باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» بنا دارند چند قدم تاریخ ملت ما را جلو ببرند و در عین به رسمیتشناختن جریانهای فکری معتقد به اصل انقلاب با سلایق مختلف هرکدام از این جریانهای فکری متوجه جایگاه جریان مقابلِ خود در انقلاب بشوند. امثال بنده انقلاب را طوری تعریف کرده و اهدافی را برای انقلاب مدّ نظر دارد که با تعریفی که امثال آقای دکتر روحانی و دکتر نوبخت و دکتر جهانگیری کردهاند یکسان نیست و از نظر امثال بنده آنچه که این افراد برای انقلاب اسلامی در نظر گرفتهاند و سعی میکنند آن را به فعلیت برسانند، انقلاب اسلامی را از شور انقلابیِ مقابله با استکبار فرو مینشاند و رسالت انقلاب اسلامی را که به نظر بنده «نفی استکبار» است تا حدّی به حاشیه میبرد و عملاً انقلاب اسلامی یک نوع هویت سیاسی فکری فرهنگی میشود در کنار فرهنگ غربی و فرهنگ سکولار کشورهایی مثل ترکیه. و لذا این آقایان قبول ندارند اهداف انقلاب آن چیزی است که ما برای انقلاب اسلامی تعریف کردهایم. عمده آن است که ما حرف آقایان را اولاً: بفهمیم و متوجه باشیم این افراد نیز به یک معنا خود را فرزند انقلاب میدانند و مطابق تعریفی که از انقلاب اسلامی دارند تلاش میکنند به انقلاب و مردم خدمت کنند و از این جهت میتوان با آنها همدلی داشت و خدمت آنها را نادیده نگرفت. ثانیاً: از آن جهت که برای انقلاب اسلامی یک هویت مستقل قائلاند و بنا ندارند هویت اسلامی انقلابی ما را در ذیل غرب قرار دهند - هرچند ما را در کنار آنها تعریف کردهاند – میتوان با آنها همزبانی داشت و در عین حال دلایل خود را در ضعف این تعریف نسبت به انقلاب به صورت علمی به مردم عرضه داشت و یکی از موضوعات محافل علمی ما باید نقد علمی و عقلی نگاهی باشد که افراد فوقالذکر بدان معتقدند، در عین فهم اندیشهی آنان. این آن «آزاداندیشی» مهمی است که ما در این تاریخ بسیار به آن نیاز داریم تا چند قدمی در تاریخ خود جلوتر بیابیم. چرا ما اندیشهی این افراد را جدّی نمیگیریم و بر روی آن فکر نمیکنیم و انگیزههای آنها را که میخواهند در راستای انقلاب باشند، درک نمیکنیم. با اندک ضعفی که از آنها میبینیم بهکلّی آنها را نفی میکنیم. باید جای «نفی» را با «نقد» عوض کرد و خود را مجهز به معارف عالیهای نمود که معلوم شود نگاه آقایان فوقالذکر ما را به اهداف مقدس نظام اسلامی نمیرساند تا از این طریق آنها در نگاه خود بازاندیشی کنند و از آن مهمتر جداً در نوع برخورد خود با منتقدین خود تجدید نظر نمایند. اینها گمان میکنند منتقدینشان هیچ طرحی برای مدیریت نظام ندارند و فکر میکنند تنها روش مقابله با استکبار همین روشی است که آقایان پیشه کردهاند. آری! ما با همدلی و همزبانی نشان میدهیم میتوان به افکار همدیگر نظر داشت و لااقل همدیگر را بفهمیم و نه اینکه حتماً باید مثل هم فکر کنیم و مثل هم عمل نمائیم و سالهای سال طول میکشد تا این شعور تاریخی در جامعهی ما نهادینه شود. آری اگر چنین فضایی در تاریخ ما بهوجود آید دیگر نقد دیدگاهها به میان میآید به جای نقد اشخاص. در آن فضا ما میتوانیم دیدگاه دولت آقای روحانی را که در فضای امیدواری به فرهنگ غربی ، نقد نماییم و آرامآرام جامعهی خود را به این غنای فرهنگی برسانیم که برای ادامهی حیات انقلاب اسلامی باید آزاد از آنچه که غرب برای بشر پیشنهاد میکند تصمیم بگیرد و معنای همدلی و همزبانی برای ایجاد چنین فضایی است که اولاً بفهمیم انگیزهی دولت در رابطه با تعامل با غرب به چه معنا است و چرا تصور میکند ما مجبوریم برای ادامهی انقلاب ، غرب را نیز در نظر بگیریم؟ و ثانیاً با انتقادهای دلسوزانه عزمِ جریانی که تصور میکند دنیای مدرن دارای اصالت و آینده است، به امیدواری نسبت به آیندهی انقلاب توحیدی خود معطوف داریم و با همدلی و همزبانی سعی کنیم خطر دوقطبیشدن بین نیروهای وفادار به انقلاب را از سر انقلاب رد نماییم کاری که مقام معظم رهبری با تذکرات دلسوزانه پیشه کردهاند. موفق باشید