بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1493
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من دختری مجرد 23 ساله هستم دانشجوی ارشد مهندسی. خواهری دارم که از من بزرگتر است 25 ساله و او هم مجرد است و فارغ التحصیل مهندسی. پدرم فردی مذهبی است. مادرم هم همین طور. برادرم رو در سن 22 سالگی مجبور کردن که ازدواج کنه. یعنی با اصرار اونا زن گرفت. پس ببینید از اینکه دختراشون توی این سن ازدواج نکردن چقدر ناراحتن. خواستگار که برای خواهرم بیاد اگر پدر و مادرم در جریان نباشن و خواهرم خودش نپسنده رد می کنه. اما وای به حال روزی که پدر و مادر در جریان باشن. بدون توجه به هیچ چیزی ما رو مجبور می کنن جواب مثبت بدیم. مثلا همین چند وقت پیش کسی آمد که شرایط خوبی داشت. ولی خواهرم یه سری اشکالات دید می خواست جواب رد بده که با تهدیدهای پدرم مواجه شد. خدا رو شکر که مادر پسره تماس گرفت گفت استخاره کردیم بد اومده. نفر بعدی هم یه پسری بود اصلاح طلب شدید. حتی من خودم در جریان انتخابات 88 دیده بودم که جزء طرفداران موسویه. این رو به پدرم که به شدت اصولگراست گفتم. ولی اصلا براش مهم نبود. مهم اینه براش که دختراش نترشن. اون هم از جانب خانواده پسره منتفی شد خدا رو شکر. الان یک خواستگاری آمده که فکر کنم خودش در بین تمام قوم و فامیلشون تنها کسیه که لیسان مهندسی عمران داره. پدر و مادر تا دبستان خوندن. برادرا تا راهنمایی. و خلاصه شرایطی دارن که مطمئنم هم کفو نیستیم. اما کی می تونه اینو به پدرو مادرم بفهمونه؟ می دونم خواهرم راضی نیست. می دونم داره قربانی می شه. مادرم فقط منتظره که بابام چی می گه، تا دقیقا همونو تکرار کنه و به هیچ وجه اصلا به حرف ما گوش نمیده. مطمئنم که پدرم اصلا در مورد این آدم تحقیق نکرده. چون اهل یک شهرستان دیگه هستن. فقط و فقط و فقط و فقط دنبال این هست که ما رو دستش نمونیم. حتی برادرم هم که توی جلسه خواستگاری بوده مخالفت کرده. اما... پدرم میگه شما نمی فهمین. چند سال دیگه خود شماها به جون من غر می زنین که تو که بزرگتر ما بودی چرا ما رو مجبور نکردی که ازدواج کنیم!!!!!! پدرم به شدت به اینکه زنا ناقص العقلند اعتقاد داره. حالا من یک سوال دارم. در برابر چنین پدر و مادری که فکرشون اینقدر محدوده ما باید چه کار کنیم؟ آیا برای جلوگیری از اینکه ما رو عاق کنن به حرفاشون گوش بدیم و با کسی که هیچ علاقه ای بهش نداریم یا اصلا با هم هیچ گونه مشابهتی نداریم ازدواج کنیم؟ تو رو به خدا از حرف زدن باهاشون صحبت نکنید. که تا حالا هزار بار این کار رو کردیم. و هیچ نتیجه ای نگرفتیم. دقیقا برای هر حرفی که بهشون بزنیم جواب دارن. کاری می کنن که آدم لال بشه و هیچی نگه. از دستشون به کی باید پناه برد؟ درحالیکه هر دو مثلا تحصیل کرده هستن!!! شما رو به حق امام زمان (ع) قسم میدم برامون دعا کنید که خدا ما رو نجات بده. در پایان خواهشمندم این متن سوال رو در سایت به صورت عمومی منتشر نکنید و تنها جواب رو برای اینجانب ارسال کنید. با تشکر بسیار زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: عنایت داشته باشید مسلمان کفو مسلمان است و نباید تفاوت‌های ریز را مانع کفوبودن دانست. ثانیاً: بالاخره عقل پدرتان را هم عقل بدانید و کمی از حساسیت‌های خودتان کم کنید تا شما هم به خواستگارهایی که برایتان می‌آیند علاقه‌مند شوید. موفق باشید
1492
متن پرسش
استاد ارجمند، سلام علیکم ... در سوال 1108 به دوستی که در مورد نحوْ مراجعه به علم نجوم پرسیده بودند پاسخی داده اید که برای بنده قابل قبول نیست و فکر میکنم این نوع دیدگاه هایی که نسبت به علم نجوم وجود دارد حاصل عدم آشنایی اساتید با علوم قدیم و دقائق آن است که همین امر هم مانع از ورود این اساتید به برخی مباحث عملی علوم اسلامی شده است و اکثراً در این حوزه ها در مقام نظر توقف کرده اند. در این زمینه بنده توضیحاتی را خدمت شما میدهم اما این بحث بسیار تخصصی تر از آن است که مجال مطرح شدن در اینجا را داشته باشد. به همین دلیل خیلی ساده و اجمالی توضیحاتی در حد علم ناقص خودم ارائه می دهم. فکر می کنم این دوست گرامی پس از شنیدن سخنرانی حجت الاسلام استاد محمدطه طرفی، محقق ارجمند طب و نجوم اسلامی در دانشگاه امام صادق علیه السلام این سوال ها برایشان پیش آمده است (http://shiateb.blogfa.com/post-42.aspx). حال در مورد سوال ایشان، مثلا علم نجوم اسلامی می گوید که ازدواج در فلان بازۀ نجومی باعث غلبۀ فقر در زندگی انسان خواهد شد و یا برای درست کردن یک ترکیب دارویی خاص برای بیمار مورد نظر باید در فلان تاریخ اقدام کرد. این گونه موارد، نه تنها هیچ تضادی با معارف اهل بیت علیهم السلام ندارند بلکه احادیث ما بر این روش صحه می گذارند و در مرتبه بالاتر اصلا این علوم حاصل معارف و آموزه های انبیاء الهی و حضرات معصومین علیهم السلام است که فقط به افرادی خاص در محافل خصوصی آموزش داده میشود و از اسرار علوم اسلامی می باشد. به عنوان مثال در حدیث موثق منقول است که «به حضرت امام محمد باقر علیه السلام خبر رسید که شخصی زنی خواست در ساعتی که هوا گرم بوده است ، در میان روز ، حضرت فرمود که گمان ندارم که میان ایشان اتفاق و الفت به هم رسد. پس به زودی از هم جدا شدند.» یعنی اینکه زمان، در امر ازدواج نقش دارد و نمونه های بسیاری از این دست در روایات ما وجود دارند. حال سوال اینجاست که کدام علم، وظیفه شناختن این زمان ها را بر عهده دارد؟ باز هم اگر از احادیث معصومین در بحث علوم استفاده کنیم میبینیم که ایشان می فرمایند: « ... النجوم للزمان»، یعنی این علم نجوم است که مخصوص زمان است. آیا مراجعه به چنین علمی حرام است؟ علامه مجلسی علیه الرحمه می فرماید: «در حدیث معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که هرکه عقد کند یا زفاف کند و ماه در عقرب باشد، عاقبت نیکو نبیند. » آیا مراجعه به این حدیث هم حرام است؟! و باز ایشان می فرماید: «حضرت امام موسی (علیه السلام) فرمود که هر که جماع کند با زن خود در تحت الشعاع پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شکم پیش از آن که تمام شود . »؛ علم نجوم اسلامی بر اساس قواعد علمی تخصصی که برای فهم آن مطالعه و تحقیق و استاد لازم است به شخصی می گوید که در فلان تاریخ ازدواج نکن چون بین تو و همسرت الفت واقع نمی شود. کجای این بر خلاف سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام است که شما رجوع به آن را مطلقاً حرام دانسته اید؟ وقتی که حدیث تصریح میکند حاصل زفاف در وقتی که قمر در برج عقرب واقع باشد، بدعاقبتی است، این به معنای این نیست که فقط برج عقربی وجود دارد که اگر قمر در آن قرار بگیرد فلان کار را نباید انجام داد، بلکه به این معنا است که زمان یک عامل تعیین کننده از انجام هر کاری است. ما 28 منزل قمر داریم که قرار گرفتن قمر در هر کدام از این منازل بر ما تاثیرات طبی و روانی دارند که علم تحلیل این تاثیرات « علم نجوم اسلامی» است که بصورت سینه به سینه از حاملان اسرار علوم اهل بیت علیهم اسلام به برخی از خواص رسیده است (و البته بطور تخصصی هم احادیث زیادی در همین رابطه داریم: مراجعه شود به فرج المهموم فی معرفت النجوم سید بن طاووس) اما متاسفانه حتی اساتید معظمی چون شما هم در برخورد با این مسائل به ناگاه رو در هم میکشید و بنده همیشه در نظرم بوده که این یکی از نقاط ضعف اساتید غربشناس ما بوده که از علوم قدیم سررشته ای نداشته اند و چنین برداشت هایی را از برخی موارد آن پیدا می کنند و امیدوارم که در ادامه این روند صعودی در دستیابی به علوم اسلامی این ضعف هم توسط برخی نخبگان مرتفع شود و پیوندی بین این علوم به واقع غریب و غریبه با جنبش نرم افزاری و تولید علم پیدا بشه .... توفیقات شما را از جانب حضرت حق خواستارم (یکی از دوستداران شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منظور بنده از رجوع به علم نجوم در راستای پیش‌گویی هایی است که منجمین به رصد ستارگان می کنندبود که عرض کردم حرام است و شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» نقدی در مورد نحس یا سعدبودن زمان دارند . می‌فرمایند: شخصی خدمت حضرت علی«علیه‌السلام» رسید و عرض کرد در این زمان در جنگ وارد نشوید چون زمان نحسی است، حضرت پرسیدند نحس برای ما یا برای دشمن ما؟ و طرف ماند. در هر صورت بنده سخنان جنابعالی را سخنان ارزشمندی می‌دانم و امیدوارم خوانندگان عزیز با رجوع به سخنان شما موضوع را دنبال کنند. در رابطه آن نوع تنجیم که در شرع نهی شده نظرتا ن را به این روایات جلب می کنم 1 - مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر و مرحوم علامه حلی در کتاب تذکره و شهید اول و ثانی از پیامبر اکرم (ص) به صورت مرسل نقل می کنند که: "هرکه کاهن یا منجمی را تصدیق نماید به آنچه بر محمد (ص) نازل شده کافر است - 2 مرحوم صدوق در کتاب خصال از نصر بن قابوس از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند: "منجم ملعون است و کاهن ملعون است و ساحر ملعون است و زن آوازه خوان ملعون است و هر که او را جای دهد ملعون است و کسی که از کسب او ارتزاق کند ملعون است." - 3 مرحوم طبرسی در احتجاج از هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل می کند که ایشان در جواب زندیقی که پرسیده بود نظرتان در مورد علم نجوم چیست, می فرمایند: "آن علمی است که منافعش اندک و مضراتش بسیار است. قضا و قدر توسط نجوم دفع نمی شود و وقایع ناخوشایند قابل جلوگیری نیست. اگر منجم از بلایی [که باید به او برسد] آگاه شود, جلوگیری از قضای الهی موجب نجات او نمی گردد, چنانچه اگر از خیری که بناست به او برسد آگاه شود, نمی تواند آنرا جلو بیندازد و اگر بدی به او برسد امکان جلوگیری از آن را ندارد. منجم با علم خود, با این پندار که می تواند قضای الهی را از مردم دفع کند, به ضدیت با خداوند پرداخته است." 4 - مرحوم سید رضی در نهج البلاغه نقل می کند که مولی الموحدین امیر المؤمنین می فرمایند: ".... ای مردم شما را از فراگیری نجوم برحذر می دارم, مگر آنچه که موجب راهیابی در دریا و خشکی باشد, زیرا نجوم منجر به کهانت می شود و کاهن مانند ساحر است و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش جهنم جای دارد...." 5 - مرحوم صدوق در کتاب فقیه نقل می کند که عبد الملک بن اعین گفت: "به امام صادق (ع) عرض کردم: من به این علم [نجوم] مبتلا شده ام, هرگاه قصد کاری می کنم در طالع نظر می کنم, اگر طالع بد دیدم از آن باز می مانم و اگر طالع نیک دیدم در پی آن کار می روم. به من فرمودند: [طبق این امور] حکم می کنی؟ گفتم بلی. فرمودند: کتاب هایت را بسوزان." بر کسی که در متون این روایات دقت کند, پوشیده نیست که علم نجومی که از آن نهی شده است, آن علمی است که از حالات مختلف ستارگان, خیر و شر و طالع نیک و بد در حوادث و وقایع را بدست می دهد, نه آن علمی که تنها با استفاده از قوانین طبیعی که توسط خداوند متعال بر جهان حاکم شده است, موقعیت فیزیکی اجسام سماوی را مورد بررسی قرار می دهد. مرحوم شیخ مرتضی انصاری در این مورد می فرماید: "ظاهرا خبر دادن از اوضاع فلکی که مبتنی بر حرکت ستارگان است, مانند ماه گرفتگی که در پی قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید, پدید می آید و خورشید گرفتگی که از قرار گرفتن ماه بین زمین و خورشید, پدید می آید و مانند اینها حرام نیست و پیش گویی این امور جایز است...." بنابراین اگر کسی با استناد به این روایات در پی بی ارزش نمودن استنتاجات نجوم جدید باشد, در ورطه یک مغالطه بین دو معنی مشترک لفظی گرفتار شده است. زیرا علم نجوم به معنایی که در زمره سحر و کهانت قرار می گیرد, بی اعتبار شناخته شده است, نه به معنایی که آن را داخل در علوم تجربی و ریاضی می نماید. به این تفکیک در حدیث چهارم نیز اشاره شده است. از این گذشته محاسبات نجومی مانند: یافتن جهت قبله, تعیین اوقات نماز, محاسبه فصول سال و یافتن موقعیت ماه برای تعیین اینکه ماه در صورت فلکی عقرب قرار گرفته است یا نه, قطعا جایز است بلکه مقدمه انجام تکالیف شرعی است. پس نمی توان ادعا کرد: مقصود از منجم, هنگامی که گفته می شود: "منجم کافر است.", کسی است که این محاسبات را انجام می دهد. موفق باشید
1491
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز چکار کنیم تا مرگ را باور کنیم؟ ما انسانها با وجود اینکه دائما شاهد مرگ انسانهای همنوع خود هستیم هیچ وقت احتمال نمی دهیم که مرگ روزی سراغ خود ما هم بیاید؟ این همه در نهج البلاغه هم تاکید شده که خودتان را در این دنیا جاوید ندانید و باور کنید که روزی خواهید مرد. ولی نمی دانم چکار کنم تا به این باور و یقین برسم که من هم بزودی خواهم مرد؟! ممنون اگر راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با اهل دنیا کمتر همنشینی داشته باشید و با اهل معنا بیشتر مرتبط باشید. حواریّون از حضرت عیسى (علیه السّلام) پرسیدند: یا روح اللَّه‏ ! با چه کسى همنشین شویم؟ عیسى فرمود: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه‏ » کسى که دیدنش خدا را بیاد شما آورد، و سخن او بر علم و دانشتان بیافزاید، و عمل و کردارش شما را خواهان آخرت و سراى دیگر گرداند.موفق باشید
1490
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه اینجانب طلبه پایه پنجم هستم و بسیار دوست دارم که فراغت بیشتری برایم حاصل شود تا بهتر و بیشتر به تحصیل علم و خود سازی بپردازم و از آنجاییکه اقوام و خویشاوندانم در اصفهان هستند و به خاطر برخی جلسات که قبل از طلبگی می رفته ام و هم اکنون نیز مجبورم بروم فراغت زیادی ندارم هر چند که سعی کرده ام زیاد سرم شلوغ نباشد ،به همین خاطر بسیار دوست دارم بعد از اتمام پایه ششم به قم یا مشهد هجرت کنم حال چند سئوال دارم 1) زمان مناسب برای هجرت کی است همچنین شرایط آن چیست؟2)رضایت همسر برای هجرت چقدر ملاک است و اگر همسر من به خاطر دوری از خانواده مخالفت کند چقدر باید به نظر ایشان اهمیت بدهم؟3) لطفا منابعی هم برایم معرفی کنید در زمینه هجرت.از خداوند متعال توفیق روز افزون شما استاد عزیز را خواستارم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- قسمت اول سؤال را از کسانی که تجربه‌ی بیشتری دارند بپرسید. 2- بالاخره سعی کنید همسرتان را قانع کنید که در قم به برکات مخصوصی می‌رسند و با اشخاص ارزشمندی آشنا می‌شوند. 3- چیزی در نظرم نیست. موفق باشید
1489
متن پرسش
سلام لطفا توضیح دهید که چگونه حفظ قران راهی برای تدبر در ایات است{بنابر بیانات رهبر معظم انقلاب}
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شاید منظورشان آن باشد که وقتی انسان آیات را حفظ باشد با رجوع به تفاسیر زمینه‌ی تدبّر در آیات بهتر فراهم است. ولی ایشان مکرراً حافظان قرآن را به درک مفاهیم توصیه کرده‌اند. موفق باشید
1488
متن پرسش
کتابهایتان را خوانده ام اما میخواهم در یک کلام برایم باز کنید که بالاخره چگونه باید حب دنبا را از دل بیرون کنیم ؟ بهترین کار برای آزاد شدن از حب بدن چیست ؟ هر کار میکنم دوباره میلهایم سر جایش هست آنقدر که خسته میشوم ، میترسم آخرش با همین امیال بمیرم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دلواپس نباشید. إن‌شاءالله هرچقدر به مرور حبّ خدا و ائمه‌«علیهم‌السلام» بیشتر جای خود را در قلب شما باز کرد، جای حُبّ‌های مجازی کم‌کم ضعیف‌تر می‌شود. موفق باشید
1487
متن پرسش
در مورد سؤال بالا اگر این حالات به خاطر کنده شدنش از دنیاباشد وظیفه زنش چیست ؟ زنی که تازه با چنین کسی ازدواج کرده به خاطر اعتقادات پاکی که داشته ، اما یک دفعه با یک شوهر بد اخلاق تند حواس پرت ، رو به رو میشود که شدیدا با اعصاب آ دم راه میرود ولی با تمام اینها این زن دارد با خودش مبارزه میکند ولی مردش فقط دارد به او ایراد اعتقادی میگیرد در عین حال که این مرد شدیدا به این زن وابسته است چون تازه ازدواج کرده و هر جا میرود هر کار میکند زنش را هم همراه خود میبرد و اگر نیاید سرش داد میزند به این زن فرصت با خودش بودن و خلوت نمیدهد ... نکلیف چنین زنی که شوهرش را قبول دارد چون اعتقاداتش را پاک میداند ،و احساس میکند که شوهرش ( نه در غربت دلش شاد است نه روی در وطن دارد ) چیست ؟ اولا میترسد که شوهرش را درک نکند ثانیا میترسد که به دلیل رفتارهای شوهرش لطافت و احساس زنانه درش بمیرد و دیگر نتواند زن باشد ثالثا بد تر از همه میترسد که نتواند در این گیجی ای که همسرش برای او ایجاد کرده خودش را پبدا کند و از دین و دیانت خسته شود و از راهی که آمده برگردد ، چنانکه این زن دیگر از کتاب و سی دی هم به دلیل گیر دادنهای نا مفهوم مردش بدش می آید ؟ راهنمایی فرمایید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم با توصیه‌ای که عرض شد هر دو نفری عالمان وارسته را اُسوه قرار دهند تعادل به زندگی برمی‌گردد و همچنان که فرمودید هرکدام از زن و مرد در عین آن‌که باید خودشان باشند، در کنار همدیگر زندگی کنند. توصیه‌ای که به همسران جوان در آخر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» نوشته شده است را پیشنهاد می‌کنم. در ضمن به همسر آن آقا توصیه می‌کنم کمی تحمل کنید و محبت بورزید به لطف الهی مشکل حل می‌شود و صبر شما بی‌پاداش نمی‌ماند. موفق باشید
1486
متن پرسش
سلام اگر کسی بتواند خودش را از وهمیات آزاد کند در ابتدا خیلی اذیت میشود چون نه در دنیا بند است و نه توانسته با حقایق ارتباط بر قرار کند آیا اذیت شدنش تا حدی است که حواس پرت میشود ، پرخاشگر میشود ، با همه دعوا میکند ، سر همه داد میزند ، و بعد از مدتی اقرار میکند که کارش اشتباه بوده اما این عذر خواهیش در حد چند دقیقه بیشتر نیست و دوباره نمیتواند خودش را کنترل کند و همه تندیهایش تکرار میشود و این رفت و برگشتها ادامه دارد و هیچ جوری بهتر نمیشود ؟ یا اینکه این حالات را باید جور دیگری معنا کرد و گفت که سیستم فیزیولوژیکی بدنش دچار اختلال شده ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعید نیست نظام فیزیولوژیک آن فرد به مشکل افتاده باشد. سعی شود با اُسوه قراردادن عالمان وارسته خود را در اخلاق متعادل کنیم. موفق باشید
1485
متن پرسش
با سلام نظرتان در رابطه با تسخیر سفارت انگلیس توسط دانشجویان چیست. آیا این کار را را تایید می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر در حدّ اعتراض و بدون ورود به داخل سفارت بود می‌توان آن را به عنوان یک امر پسندیده قبول کرد، ولی ورود به داخل سفارت کار نپخته‌ای بود، شاید هم بتوان یک عمل سیاسی قلمداد کرد که تصمیم داشته جایگاه دیپلماسی ایران در اروپا را تضعیف کندو بهانه‌ای به دست آمریکا و انگلیس بدهد. موفق باشید
1484
متن پرسش
سلام علیکم. جناب استاد، یکی از آزمایشاتی در که علم فیزیک مشهور شده و البته خیلی سوال برانگیز است آزمایش فیلادلفیا است که طبق ادعاهای موجود، بر اساس آخرین نظریه انیشتین انجام شده و باعث انتقال اشیاء و حتی انسان های مورد آزمایش به مکان و زمان دیگری شده است. (http://ma-gemini.blogfa.com/post-84.aspx)میخواستم بدانم که از نظر فلسفه اسلامی حرکت در زمان امکان پذیر هست و آیا توجیهی در این موضوع وجود دارد یا نه؟ .... با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مسلّم می‌توان در ماوراء عالم ماده و حاکم بر عالم ماده قرار گرفت و بدون طی مکان و بدون گذر زمان، در محلی دیگر واقع شد ولی باید مواظب بود استناد ما به چیزهایی نباشد که مبهم اند. موفق باشید
1483
متن پرسش
با سلام و احترام. برادری داریم که تقوای کلام ندارد و ما را خیلی ناراحت می کند و به سکوت کشانده. تکلیف انقلابی ما در قبال این بی اخلاقی چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: - وظیفه‌ی شما است که به او تذکر دهید و اگر رعایت نکرد – بدون آن‌که با او قهر کنید – رابطه‌تان را کم کنید و به او بفهمانید چرا رابطه را کم کرده‌اید. موفق باشید
1482
متن پرسش
سلام استاد.جایگاه حکمت انفسی درفلسفه اسلامی چیست اگر میشود یک توضیح کلی راجع به آن بدهید .باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- حکمت انفسی به معنی نگاه عرفانی و حضوری به حقایق است در مقابل آن نوع حکمتی که از طریق عقل و استدلال به حقایق نظر دارد.. موفق باشید
1481
متن پرسش
سلام دانشجوی پزشکی هستم موضوع پایان نامه ام:بررسی تطبیفی مراحل تکون جنین در نسبت با انسان شناسی قرآنی است در همین ارتباط پرسشی برایم بی جواب است:چگونه ثابت کنم منظور از که در فرآن امیرالمومنین است؟در کتب تفسیر چیزی پیدا نکردم التماس دعا متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: روایتی که اهل سنت نیز آن روایت را از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نقل کرده‌اند می‌تواند شما را راهنمایی کند که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرموده‌اند: « عَلِیٌ‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی لَنْ یَفْتَرِقَا ‏» علی با قرآن و قرآن با علی است و این دو از هم جدا نمی‌شوند. موفق باشید
1480
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده طلبه پایه 2 هستم.مطلب شما درباره قرآن را در نشریه خط خواندم.تنها سوالی که پس از خواندن آن به ذهنم رسید از شما بپرسم این است که توصیه عملی شما برای من طلبه پایه 2 که روزی بیشتر از نیم ساعت یا یک ساعت نمیرسم در خدمت قرآن باشم برای انس با قرآن چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شاید فعلاً در شرایطی نباشید که بتوانید وقت زیادی در فهم قرآن بگذارید ولی با این نیت دروس را ادامه دهید تا در زمان خود با تعمق کامل به تفاسیر قرآن به‌خصوص تفسیر المیزان رجوع فرمایید. فعلاً هر روز همان 50 آیه را با تأمل بر معانی آن‌ها قرائت کنید ولی در هر فرصتی که پیش آمد از مطالعه‌ی المیزان غافل نشوید. موفق باشید
1479
متن پرسش
با سلام قبلاً در موقع نماز خواندن سعی می کردم توجهم به آیات و آنچه خوانده می شود باشد و حال خوبی هم بود اگر توجه می داشتم . ولی الان اگر توجهم به نماز باشد لذت نمی برم نمی گم حواسم پرت نمی شود می شود ولی توجه به ذکر ها دیگر مثل قبل برایم نیست توجه و حضور خداوند چگونه است توضیح دهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با تعمق در معارف الهی و مطالعه بر روی اسماء الهی زمینه‌ی تجلی نور اسماء را بر جان خود فراهم کنید. موفق باشید
1478
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید من مخالف ولایت فقیه نیستم و آقای خامنه ای را هم به عنوان رهبر قبول دارم اما دوستانم یه رفتارهای افراطی از خودشون در مورد آقای خامنه ای نشون میدن که حتی نعوذبالله ایشون را در حد یه امام معصوم و معجزه گر یا حتی خدا بالا میبرن. آیا این رفتارا درسته؟ راستش با این رفتاراشون دید منو نسبت به ایشون بد میکنن. آخه به نظرم این کاراشون ظاهریه و اکثر کسانی که این رفتارها را نشون میدن وقتی که خدای نکرده جنگی چیزی رخ بده قایم میشن و همون کسانی که حالا به ظاهر مخالف ولایتن جونشونو میذارن کف دست. آیا واقعا باید اینگونه رفتار کرد مثل اونا؟ نمیتونم رفتاراشونو تحمل کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده هم فکر می‌کنم عده‌ای برای ضایع کردن جایگاه ولایت فقیه، مأمورند که آن را به صورتی غلوّ آمیز مطرح کنند تا تنفّر عمومی ایجاد کنند. اعمال آن‌ها را به حساب خودشان و مأموریتشان بگذارید و نه به حساب نظام اسلامی و اعتقادی که باید به ولایت فقیه داشت. پیامبر اکرم«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند « قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلَانِ عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّک‏.....» دو کس پشت من را شکستند؛ عالم هتّاک و جاهل سطحی نگر. موفق باشید
1476
متن پرسش
"خصوصی" سلام علیکم امیدوارم که حالتان خوب باشد چند سوالی دارم که نمی دانم آیا این سوالات به جاست که مطرح شود یا خیر ؟ 1- منظور از صور اسرافیل چیست؟ و اینکه می گویند در دم اول همه موجودات مثل ملک جن و... می میرند آیا این مرگ شامل انسان برتر مانند ائمه و پیامبران که مقامی بالاتر از اسرافیل دارند می شود؟ آیا این مرگ فقط شامل انسان است؟ این نوع مرگ چه نوع مرگی است؟ شنیده ام که انسانهایی که در بررخ هستند نیز می میرند اگر چنین مسئله ای صحت داشته باشد با توجه به اینکه روح مجرد است و مرگ ندارد پس چطور می میرد؟ آیا اسرافیل نیز می میرد و دم دوم صور چه اتفاقی می افتد؟ 2- بعضی ها معتقدند برای ملائک مقرب الهی می توان نماز خواند و عمل مستحبی هدیه کرد با توجه به اینکه ملائکه از مقام ثابتی برخوردارند این اعمال چه منفعتی برای آنها و ما دارد ؟ اصلا اصل قضیه صحت دارد؟ 3- می گویند اگر امام زمان (عج) از دید مردم پنهان شده است برای این بوده که امامان قبل از او همه به شهادت رسیده اند و حالا برای اینکه او به شهادت نرسد از دید مردم پنهان است و زمانی ظهورمی کنند که عقل و فهم مردم به کمال می رسد و از وجود آن حضرت بهره مند شوند ودر آن زمان حقایق بسیاری از علوم برای مردم آشکار می شود. شیطان نیز بدست امام زمان کشته می شود و درنهایت امام زمان توسط یک زن یهودی به شهادت می رسد البته شاید این سوال بچه گانه باشد اما ذهنم را مشغول کرده است چرا این غیبت برای 11 امام قبل از امام زمان رخ نداده که مردم به این فهم و شعور برسند؟ آیا خدایی که حکیم است مردم را با 11 امام حاضر انقدر امتحان کرده که نشان دهنده بی کفایتی ما انسانهاست که امام 12 باید غایب شوند؟ و چرا زودتر از این غیبت رخ نداده مثلا از امام 5 به بعد ؟ البته من احساس می کنم این شعور کامل نمی شود البته به خاطر دلایلی که در ادامه مطرح می کنم . افراد مسیحی و یهودی در زمان امام می توانند به دین خود بمانند و اگر مخالفت کنند کشته می شوند خوب این چه خصومتی که حتی با نبود شیطان منجر به شهادت امام زمان می شود پس نمی توانیم بگویم این فهم و کمالات انسانها کامل شده است قبل از غیبت نیز امامان و پیامبران ما توسط انسانهای خبیث مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند پس با ظهور امام اگر چه انتقام مظلوم از ظالم گرفته می شود اما همچنان ظلم در جهان خواهد بود چون بازهم این شهادت امام است که مظلومانه رخ می دهد اما چرا غیبت صورت گرفته است؟ در زمان رجعت ائمه و پیامبرانی که رجعت می کنند قاعدتا باید با شهادت از دنیا بروند علت این حرفم این است که شهادت کامل ترین نوع مرگ است و مگر انسانهای کامل نیز باید با شهادت باشد اما آیا تکرار تاریخ نیست؟ 4- کتاب معاد بازگشت به جدی ترین زندگی و تفسیرهای قرآن که مرتبط با موضوع بود را مطالعه کردم اما تمایل دارم که این بحث ها را ادامه دهم از طرفی در خصوص مباحث رجعت و وقایع بعد از ظهور نیز خیلی علاقمندم آشنا شوم 5- اگر بخواهم در خوصوص ملائکه نیز اطلاعات داشته باشم چه کتابی بخوانم کتاب هدف حیات زمینی آدم را خوانده ام و آیا مباحث ملائکه می توان جز اعتقادات دینی محسوب کرد. 6- در پایان از صبر و حوصله ای که به خرج دادید متشکرم و اگر نصیحتی برای این حقیر دارید ممنون می شوم که مطرح فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- صور اسرافیل، نفخه‌ی الهی است که آنچه در زمین و آسمان‌هاست از حیات زمینی به حیات قیامتی منتقل می‌کند و قرآن در توصیف آن می‌فرماید: « وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّه‏...» و از آن‌جایی که در آخر آیه می‌فرماید: «. إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّه....» پس شامل بعضی از انسان‌ها که فوق دنیا هستند و خودشان قیامتی می‌باشند نمی‌شود و ائمه«علیهم‌السلام» فرمودند منظور ما هستیم. یک نوع مرگ داریم که مرگ از دنیا است و حیات در برزخ و مرحله‌ی دوم در نفخه‌ی دوم، مرگ از برزخ و حیات قیامتی است که می‌فرمایند: « ُ ثُمَّ نُفِخَ فیهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُون‏» ظاهراً با تجلی اسم واحد قهار وجود همه‌ی مخلوقات نفی می‌شود و ملائکه نیز می‌میرند. 2- شاید نماز برای ملائکه مقرب موجب شود حجاب بین ما و آن‌ها برطرف شود و زمینه‌ی تدبیر آن‌ها بر جان ما بهتر فراهم گردد. 3- معنی کشته شدن شیطان توسط حضرت به معنای نفی مطلق شیطان نیست، چون فرصتی که به شیطان داده‌شده‌است تا قبل از تحقق برزخ است و در جواب او که گفت: «أنظرنی الی یوم یبعثون» خداوند فرمود «الی یوم معلوم» و «یوم معلوم» را به محدوده‌ی زندگی تا سکرات معنی کرده‌اند، پس حضرت نظام عالمی را که بیشتر تحت تاثیر روح شیطانی است دگرگون می‌کنند و حاکمیت با قواعد و احکام الهی خواهد شد. 4- کتاب معاد یا بازگشت به خدا از آیت الله شجاعی و جلد نهم اسفار و تقریرات بر جلد نهم اسفار از حضرت امام جهت تبیین بحث معاد مفید است. در مورد رجعت بحثی داشته‌ام گوش بدهید شاید مفید افتد. 5- روی هم رفته مباحث اسماء الهی به فهم جایگاه ملائکه کمک می‌کند، در سوره‌ی فاطر نیز عرایضی نسبت به ملائکه داشته‌ام، آری اعتقاد به ملائکه مسئله‌ی مهم اعتقادی ماست. موفق باشید
1475
متن پرسش
بسم الله رب محمد / سلام علیکم / بزرگان می فرمایند که رزق بندگان به صورت عام و رزق طلبه به صورت خاص از جانب خداوند تضمین شده است / استنادا به همین سخن برخی بر این عقیده اند که طلبه فقط باید درس بخواند و به کار دیگری مشغول نشود و خداوند روزی او را به هر نحوی باشد به او می رساند / از طرف دیگر علما و بزرگانی مانند شهید مدرس را می بینیم که با کارگری اموراتش را می گذراند و یا شهید اول (یا ثانی) است که از راه خارکنی ارتزاق می کند تا بتوانند درس بخوانند / سوال روشن است آیا برداشت مذکور در رابطه با رزق طلبه خطاست یا کار شهید مدرس و امثال او؟ / با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اصل بر این است که اگر انسان وظیفه‌ی خود را انجام دهد رزق او می‌رسد، همچنان که امثال حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» عمل کردند و اگر امثال شهید مدرس در برهه‌ای از زمان تشخیص دادند به کارگری رو آورند مربوط به تشخیصی است که در آن مرحله داده‌اند. موفق باشید
1474
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز حدود چند سالی است که پدرم از دنیا رفته اند ولی در طول این سالها هیچ زمانی ایشان را در خواب ندیده ام . سوال من از شما این است که آیا راه یا روشی برای دیدن معصومین یا اموات در خواب هست؟ برای شادی روح اموات بهترین دعا یا ذکر چیست؟ با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: برای شادی روح اموات دعا و صدقه و نماز موثر است ولی این‌که به خواب شما نیامده‌اند شاید مأذون نباشند. موفق باشید
1473
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله ... جناب استاد، ضمن تشکر فراوان به خاطر زحمات بی دریغی که در راه احیاء فرهنگ اسلامی متحمل میشوید، سوالی که بنده داشتم مربوط به برخی ایده هایی می شود که در بحث تولید علوم اسلامی ذهنم را مشغول کرده و اگر بدانم اصل آن صحیح است انشاء الله تحقیقات جدی تری را در این زمینه آغاز خواهم کرد. لذا از اینکه موارد مطرح شده از جانب بنده بدلیل عدم تسلط بر این مباحث ناشیانه هستند عذرخواهی می کنم و امیدوارم نظرات شما برای بنده راهگشا باشد .... در بخش های ابتدایی دعای کمیل اینطور می خوانیم که: «و باسمائک التی ملات ارکان کل شیء» ؛ حال در ابتدا سوالم را مطرح می کنم و بعد توضیحات بیشتر را در ادامه برای روشن شدن موضوع عرض می کنم: 1- آیا "کل شیء" شامل قواعد و اصول علمی جاری در عالم هم میشود؟! 2-و آیا اگر جواب مثبت باشد، میتوان بدون در نظر گرفتن این اسماء، به علوم حقیقی در تبیین قواعد علمی عالم دست یافت؟ ..... برای توضیح بیشتر مثالی می زنم. یکی از مشهورترین قواعد ریاضی، قواعد مثلثاتی است و همه دانشجویان می دانند که یک دور کامل، شامل 360 درجه میشود. حال اگر سوال کنیم که چرا این تقسیم بندی بر 360 بنا نهاده شده و مثلا 100 یا 400 درجه نشده، جواب خاصی نخواهیم شنید. اما از آنجایی که اصل این علم برخاسته از مبانی معرفتی الهی است، می توان توضیح داد که این تقسیم بندی بر اساس اسماء الهی بنا شده است و از لطائف آن این است که اسم شریف «رفیع الدرجات» شامل "رفیع" که عدد آن 360 است و همچنین "درجات" که جمع درجه است ساخته شده است. بر این اساس رفیعترین درجه که در یک دور کامل اتفاق می افتد باید هماهنگ با این اسم الهی باشد و همچنین اسم «محیط» بر اساس قواعد خاص عددی بر عدد 360 بنا شده و محیط دایره باید هماهنگ با آن درجه بندی شود. و یا در مورد دیگر، اینکه سور قرآن 114 سوره است به این دلیل است که کتاب جامع الهی باید عدد سوره هایش هماهنگ با اسم شریف «جامع» باشد که برابر 114 است. یعنی میتوان توضیح داد که تمام عالم و قواعد چینش آن بر اساس اسماءالله بنا شده اند. از اینرو اگر بشر بخواهد فارغ از اسماءالله نظمی در عالم ایجاد کند، آن نظم باطل خواهد بود. بعنوان مثال تقسیم بندی دمای آب از صفر تا صد درجه چون یک قرارداد بشری است و در ایجاد آن هیچ رجوعی به اسماء الله نشده است، یک قرارداد باطل است و در علوم اسلامی حتی این درجه بندی نیز بر اساس دیگری انجام خواهد گرفت. بر این اساس میخواستم بدانم که آیا قواعد علمی آفرینش نیز جزء «کل شیء» هستند که اسماء الهی ارکان آن ها را پر کرده باشد و آیا علوم دانشگاهی امروز و قواعد آن (مثل فرمول های نیوتون) که فارغ از این اسماء ایجاد شده اند را میتوان بر اساس تفکر رایج، قواعدی دانست که بخشی از پدیده های هستی را به درستی تحلیل می کنند؟ .... با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تصوری که بنده از اسماء الهی دارم آن است که هرگاه حضرت حق با صفت خاص در عالم ظاهر شوند، آن نوع حضور را، حضور ذات حق به اسم خاص می‌گویند. ولی نمی‌دانم چرا می‌فرمایید 360 درجه نمود اسم رفیع‌الدرجات است یا عدد 114 نمود اسم جامع است. موفق باشید
1468
متن پرسش
سلام طلاب حافظ قران چگونه میتوانند ازاین دریای بیکران استفاده بیشتری ببرند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به کمک تدبّری که حضرت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در تفسیر المیزان در قرآن کرده‌اند کار را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی چگونگی کار با المیزان را نیز مطالعه بفرمایید. موفق باشید
1467
متن پرسش
بسم رب المهدی سلام.من دختری هستم، دانش آموز پیش دانشگاهی.رشته تجربی. یک سالیست که گرفتار مشکلی شدم و به دکتر روانشناس هم مراجعه کردم و دکتر هم گفت که باید دارو مصرف کنم اما من صلاح دونستم اول با شما مشورت کنم و نظر شما رو هم بدونم. من خیلی آدمه حساسی هستم یا شاید هم به قوله دکتر وسواس فکری دارم.مثلا وقتی کسی یه رفتاری میکنه من خیلی حرفو رفتارش رو تو ذهنم مرور میکنم و همش ذهنم مشغول میشه و دیگه به زندگیم نمیرسم.البته خیلی تونستم پیشگیری کنم اما بطور کامل درمان نشده.مثلا خیلی میترسم آدما از دستم ناراحت بشن ، یا باهم بداخلاقی کنن یا قطع رابطه.همینجور یه حرفو تو ذهنم مرور میکنم.رو حرفا و کارایه آدما حساسم . بدبین نیستم ولی....نمیدونم ، نمیتونم توضیح بدم.یعنی الان چون تو همچین موقعیتی نیستم نمیتونم توضیحش بدم. دکتر بهم گفت : چون تو زمانه کنکورم و رفتارم نشون میده که خیلی اضطراب دارم نمیشه درمانش کنیم چون سیستم عصبیم متعادل نیست، بنابراین بهم گفت : باید دارو مصرف کنم تا سیستم عصبیم متعادل شه و اضطرابم بیاد پایین تا بشه وسواس فکریم رو درمان کرد.خیلی تاکید کرد که داروها هیچ ضرری ندارن ولی برادرم گفت اول با شما مشورت کنم. الان نسبت به اون موقعه که رفتم پیشه دکتر(یک ماه پیش)خیلی اضطرابم بیشتر شده، چند وقتیه که شبا که میخوابم همش از خواب میپرم و تپش قلب شدید دارم و وقتی از خواب میپرم یه دلشوره ای تو دلمه و دوباره یه عالمه طول میکشه تا خوابم ببره. این وسواس فکری و اضطراب مشکلی بود که میخواستم نظرتون رو بدونم که آیا دارو مصرف کنم؟شما چه پیشنهادی دارید؟ مشکله بعدی اینکه من تو مدرسه شاهد نجف آباد درس میخونم و خودم نجف آبادی نیستم ، و شدیدا ولایتی هستم و رهبرمون رو دوست دارم ، اما تو مدرسمون و تو کلاسمون بچه ها همه مخالفه رهبری هستن و بعضا توهین ومسخره میکنن ، میخواستم ازتون بپرسم ببینم تکلیفه من چیه؟باید سکوت کنم؟در حالیکه یه عالمه تو دلم حرص میخورم و دوست دارم باهاشون دعواکنم.ولی این بچه ها از اون دسته آدم هایی نیستن که با حرف متقاعد بشن ، یعنی یه جورایی اگربخوام باهاشون حرف بزنم اصلا قبول نمیکنن و مسخره میکنن و جوابه خاصی ندارن که بدن.و تو کلاسه 25 نفره شاید5 نفر ولایتی باشن که اونا هم هیچی نمیگن.ولی من اگر بدونم باید جوابشونو بدم از هیچی نمیترسم ، حتی اگر از مدرسه اخراجم کنند.مشکله من اینه که نمیدونم باید چکار کنم!!! بحثه بعدی راجع به درس خوند نمه، من داداشم لیسانس داره و الان رفته حوزه.البته وقتی همسن من بود یعنی قبل از کنکورش میخواست بره حوزه که خانوادمون باهاش شدیدا مخالف بودن و اون هم بالاجبار رفت دانشگاه.اما بعد از 4 سال رفته حوزه و الان پایه یک هست و خدارو شکر خیلی راضیه. من تو فکر دانشگاه بودم و چون بابام خیلی دوست داشت داروسازی قبول بشم ، تصمیممو گرفته بودم که بخونم واسه داروسازی.تا اینکه پارسال آجیم جامعه الزهرا رو بهم معرفی کرد و اصلا فکرشو نمیکرد که من جذبش بشم اما من خیلی خوشم اومد و 2-3 ماهی حسابی در مورد جامعه الزهرا تحقیق کردم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که انشاالله حتما ثبت نام کنم.خانوادم به اندازه ای که برایه داداشم مخالف بودن مخالفم نیستن ولی از حرفاشون معلومه که خیلی دوست دارن من برم دانشگاه.من جزوه ی شما رو هم که در مورد عالم طلبگی بود خوندم ، بی اندازه تشنه ی اینم که برم جامعه الزهرا یا حوزه یا جایی که بتونم درسی بخونم که بتونه منو به خدا نزدیک کنه.اما داداش بزرگم بهم میگه میخوای از کنکور فرار کنی و از کنکور میترسی و از این حرفا.من شاید الان یکم از کنکور بترسم و دلهره داشته باشم اما بخدا اونموقعه که تصمیم به جامعه الزهرا رفتن گرفتم اصلا از کنکور نمیترسیدم ، دقیقا یادمه ، خیلی هم خوشبین بودم که حتما دانشگاه قبولم.اون موقع دو تا هدف داشتم ، یکی اینکه پدر و مادرم رو خوشحال کنم و یکی هم اینکه بتونم به مردم و به جامعه خدمت کنم.اما من خودمو خوب میشناسم و میدونم احتمال50 درصد اگربرم دانشگاه لطمه میخورم ، با خودم گفتم اگربا هدفه خدمت وخوشحا ل کردن پدر و. مادر برم دانشگاه اما خدا رو از دست بدم یا به هر طریقی اهدافم یادم برن یا بشم یه شخصی از نظر علم بالا اما از نظر معنوی پایین چه سودی داره؟اگر پولدار بشم و همه چیز توزندگیم داشته باشم اما خدا رو نداشته باشم چه سود؟تا من خودمو اصلاح نکنم و تهذیب نفس نکنم چجور میخوام مفید باشم؟یه عالمه از این فکرا به علاوه ی اینکه هدف از این زندگی رسیدن به خداست و در حوزه بستر برای این امر فراهم تره ف خیلی ها هم با دانشگاه به خدا رسیدن اما خطرات دانشگاه بیشتره ومن در خودم این قدرتو نمیبینم که همچین ریسکی کنم.ولی من هیچ پشتیبانی ندارم جز خدا.امروز واسه کنکور ثبت نام کردم و دانشگاه امام صادق ، بقیه الله و دانشگاه علوم و معارف رو هم ثبت نام کردم و حتما انشاالله دفترچه ی جامعه الزهرا رو هم میگیرم.ولی نمیدونم باید چکار کنم؟نمیدونم خوشحال کردن پدر و مادرم ارجعیت داره یا رفتن به حوزه و رسیدن به خدا.داداشم میگه هر کدوم که به صلاحت باشه پیش میاد .فکرشو نکن اما من خیلی ذهنم مشغوله و تو درس خوندن هم یکمی سست شدم.من نمیگم همه ی آدمایی که تو حوزه هستن خوبن و همه ی آدمایی که دانشگاه هستن بدن اما دانشگاه همه جور آدمی با همه عقاید و اخلاقی میان.وقتی من هنوز عقایدم محکم نیست ممکنه..... نمیدونم چکار کنم و این برام شده یه مشکله بزرگ.از یه طرف دله پدر و مادرم واز یه طرف... میترسم برم حوزه بعد هر کی از مامانم بپرسه دخترت کجا درس میخونه ، واسه مامانم خجالت باشه که بگه رفته حوزه.واسه خودم اصلا مهم نیست بقیه چی فکر میکنن ، من فقط خدا رو میخوام.اما من تمامه تلاشمو رو میکردم که باعث افتخار و سربلندی پدر و مادرم باشم اما اگر برم حوزه شاید نتونمخیلی خوشحالشون کنم یا از نظ خودشون و بقیه باعث سرافرازیشون نشم. من این حرفا رو برا هر کی که میخوام بگم به وسطاش که میرسم مسخرم میکنه و میگه برو بابا.تو مدرسه که اصلا نمیتونم بگم میخوام برم حوزه، تو فامیل هم همه یجوری فکر میکنن.حرفایه منو نمیفهمن.شایدم من دارم اشتباه میکنم. هر بار که خیلی ذهنم به این موضوع مشغول میشه میگم خدایا سپردم به خودت اما بازم دلم آروم نمیگیره. دانشگاه بقیه الله که خیلی کم دانشجو دختر میگیره ، دانشگاه امام صادق هم میگن مصاحبه سختی دارم.نمیدونم باید چکار کنم.اونقدری هم درس نخوندم که امید به کنکورداشته باشم.آخه تقریبا حس میکردم مامان و بابام راضی شدن برم حوزه اما دفترچه هایه کنکور که اومد دیدم انگار خیلی دلشون میخواد من برم دانشگاه. خودمم خیلی دلم میخواد بتونم یه کاری واسه این کشور بکنم ، خیلی دلم میخواد باعث افتخار کشورم بشم و جلو اما زمان سربلند باشم اما از خطراتش میترسم. بخدا دارم دیوونه میشم. هم ازتون کمک و راهنمایی میخوام. هم اینکه حسابی واسم دعا کنید، دعا کنید هر جا میرم و هرچی میخونم وسیله ای بشه واسه رسیدن به خدا.و دعا کنید توفیق و اراده پیدا کنم محکم درس بخونم و به درس علاقه مند بشم و هر دعایه دیگه ای خودتون میدونید واسم بکنید. من سیده مطهره موسوی هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- ظاهراً همین‌طور که دکتر فرموده‌اند در شرایطی نیستید که بتوانید بدون دارو خودتان را درمان کنید چون ذهنتان بر اراده‌تان غلیه کرده است. مصرف دارو و تقویت بدن و ورزش مرتب إن‌شاءالله مؤثر خواهد بود. 2- آری اگر شرایط طوری است که سخن شما بر روی همکلاسی‌هایتان تأثیر ندارد سکوت کنید مگر آن وقتی که می‌توانید دوستانه به بعضی از آن‌ها تذکر بدهید. در ضمن در مورد سؤال آخر حرف آن برادرتان که فرموده‌اند بگذار هرچه صلاح است پیش می‌آید حرف خوبی است به این شرط که شما در حدّ خودتان بدون اضطراب دروس را بخوانید و به خدا توکل کنید. موفق باشید
1466
متن پرسش
سلام استاد. انسان کامل مان امام است؟ ایا در یک دوران واحد بیش ازیک انسان کامل در جهان زندگی می کند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همیشه یک نفر امام است. موفق باشید
1464
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی شر و گناه را چگونه بشناسیم که بتوانیم ترک معصیت کنیم ؟ آیا همین که دائماً خود را در محضر حق نگه داریم تا موفق به ترک معصیت شویم کافی است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آری! این بهترین لطف خدا است ، به شرطی که به حرام و حلال الهی آگاهی داشته باشید، احساس حضور در محضر حق موجب می‌شود که قلب انسان طالب رعایت واجب الهی باشد و از حرام الهی متنفر. موفق باشید
1462
متن پرسش
1.باسلام طریقه دسترسی به جواب سوالم چگونه است؟ 2.من نمی دانم چرا زود عصبانی میشوم به خصوص وقتی با پدر ومادرم صحبت میکنم.وقتی هم با کسی بحث میکنم خیلی از ناراجت کردن آنها ناراحت میشوم و گریه میکنم.به خصوص اگرپدرومادرم باشند.چند سال است که از خداوند میخواهم فرجی کند وراهی پیش روی من گذارد.و به من کمک کندولی دعایم مستجاب نشده است و وضعیتبدتر می شود من که همیشه ازامید و لطف خداوند برای دیگران می گویم حالا به جایی رسیده که به خاطر این مسئله از خداوند درخواست مرگ کردم که باعث رنجش دیگران نشوم چراخداوند دعایم را مستجاب نمی کند.من راضی به ناراحتی کسی نیستم و خیلی هم دلسوزم.بیشتراز بقیه خودم ناراحت میشوم ولی برای من گناه رنجش دیگران مهم است.امیدوارم به من یاری رسانید.اگر با ذکری اخلاقم بهتر میشوم و صبورتر میشوم لطفا بیان کنید.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم حدیث «یابن الجندب» که دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» است به عبدالله بن جندب را دنبال کنید. بنده نیز این حدیث را شرح داده‌ام شاید برایتان مفید باشد. اصل را بر آن بگذارید که باید در ذیل دستورالعمل ائمه«علیهم‌السلام» خود را تربیت کنید، به صرف خواستن مشکل حل نمی‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی