بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1346
متن پرسش
سلام.من در رشته ی پزشکی درس میخونم در مورد موضوع پایان نامه مزاحمتون میشم .یکبار هم باهاتون صحبت کردم ودر مورد تاثیری که سلامت روح میتونه روی سلامتی جسم اثر بگذاره صحبت شد و شما هم از رفلکس ها صحبت کردید،در کتاب انقلابتون هم خواندم که ما متاسفانه در سلامت جسممون فقط از مادیات استفاده می کنیم در حالی که روح مجرد ما می تواند در سلامت جسم خیلی مؤثر باشد (دستگاه دیالیز)،یا در کتاب پیروزی بر سرطان خواندم که عده ای با تصحیح تفکر مرگ و زندگی توانستند از سرطان های مرگ بار جان سالم به در ببرند،و این را هم میدانم که سرطان در واقع ازدست رفتن چرخه ی منظم تکثیر سلولهاست واز طرفی من یک مستند به نام ماتریکس در تلویزیون دیدم که آن ها در علم پزشکی به این عقیده داشتند که بدن انسان توسط یک میدان مغناطیسی تحت کنترل است وهر گونه اختلال در این میدان باعث بیماری می شود (شاید همان روح مجردی باشد که ما قبول داریم ولی آن ها زیر بارش نمی روند)،من جلد1 کتاب معرفت النفس علامه حسن زاده را هم خوانده ام وکم وبیش یک چیز هایی درک کردم،حال با توجه به همه ی این ها یک طرحی به نظرم رسیده و آن اینکه ما با تدریس علم معرف النفس به بیماران سرطانی شاید بتوانیم با متعادل کردن روح در مسیر صحیح خودش این خود سرانه کار کردن تکثیر سلول ها را جلویش را بگیریم.آیا فکر درستیه؟؟؟ولی وقتی به این موضوع فکر میکنم همیشه این سؤال برام مطرح میشه که چرا پس امام خمینی با آن روح متعادلشون سرطان معده داشتند؟ ببخشید سرتونو درد آوردم ولی خودتو میدونید شاید کس دیگری نمی تونه این طرز فکر منو درست کنه و ایرادشو بگیره لطفا کمکم کنید،و اگر کتابی هست که میتونه کمکم کنه معرفی کنید،انشالله عرفه روز ملاقات باشه براتون سلام ما را هم برسونید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تعلیم معرفت نفس می‌تواند مقدمه باشد که اگر طرف آماده شد به صورت حضوری با خود برخورد کند و با دفع خیالات منفی، اجازه می‌دهد روح او تمرکز لازم را بر روی جسمش داشته باشد – اگر روح او بنای انصراف از بدن را نداشته باشد – می‌تواند در حال بیماری‌اش مؤثر باشد. ولی اگر روح انسان مثل روح امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» بنای رفتن دارد دیگر درمان‌ها تأثیری ندارد، زیرا در این صورت بیماری‌ها مربوط به جسم نیست بلکه ظهور انصراف روح است. موفق باشید
1344
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی حدود یک ماه از سال تحصیلی دانشگاه می گذرد ما دوباره اومدیم به دانشگاه با اون همه فضای بدش درس داشتن با اساتیدی که آدم مجبور میشه فقط برای پاس کردن درس بخونه فارغ از اون که هدف از دانشگاه اومدن چیز دیگه ای بود ومی خواستم یه مهندس مسلمان واقعی خوب توی رشته ام بشم چون تصور می کردم مهندس برق الکترونیکی که درد دین داشته باشن کمه وشاید پول چیز مهمی برای بعضی هاشون باشه ولی برای من کم ارزش ترینه ویا شاید در رده اولویت هام در رده آخر باشه فضای بد حجابی دختر و پسر که دیگه گفتن نداره و... خلاصه استاد عزیزم درد دل زیاد است خیلی از این ها شاید از ایمان کمم باشه ولی همیشه دوست داشتم یک مهندس مسلمان شیعه واقعی باشم منتظرم برای رسیدن به این هدف که به امید خدا محقق شود و برای رشد دینی معنوی در این فضاکه با ظهور حضرت (عج) بتونم از سربازان واقعی حضرت باشم نصایح و توصیه های شما رو بشنوم وعمل کنم منتظرم استاد برام دعا کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: توصیه می‌کنم کتاب «بصیرت و انتظار فرج» را مطالعه نمایید به امید آن‌که چون سربازی سلحشور ماوراء ظلمات زمانه، در فرهنگ انتظار شکوفا شوید، تنها فرهنگی که در حال حاضر انسان را شکوفا و بصیر می‌کند فرهنگ انتظار است. موفق باشید
1343
متن پرسش
سلام وخدا قوت .ملاک اسراف چیست؟مثلا کسی که سر زانوهای لباسش سفید شده باشد ولی از طرفی این لباس را تازه گرفته آیا اگر دیگر از این لباس استفاده نکنداسراف است؟ واینکه ملاک شان خانم های طلبه در لباس پوشیدن ومهمانی دادنها چیه ؟لطفا یک ملاکهای روشنی بیان کنید که واقعا تو بعضی موارد میمونم که آیا اسرافه یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در امور شخصی هر وسیله‌ای را که می‌توان از آن استفاده کرد نباید بی‌دلیل رها کرد، در مورد لباس در امور اجتماعی موضوع عزّت هم مطرح است. اگر لباس، عزّت مؤمن را از بین می‌برد و می‌تواند لباس بهتری تهیه کند باید لباس بهتر را تهیه کند همان‌طور که اگر لباسی تهیه کند که موجب فخر ‌شود باید شدیداً از آن اجتناب نماید. در هرحال بعضی از این موارد به عرف بستگی دارد ممکن است یک لباس برای کسی یا در شهری فخر محسوب شود و در جایی دیگر فخر به حساب نیاید. موفق باشید
1342
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید دختری هستم 26 ساله که بارها تصمیم به جهاد نفس گرفته و سعی کرده ام تعلقات مادی خود را کم کنم. اما تصمیماتم معمولاً نهایت یک هفته بیشتر به طول نمی انجامد که با نوعی روزمرگی مواجه شده و اراده ام سست می شود. حال می خواهم بدانم چگونه می توانم اراده ای مصمم داشته باشم و از هوی و هوس‌ها به دور باشم. (خصوصاً اینکه در برابر برخی محرک‌های مادی بسیار ذلیلم) آیا هیچگونه راهکار عملی وجود دارد که مسأله برایم از حالت عادی خارج شده و به دغدغه اصلی زندگی ام تبدیل شود؟ سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: سعی کنید معارف خود را نسبت به توحید و معاد و مقام نبی و امام قوی کنید تا در عمل بهتر موفق باشید. موفق باشید
1341
متن پرسش
سلام علیکم استاد موضوع پایان نامه ام رانقش اعتقادبه مبداومعاددرمعنابخشی به زندگی انتخاب کردم که درمحدودش واین که درکدام فیلسوف بهترمیشه بررسی کرد،مرددم،به نظرشمابین ملاصدراوعلامه طباطبایی کدام مناسبترند ضمن این که اصل این بحث درفلسفه اگزیستالیسمها هست به نظرشماچطورمیتوانم دراین تحقیق موفق باشم ؟چون موضوعم تحلیلی است ونیازبه استنباطهای خودم ازمتون صدرایاعلامه طباطبایی یاشهیدمطهری رادارد ازراهنماییهای همیشگیتان متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از ملاصدرا بهتر می‌توانید استفاده کنید، در جلد هشتم و نهم اسفار و کتاب اسرارآیات بعثت و کتاب مبدأ و معاد نکات خوبی دارد. موفق باشید
1339
متن پرسش
بنام خدا سلام وخدا قوت خدمت استاد گرامی چندسال قبل گناهان زیادی از جمله نگاه به محرم وگوش دادن موسیقی های غیرمجاز و... واز یک خانواده معمولی هستم. وچندسالی هست که به لطف خداوند توبه کرده وسعی در جبران داشتم. بنده پس از مشورت وتحقیق وتفکر وعلاقه وکمی استعداد و تکلیف ونیاز کشور وبرای تولید علم دینی قصد دارم به حوزه بروم اما فکر میکنم لیاقت آنرا از این جهت نداشته باشم وشاید هم شیطان مانع این امر میشود؟( چون قبلا گناهان انجام دادم ) واز طرفی شاید کمی با حساسیت خانواده واطرافیان مواجهه شوم؟ شاید باخودشان یگن طرف تا چندسال پیش اینجور بود حالا رفته... خودم خیلی اعتقاد به حرف بقیه ندارم ولی چون میخوام برم حوزه، میترسم شان حوزه در نگاه اطرافیان پایین بیاد؟ حالا هم سال آخر کارشناسی مهندسی هستم نمیدانم چکار کنم؟ اگر هم حوزه نرم با علاقه ای که هست وشاید همیشه باخودم بگم باید میرفتی و... آیا شما استخاره را در این شرایط صحیح میدانید؟ لطفا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «چون تقاضا می‌کند دریا تو را .... پس چه استادی و واماندی هلا؟» این حرف‌ها چیست، خداوند همه‌ی آن حرف‌ها را خنثی می‌کند. اگر توان علمی و علاقه‌ی قلبی دارید که وارد کسوت روحانیت شوید: «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست». موفق باشید
1338
متن پرسش
با سلام و تشکر میخواستم در مورد بیمه خودرو چه شخص ثالث و چه بدنه بپرسم که آیا بیمه کردن خودرو در تضاد با توکل نیست و یا لااقل نوعی وهم شیطان نمی باشد؟ البته بیمه ثالث که اجبار قانونی برای استفاده از خودرو است ولی بیمه بدنه که برای تامین هزینه های تصادف و سرقت و ... است چگونه می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر بیمه‌ی شخص ثالث اجباری نبود بنده هرگز به اختیار خود ماشین خود را بیمه نمی‌کردم چه رسد به بیمه‌ی بدنه و غیره... این‌ها بر روی توهمات ما حساب بازکرده‌اند. بحث آن طولانی است بگذریم. موفق باشید.
1337
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی نظر شما در مورد کتابهای "غورباغه را قورت بده""چه کسی پنیر مرا برداشت""مدیریت زمان"" و ... از نویسندگانی به نام برایان ترسی و آنتونی رابینز و ... (که بیشتر در جهت بدست آوردن مال ، ثروت ، مدرک ، مقام و ... میباشد) چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به سوال شماره: 1275 رجوع فرمائیدموفق باشید
1336
متن پرسش
با سلام..با خواندن پرسش و پاسخ های سایت خیلی تعجب کردم..چگونه شما این همه کتاب و مطالب و موضوعات مختلف را مطالعه کردید و آنها را فراموش نکردید؟قضیه ای که بنده و خیلی دیگر از دانشجویان را آزار میدهد این است که سرعت مطالعه و یادگیری مان پایین است و هرچقدر هم از تفریحات و اتلاف وقت ها کم میکنیم باز هم انگار مطالعه های ما برکت ندارد و وقت میگزرد و یادگیری کمی حاصل میشود..و بدتر اینکه مطالبی که یادگرفته ایم به سرعت فراموش میشود. و تقریبا در حال حرکت درجا یا با سرعت بسیار کم هستیم..اما شما اینطور نیستید بسیاری از کتب را خوانده اید و با گذشت زمان زیاد فراموش نکرده اید و حتی با سطح مشغله ی زیادی که دارید مسائل سیاسی رو هم دقیقا دنبال میکنید و جالب اینجاست باز هم وقت اضافه میآورید و به سوالات ما پاسخ جامع میدهید..میشود ما را هم راهنمایی کنید؟؟؟چون واقعا مشکل و معضل بزرگی هست
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده از نظر حافظه در بعضی موارد کمی از عادی هم کمتر هستم ولی طبیعی است وقتی با موضوعاتی که مهم می‌دانید، درگیر شوید در ذهن شما می‌داند. سعی بفرمایید مسائل مهم شما موضوعات ارزشمندی شود که مربوط به اسلام و انقلاب اسلامی باشد تا پس از چند سال ذهن شما در آن مسائل پرورش یابد. موفق باشید
1335
متن پرسش
باسلام وعرض ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده و تشکر فراوان از اینکه برای پاسخگویی به این پرسش ها وقت می گذارید. من دانشجوی سال آخریکی از رشته های مهندسی هستم.(که البته نمی دانم چرا در این رشته ام؟!شاید همرنگ جماعت شدن وشایدهم....)از ترم 3 این پرسش که یک دختر به چه انگیزه ای در یک رشته فنی-مهندسی تحصیل می کند دغدغه ذهنی ام شده بود. اما شاید اشتغال بیش از حد به درسها مرا از یافتن یک جواب اساسی برای این سوال بازداشت(چون همیشه میگم یک مسلمان باید کارش را به بهترین نحو انجام بدهدوهمین اعتقاد باعث شده تا همه انرژی و وقتم را برای درسم بگذارم) تا اینکه حالا در ترم 7 که فرصت تصمیم گیری برای ارشد هم هست این دغدغه مرا رها نمی کند(الان دارم به این فکر می کنم که یک مسلمان اول باید نقشش را پیدا کندوبعد همه هم و غم خود را برای آن بگذارد). جایگاه تحصیل در یک رشته مهندسی در پازل یک انسان موفق کجاست؟ بعضی ها معتقدند مذهبی ها نباید فضارا به این راحتی خالی کنند اما آیا واقعا نقش یک خانم مذهبی در جامعه اسلامی این است؟! آیا تحصیل در یک رشته مهندسی و رسیدن به جایگاهی در این زمینه باید هدف غایی باشد؟( در دعای مکارم الاخلاق خواندم که:"واستعملنی بما تسیلنی غدا عنه "و بارها از خودم پرسیدم آن نقش واقعی من چیست؟) از طرف دیگر احساس می کنم حضور یک خانم در فضاهای مختلط دانشگاهها آن صفای روحی و باطنی را که در تربیت وتعالی کانون یک خانواده می تواند موثر باشد از او می گیرد.جمله ای به این مضمون ازحضرت زهرا در جایی شنیده ام :"بهترین چیز برای زنان آن است که هیچ مردی اورانشناسد(یانبیند)". با توجه به این تفاسیر از شما راهنمایی می خواهم تا کمکم کنید آن نقش واقعی ام را در زندگی پیدا کنم و در مسیری حرکت کنم که صراط مستقیم الهی باشد . التماس دعا.....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی بتوانیم خود را طوری رشد دهیم که در معرفت خدا و معاد و معرفت نبی و امام به فهمی روشن رسیده‌باشیم و واجبات الهی را به خوبی رعایت کنیم و محرمات راترک کنیم، در هر جایی از نظام اسلامی به عنوان یک نوع سلوک معنوی خدمت کنیم، ابدیّت خود را رونق بخشیده‌ایم. فکر می‌کنم می‌توانید در کنار ادامه‌ی رشته‌ی خود به معارف الهی نیز بپردازید تا در عین آن‌که به آن‌چه فردای قیامت از شما می‌پرسند بتوانید جواب دهید . فعلا در جاده‌ای که قرارگرفته‌اید متوقف نشوید تا آن‌چه خدا می‌خواهد پیش آید. روایتی که آورده‌اید در امور فردی است در امور اجتماعی سیره‌ی فاطمه زهرا«سلام‌الله‌علیها» حضور در صحنه بود و به این لحاظ فکر می‌کنیم می‌توانید به فعالیت‌هایی که درحال حاضر و بعد در رشته‌ی مهندسی دارید، سلوک خود را نیز داشته‌باشید. موفق باشید
1334
متن پرسش
با سلام استاد گرامی. از خداوند متعال میخواهم روز به روز بر توفیقات شما بیفزاید. دعا میکنم این گامهایی را که درجهت پاسخگویی به مشکلات و سوالات مردم برمیدارید ذخیره قبر و قیامت شما قرار دهد. استاد گرامی بعضی افرد معتقدندخدا "کسی" نیست بلکه " چیزی" است. این کلام یعنی چه؟ خدا کسی است یا چیزی. لطفا توضیح جامع دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در توحید نباید گرفتار الفاظ شد؛‌به ما فرموده‌اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر کس خودش را شناخت مسلّم پروردگار خود را می‌شناسد. شما در خود شناسی متوجه می‌شوید که یک «من» دارید و یک «تن» و حقیقت شما همان «من» شما است و من شما یک حقیقت معنوی و غیر مادی است که در سراسر بدن شما حاضر است. خداوند این‌گونه در عالم حضور دارد. موفق باشید
1333
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد گرامی سوالی از محضرتان داشتم: قوانین خداوند قاعدتا نبایستیبا ذات و طبیعت انسانها در تضاد باشند اما قانون چند همسری در اسلام برای مردان حقیقتا برای زن قابل هضم نیست. و آدم بخود می گوید آخر چرا خداوند قانونی را وضع کرده که یک زن هرچقدر هم مومن و متشرع در عمق دلش نمیتواند با این مسئله کنار بیاید و در صورت مواجه شدن با چنین شرایطی دلش ازاین مسئله عمیقا می شکند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: متأسفانه در ایران فرهنگ چندهمسری به هم خورد، به‌خصوص از طرف مردان که نتوانسته‌اند حقوق همسران خود را درست اداء کنند و با آمدن همسر جدید، همسر اصلی خود را به نحوی فراموش می‌کنند. در حالی که باید فراموش نکرد مردان وقتی باید همسر دومی اختیار کنند که بخواهند به آن همسر دوم کمک نمایند که بی‌سامان نباشد و اصل، بر رعایت حقوق و شخصیت همسر اول باشد. حتی در همسر صیغه‌ای باید فراموش نکنند مسؤول لباس و غذا و مسکن همسر اول هستند و هیچ‌یک از این حقوق برای آن کسی که به جهت کمک به زندگی او در عقد موقت خود در آورده‌اند مطرح نیست، حتی اگر رعایت حقوق جنسی همسر اصلی خود را نکنند معاقَب هستند. آیا اگر آن‌چه اسلام می‌گفت رعایت می‌شد، زنان متدیّن این‌چنین احساس نگرانی می‌کردند؟ یا این‌که خودشان کمک می‌کردند تا یک زن یا یک خانواده‌ی دیگر را هم در زیر پوشش بگیرند؟ رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: َ خِیَارَکُمْ خِیَارُکُمْ‏ لِنِسَائِهِ یعنی بهترین شما کسانی هستند که برای زنانشان بهترین باشند. در رابطه با تعلق خاطر به همسر اول در روایت داریم «عَنْ عَائِشَةَ قَالت کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا ذَکَرَ خَدِیجَةَ لَمْ یَسْأَمْ مِنْ ثَنَاءٍ عَلَیْهَا وَ اسْتِغْفَارٍ لَهَا فَذَکَرَهَا ذَاتَ یَوْمَ فَحَمَلَتْنِی الْغَیْرَةُ فَقُلْتُ لَقَدْ عَوَّضَکَ اللَّهُ مِنْ کَبِیرَةِ السِّنِّ قَالَتْ فَرَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) غَضِبَ غَضَباً شَدِیداً فَسَقَطْتُ فِی یَدِی‏ فَقُلْتُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ أَذْهَبْتَ بِغَضَبِ رَسُولِکَ (ص) لَمْ أَعُدْ لِذِکْرِهَا بِسُوءٍ مَا بَقِیتُ. قَالَتْ: فَلَمَّا رَأَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَا لَقِیتُ قَالَ کَیْفَ قُلْتِ وَ اللَّهِ لَقَدْ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرَ النَّاسُ وَ آوَتْنِی إِذْ رَفَضَنِی النَّاسُ وَ صَدَّقَتْنِی‏ إِذْ کَذَّبَنِی‏ النَّاسُ» عایشه روایت کند که رسول اللَّه (ص) گاه و بیگاه از خدیجه یاد مى‏کرد و از یاد و مدح او و استغفار برای او خسته نمی‌شد. یک روز که او را یاد کرد ناراحت شده و گفتم که خداى تعالى پیرزن بزرگ سالى را برد و عوض او را به‌ تو داد، دیدم که آن حضرت سخت غضب کردند، من هول نموده و گفتم: بار خدایا اگر تو این غضب را از رسول اللَّه ببرى من تا زنده‏ام دیگر او را به‌بدى یاد نمی‌کنم ، چون آن حضرت آن سخن مرا مشاهده‏ فرمود گفت: چه گفتى؟ و اللَّه که او به‌من ایمان آورد وقتى که مردم کافر بودند، و جاى داد مرا وقتى که مردم مرا رهاکردند، و تصدیق کرد مرا در وقتى که مردم قول مرا دروغ مى‏پنداشتند.
1332
متن پرسش
با سلام استاد، بعضی علما موسیقی را حرام و برخی آن را یاری دهنده در سلوک میدانند و اسلام و علمای دین هیچگاه به طور کامل تکلیف مردم را با موسیقی روشن نکرده اند. اصلا آدم می ماند بعضی چگونه در عین دینداری با استفاده از موسیقی به جاهایی می رسند اما برخی احکام دال بر تحریم آن است. آیا ما موسیقی خوب و بد، موسقی سفارش شده و سفارش نشده داریم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1ـ مسلّم هیچ عالم اسلامی موسیقی را یاری دهنده نمی‌دانند. 2ـ فقها می‌فرمایند آن نوع موسیقی‌ها که موجب فتنه و فحشاء شود حرام است و آن‌هایی که چنین نباشد حرام نیست ولی این به این معنی نیست که چون حرام نیست پس خوب است. به همین جهت مقام معظَم رهبری «حفظه‌الله» می‌فرمایند: سیاست نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست. زیرا اگر حرام هم نباشد لغو است ، مگر آن موسیقی که در کنار یک برنامه و یا یک فیلم موجب می‌شود تا پیام صحنه بهتر رسانده شود. موفق باشید
1331
متن پرسش
با سلام خدمت استاد فرزانه شما در بحث برهان صدقیقن فرمودید که هر موجودی معلول مافوق خود و علت ما دون خود می باشد حال سوال این است که آیا می توان نتیجه گرفت که عالم ماده از من ما صادر می شود و ما انسانها هر کدام علت دیگری می باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نمی‌توان چنین نتیجه‌ای را گرفت زیرا عالم ماده معلول عالم ملکوت است و نفس ناطقه‌ی انسان علّت صورت‌های ذهنی خود می‌باشد چون موجود محدودی است، حتی نفس ناطقه، بدن خود را ایجاد نمی‌کند بلکه بدن خود را به کمک غذایی که می‌خورد از عام ماده تألیف و جمع‌آوری می‌کند؛ چون بدن تجلّی نفس ناطقه نیست. موفق باشید
1330
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید بنده دانشجوی روانشناسی بالینی هستم فضای حاکم برروانشناسی مبتنی برتفکرات امانیستی وماتریالیستی است ودرروشهای درمان به حقیقت وجودی انسان توجه نمیشود وبه گونه ای است که گویی میخواهند توجه او رااز حقیقتش به جای دیگری متمرکز کنند بنده به خودم اجازه نمیدم به این شیوه عمل کنم لطفا برای اشنایی بیشترباروانشناسی اسلامی مراراهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در موضوع روان‌شناسی اسلامی تخصصی ندارم ولی می‌دانم بحمدالله چنین جمعی هستند و چند سال پیش در قم از اساتید دانشگاه‌های سراسر کشور آن‌هایی که در موضوع روانشناسی اسلامی کار کرده‌بودند سمیناری بود که رادیو معارف نکات خوبی از آن سمینار را پخش کرد. موفق باشید.
1329
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرانمایه دوست داشتم دیدگاه دین را راجع به صوفیه بدانم. ایشان معتقدند حتی اتیک الیقین یعنی تا زمانی که به یقین نزرسیدی عبادت کن و ...تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شما در زیارت پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و امامان «علیهم‌السلام» عرضه می‌دارید: و عَبَدتَ الله مخلصا حتی أتاک الیقین، بندگی خدا را ادامه دادید تا به یقین رسیدید. یقین در این جا به معنی رحلت از این دنیاست،‌ یعنی امامان تا آخرین مرحل از زندگی از بندگی خدا دست برنداشتند و همه‌ی علما و عرفا این‌چنین بوده‌اند. آن‌هایی که از جمله‌ی آن‌ها طوری برداشت کرده‌اند که می‌توان در مدتی از عمر عبادت نکرد حرف عرفا را نفهمیده‌اند ،‌این از همان اتهاماتی است که هرگز مصداق خارجی ندارد. موفق باشید.
1328
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید،استاد گرامی بنده به این نتیجه رسیده ام که فلسفه خیلی به ما در فهم مسائل دینی و اعتقادی کمک میکند،سوال اول این که اصلا در فرهنگ اهل بیت و در کل چیزی به نام فلسفه اسلامی داریم و این که بهضی ها می گویند در زمان بنی امیه فلسفه از یونان وارد شد و اهل بیت آن را تطبیق دادند،لطفا در این مورد مسئله را روشن کنید؟حال می خواهم بدانم برای خواندن فلسفه اسلامی باید از کجا و چه کتاب هایی شروع کرد و آیا در دانشگاه رشته الهیات گرایش فلسفه و کلام جوابگوی من خواهد بود(لطفا کتاب هم معرفی کنید).با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن ما را دعوت به تدبّر کرده‌است و عقل ما را خطاب قرارداده و فرموده: «افلا تعقلون؟» و مسلّم تفکر فلسفی یک نوع تفکر و تعقل است همان طور که تفکر ریاضی یک نوع تفکر است و لذا نمی‌توان گفت دین اسلام از تفکر فلسفی خالی است، حال چه خاستگاه آن یونان باشد و چه مدینه. آن چه روشن است این است که قرآن و امامان با تمام ابعاد عقل با ما سخن گفته‌اند، اعم از عقل فلسفی و عقل غیر فلسفی و ما نیز باید با تمام عقل با سخنان آن‌ها روبرو شویم. وَهابیون در اهل سنّت سخت با تفکر فلسفی و عرفانی مخالف‌اند و خود را گرفتار تحجّر کرده‌اند و در شیعه هم عده‌ای به بهانه‌ی رجوع به قرآن و عترت، هر گونه تفکّر بر روی قرآن و عترت را بیرون از قرآن و عترت می‌دانند و به همان تحجری جامعه‌ را دعوت می‌کنند که وَهابیونِ سعودی دعوت می‌نمایند. در جواب قسمت دوم سوالتان نظر بنده آن است که با ده نکته در معرفت نفس و کتاب از برهان تا عرفان شروع کنید و رشته‌ی الهیات را وسیله قراردهید که با همت بالا خودتان فلسفه را پس از بدایةالحکمه و نهایةالحکمه، از طریق اسفار ملاصدرا دنبال نمایید. موفق باشید.
1327
متن پرسش
با عرض سلام همسری دارم که فکر و عقاید من را نمی فهمد نمی دانم شاید نمی خواهد و یا واقعا نمی فهمد من کتابهای شما را مطالعه می کنم ولی در عین حال به خاطر اجبار همسرم کارهایی را می کنم که اصلا مورد رضایت خودم و شاید خدا نیست و من زندگی بی معنی پیدا کرده ام تحمل میکنم ولی زندگی نمیکنم و همیشه غمی با خود دارم , چه کار باید بکنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بالأخره رعایت همسرتان برای شما حسنه خواهد بود مگر آن قسمت‌هایی که صراحتا حرام باشد که انشاءالله چنین مواردی پیش نخواهد آمد، اگر به انسان‌ها محبت شود به فطرتشان نزدیک می‌شوند. موفق باشید
1326
متن پرسش
وهم با خیال چه فرقی دارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از جهت اخلاقی فرق خاصی ندارند و هر دو اشاره به چیزی در ذهن دارد که در خارج واقعیّتی برای آن نیست ولی از نظر فلسفی خیال محلّ صورت‌هایی است که انسان یا از عالم عقل در خود دارد و یا از عالم محسوس و وهم بُعدی از ادراک انسان است که معانی همراه با صورت را در خود ایجاد می‌کند. موفق باشید
1325
متن پرسش
با عرض سلام چرا از وقتی که کتابهای شما را خواندیم از مرگ می ترسیم در صورتی که قبل از آن به راحتی کوه میرفتیم و ...اما الآن به شدت می ترسیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرگ چیز مبهمی نیست که ترسناک باشد. ترسناکی آن از آن جهت است که دستمان خالی باشد. انشاءالله رعایت حلال و حرام الهی و نظر به انسان‌های کامل یعنی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» با دست پر از این دنیان رحلت کنیم. موفق باشید
1324
متن پرسش
سلام چندماه پیش توسخنرانیتون ازنداشتن زبان دین به روز ومتناسب بانیازهای جوانان صحبت کردید. نظرتون درمورد زبان دین ازمنظرحکمت متعالیه وبه کل فیلسوفان اشلامی چیه؟میشه درموردش پایان نامه نوشت؟باتوجه به این که این موارددر فلسفه دین درغرب بیشتر کارشده میشه اینهارادرموردفیلسوفان اسلامی هم گفت
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اولاً: نظرتان را به جواب سؤال 1323 جلب می‌کنم. ثانیاً: نوشتن پایان‌نامه در این امر کار بسیار ارزشمندی است که همه‌جا قابل بحث است ولی کار سختی است چون مقدمات آن هنوز فراهم نشده. آقای دکتر داوری در کتاب «شاعران در عسرت» به تبعیت از هایدگر می‌خواهند حرف‌هایی در این رابطه بزنید. موفق باشید
1323
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه،در علم اصول در مورد وضع الفاظ اختلاف است عده ای می گویند ارتباط لفظ ومعنا ذاتی است و عده ای می گویند قراردادی است و به عبارت دیگر برخی واضع را خداوند می دانند و برخی مردم _اعم از یک شخص یا همه مردم_ ولیکن به نظر می رسد که آنچه شما در مورد ارتباط لفظ ومعنا در بحث ده نکته _نکته نهم_ فرمودید نظر سومی را مطرح میکند که آن نظر می گوید هر انسانی واضع می باشد و الفاظ هر انسانی ظهور معانی ذهنی او می باشد به عبارت دیگر لفظ و معنا با هم اتحاد ذاتی دارند ولی اتحادشان انضمامی می باشد مثل من و تن یعنی معانی مانند من می باشند و هنگامی که شرایط ظهور یک لفظ ایجاد شد آن معنی در آن لفظ خاص ظاهر می شود و الفاظ مختلفی که یک معنای واحد دارند و در زبان های مختلف الفاظ مختلف دارند چون شرایط ظهور فرق می کرده در هر مکانی به شکلی ظاهر شده اند به این ترتیب این که مثلا در زبان فارسی برای مایع بی رنگ و بو و مزه خارجی لفظ آب را وضع کرده اند یک امر تصادفی نیست و کلمه دیگر مثلا آتش ظرفیت اینکه معنای مایع بی رنگ و بو و مزه خارجی را نمایش بدهد ندارد فلذا فقط کلمه آب مناسب بوده که ظاهر شده است .زبان های مختلف ظهور یک حقیقت کلی هستند و از این رو است که اتحادی بین قواعد زبان های مختلف می باشد مثلا همه زبانها جملاتشان از مسند و مسند الیه تشکیل شده و ... اگر این گونه نگوییم و طبق نظر اصولیون بگوییم که واضع انسانها بوده اند این سئوال مطرح می شود که چگونه انسانهای مختتلف که در جاهای مختلف با شرایط مختلف زندگی می کرده اند طبق یک نظام واحد به درست کردن زبان پرداخته اند و چگونه زبانی که هزاران انسان آن را خلق کرده اند از این نظم حیرت آور برخوردار است؟ ولی با نظر مطرح شده این سئوالات و بسیاری سئوالات دیگر پاسخ داده می شود .می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم و ببینم آیا الان که من پایه 5 هستم مناسب است که این بحث را به صورت مفصل دنبال کنم یا بگذارم برای درس خارج .با تشکر از شما استاد عزیز ان شاء الله خداوند به شما خیر کثیر عطا فرماید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اصل حرف بنده از جهتی از حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در کتاب «انسان در اسلام» است و از جهت دیگر مربوط به تفکر هایدگر است که معتقد است رابطه‌ی تنگاتنگی بین زبان و تفکر هست و هر تفکری در هر زمانی و لفظی جای نمی‌گیرد. همین‌طور که مولوی در زبانی که با آن مثنوی را می‌گوید یک نوع فکر را ظاهر می‌کند و در زبانی که با آن دیوان شمس تبریزی را می‌گوید یک نوع فکر دیگری را ظاهر می‌کند و در جمع‌بندی فکر می‌کنم زبان حقیقی زبانی است که معانی آن از طرف خدا به عقل‌ها و ذهن‌ها الهام شده باشد و انسان‌ها با شایستگی کامل تلاش کنند آن معانی را با بهترین صورت در عالی‌ترین الفاظ ظاهر نمایند. موفق باشید
1322
متن پرسش
سلام ازبحثهای به روز سبک زندگی است که درغرب خیلی موردتوجه قرارگرفته ونقدهایی هم توسط متفکران ماانجام شده خواستم بدانم که درفیلسوفان معاصراسلامی چه کسی به این بحث پرداخته ؟واصلامیشه درتفکرات امام خمینی چنین بحثهایی راپیداکرد؟اساسا سبک زندگی ماکه امروزه روبه استحاله فرهنگی ومدرن شدن است رامتفکران مادرموردش کاری ازپیش برده اند؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام کافی است ما متوجه شویم می‌توانیم به سبکی غیر از سبک غربی زندگی کنیم در آن صورت در و دیوار دین و سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» و علماء دین راهنما خواهند بود. شاید در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» بتوانید موضوع خود را تا حدّی دنبال کنید. موفق باشید
1321
متن پرسش
سلام لطفا این که یک دانشجوی فلسفه چگونه بتواندنیاز روزش رابشناسدومتناسب باآن پایان نامه یامقاله بنویسدواصلا چطورنسبت خودرابامفهومات بعضا گنگ فلسفی بفهمد،توضیح دهید درضمن بنده به پیشنهاددوستم بحث چگونه فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود شمارا پیگیری کردم روحیام به سلسله بحثهای شمانزدیک بود راستش ازوجود وماهیت خسته شدم دلم میخاد موضوعات فلسفی اخلاقی کارکنم منتها درفیلسوفش مرددم اصلاتوفیلسوفان اسلامی کسی هم پیدامیشه که ازکارکردهای اجتماعی دین ،اززبان دین ازمعناوسبک زندگی درجهان معاصر یادرزمان مربوط به خودش حرف زده باشه؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با دقت در نوشته‌های حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» روشن می‌شود که مکتب ملاصدرا توان تمدن‌سازی دارد و زندگی امروز بشر را معنا و جهت می‌دهد و حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» با چنین تفکری انقلاب کردند و نظام‌سازی نمودند و تأکید رهبری بر فلسفه‌ی صدرایی نیز در همین راستا باید باشد. موفق باشید
1320
متن پرسش
سلام شمادرموردادراکات اعتباری علامه ونقشی که می توانددردیدگاههای ایشان درفلسفه اخلاق یافلسفه دین بگذارد،اطلاعاتی دارید؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده در حدّ مقالات 6 و 7 اصول فلسفه اطلاع دارم و سخنان آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در رابطه با نظرگاه علامه«رحمة‌الله‌علیه» در کتاب «شریعت در آینه‌ی معرفت» . موفق باشید
نمایش چاپی