باسمه تعالی: سلام علیکم: باید نگران نبود. توبه کنید و باز توبه کنید، و با پیشآمدنِ آن صحنههای امتحان، باز باید توبه کرد تا عمق رجوع به حضرت حق در همین حادثهها در ما نهادینه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر من نگاه دومی که در قسمت اول سؤالتان مطرح فرمودید، نکتهی درستی است. چون حقیقتاً نفس ناطقه محل اصلی علم است و نه بدن، با این حال از زمینهبودنِ بدن نیز نباید غفلت کرد. 2- همینطور است که می فرمایید که بعضاً اگر محیط آلوده به میکروبهای زیادی باشد نفس میتواند در صورت توانایی از آن عبور کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی، خودم که همان طاهرزاده باشم در خدمتتان هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً آن احساسی که در خود دارید نحوهای از عبور تاریخی است. عبور از تاریخِ متافیزیک. ولی اینطور نیست که سیطرهی روح متافیزیکی به راحتی عقبنشینی کند، بلکه دائم میخواهد موضوعات را در حیطهی خود بشناسد و از این جهت است که شما میمانید چگونه حسّ تاریخی یا کشف تاریخی را دنبال کنید زیرا آن عقل، یعنی عقل متافیزیک باز به میان میآید و میخواهد در حیطهی خودش مطلب را جستجو کند و ما باید هوشیار باشیم که اینجا جای خطاب «واخلع نعلیک انّک بالواد المقدس طوی» است. یعنی باید نعلینِ عقل نظری و عملی را از پایِ جان بیرون کرد، زیرا حقیقتْ عریان و پیداست و در صحنهی تاریخ انقلاب اسلامی به شکوفایی و گشودگی به میان آمده است به همان معنایی که ماورای این نوع عقلهای حسابگر، شهید حججی را میفهمیم ولی در همان لحظه اگر به عقل رجوع کنیم، پیش خود میگوییم نمیفهمیم چرا نسبت به آن شهید بزرگ چنین احساسی را داریم. میگویی چگونه این «یافت» را به بقیه بگویم، روح بقیه آن را میشناسد، تنها باید متذکر شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انشاءاللّه عرایضی امثال بنده مقدمهای باشد برای فهم سخنان آسمانی و ملکوتی علمایی مثل علامه حسن زاده آملی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیهی 26 سورهی بقره میفرماید: مؤمنین متوجهی مثالهایی که خدا در قرآن میزند هستند ولی کافران میگویند این چه مثالی است که خداوند میزند؟ در حالیکه با این مثال تعداد زیادی از افراد هدایت میشوند و تعدادی نیز گمراه میگردند و گمراه نمیگردند مگر کافران. آیه اینچنین است: «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ».
|
مولوی می گوید: وقتی نکته ها خیلی دقیق و لطیف باشد، اشخاص لایق را بالا می برد ولی در مقابل افراد نالایق را گمراه می کند: |
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید از آخر شروع کنیم و معنایِ مرگآگاهی که مقام فتحِ همهی امکاناتی است که بشر برای زندگی مییابد. و آن وقتی است که خود را نهتنها از گذشته و آینده، حتی از «خود» آزاد کنیم و با وجودی روبهرو شویم که عین لاوجودی و به تعبیر صدرالحکماء، عین ربط است و لاغیر. وجودِ معلّقی است که هیچچیز نیست تا بخواهد «چیزی» شود، تنها «چیزیشدنش» با نظر به هیچبودنش برایش ظهور میکند. هیچبودنی که تنها به سویِ حقبودن، او را معنا میدهد و این حقیقتاً فتح بزرگ تاریخی است که با حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» شروع شد، آنگاه که در آخرین کلماتش یعنی آن کلمات معنابخشی به همهی عالم و آدم، ندا سر داد: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبههاى دار مىروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب اللَّه در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم». و این ترسیمِ یک زندگی کامل در این تاریخ است که هم با انقلابیبودن و هم با بیعملی همساز میباشد. در چنین فضایی انسان با تمام وجود، یک عزم میشود و آن؛ مقابله با هرچیزی که حقیقت انسان را به حجاب برده است؛ و در عین انقلابیبودن، گرفتار سطحینگریهای روزمرّه نمیگردد که موجب خاموشکردنِ عزم انسان گردد. معلوم است که درکِ حضوری تاریخ کار آسانی نیست که زبانِ امروزین توان گزارشکردنِ آن را داشته باشد، ولی شاید تذکری را به زبان آورده باشم که موجب گشودگی افقی گردد و به جای «فهمیدن» و در حافظهسپردن، «تفکری» را به میان آورد که با هیچ فهمیدنی قرار نگیرد و همچنان «تفکر» باقی بماند. در این صورت مسلّم دیگر تقابلی بین انجامدادن و انجامندادن برای ما نمیماند که در فشار آن قرار گیریم و به گفتهی شما سؤالاتمان چون آواری بر سرمان خراب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچوقت راهِ رجوع به پروردگاری که ولیِّ مؤمنین است، بسته نمیشود. در این تاریخ این راه را حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در مقابل ما گشودهاند. شهداء از یک جهت در این مسیر قرار گرفتهاند و به عالیترین نتایج ممکن دست یافتند و از یک جهت دیگر نیز میتوان با آثار ایشان مثل تفسیر سورهی حمد و کتاب «مصباح الهدایه» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مسیر قرار گرفت اگر همّت لازم در ما باشد، إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات دقیق توحیدی است و به گفتهی محیالدین؛ حضرت حق همواره از طریق اعیان ثابتهی مخلوقات در صحنه است. لذا است که انسان موحد محدودیت مظاهر را به اعیان نسبت میدهد و حقیقت وجودی آنها را به خدا مربوط میداند و معنای «سبحان اللّه والحمداللّه» به همین معناست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسائل فروع دین ابتدا باید وجه عقاید و جایگاه بندگی افراد روشن شود تا جایگاه فروع دین در متن عقاید، خود را بنمایاند. آری! آنکسی که بندگی خود را درست بشناسد و متوجه باشد برای نفی خود و ظهور حق در قلب و روانش باید احکامی را بپذیرد، نگاه او به این نوع دستورات، نگاه دیگری است میفهمد که حضرت حق از طریق اطاعت ما از دستوراتش بر قلب ما جلوه میکند و لذا نگاههای کمّی و حسّی به موضوع ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پدرشان که انسان فوقالعادهای بودند. صحبتهای فرزندشان برای مردم معمولی خوب است، ولی نه آنکه سیر و سلوکی را در مقابل مخاطبانشان بگشایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و حتی ممکن است جلوتر هم بیایند، ولی قصد آنها نفی إنانیت نباشد و لذا از قدرت خود حیرت هم بکند. ولی همانطور که در جواب سؤال 12555 عرض شد در راه توحید انسان باید ارادهی خود را در ارادهی الهی فانی گرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إنشاءاللّه کمک میکند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
