باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بالاخره عدهای معتقداند این هنر ایرانی است. فکر میکنم بین تجمل و جمال خلط شدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در نظر به افق توحید و فنای فی الله است که در عرفانِ اسلامی این موضوع به نحوهای فوقالعاده سرزنده و حاضر است. شرح عبدالرزاق کاشانی که جناب استاد یزدان پناه شرح کردهاند، شرح خوبی است. البته شرح ایشان را به صورت صوتی باید دنبال فرمایید. موفق باشید
سلام و درود: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند این روزها که قدم به قدم با (بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان) حضرتعالی جلو می آیم و لحظه لحظه به آن فکر میکنم و تمام لحظاتم را پر کرده است؛ هر کاری که میخواهم بکنم آن افق گشوده را جایی جز شهدا و مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پیدا کنم؛ نمی توانم که نمی توانم. و اینجاست که این روزها به این می اندیشم که زبان انقلاب اسلامی جز شهادت و جز حاج قاسم کجا می تواند باشد؟ که آن هم در وصیت نامه ایشان به ظهور کامل می رسد. حال با پذیرش اینکه وصیت نامه سردار شهید در قله تفکر زمانه جهان بین دو جهان قرار دارد و زبان گم شده انقلاب است باید پرسید حاج قاسم را چه شده که به این زبان رسیده است که این چنین شیوا و بلیغ اشارات را بازگو می کند؟ آیا حاج قاسم در استقرار صدرا و ابن عربی با دیالوگ با متفکرینی چون هایدگر و گادامر دارای زبان شده یا نه؟ این لسان الغیبی حاج قاسم که امام جامعه تعبیر به مکتب میکنند ناشی از مسیر دیگری است که هر کسی که هم هایدگر و صدرا را نمیفهمد و با زبان آنها مرتبط نیست اما می تواند با زبان سردار شهید و افق گشوده سردار شهید همراه شود و خود را در مسکن تفکر انقلاب مستقر کند و مستقر بیابد؟ اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وآنگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که در این تاریخ یا باید حاج قاسم شد به همان معنایی که او در جای خود مکتبی است برای حضور در این تاریخ و یا باید آوینی بود و گرنه هیچ چیز نیستیم. در مباحث «جهان بین دو جهان» عرض شد اگر متوجه حضور تاریخی خود نباشیم نه حاج قاسم خواهیم بود و نه آوینی بلکه یا کدیور میشویم و یا امجد زیرا اولی خود را در جهان غرب معنا کرد و دومی در اخلاق فردی. آری در اخلاق فردی، آنکه محکوم است ولیّ فقیه است زیرا او متوجه حضور تاریخی ما میباشد ولی در اخلاق فردی به مسائل جزئیِ فردی توجه میشود نه به حضوری که باید با حیات قدسی در این تاریخ داشت. این همان اشکالی است که آقای منتظری نیز گرفتار آن شد و آن نامهها را به حضرت امام نوشت و عملاً حضرت امام را مقصّر آن ضعفها دانست غافل از آنکه برای آبادکردن دهی نباید از آباد کردن شهری غافل بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از جلد ۶ تا ۹ لازم است بهخصوص جلد ۸ و ۹ که حضرت امام هم به آن تأکید کردهاند و تعلیقات ایشان هم از این دو جلد محفوظ مانده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هیچ وقت مدافع حرکاتی که با روح تاریخی انقلاب اسلامی نمیخواند نیستم؛ عرض بنده آن است که متوجه اصل حضور تاریخی انقلاب اسلامی باید بود که تنها راه عبور از تنگناهای تاریخی همین راهی است که خداوند در مقابل ما گشودهاست و شهدای عزیز در دلِ چنین تاریخی حاضر شدند جانشان را بدهند و خداوند هرگز نتایج کار آنها را که به نتیجه رسیدنِ اهداف انقلاب است ضایع نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این طور جواب داده شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمتشان کند. او زندگی دیگری را شروع کرد و شما هم باید زندگی خود را ادامه دهید. إنشاءالله از برکات حضور ایشان بهرهمند خواهید شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با طب سنتی و طبّ جدید، عرایضی در جواب سوالهای 29794 و 29749 و 29685 شده است و به همین جهت عرض شده بنده متخصص در هیچ کدام از دو نوع طب مذکور نیستم. تنها آن روایت کلی را متذکر شدم که فرمودند: «پرهیز مادر عموم درمانها است» موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید که در اینجا و اکنون ما ورود به این مسائل با این وسعت و با این فرصت کم، نداشتهباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این رابطه بهتر کمک کند زیرا فرمایشات آیت الله جوادی تا حدی در عرایضی که شدهاست لحاظ گشته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در نظام علی و معلولی انسان میتواند خود را تعریف کند که مطابق آن نظام چه علتی را برگزیند تا به معلول خاص آن علت دست یابد و لذا مانع کمالات انسان نیست. ۲. آری همه چیز در بستر ربوبیت الهی جلو میرود ولی همان ربوبیت راهی برای به دست آوردن رزق فراهم کرده و این که اگر کسی رزق کسی را از او ربود، برود و رزق خود را از او بازستاند به همان دلیل که میدانیم رزق ما از قبل تعیین شده. پس معلوم است که اگر در اختیار ما نیست باید ببینیم چه کسی آن را ربوده است. ۳. با این همه بالاخره کوتاهیهای ما در کسب رزق مقسوم آن رزق را از ما نمیگیرد ولی در به دست آوردن آن به سختی دچار میشویم و موضوع قحطیها را باید در این رابطه تحلیل کرد. ۴. پیشنهاد میشود جزو «جبر و اختیار» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. در ضمن سری به جواب سوال 29841 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:
ای برادر عقل یک دم با خود آر
دم به دم در تو خزان است و بهار
بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآید؛ عمده همان صبر قرآنی است یعنی پایداری در وظایف حتی در مواقعی که انسان در قبض قرار دارد. تا انشاءالله آن صفای نهایی پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضا رفقا به این فکر هستند ولی هنوز برنامهی مدونی جهت این امر شکل نگرفتهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید خداوند است که تقدیرات عالم و آدم را در اختیار دارد و انسان میتواند در نظام احسن عالم، جایگاه خود را مشخص کند. مثلا زن بودنِ زن و مرد بودن مرد از تقدیرات الهی است ولی زنِ خوب بودن و یا مردِ خوب بودن مربوط به خود انسان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شیطان در موطن خیالش بهسر میبرد که میگوید «أنا خیرٌ منه». اگر متوجهی حقیقت میشد که این جمله را نمیگفت. آری! انسانها مراتبی دارند حتی وقتی در موطن عقل ناب هستند، از موطن خیال منقطع نمیباشند و شیطان از این موطن در آنها وارد میشود. ولی آنها با عقلِ نابشان از او تأثیر نمیپذیرند و شیطنت او را تشخیص میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه ما با نظر به گذشته متوجهی سنتهای جاری در هستی شویم، علاوه بر آنکه در «حال» درست فکر میکنیم، میتوانیم متوجهی امکانات حضور در آیندهی تاریخیِ خود نیز باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جایگاه فهم انقلاب اسلامی، کتاب «بازگشت به عهد قدسی» إنشاءالله مفید خواهد بود. و وقتی حقیقت انقلاب شناخته شود، خود به خود انسان خود را سرباز آن انقلاب حسّ میکند و در مقابل مسائلی که پیش میاید، میتواند وظیفهی خود را تشخیص دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حصولی، علمِ به علم هست. ولی در علم حضوری، انسان فقط علم است. به گفتهی جناب مولوی: «ای برادر تو همان اندیشهای». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در روایات بیشتر موضوع پرهیز را داریم. آیا تأمّل فرمودهاید از چه چیزهایی باید پرهیز کنید تا مشکل کم شود؟ موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: شعری از فخرالدین عراقی دیدم که ناخودآگاه همه آنرا در شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم بخصو ص در سید شهیدان شهید خوشبختمان شهید قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه متبلور دیدم. شهدا مصادیق بارز و کامل این اشعار هستند، در صحنه و در میدان کار تماما حاضر و در قطع تعلقات و کوی بیخودی تماما از پا فتاده اند. خوشا بحالشان که در این عرصه بهترین بازیگری را انتخاب کردند و به بهترین مآوا رسیدند. آنانکه کوی عشق ز میدان ربوده اند بنگر که وقت کار جه جولان نموده اند خود را چو گوی خم چوگان فکنده اند گوی مراد از خم چوگان ربوده اند تا سر نهاده اند چو پا در ره طلب پس مرحبا که از لب جانان شنوده اند آندم که گفته اند انالحق زبیخودی آندم بدانکه ایشان ایشان نبوده اند در کوی بیخودی نه کنون پا فتاده اند کز مادر عدم همه خود مست زاده اند
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. شهدای ما با فانیشدن در ارادهی الهی در این تاریخ به حقْ باقی شدند تا خدا را به میدان آورند و در وصف آنها همانطور که فرمودید باید گفت: «آنانکه گوی عشق ز میدان ربوده اند». موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز: رهبر انقلاب فرمودند سیلی سختتر در پاسخ به شهادت حاج قاسم، همون غلبه بر هیمنهی پوچ استکبار است. در این مورد یک مقدار توضیح میفرمایید؟ چرا حضرت آقا روی انتقام نظامی مثل این نوع از انتقام تاکید نمیکنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقام نظامی را که نفی نکردند، ما را متذکر نمودند که سیلی سخت باید حالت نرمافزاری داشته باشد تا حیات فرهنگیِ استکبار از بین برود. در این رابطه یادداشتی شده است که در عین آنکه در بنر سایت هست، عیناً خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته در انقلاب اسلامی
باسمه تعالی
حضرت علی «علیهالسلام» صورتِ به ظهورآمدهی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» است[1] و ائمهی معصومین «علیهمالسلام» نیز صورتهای حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیهالسلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلاماللهعلیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجهی اسرار نهفتهی اولیای الهی بشود.
در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفتهای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:
انوار نهفتهای که بر قلب حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجستهی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.
مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازلشده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» اشراق شد، تا انسانها معنای حضور تاریخیِ حقالیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه ارادهی خداوند تمام وجود آنها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همهی ما در آغوش ارادهی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.
آری! به اندازهای که ما چشم بر افقِ آیندهی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما میآید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبهی نرمافزارگونهای در راستای نابودی هیمنهی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سختتر عبارت است از غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنهی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آنها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مىفرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِبْنِ ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من علىبنابىطالب است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته به همان جهت که باید احتیاط لازم را کرد، به راحتی نمیتوان وارد شد. بهترین کار آن است که جامعه با ملاکهای قدسی خود به روحیهای از تعالی برسند که خودشان افراد را تشخیص دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله بررسی و مشکل رفع میشود. موفق باشید
مه تعالی: سلام علیکم: کار فوقالعاده مشکلی است. از خداوند باید خواست تا راهی بگشاید. لااقل خودتان به این امیال دامن نزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ایمیل جنابعالی به صورت شخصی ارسال شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجهی حضور تاریخی انقلاب اسلامی نشود و تنها در سلوک فردی باقی بماند، باید در این زمانه نگران آیندهی خود باشد. بنده در مصاحبهی اخیری که با آقای دکتر دخانچی داشتم در این رابطه عرایضی شد. خوب است متنی را که یکی از دوستداران ایشان برایشان نوشته است، در سایت رجا نیوز ملاحظه فرمایید. موفق باشید
استاد امجد آن روز کجا و محمود امجد امروز کجا؟
به گزارش مشرق، محمد علی آهنگران در کانال تلگرامی خود نوشت: تمام آنها که مرا از بیست و پنج سال پیش تاکنون از نزدیک می شناسند به عمق رابطه عاطفی و معنوی من با آیت الله امجد واقفند. من از ۱۳ سالگی از زمانی که در منزل مرحوم آیت الله بهاالدینی ایشان را دیدم از هیچ کسی به اندازه ایشان در زندگی معنوی و علمی ام متاثر نبودم. البته همچون من بسیار بودند جوانانی که به شوق کسب معارف الهی و تعالیم اهل بیت و فیوضات معنوی ملازم و همراه ایشان می شدند.
من با توصیه و هدایت ایشان مسیر طلبگی را انتخاب کردم و به معنویت و اخلاق علاقمند شدم او بود که دین را در نظرم شیرین و خواستنی کرده بود. او بود که مبانی نظری و دیدگاههای اجتماعی اسلام را به من آموخت و اولین بار سوالاتم پیرامون نگاه اسلام به جامعه و حکومت را با اتقان و اطمینان پاسخ گفت. اصلا او بود که مرا با ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنه ای آشنا کرد. از روزهایی که در مدرسه حجتیه قم با آقای خامنه ای رفیق و هم بحث بودند اصلا خود ایشان به من گفت خامنه ای ذره ای منیت و دنیا طلبی در وجودش راه ندارد. اصلا خودش به من می گفت دشمنان خامنه ای را لعنت می کند. از خود ایشان شنیدم که به نقل از مرحوم آیت الله العظمی بهجت گفتند بهتر از آقای خامنه ای برای رهبری جمهوری اسلامی نداریم. از خود ایشان شنیدم که در جریان انتخاب مرحوم آیت الله منتظری به قائم مقامی رهبری، چگونه مرحوم آیت الله العظمی بهاالدینی با این انتخاب مخالفت کردند و به ولایت و رهبری آیت الله خامنه ای بشارت داد.
روز ثبت نام در انتخابات خبرگان ۹۴ از خودش شنیدم که می گفت برای حمایت از رهبری وارد صحنه انتخابات شده است. بعد از شهادت حاج قاسم خودش گفت شهید سلیمانی امتیازش معنویت و روحانیت و محاسن اخلاقی اش بوده کسی در تشییع جنازه اش شرکت کند انشالله اهل نجات است!
حال چه شده که به کسی که گرای ترور حاج قاسم را در امدنیوز میداد و با الفاظ توهین امیز او را سردار کودک کش یا حاج “قایم” سلیمانی میخواند امنیت کشور را به خطر انداخت به بزرگان و علما و انسانهای شریف جسارت و اهانت می کرد لقب شهید دهد؟! آیا اطلاق شهید به کسی که در توهین به امام خمینی و ارزشهای انقلاب از هیچ کوششی فروگذار نکرد خروج از مسیر عدالت نیست؟ مگر همین سردار شهیدی که شاخصه اش به گفته شما روحانیت و معنویت و محاسن اخلاقی بوده نگفت : «نسبت به امام ما کسی را نداریم در هیچ بعدی از عالم اسلامی مثل مقام معظم رهبری، اشبه به امام.» چطور ممکن است با آن سوابق دوستی دیرینه با رهبر انقلاب او را مسئول خونها و کشته ها در طول ۴۰ سال بداند؟!
چطور ممکن است کسی که مخالفین رهبری آیت الله خامنه ای را لعن می کرد امروز در رسانه های امریکایی و سعودی و اسراییلی بر سر دست گرفته شود تا رهبر انقلاب را جهنمی توصیف کند و دعوت به توبه نماید. آیا این خروج از مسیر عدالت نیست؟.
من آقای امجد امروز را اصلا نمی شناسم با استاد امجدی که شاگردش بودم از اینجا تا ثریا فرق کرده. دلم برای استاد امجد ظهر دوشنبه دبیرستان شهید مطهری عصر چهارشنبه مدرسه عالی ، شبهای قدر کوی دانشگاه، منزل خیابان بخارست، حسینیه کوهسار و امامزاده صالح تنگ شده استاد امجد آن روز کجا حضرت محمود امجد امروز کجا ؟
من به اشتیاق معارف اهل بیت با ایشان همراه و به ایشان دلبسته بودم. میخواستم راه بهشت را از راهنماییهای ایشان بیابم. با همه انتقادی که به برخی سیاستهای حکومت و نظام دارم اما دنبال ساختار شکنی و ضدیت با اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نبودم و با دشمنان نظام آشتی و میانه ای ندارم . افسوس که در حضرت محمود امجد امروز بیش از ازادگی و حریت و معنویت و عدالت، تاثیر پذیری از عناصر ضد انقلاب و دشمنان بیمار دل جمهوری اسلامی میبینم آیت الله امجد دیروز برای من آیت خدا بود امروز اما راه و نشان دیگری را شاهدم.
این چند خط را با اشک و درد و حسرت نوشتم
افسوس صد هزار افسوس