بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12903
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد مي خواستم نظرتان را در مورد جشن هاي مولودي كه براي إمامان مي گيرند بدانم. آيا در سيره و روايات جشن براي ولادت معصوم آمده است؟ أيا اين شكل مولودي خواندن و كف زدن مناسب آن حضرات مي بأشد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که امامان خواسته‌اند برای هماهنگی با شخصیت متعالی آن‌ها در غم آن‌ها غمناک و در شادی آن‌ها شاد باشیم و با توجه به این‌که تولد آن عزیزان زمانی است با ظرفیت خاص، که زمینه‌ی اُنس با حق در آن فراهم است، شادی ما در تولد آن‌ها یک نحوه عامل اُنس بیشتر ما با حضرت حق است، خوب است که شاد باشیم. ولی به شکلی که شئونات اسلامی و وقار ایمانی مدّ نظر قرار گیرد وگرنه نفس کف‌زدن چیز بدی نیست. موفق باشید

12511

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیم: طاعتتان مقبول. سوالی داشتیم در خصوص «رساله ذهبیه» دو نفر از اساتید طب سنتی با معرفی که ارائه می شود نسبت به رساله ذهبیه ایراد وارد می کنند می خواستم نظر حضرتعالی را در این زمینه جویا بشویم. «استاد حکیم محمد عبادیانی استاد و متخصص طب سنتی می‌گوید که «رساله ذهبیه» به دلیل مشکلات سندی و به‌ویژه مشکلات محتوایی نمی‌تواند از امام رضا (ع) و هیچ شخص معصوم باشد و این رساله احتمالا برساخته شخصی طبیب یا طبیب‌نما و یا توطئه‌ای از مأمون برای مخدوش کردن چهره آن حضرت و بهره‌برداری‌های سیاسی بوده است. عمل به برخی از دستورهای این رساله نیز خطرناک است.» دکتر حسن حاج طالبی (دارای مدرک دکترای پزشکی) از معدود پزشکانی هستند که در زالو درمانی علمی تحقیقات گسترده ای را انجام داده اند و از زالو درمانی برای ده ها هزار از بیمارن خود استفاده کرده اند و یافته های بسیار با ارزشی را بدست آورده اند که در دنیا اولین بار است. ایشان یک کلینیک درمانی علمی و تحقیقات بیش از 10 سال تحقیق و پژوهش یکی از پزشکان ایرانی (دکتر حسن حاج طالبی) در مورد بیش از 4000 سال تغذیه سالم ایرانیان است. خیلی ببخشید وقتتان را گرفتیم از خدواند متعال طول عمر و سلامتی برای حضرتعالی و دست اندرکاران گروه فرهنگی المیزان داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر هم که سند آن روایت معتبر هم باشد چون رساله برای شخص خاص نوشته شده است و در شرایط خاص بوده است نمی‌توان آن را به راحتی برای عموم تعمیم داد. موفق باشید

11661
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا این درست هست که در آن 10-12روزی که پیامبر در بستر بیماری بودند جناب ابوبکر به جای پیامبر نماز را اقامه می کردند؟ اگر درست هست حکمت این که در آن روز های اخر این کار انجام شد چه بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات موجود در این رابطه متناقض‌اند و عموماً عایشه دختر ابابکر آن‌ها را مطرح می‌کند، این است که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با ضعف شدیدی که داشتند خودشان به مسجد آمدند و نماز را اقامه کردند. خوب است در این مورد به سایت «پرسمان دانشجو» مراجعه فرمایید. موفق باشید

10587
متن پرسش
با سلام و احترام: آنگونه که بنده از مباحث شما متوجه شده ام معیار زهد در زندگی این است که هیچ چیزی بیش از نیاز خود نخواهد و هر چه که انسان بیش از نیاز خود داشته باشد مانع سلوک او خواهد بود. در مقابل نظر دیگری نیز که ظاهرا طرفداران بیشتری دارد وجود دارد که انسان هر چه داشته باشد اشکالی ندارد لازم نیست انسان به حداقل ها اکتفا کند و معیار زهد آن است که انسان به آن دلبستگی نداشته باشد. خواهش من آن است که بفرمایید در زندگی فردی و در تمدن اسلامی کدامیک از این دو باید معیار قرار گیرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در نگاه سلوکی باید ذهن خود را از زیر بار ثروت‌هایی که بدان نیاز نداریم آزاد کنیم، ولی این بدین معنا نیست که پول غسل و کفن خود را هم در دست نداشته باشیم. و از طرفی در نگاه تمدنی نیز باید قدرت تمدن‌سازی خود را رشد دهیم حتی اگر به معنای داشتن امکاناتی است که لازمه‌ی آن تمدن است نباید به اسم زهد، قدرت تحرک خود را در تحقق اهداف خود از بین ببریم.
9151
متن پرسش
از این جملة شما که فرمودید: «وقتی در هر حرکتی قوه‌ها به سوی هدفی خاص در حال تبدیل‌شدن به فعل هستند، می‌گوییم محال است غایت مفقود باشد.»، حقیر اینطور برداشت کردم که منظورتان از «غایت» در همان جملة «غایت مفقود، محال است.»، علت غائی نیست، بلکه غایتی است که حرکت به سمت آن انجام میشود. اگر منظورتان این است، واضح است که این مسأله درست است. اما برخی مثالهایتان خیلی از این مطلب دور است؛ مثال «گل ابتدا در ذهن باغبان هست بعد در خارج محقق میشود» حاکی از این مطلب است که شما غایت را به معنای «علت غائی» گرفتهاید. لذا اگر منظورتان از «غایت» آن چیزی است که قرار است به آن برسیم، دیگر نباید مثال باغبان را بزنید و این که غایت، از قبل در خارج هست. در این بیان، غایت هست، اما بالقوه، قرار است به آن برسیم و بالفعل شود. طبق این بیان، وجود امام زمان حیّ هم یک غایت بالقوه است و لذا لازم نیست که همین الآن بالفعل هم موجود بوده و به دنیا بیاید. پس حتی اگر غایت را به این معنا بگیریم (به معنای چیزی که باید به آن برسیم)، باز نمیتوان از طریق «غایت مفقود محال است» وجود امام زمان حیّ را عقلاً ثابت کرد!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غایت نسبت به آن موجودی که حرکت می‌کند بالقوه است و سعی می‌کند با تبدیل قوه‌ها آن را در خود بالفعل کند ولی در خارج وجودِ بالفعل دارد که موجودِ دارای حرکت به سوی آن حرکت می‌کند. در مورد انسان کامل هم قضیه از همین قرار است که غایت هر انسانی نسبت به انسان کامل، بالقوه است و سعی می‌کند خود را به انسان کاملی که به صورت بالفعل در عالم هست نزدیک کند. فکر می کنم مطالعه بدایه الحکمه در این موارد کمک کند. موفق باشید
8877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
هوالحکیم با سلام خدمت استاد بزرگوار و عزیر جناب آقای طاهر زاده. اشک بر امام حسین (ع) چه تاثیراتی از نظر روحی و روانی بروی انسان می گذارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بر روی سایت؛ مقاله‌ای تحت همین عنوان در یادداشت‌های ویژه داریم. در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نیز نکاتی عرض شده. موفق باشید
7404
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرامی ، جمعی از طلبه ها و دانشجوهای قم هستیم که با دغدغه فهم و ترویج گفتمان فکری انقلاب اسلامی موسسه ای به نام "عصر گذار" تاسیس کرده ایم و در حال فعالیت هستیم. مسئله نسبت ما با ولی فقیه و رسیدن به یک دستگاه جامع فهم کلام رهبری که به دور از تفسیرهای سلیقه ای باشد، مار را برآن داشت تا سلسله جلساتی را در موسسه برگزار کنیم تا با همفکری هم بتوانیم برای سوالات خود در این زمینه جوابهایی پیدا کنیم. در این راستا کتاب سلوک ذیل شخصیت امام (ره) با توجه به انس برخی دوستان با مباحث شما مورد بحث و بررسی قرار گرفت و سوالاتی در رابطه با نظریه اشراقی که حضرتعالی مطرح کرده اید پیش آمدکه محضرتان عرضه می داریم امیدواریم با جواب های شما افق های بلندتری پیش رویمان باز شود. مقدمه : از آنجائیکه ما در فضای نظام ولایت فقیه تنفس می¬کنیم و دوره تاریخی ما مصادف است با حرکت نورانی انقلاب اسلامی که مبنای آن ولایت حکم الهی بر مناسبات انسانی است و از طرفی در دوران غیبت قرار داریم لذا مسئله ولایت فقیه ، جایگاه آن ، نسبت ما با آن و تأثیر و تأثّر آن بر حرکت عمومی زندگی بشر معاصر و ... از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. ضرورت ارتباط مستحکم با ولایت از طرفی و امکان برداشت¬های مختلف و بعضا سلیقه¬ای از کلمات ولی ما را با انبوه سؤالات مواجه کرده¬است. برآنیم تا با کمک دوستان فضایی سامان دهیم تا با همفکری هم بتوانیم افقی در جهت حل سؤالات بیابیم. سؤالات اولیه: 1- نسبت حوزه تفکر و تحلیل¬های فردی اشخاص با کلمات رهبری چیست ؟ مثلا اگر متفکری در موضوعی نظرش خلاف رهبری باشد آیا این اختلاف نشان می دهد که آن متفکر ذیل رهبری تفکر نکرده است؟ آیا اگر کسی ذیل رهبری سلوک کند لزوما باید در عرصه اندیشه ورزی و تولید فکر هم نظر با ایشان باشد؟ 2- نسبت تفکر با جایگاه ولایت فقیه چیست ؟ یعنی آیا ولایت فقیه صرفا یک منصب مدیریتی و اجرایی است و لزوما در حوزه اندیشه ورود متفکرانه ندارد یا خیر ولی فقیه شأن تفکری و اندیشه¬ای هم دارد ؟ ثمره سؤال این است که آیا برخورد ما با کلمات رهبری از منظر تفکر باشد یا مدیریت اجرایی کشور ؟ آیا اگر رهبری یک متفکر حوزوی یا دانشگاهی بودند در مسائل فکری همین طور حرف می زدند که الان حرف می زنند؟ آیا می شود گفت بسیاری از کلمات و تحلیل های رهبری از جایگاه سیاسی و مدیریتی است و به خاطر قرارگیری در چنین منصبی و به اقتضای امر سیاست است و لزوما هست ها و نیست ها را مطرح نمی کنند بلکه به اقتضای سیاست ورزی و حرکت جامعه به سمت آرمانها، کلماتشان ناظر به بایدها و آرمانهاست؟ مثلا اینکه رهبری می فرمایند ملت و جامعه ما روز به روز بصیرتر و فهمیده تر شده و ایمانشان بیشتر شده و در کل رشد کرده اند آیا واقعا چنین است؟ یا نه چون می خواهند به مردم امیدواری دهند اینطور صحبت می کنند. 3- آیا مواضع رهبری در زمینه¬های تمدنی مثل علم ، تکنولوژی ، غرب و ... کاشف از نظر ایشان در حوزه اندیشه است یا خیر صرفا در مقام گذار و اجرا مطرح شده است ؟ مثلا آیا این درست است که بگوییم رهبری ماهیت تکنولوژی که ذاتا شیطانی است را می دانند و قبول دارند منتها برای اینکه امت اسلامی را از این جهنم تکنیک نجات دهند مجبورند امت را به پیشزفت علمی و تکنیکی تشویق کنند؟ یعنی قائل به یک نحوه دوران گذار هستند؟ با توجه به اینکه ظهور کلمات رهبری در باب علم و تکنیک بد بودن ذاتی علم غربی و تکنولوژی را نمی رساند، می توان گفت رهبری اساسا تکنیک را از منظر غرب شناسانی مثل هایدگر نمی نگرند و صرفا یک ابزار که هم استفاده خوب می شود کرد و هم استفاده بد ،می دانند؟ 4_ آیا برخورد ما با کلام رهبری به مثابه کلام معصوم است ؟ یعنی آیا تمام مواضع و بیانات رهبری دارای نکته و تحلیل و معناست ؟ اگر چنین است چه روش و دستگاهی برای فهم درست و منطقی و اصولی کلمات رهبری وجود دارد که دچار خطا و برداشت های سلیقه ای نشویم و به مراد اصلی ایشان برسیم؟ مثلا برای فهم کلمات معصومین قواعدی مثل اصول فقه یا روشهای تفسیری و ... تدوین شده است آیا برای فهم کلمات رهبری چنین دستگاهی موجود است؟ 5-آیا بیانات رهبری دارای ظاهر و باطن است ؟ ظهور کلمات رهبری حجت است؟ یا باید به دنبال پشت صحنه ها و مصلحت ها و ... بود که اثر آن این است که باعث می شود تفسیر کلام رهبری جایگاه پیدا کند و بحث اساسی شکل می گیرد که چگونه و با چه دستگاهی باید این امر صورت بگیرد؟ 7_ مقدمات خارجی لازم برای فهم عام و خاص ، محکم متشابه و ... کلام رهبری چیست ؟ 8_ موانع و آسیب¬های موجود در مسیر فهم صحیح کلام رهبری چیست ؟ تفسیرهای متفاوت و بعضا متضادی که در سطح عموم نخبگان و حتی فضای نخبگانی خاص ولایی شکل می گیرد به چه دلیل است و چگونه می توان این مسئله را حل کرد؟ ................................................................................................................. این ها سوالاتی است که در شروع این هم اندیشی وجود داشت و البته دارد و با ارائه کتاب سلوک و ولایت فقیه امام (ره) و نظرات اندیشمندان دیگر در جلسات موسسه سوالات دیگری هم اضافه شد مثل: سوالات مربوط به نظریه اشراقی بودن جایگاه امام و ولایت فقیه: شما می فرمایید که حضرت امام (ره) با توجه به ویژگی های شخصیتی و سیر وسلوک الهی که داشتند توانستند قلب خود را مستعد پذبرش حقیقت انقلاب اسلامی و درادامه مدیریت آن بکنند و خداوند این حقیقت را بالاجمال به قلب ایشان اشراق کردند. و در کتاب توضیح می دهیدکه اشراق به چه معناست و تفاوت آن با تعقل چیست اینکه در اشراق تمام حقیقت و نه قسمتی از آن و به نحو جامعیت ونه مجموعیت بر قلب سالک راه تجلی می کند و از بالا افاضه می شود به خلاف تعقل که با تفکر و از پایین حاصل می شود . 1- حال سوال این است که با اشراق حقیقت انقلاب به قلب امام ،چه اتفاقی درامام می افتدآیا امام درتمام موضع گیری ها،تصمیمات ،ارائه راهکارها،مسائل خرد و کلان و ... بر اساس این اشراق عمل می کردند که نتیجه بگیریم هیچ خطایی در آنها راه ندارد و یا اینکه صرفا نوری درقلب ایشان روشن شده بود ولکن ایشان به مدد اجتهاد فقهی نظرداده و عمل می کردند یعنی در مدار ولایت فقه گام بر میداشتند نه اینکه بااتصال به غیب انکشافاتی رخ داده و نظر بدهند.البته منکراین نیستیم که درموارد متعددی امام رفتارهایی را از خود بروز می دادند که نشان از روح توحیدی ایشان داشت ولی بحث کلی است صغری : نحوه ارتباط امام با انقلاب و مدیریت آن اشراقی است کبری : در اشراق تمام حقیقت بالاجمال بر قلب سالک وارد می شود و سراسر وجود اورا با این نور پیوند می دهد و شخصیتی اشراقی از او می سازد و باعث میشود حرکات و سخنان و شخصیت او راه بری امت کند. نتیجه : پس امام که شخصیتی اشراقی است باید در تمام حرکات و سکنات مربوط به انقلاب به نحوه ای از عصمت رسیده باشند چون اشراق این طوراقتضایی می کند. در حالیکه هم خود امام این طور ادعایی ندارند( نقل به مضمون از کتاب ولایت فقیه :کسی توهم نکند که این جایگاه یعنی ولایت فقیه مقام معنوی برای کسی میآورد) و هم جاهایی به اشتباهاتشان اعتراف کرده اند مانند قضیه بازرگان یا بعد از قضیه قطعنامه که فرمودند" اگر می دانستم که مردم این طور وارد صحنه می شوند قطعنامه را نمی پذیرفتم" اشاره به هجوم مردم به جبهه ها در عملیات مرصاد.اگر امام به غیب وصل بود قاعدتا باید از قلوب مردم باخبر می بود و طور دیگری تصمیم می گرفت. 2- در مورد حضرت آقا که قائلید مفصل امام و ادامه دهنده مکتب اشراقی ایشان هستند چه باید گفت؟ آیا ایشان هم ارتباطشان با انقلاب و مدیریت آن و مواضع و بیاناتشان اشراقی است؟ اینکه حضرت آقا در مسئله جمعیت می فرمایند اشتباه کردند و از تاریخ عذرخواهی می کنند با مسئله اشراق چگونه جمع می شود؟ حضرتعالی در سایت در جواب فرموده اید که در مسائل کلان و مرتبط با جهت گیری ها اشراق می شود و نه در همه امور. این سخن با فرمایش شما که می فرمایید در اشراق همه حقیقت بالاجمال نازل می شود بر قلب ولی، ناسازگار است چون مگر مسئله مهم جمعیت جزو حقایقی نیست که می بایست بر قلب ایشان نازل می شد. 3- آیا اشراق همان کشف و شهود عرفانی است؟ 4- نسبت اشراق با فقه و تصمیمات مبتنی بر دستگاه فقهی ولایت فقیه چیست؟ 5- آیا اشراق در ولایت فقیه شرط است؟ امام (ره) در کتاب ولایت فقیه شرایط ولی فقیه را فقاهت و عدالت می دانند و حرفی از حالات عرفانی و اشراقی و ... نمی زنند و جایگاه ولایت فقیه را مجری احکام اسلام می دانند و داشتن مقامات عرفانی را شرط نمی دانند.آیا اشراق در مفهوم عدالت اخذ شده است؟ 6-در صورت ملتزم شدن به نظریه اشراق با این فهم ما از بحث شما که ولی ارتباط وجودی با حقایق می گیرد و حقایق بر قلبش تجلی می کند خطا و اشتباه چگونه و با چه فرآیندی توجیه می شود؟ ریشه خطا در ولی اشراقی چیست؟ و چرا ایجاد می شود؟ 7-جایگاه استفاده ولی از نظرات کارشناسی چیست؟ نسبت نظرات کارشناسی با حقایق اشراق شده بر قلب ولی چیست؟ آیا مانند حکم و موضوع فقهی است؟ به عنوان نمونه آیا نظرات کارشناسی متفکرین در مسئله غرب شناسی روی شناخت رهبری از ماهیت تمدن غرب اثر دارد یا نه رهبری به واسطه درک الهی و اشراقی و الهامات، ماهیت غرب را شناخته اند؟ 8-آیا اشراق مطرح شده توسط استاد همان قاعده لطف است؟ تفاوت ها و شباهت ها چیست؟ 9- دایره ولایت پذیری ما تا کجاست؟ آیا تفاوتی بین ولایت پذیری در حوزه مسائل کارشناسی و فکری مثل تولید علم، مهندسی فرهنگی و ... و مواضع و احکام حکومتی و سیاسی رهبری وجود دارد؟ اگر کسی در حوزه اندیشه به این جمع بندی رسید که مثلا در مسئله غرب نگاه باید کلی باشد و خوب و بد کردن غرب درست نیست و یا مهندسی فرهنگی راهکار درستی نیست یا موارد دیگر، در اینجا ولایت پذیری او چگونه تعریف می شود؟ 00000000000000000000000000000000000با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حضور اشراقی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تاریخ جدید نیاز به تبیین بیشتری دارد که سعی شده در متن پیاده‌شده‌ از جلسات 3 و 4 شرح کتاب سلوک در مدرسه‌ی معصومیه مطالبی را عرض کنم. امیدوارم آن متون آماده شود زیرا تا حدّی موضوع را روشن می گرداند. با این‌همه تصور می‌کنم با جواب به سؤالاتی که فرموده‌اید تا حدّی بتوان موضوع را روشن کرد. 1- اگر بپذیریم انقلاب اسلامی یک تقدیر الهی است جهت تجلی نور توحید به صورت خاصی که این عصر و زمان اقتضاء می‌کند و رفتار و گفتار رهبری«حفظه‌اللّه» در حال حاضر مظهر آن تقدیر است، می‌پذیریم که تنها تفکری تفکر است که در ذیل این تقدیر قرار داشته باشد. زیرا امام معصوم به ما فرموده‌اند: «عَلَى الْعَاقِلِ أنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه‏» پس آن کسی عاقل و اهل تفکر است که بفهمد ما در چه شرایط تاریخی قرار داریم و رجوع او به حق در این زمان همراه با رجوع او به تقدیری باشد که حضرت حق اراده کرده و این شخص «مُقْبِلاً عَلَى شَأنِهِ» باشد. یعنی بر اساس شناختی که از زمانه‌اش پیدا کرده با حادثه‌ها و اتفاقات روبه‌رو شود و در همین فضا نیز سخن بگوید. بدین لحاظ نمی‌توان جز در این فضا تفکر را تفکر دانست 2- ولیّ فقیه آن انسانی است که مددهای الهی که خداوند بنا دارد به انسان این دوران برساند، از طریق او می‌رساند. چیزی که شما در تجربه متوجه‌ی آن هستید که چگونه با یک صحبت، همه را به تعادل لازم در راستای اهداف متعالی توحیدی این دوران برمی‌گردانند. بنابراین هرگز نمی‌توان جایگاه مدیریتی ایشان را از جایگاه هدایتگری ایشان جدا کرد و حقیقتاً با توجه به نوری که در افق تاریخ می‌نگرند می‌فرمایند: جامعه‌ی ما روز به روز بصیرتر می‌شود 3- بنده نیز همین‌طور فکر می‌کنم که ایشان متوجه ذات تکنولوژی هستند، ولی همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 7390 عرض شد؛ ایشان به عنوان رهبری آگاه متوجه است چگونه این ملت را جلو ببرد که از روح غربی عبور کنیم و البته این بدین معنا نیست که حتماً ایشان باید تماماً نگاه هیدگر را پذیرفته باشند 4- ما از طریق انقلاب اسلامی متوجه اهدافی شده‌ایم که در این عصر باید دنبال کنیم و ملاک صحت یا عدم صحت یک سخن به‌خصوص سخن رهبری با نظر به نزدیک‌کردن یا دورکردن ما در رابطه با آن اهداف معلوم می‌شود و در همین رابطه است که حتی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند: این ملت راه خود را پیدا کرده و اگر من هم برگردم این ملت برنمی‌گردد 5- با نظر به اهداف انقلاب که عبور از ظلمات مدرنیته و برگشت به اسلام و توجه به انقلاب مهدوی است می‌توانیم سخنان اجمالی رهبری را نیز درست تفسیر کرد، زیرا هیچ حکیمی نیست که بالاخره در سخنانش محکم و متشابه نباشد و ما باید متشابهات را بر اساس محکمات معنا کنیم 7- به نظرم در قسمت 5 جواب دادم 8- موانع فهم سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» و امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»، در غفلت از جهت‌گیری کلی انقلاب است. همان‌طور که اگر در قرآن از توحید غفلت کنیم از جایگاه بسیاری از آیات غفلت می‌کنیم. در مورد سخنان امام و رهبری باید روح تقابل توحید با شرک همواره مدّ نظر باشد. در مورد سؤالاتی که در رابطه جایگاه اشراقی‌بودن حضرت امام فرموده بودید: 1- عنایت داشته باشید اشراقی که بر قلب یک انسان می‌شود با توجه به این‌که آن یک حالت حضوری است و مثل علم حصولی نیست عملاً در ایشان یک احساس خاصی در نظر به اهدافی متعالی پدید می‌آید و لذا نتیجه‌ی آن صغری و کبری شما درست نیست چون برای رسیدن به آن اهداف متعالیِ حضوری باید از فکر خودش استفاده نماید و به کمک مصداق‌هایی که گمان می‌کند در راستای آن هدف است جامعه را به آن هدف نزدیک کند که در این رابطه ممکن است اشتباه کند ولی به این دلیل اشتباه خود را می‌فهمد که نور اشراق در نظر به اهداف متعالی را همواره مدّ نظر دارد و این را در امام رهبری نیز ملاحظه فرمودید که چقدر راحت متوجه اشتباه خود شدند 2- باز تأکید می‌کنم وقتی گفته می‌شود در اشراق همه‌ی حقیقت بالإجمال بر قلب ولیّ نازل می‌شود، در همان رابطه آن ولیّ خدا به خودآگاهی لازم می‌رسد و در فهم آن حقیقت منوّر به نور الهی است، ولی در راه‌کارهای رسیدن به آن حقیقت باید با عقل خودش و همفکری با دیگران کار را جلو ببرد، این برای هر رهبر الهی مصداق دارد حتی برای انسان‌های معصوم 3- آری! اشراق یک نوع کشف و شهود است مطابق طلب و ظرفیت سالک 4- نفس اشراق ربطی به جایگاه ولایت فقیه ندارد. ولیّ فقیه موظف است بر اساس روش‌های مشخص حکم خدا را در بستر اصول عملیه استنباط کند 5- همین‌طور است 6- فکر می‌کنم جواب این سؤال در جواب‌های قبلی روشن شد 7- ولیّ فقیه در کلیّات عبور از غرب و تشخیص روح غرب در تاریخی که شروع شده به نور الهی منوّر است، ولی در رابطه با راه‌کارهای لازم کارشناسان می‌توانند به کمک ولیّ فقیه بیایند 8- بستگی دارد که قاعده‌ی لطف را چطور معنا کنیم. اگر مطابق این قسمت از روایت معنا کنیم که حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ.فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ.فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ» اگر خداوند بنده‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینه‏ى او را گشاده مى‏گرداند. تا در مدیریت خود کوچک‏ترین لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد.در نتیجه آنچنان توانا مى‏شود که در جواب‏گویى به هیچ نیازى در نمى‏ماند و غیر از صواب از او نخواهى یافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏گیرد.» آری مطابق قاعده لطف است. 9- عموماً هنر ما باید در کشفی که اولیاء الهی – مثل رهبری عزیز – دارند این باشد که چشم خود را متوجه اشاره‌‌ی آن‌ها به آن حقیقت بیندازیم تا حتی جایگاه نگاه کارشناسی خود را در آن ببینیم. این از جهت نگاهی که بنده به موضوع دارم، ولی حضرت آقا خودشان به عنوان فقیه معتقدند هرکس حق دارد نظر کارشناسی خود را ولو مخالف نظر رهبری نظام باشد، اظهار کند. این روشن است که عرفای بزرگ همه در تاریخی که در آن قرار داشتند به ملاقات حضرت اللّه نایل شده‌اند و هرکدام مطابق ملاقاتشان حق را درست می‌نمایانند ولی از آن‌جایی که حضرت اللّه در ظرف زمان‌ها و تاریخ‌های مختلف مطابق آن تاریخ و آن زمان جلوه‌ی خاصی دارد، ما در جلوه‌هایی که آن بزرگان می‌نمایانند اختلاف می‌یابیم. آن‌ها همه درست می‌گویند و همه حقیقتاً به ملاقات خدا رفته‌اند و گزارش آن ملاقات را مطابق تاریخ و زمانه‌ی خویش به بشریت تابانده‌اند. حال سؤال بنده آن است: امروز ما در کدام بستر می‌توانیم به ملاقات خدا برویم تا خدا نیز به ملاقات ما آید و خدایی را جستجو نکنیم که به ملاقات عرفای بزرگ در گذشته رفته است. بحث در نقطه‌های مشترک این ملاقات‌ها نیست، بحث در جلوه‌های خاص این دوران است که ما را با خدای حضوری مرتبط می‌کند و سرمایه‌های مشترک را نیز به صحنه‌ی امروز تاریخ ما می‌آورد. همه‌ی عرض بنده آن است که رابطه‌ای بین تفکر و زمان هست که اگر بتوانیم تقدیری را که در زمان ما جاری است احساس کنیم تفکر شروع می‌شود و اگر بتوانیم ماوراء آنچه ظاهر است با آنچه تفکر در اختیار ما می‌گذارد مأنوس شویم حضوری در تاریخ زمانه‌ی خود احساس می‌کنید که چون هوای تازه می‌خواهد تاریخ جدیدی را بسازد و شما از حضور در این فرایند محروم نمی‌شوید. به شرطی که احساس خود را از چهارچوب مفهوم به چیزی بالاتر معطوف داریم که آن «وجود» است. در آن حال با انسانی سخن می‌گویید که در حال ظهور است و نه با انسانی که دوره‌اش گذشته، و آن‌وقت روشن می‌شود حرکتی که در تاریخ خود نیست نمی‌ماند همان‌طور که حرکات شاه و صدام نماند. به نظر شما چه کسی در دوران خود زندگی می‌کند؟ آن کسی که با وضع موجود همرنگ است یا آن‌هایی که نسبت خود را با تاریخی که شروع شده، تعریف کرده‌اند؟ شهدای عزیز ما نسبت جاری‌شده در تاریخ را با تذکر حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شناختند و همرنگ تاریخی شدند که با وجود خود باید احساس می‌کردند و احساس کردند. آن‌ها چون می‌خواستند باشند متفاوت از ظاهر زمانه‌ی خود شدند و مسئولیت تحقق تاریخی که شروع شده است را به گردن دیگری نینداختند، مسئولیت دوران خود را به تنهایی به دوش کشیدند. این درک دیگری است از زمانی که در آن زندگی می‌کنیم. و معنای سلوک در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام همین است و بس. موفق باشید
7220
متن پرسش
با سلام و خدا قوت استاد گرامی سوالی داشتم که مدتیست ذهنم را مشغول کرده و آن سوال اینست که این روزها همه به بیانات و کلام حضرت امام و مقام معظم رهبری مراجعه می کنند ولی نکته اینجاست که گویی مرگ مولف رخ داده و هر کس هرچه می خواهد برداشت می کند. یک بار دیگر این سوال را از شما پرسیدم و فرمودید باید به طور قاعده مند به بیانات رهبری و امام مراجعه کرد؛ سوال من این است که این قاعده چیست و چه پارامتر هایی دارد؟ چه بکنیم که بازیچه سیاست بازان که می خواهند سخنان این دو بزرگوار را مصادره به مطلوب در راستای اهدافشان بکنند، نشویم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود ما با دقت سخنان امام و رهبری را دنبال کرده باشیم به‌خوبی متوجه می‌شویم چگونه سیاست‌بازان جایگاه آن سخنان را رعایت نکرده‌اند. موفق باشید
5879
متن پرسش
سلام استادمن دررشته ی فنی مهندسی مشغول به تحصیل هستم واینقدراینده ی شغلی ورسیدن به یک سمت عالی برایم مهم شده که تحصیل رابه خانه داری ترجیح میدهم!خیلی دوست دارم درس خواندنم برای خدا باشدولی ازطرفی اینکه دیگران مرادکتریامهندس صداکنندوبدانندمن دربهترین دانشگاه درس میخوانم برایم ارزش شده بدون اینکه خودم این وضعیت رادوست داشته باشم به نظرشماچه کنم که ازاین اخلاق رذیله دورشوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: یک دور خود را به دستورات اخلاقی که از طرف ائمه«علیهم‌السلام» رسیده بسپارید و بنده پیشنهاد می‌کنم روایت «یابن جُندب» را دنبال کنید که بنده شرح مختصری برای آن داشته‌ام. موفق باشید
5035
متن پرسش
سلام علیکم.خسته نباشید جناب استاد طاهرزاده. سوالی داشتم از جنابعالی. استاد چاره‌دان در جلسه‌ای که طلاب و دانشگاهیان در آن شرکت داشتند چند جمله فرمودند که جنابعالی نظرتان چیست؟ جملات را بسط دهید.1- اولیاء الهی از هوالاول، هوالآخر، هوالظاهر، هوآلباطن است و چون مظهریت این را دارد ابدیت را می بیند. انسانی که عالم مادیت برون آمد تا برزخ انسان که هیچ تا قیامت انسان را دیده است، چون که قیامتش قیام در همین دنیا قیام کرده است. 2- انسان در عرف عرفان مظهر مقام جامعیت الهی و صفات الهی دارد ولی درتمدن ظلمانی فرهنگ مدرنیته و در عرف آن منسوخ شده نگاه ماتریالیستی است.3- مهم‌ترین چیزی که انقلاب اسلامی را با خطر مواجع کرده است علوم سکولار است در سینما، سیاست، اخلاق، دانشگاه، اداره‌جات، موسسات علمی نفوذ کرده است. علم سکولار انسان را در عرف فرهنگ مدرنیته سوق می‌دهد. سالک الی الله با توجه به جنبه و ذات قدسیِ عرفانی خود از تمام بندهای ناسوتی برون می‌آید. البته ایشان مباحثات جدیدی هم گفتند که در آینده از جنابعالی سوال خواهم کرد. لطفاً مبسوط جواب دهید. ایشان از کسانی است که بارها فرمودند که از نوجوانی در بیعت علامه حسن زاده آملی هستم. نظرتان در مورد استاد چاره‌دان چیست؟ ایشان از مرتبطین با استاد علامه حسن زاده آملی است. نظر ایشان در مورد جنابعالی هم که وب همیار ولایت که از وب های فرمانده در عرصه جنگ نرم هست جای تأمل دارد و عمیق است. نظرتان را مبسوط بیان کنید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سؤال اول را به طور مفصل در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» دنبال فرمایید آن جا سخن رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بحث می‌شود که چرا حضرت می‌فرمایند: «الآن قیامتی قائم» هم‌اکنون قیامت من قائم است 2- همین‌طور است، چون قرآن برای انسان مقام خلیفة‌اللهی قائل است و به آدم به عنوان خلیفة‌الله، تمام اسماء را آموخت. موضوع را در کتاب «انسان و خلافت الهی» از آیت‌الله شجاعی دنبال بفرمایید 3- حرف درستی است، خطری که آینده‌ی انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند نگاه سکولاریستی به عالم و آدم است. مبسوط آن را در کتاب «تمدن‌زایی شیعه باید دنبال بفرمایید 4- بنده وبلاگ همیار ولایت را دیدم، کار مفیدی بود ولی با استاد چاره‌دان آشنایی ندارم. موفق باشید
4327
متن پرسش
سلام. دختری هستم 26ساله.حدود یک سال است عقد کرده ام. ولی به دلیل مشکلات اقتصادی همسرم هنوز نتوانسته ایم زندگی مستقلی را شروع کنیم.پدرم فرد ثروتمندی است .اما او وبرادرانم اعتقاد دارند که پدر فقط در مورد مسائل مادی پسران بعد از ازدواج موظف است و در مورد دختر و داماد وظیفه ای ندارد و اگر هم کاری انجام دهد لطف کرده.نظر اسلام در این مورد چیست؟آیا اسلام در مورد کمک به معاش پس از ازدواج همانند ارث بین پسر و دختر تفاوتی قائل است؟ باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌خیال ثروت پدرتان شوید. ثروت شما آن چیزی است که خداوند در دست شما قرار داده و تنها از این طریق راه صحیح را می‌توانید طی کنید. رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِی أَیْدِی النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُه»‏ هرکس چشم‌اش به چیزهایی باشد که در دست مردم است، اندوهش طولانی می‌شود و غیظ‌اش هرگز شفا نیابد. موفق باشید
3734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند اینجانب جوان 16 ساله ای هستم که علاقمند می باشم شما یکی از خاطرات دوران جوانی تان را برایم تعریف نمائید و اگر توصیه مهمی دارید برای موفقیت من در زندگی خوشحال می شوم ارائه فرمائید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) شاید در آن قسمت از سایت که مصاحبه‌ای با بنده در مورد زندگی‌ام شده بتوانید جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید
2778
متن پرسش
سلام استاد خوبم من مسئله ی قضا و قدر را در اتفاقات و رخداد های زندگی متوجه نمی شوم. فرض مثال در مسئله تصادف دانش آموزان راهیان نور آیا این اتفاق بهر حال رخ می داد یا اینکه تنها به خاطر چند لحظه غفلت یک نفر خداوند جان 24 نفر دیگر را می گیرد؟ و اگر راننده در آن لحظه دقت لازم را داشت این اتفاق نمی افتاد؟ لطفاً راهنماییم کنید. تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از خودت بپرس آیا می‌شود خداوند سرنوشت 24 انسان را در دست یک راننده‌ی بی‌احتیاط قرار دهد؟ درست است که ما باید کار راننده را تقبیح کنیم ولی در یک سطح دیگر نباید از برنامه‌های خداوند در عالم غافل باشیم. آری چون تقدیر الهی برای آن جوانان آن بوده که به عالم دیگر منتقل شوند خداوند در این مسیر قرارشان داد که به این صورت کار انجام گیرد. قرآن می‌فرماید: «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ....» هر جا باشید، مرگ شما را درمى‏یابد؛ هر چند در برجهاى محکم باشید! موفق باشید
1631

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه ** فوری ** سلام خدمت استاد چند سوال مطرح است راجع به انتخابات؛ دوستان اگر در هر کدام از این سوالات، نکته ای به نظرشان می رسد، آن را بگویند، ممنون می شوم: 1- صلاحیت را چقدر باید فردی دید و چقدر جریانی؟ من الان بعضاً مواجه هستم با یک دو راهی: در بین دو نامزد در کل حزب اللهی، به شخص توانمند و باعرضه و موثری که به جریان صحیحی تعلق ندارد (در داخل جریان های موسوم به اصولگرا) رأی بدهم و تلاش کنم که رأی بیاورد یا به شخص متوسط و کم توان تری که به جریان صحیحی تعلق دارد و خودش صاحب نظر نیست، اما به خاطر اعتمادش به شخص توانمندتر و تیزبین تری (نسبت به آن شخص اول)، در نهایت رأیش در مجلس، دو برابر کردن رأی آن شخص تیزبین تر می شود؟ 2- در انتخاب ها باید بیشتر به اینکه یک نامزد چقدر تیزبین است و بهتر انتخاب می کند توجه کنیم یا این که چقدر اهل ایده و طرح و برنامه دادن است؟ 3- اگر اطمینان داشته باشیم که یک نفر که در مجموع او را شایسته ی رأی دادن می دانیم رأی می آورد، اما به صلاح نظام بدانیم که او با رأی کمتر رأی بیاورد (مثلاً رأی اول شدن او در شهر را دارای تبعات بدی در آینده بدانیم)، آیا شرعاً می توانیم به او رأی ندهیم؟ 4- ما چقدر باید برای رأی گفتمانی دادن ارزش قائل شویم؟ یعنی اگر تحلیل مان این است که اولاً تفاوت گفتمانی بین دو گروه وجود دارد (این نافی این نیست که هر دو گروه، خیلی جاها در عمل، رفتار قبیله ای از خود نشان داده باشند)، و ثانیاً الان مهم تر از اینکه چه کسانی وارد مجلس شوند، این است که کدام گفتمان در جامعه غالب شود، و احتمالاً مسیر ریاست جمهوری آینده را شکل دهد، آیا می توانیم با توجه به این دغدغه راجع به آینده ی نظام، برای رأی به یک گفتمان، به لیست یک گروه رأی دهیم؟ 5- آیا باید فقط به نامزدهایی که به ارجحیت قابل توجه آنها نسبت به دیگر نامزدها رسیده ایم، رأی بدهیم، یا باید لیست مان (30 نفر) را پر کنیم و علاوه بر آنها، بر اساس همین که گمانمان این است که شخصی (نامزد الف) از دیگری (نامزد ب) ولو نه به حد قابل توجه بهتر است، به آن شخص (نامزد الف) هم رأی بدهیم؟ 6- آیا باید حداقلی از صلاحیت را برای نامزدها قائل باشیم تا به آنها رأی بدهیم (مثل انتخاب امام جماعت بین یک جمع، که اگر هیچ یک از افراد جمع، شرط عدالت را نداشته باشند،باید نماز جماعت نخواند، نه اینکه به بهترین اقتدا کرد)، یا باید صرفاً به نامزدهایی که نسبت به دیگر نامزدها صلاحیت بیشتری دارند از نظر ما رأی دهیم؟ یعنی اگر بعضی نامزدها هستند که به خاطر تهمت ها، بی انصافی ها و ظلم هاشان به افراد یا دستگاه های نظام در این چند سال آنها را دارای عدالت لازم برای امام جماعتی (چه برسد به نمایندگی مجلس) نمی دانیم، آیا می توانیم به آنها صرفاً به خاطر اینکه بهتر از دیگران اند، رأی دهیم؟ 7- اینکه یک نامزد در کدام لیست ها قرار دارد، چقدر برای شناخت صلاحیت او معیار است؟ آیا برای قرار دادن نام نامزدها در لیست ها موافقت شان را جلب می کنند؟ و آیا اشکالی دارد که یک نامزد به قرار گرفتن نامش در لیستی که افراد زاویه دار با او آن را تهیه کرده اند، و آن لیست را لیست مطلوب نمی داند، اعتراض نکند؟ 8- برای اینکه ما برای تبلیغات شخص یا گروهی در انتخابات (که به نتیجه رسیده ایم که به او رأی بدهیم) به میدان بیاییم و هزینه کنیم، همین که انتخاب آن شخص یا گروه را برای انقلاب بهتر از انتخاب رقبایش می دانیم، کفایت می کند، یا باید *فرق قابل توجهی بین آن گروه با رقبایش ببینیم*، یا مشی آن گروه را قبول داشته باشیم و با آن تا حد زیادی همراه باشیم؟ حکم عقل بسیجی چیست؟ 9- (و یک سوال در فضایی متفاوت:) اینکه در یک انتخابات، مردم حزب اللهی همگرا باشند و همه به یک لیست واحد رأی بدهند بهتر است یا اینکه انتخابات رقابت بین حزب اللهی ها باشد؟ می شود به نفع نظر دوم این استدلال را کرد که هرچه رقابت در انتخابات ها درونی تر باشد، نشانه ی رشد انقلاب اسلامی است، و اصلاً اگر تا حالا در انتخابات هایی، جبهه ی انقلاب (ولایت) با جبهه ای که پایبند به انقلاب (ولایت) نیست، رقابت کرده، باید به عنوان یک پدیده ی عحیب دیده شود. و می شود به نفع نظر اول این استدلال را کرد که اصل اختلاف بین خودی ها به هر منشئی در آینده و آنجا که لازم است که حزب اللهی ها یکدست باشند، ما را دچار مشکل خواهد کرد. این دودستگی ها در بین امت حزب الله، محدود به انتخابات نمی ماند و بالا می گیرد و انشقاق های جدید ایجاد می کند و وحدت شکن می شود. تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به نظر بنده جهت‌گیریِ صحیح چیز مهمی است. اگر نامزدی در عین صلاحیت نسبی در طیف یا جریانی است که از عقلانیت کافی برخوردارند، می‌توان او را ترجیح داد به نامزدی که هرچند زرنگ است ولی به جریان صحیحی تعلق ندارد 2- تیزبینی و ایده‌داشتن هر دو قابل جمع است ولی تیزبینی سیاسی یا بصیرت، در نمایندگی مجلس خیلی مهم است. کسی که به جای انتقاد از رئیس جمهور کینه‌ورزی می‌کند، بصیرت لازم جهت رعایت منافع ملی از خود نشان نداده است. فکر می‌کنم باید بین دو نامزد نمایندگی ،آن کسی که در عین انتقاد به دولت در صدد کمک به دولت است جهت رفع مشکلات مردم ،از عقلانیت و صلاحیت بیشتری برخوردار است نسبت به آن نامزدی که در صدد عیب‌جویی و کینه‌ورزی نسبت به دولت است 3- این یک موضوع عقلائی است به آن‌چه عقلاً تشخیص داده‌اید عمل کنید 4- بسیار مهم است که گروه‌ها و احزابی به صحنه آیند که گفتمانشان مشخص است و ما نیز بر اساس گفتمان آن‌ها به آن‌ها رأی بدهیم 5- اگر رویهمرفته نامزدهای یک گفتمان که مورد قبول ما است صالح‌اند خوب است به آن لیست رأی دهیم، ولی اگر احساس کردیم آن جبهه یا گروه محذورات و محدودیت‌هایی داشته‌اند که نتوانسته‌اند بعضی را در لیست خود جای دهند در حالی‌که آن افراد موافق همان گفتمانی هستند که ما قبول داریم ما به بعضی افراد که بیرون از لیست هستند هم رأی می‌دهیم و اَهم و مهم می‌کنیم 6- اگر نامزدهایی هستند که بر اساس منافع گروهی به قول شما ظلم‌هایی به افراد یا دستگاه‌های نظام کرده‌اند، هرگز نباید به آن‌ها رأی داد 7- یک نامزد وظیفه دارد آمادگی خود را جهت نمایندگی اعلام کند، حال دیگر هر گروه و جبهه‌ای مایل بود او را در لیست خود قرار دهد او مسئول نیست و جای اعتراض ندارد. مثل این‌که در اقتداء به امام جماعت رضایت او شرط نیست 8- باید اگر فرد یا گروهی را نسبت به سایرین برای نظام اسلامی مفیدتر می‌دانیم در حدّ معتدل برای موفقیت آن‌ها فعالیت کنیم 9- محال است در بین مؤمنین همه دارای یک‌سلیقه باشند. پس اگر همه در ذیل انقلاب اسلامی و رهبری نظام با سلیقه‌های مختلف در جبهه‌های مختلف رقابت داشته باشند برکاتش بیشتر است و شفافیت بیشتری در بین جامعه حاصل می‌شود. وحدت بین جامعه به این معنا نیست که همه یک طور فکر کنند، وحدت به این معنا است که اصول انقلاب را حفظ کنیم و به نظرات همدیگر احترام بگذاریم. موفق باشید
197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. بنده در حال تحقیق در علم هوش مصنوعی هستم. به نظر بنده وضعیت فعلی علم موجود اصلا بار کلمه هوشمندی واقعی را بر خود نمی کشد و بیشتر یک بلوف است که اگر از داخل به عنوان یک متخصص به آن نگاه کنید متوجه می شوید این علم اصلا هوشمندی نیست. می خواستم بدانم شما در تحقیقات خود به مواردی رسیده اید که مثلا هوشمندی، تفکر و یا احساسات تنها مختص انسان است و یا خود انسان نیز می تواند آنها را بصورت مکانیکی و یا هر نوع دیگر بازسازی کند؟ 1- آیا بر طبق نظریه های هوش مصنوعی (اگر به واقع تحقق یابد) عالی ترین فعالیت های بشر مانند تفکر، درک زبان طبیعی و ... چهره مادی پیدا نمی کند؟ 2- آیا فرضیه های موجود (در صورت تحقق واقعی) مناقشه ای در برتری انسان بر دیگر مخلوقات ایجاد نمی کند؟ 3- آیا اصلا دین به بنده اجازه می دهد به دنبال بازسازی واقعی تفکر و درک زبان طبیعی توسط ماشین سال ها وقت بگذارم و منتظر تحقق نتایج مذکور به لطف الهی باشم؟ آیا اصلا خدا مژده چنین قدرتی را به انسان داده است یا این مسیر وقت تلف کردن است و بهتر است وضعیت موجود را قبول کرده و سعی در بهینه سازی داشته باشم نه دگرگونی این علم؟ 4- در صورت مثبت بودن جواب شما اگر این اتفاق محقق شود دنیای زندگی انسان در کنار ماشین هایی که به نوعی قدرت اختیار دارند چگونه خواهد بود؟ (آقای ایزاک آسیموف و چند دانشمند دیگر فرضیاتی را در این موضوع مطرح کرده اند ولی بیشتر توهم است به نظر بنده تا واقعیت) 5- مباحث مطرح شده هیچ ارتباطی با مسائل شبیه سازی بیولوژیکی ندارد چرا که آنها یک سلول را کشت می دهند و کار ما شاید بازساختن مکانیکی یا دیجیتالی مصنوعی همان یک سلول باشد ولی اگر عقیده شما اینست که ایندو راه یکی است و اصلا شاید بازسازی هوشمندی مد نظر بنده تنها از این راه می گذرد لطفا راهنمایی بفرمایید. 6- اگر جواب کلی شما مثبت است آیا سیر مطالعاتی خاصی را برای کسب فیوضات و امدادهای آسمانی در این راه توصیه می کنید یا راه همان است که برای همگان فرموده اید؟ منظور اینست که چگونه می توانم از دل قرآن و یا احادیث ایده هایی در این باب بدست آورم؟ برایتان دعا می کنم اگر ممکن است برای بنده هم دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «ده نکته از معرفت‌ نفس» و سی‌دی شرحِ آن را مطالعه فرمایید تا تصورتان نسبت به جایگاه قوای انسان ,کامل شود و پس از آن اگر باز سؤالی هست خدمتتان هستم. موفق باشید
21065
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان به خدا قسم وقتش است دست به قلم شوید. استاد فقط که نباید جواب سروش و کدیور و..... را داد گاهی باید یک دوست را آگاه کرد ضربه ای که یک دوست می زند خیلی بیشتر از معاند است. استاد آقای جوادی دارد انحراف هاشمی و حزب کارگزاران را تائید و نهادینه می کند و چه ظلم بزرگی است. خوب استاد اگر شماها دست بکار نشوید و آگاه نکنید چه کسی این کار را بکند؟ استاد نفرمائید استاد بزرگ ماست و احترام دارد ما که نمی گوئیم بی احترامی کنید حقیقت را روشن کنید. مگر شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق نیست مگر شیخ صدوق مرد بسیار بزرگی نبود اما مگر شیخ مفید به نقد استادش نپرداخت تا جایی که بعضی جاها عقیده او را این چنین به نقد می کشد 1ـ مخالفت با قرآن؛ 2ـ مخالفت با ساير احاديث؛ 3ـ استناد به احاديث مفرد، ضعيف، شاذ و...؛ 4ـ برداشت ناصحيح از احاديث؛ 5ـ تأثيرپذيري از مذاهب و مکاتب فکري غيرشيعي (اماميه) يا هماهنگي با نظرات آنان؛ 6ـ مخالفت با قواعد زبان و لغت عربي. استاد تو را خدا نامه ای سر گشاده به آقای جوادی بنویسید شما که غرب را می شناسید شما که لیبرال دموکراتهای مسلمان را می شناسید که به رهبری هاشمی چه کردند، شما که نامه برای رهبر نوشتید که سخنان هاشمی غفلت می آورد برای جوادی هم بنویسید. بنویسید رهبری در پاسخ هاشمی که نوشت دنیای فردا دنیای گفتمان است نه موشک فرمودند کسی که این حرف را بزند یا خائن است یا جاهل تا نگوید هاشمی نلغزید و مردم را هم از لغزیدن نگه داشت، بنویسید نامه بی سلام و السلامش چگونه زمینه را برای فتنه نابودگر 88 فراهم کرد تا نگوید هاشمی نلغزید؟! بنویسید هاشمی می خواست زنان خوبرو بین مردم باشند تا مردم از این خوبرویان محروم نباشند تا فکر نکند هاشمی مصداق خلق عظیم بود. و هزاران موارد دیگر که گوسفندها هم فهمیدند! استاد جان ما که داریم یک یک از این علما بریده می شویم. آخر این همه علم و عرفان و تفسیر که تا این اندازه حقایق واضح را نمی بیند به چه دردی می خورد؟ شاید اگر شما نبودید اکنون بین تظاهر کنندگان بودیم. شما بنویسید تا نسل جوان بفهمد هنوز نقد عالمانه شیخ مفیدها وجود دارد و شاید آقای جوادی از نهادینه کردن این انحراف دست بکشد. آخر یکی نیست به این آقای جوادی بگوید اگر نیاز بود کسی ببانیه برای این همایش بدهد شخص رهبری بود نه شما! استاد لطفا جوابی به این درخواست ما بدهید و از کنار سوال بدون پاسخ رد نشوید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم! اولاً خدا را شکر کنید که زبانِ رهبر خود را که حقاً نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است، متوجه‌اید. ثانیاً: بحث، بحثِ تذکر نیست، بحث، بحثِ تصوری است که آیت اللّه جوادی از آینده‌ی انقلاب اسلامی دارند که در جواب سؤال شماره‌ی 21057 مدّ نظر رفقا قرار گرفت و این موضوع بسیار مهمی است. آینده‌ای که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای ما تعیین فرموده‌اند، تا آن‌جاست که در آخرین پیام‌هایشان در وصف آن فرمودند: «مگر بيش‏ از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه ‏هاى دار مى‏ روند؟ مگر بيش‏ از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى ‏شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه‏ ى اسلامى خود عمل كنيم.»[1] مسلّم آقای هاشمی چنین آینده‌ای را برنمی‌تابد. حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» ادامه‌ی اسلام را در تاریخی که فرهنگ اُموی سیطره دارد تا مرز شهادت برای خود قبول کرده است. ولی امثال آقای هاشمی معتقدند مردم آماده‌ی چنین حضوری در تاریخ نیستند و همین نگاه است که منجر به تحمیل صلح با صدام توسط آقای هاشمی به حضرت امام شد و قصه‌ی آن جام زهر. و همین نگاه است که آقای هاشمی را مجبور کرد در فتنه‌ی 88 مرعوب حرکات ضد انقلاب شود و همین نگاه است که نسبت به چنگ و دندان استکبار، ما را مجبور به پذیرش برجامِ نافرجام نمود. در حالی‌که بنده معتقدم باید در منظر رهبر عزیز به نسلی از نسل حججی‌ها که امثال شماها باشید، خود را در آینده حاضر کرد، مرزی که شهادت را برای تحقق تاریخِ توحید، کرامت می‌داند. رزقنی اللّه و ایّاکم. موفق باشید 


[1] ( 1)- امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه»، در تاريخ 8/ 1/ 68.

12320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: اهل توحید همه ی آنچه در لحظه لحظه ی زندگیشان روی می دهد را از جانب الله می دانند همه از آن اوست و چقدر زیباست الله تو را بخواباند، الله تو را یقظان کند، الله تو را بگریاند، الله تو را بخنداند، الله نازت را بکشد، الله در آغوشت بکشد، الله تو را بالا بکشد، الله معشوقت کند، الله عاشقت کند و یک کلام الله تو را مثل خودش کند. استاد عزیزم به برکت انسان های کاملی که در اعصار مختلف، جهان به یُمن وجود آنها برپا می ماند، قلب ما هم شروع کرده برای الله تپیدن برای الله گریستن برای الله خندیدن برای تشبّه به الله، هرچند پای لنگان داریم و راهی به مدتِ «نمی دانم». زلفش هزار دل را به یک تارمویش، و راه هزار چاره گر از چهارسو بسته است. به فدای محمد، به فدای حسین، به فدای سلمان، به فدای اباذر، به فدای مولانا، به فدای انسان های کاملی که با لبیک گفتن امر حق، بستر تجلی نامتناهی شدند و سالک راه بودند و شدند راه، شدند راه برای امثال من راه نشناس. استاد به تازگی به دنیای وجودی ما مولوی ای حنفی مسلک که به شرح مثنوی معنوی می پردازد، وارد شده است، طبیعتاً در بین صحبت هایشان مکرراً به روایاتی از بزرگان اهل سنت رجوع می کنند و اشخاصی را که در بین شیعیان مورد احترام نیستند را با احترام خطاب می کنند. بنده دراین میان دچار تناقض نشده ام بلکه احساس نیاز می کنم که حتی در تمام آنچه که شما هم می فرمایید بازنگری کنم و خودم به تحقیق بپردازم و غرض از مزاحمت این است که چطور می شود در این تحقیقات بتوان بدون موانست با اهل سنت جانب حق را نگه داشت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه سؤال‌تان نشده‌ام. اگر در رابطه با مولوی سؤال دارید مرحوم آیت اللّه حسین طهرانی در کتاب «روح مجرد» نکات مفیدی نسبت به مولوی و محی‌الدین مطرح کرده‌اند خوب است که آن کتاب را کاملاً بخوانید، در ضمن در مورد این سؤال‌تان نیز از آن کتاب استفاده نمایید. موفق باشید

10503
متن پرسش
سلام علیکم: این جمله بوعلی سینا یعنی چی استاد لطفا توضیح دهید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به زردآلو وجود داده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «برهان صدیقین» می‌خوانید که خداوند عین وجود است و تنها از او وجود پدیده‌ها صادر می‌شود، حال هر موجودی در هر مرتبه‌ای خواص خود را دارد. پس خداوند زردآلو را زردآلو نکرد، بلکه وجودی داد که آن وجود در آن مرتبه زردآلو است. لازم است مباحث برهان صدیقین را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید
9180
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد من الان به یه سری نتایجی رسیدم می خواستم نظرتون را بدونم. من خیلی به این بیماری صعب الاعلاجی که گرفتم فکر کردم و دیدم که همین بیماری برکات زیادی برای من داشته هست، و باعث پخته شدن من شده هست، و باعث شده که توکل و امیدم فقط به مسب الاسباب باشد، و همین بیماری باعث شده که همیشه بگم خدایا امیدم به تو هست. 1- ولی الان احساس شدید به درد دل با کسی دارم نمی دونم با کی حرف بزنم؟ ای کاش کسی پیشم بود تا باهاش دل سیر حرف می زدم. این احساس خوب هست یا بد؟ 2- استاد دلم خیلی هوای رفتن از این دنیا را داره، از دنیا زده شده ام؛ می گم ای کاش زود مرگم برسه و برم؛ نمی دونم چرا این جوری شدم؟ تا حالا من شما را ندیدم ولی واقعا دوستتون دارم. استاد عزیز بعضی نقاط بدنم که روم نمیشه نامش را ببرم به خاطر بیماری داره مثل آتیش می سوزه، ان شالله به حق این ماه عزیز همه مریضان شفا پیدا کنند و من حقیر هم جز اون ها باشم.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم از حضرت حق برای جناب‌عالی تقاضای شفای عاجل دارم. آری به چیز‌هایی رسیده‌ای و می‌خواهی با ارائه‌ی آن‌ها خود را شکوفا کنی، چیز خوبی است. می‌شود با خدا موضوع را در میان بگذاری و بگویی: خدایا تو بودی که به من فهماندی همه کاره تویی وتو بودی که به من نشان دادی کارهایت همه از سر حکمت است. مناجات‌های خمسه عشر زبان شما را با خدا در دهانتان می‌چرخاند. موفق باشید
8889
متن پرسش
با سلام: آیا استاد خود را منتسب به جبهه پایداری می دانند؟ در بین احزاب کنونی کدام یک بیشتر منطبق با عقاید شما هستند؟ این حرف اصلاح طلبان که این جبهه افراطی هستند را چگونه باید پاسخ داد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده سعی دارم در فضای معرفت دینی و تقویت جبهه‌ی فرهنگی انقلاب منتسب به جریان‌های سیاسی هرچند بعضی از آن‌ها را لازم می‌دانم، نشوم و به توصیه‌ی مقام معظم رهبری عمل کنم که معتقدند در امور فرهنگی باید از حرکات موسمی و فصلی و جناح‌بندی فاصله داشت. با این‌همه رویهمرفته مواضع جبهه‌ی پایداری را برای انقلاب لازم می‌دانم. موفق باشید
8493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام .سوالم از مسئولین سایته. من از استاد خواستم جواب سوال را فقط به ایمیلم بفرستند. ولی ایمیلهایی که از این سایت برام میاد خوانا نیستند حتی قسمت view incoding را هم تغییر میدم فونتها به فارسی تبدیل نمیشن به عنوان مثال همین دستور العمل های استاد سید علی قاضی که ایمیل شده بود را نتونستم بخونم.نگران شدم جواب سوالم را هم نتونم بخونم.میشه طوری ایمیلها را بفرستین که این مشکل پیش نیاد.ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت: لطفاً بررسی لازم را بفرمایید. در ضمن متن مرحوم قاضی از طرف ایمیل المیزان به ایمیل بنده فرستاده شده در حالی‌که بعضی از قسمت‌های آن ناخوانا است. قضیه چیست؟ موفق باشید
8416
متن پرسش
سلام. می خواستم روز معلم رو بهتون تبریک بگم. ممنونم بابت وقتی که برای جواب دادن به سوالات ما صرف می کنید.امیدوارم به همه ی خیرهای دنیوی و اخروی برسید. و همیشه حالتون خوب باشه. از طرف ما به خدا بگید که ما هم دوست داریم نمره ی خوب بگیریم ولی سر امتحان حواسمون پرت میشه. کاش برگه ی ما رو هیچ وقت تصحیح نمی کرد. وقتی فکر می کنم نمره م روامام زمان میدونن مجبور میشم ازشون فاصله بگیرم که یه وقت نپرسن فلانی چرا!؟! میگن اگه آدم توبه کنه به جای بدی هاش خوبی می نویسن که مثلا بره بهشت. خدا چی؟ اون که یادش هست جای این خوبی ها بدی بوده. اصل غصه شرم از خداست. اصل غصه ناسپاسی. اصل غصه فراموش کردن حضور خداست. امشب شب لیله الرغائب.چه جوری به خدایی که بیست ساعت از شبانه روز رو یادم نیست که هست بگم منو ببخش. منو دوست داشته باش. بگم به خدا ما هم دوست داریم. ما هم خوبی هات رو , خوبات رو و خوبی رو دوست داریم . ما هر شب ساعت رو برا نماز شب کوک می کنیم و نماز صبح مون هم قضا می شه. از ده نمره ی پاسی حداقل هفت نمره ش رو خودش باید بهمون بده . همینجوری . عشقی. نگین نمیشه. من مطمئنم که میشه. خدا ابا داره از اینکه کاری رو بدون اسبابش انجام بده. ضعف ما, محبت قلبی ما, پشیمونی چند وقت یه بار ما, گریه ی الان من, اسباب. به قول شاعر: آشکارا نهان کنم تا چند؟/دوست می دارمت به بانگ بلند. حالا می گی بانگ تو بلند نیست! قبول.تو بلندش کن. تو بهش شفافیت بده. تو از دل وسوسه های دنیا بگذرونش. نه فقط از منو. از همه رو.از همه ی آدم ها رو. حتی از اونایی که من ازشون دلخورم و منتظرم قیامت بشه حقم رو ازشون بگیرم. استاد! شاید شما از گناه فاصله گرفتین و یادتون رفته باشه حسّ کسی رو که دوست داره آسمونی باشه ولی عملش فقط گستاخی و پرده دری در محضر خداست. شما شاهد باشین من همین جا , در حضور شما به خدا اعلام می کنم :من نمی توانم .من اگه خود خدا دستم رو نگیره و بیست قدم اول رو تاتی تاتی یا حتی به زور نیارتم نمی توانم. در حد عقل ناقص و توان خودم تلاش کردم و نتونستم. اگه ما رو به حال خودمون رها کنه، ما رد میشیم ها! (می دونم سایت شما برا پاسخگویی به سوالات مبنایی و عرفانی و انقلابی و ... است و اگه حرف های منو رو سایت بذارین بعضی شاگرد هاتون ناراحت میشن ولی چه کنیم . ما آدم بدا عرفان نمی فهمیم. فقط دوست داشتن رو می فهمیم. بتونیم به خدا ثابت کنیم دوستش داریم , دیگه حله!).
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فدای شما بشوم، تو که خدایی به این خوبی را پیدا کردی که این‌همه به زندگی‌ات نزدیک است چه غم داری؟! چرا از من روسیاه می‌خواهی با خدای تو که این اندازه به تو نزدیک شده سخن بگویم؟!! اهل سلوک می‌فرمایند: وقتی بنده به این مرحله رسید که یک قدم هم خودش به خودی خود در مسیر رسیدن به خدا برنمی‌دارد، حضرت حق با همه‌ی انوار و اسماء‌اش به او رو می‌کند. چون تو همه‌ی فقر خود را به محضرش برده‌ای تا او همه‌ی غنای خود را بر جانت تجلی بخشد. امیدوارم همواره از این فقر مطلق غفلت نکنید. موفق باشید
7546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا هیچ نهاد دولتی یا روحانیون به فکر ازدواج دختران محجوب و باایمان با پسران مومن نیستند و اینها که می توانند بهترین مادران شوند، در حاشیه قرار می گیرند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقتاً این یک ضعف بزرگ ما است. نهاد رهبری در دانشگاه‌ها اقداماتی انجام می‌دهند که خوب است ولی نیاز به کار گسترده‌تری داریم. موفق باشید
4254
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی مطااعه کم و بیش آثار غرب شناسی شما باعث شده کاملا از درس و دانشگاه زده شوم از طرفی هیچ مکان دیگری را برای فعالیت نمیتوانم متصور شوم خلاصه این که کاملا سر در گم هستم اصلا نمی دانم برای خدمت به انقلاب چه وظیفه ای دارم برای همین دایم مضطربم کمکم کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که چنین نوری در جان شما می‌درخشد که می‌خواهید سرباز خدمت‌گذار این نظام الهی باشید. در مباحث و جواب‌های گوناگون عرایضی داشته‌ام که: درست است، هدف‌های آن فرهنگی که تکنولوژی موجود را به‌وجود آورده، اهداف قدسی نیست ولی ما در دوران گذار هستیم تا به مرور به آن نوع تکنولوژی دست یابیم که با اهداف قدسی‌مان بخواند. در دوران گذار چاره‌ای جز استفاده از این تکنولوژی را نداریم و در این راستا از تولید علمی که رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای بر آن تأکید می‌کنند نباید غفلت کرد. در این رابطه جواب‌هایی که به سؤال‌های 3358 و 3359 و 1472 و 459 داده شده إن‌شاءالله راه‌گشا است. موفق باشید
3436
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت با جمعی از دانش آموزان دبیرستانی قرار است حلقه ی پژوهشی قرآن تشکیل دهیم نظر شما درمورد موضوع و نحوه ی پژوهش با توجه به مخاطب چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کار خوبی است سعی کنید یکی از سوره‌های کوچک را همه حفظ کنند و بعد مفهوم آیات آن‌ها به کمک تفسیر نمونه در جمع خودتان شرح دهید. موفق باشید
نمایش چاپی