سلام استاد عزیز: در لشکر دوم جنود عقل و جهل، حضرت امام در بخشی میفرمایند: «با ذکر حقیقی، حجابهای بین عبد و حق خَرْق شود، و موانع حضور مرتفع گردد، و قسوت و غفلت قلب برداشته شود، و درهای ملکوت اعلی به روی سالک باز شود و ابواب لطف و رحمت حق به روی او گشوده گردد.» و در ادامه میفرمایند: «برای زنده نمودن دل، ذکر خدا و خصوص اسم مبارک «یا حَیُّ یا قَیُّوم» با حضور قلب مناسب است.» من که هر چه تلاش میکنم در طول روز یادآوری خدا را در دل داشته باشم، باز هم حواسم جای دیگر است و پی دلخوشی خودش میرود. مدتی که میخواهیم هی یاد خدا کنیم، حواسمان پرت اینور و آنور است. راهی سریعتر و شتابان تر برای حضور یاد خدا وجود دارد؟ برای دل مرده ی ما که قرار است با ذکر خدا زنده شود، چه راهکار عملی وجود دارد؟ آیا مقصود همین اذکار و اوراد است که با تسیبیح بگوییم؟ در وادی عمل راهکاری وجود دارد تا بهتر به این امر دست یافت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اذکار دینی در جای خود دل را متذکرِ مذکور میکند. مثل ذکر «یا حیّ و یا قیّوم» که حیّ حضرت حق دل را متوجه حیاتبخشی او در همه عالم مینماید تا دل انسان زنده بماند و قیّومبودنش، انسان را در عزم و اراده و در میدانماندن کمک میکند. با اینهمه همین عبرتگرفتنها که انسانهای اهل ایمان نسبت به حادثهها بهدست میآورند، در جای خود توجه به حضور خدا و نوعی ذکر است. امام صادق (ع) در توصيف اباذر «رضوان الله تعالى عليه» مىفرمايند: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِى ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّه خَصْلَتَيْنِ، التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار»[1]
بیشترين عبادت اباذر دو خصلت بود يكى تفكر و ديگر عبرت گرفتن از حادثه ها. چشم بصيرى مى خواهد كه آدم متوجه شود در همه ى واقعه هاى عالم جاى عبرت گرفتن است، به معنىِ عبور از ظاهر يك حادثه به سنتِ باطنى آن حادثه. ملاحظه مى فرمائيد كه حضرت مى فرمايند: اباذر اهل تفكر بود و اين بيشترين عبادت اباذر بود و اين را امام معصوم مى فرمايند و آن كار را تأييد مى كنند. از خود بايد پرسيد اباذردر اين كار به چه چيزى رسيده و اين تفكر چه تفكرى است كه بيشترين عبادات اباذر را تشكيل مى داده است؟ اين همان تفكرى است كه با ورع و از طريق ورع به دست مى آيد . موفق باشید
[1] ( 1)- الخصال، شيخ صدوق، ج 1، ص 42.