باسمه تعالی: سلام علیکم: فدایت شوم، نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این فراز سخن از آن است که خداوند علت حقیقی اشیاء است و لذا اشیاء را با ارادهی خود خلق میکند نه آنکه لازم باشد از چیزی چیزی بسازد مثل آنکه بنّا از آجر و سیمان، ساختمان میسازد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر کاری جز این داری که بفهمی به خودی خود هیچ نمیفهمی مگر آنکه خداوند به لطف خود مددی بکند. چرا که فرمود: «العِلمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللَّه في قلب مَنْ يَشاء» علم نوری است که خداوند به قلب هرکس خواست میاندازد. اگر این مطالعات همراه با رعایت حقوق افراد و عبادات باشد مقدمه میشود تا خدا لطف کند و ما را منوّر به علم نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایران را به عنوان مرکز نشر اسلام ناب محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» فراملیتی بدانید. چون ایران برای اسلام فعلاً در صحنه است و نه برای خودش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبائی در پرسشی به توجیه این روایات میپردازد:
پرسش: روایاتی که در خصوص ذم اهل فلسفه به ویژه در دوره آخرالزمان وارد شده – چنانکه در کتب حدیثی از قبیل بحارالانوار و حدیقة الشیعه مسطور است – متوجه چه کسانی می شود و منظور از این احادیث چیست؟
پاسخ: دو، سه روایتی که در بعضی از کتب در ذم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده، بر تقدیر صحت، متضمن ذم اهل فلسفه است نه خود فلسفه؛ چنان که روایاتی نیز در ذم فقهای آخرالزمان وارد شده و متضمن ذم فقها است نه فقه اسلامی و همچنین روایاتی نیز در ذم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده: «لایبقی من الاسلام الا اسمه و لا من القرآن الا رسمه» و متوجه ذم خود اسلام و خود قرآن نیست.
و اگر این روایتها که خبر واحد ظنی می باشند در خود فلسفه بود و مسائل فلسفی مضمونا همان مسائلی است که در کتاب و سنت وارد شده، این قدح عینا قدح در کتاب و سنت بود که این مسائل را با استدلال آزاد بدون تعبید و تسلیم مشتمل شده است. اصولا چگونه متصور است که یک خبر ظنی در برابر برهان قطعی یقینی قد علم کرده و ابطالش کند؟! (اسلام و انسان معاصر، صفحه ۹۴-۸۹) روی السید المرتضی باسناده عَنِ الإِمامِ الحَسَنِ العَسکَرِیِّ اَنَّهُ قالَ لِاَبِی هَاشمِ الجعفَریِّ یَا أبَا هَاشِم سَیَأتِی زَمَانٌ عَلَی النّاسِ وُجُوهُهُم ضاحِکَهٌ مُستَبشِرَهٌ وَ قُلُوبُهُم مُظلِمَهٌ مُنَکَدَّرَهٌ، السُّنَهُ فِیهِم بِدعَهٌ وَ البِدعَهُ فِیهِم سُنَّهٌ، المُؤمِنُ بیَنَهُم مُحَقَّرٌ وَ الفاسِقُ بَینَهُم مُوقَّر، اُمَراؤُهُم جَاهِلونَ جَائِرُونَ وَ عُلَمَاؤُهُم فی اَبوَابِ الظَّلَمَهِ سَائِرونَ، أغنیاؤُهُم یسرقونَ زادَ الفُقَراءِ وَ أصاغِرُهُم یَتَقَدَّمُونَ عَلَی الکُبَرَاءِ وَ کُلُّ جَاهِلٍ عِندَهُم خبیرٌ وَ کُلُّ مُحِیلٍ عِندَهُم فَقِیرٌ، لا یُمَیِّزُونَ بَینَ المُخلِصِ وَ المُرتَابِ، لا یَعرِفونَ الضَّأنِ منَِ الذَّئَابِ، علماؤهم شرار خلق الله علی وجه الاَرضِ لِاَنَّهُم______«یَمیلُونَ اِلَی الفَلسَفَهِ وَ التّصوُّف» و ایم الله اِنَّهُم مِن أهلِ العُدُولِ وَ التَّحَرُّفِ، یُبَالِغُونَ فِی حُبِّ مُخَالِفِینَا وَ یُضِلُّونَ شیعَتُنا و موالینا، ان نالُوا مَنصَبا لم یَشبَعُوا عَنِ الرِّشاءِ وَ اِن خُذِلُوا عَبَدُوا الله عَلَی الرِّیَاءِ الا اِنَّهُم قُطّاعُ طَریقُ المُؤمِنینَ وَ الدُّعَاهُ اِلَی نِحلَهِ المُلحِدِینَ فَمَن أدرَکَهُم فَلیَحذَرهُم وَ لیَصُن دینه و ایمانُه ثمَّ قالَ یا أبَا هاشِمٍ هَذَا مَاحَدَّثَنِی أبِی عَن آبَائِهِ جَعفَرِ بن مُحَمَّدٍ علیهم السلام و هُوَ مِن أسرَارِنَا فَاکتُمهُ الا عَن أهلِهِ
ـ سید مرتضی از حضرت عسگری علیه السّلام نقل می کند که آن حضرت مخاطبه فرمود با ابی هاشم جعفری و فرمود: زود باشد که بیاید زمانی بر مردم که صورت های آنها خندان باشد و دل هایشان تاریک. سنت و عمل خوب در نزد آنها بدعت و بدعت و عمل زشت سنت باشد. مؤمن در بین آنها کوچک و فاسق بزرگ گردد، رؤسای آنها نادان و ظالم باشند و علمای آنها به جانب ظالمین روند؛ اغنیا از توشه فقرا بدزدند و کوچکان آنها مقدم شوند بر بزرگان. هر جاهلی در نزد آنها دانشمند، و حیله گر نزد آنها فقیر نماید، بین مخلص و مرتاب تمیز ندهند، علمای آنها بدترین خلق خدایند در زمین، زیرا میل نمایند به فلسفه و تصوّف. قسم به خداوند که ایشان اعراض کنند از حق، و اهل تحریف می باشند. مبالغه می کنند در دوستی مخالفین ما، و گمراه می کنند شیعیان و دوستان ما را، اگر منصبی را دارا شوند، از رشوه گرفتن سیر نشوند و اگر ذلیل شوند عبادت نمایند خدا را از روی ریا؛ بدانید اینان راهزن مؤمنین می باشند و خوانندگان به سوی راه بی دینان هستند، پس کسی که ادراک کند آنها را باید از آنها بر کنار باشد و نگهداری کند دین و ایمان خود را. پس فرمود ای اباهاشم! آنچه گفتم حدیث فرمود پدرم از پدران خود از حضرت صادق علیه السّلام و از اسرار ما است مخفی بدار آن را. منتحلی الفلسفه با فلاسفه متفاوت است. منتحل به معنای مدعی است و منظور از منتحلی الفلسفه مدعیان فلسفه و فیلسوفنماها است. در روایت نخست آنچه مورد ذم و نفرین قرار گرفته است، مدعیان فلسفه است نه فیلسوفان و فلسفه. در این روایت فیلسوفنمایان زندیق که تدبیر در عالم و مدبر آن را انکار میکنند نکوهش شدهاند. شاهد این سخن عبارت پایانی روایت است. در این عبارت مدعای فیلسوفنمایان – نفی تدبیر در آفرینش - را بیان میکند، این مدعا با مدعای بسیاری از فلاسفه ناسازگار است. فلاسفهی الهی همه تدبیر در آفرینش را پذیرفتهاند. این سخن نمیتواند ناظر به فلاسفه و حکما باشد. در همین روایت از ارسطو که اتفاقی بودن عالم را رد میکند تمجید شده است. اینها را دلیل گرفتهاند بر آنکه در عالم آفرینش تعمّد و تقدیر و اندازهگیری صحیح به کار نرفته است بلکه صِدْفَهً و برحسب اتّفاق پدیدار شده است. ارسطاطالیس ردّ گفتارشان را نموده است به این که: آنچه صِدْفَهً و برحسب اتّفاق واقع میشود آن چیزهائی است که یک بار در خارج از متعارف صورت میگیرد به جهت عللی که بر طبیعت وارد میشود و آن را از مسیر طبیعی خود و از مجرای عادی خود برمیگرداند، و به منزلۀ امور طبیعیّهای نیست که بر شکل واحدی پیوسته و به طور دائم جریان پیاپی داشته باشد. «بحارالانوار» طبع حروفی ج ۳ ص ۱۴۹٫ به امام شناسی مرحوم سید محمدحسین طهرانی ج ۱۸ رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزهی نگاه حرکت جوهری حوزهی نظر به جنبهی وجودی و جوهر عالم ماده است و نه نظر به اعراض آن، و لذا در حوزهی حرکت جوهری عالم ماده، تغییرات فیزیکی را باید ارزیابی کرد و نه در عرض حوزهی حرکت جوهری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به صورت مستقل نتوانید این موضوع را دنبال بفرمایید زیرا در بین طرح آن مباحث پیش آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحمداللّه متوجه اصل مطلب شدهاید 2- چرا نتوانید، صادقانه بگویید این حرفها را از علامه فهمیدهام و برای شما ارائه میدهم 3- فکر میکنم آن بندههای خدا میگویند ولی فضای کلاس طوری است که کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث علت و معلول در حوزهی علت حقیقی مورد بحث است و نه در مورد علت مُعِدِّه. مثلاً معلول نازلهی وجود عالیه است و معلول از این جهت پرتو علت است و یا حیات مادون، پرتو و معلولِ حیات عالیه میباشد و معلوم است که حیات مادون از سنخ حیات عالی است. سنخیت در علت و معلول از این نوع است نه اینکه فکر کنیم بنّا علت ساختمان است و در این مورد باید سنخیت بین علت و معلول باشد. زیرا بنّا علت مُعِدِّهی ساختمان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اهل تشخیص نیستم ولی طبق تحقیقاتی که انجام دادهام و از خبرههای این فن پرسیدهام، میتوان گفت سفارش به تقلید از آیتالله سیستانی بین اهل خبره، قدر متیقّن است به این معنی که هر یک از اهل فنی که میشناختم در پاسخ به این سوال که کدام مرجع را اعلم میدانید یا آیتالله سیستانی را به تنهایی معرفی میکردند و یا درکنارشخصی دیگر و یا حدّاقل این بود که ایشان را ردّ نمیکردند و نظر منفی نمیدادند. البته آنچه قابل تأمّل است، نگاهی است که به موقعیّت مقام معظّم رهبری باید داشت که از نظر کشف حکم خدا به عنوان یک فقیه هیچ گونه کمبودی در ایشان نیست و از طرفی در رابطه با عالِم به زمانه بودن، مسلّم اعلم هستند و از این مهمتر پرداخت سهمین است که رسیدن آن به دست حضرت آقا در راستای اهداف اسلام بیشتر موجب اطمینان خاطر و طیب نفس میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عدم تحصیلات دانشگاهی به خودی خود چیزی نیست که موجب شود خواستگار شما کفو شما حساب نشود! ولی تنگنظری و اینکه طرف با کار خانمها و رانندگی آنها مخالف باشد نهتنها یک نوع عقببودن از مسائل مهم زندگی است، بلکه برای یک فرد مذهبی فاجعه است و هرگز پشیمان نباشید از اینکه آن آقا را ردّ کردهاید ولی نباید نتیجه بگیرید هرکس که دیپلم داشته باشد کفو شما نیست! باید با او صحبت کنید و نتیجه بگیرید، اگر به اسم مذهبیبودن در عهد قاجار زندگی میکند برود از عهد قاجار هم همسر انتخاب کند و نه در عهد امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» به دنبال همسر مذهبی باشد! زنان عهد امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در اوج عفاف در این تاریخ زندگی میکنند، نه گرفتار تجدداند و نه اسیر گذشتهای که گذشته است. موفق باشید