متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم
شاکر خدای متعال هستم که در هر زمانی عده ای از بندگانش را استعداد و تکلیف می دهد که ارتباط قلبی با همسنخان خود برقرار کرده هدایتشان کنند.
سوالی از شما داشتم شمایی که قلبم را مستعد و علاقمند به ورود به عالمتان میبینم
شمایی که در تمامی ابعاد نگاهی نو به مسایل دارید در رابطه با دوستی برادران ایمانی چه میفرمایید؟
چرا در اطرافیان کسی را بسیار به خود نزدیک میبینم و با دیگری برقراری ارتباط را محال میدانم؟
چرا در بدو ورود به جمعی بعضی را محبوب دل خود میبینم؟
چرا گاهی این احساس ها دوطرفه نیست؟
چگونه می شود کسی را که دوستش دارم بی میل به خود و برعکس خود را بی میل به محبین خود می یابم؟
اصلا باید به این احساسات ترتیب عملی داد؟
دلیل نهی بعضا شدید علمای اخلاق از ایجاد چنین دوستی هایی چیست؟
در باب عقد اخوت باید چه رابطه ای بین دو نفر باشد که در فضایی که برادر از برادر فرار میکند شفیع هم باشند و یکدیگر را فراموش نکنند؟
این احادیث بسیار عجیبی که در مورد برادر دینی بیان شده چطور قابل تفسیر هستند؟ (مثلا وقتی به هم دست می دهند گناهانشان میریزد و...)
و بیشمار سوال دیگر که به نظر حقیر وجود کتابی در این زمینه در بین مجموعه کتب ارزشمند شما خالیست.
با تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمهتعالی: سلامعلیکم: راهکار کلّیِ ما آن است که در زیر سایهی اسلام و ائمه«علیهمالسلام» و انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری، همه را دوست داشته باشیم، هرچند شیطان با ایجاد خطورات در بین ما و دیگران مانع نزدیکی ما شود ولی کید شیطان ضعیف است و اگر ما مسیر خود را درست ادامه دهیم آن دوستیهایی که دوستی با دوستان خدا است هرچه بیشتر ظهور میکند. این موضوع یک بحث سلوکی است که سعیشده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» مطرح شود و با خودسازی باید همراه باشد. موفق باشید