باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است که رفیق شما میخواهند بر اساس عقل حرکت کنند ولی مواظب باشند عقل خود را همهی عقل به حساب نیاورند. اتفاقاً ما در رشتههای زمینشناسی که رشتهی دانشگاهی این حقیر هم هست بحثی در رابطه با بلورها که از جمله عقیق جزء آنها است، داریم که بلورها با مدیریتی ماوراء آن مدیریتی که طبیعت بر روی معادن عادی دارد، مدیریت میشوند. یعنی یک روحی متعالی آنها را میسازد و شاید شریعت الهی جهت ارتباط با روحی که عقیق را مدیریت کرده به ما فرموده از انگشتر عقیق استفاده کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فیلم را دیدم . « فیلم فروشندهی 2 » بهخوبی متذکر جریانی شده است که در عین آنکه میخواهد در کنار انقلاب باشد، از یک طرف به هیچوجه متوجهی حقیقت انقلاب و جایگاه تاریخی آن نیست و از طرف دیگر با نوعی خودباختگی نسبت به غرب، گرفتار نوعی خوشبینی نسبت به غرب شده است که 200 سال است جریان روشنفکری با این نوع خوشبینی به ما ضربه زده است. بنده اولاً: به جهت تجربهی طولانی خود از قبل از انقلاب تا در متن انقلاب و ثانیاً: به جهت تجربهی اجرایی خود با گوشت و پوست و استخوان این جریان را میشناسم. مهمترین مسئلهای که فکر میکنم باید شدیداً بر روی آن فکر کرد آن است که اولاً: جایگاه این جریان را درست بشناسیم و از آن مهمتر عقلانیتِ عبور از آنها را بیابیم. ما در رابطه با این جریان، میتوانیم به سه راه فکر کنیم: یا تقابل مستقیم با آنها به روشی که آنها ما را متهم به تندروی بکنند و مردم را نگران امنیتشان از طریق ما بنماید. یا اینکه به اسم درک واقعیت، و با تصورِ اینکه ما نمیتوانیم راهی جز راهی که تمدن غربی جلوی بشر گشوده است همراه با این جریان در اردوگاه غرب قرار بگیریم و مثل ترکیه و مشی حزب عدالت و توسعه نحوهای از استقلال را برای خود پیشه کنیم. و یا راه سومی که حضرت امام و رهبری معظم در مقابل ما گشودهاند تا ما را با روشی کاملا حکیمانه از این نحوه تفکر عبور دهند و به جای آنکه متهم به تندروی و یا ارتجاع شویم؛ مسیری بس دقیق را در مقابل ما بگشایند. که این عملاً تقابل کیفیت با کمیت است.
جریان گرفتار غرب نمیتواند طوری عمل کند و بر ارزشهای الهی تأکید نماید و خود را جدا از اردوگاه غرب معنا کند تا جریان نفوذی در بین آن ها جاخوش نکند. لذا است که فراموش نکنید دولت بیش از آنکه خودش بخواهد دارای تفکری است که نفوذیهای مأمور غرب، بهخوبی در اکثر جاها میتوانند عنان امور را در دست بگیرند و حتی کار ها را از دست دولت درآورند. حال باید از خود بپرسیم ما در نسبت با این نفوذیها چه عملی باید در برابر دولت داشته باشیم. جز این است که به هر حال باید دولت را نجات داد به جای آنکه او را به سوی دامنِ نفوذیها هُل داد؟
اگر بتوانیم در این شرایط حساس درست عمل کنیم از یک طرف همانطور که فیلم مذکوز متذکر است، از اختلافی که اخیراً بین صاحبنظرانِ وزارت خارجه پیش آمده است به نفع جبههی انقلاب استفاده خواهیم کرد، به شرطی که آنها گمان نکنند اگر با عبرتگیری از حرکات گذشته خواستند حرکت مطابق رهنمودهای رهبری را پیشه کنند؛ از طرف امثال ما گرفتار طعنهها می شوند.
در آخر نظر جنابعالی را به این وعدهی الهی جلب میکنم که میفرماید: «وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(هود/115) و بدین لحاظ باید بدون آنکه طمأنینه و امیدواریِ خود را نسبت به آینده از دست بدهیم، هوشیارانه جریانها را رصد کنیم. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامهی جعفری دستگاه خاصی ندارند که بتوان با نظام فکری مرحوم ملاصدرا مقایسه کرد. علامهی جعفری بیشتر تحت تأثیر فلسفهی مشاء هستند که البته نگاه عرفانی ایشان جای خود دارد و نمیشود نگاه عرفانی را با معانی و مفاهیم فلسفی مقایسه کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روحی که به کالبد جنین انسان دمیده شده، همان نفس ناطقه است با تمام مراتب نفس ناطقه در حالت بالقوه 2- سماع و رقص عرفانی، فرهنگ مخصوص به خود را دارد که درک آن در این دوران مشکل است 3- شاید خداوند موضوع شنیدن صدای مورچگان را توسط حضرت سلیمان به این جهت مطرح فرموده است که مشخص کند تا چه اندازه پیامبران در واقعیات ریز این عالم، حضور دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خدا را همهکاره ندانست و در مقابل خدا برای خودش هم نقش قائل شد، به این مشکلات افتاده. خدا خواسته است ما با رعایت دستورات الهی گرفتار این مشکلات نشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از کجا میفرمایید امروز ثابت شده آنچه بدان علم داریم و صورت آن در ذهن ما است مطابق خارج نیست؟! مگر آنچه را دستگاههای مکانیکی از صوت میفهمد همان صوت است که نفس ناطقهی ما درک میکند؟ و مگر وقتی ما از طریق ابزارهای مکانیکی از رنگها موج میفهمیم رنگ در واقعیت موج است؟ در حالیکه نفس ناطقهی ما به عنوان یک حقیقت مجرد متوجه واقعیت جهان خارج است آنطور که هست و هرکس به طور بدیهی چنین احساسی دارد. به چه دلیل باید انسانها احساس خود را نادیده بگیرند؟ آری حتی چشم از رنگها و شکلها در شبکیه، الکتریسته میسازد، ولی نفس ناطقه رنگ و شکل که واقعیت دارد را درک میکند و نه آمپرهای متفاوت الکترونیکی که سیناپس های عصبی ایجاد می کنند. موفق باشید