بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9165
متن پرسش
در پاسخ به سؤال قبلی شما فرمودید: «ارسطو وقتی مثال پیری را می‌زند، نظر به تبدیل قوه به فعل دارد. و در آن دستگاه، پیری به همین معنا است.» آیا این جملة شما به این معناست که: «غایت پیری همین الآن موجود است اما بالقوه.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، غایت پیری که همان صورت‌های بالفعلِ بالقوه‌های انسانی است که هنوز پیر نشده، در خارج هست. موفق باشید
7394
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .1- حدود 4 سال است روی مباحث شما وقت میگذارم،و الان حدود 1 سال است که روی مباحث معاد هستم،هنوز این سوال برایم حل نشده که چگونه از بهشتی که تجلی اسماء الهی است میشود گذشت؟قبل که معارف نادرستی به خوردمان داده بودند،راحت تحلیل میکردیم،حال که حور و قصور را تجلی اسماء الهی آن هم با اسم لطیف میدانیم،آن هم متحد با خودمان به نحوی که لا خطر فی قلب بشر،هر چقدر فکر میکنیم اصلا برایمان قابل هضم نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اگر خداوند به اهل ایمان بهشت را وعده می‌دهد به چیز کمی وعده نداده است، می‌ماند که هستند اولیائی که از مقام تجلی اسماء الهی که اصطلاحاً مقام واحدیت است می‌گذرند تا به مقام تعیّن اولی که مقام فناء فی اللّه است برسند. اینان آن کسانی هستند که از بهشت می‌گذرند و لذا همه‌چیز را در فنای به حق می‌بینند و اظهار می‌دارند: «ما رَأیْتُ‏ شَیْئاً إلّا وَ رَأیْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» یعنی هرچیزی را به جنبه‌ی حقانی‌اش می‌بینند. همین‌ها هم نظر به بهشت را به‌کلی منتفی نمی‌دانند چون بهشت محل تفصیل نور تعیّن اوّل است. آری این‌ها به بالاتر از بهشت هم نظر دارند. موفق باشید
5348

فلسفهبازدید:

متن پرسش
سلام وخداقوت 1.نظرحضرت عالی برای شروع فلسفه چیست آیا اول باید ازمنطق شروع کرد واینکه برای شروع کتاب آموزشی ساده هست ونظرتان درمورد آموزش فلسفه آقای مصباح چیست؟ 2.علت اینکه درحوزه اینقدردیر شروع میکنند خواندن فلسفه را عیب نیست واینکه درکنارلمعه هم میشود فلسفه راخواند؟ 3.دروس لمعه خواندن حضرت آقا گفتند نیازی نیست کل آن خوانده شود یعنی چه ونحوه ی نگاه ما به خواندن لمعه باتوجه به زمان زیادی که میگیرد باید چطورباشد؟ 4.برای آشنایی با مبادی فکری حضرت عالی برای معرفی به دوستان کدام کتابهایتان را توصیه میکنید؟(سلوک ذیل امام (ره)،تمدن زایی شیعه و..). تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید خیلی لازم نباشد برای آموزش فلسفه منطق دانست ولی چون عموماً در آموزش فلسفه از اصطلاحات منطقی استفاده می‌شود چاره‌ای ندارید که منطق بدانید. کتاب آموزش فلسفه‌ی آیت‌اللّه مصباح برای شروع خوب است 2- به نظرم خوب است که از سال دوم به صورتی نرم فلسفه را شروع کنند 3- این را از من نباید بپرسید 4- کتاب «سلوک ذیل ...» خوب است ولی برای کسی که مقدمات را نگذرانده مشکل است. موفق باشید
3507

کبریایی حقبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود محضر استاد گرامی. این که می فرمایید انسان باید محل تجلی اسماء الهی شود و به صفات الهی آراسته شود؛ برایم سوال است صفت «تکبر» را چگونه در خودش متجلی کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعضی صفات مخصوص خداوند است که از جمله‌ی آن‌ها «تکبر» است. هنر ما آن است تا در مقابل کبریایی حق خضوع را اظهار کنیم تا نور کبریایی‌اش ما را احاطه کند و به خوف لازم برسیم. موفق باشید
2908
متن پرسش
سلام در سؤال2746 از مسئولین سایت خواسته بودم که قسمتی را هم برای ارتباط با مسئولین، نه سؤال از استاد قراردهند. در جوابم نوشتند که این قسمت وجود دارد، ولی من وقتی به آن قسمت رجوع کردم، دیدم فقط برای تهیة کتب و جزوات و سی دی ها میتوانیم از آن قسمت با شما ارتباط بر قرارکنیم. اگر بخواهیم سؤالی از شما بپرسیم و شما پاسخ گویید بدون این اینکه خواندن این سؤال وقت استاد را بگیرد، از کجا باید این سؤال را برای شما بپرسیم؟ آیا تمام این سؤالات ابتدا به دست استاد میرسد؟ یا ابتدا مسئولین سایت سؤالات را خوانده و سؤالات فنی را خودشان جواب میدهند و سؤالات دیگر را به استاد ارجاع میدهند؟ در صورت دوم، امثال این سؤالات، بیخود وقت استاد را میگیرد. پیشنهاد حقیر به مسئولین سایت این است که: یک تالار گفتگو در سایت درست کنید برای ارتباط اعضا با یکدیگر. هر کس سؤالی پرسید، در صورت درخواست، نام خودش را هم به همراه سؤال بنویسد تا دیگران هم بتوانند دربارة سؤالش با وی تعامل داشته باشند. اینطوری از تجربیات همدیگر هم میتوانیم استفاده کنیم؛ مثلا بسیار مشاهده می کنیم که بعضی از دوستان یک کتاب را مباحثه کرده اند و به سؤالاتی رسیده اند، تعامل این افراد با یکدیگر و آگاهی از نحوة مباحثه شان مفید خواهدبود. به قول استاد: موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی.باسمه تعالی؛باسلام.اگر به قسمت "تماس باما"مراجعه کرده باشید مطالب زیرآمده است.که شماره 1 آن موضوع درخواست شماست.====> 1-سایت: lobbolmizan@gmail.com 2-انتشارات لب المیزان: 09138037964 3-پخش آثار استاد:09136032342 ------------ تمام سوالات راخوداستاد مطالعه کرده وجواب میدهند،تنهامعدود سوالاتی هست که مربوط به مسایل فنی سایت بوده ویا سوالات غیرمربوط به سایت میباشد که ایشان به مدیریت سایت ارجاع میدهند.پیشنهاد"تالار گفتگو"نیزقبلا مطرح بوده است ولی بااین حال مجددا بررسی ودرصورت آماده بودن شرایط اقدام میگردد.در ارتباط بامباحث آموزشی وپژوهشی مباحث استادمیتوانیدبا این آدرس sahat@mihanmail.ir ارتباط برقرار نمایید.باتشکر.موفق باشید."مدیریت سایت"
1398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز: آیا این درست است که بگوئیم "عقل هر انسانی کامل است و نیاز به تکامل ندارد و در واقع تعقل(استفاده ی از عقل) است که در هر انسانی افزایش وتکامل می یابد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همه‌ی عقلای عالم معتقدند عقل انسان چه از نظر احاطه و چه از نظر موضوع محدود است و به کمک شریعت می‌تواند به راه بیفتد. در مورد جایگاه عقل گفته‌اند: عقل برای آن است که در قرآن و روایات تدبّر کند و وظیفه‌ی خود را از دل آن متون بیابد. موفق باشید
262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
نظر شما درمورد سخنان مهندس عبدالعلی بازرگان چیست
متن پاسخ
بسمه تعالی . سلام علیکم روشن نفرموده اید در چه موردو
20077
متن پرسش
سلام علیکم استاد ارجمند بنده خانمی ۲۴ هستم که بتازگی متاهل شده ام. همیشه از نوجوانی در مورد تعلیم و تربیت و معلم شدن فکر کرده و هدف گزینی کرده ام که نتیجتا تصمیم گرفتم معلم فیزیک بشوم و در این لباس، سعی در تربیت صحیح و اصلاح الگوی زندگی دانش آموزان داشته باشم. اکنون ليسانس فیزیک دارم از دانشگاه سراسری در تهران. ولی با توجه به تجربیات مفصلی که در دانشگاه بدست آوردم و با دیدن جوّ موجود اساتید و دانشجویان و نیز با توجه به نزول فرهنگي نسل به نسل جامعه، بنظرم می رسد که تصمیمی که گرفته بودم الان موثر نیست و باید فکر اساسی تری بشود. در این راستا یه این فکر کردم که حضرت آقا چقدر در بحث تعلیم و تربیت دغدغه دارند و مطالب شان واقعا عمیق است. نمی شود از نظام معیوب و صهیونیستی آموزش و پرورش ما، نسلی نخبه و انقلابی و سالم از نظر روانی تحویل گرفت که مایه عزت روز افزون کشور باشند تربیت باید به فرهیختگان جامعه سپرده شود و نیز روش های جدید و منطبق بر آموزه های اسلام ناب تنها راه نجات است. نه اینکه صرفا معلمان دینی، آن هم با این کتابهای نوشته شده در عهد دقيانوس! بتوانند نوجوانی را که بشدت با نسل های قبل از خود متفاوت است - و مثلا امروز مساله ذهنی اش این است که آیا پسری که ازش باردار شده است بالاخره با او ازدواج مي کند یا نه!!! - هدایت کنند. در زمینه تحول در نظام آموزشی، صحبت های آقای پناهیان را خیلی می پسندم و ایرادات ایشان را به عینه و با تک تک سلول های بدنم در دوران تحصیل درک کرده ام با اینکه همواره خودم شاگرد منضبط و مودب و سخت کوشی بوده ام، امروز می بینم که هیچ تفاوتی بین این که کسی شاگرد خوبی در مدرسه بوده باشد یا نباشد عملا در جامعه وجود ندارد بلکه بسیاری از اوقات، کسانی که بی انضباط تر و درس نخوان هستند، در زندگی و کار و خلاقیت و نیز در جربزه داشتن برای چرخاندن زندگی موفق تر هستند و ما فقط ذهن خود را با محفوظات بدرد نخور پر کرده ایم! بگذریم. خلاصه استاد من بقدری از این نظام آموزشی گله مندم که حتی مدتی پس از اتمام تحصیلات خودم فوبياي مدرسه داشتم و حتی در نظر داشتم فرزندان خودم را از این فضای مهلک و انگیزه کش، دور نگهدارم و خودم در خانه مطالب بهتری به آنها یاد بدهم! که البته از این نظر هم به دلايلي منصرف شدم و بفکر افتادم که خودم باید کاری کنم برای تحول در نظام آموزشی کشورم. حتی اگر بی نتیجه بماند زحماتم. لااقل تلاشم را کرده باشم. اکنون نمی دانم چه راهی پیش بگیرم و چه رشته ای را ادامه بدهم برای ارشد و دکتری تا در این راستا بتوانم کمکی بکنم که سر کلاس های مدارس، محسوس باشد نه اینکه فقط نظریه بدهم و قانون و بخش نامه روی کاغذ ابلاغ کنم! می خواهم واقعا حتی اگر نمی توانم تاثیر کلان بر تمام مدارس ایران بگذارم، لااقل بچه های یک شهر یا نهایتا یک مدرسه را نجات دهم نگذارم از اول عمر، جامعه منحط و افکار ناقص و غربی و شرقي، طعم شیرین زندگی خدادادی را از آنها بگیرد. هر چه فکر می کنم می بینم با معلم شدن نمی توان به این مقصود رسید. چون اولا وقتی نظام و اصل ساختار دچار خلل های عمیق باشد، معلم هم مجبور است همان چیزی که به او دیکته شده است را پیاده کند. مادر خودم معلم بوده اند، می گویند در این سال های آخر تدریس، بقدری جوّ بچه ها عوض شده که دیگر حتی گوش شنوایی وجود ندارد تا کمی معلمی بتواند با بچه ها از مسائل مهم و کاربردی زندگی صحبت کند. من خودم هم در دانشگاه شاهد بودم که اگر استادی (ندرتا) پیدا مي شد که بخواهد کمی حرف حقیقت و معرفتی سر کلاس بزند به او اعتراض می شد که استاد لطفا وقت ما را نگیرید و فیزیک خودتان را درس بدهید و مثلا در مورد چیزی که تحصیلات و مدرک ندارید سخن نرانید! و نیز بطور کلی خیلی مورد توجه قرار نمی گرفت و ای بسا مورد تحقیر و خنده دانشجو ها هم واقع می شد. چون دانشجویان آمده بودند فقط مدرک بگیرند و واحد ها را پاس کنند بروند! و کسی به فکر این مملکت و بچه های معصوم نبود و نيست ثانیا بچه ای که در خانواده اش دچار درگیری های فاجعه آمیز مثل طلاق و دعوا و اعتیاد و فقر و... است هیچ چیز نمي خواهد جز آرامش و دیگر حتی حال شنیدن صدای معلم را ندارد. چه برسد به تحصیل و تهذیب و چه برسد به آرمان های امام بنده خدا! من اکنون که خودم لیسانس دارم هیچ ارزشی برای آن قائل نیستم و از بدو ورود به دانشگاه هم برایم دانشگاه مهم نبود و فقط بعنوان ابزار برای رسیدن به هدفم به آن نگاه می کردم و واقعا از دانشگاه لذتی نبردم کما اینکه از مدرسه نبردم چون اینها هیچ وقت هدف من نبودند حتی اگر خيييييييلي درسخوان مي بودم ولی الان می بینم برای رسیدن به هدفم و احقاق منویات آقا در مورد نظام آموزشی کشور باید اساسا کار دیگری انجام دهم ولی هنوز نقش خود را در نیافته ام. نمی دانم چه رشته ای بخوانم، چه کار می توانم بکنم؟ آیا روانشناسی تربیتی خوب است؟ یا مدیریت آموزشی؟ نمی خواهم باز گرفتار سردرگمی های موجود در دانشگاه بشوم و از اصل هدفم باز بمانم احساس می کنم تحصیلات دانشگاهی هم فقط وسیله ایست چون بدون مدرک در این مملکت نمی شود کاری کرد، متاسفانه. پس مدرک لازم است ولی آیا من خودم صلاحیت دارم که بخواهم کسی را تربیت کنم؟ من که خودم ضعف هایی قطعا دارم. نمي خواهم ناقص به سر کاری بروم من نباید در لباس تربیت کردن نسل آینده، به آنها خیانت کنم هر چند از نادانی و ضعفم باشد کاری که براحتی بعضی معلمان و اساس سیستم آموزشی کشور در مورد ما انجام دادند من حتی از اینکه بروم در مسجد و در بسیج محل و برای نوجوانان کلاس تربیتی دینی بگذارم با اینکه خیلی ازم درخواست می شد، خیلی ترس داشتم و آخر هم نرفتم. یکی از دلايلم این بود که هیچ وقت کسی با من رفتار با نوجوان و تربیت او را یاد نداده بود نمی خواستم ضررم بیش از منفعتم باشد و بقول آیت الله بهجت، وقتی کاری را نمي دانی احتیاط کن. همچنین شهید بزرگوار، چمران عزیزم که واقعا دوستش دارم، را هرگز فراموش نمی کنم وقتی نظرش اينست: «می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، این را می پذیرم امام می گویم کسی که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست!» لذا لازم می بینم که خودم غیر از تحصیلات تکمیلی ام در هر رشته ای، مطالعات فرهنگی و تربیتی هم داشته باشم. البته با اینکه همسرم هم طلبه اند و مشوق من برای معلم شدن، هرگز نمی خواهم در این خیانت عظیم شرکت کنم و نادانسته ژست تربیت کردن نسل را بگيرم! بلکه می خواهم نظامش را تصحیح کنم و آنگاه معلم شوم خیلی عذر می خواهم بابت اطاله کلام. لطفا مرا راهنمایی نمایید که اولا از چه راه و رشته ای می توانم به مقصودم برسم؟ ثانیا در مورد مطالعات شخصی ام چه مطالبي را توصیه می فرمائید؟ خیلی ممنونم از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دقت و حساسیت خوبی است ولی همان‌طور که متوجه‌اید ما گرفتار نظام آموزشیِ استعماری هستیم. بنده هم مدت‌ها فکر کردم، به همین جهت از کار اجرائی فاصله گرفتم تا با کار فرهنگی قدمی برای اصلاح امور برداشته شود. ظاهراً فرمانده‌ی جبهه‌ی فرهنگی ما در همین راستا فرمان «آتش به اختیار» داده است یعنی زمانه، زمانه‌ای است که چندان نمی‌توان به نهادهای فرهنگی امید داشت، ولی راه، بسته نیست، هرکس باید در هر حوزه‌ای که خدا در مقابل او قرار داده است هر اقدامی که می‌تواند انجام دهد. خداوند، راه‌گشاست، بیشتر باید توجه کرد. موفق باشید

19661
متن پرسش
به نام خدا. با سلام خدمت استاد گرامی: بنده دانشجوی داروسازی هستم. کتب «علل تزلزل تمدن غرب» و «فرهنگ مدرنیته و توهم» را مطالعه کردم. درست است که بسیاری از مطالب ذکر شده در این کتب را قبول دارم، اما در نهایت پس از اتمام این کتاب ها نتوانستم به این نتیجه برسم که باید چه کنم؟! بنده چند سال پیش بسیار علاقه مند به علوم تجربی بودم و همواره یکی از اهداف بنده ادامه ی تحصیل در رشته ی خودم و تدریس در دانشگاه بوده است، اما بعد از خواندن این کتب و شنیدن تعدادی از سخنرانی ها (مثلاً سخنرانی های استاد شجاعی) و با فهمیدن نواقص این علوم در جهان امروز (مانند معنویت زدایی از علم) تنها اتفاقی که برای بنده افتاد این است که دلسرد شدم و هدف گذاری برایم بسیار سخت شد. سوالی که دارم این است که درست است که من می دانم علم تجربی نواقصی دارد و می دانم که علم تجربی نمی تواند بیانگر همه ی حقایق عالم باشد، اما با توجه به اینکه رشته ی بنده که خود به نوعی می توان گفت بنیادش بر اساس علم تجربی است یکی از علایق اصلی من است، چگونه می توانم ادامه ی تحصیل دهم (که البته در صورت ادامه ی تحصیل مسلماً طبق همین سیستم علم تجربی امروز به بنده تدریس خواهد شد نه طور دیگر) که در عین حال از معنویت و قرب به خدا دور نشوم؟ اساساً اگر به دنبال علم تجربی رفتم، «نیت» یا «هدف» ام باید چگونه باشد که دچار انجراف از مسیر الهی نشوم و همچنین اگر در این زمینه استاد شدم مایه ی انحراف دیگران نیز از تدین نشوم؟ چگونه بدون ناامیدی از علم تجربی، دوباره مثل سابق به ادامه ی تحصیل و تدریس فکر بکنم به طوری که هم فکر من منحرف از معنویت نباشد و هم بتوانم بیشترین سود را به جامعه برسانم؟ دفعه ی پیش سوال نسبتاً مشابهی از طریق سایت از شما کردم که جواب برایم کمی مبهم بود. بنابراین این بار تصمیم گرفتم سوال را بیشتر باز بکنم و دقیق تر بپرسم، چرا که دانستن جواب این سوال می تواند مسیر زندگی من را عوض کند. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودآگاهی در تحصیل علوم تجربی بسیار مهم است تا در عین ورود به آن علوم، نقص‌ها و محدودیت‌های آن را بشناسیم و شیفته‌ی آن نگردیم بلکه به حسب ضرورت از آن استفاده کنیم و آن‌جایی که می‌توانیم برای آن جایگزینیِ مناسبی تعیین نماییم، غفلت نکنیم. آری! بنا نیست علوم تجربی را زیر پا بگذاریم، بلکه باید متوجه بود نگاهِ علم تجربی علاوه بر آن‌که تنها نگاه به عالَم نیست، بلکه نگاه‌های کامل‌تر و مفیدتری هم هست و بسیاری از مشکلات مردم با نظر به نگاه‌هایی که عالَم معنا و معنویت را مدّ نظر دارد حلّ می‌شود. موفق باشید

19536

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در این روزهای مبارک بنده رو از دعای خیر خودتون محروم نکنید. استاد می خواستم نظر خودتون در مورد حرز امام جواد و اینکه واقعا اثر داره یا نه بیان کنید. اگر این حرز رو قبول دارین میشه فایل کامل این حرز رو برای ما بزارین؟ صحیحه ابودجاجه صحیح هست یا خیر؟ خواهش می کنم در مورد این حرز ها و تاثیراتشون راهنمایی کاملی ارائه بدین. ممنونم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته اگر شرایط و مصلحت باشد، حرزها مؤثر خواهند شد 2- فرق چندانی ندارد که از کدام حرزها استفاده کنید 3- از جستجوگر گوگل می‌توانید آن‌ها را به‌دست آورید. موفق باشید

19015
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: استاد چند سوال داشتم: ۱. برای تقویت اراده و دوری از تنبلی و کسالت چه کنم واقعا معضلی شده برایم. به بسیاری از کارها و مطالعات و اموراتم نمی رسم و هی عقب می اندازم به بهانه های واهی. ۲. استاد درست است که بخواهم شب تا صبح را به مطالعه ببردازم و سحر داشته باشم و بعد استراحت رو بعد از بین الطلوعین داشته باشم؟ ۳. استاد طلبه هستم و بخاطر همون مشکل سوال اول در دروس حوزه کاری نکردم از لحاظ علمی و خیلی عقب هستم الان هم مشغول بایه ی ۹ هستم و نمی دانم چکار کنم که چطور برگردم یا امکان مطالعه ی دوباره هست یا نه یا .... و حال که از لحاظ علمی کاری نکرده ام نمی دانم الان چه کنم؟ وقتم رو روی دروس حوزه بگذارم و دوباره کار کنم یا از لحاظی دیگر مطالعات داشته باشم { مطالعات جنبی } یا ... . ۴. استاد گاهی هم که بخواهم مطالعه کنم به شدت در مطالعه وسواس دارم طوری که گاهی یک کتاب کوچک را مدت ها طول می کشد که بخوانم حال یا بخاطر مثلا خلاصه کردن دقیق یا تایب نکات یا چکیده نویسی یا ... که گاهی از یه کتاب کلی خلاصه می نویسم و بعد هم از مطالعه خسته می شوم یا معمولا کتاب ها رو نیمه کاره رها می کنم. ۵. استاد جواب های سوال هارو به ایمیل شخصی هم میفرستین یا فقط در سایت قرار می دهید؟ ۶. استاد نظرتون در رابطه با جبهه ی جمنا و آقای رییسی چیست؟‌ چند تا سوال دیگه هم داشتم فراموش کردم خدا خواست وقت شما رو کمتر بگیرم. ان شاالله هر وقت یادم اومد می فرستم براتون. تشکر و ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به خودتان برنامه‌ی هفتگی بدهید و مطابق آن عمل کنید  2- خیر! در خواب شب آرامشی را خداوند گذاشته است که در خوابِ روز نیست، مگر موارد استثنایی. فرمود: وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً . 3-  اول اولویت را به بازخوانیِ دروس حوزوی بدهید که در آن دروس محکم گردید 4- در مطالعه سعی کنید نکات کلی را یادداشت نمایید و روحیه‌ی اجتهادی در مطالعه را تقویت کنید، نه حالت تقلیدی را 5- اگر موضوعات، شخصی نباشد آن سؤال را در معرض دید عموم کاربران قرار می‌دهیم  6- به جمنا اعتماد دارم. موفق باشید

18700

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: بعضی از طلاب عبا و قباهای رنگی ای میپوشن که از نظر رنگ مناسب و در زی طلبگی نیست می خواستم نظر استاد رو در این رابطه بدونم و ببینم تفکرم در این مورد صحیحه یا نه؟ مثلا پوشیدن قبا یا عبا یا لباده ی صورتی یا قرمز یا زرد پر رنگ (به اصطلاح زرد جیغ) یا بنفش و نارنجی و رنگ های تو همین مایه ها و می خواستم بدونم از نظر شرع به صورت مصداقی آیا پوشیدن لباس های این رنگی در این زمان برای یک روحانی لباس شهرت است و لازم است نهی از منکرش بکنیم در صورت وجود شرایط یا اینکه مصداق لباس شهرت نیست و صرفا خلاف زی طلبگی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را «عرف» تعیین می‌کند و باید دید که آیا در عرف، حالت جلف دارد یا نه؟ بیشتر بنده آن‌چه دیده‌ام عبا و قبای کرمیِ روشن است که چیز خوبی است. موفق باشید

18619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفاً تفاوت ها و تمایزات دریچه نگاه و برداشت و اجتهاد های متکلّمین، فلاسفه و عرفاء را نسبت به عقاید و معارف توضیح داده و مهمترین و کلیدی ترین حدیث و روایت از احادیث و روایات ذوات مقدسه اهل بیت علیهم السلام را در خصوص اینگونه نگاه ها و روش ها و اجتهادهای متکلمین، فلاسفه و عرفاء را در مباحث عقاید و معارف را بگویید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با حوصله‌ی زیاد و پشت‌کار کامل کتاب‌های «مبانی نظری نبوت و امامت» و «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید با جواب سؤال‌هایتان روبه‌رو خواهید شد. موفق باشید

16216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا آقای صفایی حایری هم متوجه عقل جدیدی که با حضرت روح الله شد شده است یا ایشان مکتب فکری خودشان را دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نبوده که مرحوم صفایی چنین ورودی داشته باشند، ولی به مخاطبان خود، روحیه‌ی خوبی را که مفید برای چنین مطالبی است، ارائه می‌دهند. موفق باشید

14762
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده پایه 4 حوزه هستم و وقتی به طور خود جوش درس می خوانم در مقایسه با اینکه سر کلاس می روم، هم شوق علمی بیشتری دارم هم راحت تر درس را متوجه می شوم و هم با آرامش و معنویت بهتری جلو می رویم (حضورمون بیش تر و خودمون را بیشتر داریم) ولی وقتی سر کلاس می رویم پارازیت روی قلبمان زیاد است و درس را متوجه نمی شویم البته استاد بحثمان را داریم و در آینده (همین مطالبی که بدون کلاس و با نوار و شرح و پرسش بیرون کلاس از استاد، یاد گرفتیم) را درس می دهیم. 1. لطفا نظرتان را در این مورد بفرمایید؟ 2. چه کار کنیم این پارازیت ها کم شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در سر کلاس یک‌نوع شخصیت دیگری به شما می‌دهد که بعداً به آن نیاز دارید. باید بدانید در جمع دوستان این نوع مباحث چگونه جریان دارد. با تمرکز و یادداشت‌کردن سخنان استاد خطورات کم می‌شود. موفق باشید

14381

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در احادیث و راوایات آمده است که خلوت زن و شوهر گناهان را مثل برگ درخت می ریزاند و ... اما من نمی دانم چرا گاهی احساس دوری از خداوند در این موضوع دارم. آیا شیطان حیله می کند؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. این اُنس و مودّت، الهی است باید در مسیر لذتِ حلال از آن استفاده کرد. موفق باشید

13784
متن پرسش
سلام: قبلا به شما عرض کرده بودم که کتابهای شما را برای کتابخانه نابینایان گویا می کنم، در کتابهایی که در سیر مطالعاتی نوشته شده، بخش اول را به غیر از کتاب معاد گویا کردم. بخش دوم را نمی دانم کدام کتاب مطابق با صوت سخنرانی شما نیست تا گویا کنم، یکی از آقایان اساتید گفتند کتاب زیارت عاشورا خیلی متفاوت با سخنرانی است که در برنامه ام هست گویا کنم اما بقیه کتابها را نمی دانم چقدر مطابق با سخنرانی هست لطفا بفرمایید. بخش سوم، سه کتاب حقیقت نوری، امام و تعلیم به ملائکه و امام در تکوین و تشریع رو دیدم که کاملا مطابق صوت سخنرانی است، گویا نکردم و کتاب مقام لیلة القدری را هم از خودتان پرسیدم که گفتید گویا کنم و قابل فهم برای عموم هست. بقیه این بخش را گویا کردم. در بخش چهارم، همه کتابهای مهدویت را گویا کردم غیر از فلسفه حضور تاریخی حضرت حجت که کتاب کم حجمی است و کاملا متن و عناوین شبیه کتاب دعای ندبه بود. در بخش پنجم همه کتابها را گویا کردم و در انتهای کتاب تمدن زایی شیعه هستم. بخش ششم را هنوز شروع نکردم و نمی دانم آیا همه کتابها را بخونم یا بعضی کتابها مطابق صوت سخنرانی هستند. لطفا بفرمایید در این بخش ها کدام مورد را بخوانم. این کار را رایگان به خاطر علاقه به مباحثی که مطرح کردید و علاقه برای ترویج این مباحث انجام دادم انتظار دریافت حق الزحمه هم نداشته و ندارم اما متاسفانه مشکلی که پیش آمده و قبلا هم به شما گفتم باعث شده که من نتونم امسال برای اربعین کربلا برم و بعضی مشکلات دیگری را در خونه و بیرون آن برای من درست کرده اگر امکان دارد محبت کنید و بمن راهنمایی کنید که چه باید بکنم. با تشکر. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: گویاکردن کتاب‌های مذهبی برای روشن‌دلان کشور کار ارزشمندی است تا آن‌ها از معارف دینی بیگانه نباشند. ثانیاً: این‌که مشغول گویاکردنِ کتاب‌های سخنرانی‌شده نگشته‌اید، روش درستی است. ثالثاً: اگر سؤال و جواب‌های مهمی که بر روی سایت هست را گزینش کنید و گویا بفرمایید، فکر می‌کنم از این جهت هم کمکی به طبقه‌ی روشن‌دلِ ما کرده‌اید. رابعاً: از خدا بخواهید بهشتِ رضایت به آن‌چه برای شما تقدیر کرده است را در مقابل شما بگشاید. حال چه در اربعین در کربلا باشید و چه در گوشه‌ی خانه، بهشت را در راضی‌بودن به تقدیرات الهی جستجو کنید و در این مسیر خود را رشد دهید. موفق باشید

13655
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: سوالی در رابطه با پرسشی که درباره جریان آب دهان انداختن عمرو بن عبدود و آن فعل حضرت علی علیه السلام داشتم. من طلبه هستم و اینطور خوانده ام که احادیث اخلاقی چون با عقل هم جور در می آید لذا سند آنها خیلی مهم نیست. اما در رابطه با این داستان استادی داشتیم که دکترا از دانشگاه علوم و حدیث داشتند ایشان می فرمودند این جریان به غیر از مثنوی معنوی هیچ جای دیگر نیامده. البته ایشان در مقام نفی و یا اثبات این داستان نبودند اما سوالی که برای خود من هم مطرح بوده این است که ما معتقدیم ائمه ما آیینه تمام نمای خداوندند و اصلا خودی برای آنه مطرح نیست و آنها ذوب در خدایند. استاد با شنیدن این داستان این طور به نظر من می رسد که اینجا نعوذ بالله حضرت نفسان مد نظرشان قرار می گیرد و خودی احساس می کنند بعد به خاطر اینکه این حالت از بین برود بلند می شود و دوباره آن ملعون را به درک واصل می کند راهنمایی بفرمایید. سوال دیگری که دارم این است که شما در کتاب «زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام» می فرمایید: سلام موجب ترفیع درجه برای آن بزرگواران است. مگر آن بزرگواران به نهایت کمال خود نرسیده اند و آیا درجه دیگری هم برای آنها متصور است؟ با تشکر و التماس دعای فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید باید بین حقیقت امام که در روایات تحت «نور عظمت» از آن یاد می‌شود، با نفس ناطقه‌ی امام تفکیک قائل شد. امام مثل بقیه نماز می‌خواند و مواظب‌اند گناه نکنند تا هرچه بیشتر در مقام عصمت خود پایدار بمانند. و در این رابطه است که امثال مولوی متوجه حرکت امام می‌باشند که چگونه در مقابل عمربن‌عبدود عکس‌العمل نشان می‌دهند تا عصمت خود را حفظ نمایند. اشک‌های نیمه‌شبان و عبادات طولانی آن ذوات مقدس در این رابطه معنا می‌دهد و ترفیع روح آن عزیزان نیز جهت اتحاد با «نور عظمت» آن‌ها است و این در حالی است که البته ما همواره با امامی روبه‌رو هستیم که مظهر نور عظمت الهی است. موفق باشید

13488
متن پرسش
سلام خسته نباشید: چند سوال: 1. عرفا فرمودند اعیان ثابته در صقع ذات سرنوشت خودشون رو در زندگی دنیایی خودشون انتخاب کردند آیا این انتخاب از روی اراده و اختیار و علم بوده؟ 2. این چطور ممکنه در حالی که برخی شقی و جنایتکار هستند مثل صدام آیا او هم در عین ثابت خودش این زندگی رو انتخاب کرده؟ 3. آیا تمام اتفاقات زندگی ما انتخاب ما در عین ثابت خودمون بوده یا فقط برخی؟ و نقش اختیار ما در دنیا چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث عین ثابته را باید به طور جامع دنبال بفرمایید تا إن‌شاءاللّه جواب این نوع سؤالات خودتان را بتوانید به‌دست آورید. در ضمن به جواب سؤال‌های 13252 و 13454 و 10966 و 9308 و 8637 و 8595 و 7067 می‌توانید رجوع فرمایید. موفق باشید

13284
متن پرسش
سلام استاد: با مطالعه کتاب «آشتی با خدا» و همچنین کتب دیگر، سوالی برایم پیش آمده که فرق بین فکر کردن به خدا و حضور قلب و دل دادن چیست؟ به نظرم حضور قلب یک مقدار مبهم است. ما از کجا بفهمیم که به حضور قلب رسیدیم یا مشغول فکر کردن به خدا هستیم؟ ایا صرف توجه به هست مطلق یعنی حضور؟
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: حضور قلب در محضر حق مثل حرف‌زدن با دوستان است و فکر کردن مثل مطالعه‌کردنِ کتاب است. إن‌شاءاللّه با رعایت دستورات دینی به جایی می‌رسید که حجاب‌های بین شما و خدا رقیق و رقیق‌تر می‌شود و با خدا سخن می‌گویید. موفق باشید

13051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: ظاهرا نظر جنابعالی راجع به علم و محدوده آن با شهید مطهری تفاوت دارد (گفتار فریضه علم در کتاب ده گفتار) می شود تبیین بفرمایید که آیا فضل بودن یا علم بودن تفاوت در اصطلاح است یا تفاوت ذاتی دارند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو اصطلاح، هرکدام به جای همدیگر به‌کار می‌رود. باید به موضوعِ مورد بحث نظر کرد. بنده مرحوم شهید مطهری را در موضوعات معرفتی مجتهدِ مسلّم می‌دانم. موفق باشید

12145
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: حقیر طلبه سطح 2 در مشهد مقدس هستم. به ضرورت انس روزانه و مطالعه و تدبر در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام رسیده ام و آن را یکی از لوازم ویژه نقش آفرینی حوزه و روحانیت در راستای اهداف انقلاب اسلامی می دانم. اما از طرفی پیشنهاد تدریس برای طلاب سال پایینی به من داده می شود و مسؤلین مدرسه اصرار دارند که باید برای آنها وقت بگذارم؛ چون آنها استاد دیگری که با رویکردهای تحولی مدرسه -که تا حدود زیادی همراستا با دغدغه های حضرت اقاست - هماهنگی قابل قبولی داشته باشند را سراغ ندارند. (البته دغدغه شان را به جا می دانم و کار با طلاب را از اهم واجبات می دانم) از طرف دیگر باید وقتی را نیز به تحصیل خودم در فقه و اصول اختصاص دهم. در این بین حضور در فعالیتهای اجتماعی را نیز فوق العاده محدود کرده ام؛ چون احساس می کنم وقت گذاشتن برای طلاب، کاری زمین مانده ولی به شدت پر بازده است. حال به نظر حضرتعالی در این تزاحم کدام یک را به نفع دیگری محدود کنم؟ اگر کار بیشتر با طلاب را برگزینم، آیا امکان جبران ساعاتی که می توانست صرف بهره برداری از معارف قرآن و روایات شود وجود دارد؟ نائب الزیاره شما در حرم مولایمان علی بن موسی علیه السلام خواهم بود و ان شاء الله زیارت رجبیه را به نیابت از شما و همه مؤمنان خواهم داشت. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو دوره تدریس برای آن‌که آموخته‌ها یتان ملکه شود خوب است إن‌شاء‌اللّه فرصت تدبّر در قرآن و روایات در اسرع وقت پیش می‌آید. التماس دعا. موفق باشید

12036
متن پرسش
سلام: جناب استاد، دعاها و ذکرهای بسیار زیادی مثلا در مورد افزایش رزق و روزی وجود دارد، حال اگر کسی بخواهد یکی از آنها را انجام دهد بر اساس چه معیاری باید انتخاب کند، آیا باید استادی بگوید چه ذکری بگو یا تصادفی انتخاب گردد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموم این نوع اذکار که اذکار عمومی است مؤثر است. مثل آن‌که حضرت علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند با ذکر استغفار روزی خود را نازل کنید، و یا می‌فرمایند با خوش‌رویی و صله‌ی رحم رزق خود را وسعت دهید. موفق باشید

11842
متن پرسش
سلام: من در سن میان‌سالی‌ام و به ‌شدت درگیر گذشته‌ام و از این‌که تا این حد غافل و جاهل بوده و به خود و اطرافیانم ظلم کرده‌ام مخصوصا فرزندانم، نمی‌توانم که خودم را ببخشم چون من خیلی چیزها را از دست داده‌ام که دیگر باز نمی‌گردد. من سرمایه‌های وجودیم را، قلبم را، روحم را نابود کردم و پسرم را تربیت دینی درست نکردم. چون خودم شناخت درستی از انسان نداشتم و حال چطور می‌توانم در «حال» زندگی کنم درصورتی که آثار اعمال و انتخاب‌های گذشته‌ام زندگیم را و درونم را تحت تاثیر قرار داده و انگیزه هایم از دست رفته! ازاین‌که می‌بینم پسرم تا این حد دنیاطلب شده و حتی به زور نماز می‌خواند و نسبت به خدا بی‌تفاوت است؛ از خودم متنفر می‌شوم و مدام گذشته را مرور می‌کنم. الآن راه را شناخته‌ام اما کو «دل» و انگیزه‌ای که راهرو باشد؟! من در مقابل تمامی اعمال فرزندم مسئول هستم و حتی در برابر گمراهی فرزنداش. حال شما بزرگوار بفرمایید چطور می‌توانم در «حال» زندگی کنم و نه در «گذشته» یا «آینده»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها یعنی چه؟! اگر گمراهی فرزندان ما به جهت ما باشد پس گمراهی همه‌ی فرزندان آدم به جهت حضرت آدم خواهد بود! ما در تربیت فرزند علت مُعِدِّه هستیم و اگر بخواهند خوب شوند در بستری که ما فراهم می‌کنیم انتخاب‌های آن‌ها بهتر عملی می‌شود، ولی هرکس خودش مسئول خوب‌بودن یا بدبودنِ خودش است. به تعبیر عارف سالک حضرت آیت اللّه حائری شیرازی«حفظه‌اللّه‌تعالی» ما وجه «ما فِی‌الشرایط» انسان هستیم و نه وجه «ما فی‌الضمیر» انسان. شما از همان موقعی که حق را شناختید مطابق شناخت خود عمل کنید تا همه‌ی ضعف‌های گذشته از بین برود زیرا قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» حسنات و خوبی‌ها، بدی‌ها را از بین می‌برد. موفق باشید

11189
متن پرسش
سلام علیکم: جایگاه امر به معروف و نهی از منکر با توجه به جمله مقام معظم رهبری که فرمودند «امر به معروف و نهی از منکر تضمین کننده ی حیات طیبه در جامعه اسلامی است» در رسیدن به تمدن نوین اسلامی چیست؟ لطفا این جایگاه را تشریح کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید معروف این تاریخ را که عبور از سلطه‌ی فکری و اخلاقی استکبار است مدّ نظر داشته باشید و زمینه‌ی تذکر به سایرین را نیز فراهم کنید. موفق باشید
نمایش چاپی