بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5021
متن پرسش
باسلام راجع به پاسخ سئوال4963سئوال ما این است: 1.و کمال التوحید نفی الصفات عنه راجع به چه مقامی است؟ 2.آیا خدا عین صفات است؟ 3.آیا عارف بجایی می رسد که دیگر اسما و صفات را نبیند و فقط تجلی ذاتی محقق شود یا نه عارف صفات عینیه را باید ببیند؟ 4.آیا برای عارف حقیقی سجده و قیام فرق نیست؟ 5.آیا صفات فانی در خدایند یا بحث فنا مربوط فانی شدن انسان برای خداست و صفات فقط عینیت دارند؟ 6.طبق لا اسم و لا رسم لواحد القهار پس بحث از اسما برای چیست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کمال توحید آن است که صفاتی خارج از ذات برای حضرت حق در نظر نگیریم زیرا یک خدا نداریم و یک صفت مثل علم بلکه به تعبیر حضرت صادق«علیه‌السلام» خداوند عین حیات و علم است 2- اگر ذات خدا عین صفاتش نباشد علاوه بر آن‌که دوگانگی بین ذات و صفات پیش می‌آید لازم می‌آید که ذات خدا در خودش هیچ کمالی مثل علم و حیات را نداشته باشد 3- اگر سالک از مقام تعیّن ثانی یعنی مقام وحدانی به مقام تعیّن اول سیرکند و منور به تجلی ذاتی شود در آن مقام دیگر ظهور اسماء برایش معنا ندارد 4- سالک در مقام عنصری و بشری خود در قیام، در معرض وجهی از تجلیات الهی است و در سجده در معرض وجوهی دیگر از تجلیات الهی است و بحث سجده و قیام مربوط به مقام عنصری بشر است 5- این را در جواب شماره‌ی 1 و2 دادم 6- این یک جمله‌ی فلسفی است به این معنا که نمی‌توان خدا را تعریف کرد و این ربطی به بحث اسماء الهی که در قرآن می‌فرماید: «له الأسماء الحسنی» ندارد. موفق باشید
4359
متن پرسش
با سلام در مورد علم امروزی و بحث تکنولوژی اینکه فرمودید الان دوران گذار است. دوران گذار یعنی چی. الان وظیفه ما چیست آیا بایستی سراغ این علوم برویم یا نه، نگاه ما بایستی در این رمبنه چگونه باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» عرض شده است که در دوران گذار باید به علوم امروزی کاملاً آگاه شد و برآن علوم مسلط گشت تا آرام‌آرام جهت آن را به سوی اهداف اسلامی و فطری تغییر داد و فرهنگ تعامل با طبیعت را به‌جای تخریب طبیعت به صحنه آورد. موفق باشید
1868
متن پرسش
سلام.چگونه داغ از دست رفتن عزیزانمان را تحمل کنیم؟چگونه می شود با اموات ارتباط داست؟نزدیک 1 سال است هر چقدر دعا و توسل می کنم خوابش را نمیبینم.چکار کنم استاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شما وظیفه‌ی خودتان را نسبت به اموات انجام دهید تا مشمول دعای آن‌ها قرار گیرید. شاید مأذون نباشند که به خواب شما بیایند. موفق باشید
726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد گرامی، اینکه ما از امام معصوم بخواهیم که فلان کار را برای ما انجام دهد و یا شرایط انجام کاری را برای ما فراهم آورد (با علم به اینکه امام معصوم قدرتش را از خدا دارد) ایرادی دارد؟ یا باید فقط ائمه را شفیع کنیم و یا بخواهیم برایمان دعا کنند. تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در هر حال نظر ما به سوی خدا است که منشأ همه‌ی امور است منتها می‌دانیم که ائمه(علیهم‌السلام) به عنوان مجاری امور مظهر الطاف الهی می‌باشند و لذا اگر مثلا از حضرت رضا (علیه‌السلام) بخواهیم که نظر لطفی بفرمایید تا خداوند به نور آن حضرت حاجت ما را برآورده‌کنندٰ عملا با ارتباط با مجاری امور توانسته‌ایم لطف خدا را بر امورخود جاری کنیم و این کار پسندیده‌ای است.
20112
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: آیا حضرتعالی در مورد وجود انسان قبل از تولد با ملاصدرا تفاوت نظر دارید یا ایشان نیز قائل به این قولند و در این صورت آن نظر ایشان که جسم در اثر حرکت جوهری در چهار ماهگی مبدل به روح می شود چگونه قابل توجیه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجودِ علمی با وجودِ عینی فرق دارد. آن‌چه جناب ملاصدرا «جسمانیت‌الحدوث» می‌نامد وجود عینی است وگرنه وجود علمیِ انسان‌ها را ایشان نیز قبول دارند. موفق باشید

19630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی عبادات: می خواستم نظرتان را در مورد سخنان اخیر آقای روحانی در موردصلح امام حسن علیه السلام و همچنین ولایت امیرالمومنین، بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید عین صحبت‌های اخیر آقای روحانی را ببینیم تا نظر دهیم. می‌ماند که آقای رسائی در نشریه‌ی 9دی http://www.9day.ir/Newspaper/BlockPrint/163 نکاتی در مورد صحبت‌های سابق ایشان حول محور صلح امام حسن علیه‌السلام فرموده‌اند؛ خوب است که به آن‌جا رجوع کنید. موفق باشید

17946
متن پرسش
خدمت استاد طاهرزاده سلام و عرض ادب دارم: سوالی داشته که ذهن بدجوری دنبال جوابشه. سوالم از محضر شريف شما اين است كه چرا در بحث تخصصي خداشناسي پاره اي از متكلمين و فقها حال حاضر منجمله آيت الله صافي گلپايگاني، آيت الله وحيدخراساني، آيت الله سيدان، استاد حكيمي و... خداشناسي فلسفي را قبول نداشته و مباحثي مثل سنخيت، علت و معلول، وحدت تشكيكيه و... را قبول نداشته و باطل مي دانند و حتي براي خود استدلال هم دارند و از آن طرف عكس اين سخنان را فقهايي مثل آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي و... مي زنند. چرا در مورد اين بحث تخصصي و ركن ركين دين و مذهب يعني خداشناسي بين اين عزيزان ديني مان اختلافات علمي هست. واقعاً در اين خصوص برداشت خودتان چيست استاد عزيزم؟ در بحث فوق تخصصي خداشناسي حقيقتاً كدام گروه از بين فلاسفه و متكلمين سخنانشان در اين خصوص به معارف خداشناسي و توحيدي شيعه نزديكتره؟ چون واقعاً من جوان در اين بحث تخصصي گيج شدم. از آن ور فقهيي برهان فلسفي را قبول مي كند از آن طرف فقيهي برهان فلسفي را باطل، رد و توالي فساد مي دانند؟ تحليل شما از اين سخنان چيست؟ چون از آن ور دوست دارم اين بحث خداشناسي را استدلالي دنبال كنم و از آن طرف مي خواهم نزديكترين راه به آيات و روايات باشه و مخالفت با آن نداشته باشد. از اين كه بنده نوازي كرده و سخنان حقير را مطالعه نمودید كمال سپاس را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایات داریم علاوه بر حجت ظاهری که شریعت الهی و ائمه‌ی معصومین‌اند، حجت باطنی داریم که همان عقل است و اگر ما عقلِ مقتضی فهم روایات و آیات را به‌کار نگیریم و فقط تنها به ظاهر روایات و آیات بسنده کنیم، چنین مشکلاتی که متذکر شده‌اید پیش می‌آید. امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی در به‌کارگیری عقل در فهمِ آیات و روایات، موفق‌تر از کسانی‌اند که به ظاهر آیات و روایات بسنده کرده‌اند. جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های خود در 15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com می‌توانید تهیه کنید. موفق باشید

15698
متن پرسش
با سلام: تفسیر المیزان و کتابهای شما از قبیل معرفت نفس و خویشتن پنهان و از برهان تا عرفان و... را مطالعه کردم. سوالاتی از خدمتتان داشتم. ۱. منظور از فیض اقدس و تجلی برای خود چیست؟ در مورد تقدیر جزوه جبر و اختیار را مطالعه کردم. شما فرمودید که چون ما انجام می دهیم فعلی را پس خدا می داند و او قبل از انجام فعل می داند و این برایم کمی مبهم است، آیا چون او مجرد از مکان و زمان است قبل از فعل، آن را می داند، لطفا با مثالی واضح تر برایم مطلب را روشن سازید. من در فلان تاریخ آینده، کاری را انجام خواهم داد ولی خدا الان آن را می داند و در آینده این انجام می شود، آیا این شدت قرب را می رساند؟ و اینکه حرکت جوهری را به ویدیو پرو ژکتور تشبیه کنیم آیا در پروژکتور همه چیز ضبط شده و فقط اجرا نمی شود آیا بحث را جبری نمی کند؟ و در آخر می خواستم بدانم رابطه عرش با عالم امر چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق که عین کمال است و دوست‌داشتنِ کمال نیز کمال محسوب می‌شود، چون خواستْ خود را در آینه‌ی تفصیل بنگرد می‌شود فیض اقدس و نظر بر خود. که محی‌الدین به طور مفصل این موضوع را در فصّ آدمی بحث می‌کند 2- علم حضرت حق به فعل ما بر اساس نحوه‌ای است که ما آن فعل را انجام می‌دهیم و چون ما بر اساس اختیارمان آن فعل را انجام می‌دهیم و او همین را می‌داند، جبر پیش نمی‌آید. و چون وجود مخلوقات از اوست و به همه‌ی ابعاد مخلوقات، حتی آن ابعادی که هنوز در ظرف زمان ظهور نکرده ودر نزد اوست، قبل از ظهور زمانی مخلوق او نحوه‌ی عمل مخلوق را می‌داند. شاید مثال ویدیو پروژکتور برای حرکت جوهری، مطلب را در حجاب ببرد. موفق باشید   

13846
متن پرسش
با سلام و درود: در فایل شرح ده نکته از معرفت نفس شما فرمودید: ادعیه از قرآن بالاترند. یکی از اساتید عرفان حوزه این مطلب را رد کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که حضرت امام خمینی می‌فرمایند ادعیه، قرآن ثابت است، در مقابل این نکته است که قرآن می‌فرماید حقیقت قرآن نازل شده است. به آن معنا که وقتی قرآن صعود کند و به حقیقت باطنی خود برسد، همان ادعیه‌ای می‌شود که از ائمه صادر شده. پس در واقع ادعیه نیز از حقیقت قرآن خبر می‌دهد. موفق باشید

12731
متن پرسش
با عرض سلام و احترام محضر جناب استاد طاهر زاده: پیرو سوال و جواب شماره 12655 اینکه نظام ولایت فقیه از دموکراسی صرف افضل است برای ما متدینین بدون شک صحیح است و همینطور حضور فقهای محترم مجلس خبرگان مانع از این می شود که ولی فقیه نظر خود را بر نظر خداوند برتری ندهد و ولی فقیه دیکتار نشود نیز کاملا صحیح می باشد. اما این موارد تماما بحث درون گروهی می باشد شما فرض را بر این گرفته اید که اکثریت مردم ولایت فقیه را نه تنها روز اول پذیرفته اند بلکه بعد از 36 سال همچنان ادامه این حکومت را می پذیرند. سوال بنده در سوال و جواب قبلی این بود: چرا نظام ولایت فقیه هیچ گونه راه کار دموکراتیک و مردم سالارانه را برای تعویض نظام در صورتیکه که اکثریت مردم موافق نباشند (عدم مقبولیت عمومی) را در قانون خود نگنجانده است. عدم مقبولیت عمومی منجر به استبداد دینی خواهد شد. با تشکر و قبولی طاعات و عبادات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هیچ نظامی برای براندازی خود قانون تصویب نمی‌کند و از آن‌جایی که نفی ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به معنای پذیرفتن ولایت طاغوت است، اسلام هرگز به صحنه‌آمدن باطل را تجویز نمی‌کند تا آن را منوط به رأی مردم نماید. آری! در نظام ولایت فقیه راه‌کارهایی پیش‌بینی شده است که در ذیل اسلام مردم می‌توانند نظرات خود را در انتخاب‌های مختلف اظهار کنند. موفق باشید

12329
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده چند سالی است که نه بصورت کاملا پیوسته ولی مباحث شما را دنبال می کنم. و کتب «آشتی باخدا»، «ده نکته از معرفت النفس» به همراه فایل صوتی آن، «معاد بازگشت به جدی‌ترین زندگی»، «جایگاه رزق»، «مقام لیله القدری حضرت زهرا(س)»، مبانی معرفتی مهدویت و تعدادی از کتب و جزوات دیگر شما را مطالعه کرده ام. در حال حاضر مشغول مطالعه کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت(ع)» هستم و همزمان فایل صوتی آن رانیز گوش می دهم. منتها احساس می کنم که نمی توانم تمام مبجث را کاملا دریافت کنم. شاید در مباحث عقلی ضعف دارم و یا شاید هنوز برای ورود به این بحث قلبی آمادگی ندارم! از طرفی به شدت علاقمند به ورود به این عوالم هستم و از طرفی حس می کنم که نمی توانم وارد شوم. می خواستم از شما خواهش کنم که اگر ممکن است، سیری برای بنده و امثال بنده تهیه کنید که پس از طی آن چه از نظر عقلی و چه از نظر قلبی آمادگی لازم را برای سیر حبی خود پیدا کنیم. بنده دقیقا نمی دانم که ترتیب مطالعه کتب جنابعالی چیست و چگونه مباحث عقلی را برای خود حل کنم. از طرفی هم برای دستیابی به معارف کمی عجول هستم. لطفا کمکم کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین شکل که جلو رفته‌اید خوب است. بحث حبّ اهل‌البیت را نیز تا آخر جلو بروید، إن‌شاءاللّه خداوند زمینه‌های لازم را فراهم می‌کند. تکمیل بحث را در شرح زیارت «جامعه‌ی کبیره» می‌توانید دنبال کنید و با زیارت امامان معصوم در حرم‌شان محبتی که به دنبال آن هستید را بیابید. موفق باشید

11276
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد محترم. من دختر و دانشجو پزشکی هستم. استاد؛ من کتاب زن آنگونه باید باشد، شما را مطالعه کردم و حقیقتا استفاده کردم و از شما متشکرم. من مدتی هست در زمینه شخصیت زن و حقوق آن مطالعاتی رو مشتاقانه انجام میدم، چیزی که بنده رو به این سمت سوق داد شبهاتی بود که به واسطه خواندن نهج البلاغه در باب زن در من ایجاد کرد!!! دنبال شبهاتم رفتم خدا رو شکر پاسخ همه اش را گرفتم واقعا لازم می دیدم به عنوان یک دختر مسلمان بیشتر در باب شخصیت زن و حقوقش بدانم و از حقوق خود درباره ی افراد نادانی که از برتری مرد بر زن می گویند با تکیه بر دین عزیزم اسلام از حقوقم دفاع کنم و وظایف خودم را به عنوان زن در پیمودن مسیر کمال بهتر بدانم. کتابهایی مثل کتاب شهید مطهری در باب زن، مجموعه سخنرانی های رهبری درباره زنان و کتاب های پرسش و پاسخ های دانشجویی درباره زن رو مطالعه کردم البته کتابهای دیگری هم در برنامه دارم برای مطالعه. مثل کتاب آیت الله جوادی آملی و... ولی هنوز یک نگرانی در من باقی هست واقعا قبول دارم و می دانم وظیفه اصلی زنان که مطابق با فطرت آنها و در راستای کمال واقعی و آرامش خود آنهاست خانواده داری شان هست همسرداری و تربیت فرزندان. زن وظیفه اصلی اش انسان سازی هست تربیت نسل هست که وظیفه ای بسیار مهم و ارزشمند هست. ولی خوب زنان در جامعه کنونی وظیفه اجتماعی هم بر دوش دارند _ پس وظیفه اجتماعی شان چه؟؟؟؟ مقاله هایی که در باب اشتغال زنان می خوانم در بالای 90 درصد محتوای مقاله از نکات منفی اشتغال می گویند گاهی به اشتباه در درونم القا می شود اصلا اشتغال و فعالیت اجتماعی شان گناه هست مثل اینکه!!! در سخنان حضرت آقا بارها با افتخار از حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و... کشور یاد شده بالاخره نصف جمعیت کشور زنان هستند حضورشان در عرصه های اجتماعی لازم هست مخصوصا در مسایل مربوط به خودشان در اجتماع. مثلا آیا ما پزشک زن، معلم زن، پرستار زن و.... که حداقل نیاز های خود جامعه زنان را رفع کنند نیاز نداریم؟؟؟؟ شخص محترمی می گفتند ولی خوب این دلیل نمی شود زن خانواده خودش و فرزندان و همسرش و در یک کلام زندگی اش را برای دیگران فدا کند! می گویند باید شغل زن به خانواده ش لطمه نزند، ما لطمه به زندگی را دقیقا چه تعریف می کنیم؟ لطفا با ذکر مثال هایی بفرمایید! مثلا کسی که پرستار هست و این شغل شیفت شب را ایجاب می کند چه کند؟؟؟ شغلش را رها کند؟ پس اگر هر زن مومنی اینگونه بیاندیشد پس پرستار زن متدین و مومن نباید داشته باشیم. یا پزشکان زن که واقعا شغل های سخت و پرمشقتی دارند. مثلا یک پزشک زنان یا پزشک زن قلب یا و.... من با مشاوری مشورت می کردم نگرانی مرا که دید گفت برای تخصص سراغ تخصصی برو که شیفت شب نداشته باشه مثل پزشک خانواده یا سونوگرافی!!! با خودم فکر کردم بالاخره آیا نباید پزشک مربوط به بیماری های زنان داشته باشیم؟ پس چه زنانی باید سراغ این تخصص ها بروند؟!! واقعا گاهی نا امیدی به سراغم می آید احساس نگرانی. من همیشه دوست داشتم در عین اینکه همسر و مادر خوبی باشم و یه بنده خوب و مومن به خدایم، به کشورم و مردمم صادقانه خدمت کنم گره ای را باز کنم دوست داشتم پزشک زنان و زایمان بشوم دوست داشتم پزشکی اسلامی را اجرا کنم ولی حالا درونم پر از تضاد هست. گاهی فکر می کنم این آقایان متدینی که تماما اشتغال زنان را می کوبند یا با اکراه زیاد سخن می گویند حاضر می شوند کوچکترین کار پزشکی همسرشان مثل آمپول یا سرم زدن را یه آقا انجام دهد!! استاد خواهش می کنم کمکم کنید. خیلی به کمکتون نیاز دارم. من می خواهم زندگی الهی داشته باشم رضایت خداوند متعال از هر چیز مهم تر هست. خیلی ممنونم از شما. ببخشید از اطاله کلام ولی خوب نگرانی و درد و دل بنده بود. خدا قوت. یاعلی مدد. التماس دعا زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی کردم در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» روشن کنم که زنان باید متوجه حفظ عالَمی که برای تربیت فرزند و حفظ فضای توحیدی خانه نیاز است، باشند و این را در فضای زندگی امروزی تعریف کنند و نه در فضای زندگی چهارصدسال گذشته. بنابراین می‌شود پزشک فعّالی بود و شیفت شب هم داشت ولی آن عالَم را حفظ کرد، همان‌طور که عارفان باللّه در عین حضور در عالَم کثرات، حضور خود با خدا را نگه می‌دارند. هنوز هم معتقدم «زن؛ گمشده‌ی تاریخ ما است» و لذا باید یا راه برگشت به گذشته را در مقابل او قرار دهیم و یا راه تقلید از زندگی زنان غربی را، و مطمئن باشید این دو راه راه‌های شکست انقلاب اسلامی را به همراه می‌آورد. کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را به این امید نوشتم که ما از این بن‌بست نجات یابیم. موفق باشید
10629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد در کتاب حقیقت نوری اهل بیت (علیه السلام) فرمودند اهل بیت عین کمال اند اما آیا این فرمایش با عینیت کمال اهل بیت (علیه السلام) تناقض ندارد؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب شماره 10543 جواب داده شده. موفق باشید
8313

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام اینکه مرحوم قاضی فرمودند اگر کسی نمازش را اول وقت بخواند و به مدارج عالیه نرسد مرا لعن کند، شامل حال کسانی که نماز ظهر و عصر (یا مغرب و عشا) را با هم بخواند (نه در نوبت های مجزا) نیز می شود؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: منظورشان همین‌طوری است که علماء شیعه به ما فرموده‌اند که جمع هم می توانیم بخوانیم. موفق باشید
7746
متن پرسش
باسمه تعالی به نظر حضرت عالی چه محدودیت هایی در مورد برگزاری دوره‌های آموزشی غرب‌شناسی وجود دارد؟ چه نکاتی را در طرح این دوره ها به عنوان افق فکری و اجرایی باید در نظر گرفت؟
متن پاسخ
از آن‌جایی که در اسلام تأکید بر نظام‌سازی است و رهنمودهای اسلام در متن یک نظام اسلامی تأثیر خود را به صورت کامل می‌نمایاند و به همین جهت هم رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» در اولین فرصتی که برایشان پیش آمد یعنی در مدینه، اداره‌ی جامعه را بر اساس دستورات اسلام به عهده گرفتند و باز در راستای نظام‌سازی اسلامی موضوع غدیر پیش آمد تا بعد از رحلت رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» نظام اسلامی بدون سرپرست نماند، آن‌هم سرپرستی که حقیقت قرآن و اسلام را با تمام وجود می‌شناسند. با توجه به نکات قوق ؛ انقلاب اسلامی نظر به ایجاد نظام و تمدنی دارد که تمام مناسبات آن با احکام اسلامی مدیریت شود و در این رابطه وظیفه‌ی هر مسلمانی است که فعالیت دینی خود را در دو جبهه‌ شکل دهد، یکی در جبهه‌ی مقابله با تمدنی که مانع جدّی برای تحقق نظام اسلامی است که در چهارصدساله‌ی اخیر آن مانع تمدن غربی بوده است. در این رابطه باید به‌خوبی روشن شود تمدن غربی به جهت ذات مادی‌اش نه در درون خود متذکر حقایق قدسی و معنوی است و نه به خودی خود امکان ظهور تمدنی را می‌دهد که آن تمدن نظر به عالم قدس و معنویت دارد و از این جهت باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. محدودیت‌های دوره‌های آموزشی غرب شناسی مربوط است به اهدافی که ما در غرب‌شناسی دنبال می‌کنیم و این‌که بنا داریم مخاطب را به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متوجه «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت است» بکنیم پیش از آن‌که جوانان ما گرفتار روح غربی شوند و کار از کار بگذرد. افقی که ما در مباحث غرب‌شناسی مدّ نظر داریم علاوه بر موضوع سلبیِ نقد غربی ، موضوع ایجابی آن است و در نظرگرفتن خصوصیات تمدن اسلامی ، تمدنی که در پرتو دین اسلام زندگی زمینیِ ما را به آسمان معنویت متصل می‌گرداند و انسان را از یک‌بُعدی و یک ساحتی‌شدن نجات می‌دهد و تشریع را با تکوین هماهنگ می‌کند و از همه مهم‌تر زمینه‌ی ظهور عالی‌ترین شکل مدیریت اجتماعی یعنی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را فراهم می‌نماید. آنچه امیدها را در این زمان چند برابر کرده نظر به تقدیری است که شما در این تاریخ با آن روبه‌روئید و آن طلوع روح گرایش به معنویت ملت‌ها است و وظیفه‌ای که ما در این مقطع ِ تاریخی به عهده داریم آن است که اگر با نگاه قدسیِ اسلام، غرب نقد نشود ملت‌ها در عین عبور از غرب معلوم نیست به کجا روی می‌آورند و اگر در متن نقد غرب، فرهنگ مهدوی به زیبایی کامل مدّ نظر قرار نگیرد، باز سرگردانی بشر به صورتی دیگر ادامه می‌یابد. از این جهت باز تأکید می‌کنم امروز، نقد غرب در پرتو نگاه اسلام به تمدن غربی ،از نان شب برای ما واجب‌تر است. موفق باشید
7499
متن پرسش
با سلام محضر استاد بزرگوار سؤالات 7474 و 7436 را خوندم. و دو تا سؤال برایم پیش آمد. سؤال اول این که من چند وقت پیش مقدمه کتاب المیزان را می‌خواندم. علامه طباطبایی در آن مقدمه اصرار داشتند که برای فهم قرآن هیچ نیازی به فلسفه و کلام و عرفان و حتی حدیث نیست. و حتی خودشان با دلیل ثابت می‌کردند که تمام کسانی که سعی کرده اند که با فلسفه یا عرفان و یا کلام و حدیث قرآن را بفهمند، راه را اشتباه رفته اند. حاج آقا احساس کردم بین نظر شما و نظر علامه اختلاف وجود داره. و خصوصاً که علامه اصرار دارند که در تفسیر قرآن باید معانی اصطلاحی را بر الفاظ قرآن حمل نشه. بلکه معنای هر تعبیری از خود قرآن فهم بشود. به همین دلیل این فرمایشتون که نوشته بودید، چون خود قرآن به ما دستور دادند که در آن تدبر کنیم، پس باید فلسفه بخوانیم. در حالی که تدبر در قرآن معنای خاص خودش را دارد که باید آن را با روش تفسیر آیات به آیات از سایر آیات استفاده کنیم. و احساس کردم که ممکن است معنای تدبر در قرآن منظور نظر است دقیقاً با آن چیزی که ما در تفکر فلسفی داریم، یکی نباشد. و مثلاً تدبر قرآن اعم از تفکر فلسفی باشد. سؤال دوم این که ما همواره از شما شنیده ایم که تاریخ جدید، با امام شروع شده و تو کتاب سلوک این مطلب را خیلی خوب توضیح دادید که هر عصری نیاز به یک مجدد دارد و مجدد عصر ما امام خمینی هستند. اگر برداشت من درست باشت، در این صورت دیگه چه نیازی هیست که ما همان سیری که امام رفتند را طی کنیم؟! مگر ما قرار است که مانند حضرت امام تاریخ جدیدی را تأسیس کنیم؟! و اصلاً معلوم نیست که ما توانش را هم داشته باشیم. استاد من شنیدم که حضرت امام این قدر از نعمت خدادای هوش بالا برخوردار بودند که خودشان به تنهایی و بدون این که از استاد کمک بگیرند، عمده کتاب اسفار ملاصدرا را خونده اند. و شنیدم که آیت الله جوادی آملی می‌فرمودند که بخشی از مباحث اسفار واقعاً،‌ سنگینه. بعد که از برخی دوستان که اسفار را خوانده بودند پرسیدم، این فرمایش آقای جوادی را تأیید کردند. با این توضیحات واقعاً چه لزومی هست که همه ما همان راهی که امام رفتند را برویم؟ اگر قرار باشد با حکمت متعالیه یک تاریخ جدید تأسیس بشه، که این کار با امام اتفاق افتاده اگر هم قراره ما سر سفره امام بنشینیم و همان طور که بسیجی ها راه صد ساله را یک شبه طی کردند، دیگه چه نیازی هست که ما این همه بحث‌های سنگین فلسفی بخونیم؟! خب مگه شهدای ما از این بحثا اطلاع داشتند؟! مگه همین که شهداء خودشان را کاملاً ذیل شخصیت ذی وجود امام تعریف کرده بودند و طی طریق می کردند، موجب نمی‌شد که کمبودهای فلسفی شان جبران بشه؟! احساس من این بوده که شهداء با امام قرار دادن حضرت امام، توانستند، از حاصل زحمات امام بزرگوار در فلسفه و عرفان را بدون آن که آن زحمات را خودشان متحمل شوند، بهره مند شوند. خب چرا ما هم همین کار را نکنیم؟! و اگر هم واقعاً احساس می کند که وظیفه تاریخ سازی و تأسیس یک تاریخ جدید دارد، وظیفه دارد همان طور که بزرگان تفکر ما عمل کرده اند، عمل کند. و ببیند که چطور افرادی مانند صدرالمتألهین، کارهای بزرگی را انجام داده‌اند؟! مگر غیر از این است که ایشان دست به دامن قرآن و اهل بیت شده اند و از باغ معارف قرآن و حدیث، آن نظام فکری را تأسیس کرده اند؟! خب اگر واقعاً کسی احساس می کند که باید تاریخ جدیدی را تأسیس کند،‌ او هم باید برود و مانند ملاصدرا دامن همت به کمرش بزند و با استفاده از منابع اصیل ما یعنی قرآن و روایات، یک فتح تاریخی برای ما رقم بزند. و این وظیفه هم همان طور که خود شما فرموده اید، در هر قرنی تنها به عده خاصی اختصاص دارد و نه این که همه افراد موظف به چنین کاری باشند. ممنون می‌شوم اگر این تناقضاتی که در ذهن من بوجود آمده را با بیانات روشنگر خود، برطرف بفرمایید. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را سپاس می‌گویم از داشتن مخاطبانی مثل جنابعالی. در سراسر سخنانتان احساس همدلی شدیدی نسبت به جنابعالی داشتم و در همین راستا می‌خواهم چند نکته را عرض کنم تا این همدلی ادامه یابد 1- حقیقتاً حرف همان است که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» زدند که باید مواظب بود قرآن را در نگاه فلسفی خود محدود نکنیم، زیرا به فرمایش جنابعالی تدبّر در قرآن اعم از تفکر فلسفی است، چیزی که هست عرض بنده در آن است که فراموش نکنیم وقتی حکمت متعالیه حاصل تدبّر یک عالم اسلامی است با آن‌همه نبوغ و پشت‌کار، به اسم فلسفی بودن آن تفکر خود را از آن محروم نکنیم، همان‌طور که خود را از تفسیر قیّم المیزان نباید محروم کرد 2- در رابطه با هماهنگی با حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای حضور در تاریخ جدید باید به موقعیت خود نگاه کنیم. آری یک وقت در موقعیت شهداء هستیم که با دقت به سخنان حضرت امام می‌فهمیم تکلیف ما در این تاریخ چیست و عمل می‌کنیم. ولی یک وقت وظیفه‌ی ما فهم جزئیات سخنان امام و تبیین آن‌ها است، در این موقع است که با علم به حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین می‌توانیم سخنان حضرت امام را به نسل‌های آینده که بسیار به تفکر امام نیاز دارند، برسانیم. تازه وقتی ما از حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین درست استفاده می‌کنیم که در ذیل شخصیت حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عمل کنیم. با همه‌ی این حرف‌ها جمع‌بندی جنابعالی را بنده قبول دارم. موفق باشید
7459
متن پرسش
باسلام خدمت استاد سوال من از شما این است که استاد شما در جواب بعض از خانم ها که در مورد نوع پوشش خود سوال میکنند جواب داده بودید که چه اشکال دارد که دختران ما به گونه ای لباس بپوشند و از رنگ هایی استفاده کنندکه بقیه ببیند که دختران مذهبی هم خوش سلیقه اند ومثلا در ازدواج به طرف مقابل کمک شود تا بتواند راحت انتخاب کنند ایا این جواب درمورد خواهران طلبه هم صدق میکند ؟ایا اگر یک طلبه از لباس یا روسری روشن و یا مدل دار استفاده کند تا به بقیه در انتخاب اش کمک کند این اشکال ندارد ؟ایا شانیت او حفظ شده است ؟ استاد شما در تفسیر سوره فرقان ذیل ایه 7 اگر اشتباه نکنم فرموده بودین که اینکه پیامبران می خورند و ازدواج می کنند وبه طور کلی مثل بقیه انسانها زندگی میکنند و حتی خودتان در مثالهای خود فرمودید که مثلا فلان روحانی کباب می خورد واین با روحاینت ومعنوی بودن اش سازگار است خب سوال من این است پس این شانیت که مطرح می کنند چیست ؟مثلا خوب نیست یک روحانی به پارک ویا گردش برود به همراه خانواده اش ویا اینکه به بازار رود مردم او را در حال خرید ببینند و..
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه را عرف مؤمنین برای یک کس نپذیرند شأن او نیست که انجام دهد، ولی یک وقت به اسم عدم شأنیت خود را از یک حیات فعّال و زیبا خارج می‌کنیم. بنده فکر می‌کنم لباس‌های روشن که جلف نباشد از شأن خواهران طلبه کم نمی‌کند، همچنان‌که امروز خواهران محجبه با رعایت حجاب کامل رانندگی می‌کنند و خود را از حیات فعّال خارج نمی‌نمایند. پوشش هم باید نشان دهد که زنان ما در عین رعایت حجاب در نشاط کامل هستند ولی نه به صورت افراطی. موفق باشید
7419

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر. آیا مگر در جنگ بدر ولید بن عتبه توسط امام علی علیه السلام کشته نشد؟؟ پس ولید بن عتبه که حاکم مدینه در زمان امام حسین علیه السلام بود شخص دیگه ای بوده؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهرا با ید همین طور باشد چون نام هردو ولید بن عتبه است . موفق باشید
7204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم یک سوال داشتم و اونم اینه که ایا ما این معارفی که شما در سخنرانی ها و کتاب هایتان می فرمایید راکه واقعا هم حق است را می توانیم به اشخاصی بگوییم که پایه ی اعتقادی ضعیف یا بقول شما دارای مکتب ننه هستند بگوییم منظورم کسانی هست که یک عمر با همان اعتقاد ناصحیح زندگی کرده اند چون ما هر چه بگوییم با اعتقادات قبلشان تحلیل می کنند و یا اعتقادات ان ها بد تر از قبل می شود یا انکار می کنند وبه هر حال وضع خرابی میشود و اگر هم نگوییم میترسیم که بعد از مرگ با عالمی مواجه شوند که با عالم ساخته ی خود فرق دارد حال ما چه وظیفه ای دارم با تشکر از راهنمایی های شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آمادگی داشته باشند باید معارفی بالاتر از آنچه دارند را با آن‌ها در میان گذارد ولی اگر آمادگی ندارند نسبت به آن‌ها وظیفه‌ای نداریم.
2625
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من به شدت در مورد امر به معروف ونهی از منکر دچارمشکل هستم مخصوصا از وقتی هم که اهمیت این فریضه را فهمیدم و متوجه شدم با غفلت ازاین اصل مهم چه برکاتی را از دست میدهیم با توجه به شرایط امروزی وظیفه چیست؟وظیفه ی ما برخورد فردی است یا کار ریشه ای و فرهنگی؟ مثلا وارد مترو میشوم نود درصد خانومها بی حجاب هستند یا در دانشگاه اکثر دختر وپسر ها رابطه ی حرام دارند مگر میشود به تک تک انها تذکر داد؟ خیلی وقتها با تذکری که میدهیم ابروریزی و داد و هوار هم میکنند واقعا وظیفه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حتماً می‌دانید که یکی از شروط وجوب امر به معروف آن است که امکان تأثیر بدهید اگر شرایط طوری است که امکان تأثیر نمی‌دهید باید از طریق فعالیت‌های فرهنگی شرایط لازم را فراهم کرد که وقتی شما تذکر می‌دهید طرف با تذکر شما بیدار شود نه آن‌که خصومت پیدا کند. موفق باشید
1323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه،در علم اصول در مورد وضع الفاظ اختلاف است عده ای می گویند ارتباط لفظ ومعنا ذاتی است و عده ای می گویند قراردادی است و به عبارت دیگر برخی واضع را خداوند می دانند و برخی مردم _اعم از یک شخص یا همه مردم_ ولیکن به نظر می رسد که آنچه شما در مورد ارتباط لفظ ومعنا در بحث ده نکته _نکته نهم_ فرمودید نظر سومی را مطرح میکند که آن نظر می گوید هر انسانی واضع می باشد و الفاظ هر انسانی ظهور معانی ذهنی او می باشد به عبارت دیگر لفظ و معنا با هم اتحاد ذاتی دارند ولی اتحادشان انضمامی می باشد مثل من و تن یعنی معانی مانند من می باشند و هنگامی که شرایط ظهور یک لفظ ایجاد شد آن معنی در آن لفظ خاص ظاهر می شود و الفاظ مختلفی که یک معنای واحد دارند و در زبان های مختلف الفاظ مختلف دارند چون شرایط ظهور فرق می کرده در هر مکانی به شکلی ظاهر شده اند به این ترتیب این که مثلا در زبان فارسی برای مایع بی رنگ و بو و مزه خارجی لفظ آب را وضع کرده اند یک امر تصادفی نیست و کلمه دیگر مثلا آتش ظرفیت اینکه معنای مایع بی رنگ و بو و مزه خارجی را نمایش بدهد ندارد فلذا فقط کلمه آب مناسب بوده که ظاهر شده است .زبان های مختلف ظهور یک حقیقت کلی هستند و از این رو است که اتحادی بین قواعد زبان های مختلف می باشد مثلا همه زبانها جملاتشان از مسند و مسند الیه تشکیل شده و ... اگر این گونه نگوییم و طبق نظر اصولیون بگوییم که واضع انسانها بوده اند این سئوال مطرح می شود که چگونه انسانهای مختتلف که در جاهای مختلف با شرایط مختلف زندگی می کرده اند طبق یک نظام واحد به درست کردن زبان پرداخته اند و چگونه زبانی که هزاران انسان آن را خلق کرده اند از این نظم حیرت آور برخوردار است؟ ولی با نظر مطرح شده این سئوالات و بسیاری سئوالات دیگر پاسخ داده می شود .می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم و ببینم آیا الان که من پایه 5 هستم مناسب است که این بحث را به صورت مفصل دنبال کنم یا بگذارم برای درس خارج .با تشکر از شما استاد عزیز ان شاء الله خداوند به شما خیر کثیر عطا فرماید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اصل حرف بنده از جهتی از حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در کتاب «انسان در اسلام» است و از جهت دیگر مربوط به تفکر هایدگر است که معتقد است رابطه‌ی تنگاتنگی بین زبان و تفکر هست و هر تفکری در هر زمانی و لفظی جای نمی‌گیرد. همین‌طور که مولوی در زبانی که با آن مثنوی را می‌گوید یک نوع فکر را ظاهر می‌کند و در زبانی که با آن دیوان شمس تبریزی را می‌گوید یک نوع فکر دیگری را ظاهر می‌کند و در جمع‌بندی فکر می‌کنم زبان حقیقی زبانی است که معانی آن از طرف خدا به عقل‌ها و ذهن‌ها الهام شده باشد و انسان‌ها با شایستگی کامل تلاش کنند آن معانی را با بهترین صورت در عالی‌ترین الفاظ ظاهر نمایند. موفق باشید
1057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم تنها یک مورد برایم در مورد رزق حل نشده است و آن هم رزق کسانی همانند مردم آفریقا و بعضی از نقاط جهان است. عده ای از این افراد از گرسنگی می میرند و این در حالی است که طبق روایات رزق هر کس مقدر شده است. قاعدتا جواب نمی تواند ظلم دیگران باشد چون طبق روایات عمل دیگران نمی تواند روی رزق ما تاثیر بگذارد و قرار بود که ما ذهنمان را درگیر عمل دیگران نکنیم. لطفا این مطلب را برایم تجزیه و تحلیل کنید.در پناه قرآن موفق باشید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در سؤالات قبلی عرض کرده‌ام که باید در آن محیط زندگی کرد تا معلوم شود راز گرسنگی مردم آفریقا چیست. آقای «خوزه‌اُ دوکاسترو» در کتاب «ژئوپلوتیک گرسنگی» موضوع قحطی‌زدگی روحی را مطرح می‌کند. آنچه برای ما مسلّم است روایاتی است که می‌فرماید رزق هرکس از قبل تعیین شده است. با توجه به این روایات باید موضوع را دنبال کرد. موفق باشید
1022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.اصول اساسی و فواعد بر گرداندن متشابهات به محکمات در ایات تدوینی وتفسیر انسان به انسان چگونه است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی با تدبّر در تفسیر المیزان نمونه‌های چنین کاری را ملاحظه می‌کنید و در نتیجه در سایر امور می‌توانید با نظر به قواعد تکوینی حقیقت تشریعی آن را بیابید و با نظر به آیاتی که قواعد عالم را متذکر می‌شود جایگاه فروعات را بشناسید و هراندازه بتوانیم از نظر وجودی به نفس ناطقه‌ی خود نظر کنیم بهتر با حقیقت انسان مرتبط می‌شویم. موفق باشید
698
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد طاهرزاده در دروس معاد فرموده اید آنچه در عالم برزخ موجود است اعمال انسان که صورت پیدا می کند ، حال سوال این است که کسانی که بعد از تولد و یا در سنین کودکی از دنیا می روند و عملا اعمالی ممتد برای ساختن تن برزخی ندارند ، وضعیت آنها در برزخ و قیامت چگونه است ؟ با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: همین‌که در دوران جنینی نفس آن‌ها بدنی برای خود ساخته، یک هویت خاص و مشخص پیدا نموده و به تعبیر ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه» آن کودک همواره با وجود خودش به‌سر می‌برد. و از طرفی وجود و کمال یکی است پس همواره در نحوه‌ای از کمال قرار دارد. موفق باشید
20734
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه وجود حضرت مهدی از نظر تاریخی ظاهرا قابل اثبات نیست پذیرش اینکه ایشان وجود خارجی داشتند منوط می شود به رجوع به روایات حتی اگر عقل و قرآن نیز دلالت کلی بر وجود ایشان داشته باشد تعیین مصداق منوط به رجوع به تاریخ و روایت است و چون راه تاریخ بسته است میماند راه روایت، راه روایت هم مشکل اینست که شرط صحت روایت، اثنی عشری بودن راویست و در این مورد که وجود حضرت صاحب ثابت نیست اگر راوی اثنی عشری باشد موجب ضعف حدیث می شود کما اینکه هرآنچه اسماعیلیان از جانب خود روایاتی در مورد امامت اسماعیل بیاورند هیچ حجتی ندارد بنابرین باید به روایاتی رجوع کرد که راوی بی طرف باشد که باز اگر راوی غیر از شیعه اثنی عشری باشد موجب ضعف سند می شود و اگر اثنی عشری باشد موجب نقض بی طرفی و روایات متواتر که همه فرق تایید کرده باشند هم نداریم والا مسئله از نظر تاریخی ثابت می شد دقت داشته باشید که ما فعلا کار به امامت ایشان نداریم که بتوان با کلیات عقلی و ... ثابت کرد بلکه می خواهیم بدانیم امام عسکری پسری داشت یا نه فارغ از این که امام بود یا خیر و می بینید که باب تحقیق بسته است مگر آنکه تبع لآبا ایمان بیاوریم و آن ایمان را چه ارزشیست نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- براهین عقلیِ محکمی در راستای وجود انسان کامل داریم که در این مورد می‌توانید به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید 2- محی‌الدین بن عربی که موضوع انسان کامل را مطرح می‌کند و مصداق آن را در حال حاضر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌داند متذکر می‌شود که در شهود خود آن حضرت را در محروسه‌ی دمشق ملاقات کرده، در حالی‌که محی‌الدین شیعه مذهب نیست و مبتنی بر روایات شیعه موضوع را دنبال نمی‌کند 3- روایات مطمئنی در این مورد از خود پیامبر هست که شخصی مثل جابر از ان حضرت نقل می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی