بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جناب آقای دکتر صادق خرازی در مصاحبه با آقای رشیدپور فرموده اند که امام موسی صدر و شهید بهشتی با زنان اجنبی دست می دادند. می خواستم بدانم آیا واقعا منع شرعی دارد دست دادن به زن اجنبی و اگر ندارد به چه علت الان عده ای مخالفت می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً هیچ‌یک از مراجع مخالف امر فوق نیستند. می‌ماند که شرایط خاص آن را روشن می‌کنند. در این مورد می‌توانید به فتاوای آیت اللّه بروجردی مراجعه فرمایید. موفق باشید

13132
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: این که در پاورقی صفحه 171 کتاب «هدف حیات زمینی» آقای جوادی می فرمایند امر به سجده نمی تواند حقیقی باشد، چون در آن حالت تکوینی است یا تشریعی، که در حالت تکوینی قابل عصیان نیست و تشریعی فرشتگان اهل تکلیف نیستند، پس باید امر به سجده را به تمثیل حمل کرد، بدین معنی که حقیی معقول و معرفتی غیبی به صورت محسوس بازگو شده است، لطفاً توضیح فرمائید منظور آقا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرض کرده‌ام که می‌شود یک حکم در عین تکوینی‌بودن اگر محلِ نزول آن، موجود مختاری باشد، همان حکم در حیطه‌ی موجود مختار حالت تشریعی دارد. مثل الهاماتی که بر قلب انسان می‌شود که در عین تکوینی‌بودن، انسان را مخیّر به انجام و یا عدم انجام می‌کند و به نظر بنده با توجه به این امر آن محذور پیش نمی‌آید که حضرت استاد می‌فرمایند. موفق باشید

12892
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در صورت امکان می خواستم منابع و مراجعی را جهت مطالعه و تحقیق در مورد طهارت تکوینی اهل بیت (ع) معرفی و مختصر توضیحی مرحمت فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب عرایضی شده و نیز در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت آیه‌ی تطهیر، نکاتی هست. کتاب بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید

12180

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: در نکته پنجم معرفت نفس می فرمائید چون شخص به تن علاقمند است از مرگ می هراسد، از طرفی علاقمندی نوعی درک است که به نفس مربوط است. منظور شما از «شخص» در اینجا چیست؟ آیا جلوه ای از نفس است؟ با تشکر از شما استاد عزیز که آگاهی دینی ام را مرهون شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شدید این نوع علاقه‌مندی وجهی از وجوه نفس است که بیشتر هم تکوینی است هرچند اراده‌ی انسان می‌تواند در آن سرایت کند و در نتیجه ترس از مرگ در انسان ضعیف گردد. موفق باشید

8428
متن پرسش
در جوامع انسانی عوامل جذب کدامند؟ لزوم داشتن نیروی دافعه در کنار جاذبه چیست.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عامل جذب بین انسان‌ها برخورد با مبانی فطری انسان‌ها است تا در موقع دفع نیز افراطی صورت نگیرد و به جهت حرکات و افکار غیر فطری انسان‌ها دفع یا تبرّی انجام شود. و انسان به یک شخصیت متعادل برسد.موفق باشید
8386
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز تا چه اندازه باید در شب خوابید تا به کمال انسان ضرر نزند ما نیم ساعت زودتر از اذان نمی توانیم بیدار شویم با این صحبت ایت الله قاضی می گوید اگر می توانی شب را نخواب آیا مقدور است ؟ این که انسان را نابود و مریض الحال می کند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما فعلا در حد خودمان بایدعمل کنیم تا انشاءالله تجلیات الهی ظهور کند و گستره‌ی عمل را احساس کنیم. موفق باشید
8014

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز.چرا باید رهبری را قبول داشته باشیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این سؤالی است که باید با مطالعه در اصل ولایت فقیه حل شود. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که در آخر آن جایگاه ولایت فقیه را در راستای نبوت و امامت روشن می‌کند جوابگوی سؤال شما باشد. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
7890
متن پرسش
سلام دارم پایان نامه ارشد مینویسم درباره توسل به انبیا و صالحین بخش خاصی رو به "توسل از دیدگاه عرفا اختصاص دادیم اما هرچی در نرم افزار عرفان گشتم چیزی پیدا نکردم مخصوصا دنبال نظر ابن عربی هستم که هیچی پیدا نشد اگه ممکنه راهنماییم کنید طلبه درس خارج هستم جزاکم الله خیرا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مبانی بحث را از کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» بگیرید و بعد فص شیثی را از فصوص‌الحکم دنبال کنید که محی‌الدین معتقد است همه‌ی انبیاء به خاتم الرسل و همه‌ی اولیاء به خاتم ولایت نظر دارند و توسل در این دستگاه به آن معنا است که همه‌ی انبیاء و اولیاء نور خود را از خاتم انبیاء و خاتم اولیاء می‌گیرند و معنای حقیقی توسل این است. شرح جناب استاد یزدان‌پناه در رابطه با فص شیثی کمک می‌کند. در ضمن با خود ایشان موضوع را در میان بگذارید تا راهنمایی‌تان کنند. موفق باشید
7687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. در جواب یکی از سوال کنندگان که مسبحات میخواند، فرموده بودید بندتان در اختیار هیچ اراده ای قرار ندهید. مگر این حالاتی که برای ایشان پیش میاید بد است؟ شاید سوره های قرآن باعث شده باشد نفس ایشان قوی شود. ایشان نباید این قدرت را تقویت کنند؟ در صورتی که شما میفرمایید ایشان خودشان را در آن حالات قرار ندهند تا راه شیطان باز نشود. اگر این باشد که حالات های مختلف برای افراد مختلف پیش میاد که خطرناک است و نمیشود تشخیص داد شیطانی است یا عرفانی.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر صورت باید طرف مواظب باشد خود را در اختیار این تصرفات قرار ندهد وگرنه شیطان ورود می‌کند. موفق باشید
7265

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. امام زمان دستم را گرفتند.خدا راشکر مشکلم حل شد. سوال:آیا میتوانم بعد از کتب انسان شناسی کتب نبوت وامامت را یا کتب مهدویت را بخوانم؟منظورم این است که مبحث کربلا را بعدا بخوانم.درصورت امکان کدام را اول پیشنهاد میکنید؟ گفتم فراغ تا تاکی گفتا که تا تو هستی. ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین که حتماً همراه با شرح آن مطالعه می‌فرمایید هم می‌توانید کتب نبوت و امامت را مطالعه فرمایید و هم مهدویت را. موفق باشید
6315
متن پرسش
سلام علیکم.تفاوت تعبیر سجده موجودات با تسبیح موجودات چیست؟هرکدام اشاره به چه مطلبی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی تسبیح شعور علم است به خالق هستی و یکی از جلوات تسبیح، سجده است. موفق باشید
4300
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با سلام.این که یکی از تعاریف اسم الله حقیقت محمدیه (ص)است درست است که در نماز هم هرجا کلمه ی الله بود آن را به همین معنی بگوییم؟ باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه نور جامع حقیقت محمدیه«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» شوید و با چنین توجهی کلمه‌ی مبارکه‌ی «الله» را بر زبان جاری کنید «طوبی لکم» مبارک باشد چنین رویکردی برای شما. کار بسیار ارزشمندی است. موفق باشید
2014
متن پرسش
سلام استاد گرامی سوالی داشتم درباره ی روایتی ازحضرت علی (ع)که زیردیوارشکسته نشته بودندوبعدبه طرف دیوارسالم ...وسوالی که ازایشان شده بودودرپاسخ حضرت فرموده بودند:ازقدرالهی به قضای الهی پناه میبرم .خواستم بدونم حضرت این را برای مردم عوام گفته اندیاهمه درصورتی که بعضی ازشهدابایقین کامل که لا حول ولاقوِة الا بلله دراوج گلوله باران میرفتن وضومیگرفتن وچایی دم میکردن ومیگفتن اگه قسمتمون شهادت یایکی ازون گلوله ها باشه اتفاق میافته... وبی پروا بعضی ازین کارارو انجام می دادن.آیا تناقضی وجودندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در شرایط عادی وظیفه‌ی ما همان است که حضرت علی«علیه‌السلام» عمل کردند ولی یک وقت در فضایی قرار دارید که هیچ جای امنی در آن نیست، در این شرایط خیلی لازم نیست به دنبال پناهگاه باشیم بدون آن‌که بدون دلیل خود را در معرض مرگ قرار دهیم کار را به عهده‌ی خدا می‌گذاریم و جلو می‌رویم. چنین فضایی در جبهه‌ها حاکم بود در عین آن‌که خاکریز بنا می‌کردند و در پشت خاکریز می‌جنگیدند. موفق باشید
1531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید:همسر بنده فردی معتقد و مذهبی است منتهی گاهی در مباحث مربوط به تفکرات غربزدگی و زندگی امروزی صحبتهایی می کنند که برای من سوال پیش میاید. از جمله اینکه ایشان می گویند: در قدیم اسم فرزندانشان را اگر مثلا غلامعلی می گذاشتد منظورشان این بود که فرزندشان غلام امام علی است،اما امروزه که امیر علی یا امیر محمد می گذارند صحیح نیست چون اسم علی و محمد مافوق است و اصل با آنها است نه اینکه مثلا فرزند من امیر و فرمانده علی یا محمد باشد.بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دقت خوبی است ولی شاید آن‌هایی که اسم فرزندشان را امیرعلی می‌گذارند منظورشان تقدّم صفت علی«علیه‌السلام» است بر اسم آن حضرت. موفق باشید
1115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم نظر شما در مورد فلسفه خواندن خانمها چیست؟ اگر موافقید لطفا یک سیر مطالعاتی برای این کار ارائه بفرمائید هم آثار خودتان و هم آثار دیگران-آیا با خواندن رشته فلسفه در دانشگاه توسط خانمها و با شیوه های دانشگاهی موافقید؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی فلسفه یک نوع اندیشه است که مسلّم در جای خود مفید است. در دانشگاه رشته‌ی فلسفه‌ی اسلامی بهتر از فلسفه‌ی غرب برای ما مفید است و پس از فلسفه‌ی اسلامی خوب است جهت مقایسه‌، فلسفه‌ی غرب نیز خوانده شود. در سیر مطالعاتی نوشته‌های اینجانب اگر از «ده نکته از معرفت نفس» شروع کنید و سپس به برهان صدیقین و حرکت جوهری و کتاب معاد بپردازید تا حدّی روح فلسفه‌ی اسلامی در باب الهیات را به‌دست آورده‌اید. موفق باشید
952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام: مدتی است خداوند نور رفتن به حوزه و طلبه شدن را به دلم انداخته است و دلایل عقلی محکمی هم در این باب دارم اما مشکل اینجاست که دانشجو هستم و دو سال مانده به پایان کارشناسی واین سبب شده پدر و مادرم تا حدودی با این امر مخالفت کنند اما خودم این مسئله کاملا برایم حل شده و با اطمینان، هم به جهت خودم و هم به جهت نیاز مبرم جامعه ، سعادتم را در طلبگی میبینم اما خانواده مخالفت میکنند میخواستم بدانم رضایت والدین در اینجا چه جایگاهی دارد هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ برکت حرکت در این مسیر؟التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر این‌طور که می‌فرمایید دلتان در هوای رفتن به حوزه‌ی علمیه است به امید خدا کار را شروع کنید. علماء گرام می‌فرمایند حضور در حوزه‌ی علمیه جهت تبلیغ دین واجب کفایی است و از آن‌جایی که هنوز نیاز به طلبه داریم و تعداد موجود کفایت نمی‌کند اگر کسی بتواند وارد حوزه‌ شود پس برای او واجب عینی می‌شود و در وجوب عینی رضایت والدین شرط نیست و خطری جهت بی‌برکت‌شدن مسیر پیش نمی‌آید به‌خصوص که بعد از مدتی متوجه می‌شوند کار درستی بوده و خداوند قلب آن‌ها را نرم می‌کند، البته تا آن‌جا که ممکن است آن‌ها را توجیه کنید که آیا نمی‌خواهند از خانواده‌ی آن‌ها یک نفر سرباز امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشد؟ موفق باشید
716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی حافظ می فرماید : بصوت چنگ بگوئیم آن حکایتها که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش جناب استاد ظاهرا از این بیت می توان استفاده کرد که همانطور که عرفایی مانند حافظ علیه رحمه یافته های معنوی خود را از طریق شعر بیان نموده اند عارفی می تواند از طریق موسیقی و آلات ان یافته های خود را بیان کند و به تعبیر دیگر ما می توانیم موسیقی الهی داشته باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام عنایت داشته باشید که عرفا از هر حرکتی و صدایی به سوی حقیقتی که قلبشان می‌شناسد منتقل می‌شوند. حتماً جریان شیخ صلاحالدین زرکوب را در بازار شنیده‌اید که در حال کوبیدن زر بر روی مسّ بود که مولوی از صدای منظم چکش او منتقل شد به معانی عالیه‌ی معنوی و از هوش رفت. سیره‌ی عارفان بیشتر نظر به شعر و آیات قرآن است که ظرفیت ارتباط با معانی عالیه را به بهترین نحو دارند. موفق باشید
29294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و عرض سلام و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز از آنجا که نزدیک ایام آغاز امامت مولایمان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم، سوالی پیرامون مباحث مهدویت داشتم. اخیرا کلیپی از سخنان استاد محمد شجاعی در تلویزیون پخش شد، پیرامون عظمت انقلاب امام خمینی و شهدای راهش و تطبیق برخی روایات و اشاره به سخنان امام ذیل آنها فرمودند، سوالات و نکاتی در ذیل عرض می‌شود که از شما استاد عزیز تمنا دارم برایمان تبیین دقیق‌تر بفرمایید. (پیشاپش از طولانی بودن متن طلب عفو دارم) لینک کلیپ کاملترشان ازکانال خود استاد شجاعی: eitaa.com/ostad_shojae/14865 aparat.com/v/0t276 youtu.be/AIFlxoQZSVA *** سوالات و نکات بنده: ۱. در روایات پیرامون وقایع پیش از ظهور، اساساً در موضوع تطبیق آنها بر مصادیق چه باید کرد؟ روایاتی که ضمن آنها در روایاتی هم به قیام مردمی در مشرق، و عالمی از قم، و قومی همراه او دارای قوت ایمان قلبی «کالزبر الحدید» و قدرت نظامی «اولی بأس شدید» هستند که مقدمات ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) را فراهم می‌کنند. اساساً اگر امکان تطبیق بر مصادیق نباشد، اصل صدور این روایات و اصرار اهل بیت (علیهم السلام) بر آگاه‌سازی شیعیان امری لغو می‌شود. از طرفی هم بیان «تطبیق قطعی» که از سوی مردم و برخی عالمان بخصوص از عصر صفویه شده، و منجر به نتیجه مطابق آن تطبیق ها نشده، موجب کمرنگ شدن توجه به امکان ظهور و ایجاد یأس و نا امیدی بخاطر محقق نشدن پیش بینی های تطبیقی خواهد شد. لذا بنظر می‌رسد باید راهی بینابین داشت، نه تطبیق را تعطیل کرد، و نه بطور تطبیق قطعی بیان کرد، بلکه «تطبیق ظنی» برای «ایجاد آمادگی و هشیاری» می‌تواند غرض این بیانات معصومین (علیهم السلام) باشد. کما اینکه طبق مبانی دقیق، با حرکت انفسی و اجتماعی ما و هم عالم شدنمان با امام و نزدیک شدن وجودیمان به امام، ظهور نزدیک می‌شود. به یک واسطه از عالمی زنده که مشرف به محضر امام شده بودند، شنیدم که امام زمان علیه السلام بعد از اینکه درخواستی از ایشان را اجابت فرموده بودند به ایشان فرمودند (نقل به مضمون): «تمام امور زندگی شما شیعیان به دست ماست (که از نعمت های الهی بهرمند شوید و در برابر بلایا محفوظ بمانید)، اما یک امر من امام هم دست شیعیانم هست و آن ظهور من است». هرقدر ما خود را برای امام خالص کنیم و به امام نزدیک شویم، ظهور امام هم نزدیک می‌شود. ۲. آیا با وجود مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی مردم، تحمل شنیدن و فهمیدن این نحو تطبیق های ظنی روایات بر انقلاب و قیام امام و شهدا را (برای فهم حرکت تاریخی مان) در میان مردم موجود می‌دانید؟ آیا وقت بیان هست؟ آیا زمانه زمانه شنیدن و فهمیدن شده است؟ آیا جامعه ما ممتحن به ایمان شده تا ظرفیت و تحمل امر صعب مستصعب ظهور نور معصومین را در مقدمات ظهورشان بنماید؟ رهبری عزیز در اوایل انقلاب (سال ۱۳۶۱) هم میخواستن برخی از این حرفهای بظاهر مگو در روایات شریفه را که تطبيق ظنی (نه تطبیق قطعی) با انقلاب اسلامی و امام روح الله (ره) دارد، در خطبه های نماز جمعه بخوانند و همین‌که چندبار خواستن بخوانند و نشده بود حس کردند هنوز ظرفیت تحمل عمومی این حقایق نیست. اما آیا امروز چنین ظرفیتی در تحمل عمومی آنها فراهم شده است؟ بیان خاطره رهبری: «یک کتابی است به نام «کشف المحجوب» یک نفر از آقایان که با این کتاب آشنا بود، آمد به ما گفت: صفحه چند این کتاب را بیاور، یک روایتی هست آن را بخوان. ما باز کردیم، دیدیم عجب روایتی است. روایتش این بود که پیغمبر اکرم به اصحاب خودش خبر می داد که در #آینده کسانی می آیند که این طورند، که از جمله این بود که «تُحابّوا بروح اللّه» به روح خدا با یکدیگر تحبب می جویند، همدیگر را دوست می دارند، به برکت روح خدا «تُحابوا بروح الله» ما از این خیلی خوشمان آمد و گفتیم که برویم سر نماز جمعه این را بخوانیم. یک هفته که یادم رفت کتابش را ببرم. یک هفته کتابش را بردم، بردم بالا، خطبه تمام شد. یک وقت دیدم که خطبه تمام شده، کتاب دست من است، نخواندم. بعد هم دیگر همین طور نخواندیم، نخواندیم، تا اینکه دیگر از نماز جمعگی هم افتادیم. این حدیث خیلی حدیث جالبی است. بردم حديث را خدمت امام یک وقتی، برای خود امام هم حدیث را خواندم. البته ایشان نه رد کردند، نه اثبات کردند که معنایش این است؛ همین طور گوش کردند و یک تبسمی کردند. «حابوا بروح الله» به هر حال اینجا هم که «و أیّدهم بروحٍ منه» خدا به روحی از خودش آنها را تأیید می کند. خب، امام ما هم روح اللّه است دیگر؛ مصداق روح اللّه است، اسمش هم روح اللّه است.» منبع: کتاب عبد صالح خدا /نشر صهبا/ ص156. (1361/4/12) متن حدیث در کشف المحجوب (باب14 فصل فی "الولی"، ص: 243 و 244) : «قال رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و سلم) : «إن من عباد اللّه لعبادا یغبطهم الأنبیاء و الشهداء قیل: من هم یا رسول اللّه، صفهم لنا لعلنا نحبهم؟. قال ص : "قوم تحابوا بروح اللّه من غیر أموال و لا أنساب وجوههم نور على منابر من نور لا یخافون إذا خاف الناس و لا یحزنون إذا حزن النا"، ثم تلا الآیة: " أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‏ " » ۳. برخی روایات مشابه را خدمتتان تقدیم می‌کنم، ممنون می‌شوم اگر توضیح و بیانی در فهم این دست روایات و تطبیق ظنی آنها بر انقلاب اسلامی و قیام امام خمینی و شهدای عزیز دارید بیان بفرمایید: قلب‌هایی از این امت، ارتباط اشراقی با ظهور آن حقیقتِ اسم اعظم الهی در نور محمّدیین می یابند، که با «وحدت کلمه» در قلوبشان، یک «قلب مجتمع» (مدینه حصینه)، و «متمرکز بر توحید ولایت محمّدیین (ع) و با ایمانی امتحان شده» (عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ)، و محکم مانند پاره های آهن (کالزبر الحدید) برای ظهور آن حقیقتِ صعب و مستصعب باشند، و همانا قیام انقلاب اسلامی در پرتو حرکت امام و شهدا برای به ظهور رساندن تامّ آن «نــور اسم اعظم محمّدیین ع» در «ظهور امام زمان» (ارواحنا فداه) است. آن قوم با قلب‌های مجتمع و محکم در روایات، به ظن قوی، همان شیعیان مشرقی و اهل اشراق شعاع خالص امام زمان هستند که با محبتشان به روح الله پیشگامان اظهار نور عرشی اسم اعظم الهی در حاکمیت ولایت محمّدیین بر عالم گشته اند: + «إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ثَقِيلٌ مُقَنَّعٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ أَوْ مَدِينَةٌ حَصِينَةٌ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا نَطَقَ وَ صَدَّقَهُ الْقُرْآنُ». (بحار الانوار، ج 2 ص191) + «إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ أَوْ مَدِينَةٌ حَصِينَةٌ قَالَ عَمْرٌو فَقُلْتُ لِشُعَيْبٍ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ الْمَدِينَةُ الْحَصِينَةُ قَالَ فَقَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقَ ع عَنْهَا فَقَالَ لِي الْقَلْبُ الْمُجْتَمِعُ». (بحار الانوار، ج 2 ص183) + «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ». (بحار الانوار، ج57 ص216) + «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعَاهَهَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ جَعَلَ قُوَّهَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ یَکونُونَ حُکامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا». (بحار الانوار، ج52 ص317) + «إنَّ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَی وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ دُونَهُمْ ... هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَی غَیْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِکَ شِیعَتُکَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ یَا عَلِیُ» . (بحار الانوار، ج65 ص139) + «يَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوطِئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَه‏» / «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ». (بحار الانوار، ج51 ص87 و ج52 ص243) + فی قول الله عز و جل: « وَ قَضَیْنٰا إِلیٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ فِی الْکِتٰابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ»، قال: قتل أمیر المؤمنین و طعن الحسن بن علی (علیهما السلام)، «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً» قال: قتل الحسین (علیه السلام)، « فَإِذٰا جٰاءَ وَعْدُ أُولاٰهُمٰا» قال: إذا جاء نصر دم الحسین (علیه السلام)، «بَعَثْنٰا عَلَیْکُمْ عِبٰاداً لَنٰا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ - فَجٰاسُوا خِلاٰلَ الدِّیٰارِ»، قال: " قوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (علیه السلام) فَلَا يَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا أَخَذُوه"، «وَ کٰانَ وَعْداً مَفْعُولاً»، خُرُوجُ الْقَائِمِ (علیه السلام). ترجمه حدیث آخر: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "ما به بنی اسرائیل در کتاب آسمانی اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد" (اسراء، ۴)، این دو فساد در قتل علی بن ابی طالب (علیه السلام) و کشتن و نیزه باران کردن پیکر حسن (علیه السلام) می باشد، و خداوند می‌فرماید: "و سرکشی بزرگی خواهید نمود" (اسراء، ۴) و آن قتل حسین (علیه السلام) است، و خداوند تعالی می‌فرماید:" هنگامی که نخستین وعده فرا رسد" (اسراء، ۵)، آن وعده آمدن نصرت بر خونخواه حسین (عجل الله) است، و حق تعالی می فرماید: "آنگاه گروهی از بندگان پیکار جوی خود را بر ضد شما برمی‌انگیزیم تا (شما را سخت در هم کوبند) درون خانه ها را جستجو کنند" ، همانا آنها (اولی بأس شدید) قومی هستند که خداوند آنها را قبل از خروج قائم (علیه السلام) برمی‌انگیزاند و هیچ خونی از اهل بیت ریخته نشده مگر این که تقاص آن را می‌گیرند، «وَ كانَ وَعْداًمَفْعُولًا» که وعده قطعی پروردگار در خروج قائم (عجل الله) است. (اصول كافي ج‏۸ ص۲۰۶، تفسیر المیزان ج۱۵ ص۴۳، تفسیر العیاشی ج۲ ص۲۸۱، تفسیر الصافی ج۱ ص۹۵۹) این قوم (اولی بأس شدید) که انتقام قتل اهل البیت (علیهم السلام) را از صهیونیست (یهودی و وهابی) می‌گیرند و بر اسرائیل می‌شورند و فلسطین را فتح می‌کنند و وعده الهی در تورات و قرآن را بر خذلان صهیونیسم یهود، محقق می‌کنند، در تصریح از امام صادق (علیه السلام) ذیل همان آیات سوره اسراء، حضرت ۳ بار با تاکید و قسم می‌فرمایند که «بخدا قسم این قوم "اهل قم" هستند» [و اهل قم، یعنی هر مؤمن دلبسته به انقلاب اسلامی که به رهبری امام خمینی در قیام قم (رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق) اقتدا کرده است] : «وروی بعض أصحابنا قال: کنت عند أبی عبداللّه جالساً إذ قرأ هذه الآیة « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً » [اسراء، ۵]، فقلنا: جعلنا فداک من هؤلاء؟ فقال الصادق (علیه السلام) ثلاث مرات: «هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ» (بحارالأنوار ج۵۷، ص۲۱۶ ؛ از تاریخ قم ص۱۰۰) ان شاء الله ما بتوانیم ادامه دهندگان راه امام و شهدا و مجاهدین به نتیجه رساننده انقلاب با اتصالش به قیام قائم (علیه السلام) باشیم. ضمن تشکر از شما استاد طاهرزاده عزیز و مخاطبین گرامی، پیشاپیش از بذل توجه و عنایت شما در تبیین موضوع کمال تشکر و سپاس را دارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. عصر جمعه 2 آبان 99.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: . آنچه بنده در موارد مذکور می‌توانم عرض کنم همین اندازه است که به گفته‌ی خودتان می‌توان به عنوان یک امر ظنّی تلقی نمود و بیشتر به ذوق گوینده مربوط است. موفق باشید

21300
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به سئوالی که قبلا از جنابعالی دررابطه با تطبیق بین مقام نوری اهل بیت در حدیث و بحث تعین اول و یا مقام احدیت پرسیده بودم، پاسخ اینگونه فرموده بودید که احدیت شأنی از شئون حق تعالی است ولی مقام نوری اهل بیت مقام مخلوقیت است و ربطی به هم ندارد، سئوال دیگر با توجه به پاسخ شما و مطالعه ای که در کتاب مبانی عرفان نظری آقای یزدان پناه داشتم به ذهنم رسید و آن اینکه مقام نوری ائمه با مقام احدیت یا تعین اول ربطی به هم ندارند چرا در بحث های عرفان نظری از مقام تعین اول تحت عنوان مقام محمدی یا مقام اَو ادنی یا تامه کبری نامبرده می شود و بحث شب معراج پیامبر که همان رسیدن پیامبر به مقام او ادنی است در حدیث مطرح است؟ آیا می شود گفت در بحث سیر نزولی مقام اول مخلوق در مقام مخلوقیت مطرح است و در سیر صعود همین اول مخلوق به مقام احدیت نائل می شود. توضیح بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که عرض شد باطنِ نبوت مقام واحدیت است و باطنِ مقام واحدیت، مقامِ احدیت است. و نبوتی که حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حامل آن هستند مظهر مقام واحدیت که مقامِ جامع اسماء الهی است، می‌باشد. در این رابطه مقامِ «واحدیت» و «احدیت» از شئون الهی است، ولی وقتی بحث حاملیتِ نبوت و امامت در میان آید، بحث مخلوقیت به میان می‌آید و موضوعِ «اوّل ما خلق اللّه» مطرح می‌شود که به نظر بنده حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب شریف «مصباح الهدایه» به صورت جامع، موضوع را مطرح کرده‌اند که خوب است به آن کتاب رجوع شود و بنده هم شرح صوتی آن را داشته‌ام و می‌توانید به آن شرح نیز رجوع کنید. موفق باشید

21079
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد تحلیل شما از تظاهرات و شورشهای جدید چیست؟ دارد کم کم خطرناک می شود و کل کشور را فرا می گیرد. اگر یک مقدار مردم جرات پیدا کنند تظاهرات ملیونی می شود. نکند کار به جاهای باریک بکشد؟ چرا رهبری تا دیر نشده موضع نمی گیرد و تکلیف را روشن نمی کند؟ با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً جای نگرانی نیست. در بهترین شرایط که نظام اسلامی سخت در تعادل و استحکام است و بصیرت مردم در حدّ ارزشمندی است؛ این بچه‌بازی‌ها انجام می‌شود تا دشمن با ذوق‌زدگی نسبت به آرزوهایی که آن را در بر گرفته است، به یأسِ تامّ و تمام برسد، «و ما یضلّون إلا انفسهم» این‌ها در مقابل حرکت توحیدی انقلاب اسلامی و در زیر سایه‌ی رهبری حکیمانه‌ی نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌علیه» تنها خود را به بیراهه می‌کشانند. موفق باشید

21035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: در پاسخ هایی که به کاربران در مورد موسیقی ارائه کردید شاهدیم که حضرتعالی دید مثبتی نسبت به موسیقی ندارید لکن از طرفی اشتغال بزرگانی چون مرحوم سید عباس معارف ما را متذکر می کند که نباید از موسیقی غافل بود در شرح حال آن بزرگ آمده «ردیف موسیقی ایرانی و موسیقی مقامی را به خوبی می‌شناخت و بسیار خوب دوتار می‌نواخت. شیوه خاصی از مضراب زدن که به «پنجه شکسته» یا «پنجه معارف» معروف است، از ابداعات اوست» می بنید حسب این نقل حتی صاحب ابتکار در موسیقیست این هم لینک دوتار نوازی آن مرحوم و تعریف حکمت انسی https://www.youtube.com/watch?v=eV0FT5lqXEM
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده هم معتقدم نمی‌توان از موسیقی چشم برداشت. می‌ماند که یکی بد سلیقگیِ من است که از طریق موسیقی جذب نمی‌شوم و به آن دل نمی‌دهم؛ دیگر فرمایش رهبری است که فرمودند سیاست نظام، ترویج موسیقی نیست. موفق باشید

20994
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: خسته نباشید. استاد بنده شنیدم که شما فرمودید ابتدای انقلاب آقای سروش درس مثنوی در صدا و سیما برگزار می کردند و بعد از چندی این درس تعطیل شد و علت تعطیلی این بوده است که امام گویا اینگونه فرموده بودند که ایشان تفسیرشان از مولوی عمیق نیست و فهمشان از مثنوی سطحی است آیا این صحت دارد و اگر اینگونه هست مدرک، دلیل و منبع این خبر کجاست؟ گرچه اگر امام هم نمی فرمودند ما می توانستیم به راحتی پی ببریم به این مطلب از آنجاییی که فهم مثنوی قلبی می خواهد که مثنوی را یافته باشد و اساسا آقای سروش را کاری با اشراقات و یافته ها نیست. ثانیا استاد شما باز در جایی در نوشته ها فرمودید آنچه را جناب آقای فردید در ابتدا از سروش فهمیدند که ایشان سواد فلسفی ندارند ما بعدها فهمیدیم می خواستم بدانم ادعای شما بر بی اطلاعی و بی سوادی این فرد چیست؟ زیرا شما فرمودید ایشان واقعا یک کلمه از فلسفه اسلامی نمی دانند. حتی از فلسفه ی غرب خوب این مدعای شما نیازمند دلیلی هم هست، دلیلتان بر این مطلب چیست و نظرتان راجع به حرکت جوهری ایشان چیست؟ چون کسانی که از مباحث ایشان استفاده می کنند صرف ادعا را پذیرا نیستند و دلیل و شاهد برای این مدعا می خواهند و شاید استناد دقیق بتواند گشایشی در روشن سازی شخصیت پیچیده ی این آقا باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود بنده این موضوع را در سایت مرکز اسناد انقلاب دیدم که امام فرموده بودند این برنامه‌ی آقای دکتر سروش تعطیل شود. بد نیست در آن سایت، مطلب را دنبال کنید 2- دكتر فرديد در همان سال‏هاى اول انقلاب در همين رابطه مى‏ گويد: ... من پيام كوچكى به امام خمينى دارم، اين انقلاب را عبدالكريم سروش خراب مى‏ كند ...[1] ربط بين سخنان سروش و سوبژكتيويته و تقابل با حقيقت، در ابتداى انقلاب كار مشكلى بود، ممكن بود انسان در فضاى سوبژكتيويته از انقلاب اسلامى طرفدارى كند ولى با همان هدفى كه به كليسا رجوع مى‏ كند، اين نوع رجوع، رجوع پايدارى نيست چون مقصد و مقصود رجوع‏ كنندگان، رجوع به مجاز است و نه به حقيقت. به قول هايدگر: «هر جا سوبژكتيويته و ابژكتيويته باشد سخن از خدا نيست»[2] کافی است در این مورد نقدی که آیت اللّه صادق لاریجانی و آقای دکتر غفاری به ایشان داشته‌اند را مطالعه فرمایید و نقد آقای دکتر عبدالکریمی نسبت به رؤیای رسولان ایشان، هم خوب است نگاه شود  3- در شبی که بنده در منزل آقای میرزایی – معاون سیاسی استانداری اسبق همدان – دعوت داشتم و آقای سروش هم از سفر انگلستان برگشته بودند و در آن جلسه دعوت داشتند، آقای میرزایی فرمودند دکتر سروش گفت: سروش حرکت جوهری مُرد. در حالی‌که بنده در ابتدای انقلاب با بعضی از رفقا 7 روز به مدت 8 ساعت در روز با ایشان در رابطه با حرکت جوهری کار می‌کردیم و بعداً در جمع‌بندی متوجه شدم که ایشان طوری تحت تأثیر کانت می‌باشند که عملاً کارشان به سوبژکتیویته کشیده شد. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این رابطه عرایضی داشته‌ام. موفق باشید


[1] ( 1)- محمد مددپور، ديدار فرهى و فتوحات آخرالزمان، ص 168.

[2] ( 2)- سيد موسى ديباج، آراء و عقايد فرديد، ص 46. جمله‏ى فوق را دكتر فرديد از قول هايدگر نقل كرده است.

20280
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی داشتم خدمتتون: ۱. بر اساس گفته ملاصدرا که النفس الجسمانیه الحدوث است و همانطور که فرمودید بدن مادی علت معده ی روح انسان است ولی یک اشکال وجود دارد چرا که خودتان از طرفی فرمودید که روح انسان با استفاده از غذایی که وارد رحم مادر می شود بدن دنیوی خود را می سازد و علت معده عمده ی آن می شود. (نشان به این نشان که فرمودید تفاوت تشکیل بدن توسط روح در دنیا با تشکیل بدن در آخرت این است که در دنیا روح علت عمده ی بدن است ولی در برزخ روح مستقیما خودش جسم را به وجود می آورد)، اگر اینطور باشد که در دنیا روح علت عمده ی جسم است و نه جسم علت عمده ی روح و قانون ملاصدرا نقض می شود. لطفا توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا می‌فرماید: «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» یعنی بعد از حیات دنیائی دیگر روح در حالت برزخ و قیامت، چیزی جدای از جسم‌اش نیست، بلکه جسم آن همان ظهور روح است. موفق باشید

19625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنده پیش تر در مورد کنترل خیال و وهمیات از حضرتعالی پرسش نمودم و جنابعالی هم در جهت رفع آن ها فرمودیدکه کتاب ادب خیال و عقل و قلب را مورد مطالعه و مداقه قرار دهم، واقعیتش بنده پیش از این که حضرتعالی چنین پیشنهادی بدید دو بار این کتاب را مطالعه کرده بودم، اما استاد عزیز الان می خواهم سوالم را دقیق و جزئی بپرسم. استاد عزیز با توجه به این که هر انسانی که خیال خودش را تربیت نکرده باشد طبیعتا در معرض هزاران خیال پوچ و پست قرار می گیرد، اما به طور خیلی خاص این حقیر که واقعا وقتی انسان های پیرامونم را نگاه می کنم و دقت می کنم کمتر این وهمیه به سراغشان می آید و اگر هم می آید خیلی اذیتشان نمی کند این است که بنده شدیدا خیالم پرواز می کند به سمت خیالات و تصورات افراد پیرامونم مثلا وقتی که در جمعی صحبت می کنم به جای این که خیال و فکرخودم را جمع و متمرکز کنم که حرفی که می زنم مورد رضایت الهی و درست باشد، سریعا ذهنم می رود به سمت مخاطب که الان که من دارم حرف می زنم اون در مورد من چی فکر می کند! و این خیال خیلی پوچ و آزار دهند اصلا اجازه نمی دهدکه صحبت کنم! استاد عزیزم نمی دانم چقدر این حالت را درک می کنید ولی واقعا خیلی سخت و آزاردهنده شده! به خدا خیلی توکل کردم و شدیدا هم به ائمه هدی (ع) متوسل می شوم برای رفع این خیال باطل. استاد عزیزم چرا باید بنده چنین حالتی داشته باشم؟ واقعا چرا باید به این شدت وحدت باشه!؟ علت شدید بودن این خیال به بنده بفرمایید؟ تا ان شاءالله برای رفعش به لطف دعای های شما استاد عزیزم و عنایات ائمه معصومین مرتفع می شود. سپاس وافر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب مذکور، راه‌کارِ مهم «ذهنِ خود را مشغول کن، تا تو را مشغول نکند» یک دنیا دستورالعمل در پی خواهد داشت از جمله کار با تفسیر المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده. و دیگر موضوع اصلاح نفس است که هرکس باید به نوعی به آن بپردازد. مثل آن‌که جنابعالی با دنبال‌نکردنِ خطورات، آرام‌آرام به نتیجه‌ی لازم در اصلاح نفس خواهید رسید. موفق باشید

17407

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اخیرا ، جزوه ی وظایف و نحوه ی سلوک طلبه عصر انقلاب را مطالعه کرده ام ؛ لطفا راهنمایی کنید که ما طلاب ، باید با چه دیدی و چگونه به صحبت ها و بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) بنگریم و چگونه با بیانات ایشان مرتبط باشیم ، تا خط فکری ما ، با خط فکری ایشان ، هماهنگ شود و ان شاء الله بتوانیم به تقویت و پیشرفت انقلاب ، به احسن وجه کمک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است با دقت و بدون پیش‌فرض‌های گروهی، مطالب ایشان را مدّ نظر قرار دهید. به خودی خود آن مطالب، افقِ فهم را گشوده می‌گرداند. موفق باشید

نمایش چاپی