باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس یا روح، همان شخصیت افراد است که میتوانند مطابق فطرتشان که اشارهی دورنی هر کس به خوبیها است عمل کنند و یا میتوانند به آن فطرت یعنی به آن اشارهی درونی پشت نمایند و نگذارند تا آن فطرت از قوه به فعل آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر بر مبنایِ رازقیت خداوند موضوع را بررسی کنیم دیگر رزق یک فرزند با 8 فرزند در خارج متفاوت نیست و حضرت حق قبل از تولد هرکس، رزق او را مقسوم کرده است. لذا اگر رزق 8 فرزند فراهم نبود، آن مادر 8 فرزند نمیاورد 2- بر همان مبنایی که متوجه هستید، اگر رزق مقسوم فرزند از قبل در عالم نبود، آن فرزند خلق نمیشد. پس اقدام به فرزندآوردن به صورتی که خودمان با انواع تشریفات و یا پیرایهها، زندگی را خراب نکنیم ربطی به آن ندارد که فکر کنیم بچهآوردن منجر به از گرسنگیمردنِ آن میشود. این نوع ورود به مسائل که بنده خدمت کاربران مطرح میکنم، مبتنی بر آن است که با عقلِ قرآنی و روایی به موضوعات بنگریم، هرچند که کاربران محترم ممکن است در نگاه میدانی چندان مطلب را تأیید نفرمایند. ولی مواظب باشند در تحقیقات میدانی، تحلیلهای فرهنگ پوزیتیویستی دنیای مدرن حجاب تحقیق آنها نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «حماسهی حسینی» شهید مطهری و کتاب «نفسالمهوم» از مرحوم شیخ عباس خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تأکید بنده بر همراهیِ تفکر با حکما از آن جهت است که آنها عقل ما را در معرض حقایق قرار میدهند و این برای ادامهی راه لازم است. 2- کتاب مذکور را نمیشناسم ولی فکر میکنم با آثار استاد یزدانپناه بتوانید راه را ادامه دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینها بیشتر همان خیالات روزمرّهی فرد است که در شب با آنها روبهرو میشود. بد نیست سری به کتابهای «ادب خیال و عقل و قلب» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت است، بزنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سالک از یک جهت نظر به وجهِ وحدانیِ حضرت حق دارد و از جهت دیگر همان وجهِ وحدانی را با نظر به تجلیات، در عوالم نازله مییابد تا در همهی مراحل،به وَحدانیت حضرت حق إقرار کند 2- یعنی توجه به انوار الهی 3- در تمام این موارد نظر به وجهِ مخلوقیتِ مخلوق است که آن وجه مخلوقیت، اشاره به وجه خالقیت حضرت احد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نمیتوان چنین قاعدهای را به پای خدا گذاشت که حتماً حضرت حق سادات را پرورشی خاص داده باشد. خود خداوند میفرماید بنی آدم را تکریم کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر معتقدید که رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجه» و کسی که کاملترین اطلاعات را نسبت به جریانهای جاری و بهخصوص روندِ دولت دارند؛ آخرین سخنان ایشان که با اعضای مجلس خبرگان داشتند و تحلیلی که جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی نسبت به آن سخنان انجام دادند را، مروری بفرمایید. بنده متن هر دوی آنها را خدمتتان ارسال میکنم:
۱۳۹۷/۰۶/۱۵ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
ما در دورهی حسّاسی قرار داریم؛ الان - آن دورهای که ما داریم می گذرانیم - دورهی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قویتری داریم؛ نه، این دشمن های امروز، همه از روز اوّل انقلاب بودهاند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قویتر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی اینجوری است، هم در رژیم آمریکا اینجوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلیهایشان از امروزیهایشان قویتر و کارکشتهتر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالیکه] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازهای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجرهی طیّبهای که امروز وجود دارد و گسترده [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۸) بنابراین «حسّاس» که می گوییم، از این جهت نیست. و آنها آن روز کارهای تندی هم کردند؛ هواپیمای مسافری ما را زدند، به طبس حمله کردند، یک جنگ هشتساله را بهوسیلهی یک دیوانهی منطقه بر ما تحمیل کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، کارهای زیادی کردند؛ همهی این کارها آنوقت انجام گرفته و الان خیلی از آن کارهایی که آنوقت کردند قابل انجام نیست یعنی قادر نیستند آن کارها را انجام بدهند. پس، از این جهت نمی خواهیم بگوییم [این] دوران خطیرتر از آنوقت است؛ بلکه از این جهت که یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم می گذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح می کند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بینالمللی می شود، با این خصوصیّات طبعاً در دورههای مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا می کند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همینجور بوده است، امروز هم همینجور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بینالمللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت می کنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطهگرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه می روند، سلطهپذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت می کنیم؛ در این چهل سال اینجوری پیش رفتهایم، اینجوری حرکت کردهایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش میآید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.
عرض کردم، در صدر اسلام هم قضیّه همینجور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود میآورده. یک روز خدای متعال می فرماید که «اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صابِرونَ یَغلِبوا مِائَتَین»،(۹) یک روز می فرماید: فَاِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین.(۱۰) یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال می گوید بایستی یکیتان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش میآید که وضع جوری است که خدای متعال می فرماید یکیتان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش میآورد. یک روز، بدر است و حرکت آنچنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا؛(۱۱) اینجوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر می کنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیّت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد.
خب حالا من با این مقدّمه، این را عرض می کنم: امروز جنگ ما کجا است؟ خب گفته می شود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همهجانبهای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی می کنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینهساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده.
در این جنگ دوّم، در این عرصهِی دّوم، شدّت فعّالیّت دشمن و تحرّک دشمن زیاد شده، چند برابر شده؛ ما نباید از این جنگ غفلت کنیم. خبرهای ما، اطّلاعات ما نشان می دهد که - یعنی اینها اطّلاع است، تحلیل نیست - تشکیلاتی به وجود آمده است بهوسیلهی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کردهاند، از سوی قارونهای منطقه هم دارند پشتیبانی مالی می شوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، اصلاً نشستهاند برنامهریزی می کنند و بهطور جدّی دارند کار می کنند. بعضیهایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد می گیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول می دهند این کار را می کنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند. و این مسئله، مسئلهی مهمّی است؛ بسیار مسئلهی حسّاسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاهها - یا احساس بُنبست به مردم بدهد، یا حتّی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد. حالا شما اشاره کردید به مسئلهی سکّه و ارز و کاهش ارزش پول ملّی و بالا رفتن قیمت ارزهای بیگانه؛ بله، این درست است؛ بخش مهمّی از این بهوسیلهی همین تبلیغات دارد اتّفاق میافتد؛ یعنی همین تبلیغات است، همین رسانههایند که دارند زمینهسازی می کنند، شما ناگهان میبینید که یک قیمت، دو برابر شد؛ [یعنی] به فاصلهی کمی ارزش پول ملّی نصف شد، مثلاً توان و قدرت خرید پول ملّی در مدّت کوتاهی نصف شد؛ این رسانهها این کار را دارند انجام می دهند.
البتّه از دشمن توقّعی نیست؛ یعنی جز رذالت از دشمن توقّعی نیست؛ دشمن، دشمن است دیگر. آنچه مهم است این است که ما به این جَو کمک نکنیم؛ من این را می خواهم عرض بکنم؛ آن نقطهی اصلی عرض من همین است. ما به این جو کمک نکنیم؛ ما در آلوده کردن فضای عمومی ذهن مردم تأثیر نگذاریم؛ یعنی ما باید در جهت عکس عمل کنیم. گاهی اوقات توجّه نمی کنیم و این اتّفاق میافتد؛ گاهی اوقات در بیان برخی از مشکلات مبالغه می کنیم، گاهی اوقات در بیان آن انتقادی که نسبت به یک دستگاهی یا به یک شخصی داریم، مبالغه می کنیم. این مبالغه مضر است؛ این مبالغه در آلوده کردن و هرچه بیشتر مضطرب کردنِ افکار عمومی به کار خواهد رفت؛ این کاری است که باید به آن توجّه کرد. و ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. ببینید! بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همهی این دولتهایی که از اوّلِ این مسئولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ کار آمدهاند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشتهام و انتقادها گاهی هم انتقادهای تندی بوده، سختی بوده؛ انجام دادهایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحهی در برخورد با مشکلات دستگاههای مسئول نیستم، لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن، نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمی شود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمهی دروغ از طرف دشمن تا گفته می شود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است؛ نباید اجازه داد که اینجوری بشود؛ ما می توانیم در این زمینه تأثیر بگذاریم. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به قوّهی قضائیّه، بدبینی به نهادهای انقلابی و بنیادهای انقلابی، بدبینی به اینها.
بله، انتقاد اشکالی ندارد، بلکه لازم است؛ انتقاد برای اصلاح لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست؛ وقتی شما انتقاد می کنید یک عمل دوستانه است؛ همین«اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن»،(۱۲) [یعنی] آنچه را در طرف مقابل وجود دارد که عیب در او است و مورد انتقاد شما است، شما آن را درمیآورید، به او می گویید، این بسیار کار خوبی است؛ انتقاد باید انجام بگیرد. گاهی اوقات انتقاد بایستی عمومی هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد بایستی درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم باید عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنوندهی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، اینجوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه می کنیم در کیفیّت انتقاد کردن و اینجوری کار می کنیم. این دستگاههایی هم که مورد انتقاد قرار می گیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. بنده چند روز پیش از این در یک جلسهای که با آقایان داشتیم،(۱۳) به آقایان دولتیها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ اینجور نباشد که ما همهی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همینجور، قوّهی قضائیّه همینجور، دستگاههای گوناگون همینجور؛ همهمان اینجور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم،(۱۴) این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همهجا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر می کنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب می شود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند «آقا! همه چیز از دست رفت»؛ این[طور] نباید باشد. کارهای خوب هست، کارهای بد هم هست؛ همه را باید انسان ببیند و بگوید. آن آیهی شریفه [می گوید]: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَولًا سَدیدًا * یُصلِح لَکُم اَعمالَکُم وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم،(۱۵) اگر چنانچه بخواهیم قول سدید داشته باشیم - قول سدید یعنی قول با پشتوانه - باید اینجوری حرکت بکنیم، اینجوری باید عمل بکنیم. لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت،(۱۶) این دو نکتهی مهم [در این آیه] این است که قرآن نهیب می زند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند [که از] این دو چیز یکیشان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» - که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها - هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.
خب، اینکه عرض می کنم و می گویم انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده بهعنوان رجزخوانی نمی گویم؛ من این را از روی اطّلاع عرض می کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله، حرف ضدّ انقلابی از دهان خارج می شود، مطالبی گفته می شود امّا آنچه در واقع قضیّه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می کند؛ حالا این حرکت ممکن است به آن سرعت و شتابی که مورد نیاز است نباشد، امّا هست، این حرکت وجود دارد. کشور در حال پیشرفت است؛ ما در زمینههای گوناگون پیشرفت داریم: در زمینهی علمی پیشرفت داریم، در زمینهی صنعتی پیشرفت داریم، در زمینهی عزّت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینهی رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینههای معنوی پیشرفت داریم. بنده حالا یک نمونهای را بعداً در آخر صحبتم عرض خواهم کرد. از این نمونهها یکی دو تا نیست؛ ما پیشرفت داریم. اینهمه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتُ الفِتَن»(۱۷) در این فضای مجازی و در ماهوارهها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همهی اینها است، درعینحال شما ببینید راهپیمایی اربعین چهجوری است، اعتکاف چهجوری است، نمازجماعتهای دانشگاهها چهجوری است. اینها خیلی مهم است؛ چرا ما اینها را نباید ببینیم؟ اینها نشاندهندهی این است که حتّی معنویّت که سختترین [بخش] است - آن بخش معنویِ فرهنگ - دارد پیشرفت می کند. جلسات ماه رمضان را شما ملاحظه کنید؛ بنده بخصوص در ماه رمضانها و همچنین محرّم و صفر از این معنا استفسار می کنم(۱۸) و از کسانی سؤال می کنم که بروند تحقیق کنند، کار کنند و ببینند نسبتِ جلساتِ امسالِ ماه رمضان به سال گذشته چیست؛ می روند گزارش میآورند؛ انسان واقعاً حیرت می کند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.
یک نکتهی مهم، انسجام مردم و دستگاههای مدیریّتی کشور است. مردم بایستی با دستگاههای مدیریّتی کشور - چه دستگاه قضائی، چه قوّهی مجریّه، چه بقیّهِی دستگاهها - ارتباط پیدا کنند؛ انسجام. البتّه بخش مهمّی از این اعتمادسازی به عهدهِی خود دستگاهها است؛ یعنی خود دولت، خود قوّهی قضائیّه، خود دستگاههای دیگر بایستی رفتارشان، عملشان جوری باشد که جلب اعتماد بکند؛ این بخش به عهدهی آنها است، امّا بخشی هم به عهدهی من و شما است، بخشی هم به عهدهی کسانی است که مخاطب دارند؛ کسانی که بلندگو دارند که بایستی در این بلندگوهای رسمی و غیررسمی، حرفهایی زده بشود. هیچ دولتی هم بدون کمک و پشتیبانیِ مردم قادر به کار نیست، نه دولتِ ما و نه هیچ دولتی در دنیا. ما نباید کاری کنیم که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به دستگاههای دولتی و دستگاههای اجرائی کشور - چه در بخش قضائی، چه در بخش قوّهی مجریّه و بقیّهی بخشها [مانند] نیروهای مسلّح - سلب بشود. علاجِ مشکلات این نیست که ما پشت دولت را خالی کنیم؛ علاج مشکلات این نیست که ما تبرّی کنیم از آنچه دستگاههای مسئول انجام می دهند؛ نخیر، علاج این است که ما انتقاد کنیم، حرفمان را بزنیم، کمک کنیم، کمک فکری بکنیم و کمک عملی بکنیم؛ علاج این است.
البتّه مسئولین دولتی - که امروز خوشبختانه [از] آقایان رؤسا هم اینجا حضور دارند - باید از نظرات مردم استفاده کنند، از نظرات خبرگان استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا گفته شد، این فهرست طولانیای که خوانده شد، برخی از موادّ این فهرست بسیار مهم است؛ مسئلهی ارزش پول ملّی خیلی مهم است. واقعاً گروههایی را بگذارند که بنشینند درست فکر کنند؛ نه فقط گروههای دولتی، [بلکه] گروههایی خارج از دولت؛ اقتصاددانها هستند، متخصّصینِ مسائلِ پولی در کشور هستند؛ ادّعا می کنند، به ما هم می نویسند، به ما هم می گویند، گاهی در روزنامهها هم می نویسند و می گویند که اینها همه علاج دارد، راه دارد و راهش را بلدیم؛ خیلی خب، اینها را بخواهید، با آنها صحبت بکنید، راهش را پیدا کنید و این مشکل را برطرف [کنید]. یا مثلاً آن مسئلهای که ما به آقایان دولتیها عرض کردیم که نقدینگیِ کشور را هدایت کنند به سمت کارهای سازندگی و به سمت تولید، این کارگروه لازم دارد و کسانی باید بنشینند [فکر کنند]؛ این کار، تحرّک لازم دارد. این کارها را باید بکنند؛ اینها وظیفهی دولتیها است که باید انجام بدهند. ما بایستی دولتیها را به این سمت هدایت کنیم و کمک کنیم، و کاری بکنیم که مردم به آن تلاشی که آنها می کنند خوشبین باشند؛ ببینند بله، دارد تلاش انجام می گیرد. این است که آن مشکلِ گرهِ فکری افکار عمومی را باز می کند؛ بعضیها نگران مشکلاتی در افکار عمومی هستند که نگرانی هم بهجا است، بیجا نیست؛ آن چیزی که این را حل می کند، همین است که ما بتوانیم رابطهی صحیح و سالمی بین افکار عمومی مردم و بین دستگاههای مسئول به وجود بیاوریم؛ نه بهمعنای خوشبینی مطلق.
حالا به بنده گاهی می گویند شما چرا به دولت تشر نمی زنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانهها بعضی جلسات ما منعکس می شود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف - نظامی، غیرنظامی، دولتی، قضائی و غیره - خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان می خواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایدهی این تشر چیست؟ فایدهی این تشر این است که دلِ شما خنک می شود، همین! یعنی بیش از این فایدهای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید. دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنانکه ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راه اصلاح نیست. اینکه آقای جنّتی فرمودند کار جهادی، کاملاً حرف درستی است؛ کار جهادی باید انجام بگیرد، امّا بهوسیلهی چهکسی؟ بهوسیلهی خود مسئولین؛ در مجاری قانونی باید این کار انجام بگیرد. بله، یک موردی ممکن است باشد که [به] مسئول دستگاه دولتی، قانون جواب ندهد، احتیاج باشد یک کار برخلاف قانون انجام بدهد، احتیاج باشد از ما اجازه بگیرد که ما حتماً همراهی و کمک خواهیم کرد؛ این مشکلی ندارد - مثل کاری که رئیس محترم قوّهی قضائیّه کردند- (۱۹) امّا کار را باید خود مسئولین مربوطه انجام بدهند. کار موازی در کنار دستگاه دولتی کار موفّقی نیست؛ این تجربهی قطعی این حقیر است در طول این سالها. بله، بایست کار را جهادی انجام داد، منتها جهادی را چهکسی انجام بدهد؟ مسئولین مربوطه بایستی این را انجام بدهند؛ این هم این مطلب.
عرض کردم که دشمن تحرّکی می کند و ما قطعاً دشمن را در این مرحله و در همهی مراحل بعدی به توفیق الهی شکست می دهیم. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلًا. (۲۰) اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقبنشینی است؛ البتّه وقتی شما می جنگید، وقتیکه شما مبارزه می کنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتیکه داریم حرکت می کنیم، داریم کار می کنیم، حتماً دشمن شکست میخورد. ما بحمدالله در طول زمان هم این را دیدهایم. عرض کردم، حتّی در زمینههای معنوی.
حالا من یک نمونهای را [بگویم]. یک کتابی (۲۱) تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دههی ۷۰، مینشینند برای اینکه در جشن عروسیشان گناه انجام نگیرد، نذر می کنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل می شوند، سه روز روزه می گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) می شود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را می لرزاند؛ به این دختر - به خانمش- می گوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی لرزانَد! و آن خانم می گوید که من مانع رفتن تو نمی شوم، من نمی خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی شود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو - زن و شوهری که عرض کردم - هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد می رود شهید می شود؛ جزو شهدای گرانقدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. وضعیّت اینجوری است.
ما داریم پیش می رویم. ما در مادّه و معنا پیش می رویم؛ ما به توفیق الهی در مادّه و معنا استکبار را شکست می دهیم و آنها را به زانو درمیآوریم و نشان می دهیم که اسلام، اگر چنانچه طرفدارانی داشته باشد که آماده باشند برای مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطهی دنیا پیروز خواهد شد و این الگو خواهد شد برای همهی مسلمانها.
پروردگارا! آنچه گفتیم، آنچه می کنیم، آنچه کردیم و آنچه شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده؛ به آنچه گفتیم و می خواهیم بکنیم برکت عنایت بفرما؛ ما را در راه اسلام زنده بدار و در راه اسلام بمیران.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
«ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. من به همه دولتها انتقاد داشته و انتقاد کردهام. من اهل مسامحه در برخورد با اشکالات دستگاهها نیستم لکن نوع انتقاد کردن باید جوری نباشد که ]براثر آن[ مردم دچار بیماری بدبینی شوند. این بدبینی را دیگر نمیشود درست کرد جوری نباشد که ]بر اثر تبلیغات دشمن و سخنان ما[ به وضعی دربیایند که هر چه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، برای مردم قابل باور نباشد ]در حالی که[ یک کلمه دروغ از طرف دشمن قابل باور باشد. این چیز خیلی خطرناکی است. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به
قوه قضائیه، بدبینی به نهادهای انقلابی... بله انتقاد اشکالی ندارد... گاهی انتقاد باید عمومی هم باشد نه اینکه همیشه در گوشی باشد اما اینکه ما به نحوی انتقاد کنیم که مخاطب بند دلش پاره شود و بگوید دیگر همه چیز از دست رفت، اینجوری نباید انتقاد بکنیم... اینجوری نباشد که ما فقط کارهای منفی را ببینیم. دولت هم کارهای مثبت دارد و هم مشکلاتی دارد، مجلس همین جور، قوه قضائیه همین جور، دستگاههای گوناگون همین جور.»
اگر مجموعه فرمایشات حکیمانه و پر نکته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دو روز پیش با خبرگان را مرور کنیم، بیتردید آنچه ذکر شد یکی از فرازهای راهبردی آن میباشد و به عبارتی نسخه درمان یکی از بیماریهای مهم امروز جامعهماست. «ویروس بدبینی» به یک خطر اشاره میکند که اگر در وقت خود علاج نشده و راه اثرگذاری آن مسدود نگردد، از پا درآمدن موجودی که- هر چند بسیار توانمند هم باشد- به آن مبتلا شده، حتمی خواهد بود. در این خصوص نکتههایی وجود دارد:
1- «بدبینی» یک فعالیت ذهنی است که ارتباط مستقیمی با ورودیهای ذهن دارد. ذهن آدمی ورودیها را از طرق مختلف میگیرد و سپس به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد و در نتیجه بعضی از ورودیها را قبول و بعضی را رد میکند. آنچه در ذهن بعنوان «ورودی قبول» باقی میماند، تبدیل به «باوری» میشود که فرد براساس آن حکم صادر کرده و رفتار فعالانه یا منفعلانه خود را براساس آن شکل میدهد. خود این موضوع تبدیل به پایهای میشود تا موارد بعدی ورودی ذهن براساس آن مورد «قضاوت سریع» فرد قرار گیرد. یعنی ذهن برخلاف مورد اول که به نوعی با وسواس درباره ورودیها به تجزیه و تحلیل دست میزند، در موارد بعد با سرعت بسیار بیشتر و در واقع بدون تأمل کافی به «نظر» و «حکم» میرسد. در این شرایط، ذهن در واقع راه ورود را بر پارهای از اطلاعات و آگاهیها میبندد و متقابلاً بدون محابا به پارهای دیگر از اطلاعات و آگاهیها و حتی «ضد آگاهیها»- آگاهیهای کاذب- اجازه جولان میدهد. اگر فردی یا جامعهای به این مرتبه برسد در واقع از عنصر «تفکر» جدا شده و در یک فرایند احساسی رفتاری منفعلانه پیدا میکند.
ذهن در ابتدا ورودیها را دستهبندی میکند. پارهای از ورودیها از یک منبع یا منابع بالنسبه قابل اعتمادتر وارد ذهن میشوند و پارهای از ورودیها مربوط به منبع یا منابع بالنسبه غیرقابل اعتمادتر هستند. در اینجا ذهن بطور نسبتاً کامل تحت تأثیر ورودیهای دسته اول قرار گرفته و در اکثر مواقع در برابر ورودیهای دسته دوم مقاومت میکند. اما گاهی این فرایند دچار بحران و آشفتگی میشود و متقابلاً ذهن و کارکرد آن را مختل میگرداند. گاهی منبع یا منابع دسته اول کم و بیش همان آگاهیها و یا ضدآگاهیهای دسته دوم را وارد ذهن میکنند و در واقع مستقیم یا غیرمستقیم به مدد منبع یا منابع غیرقابل اعتماد میآیند و مقاومت ذهن را در برابر منابع غیر قابل اعتماد و نیز ورودیهای آنان میشکنند. در اینجا و از این پس دیگر، ذهن تقسیم ورودیها و منابع به ورودیها و منابع قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد را کنار میگذارد و هر ورودی را «تلقی به قبول» میکند. این فرایند به اینجا هم ختم نمیشود.ذهن به مرور و زمانی که عادت به اعتماد به منابع غیرقابل اعتماد کرد، در ادامه نسبت به ورودیهای تصحیحی منبع یا منابع دسته اول مقاومت کرده و یک سره به ظرف پذیرش منابع و ورودیهای دسته دوم تبدیل میشود. خداوند بر درجات عالی حضرت امام خمینی(ره) بیفزاید که در مواردی- از جمله در مواجهه با مواضع مخرب آقای منتظری در سالهای پایانی قائم مقامی رهبری- بشدت موضع میگرفتند و میفرمودند: بعضی از این حرفهایی که از حنجره اینها بیرون میآید، همان حرفهای منافقین است و البته بسیار «مخربتر از آن» و در جایی دیگر فرمودهاند «کاریتر از آن».
2- امروز جامعه، بطور کاملاً سیستماتیک و موذیانه در معرض «بدبینی مفرط» و «یأس نسبت به نظام اسلامی» است در این میان آنچه این توطئه سیستماتیک که بدون شک دست سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و... پشت آن است را مجال موفقیت میدهد، «زیرپایی داده شدن» توسط اشخاص و جریاناتی در داخل است که بدون شک باید آنان را به دو دسته «مرتبط» و «غیر مرتبط دلسوز» تقسیم کرد. وقتی درست در گرماگرم این منازعه شاهد نامهپراکنی یک عنصر فتنهگر علیه مهمترین عنصر قوام بخش جمهوری اسلامی و تبدیل آن به تیتر اول رادیو فردا، VOA، یورو نیوز، دویچهوله، العربیه، رادیو آزادی و... هستیم، میتوانیم با قاطعیت به این رابطه حکم کنیم. وقتی نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی در کنار زیر سؤال بردن توانمندیهای دفاعی و مدافعان امنیتی- نظامی کشور، از لزوم کنار گذاشتن سوءظن نظام نسبت به آمریکا سخن میگویند میتوانیم به این رابطه حکم کنیم. اما همه حرف این نیست، بدون تردید در این میان بعضی دیگر نیز در این ماجرا- بدبینی نسبت به ارکان نظام- نقش دارند بدون اینکه رابطهای بین آنان و اقداماتشان با سرویسها و دولتهای دشمن وجود داشته باشد و بدون آنکه اساساً چنین سوء ظنی به آنان و حتی درباره دلسوزیشان تردیدی روا باشد. از قضا با مراجعه به متن سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که در دیدار دو روز پیش اعضای مجلس خبرگان بیان شد، درمییابیم که روی سخن ایشان در بخشی از بیاناتشان با برخی از منتقدین دلسوزی است که گاهی جای انتقاد و نوع انتقادشان به بدبین شدن مردم به نظام و توسعه هجوم «ویروس بدبینی» میانجامد و اگر این نباشد به میزان زیادی خط القایی دشمن ناکام شده و جلوی حرکت ویروس و غلبه بر گلبولهای مدافع سد میگردد.
3- تلاش دشمن برای «بدبینسازی مفرط مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی»، همه ارکان نظام و اجزاء موثرتر آن را شامل میشود که در سخنان رهبری هم به آنها اشاره شد ولی از آن جا که در این معرکه، دشمن روی ناکارآمد نشان دادن نظام در «حل مسایل اقتصادی جامعه» متمرکز شده است، بدون تردید «بدبینی نسبت به دولت جمهوری اسلامی» در اولویت دشمن میباشد و از این روست که تمرکز رهبری هم در مقابله با توطئه دشمن و سدکردن حرکت ویروس بدبینی، روی دولت بیشتر از سایر نهادها است.
دولت یک کل است که علاوه بر رئیسجمهور، معاونین، وزرا و معاونین وزرا، طیف وسیعی شامل دهها هزار نفر مدیران میانی که نقش آنان به هیچوجه کمتر از مسئولین اجرایی دسته اول نیست و شاید بیشتر هم باشد را دربر میگیرد و بدون کمترین تردید اکثر آنان و اکثر مسئولین دسته اول از خدومترین عناصر جامعه به حساب میآیند. با یک نگاه منصفانه اکثریت اعضای کابینه از مسئولان دلسوز و افراد و شخصیتهای خدمتگزار ملت و نظام هستند در عین حال این قلم به خاطر پرهیز از سوءتفاهم از ذکر نام آنان خودداری میکند آنان در بخشهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی کشور مشغول فعالیت میباشند.
در این میان منتقدین دولت به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته جناحها و افرادی هستندکه با هدف کاملا سیاسی و قدرتطلبانه به دولت و اجزاء آن میتازند و در حین تاختن، هیچ نقطه روشنی را در دولت نمیبینند. حزب کارگزاران، باز تولیدشدههای حزب مشارکت و نیز سازمان مجاهدین انقلاب که دارای ابزارهای فراوان رسانهای و فضای مجازی و انواعی از تریبونها و جایگاههای دیگر میباشند، در این دسته قرار میگیرند. آنان که تا دیروز مدعی پیروز شدن در انتخاباتهای ریاستجمهوری 92 و 96 و پیروزی در انتخابات اخیر مجلس بودند با این برداشت که مردم این دولت و مجلس را ناکارآمد دانسته و از آن رویگردان شدهاند، به نفی افراطگونه همه اجزاء دولت و همه کارکردهای آن - حتی اعتراض به وزارتخارجه که تا پیش از این، آن را قله افتخار خود و دولت معرفی میکردند- روی آوردهاند اما دسته دوم، منتقد ضعفها و بعضی سوءمدیریتهای دولت هستند و از اول به این دولت رویکرد انتقادی داشتهاند. اکثر آنان و انتقاداتشان در اکثر موارد، نشانهای از سودای قدرت مشاهده نمیشود اما در عین حال این دسته نیز در پارهای از موارد بهگونهای برخورد میکنند که گویی تمام دولت را نقد میکنند و در برخی از موارد ناخواسته به بدبینی مطلق نسبت به دولت دامن زده میشود.
جامعه ما- بر اساس تجربه 200 ساله خود- به غرب بدبین است و آن را دشمن خود میداند و بر این اساس در برابر قضاوتهای سیاسی و تبلیغات زهرآگین آنان مقاومت میکند. اما زمانی که همان داعیهها را از درون جامعه خود میشنود، سرگردان شده و در نهایت تحت تاثیر تبلیغات دشمنان خود قرار میگیرد. پس در این میان افراد و دستههای سیاسی هرچه به نظام مقدس جمهوری اسلامی نزدیکترند باید نسبت به این موضوع حساس توجه بیشتری نشان دهند باید این نکته که همین دولت هم علیرغم اشکالاتی که دارد میتواند برای اداره کشور کاملا کارآمد باشد، مدنظر و عمل قرار گیرد. سعداللّه زارعی
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یافتِ وجود یک یافتِ بدیهی است. اشکال هیوم آن بود که به جای پایداری در این امر بدیهی، اصالت را به صِرفِ تجربه داد و خواست وجود را تجربه کند، در حالیکه در هر تجربهای، وجود به عنوان امری استعلایی در صحنه است. این مثل آن است که کسی بخواهد در جنگل به دنبال درخت بگردد و درختها را فقط به عنوان جنگل قبول داشته باشد و نه به عنوان درخت، عملاً چنین فردی نمیداند به دنبال چه میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در تعالی ابعاد عقلی و قلبی خود، انسان میشود و خودِ جناب ابنعربی نیز در بسیاری موارد عقل ما را مخاطب قرار میدهد و به راحتی مشخص است که مکتب عقلی ابنسینا را میشناسد و میفهمد. آری! هنر ما این است که بین اشاراتِ عقلی و قلبی، خلط نکنیم، نه اینکه یکی را به حاشیه برانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا از نظر عقلی جز این است که حضرت حق در بستر سنتهای خود عمل میکند. حال یا سنتی را جاری میفرماید که منوط به اسباب و وسایل است و یا سنتی را جاری میکند که ماوراء اسباب و وسایل است و ما این را در امور فردی خود نیز میتوانیم تجربه کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفی اصلِ علیّت بهجز برای خداوند که عین وجود و عین علت است، برای موجود دیگر معنا نمیدهد. میماند که جهان الکترونها و جهان میکروسکوپی آنچنان مشهود نیست که بتوانیم علت عکسالعملهای آن موجودات را به راحتی بیابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال زمینهی توبه در آنهایی که توفیق توبه دارند از اول هست و آنچنان مثل شمر غرق گناه نشدهاند که توفیق توبه نیابند 2- مرحوم آیت اللّه کمرهای در کتاب ارزشمند «عنصر شجاعت» ابعاد ارزشمندی از شخصیت حرّ را مطرح میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: صدق رؤیا در إزاء محتوایی است که در آن رؤیا هست. اگر رؤیا شیطانی باشد بیشتر، إلقاءِ کبر در میان است. ولی اگر إلقاء بندگی باشد إنشاءاللّه آن رؤیا صادق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع مذاکره با آمریکا خیلی قبلتر مطرح شد حتی آقای مهاجرانی در ستونی از روزنامهی اطلاعات بحث را به صورت جدی مطرح کرد و مقام معظم رهبری هم به صورت جدّی وارد بحث شدند مبنی بر اینکه ما در این مذاکره چهچیزی میدهیم و چهچیزی میگیریم. آری! بحث مذاکره در موضوع هستهای با آمریکا را آقای صالحی مطرح کردند ولی در گردونهی کمیسیون امنیت ملی. و این غیر از آن چیزی بود که دولت آقای روحانی از رهبری تقاضا کرد که میخواست وزارت امور خارجه کار را به عهده بگیرد و رهبر معظم انقلاب این قسمت از توافق را به عنوان یک کار اشتباه مطرح کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر به سوی خداوند در قیامت در إزاء توجهی است که انسان در زندگیِ دنیایی خود به سوی حضرت حق داشته است، حال اگر کسی در دنیا افقی ماوراء زندگیِ دنیایی برای خود شکل نداده باشد بعد از مرگ در همان بیخدایی و بدون اُنس با خدا میماند که صورتِ آن آتش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحبنظر نیستم. ولی همین اندازه میدانم که امروزه میتوانیم از طریق این هنر، حرفهای مهمی را به مخاطب منتقل کنیم. مهم، دغدغههای هنرمند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحقق معلول بر اساس حضور علت است، حال یا آن علت، طبیعی است و یا علتی است فوق طبیعی. مثل اینکه بدن انسان یا از طریق متابولیسمِ داخلی و یا آتشِ بیرونی گرم میشود یا از طریق غضب. بنابراین همیشه حضور معلول تنها از طریق علت طبیعی محقق نمیشود لذا در آخر آن سوال عرض شد «با اینهمه نباید از نقش معنویت و تقوا در تحقق امور غافل بود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیشنهاد خوبی میتواند باشد و موجب نوعی فرهنگسازیِ نرم میشود و شاید تجربهای باشد برای کارهای فرهنگی آینده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» تحت عنوان «من کو؟» و قسمت اول کتاب «چه نیازی به نبی» را بتوان با دانشآموزان ابتدایی در میان گذاشت 2- به نظر میآید این بهتر باشد که بگوییم: فرشتگان در طول ارادهی الهی، علل حقیقی به حساب میایند و بسترهای مادی، علل مُعدّه هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل مردم آن است که متوجهی جایگاه تاریخی پایدار انقلاب اسلامی نیستند نمیدانند که نباید برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب کرد. تفاوت انقلاب اسلامی و رهبر حکیم آن، با آل سعود در همین است که آل سعود با فرقهای عملکردن و گرفتارِ اکنونزدگیشدن کاری کرده است که به قول صاحبنظران اگر یک هفته آمریکا دستش را از پشت آنها بردارد، آنها سقوط خواهند کرد. آری! رهبری مدیریتهای کلان خود را إعمال میکنند ولی بنا دارند دولتمردان خودشان راهی را که گشودهاند، طی کنند و مردم نیز به درجهای از خودآگاهی برسند تا ببینند کدام جریان فکری برای ادامهی انقلاب قابل اعتماد است. در هر حال باید مردم متوجه شوند انقلاب اسلامی کار بزرگی را به میان آورده است و رهبری هرگز از این بادها نخواهند لرزید و یا هول نمیشوند که بخواهند اقداماتی عاجل انجام دهند. موفق باشید
بد نیست به مقالهای که در همین رابطه، سایت خبری «مشرق» در امروز یعنی 15 شهریور نوشته است؛ نظر کنید که میفرمایند:
توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است.
به گزارش مشرق، یکی از سؤالاتی که امروزه ذهن برخی افراد را درگیر خود کرده این است که چرا رهبرانقلاب رفتاری مانند امیرالمومنین (ع) با ابن هرمه محتکر بازار اهواز ندارند؟
این سوال دو بخش دارد؛
بخش اول مربوط به استناد به یک نقل تاریخی است و بخش دوم نتیجه ای که ازین نقل تاریخی گرفته می شود.
یکم. اشکال فاحش علمی
درباره استناد به این نقل تاریخی و مواردی شبیه بدین یک اشتباه فاحش وجود دارد. در استناد به سیره اهل بیت ابتدا باید اصول و منطق ثابت بر رفتار معصوم را کشف کرد. در برخورد بخشی و سطحی با سیره نمی توان حکم کلی دریافت کرد. مثل اینکه در کنار رفتار قاطع حضرت با ابن هرمه، نفر دیگری پیدا شود و مماشات حضرت با شریح قاضی را ملاک تسامح با مفسدین قرار دهد.
ماجرای یک قاطعیت
از همین منظر اجتهادی، برخی معتقدند سبک رفتار امیرالمومنین با فساد را باید متناسب با جامعه ای دید که فساد در آن فراگیر است. لذا او برای مردم در همان ابتدا خط و نشان می کشد که از کابین همسرانتان هم حرام را بیرون می کشم. خواص ولو خواص معنوی جامعه هم به خطا افتاده اند و سهم از بیت المال می طلبند. جامعه پر از فساد و در معرض رشد جدی و فراگیری فساد است. رفتارهای حضرت مقابله با این مرض اجتماعی است.
داستان اوشین و سلمان رشدی و ....
همین تحلیل امروز هم وارد است، مثل اینکه رفتارهای خاص امام و رهبری را فهرست کنیم و بخواهیم قاعده ثابت دربیاوریم. مثلا اگر رهبری نامه می نویسد و درباره پرونده فلان معاون متخلف مدرسه تاکید ویژه می کند، آیا می توان یک قاعده برای همه موارد مشابه دانست که رهبری باید ورود کنند؟ خیر. رهبری احساس کردند به این مسائل کم توجهی شده است انگاه مستقیما ورود کردند. طبیعی است که باقی موارد مسیر طبیعی خودش را طی می کند. یا مثلا اگر امام خمینی درباره مصاحبه یک زن که الگوی خود را اوشین معرفی می کند آن موضع گیری شدیدالحن را اتخاذ می کند آیا می توانیم یک قاعده رفتاری بسازیم که همه جا باید همین تکرار شود؟ حکم امام درباره سلمان رشدی نیز از همین دست است.
اجتهاد فراتر از سیره
سیره اهل بیت یا داستانهای پراکنده ای که از شرح حال آنها می شنویم اگر با دقت های فقاهتی و حتا فلسفی و اجتهادی همراه نباشد ما را به خطا خواهد انداخت. مثل اینکه برخی می گویند چون در سیره امیرالمومنین موضوع تاکید بر حجاب پیدا نکردیم پس امروز هم حجاب نداریم. به این افراد بگوئید پس بستن کمبرند ایمنی را از کجا آوردید احتمالا سکوت کنند. چون قاعدتا برای کمربند ایمنی هم در سیره چیزی پیدا نمی کنند.
دوم. و اما پرسش اصلی؛
چرا رهبری در مسئله فساد اقتصادی شخصا ورود نمی کنند؟
اولین نکته برمی گردد به نحوه شناخت متفاوت ما و رهبری از سطح فساد. رهبری را به عنوان یک کارشناس مطلع در نظر بگیرید بعد بررسی کنید که چه میزان تحلیل ما از اوضاع شبیه رهبری انقلاب است.
برداشت متفاوت ما و آقا
این سوال مستلزم یک فرض غلط است که فساد دامنگیر و سیستمی است. رهبری چنین تحلیلی را از سطح فساد ندارند و بارها به صراحت گفتند که فساد در جامعه آنطور که بیان می شود گسترده نیست و اتفاقا کم است.
سبک هدایت رهبری
اما مساله مهمتری وجود دارد و آن سبک هدایت جامعه است. به چند دلیل نیازی نیست رهبری فراتر از نهادهای قانونی کشور به ماجرای فساد ورود کنند. چه بسا آسیب این ورود شخصی بیشتر باشد.
یکم. محکمات ذهنی رهبری
یکم. رفتار رهبری را باید با توجه به محکمات ذهنی ایشان تحلیل کرد. در دستگاه فکری رهبری، تثبیت سیستم نهادهای جمهوری اسلامی بر مبنای مردم سالاری، اولویت اول است. برهمین مبنا در هر شرایطی اول به تثبیت سیستم و نهادها توجه کرده اند و بعد کارکردشان. نمونه واضحش سال ۸۸ است که تحت هیچ توجیهی حاضر نشدند خارج از نهادهای قانونی عمل کنند. همین روزها نیز برخلاف برخی، تاکید دارند باید با همین دولت از مشکلات خارج شد. ورود مستقیم رهبری یعنی بهم زدن این ساختار منظم که قرارست در طوفان حوادث تثبیت شود.
دوم. مبارزه فراگیر
فارغ از اینکه حجم فساد کم یا زیادست، نیاز مردم اینست که احساس کنند مبارزه با فساد "فراگیر" است. این تصویر که همه نشسته اند و رهبری به تنهایی ضدفساد است، خودش یک فساد بزرگترست. این تصویر یعنی بغیر رهبری هیچ کس اراده مبارزه با فساد ندارد. واقعا چنین است؟
بنابراین رهبر باید تلاش کند دستگاه های کشور به این مقوله اهتمام کنند. لذا بهترست رئیس قوه قضاییه برای مقابله جدی تر با فساد نامه دهند و ایشان تایید کنند. یا دائم به دولت در این مقولات تذکر می دهند. به دستگاه قضائی می گویند مدل تبلیغاتی و اطلاع رسانی تان باید هنرمندانه باشد تا جامعه احساس مبارزه فراگیر داشته باشد.
سوم. فساد یا احساس بن بست
آنچه از فسادهای رایج مهمتر است چیست؟ فساد که همیشه وجود داشته است. مهم اینست که جامعه احساس می کند با این حجم فساد، با ابزارهای قانونی و ساختار موجود نمی توان کشور را اداره کرد. این فساد از هر فسادی مهمترست چون به ناامیدی مطلق می انجامد. براین اساس رهبری تلاش می کند نشان دهد مبارزه با فساد در همین ساختار که برآمده از تصمیم خود مردم می باشد قابل کنترل است.
توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در بنیادِ شیعیان توجه به نور حسین «علیهالسلام» کارساز است و تبلیغ نهتنها بنیاد مخاطبین را به نشاط و حیات میآورد، بلکه خودِ مبلغ نیز به عهد اصیل خود برمیگردد و به همین جهت نباید به جهت گناهانی که داشتهایم از مسیر تبلیغ حرکت سیدالشهدا «علیهالسلام» کوتاهی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سؤالکننده بر اساس نوشتهی رسانهی خبر آنلاین آن مطلب را مطرح نموده است. آیا شما مدرکی در نفیِ گزارش خبر آنلاین دارید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این فکر باشید که ممکن است بحث لجبازی دولت در میان نباشد. بحث بر سر آن است که ملت ما به این نوع خودآگاهی دست یابند که این فکر نمیتواند انقلاب را در حقیقتش بشناسد و مطابق اهداف آن عمل کند. لذا ملت ما در این صحنه نیز به تجربهی خوبی میرسند و آن، عبور از اصلاحطلبی است و این امر مهمی است به شرطی که اصولگراها نیز تندی و تنگنظری نکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که فرمودهاند. به هرحال هر اندازه معرفت انسان نسبت به حقایق بیشتر باشد، تاثیر اذکار او قویتر خواهد بود. موفق باشید