کل جمهوری اسلامی حرم است از این جمله بالاتر چی داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مسیر نور همه انبیاء و شهدای صدر اسلام و کربلا و انقلاب اسلامی منجر به تحقق جمهوری اسلامی شده، حقیقتاً جمهوری اسلامی «حرم» است تا مردمی که به دنبال اُنس با حقیقتاند با نظر به کلیّت نظام، خود را در مغز هستی حس کنند. موفق باشید
سلام علیکم: به کرم الهی امسال به حج مشرف شدم و قبل از حج و بعد از حج به صورت مجازی کلاس های استاد وارسته رو دنبال کردم. بصورت مستمر و هرگز دلم نمی خواهد توفیقات این کرامت را از دست بدم. در معرفت النفس و رسیدن به توحید. بیشتر در حاضر کردن خودم و درک، صحبت می کنم و در حین تلاوت قرآن به مفاهیم قرآنی مراجعه می کنم و در تمرکزهام جای سخن بیشتر از تمرکزه و این حال مطلوب وجودم نیست. چگونه مسیر صحیح رو داشته باشم؟ و آیا میشه در کلاس های حضوری شما شرکت کنیم یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور رفقا در کلاسهای حضوری بلامانع است. عمده آن است که ابتدا مباحث معرفتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها و سپس مباحث قرآنی و در ادامه توجه به حضور در تاریخی که در آن هستیم از طریق مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شکل بگیرد. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت هیاهوی جوانی ۱. انسان، آیینهء تمام نمای حضرت رب العالمین است و از زمان پا گشایی بر جهان هستی و پس از رسیدن به اولین مرتبهء بلوغ، حجت زمینیِ او بر آن تمام است و آن نقشی که بنا بوده برزمین حک کند را آغاز مینماید. جوانی، پر ثمرترین دوران زندگیِ زمینیِ انسان است که بدن وی در بهترین حالتی که میتوانسته به آن برسد، رسیده و اکنون دوره ویژه حضور اسماء و صفاتِ تکاملِ اوست که آن، همان حضور در دریایِ اسماءِ رب العالمینی است. ۲. جوانِ به دوران رسیده ای که با تمام خیالات عظیمِ نوجوانی به مرحلهء جدید و پر تلاطم زندگی اش رسیده، (البته اشتباه برداشت نشود که منظور اینست که تماماً پوشالی و دور از واقع است) با سرعت به دنبال إغنای خود و پیدا کردن حضورِ حداکثریِ خود در اکنون است. ۳. این ایّام، هجمه ای از نصایح بزرگان و دور و نزدیکان بر سر جوان سرازیر می شود که: جوان تا جوانی و میتوانی قدر جوانی را بدان و حسابی استفاده ببر که وقتی به سن ما رسیدی دیگر رقم هیچ چیزی را نداری و با یک انسان تسلیم روبرو خواهی شد. ۴. جوانِ پر شور و تلاطم، شروع به تلاش های بی وقفه ای میکند که نکند آن حضور اکنون بیکرانه ای را قرار بوده در آن سیر کند، از دست بدهد. اگر تمام هدف وی را به نگاره بنشینید، متوجه خواهید شد که یک هدف واضح و مشخصی نیست و دست آخر نیز از کار های او نمیتوانید سردربیاورید! و شاید که جوان را متّهم به گفته ای بکنید: که جوان دست از این کار ها بردار و بچسب به زندگی ات، گویا منظورشان از زندگیْ همان زندگیِ مرده ایست که خودشان در آن به سر میبرند. ۵. این نکته را نباید فراموش کرد که اللخصوص جوانِ آخر الزمانی ظرفیت های ویژه ای دارد که ما از آن غافلیم و درصورت ایجاد مانع برای وی، بزرگترین ضربه ممکن را به او زده ایم که تا قیام قیامت شاید نتوان جبران کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به حضور گرمی که جوان را در اموراتش بیطاقت کرده است؛ نظر کنیم و به جای تلاش برای توقف و سرخودگی او، میدانی بس گشوده و گستردهای را با او در میان بگذاریم که به گفته شما میدان درکِ حضور حداکثریِ اکنون او است و البته حضور در چنین میدانی بدون سرگردانیهای معمولی نیست. پس سرگردانیهای او را نیز باید درک کرد. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت ارتباط با معلوم زنده . ۱. انسانْ اُنسِ خدایی دارد و خدا، آن بی نهایتِ بی حدِ و مکان است که غربی ها از جهتی که نمیخواهند متقبّلِ بی مرزیِ خود باشند، نهایتاَ انسان را ربات فوق پیشرفته میدانند. اما میدانیم که اینگونه نیست، با سواد و علم و کتاب هم نه، با جانمان میدانیم که حرف از اینها گذشته و دیگر روزگارْ روزگارِ گناه و مواخذه نیست روزگار کم طلبی نیست و همچنین از آن طرف هم نادانیم به اینکه در این روزگار گناه آلود، حضرت رب العالمین منتظر چه ظهوریست که عذاب قوم نوح و لوط علیهم السلام را مانع میشود و منتظر آن ابرانسان هایی است که بنا دارد زندگی مهدوی را تشکیل دهند. ما در رابطه با خدایی سخن میگوییم که خدای دیروزین و فردایی نیست بلکه خدای امروز و به تعبیر دقیق تر خدای همین لحظه است؛ شاعر میفرماید: بیزارم از این کهنه خدایی که تو داری. هر روز مرا تازه خدایی دگرهست و به طَبَع این خالقِ عظیم، مخلوق نیز وجود آن به آن و همین لحظه ای دارد. ۲. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: من خدایی را که نمیبینم عبادت نمیکنم. و واقعاً هم همینطورهست، اگر این فرمایش نورانی را در دست نداشتیم، میافتیم که از عبادتِ خدایِ انتزاعی خسته میشویم و غایتِ عبادت که رشد و تعالی بود، حاصل نشد؛ مشخص است که هنوز در بت پرستیِ مدرنیته غرقیم و خدا را نمی پرستیم، مگر اینکه با شرک (آیه قرآن کریم) ۳. مالکیت و ربانیت حضرت الله را که قرآن حکیم میفرماید: هیچ چیزی نیست مگر اینکه خدا از آن خبر دارد و برگی از درختی نمی افتد، مگر اینکه خدا آنرا می داند؛ پس توجه ما باید به این سمت برود که عالم و هرچه که هست در قبضه حضرت رب العالمین است. ۴. حضرت محمد صلوات الله علیه میفرمایند: بهترین نعمت خدا کشته شدن در راه اوست. خدای تعالی این نعمت و موهبت را در دل شر و فتنه قرار میدهد و حکمت خود را به گونه ای به رخ میکشاند، مگر نه اینکه در دفاع مقدس در این وضعِ هولناکْ چه شهیدان اولوالعظمی پرِ پرواز گشودند. همزمان با این همه لطافتی که از حق در جلوه گاه نمایش است، صدام نیز صدام گری میکند و تا توان دارد پستی خود را به ظهور میرساند. ۵. در جامعه مدرنیته ای که هم اکنون در حال گذر از آن هستیم، غربْ غرب گرایی خود را هر روز بیشتر به نمایش میگذارد و هر روز در پی جستجوی خود در پوچیِ بزرگتر و بیشتری است که مشاهده میکنیم هر سال بهترین ماشین و بهترین ابزار را به رخ جهانیان میکشاند، اما نفسِ تشنه باز از پا نمی ایستد و دوباره برای یافت بهترْ یا جستوجوی حقیقت جسم را شبانه روز به کار میبندد و بهترین ورژنِ سال جدید میلادی را عرضه میکند، اما نه، باز هم نبود آن چیزی که در جستجوی آن است. ۶. قرآن کریم میفرماید: «کل یوم هو فی شان» و نیز: «علم آدم اسماء کلها» در ادامه امیرالمومنین نیز میفرمایند: تمام جهانِ کبیر، نمودِ آن، جهان صغیری در درون آدمیزاد است عرض من اینجاست که کل هستی ظهور اسماء الهی است. غرب هم کار خود را بکند. ما اگر به این بلوغ نرسیده باشیم که نتوانیم با ظواهر دنیایی مرتب شویم و حضرت رب العالمین را همچون فرمایش حضرت علی علیه السلام همراه آن بعد از آن و قبل از آن ظواهر نبینیم، مسیر را منحرف میکنیم و بر سر زبان ها می اندازیم که با زهد در باب تزاهم است و باید دست کشید. این محروم کردن خود از ظواهر دنیایی نشان از عدم کسب ظرفیت است که جای تعامل دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همان معنایی که میفرمایید «غربگرایی خود را هر روز بیشتر به نمایش میگذارد» و از این جهت مواجهه با چنین غربی لازم است. مواجهشدن با آن به معنای حاضر شدن در همان جهان و همان تاریخ است ولی با حضوری قدسی و عالمانه. و این است معنای زمانشناسی که اهل تفکر بدان میپردازند و در موقعیت خود به مسائل زمانهشان فکر میکنند. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت: پیدا کردن معلوم زنده ۱. بعد از بالغ شدنِ نطفه بسته شده، فطرت انسان اقتضای بر تعامل دارد، اصلا یدالله مع الجماعت است، انسان نمیتواند بدون تعامل اجتماعی رشد کند، اصلا معنایی ندارد. اولین ارتباط اجتماعی یک انسان با جنس مرد، پدر اوست و با جنس محبت و لطافت که تعبیر اعم آن زن است، مادرِ اوست. ۲. اینجاست که نقش پدر و مادر بیش از پیش رنگ میگیرد و شخصیت اجتماعی فرزند شکل میگیرد. ۳. فضای مدرسه و دانشگاه جدای از اینکه فضای آموزشی هستند، اولین و بزرگترین و مهمترین محل شکلی گیری انسانیتِ انسان و شخصیت و تفکرات اوست. ۴. در همین حال و هوای رشد نوجوان در دنیای امروزی که در هیچ عنوان قابل قیاس با انسان های دیرین ندارد و در جستجوی خود در بستری فراتر از آنچه که هستْ هست، فضای مجازی را می جوید و خود را در جای جای جهان حاضر می بیند. طبیعتاً تا حدودی می تواند خود را آرم کند. ۵. تولدِ بدون فرهنگ فرزند، تحصیلِ بدون فرهنگ انسان و در نهایت فعالیت در جامعه و بسترِ بدون فرهنگ یا به بیان بهتر کج فرهنگْ، که دشمن تمام توان ازلی و ابدی اش فرهنگ بوده، مطمئناً وی را با پوچی روبروی میکند. توضیح اضافه است اما خوب است برای تکمیل نوشته اشاره ای شود؛ مستحضرید که کشور های غرب زده به چه شکلی تشنه حقیقت از فضای مذهبی حوزه های علمیه هستند، البته دین را به عنوان یک مجموعه احکام مذهبی و به طور کلی دین را یک حضور مذهبی نمیبیند، البته منافاتی ندارد این عرض بنده با اینکه فعالیت های مذهبی نیز انجام بدهند، عرض بنده اینجاست که تشنه حقیقت اند و در رسیدن به مقصود حاضر به انجام احکام مذهبی نیز می شوند. ۶. در فضای انقلاب اسلامی بعد از اینهمه تاکید سرداران این انقلاب، هنوز فرهنگ از همیشه زخمی تر و خسته تر است. نوجوان ما، جوان ما، یا راحت تر بیان کنم خوده بنده پس از تلاش های فراوان در پی جستجوی خود پناه آوردم به دین که آنهم متاسفانه در جمهوری اسلامی جز حوزه های علمیه، آنهم به صورت ضعیف در مکانی دیگر قابل جستجو نیست یا به بیان بهتر نقطه شروع دیگری نیست. ۷. حالا من هستم و یک خدای ساختگیِ به ظاهر زیبا در حوزه علمیه!!! با تنها هدفی که شهید عزیز، بهشتیْ فرمودند: ما به دنیا آمده ایم برای تلاش پر نبرد و پر رنج در راه تکامل خویش و انسانیت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه به عنوان بستری است که پس از طی مقدمات مثل آموزش ادبیات عرب، میتواند زمینهای باشد برای انس با معارف عالیه قرآنی و روایی و انسانشناسی. پس از اینکه انسان تا حدّی در این موارد توانا شد خداوند میدان حضور ما را برای ارتباط بیشتر با انسانها در موقعیتهای مختلف فراهم میکند. هنر ما در اینجا خواهد بود که بتوانیم با درک انسانها و احترام به انتخابهای آنها، آنها را متوجه حقایق و معارف الهی بکنیم. موفق باشید
سلام وقت شما بخیر: مادر عزیزم چند سالیست به دلیل وضعیت حجاب در جامعه و مسئله ی امر به معروف و نهی از منکر، به ضرورت از خانه بیرون میروند. ایشان کلاس های امر به معروف آقای تقوی را شرکت کردند و خیلی نگران انجام صحیح این فریضه ی دینی هستند. طوری که به شدت رویشان فشار هست و جز به ضرورت از منزل خارج نمیشوند. اعتقاد ایشان طبق نظر رهبر عزیزمان هست که در مورد تذکر لسانی میفرمایند همه جا احتمال اثر بدهید و یا جایی دیگر که میفرمایند : به منکری رسیدید بگویید و رد شوید. مادر بنده به شدت اذیت هستند چون فقط تذکر لسانی را قبول دارند. محترمانه میگویند و توهین میشنوند ولی به هیچ عنوان خودشان توهین نمیکنند و رد میشوند. سوال بنده از شما این است که در شرایط کنونی جامعه، با توجه به اغتشاشات و توهین های علنی به بانوان با حجاب، آیا باز هم تذکر لسانی در خیابان باید داد؟ من خیلی به ایشان میگویم الان تذکر لسانی در پیاده رو و خیابان وقتی شرایط گفت و گوی دوستانه نیست چیزی جز فحاشی و توهین به چادر ما نخواهد داشت میگویم من و شما با چادرمان و حضور در خیابان ها به نوعی درحال امر به معروفیم ولی ایشان میگویند به خانمی که شالش افتاده باید بگویم شالت را بگذار، بی تفاوت رد شوم؟ ولی وقتی توهین میکنند و هر لحظه ترس حمله ور شدن به ما هست چه کنیم؟ خیلی نگران امنیت جانی مادرم هستم. البته ایشان به ضرورت بیرون میروند و همین محبوس کردن خودشان در منزل هم مرا غمگین میکند دوست دارم با مادرم در پیاده رو راه برویم و با چادرمان، با پوشش تمیز و کاملمان بی صدا نهی از منکر را فریاد بزنیم مادرم از خداوند میترسند که نکند با عدم تذکر لسانی، به تکلیف عمل نکرده باشند یا زنان را گستاخ تر کنند در کشف حجاب. لطفا ما را راهنمایی بفرمایید. مادرم سخنان استاد شجاعی را خیلی خیلی قبول دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که شرایط امر به معروف در جایی معنا دارد و مؤثر است که رابطه شخص آمر به معروف و آن کسی که بدان امر به معروف میشود رابطه دوستانه باشد و از این جهت رابطه خصومتی که اکنون توسط دشمنان پیش آمده است، آن رابطه نیست که ما مکلّف به امر به معروف با آنان باشیم مگر آنکه إنشاءالله همین فتنهها بستری شود تا بفهمند شریعت الهی از سر دوستی و محبت انسانها را دعوت به دیانت میکند. در رابطه با محبتی که باید بین آمر به معروف و طرف مقابل جاری باشد خوب است به این آیه توجه کنید که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه/۷۱) و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى كنند و زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى برند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: من پس از آن که بصورت تجربی من را تجربه کردم، چگونه میتوانم هستی مطلق را به روش تجربی، تجربه کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که بودن خود برای شما احساس شد، همان بودن با دفع حجابهای فکری و اخلاقی، آرامآرام وسعت ما را در درک وسعت حضرت حق فراهم میکند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بعضی از رذائل که مربوط به امیال باطل بوده اخیرا به شدت به (تصور و تخیل) اینجانب آمده و احساس میکنم که در حالا ریشه دار شدن است چه توصیه ای می فرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاومت در مقابل آن نوع خطورات در جای خود نوعی سلوک به حساب میآید. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مراجعه شود. موفق باشید
سلامعلیکم و وقت بخیر استاد 🌸: در شرح ١٠ نکته از معرفت النفس در نکته سوم فرمودین که عقل = بُعدِ فهم حقایق قلب = بُعدِ کشف حقایق وهم = بُعدِ صورت حقایق. سوال بنده این هست که چطور می توان از بعُد عقل که (فهم حقایق) هست به مرتبه و مقام قلب (کشف حقایق) برسیم؟ و حقایق معرفتی رو به صورت کشفی بفهمیم و درک کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه در دل عبادات، مبانی معرفتی و عقلی پشتوانه آن باشد و آن عبادات همراه با تقوای لازم در زندگی ادامه یابد؛ به لطف الهی خود به خود آن معارف عقلیه، حالتِ قلبی به خود میگیرد به همان معنایی که جناب صدرالمتألّهین فرمودند: «المعرفة بذر المشاهده». موفق باشید
بسمه تعالی با سلام وعرض خدا قوت به استاد بزرگوار حاج آقای طاهرزاده: سوال بنده این است که در جایی بیان کرده بودید قریب به این مضمون که نماز خوب نمازی است که اسما الهی در آن فرو بریزد حال این حقیر سوالم این است از کجا بفهمیم که اسما در نمازمان فرو می ریزد؟ آیا شاخصه و ملاک خاصی وجو د دارد برای فهم این مطلب؟ ثانیا از کجا بفهمیم که کدام اسما بر ما تجلی می کند و این تجلی را چگونه قوی تر کنیم؟ با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینکه با رویکرد نظر به حضرت حق به لطف الهی وارد نماز شوید از آنجایی که قرآن در مورد خداوند فرمود: «له الأسماء الحسنی» خود به خود تجلیات اسماء بر قلب نمازگزار جاری میشود. ۲. شاید این مربوط به ما نباشد از آن جهت که حضرت خداوند است که میداند ما ظرفیت کدام اسم و نیاز به کدام نور را داریم. موفق باشید
سلام استاد: من امسال برای دبیری فلسفه قبول شدم. میخواستم یه منابعی معرفی کنید برای دبیران خصوصا دبیران معارف که با وجود وضعیت فعلی آموزش و پرورش و کتابهای درسی موجود باید چه رویکردی رو دنبال کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا پس از مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آنها که روی سایت هست؛ به جزوه «تاریخ فلسفه و کلام اسلامی» https://lobolmizan.ir/leaflet/233 رجوع شود و سپس به «بدایة الحکمه» از علامه طباطبایی با شرح استاد امینینژاد بپردازید. موفق باشید
سلام علیکم: جمله ای از استاد مطهری در ذهن دارم (متاسفانه منبع رو نمی دونم) به این مضمون که ملتی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه رو یاری می کنند الزاما مردم ایران نیستند و ممکن است مردم کشور دیگری باشند.[چرا که وعده الهی حتمیست] از سوی دیگر شما در پاسخ به این سوال به شماره 32266 که آیا جمهوری اسلامی ایران باعث تضعیف اسلام می شود با استناد به این جمله از شهید سلیمانی که جمهوری اسلامی حرم است فرمودید جمهوری اسلامی ایران عامل تضعیف اسلام نیست. ممنون میشم این تناقض رو با توجه به عملکرد ضعیف و ریاکارانه بسیاری از مسوولین و جایگاه این دو بزرگوار توضیح بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که تنها یاران حضرت منحصر به ایرانیها و اهل فارس نیستند، ولی با تأکیدات پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نسبت به اهل فارس میفهمیم که گویا مسئولیت خاصی بر مردم ایران بخصوص در آخرالزمان هست. در روايات متعدد از رسول خدا (ص) در رابطه با شرافت قوم فارس يعني ايرانيان داريم که از آن جمله حضرت ميفرمايند: «اَعظمُ النّاسِ نصيباً فِي الاسلامِ اهلُ الفارسِ» برترين مردم از جهت بهرهمندي از اسلام، اهل فارساند. يا ميفرمايند: «لَوْ كَانَ الْعِلْمُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَتْهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس» (بحار الانوار، ج1، ص195) اگر دين در ثريا و آسمان باشد، مرداني از فرزندان خطّهي فارس به آن دسترسي خواهند داشت. موفق باشید
سلام و ادب: روایت مشهوری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند ملائکه به خانه ای که سگ در آن باشد وارد نمی شود. با توجه به رواج یافتن خرید و نگهداری از سگ در بین نوجوانان و جوانان شاید سوالی که به ذهن آن ها برسد این باشد که خب وارد نشوند. مگر چه اهمیتی دارد ملائکه به خانه ما وارد شوند. مشتاقم توضیح جنابعالی را در این خصوص بدانم که اولا: چرا پیامبر (ص) مسأله نگهداری از سگ را با حضور ملائکه در خانه مرتبط میدانند؟ چه رابطه ای بین حضور سگ با حضور ملائکه در خانه وجود دارد؟ دوم اینکه: اصل حضور ملائکه در خانه چه اهمیتی دارد که موجب می شود اهالی خانه روی حفظ این حضور حساس باشند و از نگاه داشتن سگ در خانه خودداری کنند؟ چنانچه توصیه ای در خصوص روش صحیح مقابله با این پدیده ضد فرهنگی دارید نیز بفرمایید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوهای که تحت عنوان «حکم تندیس یا مجسمه» سالها قبل نوشته شد، روشن گردید که چرا میفرمایند سگ و مجسمه اگر در محل زندگی و مثلاً داخل اتاق باشد، فرشتگان که عبارت باشند از انوار الهی؛ حضوری در آن محل نخواهند داشت. بدین معنا که انسان از حاضرشدن در جهانهای گشوده معنویت محروم میگردد و با انواع افسردگیها و نیستانگاریها دست به گریبان میشود. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد گرامی: این که منصور حلاج گفت: لیس فی جبتی الا الله، می خواست بگوید که خدا در جبه من حاضر است یا خدا ظاهر است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً متذکر وحدت وجود بوده، بدان معنا که مانعی در حضور خدا در عالم نیست که از طریق آن حضور خدا در آنجا حاضر نباشد. موفق باشید
سلام و خسته نباشید: واقعا صد حیف که سایتهای پربازدید، چون سایت شما تابحال نویسندگان معتبر در هر زمینه را معرفی نکرده اند، که با دنبال کردن آن نویسنده و احتمالا سیرمطالعاتی که در سایت خود پیشنهاد میدهند ما و مردم عادی که دانشگاه نرفته ولی وقت و علاقه ی کتابخوانی را دارند هم از علوم آنها بهره مند شویم!! مثلا در علم سیاست، فلسفه، در عرفان نظری و عملی، در جامعه شناسی و روانشناسی، کلا هر شاخه ای که لازم است اطلاعاتی داشت به آن نویسندگان مراجعه شود. البته که در زمینه ی عرفان را که سیر مطالعاتی جنابعالیست عالی و پربار است. ولی در دیگر زمینه ها ما نویسندگان معتبر را اصلا نمیشناسیم. مثلا آقای زرشناس و یه نفر به من معرفی کردند و دو دل هستم که آیا مورد تایید هستند یا نه؟ عبدالکریم سروش را شخصی دیگر معرفی کردند و ما گیج و حیران که بالاخره کدام بهتر است و مایه ی گمراهی نیست! اگر لیست نویسندگان معتبر و مورد تایید در هر رشته و شاخه ای که هر سال به روز رسانی معرفی میشد خیلی بهتر بود. اگر شما افرادی را میشناسید لطفا معرفی کنید. ممنون از توجهتان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این پیشنهاد در جای خود کار خوب و ارزشمندی است، ولی این سایت برای چنین کاری طراحی نشده و توان چنین کاری هم در ما به جهت زمانی که باید در اختیار آن بگذاریم، نیست. به نظر میآید اگر در مورد انقلاب اسلامی که این سایت وظیفه دارد متذکر عظمت تاریخی آن شود، حساس باشید به خوبی متوجه خواهید شد جناب استاد آقای زرشناس چه اندازه به انقلاب اسلامی نزدیکند و امثال آقای دکتر سروش چه اندازه دورند. موفق باشید
با عرض سلام: خواهشمندم که منبعی را معرفی نمایید تا به سوال من پاسخ گوید. میگویند وجود محدود نیست زیرا محدودیت برای وجود باید از ناحیه عدم باشد یعنی عدم وجود را احاطه کنه تا وجود محدود شود و عدم چون وجود خارجی ندارد لذا وجود نامحدود است. این شبهه در ذهن من است که شاید محدود بودن وجود از ناحیه خود وجود باشد یعنی وجود ذاتا محدود باشد چگونه به این سوال میتوان پاسخ گفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: محدودبودن وجود به معنای تشکیکیبودنِ آن، حرف درستی است به این معنا که «وجود» در ذات خود دارای شدت و ضعف است بدون آنکه لازم باشد عدم که واقعیت ندارد، موجب محدودیت وجود شود. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد گرامی: آیا قیوم صفت ذات خداوند است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا صفت ذات، صفتی است که سلب آن موجب نقص حضرت حق خواهد بود. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: وقتی مثلاً می گوییم، این درخت حیات دارد، این حیات اشاره به حضور خداست یا ظهور خدا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینجا نظر به نور حضرت «حیّ» است که در آینه درخت ظهور کرده. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. ۱ استاد دروس منازل رو چگونه باید کار کنیم؟ اگر بخواهیم در هر منزل حاضر بشیم بعد بریم منزل بعدی که دق میکنیم. مثلا در منزل انابه شاید تا چند سال برق منت افاضه نشد، آیا صبر کنیم؟ زیرا امام خمینی (ره) در کتاب آداب نمازشون میفرمایند اول خوب یاد بگیرید بعد عمل کنید. روش بنده اینه که: چندین مرتبه تدریس صوتی رو گوش میدم و اون باب رو بارها مطالعه و تفکر میکنم و عمل میکنم به دستوراتش و تصمیم دارم وقتی جزوه ی اول تمام شد مجددا از اول فص آدمی و شیثی و بدایات رو کار کنم. الان منزل تفکر رو به مدد الهی تازه شروع کردم و زیاد خواب این مسائل رو میبینم. ۲. استاد من غیبت ها تهمت ها و تمسخرهای زیادی رو شنیدم آیا لازمه از فردی که مورد غیبت تهمت یا تمسخر بوده حلالیت بطلبم یا صرف توبه کافیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی هم نباید معطل شوید، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». ۲. نه، حلالیت از طرف لازم نیست، مگر آنکه شما خودتان عامل غیبت شده باشید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در مورد سوال 33535، بنده در جایی نظر امام رو در مورد مسئله لغو بخشنامه چادر خانم معلم ها پیدا نکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد امری نبوده که در جایی ثبت شود. جناب آقای اکرمی وزیر آموزش و پرورش وقت به من فرمودند که احمدآقا میفرمایند امام فرمودهاند بگویید آن بخشنامه را لغو کنند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: «انزوا طلبی» و عزلتی که در آيات و روايات به آن سفارش شده و بر آن تأکید شده، به چه معناست؟ بعضی از علما این دسته از احادیث رو اسثناء دونستن، نظر شما در این باره چیه؟ در پناه حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع توصیهها بیشتر مربوط به شرایطی است که حق و باطل از هم جدا نبوده و شرایط، شرایط فتنه بوده است. در این شرایط است که به ما میفرمایند خود را از صحنه دور بدارید. ولی وقتی جبهه حق در مقابل باطل مشخص است، نمیتوان به بهانه فتنه از آن جبهه فاصله گرفت وگرنه از حق فاصله گرفته شده است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب استاد گرامی: استاد ارجمند سؤالی از محضرتان داشتم؛ ما که در زیارت جامعه عرضه می داریم: «وَ أَنَّ أَرْواحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ واحِدَةٌ، طابَتْ وَطَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» اینکه بزرگان می فرمایند اصحاب خمسه علیهم السلام، افضل از دیگر ائمه علیهم السلام هستند، و غیر از اصحاب خمسه علیهم السلام، امام زمان (عج) افضل از اجداد مطهرینشان علیهم السلام هستند، می تواند معنای این فراز «طابَتْ وَطَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ» باشد؟ و اینکه افضلیتشان به چه وجهی اشاره دارد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همینطور است که ائمه «علیهمالسلام» در مواجهه با شرایط تاریخی که در آن حاضر بودند بعضاً امکان ظهور کمالات باطنی آنها بیشتر فراهم میشد و از این جهت بعضی نسبت به بعضی دیگر در رابطه با هدایت مردمان، فرصت راهنمایی بهتری داشتهاند وگرنه از نظر مقام غیبی، همه در نور واحد انسانیت مطلق هستند. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: آیا درست است که بگوییم انسان ذاتا شنوا و بیناست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه نفس ناطقه، همان ذات انسان است و قوه بینایی و شنوایی مربوط به نفس ناطقه است، آری! میتوان گفت که انسان در ذات خود شنوا و بینا است و به همین جهت حتی اگر چشم یا گوش او از بین برود با پیوند چشم و گوش دیگر باز آن قوهها به صحنه میایند و در همان گوش و چشم جدید عمل میکنند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: آقای علیزاده در برنامه ۲۲ مهر ماه خود تهدید غرب را بسیار جدی گرفته بطوریکه مسولین جمهوری اسلامی را توصیه به کوتاه آمدن می کند و تاکید میکند که غرب درصدد ضربه مهلک به ایران است و شاهد خود را چرندیات مخملباف در برنامه بی بی سی میداند. به نظر میرسد این شخص هم سو با دشمن می باشد. بسیار بعید است که دشمن چنین مارهایی دراستین نپروراند که به دروغ خود را وطن پرست میدانند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده صوت آن برنامه را گوش دادم. به نظر میآید تذکرات و انتقادات خوبی در آن سخنان بود. تذکر دادند دشمن را باید جدّی گرفت تا از تفرقههای بیجایی که همدیگر را به بهانههای سطحی درک نمیکنیم، عبور نماییم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی و عزیز: فرمایشات شما، چه کتابهای شما و چه صوتهای شما، حاوی نکات ارزنده ای میباشد. شما سعی کرده اید مطالب را به زبان ساده بیان بفرمایید. بنده مطالبی را که فرموده اید تا حدود بسیار زیادی برای من قابل فهم است. اما من مشکلی دارم و آن اینکه ذهن من نسبت به مسائلی که فرموده اید، سوالات زیادی پیش میآورد که مانع سلوک من میشود. از طرف دیگر من توانایی علم فلسفه را ندارم. به نظر شما من باید چکار کنم؟ لطفاً راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مباحث قرآنی با آن نوع جامعیت و روحانیتی که دارد، زمینههای خوبی برای عقلمندی در عین قدسیبودن را به روح و جان انسان عطا میکند. امری که مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه با ما در میان گذاشتهاند. پیشنهاد بنده آن است که با دنبالکردن صوت مباحثی که در رابطه با سورههای روم و عنکبوت و زمر و صافات و آلعمران است وإنشاءالله به نتایج خوبی خواهید رسید. موفق باشید