سلام استاد: چند سال قبل در محفلی دانشگاهی در جلسات محرم، استاد پناهیان حدیث «ان العبد اذا اختاره الله ... » را بیان فرمودند و بر ولی فقیه تطبیق دادند و بحث مفصلی کردند که ولی فقیه هم اختیار شده است و آن اثرات را از جانب خداوند میگیرد، در آن جلسه که بنده حاضر بودم یکی از فضلا با ایشان مباحثه ای کردند که این حدیث به فلان دلایل تطبیق بر معصوم دارد فقط، شب بعد آقای پناهیان روی منبر عذرخواهی کردند و اشتباه خود را پذیرفتند و اصلاح کردند، به نظرتان چرا امثال ایشان هم در برابر تحجر و اخباری گری شکست میخورند اما متفکرانی چون شما اینگونه از این موانع عبور کرده و سربلند میشوید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید به اندازه کافی در این مورد بحث شد بخصوص با طرح نکتهای که در جوامع رواییِ ما مطرح است تحت عنوان: «علینا بالقاءالاصول و علیکم بالتفریع» به آن معنا که ما باید در برخورد با روایات اولیای معصوم مبنا و اصولی را بیابیم و آن را تعمیم دهیم. و به همین جهت برای بنده جای تعجب است که چه جریانی باید در میان باشد که نمیتواند این نکته را برتابد که وقتی حضرت رضا «علیهالسلام» میفرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ الله - عَزَّ وَ جَلَّ - لِأُمُورِ عباده، شَرَحَ صَدْرَهُ لِذلِكَ، وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ، وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً.» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد و علم را به كمال بر او الهام كند و از اين پس ديگر در پاسخى درمانده نگردد و در (تشخيص) صواب، سرگشته نشود. نمیتواند در جای خود و با حفظ مراتب؛ آن را برای شخصیتهایی همچون حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و رهبر معظم انقلاب تعمیم دهند! آیا حکایت این روایت، حکایت اعتماد به سخن و پیشنهادات کسانی نیست که خداوند «لِأُمُورِ عباده» برای اصلاح امور بندگانش انتخاب کرده؟ آیا به عظمت بصیرت رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان در جریان سوریه؛ نبایداعتماد کرد؟ آیا به این سخن حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که سالها قبل فرمودند؛ نباید اعتماد کرد؟ که میگویند: « مكرر اين مسئله ذكر شده است كه اسرائيل قناعت نمىكند به آنجايى كه هست؛ قدم قدم پيش مىرود و هر قدمى كه رفت، هى مىگويد ما كارى نداريم، همين است، فردا قدم بالاترى برمىدارد؛ امروز لبنان است، فردا - خداى نخواسته- سوريه، پس فردا عراق است و همينطور.» (صحیفه امام؛ ج16؛ ص461 ). آیا این همان معنای «شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ ، وألهَمَهُ العِلمَ إلهامًا ، فَلَم يَعيَ بَعدَهُ بِجَوابٍ» براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد و علم را به كمال بر او الهام كند و از اين پس ديگر در پاسخى درمانده نگردد و در (تشخيص) صواب، سرگشته نشود. امری که مکرراً ما در حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مییابیم. اینجا است که انسان تأسف میخورد از کسانی که ادعای تفکر در دین دارند و تا این اندازه در ظاهر متوقفاند و چه توهینها که در نوشتههایشان اعمال کردند که ما از طرح آنها در قسمت سؤال و جوابها إبا کردیم. چگونه میتوان با چنین افرادی به تمدن نوین اسلامی اندیشید که کوچکترین تفکر تاریخی در روایات ما ندارند؟! موفق باشید