باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر میکنم همینطور که عمل میکنید خوب است. آنچه رزق شما باشد به لطف الهی از طریق همان کتابها که در اختیار دارید، به شما میرسد. ۲. بستگی به ذوق خودتان دارد. آری! بالاخره از کتابهای حضرت امام و علامه نباید غافل بود ولی بقیه را بر اساس روح و روحیهی خودتان دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فلسفه، ملاک، عقل است و اگر فیلسوفی سخنی دارد که از نظر عقلی صحیح میباشد، سخن او برای ما میتواند راهکار تعیین کند هرچند از نظر خصوصیات شخصی مورد پسند ما نباشد «نحن ابناء الدلیل». عمده همدلی با تفکر فیلسوفان است و نه مقابله . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مطالب را ندیدهام ولی به نظر میآید باید نکات خوبی باشد. البته بنده چنین ورودهایی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۸۳۷۷. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم به هر بهانهای که هست باید مدرکی داشته باشید. بالاخره این مراکز کاربردی، بهانههایی هستند برای دادن مدرک. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» زمینههای تفکر به این موضوع در شما فراهم شود. تا سری هم به کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود. بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای مرحوم دکتر مددپور رویهمرفته در این رابطه خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همینطور فکر میکنم و به نظر بنده اینکه میشلفوکو میگوید حقیقت در گفتگو خلق میشود؛ جای تفکر دارد با این تفاوت که بگوییم حقیقت در گفتگوی بین انسانهای اندیشمند از عالم بالا نازل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم برای آشنایی با زبان المیزان، خوب است که آن چند سوره، ابتدا کار شود و با صوت آن متوجهی زبان المیزان بشوید و سپس إنشاءاللّه با المیزان کار را جلو ببرید و بحث نهجالبلاغه را به بعد موکول کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدیهیات که قابل رد یا اثبات نیست. تصورش برای تصدیقش کافی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واللّه اعلم. آنچه برای بنده مسلّم است تاریخی است که در آن تاریخ، انقلاب اسلامی حرف اول و آخر را خواهد زد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد ترکیب شورای نگهبان طوری است که امکان خطا نسبت به هر نهادی که بخواهیم چنین وظایفی را به عهدهشان بگذاریم، کمتر و بسیار کمتر است و با این توصیف، باید به شرایط آنها که دارند و افرادی که نامزد میشوند، توجه کرد. مثلاً آیا میشود ذهنخوانی کرد و آقای روحانی را که نامزد شدهاند تأیید نکرد؟ یا بعضی از چیزها بعداً که افراد در مسئولیت قرار میگیرند به ظهور میآید؟ موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: متن زیر مقاله ای مختصر به نام صور اسرافیل است که در مورد شهادت شهید سلیمانی می باشد که در آن ادعاهایی شده است که تمایل دارم نظر حضرتعالی را در مورد آن جویا شوم. از صبر و لطف شما سپاسگزارم. باسمه تعالی صور اسرافیل افراد جامعه به گونههای مختلفی هستند. برخی در زندگیشان برای دیگران آوردهای دارند و برخی ندارند. برخی اطرافیان خود را رشد میدهند و برخی نه و برخی بعد از مردن خود نیز میتوانند به بقیه خیری برسانند و برخی اینچنین نیستند. اما واقعه شهادت حاج قاسم سلیمانی از سنخ هیچ کدام از این موارد نیست! شهادت این فرد با شهادت کلیه شهدای انقلاب اسلامی متفاوت است. اینکه بیان میشود جنس شهادت جنس دیگری میباشد، به همان معنی است که جنس شهادت یاران اباعبدالله (ع) نیز با شهادتهای پیش از خود فرق داشت. با شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) فرق داشت. هیچکس نمیتواند شهادت شهید حججی را با شهادت شهید همت و امثالهم مقایسه کند. لازمه قیاس، سنخیت در نوع است. البته توجه داشته باشید این ادعا به هیچ معنا تلقی کننده پایین بودن و کم ارزش بودن شهادتهای آن بزرگواران نیست؛ بلکه نشان دهنده اهمیت و ارزش شهادتهای شهید حججی و سلیمانی است. مگر شهادت سلیمانی با شهادت کاظمیها و خرازیها چه تفاوتی دارد؟ چه چیزی باعث شده است که ما جنس شهادتهای آنها را جدای از هم بدانیم؟ آیا علت آن در نحوه شهادت آنها است؟ آیا در زمان و مکان شهادت است؟ آیا علت آن مصالح امنیتی و سیاسی کشور است؟ بدیهی است که پاسخ تمامی این سوالات منفی است. سوالاتی که برخی با پاسخ مثبت، آن را هنر شهادت شهید سلیمانی معرفی میکنند و به بیراهه میروند. باید در این دقت کرد که آنچه در این شهادت تمایز ایجاد کرده است و این شهادت را در ادامه شهادت شهید حججی قرار داده است، «رشد تکوینی انسانها» در اثر این شهادت بوده است. شاید به کار بردن این عبارت برای برخی بسیار محل اعراض و مناقشه باشد و آن را بیمبنا و ابتر تلقی کنند. اما باید دانست که آنچه پس از شهادت شهید سلیمانی رخ داد، دقیقا نشانههایی از همان رشد تکوینی و بیداری در مردمان بود. شهادت شهید سلیمانی نه در ابتدای انقلاب بلکه در سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاده است. در این زمان، بلوغی به صحنه آمده است که ابتدای انقلاب هم شاهد آن نبودهایم. این اتفاق در زمانه کنونی که مدرنیته و تکنیک جولان میدهند رقم خورده است و نه در فضای نابالغ تکنیکی ابتدای انقلاب و با این همه، انسانهایی که در این فضا زیست کردهاند چنین تشییع جنازهای را رقم زدهاند. این برخورد و بازتابهای حسی و عقلی مردم را در نظر بگیرید، اگر همین برخوردها عینا و دقیقا در زمان انقلاب یا اصلا در دوران ائمه اطهار اتفاق میافتاد، جای شگفتی داشت اما اکنون که این حادثه در چنین شرایطی و در این زمانه رخ داده است، جای بسیار بسیار شگفتی دارد! از خودتان سوال بپرسید! این انسانهایی که در تشییع جنازه چنین کردند، از کجا آمدهاند؟ این انسانهایی که از شهرهای خودشان به تهران رفتند، از کجا آمدهاند؟ آری این ملت در گذشته نیز برای رحلت پیشوای خود حضرت روحالله (ره) چنین رفتار مشابهی را بروز دادند اما رخ دادن بسیار کمیتر و کیفیتر آن برای یک سردار جنگی که هر لحظه در میدانهای جنگ انتظار شهادتاش میرود، توسط این انسانها، مدهوش کننده است. انسانهایی که هر یک خودشان و با دعوت خودشان به صحنه آمدهاند و بدون اختیار عقل معاش خود، خود را به صحنه میرسانند، آیا چیزی جز لبیک به ندای اصرافیلی حقیقت است؟ چیزی جز شوق برای رویت حقیقت و لمس آن است؟ آیا این انسانهایی که چنین عظمتی را رقم زدند، غیر از انسانهای امروزی و غیر از من و شما بودیم؟ آیا ما باید خودمان را گول بزنیم و بگوییم این انسانِ در بند توهم و غربگرای امروزی که در تشییع جنازه آنچنان وارد میشود، انسان امروزی نیست و آنها را از دل تاریخ هزاران هزار سال پیش و از میان عمارها و سلمانها بیرون کشیدهایم و برای مدتی به تاریخ امروزی چسباندهایم تا نمایشی را اجرا کنند و سپس در گذر زمان متوقف شوند؟ یا باید با عینکی دیگر و به دور از تعصبات ذهنی تحلیل کنیم؟! به همین خاطر است که شما باید برای تحلیل این ماجرا فقط به درون خودتان رجوع داشته باشید تا از گزند این تعصبات رهایی یابید و صرفا آنچه را که دریافت کردهاید را به زبان بیاورید و نقش ببندید. از خودتان سوال بپرسید چرا خبر شهادت در دل شما انقلابی ایجاد کرد؟ آیا شما چیزی به غیر از چند خط متعارف از آقای سلیمانی شناخت داشتید؟ چرا با وجود این شناخت بسیار کم و اندک، این شهادت در درون شما تاثیرگذار شد؟ تاثیرگذاری که تاثّر آن به اختیار شما نبود و ناخوانده بر درون شما وارد شد و هرکسی که توانسته باشد حدی از غل و غش را در وجود خود زدائیده باشد، این ورود تکوینی را نیز یافته است و به استقبال آن رفته است. اینگونه و با طرح این سوالات خواهید فهمید که جنس این شهادت با شهادتهای اول انقلاب فرق میکند. در واقع این همان جنس غلیظ شده شهادت شهید حججی است. شهادتی که فرای از قبل و بعد از شهادت، خودِ شهادت موجب رشد تکوینی میشود. این رشد است که موجب تکاپوی انسانِ تحت سلطه عقل غربی میشود و اینچنین بیگدارانه و با اشتیاق خاصی حرکت میکند و گریه میکند و میلرزد. رشدی که بسیاری را در برگرفت، بدون آنکه آنها طلبی از آن داشته باشند. مائدهای ناخواندهای بود که بر دلهای ما نازل شد. از خودتان سوال بپرسید آیا این اتفاق جز وعده نزدیکی ظهور چه خبر دیگری دارد؟ ظهوری که وقتی اتفاق بیفتد انقلابی در قلوب میشود و تصعیدی در علوم میشود که شواهد آن در روایات ما فقط خاک میخورد. باید دانست در عصر کنونی یک اتفاقی که توانسته است حیات غربی انسان کنونی را اینچنین به مخاطره اندازد، قطعا در زمان ظهور نیز به همین نحو تقلب قلوب خواهیم داشت و انسانها از نوعی به نوع دیگر به پا خواهند خواست و این اتفاق آنقدر سریع است که میتوانیم آن را دفعی و لحظهای قلمداد کنیم و در این تقلب لحظهای، انسانها رشد میکنند و مهیای رکاب موعود میشوند. همانگونه که در این ایام نیز مزهای از آن را چشیدیم و بدون آنکه به اختیار کام خود را باز کرده باشیم. همین مزه است که سنخ متفاوتی را رقم زده است. مزهای که از آن بوی ظهور استشمام میشود و مزهای که انتظار چشیدن آن را در آن ایام داریم. از خودتان بپرسید آیا وقوع چنین سنخ از اتفاقها، غیر از زائیدگی در عقل اربعینی است؟ آیا چیزی جز مسخ قلوب و عقولی که در اربعین رخ میدهد را در اینجا میبینیم؟ و اگر صادقانه به خودتان رجوع کنید، این تاثیر را مییابید و بدانید که هر چقدر این تاثیر را بتوانید بیشتر ادراک کنید، میتوانید ظهور مهدی موعود (عج) را بهتر ادراک کنید. چرا که این اتفاقات همه آمادگی برای انسانهاست تا بتوانند زمینه مقلب القلوب شدن در زمان ظهور را در خودشان ایجاد کنند. «همه هستی همگام با انسانی است که در راه هدایت گام بر میدارد» امام موسی صدر. حدیث سحرگاهان، ص ۲۸۴
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکات دقیقی را در این نگاه دیدم. عرایضی نیز تحت عنوان «آیا همهی ما قاسم سلیمانی بودیم؟» شده است که متن آن را این روزها إنشاءاللّه بر روی سایت خواهید دید. آری! همینطور که نویسندهی محترم مقالهی فوق میگوید انقلاب اسلامی ظرفیتهایی دارد که روز به روز بیش از پیش به ظهور میآید و ما باید منتظر ابعادی از انقلاب اسلامی باشیم که هنوز به ظهور نیامده است، إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز بحمداللّه انسانهایی از نسل شما آنچنان وسعتی پیدا کردهاند که صدها کار را یکجا میتوانید انجام دهید. میتوانید بهترین زنان در امور خانواده باشید و در همان حال، بهترین قهرمانان در میدان اجتماع. بدون دلیل ظرفیتهای خود را محدود نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رحمت الهی در هر مرحلهای انسان را متوجهی افقِ متعالی و سعهی مربوط به آن مرحله میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مسئلهی حروف ابجد مورد سؤال است. به چه دلیل ما باید به این نوع مسائل و مطالب اعتماد کنیم؟ بد نیست به جواب های شماره ۱۷۱۱۸ و ۵۰۹۴ و ۳۴۰۷ رجوع فرمائید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: داعشیگری یعنی دین را به جای آنکه راهی گشوده به سوی حقیقت بدانیم؛ صرفاً آن را محدود به مجموعهای از آداب میگیریم و هرکس را در اندازهی همین آداب، حقِ حیات میدهیم و هرکس جز به برداشت ما از دین رجوع داشته باشد، مهدورالدم میدانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نام «مقتدی صدر» همیشه با حاشیههایی همراه بوده که چه بسا بعضا، به مذاق برخی از ما هم خوش نیامده باشد. دیدار وی با مقامات سعودی و برخی موضعگیریهای او پس از این دیدار، شاید یکی از جدیترین حاشیههایی بود که «صدر» را در صدر خبرها قرار داد و شاید در میان مردم عراق حتی، به جایگاه او ضربه هم زد.
نمیدانم میتوان گفت آقای مقتدی صدر از بعضی از حرکاتِ افراطیاش متنبه شده یا نه؟! ولی میتوانم بگویم این قدرتِ نرمِ انقلاب اسلامی و رهبری آن است که امثال اقای مقتدی صدرها هم نمیتوانند برای حفظ هویت خود، خود را در بیرون از آن قرار دهند. این نوع حضورها حکایت از آن دارد که ذات انقلاب اسلامی جدا از ناشیگریهای داخلی، سختْ در منطقه قدرتمند است.
بعضیها گفتهاند مقتدی صدر به جهت ارادتی که به سید حسن نصراللّه دارد، در این حضور وارد شده است. هرچه هست در این صحنهها باید قدرت نرم نظام اسلامی را مشاهد نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار عبادات، سعی بر کسب بر معارف الهی مثل معرفت نفس و تدبّر در قرآن، راهی است که باید گشوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر بر طاعت از طریق نداشتن آرزوهای بلند و اُنس با رفقای مؤمن و زیارت ائمه «علیهالسلام» شکل میگیرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: به نظر شما اگر من وضع مالی خوبی داشته باشم آیا کار درستی هست که در طول زندگی خود بیش از یک بار به حج تمتع بروم؟ همانطور که میدانید در این زمانه، نزدیک به یک میلیون نفر در نوبت اعزام هستند. آیا من میتوانم فیش تمتع را در بازار آزاد خریداری کرده و دو تا سه بار به تمتع مشرف شوم؟ اینکه در دعاهای ماه رمضان از خداوند تقاضا میکنیم حج و زیارت قبور ائمه را در هر سال نصیب ما کند آیا برای این دوره و زمانه هم صدق میکند یا مخصوص زمان قدیم هست که برای اعزام به حج، نیازی به ثبت نام نبود و کشورهای اسلامی محدودیت سهمیه نداشتند؟ در ضمن، به توفیق الهی اهل کمک به فقرا هستم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید آن شرایط برای سفر حج آنچنان ازدحامی را که منجر به نوبتدادن باشد، پیش نمیآورده . از آن گذشته امروز ما در شرایطی هستیم که حجها در پیش داریم چه از جهت زیارت مشهد و کربلا، و چه خدمت به انسانهای آبرومندی که حتی برای ازدواج دخترانشان مشکل تهیه جهیزیه دارند. موفق باشید
با عرض سلام و احترام و تبریک اعیاد شعبانیه: التماس دعا. استاد گرامی دو سوال داشتم: ۱. انسان توان این را دارد که اصلا نخوابد؟ در مباحث معرفت النفس که با دوستان کار میکردیم یکی از دوستان پرسیدن اگر روح بر بدن تسلط دارد چرا وقتی نمیخواهیم بخوابیم نمیتوانیم؟ بنده خدمتشان گفتم که روح به صورت بالقوه توان تسلط بر جسم را دارد ولی این توانایی ها بالفعل نشده است و روح را تربیت نکرده ایم و الا میتوانست مثل برخی عرفا، حتی بدون بیهوشی، عمل جراحی انجام دهد. درست گفتم؟ ۲. استاد گرامی، عالم وحدت با تشخص هرکدام از انسانها چطور جمع میشود یعنی وقتی میگوییم روح بعد از مرگ به عالم معنا و وحدت میرود و اصل روح، وحدت دارد و... چطور در عوالم بعد، خودمان همچنان خودمان هستیم و روحها با هم فرق دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رویهمرفته همینطور است ولی بالاخره تا ما در دنیا هستیم و بدن داریم و روح در تدبیر بدن فعّال است، خواب به عنوان انصراف نسبیِ نفس از بدن در حالت طبیعیاش مطرح است. ۲. هرکس با ارادههای خودش در دنیا در قیامت، خودش است ولی با حضوری بیکرانه، مانند فنای فی الله برای عرفا که در عین فانیبودن از خود، به حق باقیاند و نه آنکه با فانیشدن در حق، از بین بروند. موفق باشید
سلامعلیکم: همانطور که استحضار دارید مکتب علّامه طباطبایی علیهالرّحمه از دو مسیر ادامه پیدا کرد. مسیر علّامه حسنزاده و آیةالله سعادتپرور رحمةاللهعلیهما. حال، بهنظر حضرتعالی ۱. کدام مسیر جهت سلوک الیالله بهتر است؟ ۲. در مکتب حضرت علّامه طباطبایی رضواناللهعلیه (و نیز علّامه حسنزاده رحمةاللهعلیه) برخلاف مکتب استادشان، آیةالله قاضی علیهالرّحمه، اشاره و توصیّهای به «زیارت عاشورا» نشدهاست!!! این درحالیست که سیّدعلیآقای قاضی (ره) فرموده بودند من هرچه دارم از زیارت عاشوراست! اگر ممکن است دراینزمینه توضیح بفرمایید! ۳. درزمینۀ بحث فوق درسالهای اخیر کتابی از انتشارات «تُراث» بهچاپ رسیده با عنوان «کیمیای وصل»، که نویسنده در انتهای آن، نسخهای را از زیارت عاشورا آورده که ادّعا میشود نسخۀ متعلّق به آقای قاضی (ره) است. آیا شما این نسخه را تأیید میکنید؟ با تشکّر، علیرضا اسماعیلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به ذوق افراد دارد که با کدامیک از عزیزان راحتتر میتوانند سیر خود را ادامه دهند ۲. در رابطه با زیارت عاشورا، چیزی بیش از آنچه در کتاب «زیارت عاشورا، اتحاد روحانی با امام حسین «علیهالسلام» عرض شده، ندارم. آری! هرچه هست احوالاتی است که هر کس در نسبت خود با آن حضرت از طریق زیارت جلیلالقدر عاشورا پیدا میکند. ۳. نه، ندیدهام. مگر تفاوتی با زیارت عاشورای مطرحشده در مفاتیحالجنان دارد؟ موفق باشید
با سلام: در مباحثه ای در مورد نماز با فردی که بنظر نیتشان باطل نمی آید و آگاهیشون میتونم بگم از من بیشترهست و سابقه بیشتری در مطالعه و تحقیق عرفان داشته اند از عرفان های اوشو واین مکاتب اینچنینی شروع کردند تا اکنون که به عرفان اسلامی رسیده اند به قول خودشون عرفان اسلامی از نوع ایرانی! به بن بست رسیده ام و چون پیج آگاهی دارند در اینستاگرام و مطالبشون در دیگران تاثیر داره چون اکثر مطالبشون به حق منطبق با شریعت هست و خدمتتان آورده ام که مرا لطفا راهنمایی کنید چون این مباحثه همچنان متوقف شد به دلیل اینکه بنده آگاهی کافی ندارم و فکر میکنم جنابعالی میتوانید در این راستا ما را راهنمایی فرمایید. به این جا رسیدیم که ایشون اولا که گفتند گاهی اوقات نماز نمی خوانند اولین دلیلشان این بود که کاهلند ولی با اصرار بنده گفتند که زیرا دچار منیت می شوم. × ببخشید پس بنابراین شما مطلقا پیرو راه اهل بیت نیستید بلکه راه خود رو میروید _ من خودم رو پیرو اهل بیت می دونم اگه لایق بدونند. اما درک من از راه و روش اهل بیت متفاوته × نماز واجب بوده فکر میکنم _نماز به چه معنایی واجب بوده؟ اصلا واجب بودن در شریعت معنا پیدا می کنه یا در طریقت؟ چطور شمر و علی هر دو نماز می خوندند. چطور نمازی بخونیم که شبیه علی باشیم آیا نماز حتما باید به شکل گفته شده خونده بشه؟ چون شما در هنگام نماز انرژی زیادی رو از کیهان دریافت می کنید، لذا این انرژی اگر با خود باشید و خود پرست نفس شما را فربه تر می کند و اگر خدا پرست باشید حکم طنابی را دارد که شما را از چاه بیرون می آورد. ایشون میگن که هر چه انسان با ساختارهای روانی خود بیشتر آشنا بشه خب روش هایی برای خودش تعبیه میکند که سریعتر میتونه اتصال پیدا کنه و این روش ها مدام در حال تغییر هست و در شریعت فرق میکنه و هدف همان اتصال هست و ابزار وسیله هست. صلاه چیزی بیشتر از یک ابزار نیست. اما حقیقتا ابزار قدرتمندی هست. اما زمانی که شما رو به روی کسی نشسته باشید دیگه نیازی نیست از تلفن استفاده کنید تا بهش زنگ بزنید و صحبت کنید. مگر اینکه برای مناسبات اجتماعی و تربیت سالکان کاری رو انجام بدین که بهش نیاز ندارید."""" ××خب جالبه این درسته ولی آیا منظورتون این هست که اگر فردی مسلمان به این درجه از آگاهی بالای جهان ذهنی برسه دیگه به نماز به این شکل که هست نیاز نداره؟ _اون تشخیص خود فرد هست وچند روز بعد دیدم که استوری گذاشته اند و حرف از نماز بدون کلمات و اصوات گفتند و در توجیه و دفاعیه خود گفتند صرفا شکل نماز یک مراسم کدگذاری شده برای عبورهست و بنده هم ابتدای مسیر تفکراتی مثل تفکرات الان شما داشتم که تعصب روی شکل نماز دارید. همچنین مثالی زدند؛ "عارف مسلمانی رومی شناختم که آگاهی بالایی داشت یک بار از ایشون پرسیدم چرا نماز نمی خونید فرمودن بنده یک رکعت درست نماز خوندم و در پیشگاه حق قبول شد. دیگه نیازی ندارم...". به استحضار میرسانم که من به ایشان گفتم اون عارف شاید درست گفته ولی حرفش به این میمونه که من به اندازه کافی حذ بردم از نماز دیگه نمیتونم ازش فیض ببرم وگرنه او هرچقدر در خداوند حل بشه نمیتونه در مقام یک جسم بجای خداوند فکر بکنه که تو نمازمو قبول کردی و دیگه استراحت کنم. و چه جهادی بهتر از نماز؟ و جناب استاد آن فرد در جواب گفتند که شما حرف ایشون رو با درک خودتون می سنجید. در واقع منظور ایشون این بوده که حذ بنده در همين لحظه که اینجا نشستم با زمانی که در نماز هستم تفاوتی نداره. چون وحدت به روح جسم و جان من نفوذ کرده. عشق و عاشق و معشوق یکیست! در چنین جایگاهی فرق کعبه و بت خانه چیه؟ فرق انسان نشسته و در رکوع و در سجود و ایستاده چیه؟ هیچ تفاوتی ندارن. چون کثرتی وجود نداره. هرچه هست نمازه هرچه هست اوست هرچه هست برکت و حضور. وقتی دوییت نباشه. فرق بین جهاد و استراحت و خواب و بیداری هست؟ و من نیز نظرم را اینگونه بیان کردم که آره.. فرق هست. فرقش اینه فرد در طول روز رها میشه. یک جور عبادت و خلوت باید داشته باشه در مثالی دیگر مولانا را یاد کردند که "مولانا می گفت ما از اسلام مغز را برداشتیم پوست را بهر سگان (خران) بگذاشتیم به نظرتون غرور بوده؟" و بعد هم در آخر پیشنهادشون به بنده این هست که «این بخاطر درک ناقص ما از مقام وحدت. بنده پیشنهادم بهتون اینه که مکاتب دیگه ای رو هم مطالعه کنید و دنبال حقیقت در همه جا بگردین.» آخرین مثال ایشان را هم میآورم که گفته اند؛ نقل است که شیخ ابوسعید ابوالخیر، به دهی رسید. آنجا زاهدی بود در خودمانده و دماغی در خود پدید کرده. شیخ او را به دعوت خواند. او اجابت نکرد. گفت: «من زاهدم و سی سال است تا به روزهام و خلق دانند که چنین است.» شیخ گفت: «برو و غربالی کاه بدزد تا از خود برهی» یک دنیا تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید پرسید آیا ما با دستگاه فکری «اشوه» به اسلام باید رجوع بکنیم؟ یا با دستگاه خود اسلام و معرفت نفس به اسلام رجوع نماییم تا سیره پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» را ملاک قرار دهیم؟ پیامبری که تا آخر عمر در رعایت دستورات شرع مقدس، کوچکترین کوتاهی نداشتند. و اتفاقاً برای حفظ آن حضور، همواره بیش از بقیه در انجام وظایف دینی تلاش میکردند. در این رابطه از عرفا داریم که:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون است
نيست در بعد جز اميد وصال
هست در قرب همه بيم زوال
پس در مقام قربِ الهى همواره بيم زوال و جداشدن از آن مرتبه هست و لذا براى دفع هرگونه عامل غفلت به استغفار نياز است. وقتى انسان هنوز در مقام قرب نيست مىگويد إنشاءالله مىرسم اما وقتى در مقام قرب وارد شد همواره نگرانى زوال آن حالت، او را به تلاش و عبادات بيشترى وارد مىكند و لذا مىگويد «جگر از محنت قربم خون است» حالا كه حضرت رسول «صلواتاللهعلیهوآله» به قرب و به نبوت رسيدند هر شب نماز شب برايشان واجب است، تمام مستحبات كه امامان معصوم (عليهم السلام) مقيدند انجام دهند به جهت حفظ مقام قرب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی ویروس کرونا به سراغمان آمد و ما را در بر گرفت، آنهم همچون طوفانی، آیا بنا نیست که ما معنای حضور تقدیری اینچنین را در عالَم تجربه کنیم؟ آیا میتوانیم در عین حال در دل آن طوفان در عین بالا و پایین رفتن همچنان پا برجا باشیم و به عنوان تقدیری که پیش آمده به آن فکر کنیم؟
گویا در تاریخِ آخرالزمانی که انسانها با درک چگونگی خود با طوفانهای غیر قابل تصوری روبهرو میشوند باید برای نحوه حضور در آنچنان تاریخی و طوفانی، هراس به خود راه ندهند. ما برای درک چنین تقدیری باید به درک حضور بیکرانه خود و تعالیِ خلاّقانهای که در پیش است، فکر کنیم. آیا میتوانیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خود مدارا باید کرد و سختگیری حتی در عبادات لازم نیست. رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میفرمایند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من بر آیینی مبعوث شدهام که آن در عین آنکه با جانها هماهنگی دارد، نرم و سهل است. آری! انس با زیارت عاشورا راهِ انس با مولایمان حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» است. مثلاً عصر روزهای جمعه با دلی که رو به سوی آن امام دارد، از طریق آن زیارت، حضرت را زیارت کنیم. عرایضی در کتاب «زیارت عاشورا و اتحاد روحانی با امام حسین «علیهالسلام» شده است. موفق باشید
