باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی برای مفصل گفتن در این مورد ندارم. همین اندازه میتوان گفت روی هم رفته برای اصلاح یک جامعه روحانیون تأثیر بیشتری دارند مگر آنکه مخاطبان، خاص باشند و فرد هم در موقعیّت شناخته شدهای باشد. شرایط اولیهی انقلاب چنین اقتضا کرد که برای افرادی امثال بنده امکان طرح مسائل معرفتی را بدون آنکه لازم باشد معمم گردند بود و این به جهت شرایط خاص انقلاب به وجود آمد که افراد در یک نحوه اتحاد و یگانگی همدیگر را درک میکردند ولی بعد از آن، این موضوع به آن شکل به جهت گستردگی شهر منتفی شد و از این جهت افراد، با کسوت روحانی میتوانند سخن دینی خود را بیشتر برای عموم قابل پذیرش کنند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همسر انسان هم رزق انسان است و همانی که برای ما پیش آمده است، رزق ما است و باید مورد پذیرش ما قرار گیرد و با حرصِ به داشتنِ بقیه، از زیباییهایی که به لطف خدا به ما رسیده است، خود را محروم نکنیم 2- آری! همانطور که میفرمایید تلاش اضافه لازم نیست 3- به نظر بنده نیز همینطور است که میفرمایید 4- آری! اگر جوانان ما در عین صبر و تلاش معمولی و تواضع لازم جلو بروند، حتماً کاری که مسیر رسیدنِ رزق به آنها است در مقابل آنان قرار میگیرد 5- با اینهمه نباید رزق خود را با بداخلاقی و ترکِ صلهی رحم تنگ کرد 6- شاید هم کاری کرده باشیم که از آن به بعد آن مالی که تا دیروز باید در اختیار ما بود، دیگر از آن ما نباشد. مثل آنکه از دادنِ صدقهی لازم به مستحق کوتاهی کرده باشیم 7- مسلّم گناهان و حرص و بیتقواییِ چنین افرادی کارشان را به اینجا کشیده است. ولی با اینهمه جز رزقِ مقسومشان برایشان نمیماند، تنها خود را بیآبرو کردهاند 8- بالاخره در راستای تحرک لازم برای یافتنِ رزق مقسوم، حفظ آن رزق نیز لازم است و وقتی خداوند رزقی را برای بندهی خود مقدّر میکند اگر آن را کسی از او قاپید، باید برود از دستش بگیرد و قصهی مبارزه با مستکبرین از این جنس است و قرآن در این رابطه میفرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5)/ نساء) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب « چگونگى فعليت يافتن باورهاى دينى، ص: 110» در این مورد اینطور عرض شده است: گفت:
آب گِل خواهد كه در دريا رود |
گِل گرفته پاى او را مى كشد |
|
چيست اين از گِل گرفتن آب را |
جذب تو نُقل و شراب ناب را |
|
حتماً ملاحظه فرموده ايد كه چگونه خيالات دنيايى در نماز به سراغ انسان مى آيد و مزاحم حضور قلب مى شود، در حالى كه در امور معمولى اين خيالات ظاهر نمى شوند. چون در نماز بنا داريد از ساحت عالم ماده و دنياى كثرات به ساحت عالم غيب و معنا سير كنيد. به عبارت ديگر مى خواهيد ساحت خود را تغيير دهيد، در اينجاست كه موانع ظاهر مى شوند. تا وقتى نمى خواستيم تغيير ساحت دهيم، در همان ساحتى بوديم كه خيالات و كثرات نيز در همان ساحت بودند، لذا مانعى محسوب نمى شدند كه در مقابل ما صف بكشند. عالم كثرت وقتى مانع ما است كه بخواهيم از كثرت به سوى وحدت سير كنيم.
بر اساس نكته ى فوق تا كسى قلب خود را راه نيندازد نمى فهمد حب دنيا چه بلائى بر سر او آورده، در اين حالت است كه دستورات شريعت معنى حقيقى خود را پيدا مى كند، چه دستوراتى كه ما را از موانع نهى مى كند و چه آن دستوراتى كه ما را در ايجاد عوامل امر مى نمايد.
دستورالعملى جهت رهايى از وَهم
امامان معصوم كه صاحب اصلى دل اند و مى دانند چگونه انسانها مى توانند دل را در صحنه بياورند و به تماشاى عالم معنويت بنشينند، راه عبور از موانع را گوشزد مى كنند، موانعى كه پاى جان ما را مى گيرد و نمى گذارد افق خود را به سوى عالم تكوينِ خود سير دهيم. راوى به حضرت امام صادق (ع) عرض مى كند:
«جُعِلْتُ فِدَاكَ، الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ، فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ، وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ، فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ! كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ- فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ، وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ، فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ، إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»[1] قربانت گردم! از يكى از برادرانم خبر ارتكاب عمل بدى به من مى رسد، از خودش مى پرسم انكار مى كند، با اينكه افراد موثقى آن را به من خبر دادند. راوى مى گويد؛ حضرت به من فرمودند: اى محمد! گواهى گوش و چشمت را هم نسبت به برادرت دروغ شمار و اگر پنجاه عادل هم گواهى دهند و خودش بر خلاف آنها گفت؛ او را باور دار و همه را تكذيب كن. و چيزى در باره او فاش مكن كه زشتش كنى و آبرويش را ببرى و از آنان باشى كه خداى عزّ و جلّ در باره شان فرموده: «هركه دوست دارد زشتى درباره مؤمنان فاش شود براى او در دنيا و آخرت عذابى دردناك است».
انسان با رعايت دستورالعمل فوق از هلاكتِ دنبال كردن عيوب مؤمنين رها مى شود و راه ارتباط با عالم ملكوت را بر خود مى گشايد.
چنانچه ملاحظه مى فرمائيد حضرت مى خواهند ذهن و فكر ما مشغول موضوعات وَهمى نشود تا نسبت به برادران ايمانى خود كدورت پيدا نكنيم وگرنه نمى توانيم از ملاقات آنها بهره ى لازم را ببريم و درنتيجه امكان سير به سوى عالم معنا از ما گرفته مى شود.
مى فرمايند اگر خودش مى گويد من چنين عمل زشتى را انجام ندادم ولى پنجاه نفر قسم مى خورند كه ما ديديم او انجام داد، حرف برادر مؤمن خود را تصديق كن و مواظب باش در باره ى او چيزى فاش نكنى كه شخصيت او را زشت جلوه دهى و آبروى او را ببرى وگرنه شامل كسانى مىشوى كه خداوند در موردشان فرمود در دنيا و آخرت برايشان عذابى دردناک است. موفق باشید
[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 72، ص 255.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» و به خصوص در شرح آن، عرایضی شدهاست که از جلسهی پنجاه به بعد میتوانید جواب خود را به صورت مبنایی بگیرید و گرنه هر روز در این موارد با سوال بدون جوابی روبرو هستید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در قرآن داریم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»(تحریم/6) اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد؛ آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىكنند و آنچه را فرمان داده شده اند(به طور كامل) اجرا مى نمايند! علامه طباطبایی در ذیل این آیه در رابطه با مراقبه از نفس خود و اطرافیان نکات خوبی دارند. 2- روایات متعددی در این مورد داریم که مادران در دوران شیرخوارگی چه رعایتها و مراقبتهایی باید داشته باشند که در این مورد باید به کتابهای تربیت فرزند در دوران کودکی رجوع فرمایید. 3- بنده در این موردِ خاص اطلاعی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید خود را از بستری که گرفتار گناه میشود خارج کند تا توبهی او برایش باقی بماند. یکی از عواملی که مانع بقای توبه میشود کثرت کار و تحریک وَهمیّات است. اشعار مولوی و کتابهای شهید آوینی کمک میکند که بستر گرفتاری به گناه تغییر کند. رفقای خوب و حضور در مسجد، کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معلم هستم و در حدّ جواب به سؤالات معرفتی میتوانم در خدمت عزیزان باشم نه در امور مشاورهای که خود را در این امور یک انسان عادی میدانم و معتقدم رفقا با کسانی مشاوره داشته باشند که موقعیتشان را میشناسند. موفق باشید