی را که متعمّدانه و با هدف‌گیری خاص، مظلومین را، کودکان را، مریضها را، خبرنگارها را، بیمارستان‌ها را، آمبولانس‌ها را بزنند؛ یعنی واقعاً این خیلی چیز عجیبی است، این خیلی شقاوت فوق‌العاده‌ای می‌خواهد که این باند و این گروه تبهکارِ خبیث [از آن] برخوردارند! به نظر من دنیای اسلام باید یک حرکتی بکند، یک کاری باید بکند. بایستی با یک هماهنگی خوبی ــ چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ سیاسی، چه در صورت لزوم از لحاظ عملیّاتی ــ دنیای اسلام مجتمعاً روی این مسئله فکر کنند و کار کنند. البتّه آنها منتظر تازیانه‌ی خدا هم باید باشند؛ یعنی این‌جور ظلم کردن، پاسخِ خداییِ سختی خواهد داشت ــ در این تردیدی نیست ــ ولی این [پاسخ الهی]، وظیفه‌ی مردم را، وظیفه‌ ما را، وظیفه‌ دولتها را کم نمی‌کند. خدای متعال کار خودش را می‌کند، ما هم باید وظیفه‌ی خودمان را انجام بدهیم.» و این‌جا است که اگر هر راهی برای کمک به آن مردم مظلوم پیش آید، وظیفۀ همۀ ما می‌باشد که کوتاهی نکنیم. ولی گویا خداوند شرایطی فراهم نموده است تا از یک طرف چهرۀ اصلی جبهۀ استکبار روشن و روشن‌تر شود و از طرف دیگر معنای امروزین حاکمان جهان اسلام روشن شود، تا معلوم گردد این نوع حاکمیت، امکان ادامۀ خود را از دست داده است و ما نیز باید آماده باشیم تا هر نوع امکانی که جهت این امر پیش می‌آید را استقبال کنیم. گویا خداوند در این شرایط اردۀ خاصی فرموده است تا هرکس امتحان شود. موفق باشید

38898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد بزرگوار: می‌بخشید مدتیست، همسرم درگیر بیماری صعب العلاجی شدند و پزشکان هم امیدی ندارند. اضطراب بالایی دارم و واقعا کم آوردم، غم زیادی بر دل و قلبم وارد شده. شما چه توصیه ای دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در این نوع سختی‌ها در دل انجام وظایفی که داریم از امتحان‌بودن این نوع مسائل غفلت نکنیم. عرایضی اخیراً در رابطه با سوره تغابن تحت عنوان «بسط وجود انسان در سایۀ بلا و ابتلا»https://eitaa.com/matalebevijeh/18004 شده است خوب است به آن عرایض توجه شود. موفق باشید

37085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا و لیس ...» در ذات خدا یعنی مقام غیب الغیوبی هم جاری است؟ اگر آری، کل الاشیا در آنجا یعنی جامع بودن چه چیزهایی؟ به سختی توانستم منظورم را برسانم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که گفته می‌شود «اتحاد بین ذات الهی و صفات او هست». پس در واقع در آن مقام همه اسماء به جامعیت، عین ذات می‌باشند. موفق باشید

35302
متن پرسش

سلام علیکم وقتتان بخیر: ان شاء الله سلامت و موفق باشید. علت اینکه در آثار شهید آوینی (ره) بویژه کتاب حلزون های خانه به دوش و ایضاً آثار و یادداشت‌های حضرتعالی چنین تعابیری مطرح می‌گردد که «روشنفکر در همه جای دنیا محکوم به سرنوشتی نهیلیستی است اما در این مرز و بوم، انتلکتوئل در مقام نفی می ماند و کارش به نفی در نفی و اثبات نمی‌کشد و به نحوی حتی منکر ذات خویش می‌شود»، چیست؟ با چه برهان و افقی از منظر حکمت معنوی شهید آوینی و حضرتعالی، این بحث که عاقبت محتوم همه روشنفکران که چه بسا بتوان از آنها بعنوان پیامبران عصر و گفتمان مدرنیته نام برد، نیست انگاری و نیهیلیسم است و در چنین فضایی غوطه ور می‌گردند، مطرح می‌شود؟ در خود جهان غرب کتبی مانند «روشنفکران و شکست در پیامبری» که دکتر حسین کچویان هم آن‌را ترجمه به فارسی کرده اند، مطرح شده و به نوعی دقت به این مسئله پیش آمده ولی شهید آوینی با آن بیان شورمندانه و حکیمانه شان و از دریچه حکمت معنوی انقلاب اسلامی، روزنه دیگر و متعمقانه تر از خود آنچه امروز بعض غربیان به‌ آن‌ توجه کرده اند را مطرح نمودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سوبژه‌شدن انسان است برای خود و این‌که در این منزل، اگر انسان با محتوایی درست به اصالت‌های انسانیِ خود جواب ندهد؛ مانند ظرفی است که تهی مانده است. در این رابطه مطالبی تحت عنوان «راز نیست‌انگاریِ بشر جدید و راه عبور از آن» تنظیم شده است و به صورت مقدمه‌ای در دو جلسه‌ای اخیراً باب آن باز شد https://eitaa.com/matalebevijeh/13805 و در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، بحثی با عنوان «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 عرضه شد. باشد که مقدمه‌ای گردد برای عرایضی که در پیش است. موفق باشید

35217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: نظر شما در مورد مستند عجیب بانو قدس و این تحلیل از مستند چیست؟ تحلیل مستند: مستند بانوقدس تصویر متفاوتی از خانواده امام خمینی ارائه می‌دهد. تفاوت همسر امام در مذهب و سیاست به وضوح توسط مستندساز تبلیغ می‌شود. بانو مذهبی بود اما نه آنقدر که قم و نجف را دوست داشته باشد و بلکه به قول عروسش مدرن بود و بیشتر علاقمند به تهران و پاریس بود. بانو نسبت به انقلاب هم دیرباور و کم‌اشتیاق است. فرزند امام، سید مصطفی هم شباهت‌هایی به مادر دارد؛ آنجا که وقتی امام اعتراضات به مصطفی به خاطر تحصیل دخترش در مدارس جدید را بیان می‌کند، پاسخ می‌شنود که من مصطفی هستم و ایشان روح‌الله! همسر مصطفی هم مانند بانو از خانواده‌ای مرفه است و جلوی دوربین غیرچادری است. اما این تنها نکته مهم مستند نیست. نکته مهم دیگر تسلیم بودن بانوست. صدای او در مستند شنیده می‌شود که اصلاً دعا نمی‌کردم! این ویژگی نه از مذهبی نبودن او بلکه از تسلیم بودن اوست که سالها برخلاف میلش با تسلیم زندگی کرد. در مستند می‌شنویم که ایشان بعد از ارتحال امام و وفات سید احمد مدام تکرار می‌کرد: دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود خواست مصطفی رزاق‌کریمی بیان شفاف تفاوت‌هاست و تحمل تفاوت‌ها به دلیل حاکمیت عشق. عشق زیاد میان بانو و امام و بين مصطفی و همسرش. آنچه که راز باقی ماند این است که اصرار و اشتیاق امام برای این ازدواج چه بود؟ اما در هر حال با دیدن این مستند می‌بینیم که چگونه عشق تفاوت‌ها را نادیده می‌گیرد و سختی‌ها را آسان کرده و انسان را تسلیم می‌کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستند مذکور را ندیده‌ام. ولی اینطور که شما می‌فرمایید باید قابل تأمّل باشد از آن جهت که حضرت امام خمینی بنا نداشتند که به جهان جدید پشت کنند، بلکه بنا داشته‌اند با هویت قدسی در همین جهان حاضر باشند. موفق باشید

34961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوار سلام و احترام: بنده نزدیک ده سال مادری داشتم که متبلا به سرطان بودند و دیدن رنج های ایشان به همراه سایر مشکلات خانوادگی، و در نهایت فوت ایشان منجر به افسردگی بسیار شدید در بنده شد. مدتی پس از فوت مادرم سعی کردم صبر پیشه کنم و با قرآن و امور معنوی به دنبال درمان خلأهای روحی خودم بودم، اما متأسفانه مدتی بعد به دلیل افسردگی شدید و تعدد مشکلات در زندگی نعوذ بالله دچار حس بدبینی به خداوند و کاهلی در انجام امور دینی شدم و بویژه کنترل طهارت چشم را از دست دادم و گناهانی را مرتکب شدم که تصور نمی‌کردم به آنها آلوده شوم. دانشگاه هم فضایی به شدت در نقد و انکار همه حلقه های اتصال معنوی از قرآن کریم تا مهدویت و ولایت فقیه را داشت و ناخواسته به تضعیف باورهای ما منجر می‌شد. همزمان با این اتفاقات دانشجوی بسیار موفقی بودم و اخبار مربوط به موفقیت هایم نقل مجالس شده بود و مستمراً شاهد پیشرفت در کارهایم بودم. به حدی که به دلیل موقعیت های شغلی خوب تصمیم به تأهل گرفتم. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا زمستان سال گذشته که مجدداً تصمیم به اهتمام در انجام امور دینی و معنوی گرفتم اما آن زمان شدیدا به وسواس فکری و عملی دچار شدم. تا حدی که مرا به بیقراری های شبانه و گاه بی خوابی های مطلق چند روزه کشاند. مدتی دچار وسواس سلامتی شدم و هر نوع تغییر در وضعیت جسمی ام را نشانه ای از ابتلا به یک بیماری تلقی می‌کردم. سپس به شدت دچار وسواس عملی در زمینه طهارت شدم، بگونه ای که در تمام نماز مشکوک به شماره رکعات و صحت اذکار بودم و از طرف دیگر هجوم افکار ناخواسته شیطانی سراسیمه ام می‌کرد. هر زمان می‌خواستم به یکی از ائمه اطهار (ع) متوسل شوم، افکار توهین آمیز ناخواسته حلقه اتصالم را دچار اختلال می‌کرد و هر زمان در خیابان گام می‌نهادم، هجوم افکار منفی درباره دیگران و تصویرسازی های ناپسند از آنان عذابم می داد. اساتید طب سنتی علت را غلبه سودا عنوان کردند و تدابیر سودازدایی را تجویز نمودند. اساتید طب مدرن هم تشخیصشان ابتلا به ocd یا اختلال وسواس فکری عملی اجباری بود. اما نمی دانم چرا تصورم این است که بیش از همه این وضعیت معلول مسائل اخلاقی و روحی بنده است و اگر درمانی اساسی می‌خواهم باید در این زمینه جستجو کنم. در ماه مبارک رمضان مدتی مصرف داروهای شیمیایی را کنار گذاشتم و با انجام برخی دستورالعمل‌ها الحمدلله باورهای دینی ام بسیار تقویت شد و حالم رو به بهبود نسبی رفت و آن تصاویر ناخواسته کمرنگ شدند، اما همچنان بی خوابی آزارم می‌دهد و باعث می‌شود حال معنوی برای عبادت و ذکر نداشته باشم. از طرفی هم دلم نمی‌خواهد به مصرف داروهای شیمیایی روی بیاورم. و هم از ظهور گاه و بیگاه افکار شیطانی ناخواسته مکدر و ناراحت می‌شوم. از طرف دیگر، بسیار اهل استماع موسیقی بویژه سنتی و عرفانی بودم، اکنون از صبح که بلند می‌شوم تا آخر شب انگار در مغزم قطعات پراکنده موسیقی به صورت غیر ارادی پخش می‌شود و از کنترل من خارج است. به این فکر می‌کنم که شاید نیاز است از موسیقی توبه کنم. در زمینه امور معنوی واقعا دچار حیرت هستم. نمی دانم این وضعیت را عقوبت گناه بدانم، امتحان الهی بدانم، یا سحر و چشم زخم تلقی کنم؟ یا چون فرد به شدت موفقی بودم و بعد یکباره بیماری شدید پیدا کردم را استدراج بدانم. در کلام اساتیدی چون جنابعالی هر کدام از این موارد دستورالعمل‌های جداگانه‌ای دارند و من نمی دانم به کدام عمل کنم. چون علت را نمی‌شناسم درمان را هم نمی‌دانم چیست. آیا مراجعه به اساتید حوزوی علوم غریبه را مفید می دانید؟ از جنابعالی درخواست دارم اول اینکه لطفاً بفرمایید برای درمان این احوال چه کارهایی باید انجام بدهم؟ دوم اینکه برای بنده دعا بفرمایید تا ان شاالله بازگشت سلامتی ام فرصتی باشد تا بتوانم در ادامه عمر گذشته ام را جبران کنم و ان شالله به حد لیاقت مصداق «قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي» باشم و البته نذر کرده ام در صورت شفا از بیماری تمام تلاشم برای تحقق این دعا باشد. در ماه رمضان مدام به این فراز دعا فکر می‌کردم: وَاَعِنّي بِالْبُكآءِ عَلي نَفْسي فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري فَمَنْ يكوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي و نمیدانم خداوند فرصت دیگری در اختیارم قرار می دهد یا خیر ان شاالله سلامت باشید و خداوند به حضرتعالی عمر با عزت بدهد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روحانیتی که بحمدلله در عمق وجودتان هست و مانع می‌شود از حقیقت منقطع شوید و باید شکر کنید؛ بنده اولاً: جهت شفای هرچه بیشتر جنابعالی دعا می‌کنم و ثانیاً: رجوع به علوم غریبه را قابل اعتماد نمی‌دانم و پیشنهاد می‌شود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن خود را وارد عالم مجرد خود بگردانید تا إن‌شاءالله به نتایج خوبی نائل شوید. موفق باشید

34662
متن پرسش

سلام بر شما: با توجه به اینکه در این شرایطِ بسی مشقت آورِ اقتصادی، افراد متدین نیز آه می کشند - و این قضیه ارتباطی به معاند و ضد انقلاب ندارد - مسئولین ما در مسیر ناامید کردن مردم در این زمینه قدم ها برداشته اند و البته که این مورد ۴۵ سالش در جمهوری اسلامی و ۲۵ سالش در رژیم پهلوی بوده است. دفاع از مواضع انقلابی در جایی که مشکل اقتصادی فوران می کند کار چندان ساده ای نیست زیرا «از هر در که فقر وارد شود، ایمان خارج می شود» و چون آرمان و هسته اصلی انقلاب اسلامی بر ایمان اسلامی استوار است، نمی توان انتظار همراهی مردمی را در این قضیه اقتصاد داشت. ظاهرا (اقتصاد، ایمان و انقلاب اسلامی) سه ضلع یک مثلث طلایی شده اند که اگر یکی نباشد دو تای دیگر به سختی بدست می آیند - که البته همانطور که آتش بدون اکسیژن خاموش می شود- اضلاع مثلث در هم تنیده انقلاب اسلامی هم با توجه به فنای اقتصاد، عملا خاموش می شوند. و این خاموشی همان خاموش شدن انگیزه و شور انقلابی مردمی در دل انقلاب اسلامی است. ولی اینگونه که نباید باشد! وقتی ایام الله آغاز تاریخی را نوید می دهد، قطعا خودِ «الله» برای استمرار نور خویش راهکار ارائه می دهد. راهکار اللهی در این موقعیت را چگونه باید کشف نمود؟ (یا اگر کشف کرده اید، چیست؟) زیرا حس می شود در حال حاضر مهم ترین رکن بقای ایمان در ذیل انقلاب اسلامی همین مسائل اقتصادی است. با تشکر 🌹

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که ما فعلاً در بستر مقابله با استکبار به مرحله جنگ اقتصادی با تمام شدیت آن وارد شده‌ایم. جنگ و جبهه‌ای که از درون از طریق غرب‌زدگان و از بیرون از طریق استکبار به ما و مردم ما حمله شده. به امید آن‌که اگر از طریق جنگ نظامی و یا حمله سایبری نتوانستند این انقلاب را که بنا دارد سرنوشت بشر را تغییر دهد؛ بشکنند، در جنگ اقتصادی آن را شکست دهند. غافل از این ‌که خداوند اراده دیگری دارد و بحمدلله با تلاشی که دولتمردان و نیروهای متعهد در انجام آن هستند، همانند فتح خرمشهر که بالاخره در جمع‌بندیِ نهایی با تفاوت نظری که نیروهای نظامی داشتند به نتیجه رسیدیم، در این جبهه نیز مطمئناً به نتیجه خواهیم رسید. همه عرض بنده آن است که متوجه باشیم در جنگ اقتصادی قرار داریم و خیانت‌های داخلی‌ها را نیز در مسیر قرارگرفتن در جبهه دشمن قلمداد کنیم که بنا دارند نظام را ناکارآمد نشان دهند. موفق باشید   

34562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: شیوه و سبک کار فرهنگی برای جوونای این نسل چگونه‌ست، چطور باید باشه!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» در این رابطه بتواند کمک کند که البته هر دو کتاب روی سایت هست. در ضمن عرایضی اخیراً تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوعی تاریخی در ۲۲ بهمن سال ۵۷» شده است که می‌توانید بدان رجوع کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12946 موفق باشید

34472

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: این درگه ما درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی باز آی. استاد ببخشید که مزاحمتون شدم. بنده از اون آدمهایی هستم که همش در حال گناه کردن هستم، بعد از گناه سخت پشیمان میشم استغفار می‌کنم، ولی بازم گناه می‌کنم، و بخاطر اینکه خدا فرموده از درگاه من ناامید نباشید بازم استغفار می‌کنم، ولی انگار دارم خدا رو مسخره می‌کنم، بنده سیر مطالعاتی شما رو هم گوش میدم، موقعی که احساس می‌کنم از لحاظ معنویت دارم به سوی خدا سیر می‌کنم، بازم تسلیم هوای نفس میشم. واقعاً از این وضع خودم خسته شدم، به خودم میگم یا بشو رومی روم یا زنگی زنگ، استاد یه راهنمایی به بنده حقیر کنید که بتونم از بند گناهان و نفس اماره نجات پیدا کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که شیطان در جواب حضرت حق می‌گوید: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» حتماً در راهی که آن راه به سوی تو ختم شود، می‌نشینم و سعی می‌کنم انسان‌ها را از آن راه منصرف نمایم. با توجه به این امر در نظر بگیرید که قصه هر رونده‌ای آن‌گاه که به سوی حضرت معبود در حرکت است، گرفتارشدن به این نوع گناهان است، برای آن‌که از ادامه مسیر مأیوس شود و با توبه، آری! با توبه، شیطان را باید مأیوس کرد و از شرّ گناهان آزاد شد. موفق باشید

34379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: کاش صوت‌هایی که بعضا توصیه می‌کنید گوش بدیم را می‌دادید رفقا تا بزارند روی سایت. مثلا در یک صوتی اشاره به درسگفتار هگل دکتر خاتمی در قم کردید ولی ما صوتش را پیدا نکردیم. اصلا کاش می‌شد کانالی برای درسگفتارهایی که مد نظرتان هست تشکیل می‌شد تا بقیه هم استفاده می‌کردند. حس می‌کنم صوت هایی که بعضا شما دارید را نشه راحت پیدا کرد. لذا نشرش مفید است. ان‌شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این کار مشکلی است ولی باید فکر کنیم ببینیم چه راه حلی برایش می‌توان در نظر گرفت. موفق باشید

34336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: امسال که به لطف خدا قسمت این کمترین شد در سالگرد مرد بزرگ حاج قاسم عزیز حضور داشته باشم و فقط به قصد در راه بودن هم باشم شعری از حافظ در جوار آن بزرگوار آمد که گفتم شاید خوب باشد برای شما هم بفرستم: سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم / که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم / عبوس زهد به وجه خمار ننشیند مرید / خرقه دردی کشان خوش خویم شدم / فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست کشید / در خم چوگان خویش چون گویم / گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید / کدام در بزنم چاره از کجا جویم / مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی / چنان که پرورشم می‌دهند می‌رویم / تو خانقاه و خرابات در میانه مبین / خدا گواه که هر جا که هست با اویم /  غبار راه طلب کیمیای بهروزیست / غلام دولت آن خاک عنبرین بویم / ز شوق نرگس مست بلندبالایی / چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم / بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک / غبار زرق به فیض قدح فروشویم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حرف در رابطه با این غزل بسیار است. حقیقتاً حاج قاسم همان پیاله‌ای است که نسیم حیات را بر جان‌ها می‌وزاند و راهی است تا پیر مغان که مولای‌مان باشد، دری به روی‌مان بگشایند. موفق باشید

33998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله سلام علیکم: چگونه می توان از خدای ذهنی عبور کرد و به خدای واقعی رسید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس» این مسیر شروع می‌شود و سپس با «برهان صدیقین» و درک وجود خود و ربطی که آن وجود به عین وجود دارد؛ إن‌شاءالله انسان خود را در آغوش خدا احساس می‌کند. موفق باشید

33757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: اشخاصی نورانی مثل شهید حججی یا حاج قاسم با شهادت جریان مثبت در جامعه ایجاد می‌کنند در مورد مهسا امینی که با مرگش فتنه به پا می‌شود. آیا می‌توان با اطمینان گفت ایشون شخصیت پلیدی داشته یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در این موارد نباید قضاوتی داشته باشیم. به خودشان مربوط است. موفق باشید

33672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی با سلام وعرض خدا قوت به استاد بزرگوار حاج آقای طاهرزاده: سوال بنده این است که در جایی بیان کرده بودید قریب به این مضمون که نماز خوب نمازی است که اسما الهی در آن فرو بریزد حال این حقیر سوالم این است از کجا بفهمیم که اسما در نمازمان فرو می ریزد؟ آیا شاخصه و ملاک خاصی وجو د دارد برای فهم این مطلب؟ ثانیا از کجا بفهمیم که کدام اسما بر ما تجلی می کند و این تجلی را چگونه قوی تر کنیم؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که با رویکرد نظر به حضرت حق به لطف الهی وارد نماز شوید از آن‌جایی که قرآن در مورد خداوند فرمود: «له الأسماء الحسنی» خود به خود تجلیات اسماء بر قلب نمازگزار جاری می‌شود. ۲. شاید این مربوط به ما نباشد از آن جهت که حضرت خداوند است که می‌داند ما ظرفیت کدام اسم و نیاز به کدام نور را داریم. موفق باشید

33506

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم عین وجود مثلاً عین درخت است اما درخت، عین، عین وجود نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. اساساً درخت، ماهیت است و ربطی به وجود ندارد. موفق باشید

33083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: بنده طرحی دارم در مورد آموزش و پرورش کودکان دبستانی. در این طرح هرگونه تدریسی فقط با هنر مثل موسیقی، تئاتر، گیم، نقاشی و سایر هنرها انجام می شود. حضرتعالی نظرتان در مورد این طرح چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید کاری کرد تا وضع آموزش کودکان‌مان از این حالت خشک و منجمد خارج شود و فکر می‌کنم این نوع ابتکاراتی که می‌فرمایید لازم است ولی بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. خوب است با کسانی که در این مورد صاحب‌نظر می‌باشند طرح‌های خود را ارائه دهید. موفق باشید

39926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

یه سوال دارم از کتاب خویشتن پنهان: در صفحات ۲۳۹ و ۲۴۰ اشاره شده به اینکه اگر درجه وجودی انسان، شدید بشه که از عالم ملکوت هم بالاتر بره، قبض روح توسط خود خداوند انجام میشه و نه تجلی نور حضرت عزرائیل علیه السلام ۱۴ معصوم بزرگوار که درجه وجودیشون از همه بالاتر هست درسته؟ طبق این مطلب، خود خداوند قبض روحشون رو انجام میده درسته؟ اگر درسته پس اون موضوع که میگن حضرت عزرائیل علیه السلام به شکل پیرمردی اومدن و از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اذن گرفتن برای قبض روح، چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به آن روایات که می‌فرماید خود خداوند اولیای خود را قبض روح می‌کند؛ می‌توان به این نتیجه رسید که حضرت حق با نور قابض خود در جلوۀ عزرائیل «علیه‌السلام» به ظهور می‌آید و این قبض، غیر از قبضی است که نسبت به بقیه پیش می‌آید که متوجۀ نور قابض حضرت حق نمی‌شوند. موفق باشید

39904
متن پرسش

سلام استاد: من سوالم رو کوتاه می‌کنم که کمتر مزاحم شوم. متن های شما رو در مورد آینده انقلاب خواندم ولی آینده ایران برای من پر از ترس و نگرانیست! زبانم لال بعد فوت رهبری عزیز چه بلایی سر ما خواهد آمد، خداوند ما رو چگونه امتحان می کند! امتحانهای آخر الزمانی رو چگونه طی خواهیم کرد! این افکار حرکت رو از من گرفته و بی اندازه نگرانم کرده، با توجه به اینکه می بینیم که چه گرگ هایی در کمین هستند و از طرفی ما و جامعه چقدر ناشکر نعمت های انقلاب و اسلام هست، و از طرفی فوت کثیری از علما و خالی شدن زمین از آنها استاد ما می گفتند دوران امام سجاد پیش روی ماست. لطفا یاری بفرمایید حقایق رو از دل واقعیت ها ببینم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آغاز تاریخی بیندیشید که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آغاز نمود. یگانه مردی که بی‌نظیر بود و همان تاریخ در ادامۀ خود مردی از همان جنس را در ادامۀ آن تاریخ به ظهور آورد. و این یعنی آن آغاز، جهانی را مدّ نظر آورده است که موانع بزرگ جبهۀ مخالف، قدرت نفی آن را ندارد زیرا حکایت، حکایتِ به ظهورآمدنِ جهانی است که مردان آزاده در جستجوی آن بودند و به خوبی با آن موانع در هر چهره‌ای که باشند – اعم از متحجّرین و یا روشنفکرها-  مقابله می‌کنند و زندگی جز مقابله با همین موانع نیست. از این جهت باید به سَبکی فکر کرد که نیروهای حزب الله باید ذیل حضرت روح الله و حضرت امام خامنه‌ای، روز به روز بهتر و بهتر در مقابل ما قرار می‌دهند. و این است سبکِ خاصی که جریان حزب الله جدا از متحجّرین و روشنفکران غرب‌زده مدّ نظر دارد. موفق باشید         

36578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: استاد اصولا چقدر به خواب می‌توان اعتماد کرد؟ من بشدت گرفتارم. از مریضی لاعلاج و واقعا دشمنی بیخود دیگران با من و ناسازگاری در زندگی زناشویی و هرچی فکرش رو بکنی. یک صدایی بدون اینکه شخصی رو ببینم در خواب به من گفت ذکر لاحول ولا قوة الا بالله را بگو. آیا میشه به اینجور خوابها بها داد؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که آن ذکر، ذکر خوبی است ولی نه به اعتبار آنکه در خواب به شما گفته اند زیرا در روایات به ما متذکر شده اند به خواب نباید اعتنا کرد. موفق باشید

36357
متن پرسش

مجله سیاست‌نامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از دکتر رضا داوری اردکانی را روی جلد برد و با تیتر «فیلسوفِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفت. دکتر داوری در واکنش به این مجله در یادداشت کوتاهی نوشت: «من در درون شکست نخورده‌ام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کرده‌ام.» ایشان در ادامه این متن صراحتاً اعلام می‌کند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاست‌نامه یادداشت‌های تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! متن مقاله در کانال وارستگی منتشر شده است: https://eitaa.com/varastegi_ir/691 جناب استاد اگر یادداشت را خواندید ممنون می‌شوم نظر خود را بفرمائيد. باتشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد فرموده‌اند یادداشت‌های تنهایی ایشان بوده حاکی از آنکه سخنان و نگاه ایشان به عالَم و آدم، بسیار بیش از آنکه مدّ نظرها است می‌توانست مفید و کارساز باشد و در دل آن یادداشت، گویا استاد از خود پرسیده باشند چرا در این مورد شکست خورده‌اند؟! و کسانی که استاد را می‌شناسند می‌دانند که این نوع سخن‌گفتن، دأب ایشان است. ولی به نظر بنده اگر دکتر داوری فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار است، بیش از آنکه فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار باشد، فیلسوف فردای ما می‌باشد با تأثیری بسی بیشتر. زیرا در بستر انقلاب اسلامی با هویت جهانیِ این انقلاب  و این‌که باید این انقلاب، سرنوشتِ بشر گرفتارشده به نژادپرستی غربی را تغییر دهد؛ این دکتر داوری است که در آن بستر برای آن‌هایی که می‌خواهند با عقل جهانی، انقلاب را بیان کنند، حرف‌ها دارد، همان‌طور که برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیق‌ترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری می‌باشند. به یاد آورید وقتی آن‌طور که شایسته بود جناب مارتین هایدگر را پاس نداشتند. شاگرد چینی هایدگر این‌طور می‌گوید: وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم: «منکیوس می‌گوید: وقتی آسمانیان اراده می‌کنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارند، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده می‌کنند، رگ و پی‌ و استخوانی‌های او را می‌پوسانند و کالبدش را به مشقت دچار می‌کنند و اعمال و آثارش را بی‌حرمتی می‌کنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، می‌آموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات می‌گیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بی‌دردی و لذت و تن آسایی است.»  و بنده حقیقتاً هرچه بیشتر در جناب آقای دکتر رضا داوری تعمق و تأمّل می کنم، بیشتر احساس می نمایم که قلب او مهبط الهام فرشتگان است و می‌توان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت و مگر می‌شود چنین مردی نسبت به غوغاسالاران، گمنام و غریب نباشد؟!!! طوبی للغربا.

 بنا به گفته آقای دکتر سید مهدی ناظمی قره باغ : دکترداوری تلاش می‌‌کند به خوانندگانی که در آینده دارد اعلام کند که هیچ وقت «او را جدی نگرفته‌اند»؛ نه حاکمان و نه مخالفان ایشان. بنابراین هر چیزی که ممکن است مخالفانش درباره او بگویند از همین‌جا ریشه می‌گیرد که آنها هیچ‌ وقت «دکتر داوری‌اردکانی فیلسوف» را نخوانده‌اند. موفق باشید  

35022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. در کنار سیر مطالعاتی که به عنوان مباحث معرفتی دنبال می کنیم (که البته به خودی خود موجب سلوک است) برای اینکه حالاتی که برای انسان پیش میاد رو بشناسیم و به طور کلی راه سلوک رو بدانیم چه مباحثی را دنبال کنیم؟ باید شرح مقالات دنبال شود یا منازل یا مبحث دیگری به این منظور کارساز است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام خوبی خود را دارند و می‌تواند راه‌گشا باشند. چقدر خوب است اگر بتوانید در ابتدا با مباحث «مقالات» شروع کنید و سپس به «منازل‌السائرین» بپردازید. موفق باشید

34990

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

جناب آقای طاهرزاده سلام و درود: شما را به امام زمان قسم، به امام حسین قسم درد مردم را به گوش این رهبر برسانید. یکسر به خیابانها بزنید به بنگاه املاکی ها سر بزنید به درد دل مردم توجه کنید مگر شما عارف نیستید؟ به داروخانه ها تشریف ببرید به بیمارستان ها مگر شما از درد دل مردم خبر ندارید؟ بخدا قسم این تشکیلات دست همه ظالمان تاریخ را از پشت بستند. شما هم علنا حمایت میکنین یک مقدار درد دل مردم را به گوش مسوولین برسانید این هم کمتر از عرفان نیست. مردم دیگر توان ندارند. از دین بریدن، ایام تعطیلات امامزاده ها خلوت بود، نماز جماعتها خلوت شده بهترین ذکر خدا و عرفان حقیقی همین است الهی به حق امام حسین کسانی که به مردم ظلم می‌کنند و دین و عقیده مردم را به بازی گرفتند و آن هایی که حمایت می‌کنند به سزای عمل خودشون برسند هرچه سریعتر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که متوجه هستید بالاخره عده ای زالوصفت داخلی همراه با دشمنان اسلام بنا دارند نگذارند مردم ارزش این انقلاب اسلامی و ولایت فقیه را بچشند. ولی مطمئن باشید «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» و این جا است که صبر و شکیبایی و مقاومت برکات خاص خود را دارد، ان شاء الله. موفق باشید

34949

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: نظرتان در مورد نسبت بین اخلاق و دین چیست؟ آیا دیدگاه استاد پناهیان در این زمینه درست است؟ آیا اخلاق همان دین نیست؟ آیا تقوا (که آقای پناهیان روی ش خیلی تاکید دارند)، رعایت اخلاق نیست؟ خدا به شما خیر کثیر عنایت کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲۱)  پس با حضور در میدان دینداری، شخصیت انسان، شخصیتی می‌شود که خود را نسبت به دره‌های سقوطِ انسانی حفظ می‌کند و این همان تقوا است و این همان دین است و دین و اخلاق و تقوایی که موجب بصیرت انسان می‌شود. موفق باشید

34883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ارادت و ضمن قبولی طاعات: با توجه به احادیثی مثل «اول ما خلق الله روحی» آیا این روح همان حیقیقت نوری اهل بیت (ع) و پیامبر(ص) می باشد؟ و اینکه اگر این روح همان حقیقت ست چرا در شب قدر نازل می شود؟ منظور از نازل شدن چیست؟ مگر همیشه این حقیقت موجود نیست چرا باید بر قلب پیامبر نازل شود؟ مگر همیشه پیامبر (ص) در اتصال با حق (واسطه فیضی) نیست؟ و اینکه نسبت حقیقت نوری اهل بیت (ع) با این روح در آیات و روایات چیست؟ چرا در سوره قدر می فرماید ملائکه و روح (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ) نازل می شود ولی در سوره نحل می فرماید ملائکه به وسیله روح (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ...) نازل می شوند؟ تفاوت و جدایی این دو مسئله در چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در شب قدر، اولیای الهی با نزول ملائکه و روح در نزد خود و در باطن خود، بیشتر و بیشتر حاضر می‌شوند و این در واقع، نوعی نزول یا سیر به باطن به حساب می‌آید. ۲.  شب قدر دارای ظرفیت فوق‌العاده‌ای است که حتی روح هم نازل می‌شود، روحی که از سایر فرشتگان برتر است حتی به نعبیری فرموده‌اند: اعظم فرشتگان است. و لذا در آیه  (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ) متذکر این امر است که در غیر از شب قدر، بعضاً به نورِ روح، سایر فرشتگان نازل می‌گردند. موفق باشید

نمایش چاپی