بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18990
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: در مفاتیح گفته شده که گفتن ذکر لااله الا الله در ماه رجب ثواب فراوانی دارد. من از شخص شنیدم گفتن این ذکر با تعداد (که در مفاتیح هزار مرتبه ذکر شده) صحیح نیست. دلیل هم این بود که گفتن این به خاطر اینکه تکرار این جمله است که تنها معبود من خداست باعث می شود خدا به تدریج هرچه داریم از ما بگیرد تا متوجه او باشیم. البته از نظر بنده خیلی دلیل موجهی نبود. می خواستم نظر شما رو در این باره بدونم. التماس دعای عاقبت بخیری
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر «لا إله إلاّ اللّه» سیدالکلام است و آن‌چنان قلب را منوّر می‌کند که انسانْ دیگر برای هیچ‌چیز نقش استقلالی قائل نمی‌شود و خداوند جنبه‌ی وَحدانی خود را بیشتر به ما نشان می‌دهد، نه آن‌که چیزی از ما بگیرد. موفق باشید

18832

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: از حضرتعالی دو سوال زیر را قبلا پرسیدم: 1. تحلیل حضرتعالی از حضور جریان دکتر احمدی نژاد در انتخابات پیش رو و حضور مهندس بقایی به عنوان نماینده این جریان چیست؟ 2. به نظر شما حضور این جریان در انتخابات چه تاثیری در حرکت انقلاب اسلامی چه خواهد داشت؟ شما پاسخ دادید: اجازه بدهید در این موارد وارد نشویم. موفق باشید اکنون این بار از حضرتعالی تقاضامندم که حداقل ضرورت عدم ورود به این موضوع را توضیح فرمایید. مگر می شود چشم را بر تحولات عرصه سیاست بست؟ اصلا فرض کنیم که بشود آیا سیاست دست از سر ما بر می دارد؟ من متوجه نمی شوم چرا حضرتتان مدتهاست چشم بر عالم سیاست بسته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز شرایط بسیار پر ابهام است. باید منتظر بمانیم تا چهره‌های مختلف ظهور کنند. چطور انتظار دارید در این شرایط پر از توهّم و ابهام ما ورودی داشته باشیم؟! مضافاً این‌که مقام معظم رهبری در تاریخ 2/2/92 می‌فرمایند کسانی که در کار فرهنگی ورود دارند سعی کنند در امور موسمی حتی در انتخابات با همه‌ی اهمیتی که دارد ورود نکنند. موفق باشید

17570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با آروزی قبولی عزاداریها، در این ایام از زبان مداحان مطلبی با این مضمون که «در ظهر عاشورا قلب مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در فشار است و برای رفع فشار و بلا از آن حضرت برای ایشان دعا کنید و صدقه بدهید»، شنیده می شود. این مطلب به تازگی شنیده می شود و آن هم از طایفه مداحان. آیا چنین چیزی با مبانی ای که در تفکر شیعی و در باره ائمه علیهم السلام داریم صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن‌ها با توجه به وجهِ انسانی و عاطفی حضرت باشد که مثل سایر انسان‌ها دوست دارند برای جدّ بزرگوارشان اشک بریزند. ولی بهتر است که به این طریق و با این واژه‌ها مباحث را مطرح نکنند. موفق باشید

15830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکمک خسته نباشید. استاد بنده بسیاری از مباحث صوتی حضرتعالی را گوش داده ام. قبلا هم از جلسات تفسیر استاد جوادی آملی را دنبال می کردم و مطالعه هم داشته ام. فی الحال می خواهم از محضر حضرتعال سوال کنم. با توجه به علاقه ای که به فلسفه و عرفان دارم ولی تحصیلات بنده در حد دبیرستان است. و نیز سن 44 سالگی؛ از کجا و با چه کتابی و یا چه مبحثی و یا کدام یک از جلسات حضرتعالی شروع کنم که به صورت مدون و منظم ادامه دهم؟ (معرفت نفس، برهان صدقین و حرکت جوهری، تفسیر سوره حمد، معاد و... را گوش داده و حتی به صورت جزوه (واو به واو) را نوشته ام.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌آرام سراغ شرح تفسیر «حمد» امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بروید و مسیر را تا «مصباح‌الهدایه» با دقت جلو ببرید. موفق باشید

15668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: فردی هستم که به شدت از خود متنفرم. در ناامیدی شدیدی بسر می برم نمی توانم خود را بخاطر گناهان و خطاهایی که در گذشته مرتکب شده ام ببخشم، در حق خودم، پدر و مادر بستگان و بندگان خدا مرتکب ظلمهای زیادی شده ام. دائم حسرت گذشته و نعمت هایی که در گذشته داشتم و خدا آن ها را ازم گرفت را می خورم. خانه ای که دوست داشتم را از دست دادم و در خانه ای به اجبار ساکن شده ام که علاقه ای به آن ندارم. کاری که به آن مسلط بودم و حقوق خوبی داشتم از دست دادم و مشغول به کاری هستم که علاقه ای به آن ندارم که البته در مقابل ظلمهایی که بخاطر آن عذاب می کشم قابل ذکر نیست. بنظرم خطاهایم به حدی رسیده بود که خدا رسوایم کرد (لطف حق با تو مداراها کند / چون که از حد بگذرد رسوا کند) و خسر الدنیا و الاخره شده ام. چند روز است دیگر نماز نمی خوانم چون تاثیری از آن حس نمی کنم. آیا کسی که خدا در دنیا کمکش نکرد و در زمان اول بلوغ و نادانی به راه راست هدایتش نکرد در آخرت کمکش می کند هرچند نماز بخواند؟ اعتماد به نفس خیلی کمی داشتم که آن را نیز از دست داده ام نه جرات خودکشی دارم و نگران فرزندم نیز هستم و نه میل به زندگی دارم. در بن بستی گرفتار شده ام که راه خلاصی از آن نمی بینم. قبلا دعای کمیل می خواندم قسمت «لا اجد مفرا مما کان منی» را با تمام وجود درک می کردم. همچنین معنای «اللهم اغفر لی الذنوب التی تغییر النعم» (تغییر نعمت ها در زندگیم) امام سجاد (ع) در جایی به خدا فرموده اند هرجا دیدی زندگیم چراگاه شیطان شده جانم را بگیر. حال سوال من اینست اگر خدا ارحم الراحمین است چرا جان مرا در همان ابتدای بلوغ نگرفت که حالا دچار عذاب نشوم؟ همچنین از اینکه خدا عقل درستی بهم نداد که تصمیمات درستی در زندگی بگیرم و دچار مشکلات نشوم شاکی هستم. من هم مثل شما آفریده خدا هستم چرا باید شما را هدایت کند و من را محتاج التماس به شما برای کمک، آیا این بی عدالتی نیست؟ چرا بعضی از همان اوایل کودکی آثار هوش و بزرگی در آینده در چهره شان هویداست ولی برخی از افراد مثل من بعد از عمری زندگی تازه می فهمند که باید چکار می کرده اند که نکرده اند و دیگر امکانات و فرصت لازم را از دست داده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست که مصلحت شما در آن چیزهایی است که از دست داده‌اید. بهترین راه، راضی‌بودن به همان چیزی است که خداوند برای شما مقدّر کرده است و با عمیق‌کردن عبادات و نماز، خداوند نور هدایت خود را مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید

15436
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تحیت، جناب استاد بزرگوار بر اساس دو آیه زیر که حاکی از سنت تغییر در نظام و سنن الهیه است: «ذٰلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَلىٰ قَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و هم چنین آیه «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ» لطفا اگر راهنمایی بفرمایید: الف. سنت تغییر و سرنوشت انسان ها و اقوام بر اساس فلسفه صدرایی چگونه قابل تبیین است؟ ب. این آیات از دو منظر هستی شناسی و هم چنین انسان شناسی چگونه تبیین می شود؟ ج. برای فهم دقیق تر و عمیق تر این سنت، چه منبع یا منابعی را توصیه می فرمایید؟ با تشکر از زحمات مستمری که برای جنابعالی داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فلسفه‌ی مشاء و چه فلسفه‌ی صدرا، با نظر به هستی‌شناسی و انسان‌شناسی به این نوع آیات می‌نگرند و متوجه هستند نظام عالم از جمله جامعه‌ی انسانی دارای قواعدی است که خداوند در آیات فوق متذکر آن قواعد و سنن شده است که مثلاً اگر جامعه‌ای ایمان و تقوا را رعایت کند، سرنوشتش با جامعه‌ای که چنین نکند، یکی نیست. عرایضی در جزوه‌ی «علل سقوط تمدن‌ها در المیزان» در این مورد شده. موفق باشید

14138
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چرا در نماز باید وقتی سوره توحید خوانده می شود به جای اینکه از ضمیر متکلم وحده استفاده شود باید بگوییم قل هوالله احد؟ بنده به نظرم می رسد به خاطر اینکه باید حرمت قرآن حفظ شود و نسبت به حفظ قرآن ادب داشته باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، بحث مفصلی را به دنبال دارد. در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایضی شده است مبنی بر فنای ذاتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله، که حضرت در آن مقام عین ظهور حکم خدا هستند و در مقابل احدیت حضرت حق، هویتی ندارند لذا به همان شکلی که حضرت حق می‌فرماید «بگو او احد است» همان را اظهار می‌کند و این در مورد تمام آیاتی که با «قل» شروع شده است، صدق می‌کند. موفق باشید

13432
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه باید تمدن سازی بشود شکی نیست، اما آیا تمدن سازی اسلامی زمان امام معصوم می باشد یا انقلاب اسلامی هم الان می تواند تمدن سازی اسلامی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در حوزه‌ی محدودی، انقلاب اسلامی پایه‌های تمدن مهدوی را شروع باید بکند تا إن‌شاءاللّه با حضور مبارک آن حضرت آن تمدن، جهانی شود. موفق باشید

7767
متن پرسش
ضمن سلام و احترام. سه سوال بسیار مهم دارم : 1) نظر به اینکه قبلا فرموده بودید تمارین یوگا را می توان با نگاه مثبت انجام داد و منعی ندارد، تمرین های یوگا و حتی تمرین های تمرکزی آن رو اگر با چه رویکرد و نیتی انجام بدهیم اشکال ندارد و اثر مثبت هم دارد ؟؟ رویکرد و نیت ما باید چه باشد؟؟؟ 2) انجام تمرین های تمرکزی در یوگا با انجام آن تمرین ها با رویکرد صحیح ، چه تفاوتی دارند که یکی موجب شقاوت و دیگر زمینه ی سعادت بشر است ؟ 3) از کجا و با چه ملاکی بفهمیم چه تمرین هایی از فرق انحرافی ( مثل تمرین چشم سوم) قابلیت این را دارند که در مسیر درست هم از آن ها استفاده بشود ؟؟؟ لطفا پاسخ مبسوط با استدلال بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1 و 2- تمرکزدادن روح بر جسم کار خوبی است تا اراده هرچه بیشتر جسم را در اختیار بگیرد و در جسم نفوذ کند که با تمرکز به صورت مستمر معنا پیدا می‌کند. ولی تمرکز با انگیزه‌های دیگر را نباید دنبال کنیم 3- در تمرین‌های انحرافی اولاً: مبنای عقلانی مدّ نظر انسان نیست ثانیاً انگیزه‌ی انسان در مسیر نفی انانیت و رجوع به حضرت اللّه نمی‌باشد. موفق باشید
7052
متن پرسش
با سلام خواهشمند هستم جناب مدیر سایت صوت جلسات سوره ی احزاب را بلافاصله بعد از جلسه بگذارند.ممنون
متن پاسخ
سلام علیکم:باسلام خدمت کاربران محترم آماده کردن صوت جلسات بلافاصله بعد از جلسه درشرایط فعلی بدلیل آماده سازی صوت و رساندن آن به دست دوستانی که مسئول آپلود فایل صوتی برروی سایت هستند امکان پذیر نمیباشد.
1441

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ممنون می شم بفرمایید که این دو مسئله چطور با هم جمع می شن یکی این که در شب عاشورا حضرت امام حسین به یارانشون فرمودند که من بیعتم رو از شما برداشتم و شما آزادید که برید و دیگری این که در روز عاشورا فریاد هل من ناصر امام حسین تا یک شعاعی به هر کس که رسید و اون کس به یاری امام نیامد جهنمی است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضرت می‌خواهند یارانشان حضور در صحنه را انتخاب کنند تا کربلا به عالی‌ترین شکل ظهور کند -همچنان‌که کرد- و لذا بر همان اساس همه‌ی بشریت را دعوت می‌کنند آیا کسی هست که در همین فضا به من کمک کند و همچون حرّ و حبیب، جلوه‌ای از نهضت حسینی شود؟ موفق باشید
1352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد محترم علاقه داشتم نظر شما را در مورد اینکه رنگ چادر خانمها می بایست سفید رنگ باشد که در نشریه خاتون دولت آمده بود بدانم.آیا طرز برخورد علما با این مسأله مطرح شده را صحیح می د انید؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مسلم هیج اشکالی ندارد که رنگ چادر غیر مشکی باشد، با این‌که نشریه‌ی خاتون ضعف‌هایی داشت ولی متاسفانه با آن برخورد سیاسی کردند تا رقیب‌کشی بشود. به نظرم آقای یامین‌پور در وبلاک خود تحلیل خوبی روی موضوع کرد. به جواب شماره‌ی 1208 رجوع فرمایید. موفق باشید
821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی درمطالعه کتاب معاد سئوالاتی برایم مطرح شده که خدمتتان عرضه میدارم: 1-در بحث رجعت کسانی که رجعت میکنند آیا برزخ را طی کرده اند ویااینکه بعداز رجعت طی خواهند کرد؟ 2-درقرآن چنین آمده است که بعداز مردن عده ای تقاضای برگشت به دنیا را دارند که جواب داده نمیشود.در صورتی که در بحث رجعت عده ای از کسانی که رجعت میکنند از افراد شقی که حتما جهنمی خواهندبود میباشند. 3-انسانهایی که رجعت میکنند اگر بدنشان از جنس خاک باشدشبه آکل و ماکول چگونه است؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- در برزخ به‌سر می‌برند که امکان رجعت به دنیا را پیدا می‌کنند و باز با مردن دوباره به برزخ برمی‌می‌گردند و مراحل بعدی برزخ خود را طی می‌کنند. 2- در برزخ چنین نیست که هرکی بخواهد برگردد به دنیا به او چنین امکانی را بدهند، ولی با ظهور حضرت مهدی«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه» به اذن خدا سُعداء محض و اشقیاء محض می‌توانند برگردند و حضرت امام صادق(ع) در این رابطه می‌فرمایند:« إِنَّ الرَّجْعَةَ لَیْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِیَ خَاصَّةٌ لَا یَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضا » رجعت عمومى نیست (که تمام مردگان زنده شده سر از قبر درآورند) بلکه افراد خاصى بدنیا برمیگردند که یا مؤمن خالص و یا مشرک محض باشند.3- در برگشت به دنیا بدنی برای خود می‌سازند و ربطی به شبهه‌ی آکل و مأکول ندارد، مگر مجبورند به زندگی برگردند که قبلاً داشته‌اند؟ موفق باشید
24517
متن پرسش
سلام ببخشید در این شرایط این سوال رو می کنم ولی حقیقاتا ظرفیت پرسیدن این سوال را در شما دیدم. شخصی در مورد پوشیدن لباس سیاه پرسیده بود و شما در پاسخ گفتید «به نظرم بهتر است فقط جهت عزاداری ائمه در روز شهادتشان و برای امام حسین هفته اول محرم کافیست». حال چرا شما چند روزی است که برای از دست دادن فرزندتان لباس مشکی پوشیدید آن هم در هفته کرامت؟ جواب این سوال خیلی برای بنده مهم است. ضمن عذرخواهی مجدد تشکر می کنم پاسخ بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن بود که چرا در تمام طول دو ماه محرم و صفر لباس سیاه به تن می‌کنند، نه آن‌که در موسم عزاداری یعنی دهه‌ی ماه محرم نباید ظاهرِ عزادار به خود گرفت. در مورد رحلت فرزند هم باید طوری عمل کرد که از نظر عرف مشخص باشد که انسان، عزادار رحلت فرزندش می‌باشد ولی نه آن‌که بخواهد همچنان در آن عزاداری متوقف شود. موفق باشید

23916
متن پرسش
سلام: بسم الله الرحمن الرحیم اول: هرچیزی که غیر او جل علا باشد حادث و مخلوق اوست. دوم: اسماء و صفات او غیر او هستند. (توحید صدوق باب نامهای خداوند و فرق آنها با نامهای مخلوقین حدیث شماره ۶) سوم: او نامها را آفرید و خلق نمود تا وسیله ای باشند بین او و مخلوقانش. (قران کریم سوره ی مائده آیه ی ۳۵  توحید صدوق باب نامهای خداوند و فرق آنها با نامهای مخلوقین حدیث شماره ۷) چهارم: ائمه معصومین او را به نامهایش قسم داده اند و از او بواسطه ی نامهایش حاجت طلبیده اند. (در دعاهای روزانه بعد از نماز می خوانیم «اسئلک باسمک العظیم الاعظم ....» امام علی (ع) در دعای کمیل می فرماید: ۱. «و باسمائک اللذی ملئت ارکان کل شیئ» ۲. «اسئلک بحقک و قدسک و اعظم صفاتک و اسمائک ان تعجل اوقاتی من اللیل و....» پنجم: امیرالمومنین در خطبه ی اول نهج می فرمایند: «اول الدین معرفته و... و کمال الاخلاص نفی الصفات عنه کمال اخلاص» این است که صفات او را از او نفی کنیم یعنی او منزه از این صفات است. حال سوال این است که اگر اسماء او غیر اویند و اگر مخلوق اویند و اگر آنها را آفرید تا واسطه باشند بین او و مخلوقاتش و اگر در لسان ائمه می بینیم از او بواسطه ی اسمائش حاجت طلبیده اند و اگر کمال اخلاص این است که او را از صفات منزه دانسته و صفات را از او نفی کنیم پس این اسمها چه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آیه‌ی ۳۵ سوره‌ی مائده چیزی در رابطه با اسماء الهی نیافتم. ۲. اسماء الهی در تعبیرات مختلف به صورت‌های متفاوت مطرح شده. باید از فضای آیه و روایت متوجه شد که به چه معنایی اشاره شده است. آری! همان‌ طوری که شارحین نهج‌البلاغه در آن فرازِ خطبه‌ی اول فرمودند، صفاتی که عارضِ ذات حق باشد را، باید از حضرت حق نفی کرد و گرفتار نگاه معتزلیان نبود که ذات را غیرِ صفات می‌دانند. ولی صفاتی که عین ذات حضرت حق هستند را نباید از حضرت حق نفی نمود. مثل آن‌که گفته می‌شود «هو السمیع»؛ در این‌جا نظر به ذات حضرت حق است به اعتبارِ ظهور حضرت حق به جلوه‌ی سمیع‌بودن. این صفات، مخلوقِ حق نیستند، بلکه همان حق است با آن جلوه‌ی خاص. موفق باشید     

21752
متن پرسش
سلام استاد: استاد اخلاقی هست که خلافی در مطالبش نشنیده ایم، شاگردش به بنده می گفت که بنده کرامات زیادی از ایشون دیدم، یا یکی دیگر از شاگردانش می گفت که من یک مشکل روحی چند ساله داشتم چله گرفته بودم از روحانیت کمک گرفته بودم و مشاوره رفته بودم و حل نمی شد همین که پیش ایشون رفتم حل شد. این سخن مطابق است با آن سخن شما که فرمودید با حضورش حال ما را خوب کند نه اینکه توصیه کند تا خوب شویم، از خبرگان هم شاگرد ایشون هستند. ایشون از شاگردان آیت الله بهجت و آقای سعادت پرور است. و مطالبی را می گوید که به مطالب شما هم نزدیک است و روش ایشون معرفت النفسی است. مثلا همچین مطالبی را می گوید: اگر این عرفان موید انقلاب نشود ما این عرفان را زیر ما له می کنیم. ما فرزندان امام هستیم. امام شرایط را برای ما فراهم کرده است. ما رهبری دیگری نخواهیم داشت ان شا الله و... .شاگردش به بنده گفت ۴۰ روز دم غروب توسل که اهل بیت استاد را معرفی کنند، که شما فرمودید یا این شیوه (توسل) نمی شود کار را تمام شده دانست. نام این بزرگ وار آیت الله غفاری است. ایشون مخالف دارد، البته آیت الله قاضی هم مخالف داشت. البته بنده هنوز از ایشون مطمئن کامل نیستم که خودم را دست ایشون بسپارم، ولی گمان خوبی دارم. حال سوال بنده: ۱. آیا لازم است درباره ایشون تحقیق کنم و حرف مخالفان را گوش کنم ببینیم چه می گویند یا ۲. اینکه سریع شروع کنم و خودم به دستشان بسپارم؟ ۲. آیا لازم است توسل کنم یا لازم نیست؟ لطفا به ۲ سوال واضح جواب دهید. بسیار از شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید عجله کرد و از آن مهم‌تر ما باید سعی کنیم با معارف الهی مسائل اخلاقی خود را جهت دهیم و در آن صورت از استاد اخلاق هم بهتر می‌توانیم استفاده کنیم. چرا با معرفت نفس کار را شروع نکنیم؟! موفق باشید

21683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: عنه (عليه السلام) - حيث كان جالساً على نهر الفرات وبيده قضيب، فضرب به على صفحة الماء وقال: لو شئت لجعلت لكم من الماء نوراً وناراً امام علي (ع) هنگامی که کنار فُرات نشسته بود، در دستش چوبی بود که آن را بر آب می زد، فرمود: «اگر می خواستم، می توانستم برای شما از آب، نور و آتش ایجاد کنم.» موسوعة الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام في الكتاب و السنة و التاريخ (محمد ری شهری) تعليق: لم يفصح الامام (ع) عن مضمون كلامه بل أجراه مجرى الرموز، و ذلك لأن عقول الناس في ذلك الزمان لا تتحمل أكثر من هذا. و في قوله (ع): «لجعلت لكم من الماء نورا و نارا»، دلالة خفية الى ما في الماء من طاقة يمكن أن تولد النور (و هو الكهرباء) و النار (و هو الطاقة الحرارية). و اذا تعمقنا في النظرة وجدنا ان الماء يتركب من عنصرين هما الهيدرجين و الاكسجين، الاول قابل للاحتراق و اعطاء النور، و الثاني يساعد على الاحتراق و يعطي الحرارة. و أبعد من ذلك فان وجود الماء الثقيل 2 في الماء الطبيعي بنسبة 2 الى 000، 10، يجعله أفضل مصدر طبيعي للهيدرجين الثقيل الذي نسمية (الدوتريوم) و نرمز له بالرمز. و هذا النظير هو حجر الاساس في تركيب القنبلة الهيدروجينية، القائمة على اندماج ذرتين من الدوتيريوم لتشكيل الهليوم. علما بأن الطاقة الناتجة عن هذا الاندماج و التي- هي منشأ طاقة الشمس- تفوق آلاف المرات الطاقة الناتجة عن القنبلة الذرية التي تقوم على انشطار اليورانيوم و لأخذ فكرة فان اصطناع غرام من الهليوم نتيجة اندماج الدوتيريوم يعطي طاقة 675 مليون بليون ارغة 200 الف كيلوواط ساعي. كل هذه المعاني الدقيقة و الاسرار العميقة تضمنها قول الامام علي (ع) و علمه، و هو القائل: «بل اندمجت على مكنون علم، لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية في الطّويّ البعيدة» أي كاضطراب حبل الدلو في البئر العميقة. (تصنیف نهج البلاغه،ص782و783) (تصنیف نهج البلاغه ،لبیب بیضون ،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ) استاد! اصلا آیا این حدیث صحیح است؟ چون ظاهرا سند معتبری ندارد. و اینکه منظور حضرت دقیقا چیست؟ آیا منظور از نور همان برق امروزی است؟ مگر نیروی برق نشأت گرفته از تمدن اومانیسم غربی نیست و از لزومات تکنولوژی نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلم آن‌چه بنا بوده به دست مبارک آن حضرت انجام شود غیر از این نوع انرژی است که با سدسازی و از طریق مهندسان انجام می‌گیرد. موفق باشید

20975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من سوال پرسیده بودم که چرا اکثر پیامبران در منطقه خاور میانه ظهور کردند؟ آیا در سایر مناطق و قاره ها پیامبر نبوده؟ یا اگر بوده چرا آنچنان قدر کمند و مشهور نشدند؟ و شما در جواب گفته بودید با مراجعه به سوال 1427 می توانید جواب خود را دریافت کنید ولی من با مراجعه به این بخش جواب خودم را دریافت نکردم اگر ممکن است بیشتر راهنمایی فرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب آن سؤال عرض شد از یک طرف ما نمی‌دانیم 124 هزار پیامبر فقط در خاور میانه بوده باشند. خداوند تنها نام پیامبرانی را در قرآن می‌برد که در آن حوزه، مخاطبان می‌توانند تصدیق کنند و به نحوی قابل تحقیق است. و از طرف دیگر ظاهراً خاورمیانه جهت تحقق تمدن‌های دینی، مرکزیتی داشته است که دین، در این منطقه بهتر می‌توانسته ابعاد خود را به ظهور برساند و به سایر نقاط جهان برسد؛ واللّه اعلم. موفق باشید

20404
متن پرسش
کور ِ مادرزاد نیستم اما مرا با دروغ هم میانه ای نیست. بگذار از ندیدنی هایم بگویم، خوب می دانم دیدنی ها را به اندازه ی کافی برایت گفته َند. یقین دارم تو هم دلت نمی خواهد یک مشت دروغ محض ِ تایید در دامان ِ خیالَت بگذارم و خوشحال باشی که این نسل ِجدید، عجب نسل ِ حرف گوش کُن و سر به راه و همراهی ست. بله ؛ من دل دادم، با همه ی دل و وجود و جانم به میان آمدم. من از بی سران بی خبرم اما سر داشتنشان ، سر به سر ِ وجودم نگذاشتم. مجنون ِ شیرینش شدم. این روزهای ِ طلبکاریم از انقلابم را با بی سری َش ، سرَ کردم. در سرخ ِ انتظار ِ آمدنش، مَلَس ِ هستی و نیستی را با هم مزمزه کردم. گرم ِ تشییع شهدای غواص را چشیده بودم و دلم، داغ ِتنور ِ موعود بود و به یاد ِ آن رویای ِ روشن، در تشییع امروز، خورشید را به دلم وعده دادم! اما رشته ی ِ قصه بافی ام سَر از غصه ی دیگری در آورد! در شلوغ ِ امروز، نه آفتابی بود که گرم ِ مان کند، نه ابری بود که با دل ِباردارش بشارت باران به روح مان بدهد. امروز در این شوره زار، این شُر شُر ِ نمک ها بود که از در و دیوار بر زخم های عفونی غربت مان می چکید! شوخی نبود! ققنوسی را در بازار دوره گردان به طوطی شیرین سخنی فروخته بودند و من در این سیرک ساختگی مقدس، چیزی بیش از یک تماشاچی غریب نبودم! همین دیروز در مشایعت ِ حججی از دریای ِ غواصان به جزیره ی دور افتاده تری تبعید شدم. مشایعت ِ غواصان، صحنه ی بازسازی شده ی یک تاریخ نبود، قاچ ِ نوری از دهه ی شصت بود و همه چیز با همان صفا میان ِ همه مان تقسیم شد و مدتها همین قوت ِنور، ته ِ دل مان را گرفته بود. در مشایعت ِ غواصان بیگانگی ام گم و گور شده بود اما دیروز در آن شلوغ ِنمایش پر سرو صدا، سرو کله ی غربتم دوباره پیدا شد! دیروز را سخت گریستم اما در مصیبت ِ غربت ِ گمشده ی قد کشیده تَرَم که حالا مرا یافته بود و همانجا یقه َم را سخت تر از قبل چسبیده بود! شهیدی از نسل ِ ما، در همان ازدحام، میان ِ دروغ ِ زمان مان بلعیده شد! چه خوب که نیمه کاره آمد، چه خوب که خودش را میان ِ ما دروغگوها گم نکرد. چه خوب که سر َش را از سر دروغگوها جدا کرد. مبادا گمان کنی محض ِ پرسش آمده َم. نه؛ طلبکاری و غربت پرسیدنی نیست؛ چشیدنی ست. خواستم بدانی من امروز تمام ِ تلاشم را می کنم که صدای ِ دردآور ِگام های ِ غریبان ِ آینده را که بعدها به گوشت می رسانند، خبر باشم! گوش کن؛ صدای ِگام های ِغریبانه تَر از ما در راه َست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من این سخن آخرت را که می‌گویی «نداهایی هست که بعداً به گوش خواهد رسید» می‌دانم، یا بگو نمی‌توانم ندانم. ولی بسیار تعجب کردم چگونه کسی که دردی آن‌چنان را احساس می‌کند وقتی با زلال‌ترین درمان در تاریخ خود روبه‌رو می‌شود آن را نمی‌شناسد!! در دورانِ جدایی و بیگانگی با حقیقت، شهید حججی تذکر عبور از این دوران است. این، ادامه‌ی آن حضوری نبود که با آمدن جسد مبارک غوّاصان ما متذکر آن شدیم و گذشته‌ی شیرین و متعالی خود را مزمزه کردیم؛ این ورقِ دیگری از تاریخ به‌صحنه‌آمدنِ ابعاد درونی انقلاب اسلامی است برای آن‌که آینده‌ی ما در گشودگی روشنی‌گاهِ انقلاب اسلامی تیره و تار نماند. چرا در صحنه‌ی حضور شهید حججی به دنبال تاریخی بودی که با ایستادن بر قله‌ی آن باید آینده را به تماشا نشست، نه آن‌که آن قله را منزل‌گاهِ خود بگیری. آری! گذشته‌ی ما قله‌ی بس بزرگی است که باید بر فراز آن ایستاد، اما افقی دیگر در میان است و آن افقی است که شهید حججی مأمور ظهور آن بود. عرایضی در سه نوشته‌ی «شهدا و راه خروج اساسي از مشکلات» و «شهدا و قدم گذاشتن در راه آینده» و «تا مردم در عادت و تقلید از جاهلیت دوران غرق نشوند» در این مورد با کاربران سایت در میان گذاشتم، بد نیست برای چنین احساس حضور تاریخی به آن نوشته‌ها رجوع شود. موفق باشید  

20318
متن پرسش
سلام استاد: «خودِ وجود همواره تحقق خارجی دارد و محال است که موجود نباشد. چون از فرض نبودِ وجود، تناقض لازم می آید؛ چرا که وجود، نقیض عدم است؛ پس محال است وجود معدوم شود» بنده با فلسفه و منطق آشنایی دارم اما اگر می شود جمله بالا را برایم مفصل توضیح دهید چون همواره این سوال در ذهنم است که چرا نمی شود وجود عدم شود؟! یا مدتی بعد عدم شود؟! تناقض هنگامی به وجود می آید که در همان حالی که وجود است عدم باشد که این محال است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی «وجود» برای عین وجود ذاتی باشد، عدم برای آن معنا ندارد، مثل رطوبت که ذاتیِ آب است و خشکی برای آب معنا ندارد و اگر «وجود» عارض چیزی باشد که امکان معدوم‌شدنش هست. موفق باشید

19926
متن پرسش
سلام: در جواب یکی از سوال کنندگان این برداشت را کردم اگر غلط است اصلاح کنید: یک سلسه عللی باعث صدور فعل از انسان می شود، یکی از این علت ها اراده انسان است که تا نباشد فعل انجام نمی شود ولی فقط اراده انسان در صدور فعل از جوارح او نقش ندارد بلکه چیز های دیگری هم هست مانند خواست خدا - شرایط محیط - ترس - وسواس - و... که ارده انسان در کنار همه این ها است و کامل می کند علل را برای صدور فعل از جوارح او، پس نه فقط ارده محض انسانی است که باعث صدور فعل است (لا تفویض) و نه فقط چیزهای دیگری است که باعث صدور فعل انسانی می شود به طوری که بگوییم اراده انسانی اصلا دخیل نیست (لا جبر) بلکه هم ارده هم چیزهای دیگر هست که ارده انسانی کامل کننده علت های دیگر همچنان که خودش یکی از علت هاست در کنار سایر علل؛ و این معنای (بل امر بین امرین) است. 1. این صحبت های بالا درست است؟ 2. یعنی می شود گفت در قتل ظالمانه یک فرد، هم خدا دخیل است هم شرایط هم اراده قاتل؟ خدا چرا؟ 3. اگر این متن بالا درست است پس چرا انسان تماما به کارش معذب می شود؟ انسان اراده اش یکی از علت هاست نه تمام علت اراده باشد. پس انسان باید به اندازه دخالت اراده اش که در کنار سایر علت ها است عذاب شود؟ ممنونم از شما استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید همان‌طور که مرحوم شهید مطهری متذکر می‌شوند اراده‌ی انسان، آخرین حلقه از سلسله عللی است که موجب تحقق فعل می‌شود و لذا تا انسان اراده نکند آن فعل انجام نمی‌گیرد و از این جهت انسان مسئول آن افعال خواهد بود. موفق باشید   

19877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت و با عرض پوزش از اینکه وقت شما را می گیرم: در جلسه شرح کتاب عقل و ادب در قسمت «زعیم در هر زمان» با یک مثال در مورد آیت الله مدرس فرمودید که زعیم از رخصتهایی استفاده می کند که به راه الله دعوت به سوی خدا آسیبی نمی زند. مثال آوردید که مرحوم مدرس از یکی از شاهزادگان قاجار حمایت می کرد. (البته اگر درست بیان کرده باشم) در ضمن بحث داشتیم که زعیم به الله دعوت می کند. در بیرون جلسه خدمتتان عرض شد با توجه به جامعیت الله یا همین یک مقدار تکیه کردن به غیر هم با جامعیت این اسم تناسب دارد. البته مظاهر الله در همه هستی است و کار با اسباب و علل است. البته شاید برای حقیر در نفسم مدرس لاغر اندامی که در مقابل قلدری چون رضا خان می ایستد. دلپذیر تر باشد ولی برای زعیم را یافتن ما باید متد داشته باشیم که بنده بتوانم مدرسی را زعیم در تاریخی بدانم که دعوت به الله می کند و در ضمن هر دو حادثه را یک جا جمع کنم. استاد عزیز نمی دانم منظور خود را خوب بیان کردم یا خیر ولی فکر می کنم برای حقیر یک نکته ابهامی وجود دارد در جمع زعیمی که در تاریخ به الله دعوت می کند با این حادثه که بیان شد. از صبر و حوصله ای که بخرج می دهید سپاسگذارم. دعا گوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه» با دادن 100 شتر به ابوسفیان، شرّ او را دفع کردند و در فتح مکه خانه‌ی او را محل امن قرار دادند، مرحوم مدرس نیز متوجه شدند از طریق قوام السلطنه می‌توان شرّ رضاخان را تا اندازه‌ای دفع کرد و فرموده بود این روبه مکّار می‌تواند با او مقابله کند. و اتفاقاً این عظمت زعیمی مثل مدرس است که می‌تواند از همه‌ی ابزارهایی که خداوند اجازه داده است، در مسیر تحقق امر پروردگار استفاده کند. مثل کاری که حضرت یوسف «علیه‌السلام» انجام دادند و به آن هم‌زندانی خود که شراب‌ریزِ عزیز مصر می‌شد، فرمودند به عزیز بگوید بی‌دلیل او زندانی شده. و علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بر حضرت یوسف «علیه‌السلام» واجب بود که از چنین ابزاری برای رفع حصر خود استفاده نمایند. موفق باشید

19038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: زیارت شهدا هشت سال دفاع مقدس بر شما گوارا باد . استاد سوالات زیر در جمع دوستان مطرح شده است لظف بفرمایید پاسخ آنها را مرقوم بفرمایید 1. آیا فصاحت و بلاغت سوره های مکی بیشتر از سور مدنی است؟ چرا؟ 2. بعضی از بزرگان در مورد شخصیت مرحوم هاشمی بعد از رحلت ایشان جملات عجیب بیان نموده اند با توجه به مواضع مرحوم هاشمی در دوران حیات، آیا این نوع بیانات یک روش و اندیشه در اسلام است؟ البته سرور عزیز التفات دارند ما می خواهیم اندیشه خود را درست کنیم و در آینده این نوع تفکر را بشناسیم. همیشه الطاف خیر دعای شما بما رسیده است. از خدا می خواهم آنچه برکات در ماه رجب وجود دارد از لطف و کرمش شامل شما و ما بگرداند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این امر تخصص ندارم. فدایِ سوره‌های مکی و مدنی با هم بشوم که چقدر زندگی‌سازند 2- بالاخره در عین احترام به آقای هاشمی، نمی‌توان به سیره‌ی ایشان انتقاد نداشت وگرنه سیره‌ی ایشان در مدیریت کشور که فعلاً ما را با این مشکلات روبه‌رو کرده است، نهادینه می‌شود. موفق باشید

16083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را میشه راجع حمایت آقای زیباکلام از رفتار خانم فائزه هاشمی با بهایئان بفرمایید؟ اینکه ایشون به احترام به عقاید هر فرد را اخلاقی و اسلامی میدونن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان سخنان آقای زیباکلام نیستم. ولی مگر جایی برای حمایت می‌ماند؟!! جز این‌که سیاسیون ما برای رأی‌آوردن به بهائیان هم امید بسته باشند زیرا از حمایت جبهه‌ی فکری و فرهنگی انقلاب مأیوس شده‌اند. موفق باشید

14253
متن پرسش
سلام: اینکه یه نفر علاقه شدید به درسی مثل فلسفه پیدا می کنه رو میشه از نظر فلسفی یه کم توضیح دهید. اینکه حرکت جوهری رو به ویدیو پروژکتور تشبیه کنیم رو توضیح میدید. اینکه خداوند همواره نور خود را کامل می کند یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها استعداشان در امور عقلی است و لذا از آن طریق بیشتر تغذیه می‌شوند. خداوند به عنوان کمال مطلق و فیّاض علی‌الاطلاق، فیض خود را در هر مخلوقی که زمینه‌ی گرفتنِ فیض را دارد، متجلی می‌کند و اگر آن مخلوق آمادگی بیشتر داشت آن فیض را کامل می‌گرداند. پس کامل‌شدنِ نور خدا بستگی به «قابل» دارد و نه «فاعل». زیرا که فاعل در مقام خود در کمال مطلق است. موفق باشید

نمایش چاپی