باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آنچه در این سؤال و سؤال بعدی میتوان عرض کرد آن است که: مسلّم حضرت ربّ العالمین راههایی جهت کسب رزق و شکلدادن به زندگی در مقابل ما گشوده است که لازمهی ورود در آن راهها، صدق و تواضع و خوشبینی و برخورد خوب با خلق خدا میباشد. سعی کنید رزق خود را و زندگی خود را در چنین راهها و روحیههایی بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سالهای اول انقلاب بود یادم نیست چون در آن سالها به مناسبتهای مختلف در منزل آیت اللّه مصباح گفتگوهایی با ایشان داشتم. احتمال میدهم رفقا سؤال کرده باشند و برای بنده نقل نمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر مسرور و خوشحال میشوم وقتی با امثال جنابعالی و این نوع تفکر روبهرو میشوم. بهخصوص آنجا که میفرمایید دکتر داوری متفکری است که انگار از آینده میآید و به چیزهایی اشاره میکند که هنوز ما متوجهی آنها نیستیم. بنده کاملاً با نظر جنابعالی موافقم. چقدر خوب بود بقیه نیز متوجهی این نکتهی شما میشدند که میفرمایید: «در رابطه با نسبت دکتر داوری و رهبر معظم انقلاب هم من فکر می کنم که درست هست که هر دو با ادبیات بسیار متفاوت و از دو جایگاه متفاوت به مسائل نگاه می کنند ولی لزومی ندارد که ما این دو بزرگوار را در برابر هم قرار دهیم. دکتر داوری یک متفکر هست که خود می اندیشد و نباید هم عینا آرای دیگران را تکرار کند» . بنده سخنان امثال جنابعالی را طلوعِ تفکری میدانم که عطای خداوند به این زمانه است.
به نظر بنده وظیفهی هر متفکری که میخواهد در امروز از تاریخ تفکر خود بیرون نباشد، آن است که با دکتر داوری در مقالهی «ایران و مسائل و مشکلات» همراهی کند. زیرا وظیفهی فلسفه و فیلسوف آن است که وضع کنونی ما را روشن کند و تا ما به وضع کنونی خود التفات نداشته باشیم، امکان گذار از آن را پیدا نمیکنیم و معنی «آریگویی به زندگی» جز این نیست.
دکتر داوری از ما میخواهد زندگی خود را با چشماندازی واقعبینانه بیابیم تا مسئولیت حفظ و ادامهی چنین زندگی را به عهده بگیریم. او چون پیری راهنما، دغدغههای خود را با مخاطبانش در میان میگذارد و بدین لحاظ به کارهای بزرگی از جمله نوشتن چنین مقالهای در این سنّ از کهولت، دست میزند تا ما را به اندیشه وا دارد. حق او آن است که نسبت به سخنانش سرسری برخورد نکنیم و پس از آن هرطور خواستیم قوام زندگی را بیابیم و خودمان زندگی را انتخاب کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. خواستم عرض کنم جناب بارکلی را چندان دستِ کم نگیرید از آن جهت که نکاتی را در نظریات خود مدّ نظر دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که علومی موجب شدیت نفس ناطقه میگردد که علوم معرفتبخش و علوم حقیقی باشد. ولی علوم اعتباری به خودی خود موجب شدیت نفس نمیگردد مگر آنکه نیّت و قصد انسان جهت کسب آنها قربت إلی اللّه باشد که ارزش خاص خود را دارد. علوم حقیقی اگر هم به یک معنا مفهوم و تصور آن از حیطهی نفس و حافظهی انسان خارج شود به جهت شدیّت نفس و شخصیتی که برای انسان بهوجود آورده است، همواره تأثیر خود را باقی میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم مجردات شامل همهی موجودات غیر مادی است مثل فرشتگان و عالَمِ فوق فرشتگان مثل عالم عقل. آری! عالَم خیال نیز، جزء عالم مجردات است با خصوصیات خاصی که در اولین جلسهی بحث «جهان گمشده» عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مطالب را نخواندهام. اگر چیزی از آنها دارید بفرمایید تا بنده نیز در جریان قرار گیرم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده به نظر و نگاه شما نزدیک است. از آن جهت که زن به خودی خود زن است چه شوهر داشته باشد و چه نداشته باشد. شاید کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در این رابطه برای تفکر بیشتر بد نباشد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا همین شرایطی که برایتان پیش آمده، فرصتی نمیدانید که خداوند برای شما قرار داده تا خود را طور دیگری تعریف کنید و به زندگی از زاویهی دیگری بنگرید. محال است کسی در بستر اسلام و ایمان قرار داشته باشد و راهی برای زندگی متعالی در مقابلش نباشد. به همین جهت حضرت ربّ العالمین میفرمایند: « لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» هیچکس از رحمت و مدد الهی مأیوس نمیباشد مگر آنهایی که گرفتار کفر شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم از همین جهت گلهمندم که چرا ما مذهبیها از چنین استاد اندیشمندی استفادهی لازم را نمیبریم. بد نیست در این رابطه به سؤال و جواب شمارهی ۲۴۳۷۴ نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار خوبی است و نهضت رمانتیک در غرب در همین راستا شکل گرفت تا روحیهی زیبافهمی و معرفتبخشی از طرف زیباییها را متذکر شود. ۲. بنده فکر نمیکنم باید با گربهها قهر کرد. ۳. حیواناتی که فعلاً در دنیا هستند و ما با آنها ارتباط داریم هیچکدام انسانهایی نیستند که مسخ شده باشند انسانهایی که به صورت مورچه یا میمون یا فیل، مسخ شدهاند سریعاً مردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» از صفحهی ۳۴۷ به بعد، بحث مستقلی است که به آن پرداخته شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان عاقل متوجهی نقصهای خود و ضعفهایی که در عمل داشته است، میباشد و بدین لحاظ باید به استاد رجوع کند. مگر انسان معصوم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه ما در علمِ به خود، خود را بدن نمیدانیم طبق مغایرت بین عالِم و معلوم پس باید ما بدن خود نباشیم اعم از دست و پا یا مغز و نخاع. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب فارابی نکتهی بزرگی را با بشریت در میان میگذارد که وقتی با مجموعهای از موجودات محدود روبهروئیم، عملاً با مجموعهای از موجوداتِ معلول روبهروئیم و بدیهی است که باید به علتی غیرِ محدود و غیرِ معلول ختم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد عرف مؤمنین را باید ملاک خود قرار دهید تا گرفتار افراط و تفریط نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی سخن بارکلی باید تأمل کرد. حرف سادهای نیست از آن جهت که متوجه شده است آنچه از اشیاء خارج در ذهن ما است نمیتواند معلولِ پدیدههای خارج از ذهن باشد زیرا معلول، باید از علتیِ برتر بهوجود آید. در حالیکه معلومات ذهنی ما از جنس علماند و پدیدههای خارجی از جنس ماده. جناب صدرالمتألهین این مشکل را اینطور حل کرده است که معلول خارجی معّداتی هستند که نفس ناطقهی انسان آماده شود و صورتی متناسب با شیئ خارجی را با ارتباطی که با «واهب الصور» پیدا میکند در خود إبداع نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اینطور نیست که همه در موقف حشر عریان و گرسنه باشند. این مربوط به آنهایی است که خود را در جایی که همهی ابعاد انسان ظهور میکند، خود را با تقوا نپوشاندهاند و با تغذیههای معنوی سیراب ننمودهاند. ۲. سخن آیت اللّه حائری شیرازی«رحمة اللّهعلیه» در مورد «انتظار فرج از نیمهی خرداد کشم» سخن بسیار ارزشمند و بهجایی است. رحمت خدا بر آن مرد حکیم باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا هدف مشخص است.چیزی غیر از آنچه خودتان متوجهاید نمیدانم شروع کنید، خودش خود را نشان میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پدرشدن را به عهدهی خدا بگذارید و دغدغه نداشته باشید خود خداوند با میل و عاطفهای که بین زن و مرد ایجاد میکند، کار را جلو میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باور بفرمایید بنده هیچ علمی در تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح کردهاید. بنده آنچه میدانم را به طور اختصار عرض میکنم و انتظار دارم خود رفقا فکر کنند.
۱. آن دو کتاب از آقای محمد منصور هاشمی را نمیشناسم، ولی نظر شما برایم مهم است اگر نظر و برداشت خود را بفرمایید.
۲. به نظر بنده مطالبی که دکتر داوری مطرح میکنند را به خوبی تقریر کردهاید. ولی نمیدانم چرا از آن مطالب برداشت کردهاید که انسان با مطالعهی نظرات ایشان یا نظرات هایدگر و گادامر، گرفتار نسبیگرایی میشود؛ در حالیکه حضور حقیقت به صورت های مختلف در متن تاریخ، نحوهای از حضور تشکیکی است و این، به هیچوجه آن نوع نسبیگرایی که منکر هرگونه حقیقت باشد نیست.
۳. در موضوع حضور سنتهای جاری در هستی و قرار گرفتن در آن سنتها، نشانهی عقلِ برتر انسان است و به یک معنا نظر به حقایق فراتاریخی است نه جبرِ تاریخ به آن معنا که انسان در تحقق شرایط زندگی خود دستبسته است و ما این را در آموزه های دینی خود بهخوبی متوجه هستیم.
۴. در مورد نسبت آقای عبدالکریمی و آقای دکتر داوری باید با دقت فراوان مطلب را دنبال کرد. نمیدانم در مورد نظر آقای دکتر داوری نسبت به کتاب «پایان تئولوژی» دقت فرمودید یا نه؟ که چگونه خیلی ظریف دکتر داوری اینطور شروع کرد که اولاً: آقای عبدالکریمی باید جواب آقای دکتر پورحسن را خودشان بدهند – دکتر پورحسن در انتقادی جانانه میگفت همان اشکالاتی که دکتر داوری به آقای مطهری در رابطه با تئولوژیکبودنِ افکار شهید مطهری دارد، به افکار دکتر شریعتی که آقای عبدالکریمی سختْ شیفتهی اوست؛ وارد است – و سپس دکتر داوری فرمود تئوس یعنی خدا، و هیچوقت خدا پایان نمییابد، و برای آنکه عملاً حرفْ دهانِ آقای عبدالکریمی گذاشته باشد، فرمود منظور اقای عبدالکریمی آن است که باید دینداری را به افراد و جوامع برگرداند نه آنکه دوران دینداری تمام شده است. در حالیکه آنچه بنده برداشت کردهام نظر آقای عبدالکریمی آن است که دوران دینداری تمام شده است؛ که بحث آن مفصل است. عرض بنده در هنر جناب اقای دکتر داوری است که چگونه همچون پیری مرشدگونه عمل میکند و امثال چنین ظرایفی در شخصیت آقای دکتر داوری إلی ماشاءاللّه است. مشهور است که آلکیبیاس در مورد سقراط میگوید: خدا بکشد سقراط را و وای اگر خدا خدا سقراط را بکشد. بنده در مورد دکتر داوری چنین شیفتگی را دارا میباشم.
5- میفرمایید راه دکتر داوری به تحقق تمدن اسلامی ختم نمیشود؛ نمیدانم به آخرین مقالهی ایشان در اسفند ۹۷ تحت عنوان «ایران پر از مشکل است، اما مسئله ندارد» توجه داشتهاید که در فرازی از آن مقاله میفرماید:
« ... در این میان سخن خوب دیگری هم به میان آمده است و آن سخن تمدن نوین اسلامی است. برای ساختن این تمدن قاعدتاً باید دین و مدرنیته را با هم جمع کرد و با اندیشیدن به طرح آینده لااقل به یاد تجدد آورد که دارد با افق های باز خداحافظی می کند ولی توجه داشته باشیم که بنای نظام الهی و قدسی جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق، در عین آشنایی نزدیک با جهان جدید و آزادی از آن -که نمی دانیم چگونه ممکن است- متصوّر نمی شود. زندگی کردن میان دو جهان مشکل بزرگ ما و معمای تاریخ معاصر است ولی متأسفانه ما هم کمتر صبر داریم و نمی دانیم و نمی خواهیم بدانیم که راه تاریخ را باید با دردِ تفکر و جسارت در عمل گشود و پیمود. ما امروز به هر جا بخواهیم برویم باید از همین جا که ایستاده ایم آغاز کنیم...»
بنده عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی طلوع جهانی میان دو جهان» داشتهام که متن، و صوت آن را بر روی بنر سایت «لبالمیزان» میتوانید دنبال کنید.
6- عنایت داشته باشید که دکتر داوری استاد فلسفه است و نه یک معلم دینی؛ و لذا خارج از واژههای دینی سعی دارد در متن تفکر فلسفی سخن بگوید.
7- در موضوع ایدئولوژیککردن انقلاب اسلامی میتوان نقش سروشِ قبل از کتاب «دین فربهتر از ایدئولوژی» بسیار غلیظ دانست و البته معلوم است که این افراد پس از عدول از آن نگاه بنا دارند رقیب خود را متهم به عملی بکنند که خودشان بیتقصیر نیستند در آن حدّ که ملاحظه کردهاید دکتر احمد فردید را فقط به جرم انتقاد از دکتر سروش، نهتنها از حضور در دانشگاه ممنوع کردند، از هرگونه سخنرانی او را محروم نمودند. موفق باشید
24347- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همینطور است. البته در صورتی که انسان در مسیر شریعت قرار داشته باشد و معارف اولیه را کسب کرده باشد. آری! در آن صورت «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه چیزی نمیدانم. ولی شواهد موجود حکایت از تجلی اسم قهّار خداوند برای دشمنان انقلاب اسلامی دارد که نمونهی بسیار خوب و روشن آن را در تحقیر ترامپ به عنوان مظهر استکبار توسط رهبر معظم انقلاب میتوان مشاهده کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ سورهی اعراف به طور کلی بحث روبهرویی انسان با حضرت ربالعالمین را قبل از خلقت انسان به میان آورده است به این معنا که انسان مشاهده کرد حضرت ربالعالمین چگونه در ابعاد زندگیِ انسانها حضور دارد. که البته بسیار به صورت اجمال بیان شده است در ضمن علامهی طباطبایی سخنانی در کتاب «انسان از آغاز تا انجام» دارند که میتواند نکاتی را متذکر شود. موفق باشید