بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30136
متن پرسش
سلام: در فص شیثی آمده است عطایا یا ذاتی است یا اسمائی و برخی احساس می‌کنند ماورا اسما با حق روبرو هستند در حالی که قبلا شما گفتید سالک نمی‌شود که بدون صورت با حق روبرو شود و فکر کنم صورت هم که حتما باید اسما وسط باشد، حضرت علی هم می‌فرمایند «ما رایت شی الا و رایت الله قبله...» آخر اسم جامع الله وسط است. لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم جامع اسماء یعنی حضرت «الله» در مظهریت قلب انسانی به ظهور می‌آید به همان معنایی که فرمود: «علّم آدم الاسماء کلّها». موفق باشید

30135
متن پرسش
سلام: ۱. مطلبی را در مورد اگزیستانسیالیست ها خوانده بودم که گمان کنم این بود هراس از پایان یافتن هستی؛ هستی فرد مدنظر نیست کل هستی بنظرتان بر این هراس چگونه می‌توان فائق آمد؟ ۲. در شرایط عادی مسئله مرگ برایم کاملا حل شده است و بقول سهراب و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می‌گشت و با توجه به مصائبی که دارم شاید زودتر رفتن نعمتی باشد گرچه انتحار چون باعث نادیده گرفتن اولیت حق در اعدام می‌شود مطلوبم نیست و در این بن بست هستی جز صبر چاره ای ندارم. سابق سرودم در خزان زندگی بر خاکها افتاده برگ رنج هستی تلخ تر از گرمی آغوش مرگ. اما نمی دانم چرا من که اینقدر مرگ برایم پذیرفتنی بوده است و حتی بسیار در اندیشه انتحار بوده ام چندباری پیش آمده است شاید در نیمه های شب از خواب پریدم وحشتی عمیق بر وجودم نسبت به مرگ مستولی شده، ضربان بالا، در آن لحظات عمیقا به استغفار روی آورده ام و من چون در شرایط عادی فرد بسیار بی خیالی هستم احساس می‌کنم شاید در لحظات عادی غفلت ها موجب این احساس شده که مرگ برایم سهل باشد والا در آن موقعیت های به اصطلاح اگزیستانسیالیستها مرزی واقعا مرگ برایم وحشتناک است. جناب دکتر دینانی می فرمایند مرحوم هيدجي يكي از حكماي قرن اخير است، يك حاشيه‌اي بر منظومه حاج ملاهادي سبزواري نوشته كه اين حاشيه مرحوم آملي شرحي است و برگرفته از منظومه هيدجي است به نظر من بهترين حاشيه بر منظومه حاج ملاهادي سبزواري، حاشيه حكيم هيدجي است اين حكيم بزرگوار كه در تهران مي‌زيسته و مجرد زيسته تا آخر عمرش در يكي از اين مدارس تهران وفات كرده كه خوب خيلي مقامات براي او قائل هستند من كه او را نديده بودم ولي شاگردانش كه تا چند سال پيش زنده بودند مقاماتي براي او قائل هستند و چيزهاي عجيبي از زندگي او نقل مي‌كنند من وارد آن بحث نمي‌شوم، آن كه مي‌خواهم بگويم اين است كه او يك وصيت‌نامه‌اي دارد در همان آخر شرح منظومه چاپ شده شما اين را ببينيد، آخر شرح منظومه يك وصيت‌نامه دارد و نوشته در كتابش، وقتي كه وصيت مي‌كند يك تعداد شاگرد داشته كسي هم در اين عالم نداشته تنها مي‌زيسته، به شاگردانش وصيت مي‌كند كه وقتي كه من مي‌ميرم من را ببريد كجا دفن كنيد، بعد گريه نكنيد، غصه نخوريد، خيلي مجالس رسمي براي من نگيريد، و آن شبي كه من به خاك سپرديد خوشحالي كنيد، شادي كنيد، هيچ كس براي من غصه نخورد گريه نكند، براي اينكه من از رنج تن رها شدم و به عالم مرسلات رهسپار شدم و از قيد تعلقات رهايي يافتم و به جاي اينكه عزا داشته باشد خوشحالي دارد و شما بايد خوشحال باشيد. اينها را مي‌نويسد با عبارات بسيار زيبا كه حالا اينجا من چون خيلي سابق ديدم الان فراموش كردم، اما من وقتي كه اين وصيت‌نامه را مي‌خوانم هم خيلي خوشحال مي‌شدم كه اين حكيم اين مقام را دارد و هم تعجب مي‌كردم كه عجب مقامي بوده واقعاً از مرگ نمي‌ترسيده اما در پايان وصيتنامه يك جمله دارد، كه اين جمله موجب شد كه ارادت من به مرحوم هيدجي يعني به صداقتش چند برابر بشود كه اين حكيم در عين حال صادق است، آن جمله مي‌گويد كه دوستان من با همه تجلد و دليري كه كردم، تجلد يعني سرسختي نشان دادم، اظهار شجاعت و دليري كردم و گفتم من نمي‌ترسم، با همه تجلد و دليري كه از خود نشان دادم اما خدا مي‌داند كه چه اندازه از مرگ مي‌ترسم. البته اين صداقت يك حكيم است". جناب استاد وقتی هیدجی ها از مرگ خائفند آن نترسیدن های من ناشی از چیست و آیا آن موارد معدود وحشت نسبت به مرگ واقعیست و این دوگانگی من را شما چگونه ارزیابی می‌کنید از اطاله کلام عذر می‌خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث معاد عرض شد، ایمان به ایدیت و امیدواری به رحمت الهی در آن عالَم، غیر از شرایطی است که انسان در آستانه‌ی مرگ با آن روبه‌رو می‌شود از آن جهت که بناست از ساحتی به ساحت دیگری منتقل شود که بخواهیم یا نخواهیم عموماً دارای هیبت فوق‌العاده‌ای می‌باشد و انسان در حیرت قرار می‌گیرد، مگر اولیای الهی که در همین دنیا هم، در آن دنیا حاضر می‌باشند. موفق باشید   

30134
متن پرسش
با عرض سلام: توفیق حاصل آمد فایل سوالاتتان که آن دوست عزیز در یکی از سوالات قرار داده بود از آخر به اول بررسی کنم و تا کنون به اواسط سال 94 رسیدم آنچه درین 5 سال که من مطالعه کردم توجهم را بخود جلب نموده است اینست که بمرور شاهد سوالات و انتقاداتی از رهبری هستیم و شما هم مکرر دیدم می‌گویید که نباید بخاطر دهی شهری را به آتش کشید. درحالیکه استاد این ده نیست که آتش گرفته بلکه کم کم کل کشور است که در شعله ها در حال سوختن است و امید مردم به رهبریست و از او درین آتشفشان مصائب و فلاکتها متوقع آتشنشانی هستند. با توجه به اینکه بسیاری از افرادی که به این سایت مراجعه می‌کنند تعلق خاطر به انقلاب، دین، معارف و... دارند و از طرفی طرح انتقاد از رهبری مخاطرات امنیتی خود را می‌تواند به همراه بیاورد و بسیاری مطرح نمی‌کنند یک سینه حرف موج می زند در دهان ما / از بیم جان اگرچه خموشیم چون حباب. باز این همه سوال از رهبری چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ حتی کار بجایی می‌رسد که یکی از کاربران که حزب اللهی و متدین است می‌گوید که مواضع رهبری بعضا با عقل موافقتی ندارد و این را امتحانی برای مومنین می‌بیند. استاد حال این سوالات را نمونه گیری ای بدانید از جامعه. جامعه ای که در آن دیگر فقط متدینین قرار ندارند واقعا ذهنیت افراد جامعه نسبت به رهبری چیست و چه شده است که رهبری اینطور ذهن و ضمیر آحاد مردم نسبت به ایشان به تردید افتاده است. همانطور که مرحوم هاشمی کوکب دولتش به سردی گرایید مورد هجمه ها از سوی اصلاح طلبان و بسیاری از مردم قرار گرفت، شکست پشت شکست، در مجلس، ریاست جمهوری و ... 88 به بعد که فوق العاده تحت فشار قرار گرفتند خبرگان را از او گرفتند با رد صلاحیت تیر آخر را زدند روحانی را پیش کشید و بقول خودش فکر کنم گفته بود روحانی 3 درصد رای داشت با حمایت من 50 درصد شد و بعد خبرگان را دیدیم رای اول شد و در آخر آن تشییع میلیونی و این اوج سیاست و کیاست ایشان را نشان می‌دهد نسبت به رهبری هم از 88 به این سو که متاسفانه ایشان تضعیف شده اند. حقیر در سالیان اخیر منتظر بودم که کی ایشان بار دیگر سربر می آورند و مورد اقبال قلوب آحاد جامعه قرار می گیرند در 98 که اسامی تهران را از رادیو گوش می‌کردم خوشحال شدم که مردم بازگشتند لیست اسامی بود بدون خواندن تعداد آرا. تا اینکه کم کم تعداد آرا هم در رادیو خوانده شد و چون آرا کم بود به تردید افتادم و بعد که درصد مشارکت پایین را دیدم متوجه شدم نه هنوز خورشید رهبری پشت ابرهایی بس تیره در انتظار طلوعی دوباره نشسته است و اینکه آیا ایشان می‌توانند بسان هاشمی ورق را بسوی خود بازگردانند برایم معماییست ناگشوده. کی استاد کی شاهد طلوع رهبری خواهیم بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضع و جایگاه رهبر معظم انقلاب، موضع اظهار حقایق قرآنی برای نظام اسلامی و پاسداری از انقلاب و قانون اساسی است. بررسی هویت ایشان باید مبتنی بر آن باشد که آیا در این حیطه موفق بوده‌اند یا نه؟ در عین آن‌که ایشان معصوم نیستند، ولی چون مبتنی بر متون قابل اعتماد سخن می‌گویند، متفکرانه عمل می‌کنند. بدین لحاظ نباید جایگاه ایشان را در رأی مردم جستجو کرد. به گفته‌ی افلاطون، مگر مردم در موضوع متفکران، صاحب‌نظرند؟ و یا برای متخصص قلب، باید به متخصصان این امر رجوع کرد، یا به عموم مردم؟ در این‌جا است که جایگاه مجلس خبرگان رهبری به عنوان یک امر کاملاً علمی مطرح می‌شود. موفق باشید

30133
متن پرسش
سلام: من هرچه می اندیشم وجود یک خدا موجب فروکاست هستی می‌شود و اگر چندین خدا داشته باشیم که در عین بی نهایت بودن متعدد باشند هستی شکوه بیشتری می یابد البته می توان همان طور که در وحدت وجود کثرات را در وحدت و وحدت را در کثرت می بینیم خدایان متکثر را در مراتب بالاتر باز در وحدت ببینیم و مثلا اگر نام این وحدت را وحدت خدایان اول بنامیم باز می‌توان متصور شد خدایان دیگری وحدت وحدت دیگری تشکیل دهند بنام وحدت خدایان ثانی و همینطور شاهد وحدت های بینهایت باشیم و باز می‌توان برای همه وحدت های خدایان وحدتی قائل شد بنام وحدت خدای خدایان و این وحدت هم مثل وحدت قبلی تا بینهایت ادامه می یابد و باز این وحدت ها در وحدت دیگری وحدت می یابند و این کثرت و وحدت ها تا بی نهایت ادامه می یابد می‌بینید چقدر این طرح من به هستی شگفتی بیشتری می‌دهد تا اینکه طبق وحدت وجود بگوییم که خدا هست و دیگر هیچ که طرحی ساده و فاقد شگفتی است و از آنجا که هستی همیشه در نهایت شگفتی ظاهر می‌شود و طرح من دارای شگفتی بیشتریست پس حقانیت آن را بدین طریق شاید بتوان استشمام کرد. البته شاید اشکال شود چرا انبیا خدای واحد را مطرح کردند پاسخ اینست که آن مطلب در مقابل مشرکان است که بت ها را مطرح می‌کردند و برای محدودی در کنار نامحدودی شانیتی قائل می‌شدند لکن در طرح من بی نهایت خدای بی نهایت داریم که بینهایت بار وحدت و کثرت می یابند و با همه این کثرتها واحدند گر چه کثیرند و باز واحدند البته انبیا مطالب عرفانی چندانی شاید مطرح نکردند و قرآن بقول دکتر سروش خشیت نامه است مردم عادی کشش زیادی ندارند تا این عویصات قابل طرح باشد البته شاید قرآن اشاره لطیفی کرده باشد «الهکم اله واحد» معلوم می‌شود مخلوقات دیگری هم هستند که اله واحد دیگری دارند اگر در وحدت وجود هم دقت شود اگر مخلوقاتی نبودند و فقط خدا بود و بس چقدر برای عقل قابل پذیرش تر بود و برای توجیه کثرت در عین وحدت به دردسر نمی افتاد لکن هستی است و هزاران دردسری که می آفریند در دل واحد کثرت می‌نهد و در بغل او واحدها باز واحدها را واحد می‌کند هلم جرا که شرح آن گذشت و تازه این گوشه ای از شگفتی های هستی است به غیر از هستی چه هست که نامی حتی شاید بران نداریم چه ما تعلیم اسما شده ایم و فوق او راه نداریم. بقول حکیمی تائویی که بتوان ازو نام برد تائو نیست و ما اسیر نامیم بله ذهن دودویی یا باینری ما اسیر دوگانه هستی و نیستی است و چشمان ما خارج از این دو، دو دو میزند بی نهایت ما خدا داریم لکن واحدند جمله کثرتها بسوی وحدتی خوش ساجدند کثرت و وحدت بهم ای عاشقان آغشته اند لاجرم در زلف آن وحدت چنین آشفته اند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر قرآن که خداوند را «واحد» می‌داند متفکران دلایل متقنی در یگانگیِ خداوند آورده‌اند. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «معارف 1» قسمت «صفات خداوند» رجوع فرمایید. مثل بحث برهان وحدت خداوند: علاوه بر اثبات وجود خداوند، بايد متوجه بود كه خداي واحدي در جهان هستي هست، چون مي‌بينيم نظم جهان نظمي است ارگانيكي و يك آهنگي و اندام‌وار. يعني همة اجزاء آن در خدمت همة اجزاء است، مثل بدن كه هر عضوي در خدمت همة بدن است، فرض چند تدبيري در چنين نظام يك آهنگي، محال است. زيرا از چند ذات متفاوت آثار و برنامه‌هاي متفاوت ظاهر و تدبير مي‌شود كه در جهان چنين چيزي وجود ندارد.

 اشكال: مگر حالا جهان ناهماهنگ نيست كه آب تر مي‌كند و آتش مي‌سوزاند؟

    جواب: اين‌كه اجزاء جهان همديگر را محدود مي‌كنند را نبايد ناهماهنگي ناميد، ناهماهنگي آن است كه قانوني، قانوني را در نظام عالم نقض كند و ديگر آن قانون در جاي خود مؤثر نباشد، در حالي كه با همين محدودكردن‌ها طبيعت به مقصد مي‌رسد. مثل دوكفة ترازو كه در عين جهت متفاوتي كه دارند كار توزين را عملي مي‌سازند.

    اشكال: چرا فرض نكنيم كه دو يا چند خدا در امر تدبير جهان به توافق رسيده‌اند كه به خاطر مصلحت با هم اختلاف نكنند و مانع تدبير يكديگر نشوند؟

    جواب: توافق در نظام معني مي‌دهد براي رسيدن به هدفي مشخص، در حالي كه خدا يعني آن كس كه خالق نظام است و فعل او همان نظام است و توافق يعني پيروي چند نفر از قواعد عقلي موجود در نظام. مثل دو مهندس كه توافق مي‌كنند در اين قسمت كه استحكام بيشتري دارد پايه‌هاي پل را قرار دهند چون هيچ‌كدام از اين مهندسين خالق نيستند، بلكه برروي استفاده از مخلوقي كه خدا آفريده است توافق مي‌كنند. در حالي‌كه خدا خالق پديده‌هاست، و به‌همين جهت توافق براي خدا معني ندارد. موفق باشید

30132
متن پرسش
سلام استاد: می‌خواستم بدونم چیکار باید کرد که از لحاظ روانی آدم تحت تاثیر محیطش نباشه؟ من با اینکه مطالعاتی در حد کتاب مصباح الهدایه امام و کتب فلسفی دارم اما به راحتی تابع محیط میشم یعنی وقتی تو محیط خونه که دائما حرفای منفی زده میشه منم کلا روحیمو از دست میدم. اگرم تو خانواده نباشم و تنها باشم هجوم افکار منفی و خود سرزنشی شدیدی که دارم تضعیفم میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در این مسیر، این موانع هست. به گفته‌ی پیر هرات، صد منزل باید طی شود تا از این مراحل بگذریم. آیت الله بهجت می‌فرمودند آمدن این افکار در اختیار ما نیست، ولی دنبال‌کردنِ آن در اختیار ما است که باید آن‌ها را دنبال نکنیم تا خود به خود، قدرت‌شان ضعیف شود. موفق باشید

30131
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: بنده مدتی است مباحث یکی از شاگردان علامه جوادی آملی را پیگیری می‌کنم. در یکی از جلسات ایشان فرمودند، در اواخر عمر حضرت امام خمینی که در بیمارستان بستری بوده اند، برای مدت یک شبانه روز دوربین های بیمارستان تصویری از امام نداشتند، و اینگونه مطرح شد که ایشان بصورت غیبی در مکان دیگر حاضر شده بوده اند. آیا این موضوع واقعیت داشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی چرا امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را در شخصیت علمی و نقش جهانیِ ایشان بیشتر دنبال نکنیم؟ موفق باشید

30130
متن پرسش
سلام خسته نباشید: یک سوال داشتم خدمت استاد من دختری هستم ۴۰ ساله نه بد حجابم نه زشتم نه خدای نکرده فرد مشکل دار تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم درس خوندم پدرم جانباز. ولی سوالم اینه با این همه خصوصیات اصلا دیده نمیشم. برای ازدواج هر کسی میاد حرف میزنه میره. تنها ایرادشون اینکه دلت پاک خوبی لیاقت تو رو نداریم. پیش دعا نویس رفته خواهرم میگه تو همزاد داری نمیزاره ازدواج سر بگیره دعا داد هیچی نشد. من دیگه خسته شدم از تنهایی و این مشکلات یک راه چاره ای برام بزارین. خواهشن. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این پدیده را نباید ساده گرفت. گویا بنا بر آن است که مسئولیتی را در مسیر انقلاب و تعالی معارف به عهده‌ی چنین خواهرانی گذاشته شود. عرایضی در جزوه‌ی «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده_ی امروز» شده است. خوب است که به آن جزوه به آدرس زیر رجوع شود. موفق باشید

 http://lobolmizan.ir/leaflet/1719/

30129
متن پرسش
سلام: جناب دکتر سروش سلسله مباحثی تحت عنوان دین و قدرت مطرح نمودند و درین مباحث فاصله بیشتری حتی از سروش قبض و بسط و سروش تجربه دینی گرفته اند در یکی از سوالات فکر کنم در مورد عرایض سروش در مورد کرونا فرموده بودید این پایان سروش است اما با این مباحث مشخص می‌شود ظاهرا پایانی برای سروش قابل تصور نیست و سنگی است که معلوم نیست کی به ته چاه می‌رسد و عمق این چاه چقدر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مباحث را دنبال می‌کنم. اتفاقاً دیدم نقدهای خوبی از جمله آقای دکتر قاسم پورحسن به ایشان کرده‌اند که منظور از قدرتی که دکتر سروش در رابطه با دین اسلام مطرح می‌کنند، گویا ادامه‌ی همان رؤیای رسولان و نفی نبوت است. موفق باشید

30128
متن پرسش
به نام خدا سلام استاد: بحمدالله برای تقویت توحید خود بر سر سفره ایی که از حضرت امام برای ما گسترانده اید در حال تغذیه هستم. یک سوال در این زمینه برایم چالش ایجاد کرده است و آن اینکه اگر خداوند همه کاره ی عالم است و بر هر کاری تواناست آیا می تواند سنگی بیافریند که خودش نتواند بلند کند؟ اگر بگويیم اری پس در واقع به ناتوانی خداوند رسیده ایم. و اگر بگوییم خیر باز هم به ناتوانی خداوند رسیده ایم. این چالش را برای خود چگونه حل بکنم؟ با عرض پوزش از مطرح کردن این سوال به نظرم این سوال برای تقویت عقائد توحیدیم لازم و پر برکت بود وگرنه مصدع اوقات شریف نمی‌شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات در بحث توانایی خداوند به طور مفصل بحث شده. به عنوان مثال در جواب این سؤال که می‌فرمایید، باید متوجه باشید خداوند به هر چیزی قادر است، ولی اگر ناچیزی را مطرح کنید که بحث قدرت در «لاشیئ» را مطرح کرده‌ایم. سنگی که خود خداوند بسازد به اعتبار آن‌که مخلوق او است، در قبضه‌ی او می‌باشد و اگر نتواند بلند کند، پس در قبضه‌ی او نیست و لازم می‌آید که آن سنگ را خلق نکرده باشد و این بدان معناست که آن سنگ هم مخلوق باشد و هم مخلوق نباشد و این «لاشیئ» است و قدرت، به «لا شیئی» تعلّق نمی‌گیرد. زیرا فرمود: «إن ‌الله علی کلّ شیئٍ قدیر». موفق باشید

30126
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه در حال حاضر شهر اصفهان در وضعیت زرد قرار گرفته برنامه حضرتعالی در رابطه با جلسات تفسیر قرآن روز های شنبه در چه شرایطی هست؟ از طرفی جلسات روز دوشنبه رو به دلیل مشغله های کاری برامون مقدور نیست که حضورتون شرفیاب بشیم. از طرفی هم دلمون برای تفسیر قرآن تنگ شده و هم برای خود شما. به امید دیدار مجدد. التماس دعا. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله ازهمین شنبه جلسات شروع می‌شود. موفق باشید

30125
متن پرسش
سلام استاد: میگم ما زمانی که استخاره می‌کنیم خدا پاسخ ما رو میده یا امام زمان (عج)؟ گذشته از قضیه قرآن ناطق بودن و «بکم ینزل الغیث» و سایر عبارت های جامعه کبیره درباره ائمه (ع)، حضور و هشیاری ای که حین مناجات با خدا و گرفتن استخاره برای انسان ایجاد میشه شبیه همون حال و هوا و حضور در حرم امام رضا (ع) هست. برای همین می‌پرسم که درسته ما با خدا مناجات می‌کنیم و از ایشون جواب استخاره با قرآن رو می‌خوایم ولی نقش امام زمان (عج) در این بین چیه؟ کلا غیر از این سوال نیز نقش حضرت (طبق برداشت من) برای بسیاری از مردم مغفول هست. ما حرم امام رضا ع میریم. توسل رو به حضرت زهرا و امام مجتبی علیهما السلام میکنیم. به امام حسین ع عشق میورزیم و به هر نحوی به هرکدام از ائمه متوسلیم اما هنوز به شخصه نقش ولی الله الاعظم رو درک نکردم درست... لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. استخاره چنین جایگاهی که می‌فرمایید ندارد. به همین جهت به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی پشت‌کردن به استخاره، پشت‌کردن به قرآن نیست و اگر عقل ما چیزی بگوید و استخاره چیز دیگری؛ واجب است که به عقل‌مان که حجّت خداوند است نزد ما، رجوع کرد. ۲. این‌که می‌فرمایید درست است و با پیروی از نایب امام یعنی مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» می‌توان بهترین ارتباط را با امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» داشت، وگرنه توهّم است. موفق باشید

30124
متن پرسش
سلام علیکم: در احادیث و روایات آمده که حضرت آدم مظهر ۲۵ اسم از اسما الهی بوده یا حضرت عیسی ظهور ۴ اسم و به همین ترتیب. با توجه به اینکه انسان کامل دارای جامعیت اسمایی می‌باشد منظور از بیان این اعداد چیست؟ آیا مقام حضرت آدم از انبیا اولوالعزم بالاتر بوده؟ چرا گفته شده ۲۵ اسم مگر سجده فرشتگان به خاطر این نبود که او جامع اسما بود و اینها فقط ظهور یک یا دو اسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید منظور از آدم در آن روایت، مقام خلیفة اللهی باشد که هر پیامبری در مقام رسالت خود، مطابق شرایط‌شان مظهر بعضی از آن اسماء نسبت به امت‌شان هستند در عین آن‌که در مقام خود حامل همه‌ی اسماء می‌باشند. موفق باشید

30123
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدر. کتاب زیبایتان «ادب خیال عقل و قلب را پیرو سوالی که قبلا از حضرتعالی پرسیده بودم مطالعه کردم. بسیار راهگشا و مفید بود. استاد بزرگوار سوالی که اکنون بنده دارم در ارتباط با مطالعه است. باید چطور مطالعه کنیم تا خوب مطالب را علاوه بر تفکر عمیق و بهره های آنی، آن را در سینه نگه داریم؟ مثلا بنده چند کتاب از شهید مطهری خواندم ولی الان احساس می‌کنم که انگار همه را فراموش کردم. درست است که مطالعه به فکر ما جهت می‌دهد هرچند فراموش شود ولی توصیه ی شما درباره ی یادداشت برداری چیست؟ آیا ضروری است که مثلا برای هر کتابی در دفتری یا جایی جداگانه یادداشت برداری کنیم؟ یا اینکه نکات را در همان کتاب حاشیه بزنیم؟ این مسئله خیلی ذهنم را درگیر کرده است و می‌خواهم قبل از شروع سیر مطالعاتی تکلیفم را بدانم. سپاس فراوان و آرزوی توفیقات روز افزون برایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در تجربه‌ای که برای خود داشتم، سعی می‌کنم با حوصله‌ی زیاد و بدون عجله از کتاب‌ها با ذکر صفحه، یادداشت‌برداری کنم. فکر می‌کنم تجربه‌ی خوبی باشد. خوب است در این مورد سری به کتاب «امامت و رهبری» از شهید مطهری بزنید. موفق باشید

30122
متن پرسش
سلام استاد: دوستی مطلبی رو در مورد «چاکراها» برام گفت که خیلی برام عجیب بود. می‌گفت انسان هفت چاکرا در بدن داره که اگه اونها رو پاک کنه و روی اون ها کار کنه به مراتب عالی می‌رسه و به کائنات وصل میشه و از عالم غیب انرژی میگیره. می‌گفت که علمای بزرگ هم همین چاکراها رو پاک کردن و صدای درونشون رو شنیدن و به مراتب عالی رسیدن. مثلا می‌گفت چاکرای اول ریشه نام داره و مربوط به کنترل ذهن هست و انسان تو این مرحله باید اهل سکوت و دوری از هیاهو باشه و... استاد آیا این ۷ چاکرا همون مراتب عرفانی نیستن؟ آیا ورود به چنین مباحثی رو تایید می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در این موارد مطالعاتی داشتم. به نظر می‌آید بیشتر با توهّم و ابهامات زیادی همراه است. مباحث «معرفت نفس» بهتر کمک می‌کند تا انسان مراتب وجودی خود را در عالَم بیابد. در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرایضی در مورد حضور در عوالم مختلف حتی حضور تا قیامت شده است. موفق باشید

30121
متن پرسش
سلام استاد: وقت تون بخیر. من در جریان خواستگاری که کار جدی می‌شد، دچار ترس و دلهره زیادی شدم که قبلاً تجربه نکرده بودم. برای همین رو آوردم به استخاره و بعد از اینکه جواب استخاره بد آمد با توافق طرفین بخاطر استخاره کار را دنبال نکردیم. الان تقریبا چهار ماه از استخاره قبلی زمان می‌گذرد، برای خواستگاری مجدد باید دوباره استخاره گرفته شود یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. خود انسان باید تا آن‌جا که ممکن است و بر اساس ملاک‌های دینی و عقلانی، موضوع را انتخاب کند. موفق باشید

30120
متن پرسش
مدام به در بسته می خورام و چندین سال هست دیگه نا امیدی در من رخنه کرده. تلاشم بسیار اما نتیجه هیچ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوش‌خُلقی، خوش‌بینی، تواضع، صداقت، صله‌ی رحم. موفق باشید

30119
متن پرسش
سلام: خدا قوت. ببخشید میشه پاسخ سوال ۳۰۱۰۶ را بفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی این‌طور جواب داده شد:

30106- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 30050 شده است. إن‌شاءالله در این رابطه کمک‌کارتان خواهد بود. موفق باشید

30118
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ یکی از سوالات معرفت النفس فرمودید انسان با این معرفت به وجه مجرد خود پی می‌برد و از این وجه مجرد به مجردات عالم منتقل می‌شود ولی در آن حدیث ظاهرا نوعی کلیت دیده می‌شود و فقط بحث بر سر شناخت مجردات نیست بلکه می‌فرماید کسی که خود را نشناسد غیر خود را چگونه می‌شناسد آیا این همه علم نوعی شناخت نسبت به عالم غیر مجردات نیست در حالی که دانشمندان این علم نوعا درکی از معرفت انفس ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علمی که در گستره‌ی وجهِ ملکوتِ عالَم به مخلوقات نباشد، علم ناقصی است. فراموش نفرمایید که قرآن می‌فرماید: «فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»(یس/83) یعنی ملکوت هر چیزی در دست خداوند است و به سوی او برگشت دارد. پس هر شیئ، وجودِ ملکوتی دارد که مربوط به مرتبه‌ی مجرد آن است. با معرفت نفس، این وجه مدّ نظر می‌آید. موفق باشید

30117
متن پرسش
استاد گرامی سلام: بنده دائم در گذشته سیر می کنم و در این سیر به هرگوشه که سر می زنم غیر از گناه، غفلت و ناشکری چیزی نمی یابم. متاسفانه ساختار زندگیم را در همان حالت غفلت پایه ریزی کردم که الان دیگر قابل جبران نیست (مثل انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل و...) زندگیم مصداق آیه مبارکه «وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ» است. مطمئنم این عذاب وجدان در قیامت از درونم به بیرون می رسد و جهنمم را می سازد. بارها جنابعالی در خصوص رحمت خداوند و بخشش او صحبت کرده اید و من نه اینکه بخواهم از خدا سبقت بگیرم ولی با توجه به اینکه همه چیز اعم از بهشت و دوزخ، شادی و غم و... از درون خود انسان نشأت می گیرد نمی توانم خودم را ببخشم و این احساس که دیگر به آخر خط رسیده ام سخت دست و پایم را بسته است. لطفا اگر راهی برای خلاصی از این عذاب هست بفرمایید. ممنون از سعه صدر و الطاف جنابعالی - التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما در این‌جا است که راضی به تقدیر الهی باشید و در نسبت با همین انتخاب همسر و رشته‌ی تحصیلی و شغل، وارستگی‌های نهفته در خود را به ظهور آورید. موفق باشید

30115
متن پرسش
سلام علیکم: از کجا می‌توان فهمید کشف و رویت غیبی شخصی صحیح بوده و شیطان در آن دخالت نداشته مثلا شخصی (که واقعا می‌دانیم این شخص دروغگو نیست) مولانا را در آتش جهنم رویت کرده و شخصی دیگر خیر در قلل معرفت. از کجا بفهمیم کدام کشف صحیح است و اگر واقعیت یک چیز یا عذاب مولانا یا بهشتی بودن آن شخص نیست پس این تفاوت کشف ها و رویت ها در چیست؟ از این مثال ها زیاد هست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، تطبیق با شهود امامان معصوم است. عموماً در این رؤیاها انسان‌ها با تصورات خود روبه‌رو می‌شوند و اساساً در روایات ما تأکید بر آن است که خواب، حجّت نیست. موفق باشید

30114
متن پرسش
سلام علیکم: منظور از اینکه ظاهرا در جریان معراج گفته شده حضرت عیسی در آسمان چهارم یا پیامبری دیگر در آسمان پنجم است چیست؟ آیا اینها بر اساس آیه شریفه «هم درجات» رتبه و درجه وجودی آنهاست و خود آنها همان اسمان هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است هرکدام بر اساس شأن توحیدی‌شان در عوالم بالا حاضر خواهند شد. موفق باشید

30113
متن پرسش
سلام علیکم: در احادیث و روایات آمده که هر کس تسبیحات دختر گرامی پیامبر را بگوید و آخر آن را به دکر لااله الا الله ختم کند خداوند او را می‌آمرزد یا هر کس در وضویش سوره «انا انزلیا» را بخواند از گناهان پاک می‌شود که سند اینها هم مورد تایید بزرگان می‌باشد و نظیر اینگونه روایات فراوان است حال فرض کنیم کسی این دو عمل را انجام داد و بدون اینکه حق الناسی بر گردن او باشد قلب او از کار افتاده از دنیا برود آیا او بعد از مرگ مشکلی ندارد و بهشتی خواهد بود آن‌هم بدون فشارهای برزخی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! اگر واقعاً در آن اذکار، افق‌های جان خود را به سوی حضرت معبود انداخته باشد. موفق باشید

30112
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد در بحث اصالت وجود و اصالت ماهیت که فلاسفه گفتن که: مردم عادی میگن درختی که هست حرف اشتباهی است بلکه وجودی است که تو می‌بینی یعنی ما در ذهن خودمون وجود داریم و در بیرون به آن شیء درخت میگیم. طبق آیه «سُیِّرَتِ الجِبالُ فَکانَت سَرابا» (سوره نبأ) که می‌فرماید روز قیامت کوه ها حرکت می‌کند می فهمی سراب بوده، وجود بوده که تو کوه می دیدی یا مثلا میگن ماهیت، حقایقی بوده و اومده به عوالم پایین صورت پیدا کرده. یا مثلا میگن در عوالم بالا اصلا صورتی نیست همه اسماءالله هستند یه بخشی اومده در عالم پایین شکل پیدا کرده و تبدیل به کوه شده (یعنی ما چیزی به نام کوه نداریم، کوه تجلی اسم عظیم خداست) یا مثلا میگن ما اصلا چیزی به نام آب نداریم بلکه مظهر اسم حیّ را می نوشیم تازه نوشیدن هم نداریم. یا مثلا میگن حق و باطل یعنی واقعیت و توهّم. حق یعنی هر چیزی که واقعیت دارد و باطل یعنی هر چیزی توهّم است و نیست. لطفا درباره این موارد توضیح بفرمایید تا روشن تر بشوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30111
متن پرسش
سلام علیکم: نظر حضرتعالی در مورد گفتگوی میان دکتر محمد رضایی و دکتر پودینه چیست؟ بنظر می رسد جناب پودینه به خوبی درین بحث سستی بنیان های فلسفه اسلامی را ثابت کردند و جناب محمد رضایی بسیار ضعیف حاضر شدند. ابتدا فکر کردم ایشان آشنایی چندانی با فلسفه ندارند بعد که در رزومه ایشان فحصی کردم و برایم مشخص شد که از اساتید بزرگ فلسفه هستند فهمیدم فلسفه اسلامی در درون پوک است نه اینکه ایشان کمبودی داشته باشند لینک این گفتگو اینست https://3danet.ir/pudineh-mohammadrezai/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فرصت دنبال‌کردن این مباحث را ندارم. البته اجازه دهید در فلسفه‌ی اسلامی برعکسِ شما فکر کنم. موفق باشید

30109
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: در حدیث هست که هر که خود را نشاسد چگونه غیر خود را خواهد شناخت می شود این حدیث را قدری باز کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» انسان متوجه‌ی وجه مجرد خود می‌شود و این امر، افقی می‌گشاید تا متوجه‌ی وجه تجرد عالَم و آدم شود. موفق باشید

نمایش چاپی