بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30165
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر می‌خوام یه کم با شما درد و دل کنم. دانشجوی پزشکی هستم. انگیزه‌ی کافی برای درس خوندن ندارم و هر ترم که شروع میشه به خودم قول میدم که دیگه از این ترم درس بخونم ولی همین طوری اوقات به بطالت سپری میشه و آخر ترم هم می‌بینم که چند تا درس رو افتادم. معمولا ایام امتحانات پرفشارترین ایامی هست که سپری می‌کنم و آرزو می‌کنم هرچی زودتر تموم بشه. نمی‌دونم مشکل از کجاست؟ بعضی وقتا با خودم فکر می‌کنم مقصر منم، گاهی اوقات هم تقصیرات رو می‌ندازم گردن محیط و سیستم آموزش پزشکی که بیخودی به دانشجوها سخت میگیره و یک دریا اطلاعات بی‌ارتباط با پزشکی به خورد دانشجوها میده. استاد عزیز آیا واقعا شأن من به عنوان یک انسان اینه که شخصیتم زیر نمرات دروس دانشگاه خورد بشه؟! من چرا اینجوری هستم؟ هیچ انگیزه‌ی ثابت و پایداری برای درس خواندن ندارم. هر وقت که می‌خوام خودم رو از شر فکر کردن به نمرات درسی و امتحان آخر ترم خلاص کنم موفق نمی‌شوم. دوست دارم اصلا نمره و معدل برام مهم نباشه و برای سربازی امام زمان (عج) درس بخونم ولی موفق نمیشم و شکست می‌خورم. استاد دیگه خسته شدم از این همه زمین خوردن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره «یا مکن با پیل‌بانان دوستی / یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل.» یا باید با جدّیت تمام این دروس را با کم و زیادش فوق نظر به نمره و امتحان بخوانید و خود را در این مسیر ادامه دهید، یا مسیر خود را عوض کنید. جان‌کندن، شرطِ راه نیست. موفق باشید

30164
متن پرسش
سلام استاد: تو سوالای سایت تقریبا زیاد دیدم که راجع به عرفان های نوظهور سوال کردند. از اوشو و اکهارت تله گرفته تا اوپانیشادها و چاکرا و کندالینی و... البته از نحوه پاسخ های شما که اجمالی بوده برمیاد که اطلاع عمیقی از این مکاتب ندارید و در پاسخ می‌نویسید عرفان اسلامی بهترین روش برای الهی شدن انسان است. ۱. از شما درخواست دارم که عرفان اسلامی مد نظرتون رو کمی شرح بدید. ما از عرفان اسلامی فصوص و اسفار رو می‌شناسیم. البته در حد شناخت مباحثشان ۲. بنده کتاب «چگونگی به فعلیت رسیدن باورهای دینی» شما رو مطالعه کردم. ادعایی ندارم که درباره آموزه های عرفان های نوظهور هم عمیقا مطلع ام اما تا جایی که من بررسی کردم همپوشانی زیادی با مباحث این کتاب دارد. یاد جملات خودتون افتادم که می‌گفتید: علامه طباطبایی ره کتاب «این است مذهب من» گاندی رو خوندند و گفتند ما هم که همین رو میگیم. افتادم. از شما خواهش دارم کمی بیشتر بر روی این مکاتب وقت بگذارید تا ما هم به واسطه وجود پربرکت شما روشن تر بشیم. آموزه های گورجیف یا اکهارت توله (متفاوت با مایستر اکهارت هست که در یکی از پاسخ ها فرموده بودید) متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان‌های گذشته مقداری به‌خصوص در مورد بودا مطالعاتی دنبال شد. جمع‌بندی بنده آن بود که بعضاً مبانی آن‌ها با توهّمات همراه است و از طرفی در مقایسه با عرفان اسلامی که مبنای آن کشف محمدی است چیز کمی نیست به‌خصوص که ما در عرفان به دنبال اُنس با محبوب ازلی هستیم که با شریعت و عبادات مطمئن پیش می‌آید. به نظر بنده مباحث «معرفت نفس» و براهین صدرایی در این وادیه‌ها کارساز است. به جواب 30067 هم سری بزنید.موفق باشید

30163
متن پرسش
سلام استاد: مطلبی از شما دیدم مبنی بر اینکه انسان عاقل زود به گریه نمی افتد. استاد من یه مشکل بزرگ دارم و اونم اینه که بسیار تحت تأثیر قرار می‌گیرم و اشکم در مشکم هست. حالا دنبال این نیستم که چرا من اینجوری هستم، بلکه بنده چند سالی است نفس تنگی های شدید می گیرم که احساس می‌کنم منشاء روحی و روانی داره و به عبارتی گرفتار افسردگی و اظطراب و... هستم. به نظر شما این مشکلات روحی و روانی ناشی از اینه که بنده زیاد به خیالات و وهم میدان داده ام و عقل زمام امور را از دست داده؟! به نظر شما چیکار کنم این مشکلات روحی و روانی و افسردگی و اظطراب حل بشه تا مشکل بزرگم یعنی نفس تنگی ام هم حل بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان نظر قابل اعتمادی در این مورد داد. آنچه می‌ماند بالاخره تدبّر در قرآن و تأمّل در مباحثی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است. موفق باشید

30162
متن پرسش
سلام علیک: در تجربه مرگ تقریبی که برای خیلیها پیش آمده و قابل انکار نیست افراد خود را در همین دنیا و در کنار دیگران احساس می‌کنند آیا این وضعیت آنان موقتی بوده و می‌شود گفت با آنکه مرده اند هنوز سفر برزخی آنان شروع نشده؟ و چون سفر برزخی شروع نشده گاها می‌توانند احیا شوند؟ و اگر این سفر شروع شد دیگر بازگشت امکان ندارد؟ و آیا سکرات مرگ همان شروع سفر برزخی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید که این روح‌ها هنوز سفر برزخی خود را شروع نکرده‌اند تنها وجه تجرد خود را به آن صورت‌های مختلف احساس می‌کنند. سکرات، مقام انتقال روح از دنیا به برزخ است. موفق باشید

30161
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی صحبت از محل تجلی می‌شود نوعی دوییت به ذهن میاید در حالی یک حقیقت است که از مراتب علیه تا مراتب دانیه بصورت یک وحدت طولی امتداد پیدا کرده لذا همه موجودات از صدر مخازن الهی تا کفش کن نظام ناسوتی جز تجلیات اسما الهی نیستند لذا چرا صحبت از قابلیت قابل و محل تجلی می‌شود؟!!! یعنی می‌شود گفت که خالق جهان هستی دو کار انجام می‌دهد با یک فعل افاضه وجود می‌کند و با خلقت دیگری قابلیتهای می آفریند که متناسب محل تجلی اسما الهی باشند مثلا درخت اسم حی را بیشتر ظهور دهد و ماده آتش اسم قهار را بیشتر ظهور دهد همانگونه که چشم محل قوه بینایی است و گوش محل ظهور قوه شنوایی؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «با یکی فیضش گدا آرد پدید / با دگر بخشد گدایان را مزید». موفق باشید

30160
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: آیا جلسات دوشنبه شب های استاد طاهر زاده را به صورت هفتگی در سایت بارگزاری می کنید. من چگونه می توانم به آنها دسترسی داشته باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی سایت هست به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1304

موفق باشید

30159
متن پرسش
سلام استاد: پدر من یه آدم خیلی خیلی سادست که هیچ کاری به جز کارگری از دستشون برنمیاد. تا الان که من ۳۰ سالمه همش با خودم فکر می‌کردم ما که زندگیمون میچرخه و مشکل مالی نداشتیم تا الان. اما این سالها مدام تو خونمون به علت بیکاری پدرم دعوا بوده. حالا میگم یعنی خدا این همه سال دلش برای ما نسوخت که هر روز شاهد دعوا و قهر مادرم باشیم؟ و چه اثرات بدی که این دعواها روی ما بچه ها داشته و زجری که پدرم از بیکاری و دعواهای مادرم کشید. مادرم هر روز کلی پدرمو سرزنش و لعن و نفرین میکنه خصوصا زمستونا که کار اصلا نیست برای کارگر. ولی فامیلامون که کارمندن فضای خونشون خیلی پر محبت و آرومه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباییِ زندگی را در همین بدانید که چگونه انسان‌ها می‌توانند در همین مشکلات پا برجا باشند. زندگی خودِ ما هم تقریباً همین‌طور بوده و نتیجه‌اش این شد که مثلاً بنده هرگز از فقر نمی‌ترسم، زیرا تجربه کرده‌ام خداوند در فقر هم، نه‌تنها ما را فراموش نمی‌کند، بلکه عزمی بزرگ‌تر به ما عطا می‌شود. مادرتان اشتباه می‌کنند که فکر می‌کنند در این سختی‌ها نمی‌توان زندگی کرد. موفق باشید

30158
متن پرسش
سلام علیکم:‌ در برزخ و قیامت هر کسی بر اساس عقاید و اعمال و اخلاق خود دنیایی دارد که مخصوص خود اوست لذا ارتباط آنها با با یکدیگر به چه صورت است و آیا ارتباطی با هم دارند؟ آیا تداخل دنیاهای آنها با یکدیگر معنا دارد و از بهشت هم استفاده می‌کنند؟ در مورد اهل جهنم هم همینطور. مثلا فرموده‌اند فلان خصوصیت چنان تعفنی ایجاد می‌کند که همه اهل جهنم از آن معذب می‌شوند در خالی که این بو متعلق به کسی است که آن خصلت عارض او شده و دیگران چرا باید معذب شوند؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در قیامت انسان‌ها در عین آن‌که پیش خودشان هستند، آن‌جایی که اذن دارند می‌توانند نزد همدیگر باشند. اگر بتوانید با حوصله‌ی جدّی به صوت‌های شرح کتاب «معاد» بپردازید، راحت‌تر این مسائل‌تان روشن می‌شود. موفق باشید

30157
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب استاد شجاعی را در باب معاد مطالعه کردم در مورد اینکه آیا در برزخ صبح و شام به چه صورت است هنوز درک و تصور درستی پیدا نکرده ام. عالم انسانی که عوض شده و خورشید و ماه و گردش اینها هم که معنا ندارد لذا چگونه قران کریم می‌فرماید ما فرعون را صبح و شام به اتش عرضه می‌کنیم؟ آیا اصلا شب و روز در برزخ معنا می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برزخ هنوز انسان‌ها نسبت خود را با دنیا قطع نکرده‌اند که نتوانند ناظر به کلیات امور دنیا نباشند. در شرح مباحث کتاب «معاد» در این مورد عرایضی شد. موفق باشید

30156
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال 30136 بالاخره پای اسم الله در میان است، پس چگونه عطای ذاتی ماورای اسماء شکل می‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقامِ ذات، به اعتبار وجوددادن به مخلوق، برای مخلوق در میان است. نه مقامِ ذات برای خود ذات. مواردی بود که در شرح «فصّ شیثی» چندین بار بدان تأکید شد. موفق باشید

30155
متن پرسش
سلام علیکم: در باب عالم پس از مرگ جایی مطالعه کردم که که اموات به چهار دسته کلی تقسیم می‌شوند بعضی مقربند و خیلی خوب، بعضی خوبند اما نه در آن حد اولی. بعضی خیلی بدند و بعضی گنهاهکار و بدند اما نه در حد سومی. مقربان و خیلی خوبها شبها در بهشت نفس خود هستند و روزها در بهشت عمومی که باطن وادی السلام است و خیلی بدها شبها در جهنم خصوصی نفس خود هستند و روزها در جهنم عمومی که باطن وادی برهوت است. اما دو دسته دیگر حالتی شبیه خواب دارند ک نمودی از جهنم یا بهشت را در ذات خود ادراک می کنند تا قیامت به پا شود ایا این برداشت درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌تواند قابل توجه باشد، ولی جای بحث دارد که محل آن، این‌جا نیست. موفق باشید

30154
متن پرسش
سلام علیکم: نظر عالم و عارفی بزرگ این است که بدن انسان در جهان است ولی از نظر ادراکی جهان در انسان است. آیا در سیر صعودی هم می‌توان نتیجه گرفت که وقتی انسانی سیر ملکوتی یا جبروتی یا لاهوتی دارد در واقع انسان اشتداد وجودی پیدا کرده و آنها در انسان قرار می‌گیرند نه انسان در آنها چرا که ادراک کننده از ادراک شده بالاتر است و مدرک ادراک شده را در بر می‌گیرد حال ادراک از هر نوعی که باشد چه حصولی و چه حضوری. این برداشت حقیر درست است؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هم‌اکنون هم همه‌ی عالَم نزد انسان است به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرمایند:

ای نسخه‌ی نامه‌ی الهی که توئی

وی آینه‌ی جمال شاهی که توئی

بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

در خود به طلب هر آنچه خواهی که توئی

موفق باشید

30153
متن پرسش
سلام علیکم: بزرکواری می‌فرماید که کثرت فرشتگان اعظم یعنی ۴ فرشته مقرب کثرتی حقیقی نبوده بلکه یک حقیقت است که به اعتبار فعلی که از او صادر می‌شود ۴ مفهوم برای آن یک حقیقت اعتبار می‌شود چرا که عالم معنا عالم وحدت است نه کثرت. نظر جنابعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک مقام است که به اعتبار محل تجلی، چهار گونه ظهور دارد. اگر محل تجلی، قبول علم بود، حضرت جبرائیل‌اند که ظهور می‌کنند و اگر محل قبض بود، حضرت عزرائیل‌اند که ظهور می‌کنند. موفق باشید

30152
متن پرسش
سلام علیکم: آیه شریفه قرآن کریم می‌فرماید «شهدالله انه لا اله الا هو» یعنی شانی از شوون خداوند که جامعیت اسمایی دارد یا اولین تجلی شهادت می‌دهد که هو یا مقام ذات یکی است؟ این شهادت چگونه و به چه معناست و چگونه باید در مورد آن اندیشید؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید نور حضرت «الله» در عالم، حکایت از آن دارد که تنها اوست که اوست در یگانگی و معبودیت. موفق باشید

30151
متن پرسش
با سلام: طلبه هستم. به مطالب عقلی و عرفانی علاقه دارم. و از مباحثی که از جنس مباحث شماست لذت می‌برم. و در خود استعداد متخصص شدن در حوزه علوم عقلی را می‌بینم ولی آنچنان که باید و شاید مشغولیت علمی ندارم و خوب درس نمی خوانم. که این خوب درس نخواندن ناشی از این است که بصورت واضح نمی دانم وظیفه ام چیست. و در واقع در یک بی عالمی بسر می‌برم. از طرفی چون متاهل هستم، و دارای دو فرزند، فکر می‌کنم با وضعیت مالی که دارم (درآمد شهریه و ماهی ۶۰۰ تومان هم از مضاربه) و اوضاع اقتصادی کشور باید کار کنم. الان هم مشغول کار فرهنگی در خود حوزه هستم. میانگین بین ۳ تا ۴ ساعت وقت می گذارم و ماهانه حدود ۶۰۰ تا ۸۰۰ حقوق می‌گیرم. از طرف دیگر حسی در درونم می گوید که تو باید درس بخوانی و تو حیف هستی و شان تو این کار نیست. و این کار هم چون اجرایی است هم مشغولبت دارد و هم خستگی، حال نمی دونم وظیفه من چیه؟ آیا باید کار کنم به خاطر شرایطی که دارم و درسم را در سطح معمول و کمتر نگه دارم و به یه نمره آوردن قناعت کنم؟ یا نه باید به دنبال علاقه و استعداد خودم برم و لو از لحاظ مالی به سختی بیفتم. استاد واقعا دچار دوگانگی شدم و نمی توانم تشخیص بدم کار درست را. لطفا کمکم کنید و این را هم می دانم که در صورت اضطرار باید کار کرد، اما نمی دانم که مضطر شده ام یا خیر. و تشخیص آن برایم سخت است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به قاعده‌ی «توزیع الوقت، توسیع الوقت» فکر نمی‌کنید تا در حدّ کسب درآمد ساده، زندگی را بچرخانید و در عین مطالعات دروس رسمی حوزه، به معارف عمیق بپردازید؟ روی خودتان کم حساب نکنید، باید در جای خود حاج قاسمی باشید. موفق باشید

30150
متن پرسش
سلام استاد عزیز: هو یا ذات الهی نه اسمی دارد و نه رسمی لذا بزرگان کفته اند محدوده نفوذ و شهود هیچ موجودی نیست و الله بعنوان جامعیت اسمایی و اسم اعظم تنزل یافته ذات الهی است که مساوی است با وجود نامحدود ولی در بعضی بیانات برداشت کرده ام که الوجود هم اسمی از اسماء است و نشان دهنده اسم اعظم الهی و مساوق با آن نیست لطفا راهنماییی بفرمایید؟ آیا وجود نامحدود و الله دو اسم یا مفهوم هستند برای یک حقیقت یا الوجود هم مرتبه نازله و تجلی الله است که به ان نفس الرحمن یا نور محمدی می‌گویند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «وجود» یک واژه‌ی فلسفی است و نباید بین این واژه با واژه‌های دینی خلط کرد و یا در واژه‌های دینی به دنبال واژه‌های فلسفی بود. موفق باشید

30149
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله ۱. فال حافظ را چگونه ارزیابی می فرمایید؟ با توجه به اینکه در خاطرات علما و عرفای قدیم و معاصر فراوان آورده است فال حافظ گرفتم و با توجه به تعبیر آن فلان کار را کردم و... ۳. آیا فال حافظ همتای استخاره است در سطوح پایین تر؟ ۲. چرا بعضی از شیعیان اعتبار و شخصیت حافظ را نستجیر بالله تا حد ائمه اطهار علیهم السلام، و اشعار و غزلیات او را هم رده با آیات الهی و روایات اهل بیت علیهم السلام می دانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب حافظ خود را شاگرد قرآن می‌دانند و در راستای تذکر به وجوه قدسیِ انسان، آن غزل‌های ملکوتی را سروده‌اند تا رسالت خود را انجام دهند. ۲. هرگز حافظ خود را نه‌تنها در عرض اولیای معصوم، بلکه در حدّ خاک پای آن‌ها هم به حساب نمی‌آورد. ملاحظه کردید که در بیت آخر غزل شماره‌ی ۹۳ چگونه فرمود:  اگر قرآن را با ۱۴ روایت یعنی با نگاه چهارده معصوم بخوانید، به عشقی می‌رسید که آن عشق، فریادرس است. موفق باشید

30148
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: احتمالا سوالات مشابه پرسیده شده می خواستم نظرتون ر در این مورد بفرمایید. https://bayanbox.ir/download/8251728060910406295/t-video5798938248898152978.mp4 ویدئویی منتشر شده از دو برادر که با عملیات انتحاری خود موجب ۳۲ کشته و ۱۱۰ مجروح از مردم عراق در باب الشرقی بغداد شدند. در این ویدئو پدر در حال بدرقه فرزندانش به بهشت و ازدواج با حورعین با کشتن مسلمان شیعه در عراق است. مقصر کیست؟ چاره چیست؟ برخورد صحیح کدام است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی از فهم معارف قرآنی غفلت شود و ظاهرگرایی حاکم گردد و انسان‌ها به عقلی که این‌همه قرآن بر آن تأکید کرده، پشت کنند؛ چنین می‌شود که ملاحظه می‌کنید. و آن پدر و آن دو فرزند و آن‌هایی که این نوع آموزه‌ها را به آن‌ها داده‌اند، همه در جهنم‌اند زیرا همان عقلی که حقّانیت اسلام را روشن کرده، به خوبی به ما می فهماند که این امور، امور اسلامی نیست. موفق باشید

30147
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه در معنویت، ره صد ساله را یک شبه طی نماییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر نمی‌توانیم یک‌شبه ره صدساله را طی کنیم، لااقل مباحث سوره‌ی فتح که بر بنرِ سایت هست، را با حوصله دنبال فرمایید. موفق باشید

30144
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد در شرح انفسی سوره مبارکه نباء جلسه اول اینطور فرمودید: ‹‹در نباء عظیم با هم اختلاف پیدا کردند گویا دعوایشان شده است، بعضی ها می گویند که نخیر نیست و بعضی ها می گویند خیلی بعید است که باشد بعضی ها می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم» آیا از واژه کلاّ در آیات ۴ و ۵ سوره چنین یافتی را خواهیم داشت؟ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵} منظور این است که از یک منظر آیا می توان گفت «کلاّ» در ابتدای آیه چهارم به این معنی باشد که بعضی می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم. و«کلاّ» در ابتدای آیه پنجم به این معنا باشد که بعض ها می گویند خیلی بعید است که باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «کلاّ» در آیه‌ی 5 را می‌توان مژده‌ای دانست که دیر یا زود آن نبأ عظیم ظهور می‌کند که در اسلام، مصداق کامل آن مولایمان علی «علیه‌السلام» هستند، و در انقلاب اسلامی حاج قاسم سلیمانی‌ها. موفق باشید

30143
متن پرسش
سلام و عرض ادب: جناب استاد شما از بین دو رشته پرستاری و معلمی (دبستان) که هر دو خدمت هستند کدامیک را در شرایط کنونی به مسیر سعادت و رضای خدا نزدیک تر می‌بینید؟ (هردو رشته مورد علاقه هستند) و با توجه به اینکه کار در بیمارستان فضای خوبی از نظر حجاب خانم ها و عدم رعایت برخی از احکام از قبیل لمس یا نگاه به نامحرم ممکن است خوب رعایت نشود. (ممنون اجرکم عند الله)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کسوت خوب است. ولی توفیق معلمی اگر با نیّت انس با روح نوجوانان باشد، توفیق ارزشمندی است. موفق باشید

30142
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: عشقت رسد به فریاد، ار خود به سان حافظ / قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت این غزل گزارشی از حضور و غیاب محبوب بود و نحوه‌ی رجوع به قرآن برای آن‌که عشق به فریاد انسان برسد، زیرا ذات قرآن همان حقیقتی است که بر قلب پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل شد و می‌دانی اگر کلمات خدا در معانی قدسی خود، قلبی را فرا گیرد، چه غوغایی به‌پا می‌کند؟ غزل 93 قصه ی غیاب و حضور محبوب ازلی استاد سوالی نداشتم در هنگام خواندن شرح غزل به قلم شما این احساس را داشتم گویا شرح غزل با این قلم تجربه ای نازله از جنس این غوغا را برای قلب مخاطب به ارمغان می آورد. از به صحنه آوردن این ادبیات در به تفصیل آوردن معارف الهی خیلی ممنونیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع غزل شماره‌ی 93. موفق باشید

30140
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت حضرت استاد: بنده طلبه هستم و سطح سه فلسفه را در موسسه ی حضرت استاد فیاضی گذرانده ام و الان در سدد نوشتن پایان نامه هستم و به حمدالله موضوعم تصویب شده است. موضوع پایان نامه ی بنده اصول فقه معارف در آثار مرحوم علامه طباطبایی با محوریت المیزان است. مرحوم علامه در باب معارف کار اجتهادی انجام داده است بحث این است که ایشان در مقام استنباط از چه اصولی استفاده کرده اند؟ حالا این اصول ممکن است با اصول فقه متعارف رابطه ی من وجه داشته باشد. جایگاه عقل در این اصول جیست؟ متاسفانه در باب اصول معارف کار انجام نشده است و همانطور که در فقه در طول صدها سال اصول فقه و استنباط احکام فرعی شکل گرفته و رشد یافته در باب معارف چنین اصولی نوشته نشده است. اگر هم کسانی مثل مرحوم علامه در باب معارف استنباط کرده اند ظاهرا اصول مدونی ارائه نداده اند و از کاربرد ایشان باید چنین اصولی را استفاده کرد. می خواستم لطف کنید توضیح و راهنمایی در این زمینه بفرمایید. با تشکر از زحمات شما ان شاء الله مرضی حضرت صاحب الزمان علیه السلام باشید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده هم در این مورد ابتدایی هستم و جزء مطالعات و تحقیقاتم نبوده است. موفق باشید

30138
متن پرسش
تقریبا همه کسانی که تجربه مرگ تقریبی داشته اند گذر از تونلی را تجربه کرده اند که در انتهای آن نوریست که با کشیده شدن به سمت آن احساس آرامش و ابتهاجی خاص به آنها دست می‌دهد که قابل وصف نیست تفسیر شما از این تونل و آن نور چیست؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که این حالت‌ها تجربه‌هایی است در رابطه با درک تجرد نفس و آن حالت تونلیِ قضیه، تجسم سیر نفس است از جسم به وجهِ تجردی خود. موفق باشید

30137
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از برداشتهای بنده حقیر از مباحث معاد شناسی جنابعالی این است که نفس بعد از مرگ به دلیل انصراف از بدن مادی و مشغلیات دنیوی تمرکز و توحد شدیدی برای آن ایجاد شده و سه رکن اصلی یعنی عقاید اخلاق و اعمال جسمیت یا عینیت خارجی پیدا می‌کند (از کوزه همان برون تراود که در اوست) یعنی نفس خودش ایجاد می‌کند و خودش لذت می‌برد یا رنج می‌کشد آیا این برداشت درست است؟ اگر اینگونه باشد چرا صحبت از عالم برزخ می‌شود در حالی که برزخ مرتبه متوسط وجود خود انسان است؟ و قیامت هم مرتبه عالیه وجود انسان. پس انسان فقط با خودش سر و کار دارد آن هم به نحو علم حضوری و باز اگر غیر از این عالم برزخ هم هست نحوه ادراک انسان نسبت به عالم برزخ چگونه است؟ آیا هم خودش را ادراک می‌کند و هم عالم برزخ را و ادراک خودش همان ادراک عالم برزخ است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث قیامت صغری یعنی برزخ و قیامت کبری یعنی قیامت، بحث سیر از خودمان در خودمان است ولی از اجمال به تفصیل که از طریق نفخه‌های الهی انجام می‌گیرد. موفق باشید 

نمایش چاپی