بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28855
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در پاسخ ۲۸۸۰۴ که لطف فرمودید، هنوز معتقد به این هستید که افضل عبادات تفکر است؟...با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری تفکر به معنایی که موجب سیر الی الله شود اصل است. در حدیث دوازده از کتاب اربعین حدیث از حضرت امام نکات خوبی در رابطه با تفکر در دین و تفکر در حضرت حق مطرح شده‌است. موفق باشید

28854
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۲۸۷۸۴ و ۲۸۸۰۵ که محبت فرمودید یک سوال باقی می ماند اینکه فرمودید ابعاد اهل بیت (ع) باید در جای خود مد نظر قرار گیرد، پس چطور اهل بیت (ع) جان بعضی از افراد را خودشان می گیرند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره فرشته‌ی قبض یعنی حضرت عزرائیل مسئول قبض روح هستند و باید روایات را در این فضا معنا کرد. موفق باشید

28853
متن پرسش
سلام علیکم: درخواب دیدم درحالی‌که یاوری امام زمانم را می‌کنم چهره ایشان را نورانی نمی‌بینم. ایشان علت را بمن اینگونه بیان کردند که معرفت نداری. عرضم این بود که معرفت را چگونه و در چه باید بیابم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت رب و معرفت نفس! موفق باشید

28851
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: موضوعی که ذهن مرا مشغول خودش کرده است این است که در حقیقت باطنی کربلا آیا شخصیت های حضرت علی اصغر و علی اکبر و حضرت رقیه و حضرت زینب و سایرین حقایق باطنی مربوط به خود را دارند؟ آیا این جهت گیری درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. در شخصیت اولیه‌ی آن عزیزان که همان عین ثابته‌شان باشد این انتخاب را داشته‌اند و حضرت اباعبدالله علیه‌السلام که آگاه به سر قدر آن‌ها هستند، آن‌ها را بر اساس انتخاب خودشان به این میدان می‌آورند حتی جناب حضرت علی اصغر را. موفق باشید

28850
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد عزیز از اینکه وقت تون رو می‌گیرم. استاد بر حسب شرایطی که داریم این سوال رو از شما می‌کنیم. استاد واسه امر ازدواج و خواستگاری تا چند روز بعد از عاشورا باید صبر کرد؟ استاد شرایط خودمون طوری هست که اگه بخوایم بیشتر صبر کنیم و بزاریم بعد از محرم و صفر شاید یه جورایی وقت تلف کردن باشه و محدود گزینه های مناسب هم دیگه اون موقع نباشه... تشکر. التماس دعا. يا علی (ع )
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا معطل هستید؟ در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست و هیچ نوع بی حرمتی نسبت به حضرت اباعبدالله به حساب نمی‌آید و موجب خوشحالی حضرت هم می‌شود. موفق باشید

28849
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: ایام محرم را تسلیت عرض می‌کنم. می خواستم در مورد تفسیر انفسی قرآن کتاب هایی معرفی فرمایید و همین طور در مورد شرح فتوحات مکیه می خواستم آثاری را پیشنهاد فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تفسیر انفسیِ قرآن، کتاب مشهور تفسیر ابن عربی که مربوط به جناب عبدالرزاق کاشی می‌باشد و انتشارات «بیدار» آن را چاپ کرده، کتاب خوبی است. در مورد شرح «فتوحات مکّیّه» اطلاع چندانی ندارم. جناب آقای دکتر نصراللّه حکمت تلاش‌هایی کرده‌اند و آثاری از کارهای‌شان را منتشر نموده‌اند. موفق باشید

28848
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آنچنان که مستحضرید در تاریخی قرار داریم که ادامه ی آن بودنی است که ادامه ی قبل نیست و قرار گرفتن در آینده ای است که دلسپردگی به غرب نخواهد بود اما باید بپذیریم که امروز بسیاری از جوانان نسبت به این آینده غفلت دارند و بهتر بگویم نا امید هستند و نظام برایشان در معرض سوال قرار گرفته است، جریان عدالت خواه که عمدتا قشر جوان امروز ما هم در آن حضور دارند در مواجهه با این تاریخ با سوالاتی زیاد روبرو شدند اینکه چرا بیت رهبری از شفافیت خود شانه خالی می کند؟ اینکه فساد در ساختار فراگیر شده و ورود در این ساختار فساد زاست یعنی شما یک انسان صالح را هم در آن قرار دهید منجر به فساد خواهد شد! و آنچه که سخت است این است که در رویارویی با این عزیزان هر چه که نظر داریم تا روی آنان را به حضور توحیدی انقلاب قرار دهیم و یا امکان تعالی در آینده را به آنها متذکر شویم و یا صورتی از وجه توحیدی انقلاب را در آینده ی پیش رو برایشان شرح دهیم باز آنها در حجاب غلیظ زمان از ما نمی پذیرند و ما را مصلحت دان و مدافع خطوط قرمز خود ساخته می دانند و محکم در پی آنند که بایست رهبر هم نسبت به عملکرد خود شفاف و پاسخگو باشد و با بیت رهبری که زیر نظر خود رهبر است مستقیم عمل کند نه آنکه در بیت خود هم مظلوم باشد! جناب استاد آیا باید منتظر گشودگی بود تا این عزیزان در آن فرحناکی نسیم انقلاب قرار بگیرند و سخن ما را تصدیق کنند؟ چرا که گویا استدلال و شاهد و آمار روح این عزیزان را اقناع نمی کند و چه بسا موضع هم می‌گیرند و سخن ما را صرف یک آرمان گرایی و شعاری که امروز اصلا از حقیقت خود فاصله گرفته است می دانند؟ اینان دلشان از صدا سیما و نهادهایی که از طریق بیت رهبری اداره می شود گله مندند؟ آیا رهبری در این موارد نبایست کاری کنند و بیت نباید جایگاه خود را ذیل رهبری مشخص کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد باید فکر کنند آیا حرکات و سکنات و سوابق و گفتار مقام معظم رهبری حکایت از آن ندارد که ایشان را خداوند برای نجات بشریت در این دوران پرورانده است و باید به ایشان اعتماد کنند وگرنه راه هدایت خود را تیره و تار کرده‌اند؟ موفق باشید

28846
متن پرسش
سلام استاد: کتاب های شما بصورت مبحثی می‌باشد مثل انسان شناسی، انقلاب اسلامی و ... از آنجایی‌که که بنده به مطالعه بصورت مبحث بیشتر علاقه دارم تا سیر مطالعاتی، لطف کنید بفرمایید از کدام مبحث شروع کنم؟ و ترتیب مباحث رو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اولیه‌ی سایت را باید دنبال بفرمایید. مثل مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و یا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و پس از آن می‌توانید به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» رجوع فرمایید. موفق باشید

28845
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید چطوری دایره ی لغاتمون رو برای نوشتن متون معرفتی و تربیتی گسترده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص خاصی ندارم. موفق باشید

28844
متن پرسش
سلام علیکم: فرزند دختر ۱۲ ساله ای دارم که در بلوغ هست و قلبا و عقلا خدا را قبول دارد ولی چند روزی است نسبت به نماز و دستورات دینی بی انگیزه شده و میلی به انجام آن ندارد و سوالاتی دارد که در ذیل دو مورد آن‌را بیان می‌کنم حضرت استاد لطفا پاسخ شما به این سوالات چیست؟ «چگونه اطمینان پیدا کنم که آنچه در قرآن آمده است از سوی خدا می‌باشد؟ و اینکه چگونه مطمئن شوم که دستورات دینی از قبیل نماز از سوی خدا می‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد اعجاز قرآن، خوب است که به بحث «دریچه‌های اعجاز قرآن» رجوع شود که ذیلاً ارسال می‌گردد. ۲. حال که متوجه شدیم قرآن سخن خدا است وقتی قرآن بفرماید: «اقم الصلواة» پس این خداوند است که به ما دستور داده است نماز بخوانیم و وقتی می‌فرماید: «اطیعوا الرّسول» یعنی در جزئیات موضوع، رسول را اطاعت کنید.  موفق باشید

دريچه‌هاي اعجاز قرآن

قرآن مي‌فرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزه‌بودن آنچه بر بنده‌ي ما نازل شده شك داريد، سوره‌اي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا به‌واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشري‌اش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم این می‌شود که از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‌ي شما جمع شويد مي‌توانيد يك سوره ‌مثل سوره‌هاي اين قرآن بياوريد و اگر نمي‌توانيد، معلوم مي‌شود كه او از جنبه‌ي بشري‌اش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است.

در رابطه با معجزه‌بودن قرآن نمونه‌هايي مورد اشاره قرار مي‌گيرد:

۱. از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسه‌ي كلمات و نظم خاصي که کلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طوري‌که نه تا آن زمان بشريت با اين ترکيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسان‌ها توانسته‌اند از آن تقليد کنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراي آهنگ خاصي است که در عين دارا بودن مفاهيم معنوي، بدون تكلّف و تصنّع، عالي‌ترين معاني را در عالي‌ترين قالب‌هاي لفظي اظهار مي‌کند به طوري‌که معلوم نيست الفاظ تابع معاني‌اند و يا معاني تابع الفاظ.

قرآن در زماني به صحنه آمـد و مبـارز طلبيـد كه اوج تكامـل فصاحت عرب بود. از آن عجيب‌تر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا(ص)و حضرت‌ علي(ع) در عين فصاحت زيادي که دارد، اصلاً شكل و هندسه‌ي قرآن را ندارد. و لذا اين مبارزه طلبي هنوز هم به قوت خود باقي است که اگر می‌توانید یک سوره مثل سوره‌های قرآن بیاورید. مضافاً اين‌که تا حال كسي نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتي به اين شكل در فلان كتاب بوده ‌است. همچنان‌كه كسي نيامده بگويد من مثل آن را آورده‌ام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيح‌تر باشد بيشتر متوجه مي‌شود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنان‌كه جادوگران متوجه شدند كار حضرت‌موسي(ع) از نوع سحر نيست.

۲. از نظر عُلوّ معني و محتوي: بي‌گمان مطمئن‌ترين راه براي شناخت حقيقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصيف‌ها و تعبيرهاي آن در باره‌ي خود مي‌باشد، توصيف‌هايي از قبيل «هُديً للنّاس»، «هُديً للمتّقين»، «تبياناً لكلّ شَيئ»، «حكيم» و «فرقان» که همه حکايت از آن دارد که وقتي مي‌فرمايد: اگر مي‌توانيد مثل آن را بياوريد، يعني آن چيزی که می‌آورید مثل قرآن از حيث هدايت‌گري و آوردن معارفِ هدايت‌گر و از حيث مطالب حكمت‌آميز، همسنگ دانش‌هاي قرآن باشد و از اين زاويه بشر را به آوردن چنين انديشه‌هايي در حد قرآن دعوت مي‌كند.

جامعيت و كمال قرآن بدين معني است كه قرآن مجيد تمامي مواد و مصالح علمي جهت رسيدن انسان به سعادت فردي و اجتماعي را دارا است و با معارف خود رابطه‌ي انسان با «خدا»، «خود»، «انسان‌هاي ديگر» و با «جهان» را تبيين مي‌كند و همه‌ي اين معارف داراي سطوح و لايه‌هاي متكثر هستند و در آن براي هرموضوعي بطن‌ها وجود دارد. در پايين‌ترين سطح با مردم عادي صحبت مي‌كند و هرچه مخاطب خود را دقيق بيابد، بطني از بطون خود را براي او مي‌گشايد و آوردن سوره‌هايي با اين حدّ از علوِّ در معاني به هيچ‌وجه در حدّ بشر نيست.

انساني که قرآن طرح مي‌کند وسعتي از قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همه‌ي ابعاد اين انسان را با همه‌ي دقايق روحي‌اش فرا گرفته است، در حالي كه انسان معرفي شده از راه حس و انديشه‌ي بشري در ميان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد.

در قرآن همه‌ي اصولِ معارف قرآن از توحيد استنتاج شده و سپس گسترش يافته و به صورت اخلاق و عقايد و احكام در آمده به اين معني که هر حكمِ فرعيِ آن اگر تحليل شود به «توحيد» باز مي‌گردد و توحيد نيز اگر تفريع و باز شود، همان احكام و مقررات فرعي را تشكيل مي دهد. مي‌فرمايد: «كِتابٌ اُحْكِمَتْ اياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»[2] قرآن كتابي است با آيات محكم که سپس به صورت تفصيل درآمده، يعني اين كتاب با آيات متعدد داراي غرض واحدي است كه وقتي به تفصيل در آيد، در يك مورد به صورت «اصول دين» و در مورد ديگر به صورت موضوعات «اخلاقي» در مي‌آيد و در جاي خود به صورت احکام شرعي ظاهر مي‌شود، به اين معني که هرچه نزول كند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلي خارج نمي‌شود و از مسير توحيدي خود عدول نمي‌کند. به عنوان مثال: توحيدِ خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات «اسماء حسني» و «صفات عليايِ» الهي و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق كريمه مثل رضا، شجاعت و دوري از رذايل و همان توحيد در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شايسته و پرهيز از محرمات و رعايت حلال و حرام. همه‌ي اين‌ها به توحيد برمي‌گردد و انسان را به توحيد مي‌رساند زيرا آيات قرآن يك جهت وحدت دارند و يك جهت كثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوي بشر، سيري از وحدت به سوي كثرت را دارا مي‌باشند ولي از جهت سير از طرف انسان به سوي خدا، سير از كثرت به وحدت را دارا هستند.

قرآن كتاب انسان شناسي است، اما آن‌گونه كه خدا انسان را آفريده و در همان راستا انسان را تفسير مي‌كند تا انسان از خود بيگانه نشود، به طوري‌که در تمام فرهنگ بشر– و نه در فرهنگ انبياء – انسان در حدّ سوره‌ي العصر هم مطرح نيست، یعنی انديشه‌ي بشر نسبت به انسان به اندازه‌ي تبييني که يك سوره‌ي كوچك قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد.

قرآن پيوند با خدا را در همه‌ي شئون زندگي جريان مي دهد و انسان را در حد يك باور تئوريك متوقف نمي كند، بلكه خداي حاضر و محبوب را معرفي مي‌نمايد كه مي‌توان به او نزديك شد و با او انس گرفت. مرز ايمان و شرک در آن است که انسانِ موحّد توانسته است حقيقت وَحداني عالم را در هر مخلوقي بيابد و انسان مشرک پديده‌هاي عالم را مستقل از حقيقت وحداني مي‌نگرد.

۳. اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول 23 سال بر پيامبر خدا(ص) نازل شد، آن هم در شرايط اجتماعي و روحي متفاوتي که براي رسول خدا(ص) پيش مي‌آمد، بدون آن که رسول خدا(ص) پيش‌نويسي داشته باشد و يا پس از نزول آن به حكّ و اصلاح آن بپردازند با اين همه هيچ‌گونه تناقض و اختلافي در ميان مطالب آن نيست. هرگز كسي نديد كه مثلاً پيامبر(ص) يادداشتي داشته باشند و مطابق آن يادداشت آيات را قرائت كنند و يا طوري آيات را بخوانند كه بعداً معلوم شود يك كلمه را اشتباه گفته‌ و بخواهند آن را تصحيح کنند، آن هم آياتي كه قبلاً هيچ‌كس چنين كلماتي در هيچ كتابي نگفته بود و بعداً هم كسي نيامد ادعا کند شبيه آن كلمات در كتاب‌هاي رومي‌ها و يا ايراني‌هاي متمدن آن زمان ديده شده است.

قرآن طوري است که آيه‌اي مفسّر آيه‌اي ديگر و مجموعه‌ي آن شاهد بر مجموع آن است و در عين تنوع - حتي در يك موضوع – وحدت نگاه کاملاً درآن حاكم است. مثلاً در مورد عبادت و يا تقوا هزاران نكته‌ي متنوع دارد ولي همه با يك بينش و يك جهت و يک نگاه.

خودِ قرآن مي‌فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[3] آيا اين منكران قرآن در قرآن تدبّر و تفكر نمي‌كنند تا متوجه شوند اگر از طرف غيرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مي‌يافتند؟ زيرا: اولاً : فكر انسان دستخوش تحول و تكامل است ، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانياً: افکار انسان در طول زندگي تحت تأثير حالات متفاوت روحي‌اش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهی متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: كسي كه كارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف مي‌افتد، در حالي‌كه هيچ‌كدام از موارد بالا در قرآن نيست و يگانگي و وحدت کاملي بر آن حاکم است.

۴. اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفي معني حيات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن مي‌راند كه انسان به هيچ‌وجه آن را از جان خود جدا نمي‌بيند و به‌خوبي جذب آن مي‌شود. قرآن انسان را بر عقده‌هاي دروني‌اش پيروز مي‌كند، مرگ را برايش معني مي‌نمايد، او را دعوت به تدبر در آياتش مي‌كند، مي‌گويد: «اَفَلا يَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ اَمْ عَلي قُلُوبٍ اَقْفالُها» آيا تدبّر در قرآن نمي‌كنند و يا بر قلب‌هاشان قفل زده شده است كه حقايق آن را نمي‌فهمند؟ به همين جهت عقل انسان در حين تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانيت آن را تصديق مي كند و خودِ قرآن شرط تشخيص حقانيت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آيا تا حال ديده‌شده كسي در قرآن تدبّرِ لازم را كرده باشد و براي او در حقانيت آن ذره‌اي شك باقي بماند؟ و يا بيشتر كساني گرفتار شك نسبت به قرآن هستند كه از دور و بدون تدبّر در آن نظر مي‌دهند؟

۵. اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبي: مثل آن واقعه‌هايي كه در حين نزول قرآن با فكر بشري درستي و نادرستي آن معلوم نبوده و در قرآن مطرح شده به طوري‌که بشر پس از سال‌ها به درستي آن پي‌برده است مثل: پيش‌بيني غلبه‌ي روم بر ايران در شرايطي كه در آن زمان چنين غلبه‌اي به ذهن‌ها هم خطور نمي‌كرد.[4]  و یا مثل حفريات باستان‌شناسان، كه پس از سال‌ها داستان حضرت يوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأييد كرد. و يا اين‌كه قرآن براي فلك، مدار قائل است، برعكسِ پيشينيان كه فلك را جسم مدوري مي دانستند كه ستارگان در آن ميخكوب شده‌اند ولي بعدها معلوم شد که ستاره‌ها داراي مدار هستند و در مدار خود در گردش‌اند.

۶. اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناوري مطلب: از طريق كسي كه برتري فوق العاده‌اي از نظر اطلاعات نسبت به ديگران نداشت و در محيطي آنچنان محدود زندگي مي‌کرد که از نظر عقب ماندگی  مثال زدني است و از آن طرف آن شخص ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دين بود، چنين قرآني با اين وسعتِ علمي و دقت روحي مطرح شود حکايت از آن دارد که از طرف خداي حکيم و عليم بر او نازل شده است.

دكتر واگليري، استاد دانشگاه ناپل مي‌گويد:

«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نمي‌توان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزن‌ها و ذخايري از دانش مي‌بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‌ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوي‌ترين رجال سياست است».[5]

 


[1] - سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۳.

[2] - سوره‌ي هود، آيه‌ي 1.

[3] - سوره‌ي نساء، آيه‌ي 82.

[4] - در سال 617 ميلادي يعني هفتمين سال بعثت پيامبر اکرمf ايران بر روم پيروز شد و تا نزديک پايتخت روم پيش‌روي کرد، در همان سال قرآن پيش‌بيني پيروزي روم را در کم‌تر از ده سال نمود.(به آيات اوليه‌ي سوره‌ي روم رجوع شود).

[5]- كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمه‌ي سعيدي، ص 49.

28843
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد من پیش از این در خصوص آیهء «کونوا مع الصادقین» از شما سوالاتی کردم. علت این پرسش این بود که در تفاسیر به نتیجهء واحدی دست پیدا نکردم؛ البته نه تنها حقیر, بلکه استادانی هم که در جلسه حضور داشتند دربارهء این آیه به نتیجهء نهایی نرسیدند. علامه طباطبایی فقط به چند روایت استناد کرده بودند و آیت الله جوادی به قطع فرموده بودند منظور از صادقین فقط معصوم نیست؛ اما فخر رازی و آقای مکارم با استناد به سخن فخر و تکمیل آن گفته اند منظور فقط معصوم است. دایرهء صادقین که بر اساس یافته های حقیر گسترده است. مشکل در عبارت «کونوا مع» است. آیا امر به «کونوا مع» امر به تبعیت مطلق است که لازمهء آن عصمت باشد؟ آیا خود واژهء صادقین می تواند شرط و قید تبعیت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وجهِ تامّ صادقین که شأن آن‌ها طبق آیه‌ی مذکور، تبعیتِ محض است جز معصوم نمی‌تواند باشد. موفق باشید   

28842
متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال گذراندن فصوص با صوت های آیت الله رمضانی هستم. بنده نصوص قونوی و تمهید القواعد را با صوت های ایشان گذراندم. ایشان در خصوص اعیان ثابته نظری دارند تحت عنوان نظریه ذوات. ایشان یک اعیان بعد اسماء و یک اعیان قبل اسماء قائل اند. و معتقدند به اینکه اگر اعیان ثوابت در حضرت علمیه و تعین ثانی بدین نحو و به این شکل و چینش تکثر یافتند و تفصیل پیدا کردند زیر سر اعیان قبل اسماء ست، اعیان قبل اسماء را همان ذوات می دانند که یک چنین مشخصاتی برای آنها قائل هستند از جمله اینکه این اعیان قبل اسماء: نه موجودند و نه معدوم، مجعول نیستند، امکان محض اند، قابل تعقل هستند، قابلیت محضه اند و سپس بر این باورند که تمام آن‌چیزی که در عالم رخ می‌دهد همه زیر سر این اعیان ست و کراراً می فرمایند که اگر امورعالم این گونه می‌شود به پای خدا نیندازید خدا فقط به این امور وجود می‌دهند این امور همان گونه که هستند محقق می‌شود و یا به قول معروف اعیان و امور همان گونه که هستند، هستند، می باشند و خواهند بود. البته بحث جبر رخ نمی‌دهد چون بحث جبر را هم حل می‌کنند. این جنس حرف را هم استاد امینی نژاد در کتاب حکمت عرفانی بیان می‌کند و می‌گوید شما تصور کنید که وارد یک اتاق تاریک می‌شود همه ی وسائل در سر جای خودشان چیده شده ست و شما فقط کلید را می‌زنید و نور وجود به اینها می‌دهید و از عالم نهان و پنهان به عالم عیان و آشکار می آورید. این توضیحاتی بود برای سوال ام: اگر این امور و ذوات مجعول نیستند، مسبوق به عدم نیستند و همه چیز زیر سر خود اعیان بوده ست و خداوند تنها کاری که می‌کند به این اعیان و ذوات وجود می‌دهد، بحث توکل، رضا، حسن ظنّ به خداوند و... خیلی از مقولات این جنسی که در عرفان عملی نسبت به خداوند مطرح می‌شود چگونه حل می‌شود؟ ما تا قبل از این مسبب الاسباب و علت العلل تمام افعال هستی را خداوند می‌دانستیم و جز او همه چیز را وهم و خیال و هیچ و پوچ می‌دانستیم و بر همین منوال روزگار می‌گذراندیم و با خدا عاشقانه خلوت می‌کردیم و زندگی می‌کردیم، اما با مطرح شدن این قضیه ی ذوات متوجه شدیم خداوند متناسب با همین اعیان و قوابل ست که به صحنه می آید و به اعیان متناسب با خواسته ی ازلی شان وجود می‌دهد و لازمه ی این حرف ها این ست که سبب و علت تمام امور خود ما هستیم (منظور از لفظ خود عین ثابت و تقاضاهای ازلی مان ست نه خود عرفی و عوامانه)، پس توکل و رضا و ...را چه کنیم؟ حقیقتا بنده پس از پیگیری نظریه ذوات و اعیان در این گونه امور عرفان عملی ام دچار مشکل شده ام. بنده شاید نزدیک یک سال ست که پیرامون این نظریه تحقیق و فکر می‌کنم. اما نمی‌دانم چطور خداوند را همان طور زیبا و عاشق دوباره مثل قبل در دل ام بگنجانم، مدتی ست که نسبت به خداوند غریبی می‌کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! امکانِ هر شیئ، ذاتیِ آن شیئ است و خداوند وجود یا خلقت آن شیئ را به آن شیئ می دهد. ۲. انسان از آن جهت که دارای ابعاد مختلفی در امکانِ وجودی‌اش هست، اختیار او ذاتی اوست و لذا با توسل به خداوند می‌تواند وجهِ امکانی خود را به طرف بُعدِ سعادت‌مندی‌اش بکشاند. عرایضی داشته‌ام که ذیلاً متن آن عرایض را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها

باسمه تعالی

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ

ما از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخن می‌گوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنان‌مان در مورد همه پیامبران است.

۱. اصلی‌ترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها،‌ یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابته‌ی او می‌باشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.

۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همه‌ی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق می‌باشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.

۳. پیامبران در مورد مخلوقات به‌خصوص انسان‌ها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آن‌ها را خلق کرد و لذا حضرت موسی«علیه‌السلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»(طه/50)‏ یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند. ثانیاً: او را هدایت می‌نماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را می‌فرستد. ولی در نکته‌ی‌اول، معرفتی بس‌آغازین را متذکرشدند از آن جهت‌که می‌فرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند به‌آن مخلوق می‌دهد. یعنی ازیک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط به‌خودش است وخداوند یعنی‌آن‌بودنِ محض، مطابقِ آن‌خلقت، آن موجودرا «وجود» می‌بخشد.

۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس/82) وقتی خداوند خواست موجودی را به‌وجود آورد در خطاب به آن می‌گوید: «بشو» و آن موجود می‌پذیرد که «بشود». یعنی قبل از آن‌که آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود می‌دهد.

۵. راستی! اگر خداوند آغازکننده‌ی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آن‌چنان خلق کرده است؟ در حالی‌که: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/149) برای خداوند حجت بالغه هست و آن‌چنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغه‌ی الهی داشته باشد.

6. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوه‌ی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوه‌ی بودنِ او به او «وجود» می‌دهد؛ می‌یابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش می‌تواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» می‌رساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوه‌ی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، به‌سربردن در این نحوه بودن است.

۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوه‌ی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط‌شدن؛ دلْ در بودن‌های دیگران انداخت و به مقایسه‌ها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالی‌که پیامبران خدا و به‌خصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجه‌ی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمی‌رساند.

                         والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته                                

28839
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: بنده از دانشجویان ارشد رشته شیعه شناسی دانشگاه ادیان هستم. موضوع پایان نامه ام رابطه ی ایمان با مودت اهل بیت و رابطه ی عمل صالح با ولایت اهل بیت از منظر المیزان هست. می‌خواستم در این رابطه با شما مشورتی کنم و از نظرات و راهنمایی های شما استفاده کنم اگر امکان تماس تلفنی و یا پیام صوتی و تصویری از شما باشد که بهتر بتونم استفاده کنم. کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت شما رو خوندم خیلی استفاده کردم. ممنون میشم اگر در رابطه با موضوع بنده نکته ای به ذهنتان خورد بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در رابطه با بحث‌های پایان‌نامه اگر در سایت هم مطالب را دنبال بفرمایید؛ ملاحظه خواهید کرد که هیچ‌وقت ورودی نداشته‌ام. موفق باشید

28837
متن پرسش
با سلام و احترام: استاد شخصیت آدم باید چطوری باشه؟ یه شخصیت وابسته یا مستقل؟ اگه مستقل چطوری مستقل باشه تا با توحید جور در بیاد؟ منظورم از وابسته بودن شخصیت بعد عاطفی نیستا خود هویت و شخصیت به ما هو شخصیت منظورمه! ببخشید! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در بستر توجه به حضرت حق آنچه را وظیفه می‌بیند، انجام می‌دهد و خودش در این رابطه فکر می‌کند و از نظر بقیه نیز به کمک فکر خود استفاده می‌نماید. موفق باشید

28836
متن پرسش
با سلام: بنده نه آقای هاشمی را قبول ندارم نه خاتمی نه روحانی را اینها ضربه به نظام زده‌اند. خاتمی روحانیت را قبول ندارد هاشمی هم این برجام لعنتی را تأیید کرد و کشور را عقب انداخت. روحانی هم آمریکایی پرست. هست احمدی نژاد هم تابع رهبر نیست تابع بقایی و مشایی است من دوره قبل به احمدی نژاد رای دادم حالا پشیمان شدم که رای دادم نظرتان راجب این اشخاص چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدللّه با توصیه‌های رهبر معظم انقلاب می‌توانیم در تعادل سیاسی قرار گیریم. ما به آقای احمدی‌نژادی رأی دادیم که احمدی‌نژاد بعدی نبودند، پس چرا پشیمان باشیم؟! موفق باشید

28835
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: تسلیت عرض می‌کنم این ایام سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را خدمت شما. چندین سوال دارم اول چه مقتلی را شما تأیید می فرمایید؟ آیا لهوف کتب علامه مجلسی دارند خوب نظر حضرت عالی را می خواستم. بعضی مداح ها طبق کتاب ها نمی خوانند بعضی سند ندارد. آقای فاطمی نیا خیلی از اینها را رد کردند نه تایید می کنند نه رد. کتاب نفس المهوم را تایید کردند و دوم چه کار کنم به خدا برسیم و سیر سلوک کنیم من استاد ندارم آیا کتاب بخونم؟ خیلی دوست دارم چشم بصیرت داشته باشم و مقامی چیزی را نمی بینم هرچی به خدا گفتم نداده آیا انسان باید برسد به این مقامات اگر نرسد طوری هست؟ آیا گناه است نرسد؟ چگونه برسیم به آنها؟ من بعضی مواقع در نماز گریه ام می گیرد و یک حالی می‌شوم و بعد از آن کم حرف می زنم دوست ندارم با کسی حرف بزنم در ماه رجب هم همین طور است آیا به این اکتفا نکنم؟ در اعتکاف شرکت کنم همین طور می شوم یک حالی دارم یک مدت دارم و بعد تمام می شود برای حضور قلب دایم چه کار کنم؟ کتاب آداب نماز از حضرت امام است آیا به تمام مقامات که فرمودید باید رسید اگر عمرمان کفاف نداد چه کار کنیم و خیلی سخت است رسیدن به آن؟ و چه کار کنم؟ بعضی مواقع عصبانی می شوم برای غضب و حسادت و صفات بد باید چه کار کرد چگونه کنترل کنیم و چگونه بفهمیم در وجودمان است و چگونه بفهمیم رفته بیرون چگونه حب غیر خدا چه کار کنیم مثل حب فرزند و همسر چه کار کنیم نداشته باشیم خیلی سخت است من جلسات حضرت عالی می آمدم ولی چند ین سال دیگه نتوانستم بیابم، جلسات آقای استاد فاطمی نیا می رفتم استاد معمارمنتظرین می رفتم آیا همه این همه جلسه ها را بروم و هم جلسه شما منافات دارد یا به یکی اکتفا کنم؟ با تشکر از حضرت عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده کتاب «لهوف» سیدبن طاوس نکات ارزنده‌ای دارد همچنان‌که کتاب «نفس المهموم» کتاب ارزشمندی است. ۲. سیر مطالعاتی سایت إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. ۳. به هر حال ما آن اندازه که می‌توانیم تلاش خود را در عبادات باید بکنیم و بسیاری نتایج آن در قیامت حاصل می‌شود. ۴ در هر حال غضب که در کنترل ما نباشد، از وسوسه‌های شیطان است. بهترین راه آن است که تا می‌توانید افراد را خوب تصور کنیم مگر آن‌که عکسِ آن ثابت شود. ۵. با ادامه‌ی دینداری، خود به خود حبّ غیر خدا ضعیف می‌شود. ۶. همه‌ی عزیزان که نام بردید سربازان اسلام و انقلاب هستند. موفق باشید

28834
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: در مورد دریافتی از کتاب فتح خون شهید آوینی، بنده اینطور می‌فهمم که شما در واقع به تأویل می‌برید به فکرم رسید بگویم شما قدسی تر می‌کنید، یعنی به نوعی ما را متوجه عالم قدس مقدس می‌فرمایید. شاید، نوعی تزکیه نفس نا آگاهانه ے ما می‌باشد. موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید آوینی حقیقتاً ملکوت کربلا و انقلاب اسلامی را در مقابل انسان می‌گشاید. وظیفه‌ی ما است که متذکر نکاتی شویم که آن شهید بزرگوار به نوشتار در آورده است. موفق باشید

28833
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز برای عمل به دستورالعمل اخلاقی آیت الله بهجت (ره) مبنی بر اینکه «علم تو استاد توست» و اینکه «گناه نکن» ملاک تشخیص اولویت های ترک گناه چیه؟ از کجا متوجه بشم که کدام گناه برای ترک شدن باید در اولویت باشه؟ سوال دوم اینکه آیا ترک گناه آداب خاصی داره که با کمک آن آداب ترک گناه آسان تر بشه، یا صرفا کسب معارف و اراده کردن بر ترک گناه کفایت میکنه؟ بنده کتاب های «ادب خیال، عقل و قلب» و «چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی» رو قبلا مطالعه کردم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خود انسان بر اساس تشخیص خود باید عمل کند و خداوند در این مسیر کمک می‌کند. ۲. با نظر به حقیقت می‌یابیم که چگونه گناه ما را از عالم متعالی محروم می‌کند و همین امر موجب می‌شود که گناه را نپسندیم. موفق باشید

28830
متن پرسش
سلام: در پاسخ به سوال ۲۴۱۷۴ فرمودید هر روز ۲۱ عدد آیت الکرسی خوانده شود، فقط آیه اول تا و هو العلی العظیم را منظورتان است یا کل آیات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور همان آیه‌ی اول است ولی آیت اللّه قاضی توصیه فرموده بودند هر سه آیه خوانده شود. موفق باشید

28829
متن پرسش
سلام و وقتتون بخیر: استاد گرامی آیا منظور از برزخ بعد از زندگی قرار گرفتن کالبد های ذهنی به سبب وابستگی های دنیوی بر روی ذهن زندگان می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:انسان در آن‌جا با ملکات خود زندگی می‌کند. وقتی ملکات انسان الهی و توحیدی باشد، بهشت می‌آفریند. موفق باشید

28828
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: فایل های تفسیر سوره حمد در مورد الله را گوش کردم. نکات فوق العاده ای داشت. فقط جمله ای است در قران تسنیم «یک کسی که به حقیقت اسم خدا واصل شد با اسم الله کاری می کند، که خداوند با کن انجام می دهد» حقیقت اسم خدا یعنی همان الله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی با اتحاد اراده‌ی خود از طریق نفیِ خود، با اراده‌ی خداوند. موفق باشید

28827
متن پرسش
سلام استاد: ارسال پیامک معمولی به کسی که قصد ازدواج با او را داریم اما محرم نیستیم اشکالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید

28826
متن پرسش
سلام: خدا قوت. چطور می‌شود تنفر فردی که خیلی به ما بد کرده است را از دل بیرون کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ببخشیدشان تا خدا نیز شما را ببخشد. موفق باشید

28824
متن پرسش
سلام استاد: ما داشتیم از حوزویا ناامید می‌شدیم که خدا شما رو سر راهمون گذاشت. استاد جان الان در بعضی شهرستانای کوچیک هیئتا هیچ سخنران مناسبی ندارن. تو شهر ما از جاهای دیگه هم دعوت میکنن ولی واقعا طلبه ها سواد چندانی ندارن. یکیشون یبار اومد رو منبر داد زد گفت خانم شما شعور نداری تابلوی تو شهرتون رو بخونی که گفته حجابتو رعایت کنی؟ همون لحظه من دیدم یه دختر نوجوون که کمی موهاش پیدا بود دست کل خانوادشو گرفت و از مسجد رفت و یه چیزی به حاج آقا گفت. امسال باز یکی رو آوردن که دو ساعت جلسه بیش از یک ساعت حرف میزنه. حرفاشم منطق و سیر خاصی نداره از هر دری سخنیه. از این حاج اقا سرزنشیا. مثلا میگه رای دادی به روحانی حقته حالا اینجور شد. استاد یعنی تو جلسات اینا آدم فقط زجر میکشه. جای دیگه ای هم نیست آدم بره. بنده خودم تصمیم گرفتم بذارم سخنرانی تموم شه بعد برای مداحی برم‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل باید در بستر حوزه‌ی علمیه حاضر شوید و اسلامی را به میان آورید که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مطرح می‌کنند.

از آن‌جایی که حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله»  غم ملتی را می‌خوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و از آن‌جایی که خداوند به حکم ربوبیت‌اش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسان‌ها متوجه‌ی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ خداوند حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را به پیامبری برگزید.

با اسلام‌آوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت[1] ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آرام‌آرام آن صمیمیت‌ها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنی‌امیه کینه‌ و دشمنی در جامعه‌ی اسلامی به اوج خود رسید. این‌جا بود که اصحاب رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به‌خصوص اهل‌البیت آن حضرت به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند. موفق باشید

 


[1] - به برخورد انصار با مهاجرین و تقسیم اموال خود با مهاجران، و یا قضیه‌ی «يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة»(حشر/9) خودشان به آن آب در آن خونریزی و تشنگی نیاز داشتند، ولی دیگری را بر خود ترجیح دادند؛ نظر شود.

28823
متن پرسش
سلام استاد عزیز: عده ای از دوستان با هم در مورد مقام اصحاب سیدالشهدا علیهم السلام بحث کرده اند و مقایسه ای هم بین مقام حضرت حر و حضرت امام خمینی کرده اند و با دلایلی از روایات و... به این نتیجه رسیده اند که مقام حضرت حر بالاتر از امام خمینی است و در کل مقام عرفا بعد از اصحاب امام حسین علیه سلام اند. بنده نتوانستم این سخن را بپذیرم. چون در آن صورت لازم می آید که بگوییم اگر امام خمینی در آن زمان بودند امام حسین علیه السلام را یاری نمی‌کردند. همینطور علامه قاضی ها و طبابایی ها. در حالی که زندگی این بزرگان و توحیدشان این را نشان نمی‌دهد. خواستم نظر مبارک شما را در این مورد جویا شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده نیز همین است که فرموده‌اید. مقام حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بسیار بالاتر از این حرف‌ها است. عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شده است. در ضمن چرا ما خود را وارد این نوع دوگانگی ها بکنیم؟ موفق باشید

نمایش چاپی