بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. برای مطالعات کتب شما چگونه آنها را مطالعه کنیم که کاملا ملکه شود با توجه به اینکه خیلی وقت نیست با چه سرعتی جلو رویم؟ 2. آیا ضرورت دارد تمام کتب را (مثل کتب شما یا آقای جوادی و...) خلاصه نویسی شود؟ 3. اگر توصیه در ارتباط با نحوه مطالعه دارید بفرمائید. از شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است که به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در فصل دوم، در قسمت «ضرورت مطالعه و نحوه‌ي آن» صفحه‌ی 73 رجوع فرمایید. موفق باشید

18377
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد ارجمند: جناب استاد صراحتا و بی مقدمه عرض می کنم. آیا گرفتاری و ناتوانی های مالی مردم به گوش رهبر معظم می رسد؟ کسانی هستند که به یاری این مردمان ناتوان غصه هایشان را به عرض رهبر معظم برساند؟ اخیرا کلیپی به دست مردم رسیده حاکی از این که مردمان روستاهای اصفهان (شرق اصفهان) در کمال مشکلات اقتصادی به دلیل دسترسی نداشتن به آب و خشک و پر بیهوده شدن زمین های زراعتی خود با همه قوا خواستار کمک از رهبر معظم هستند. آیا رهبر معظم باید به یاری بکوشد در حالی که تمام مسئولان کوتاهی خود را در این چند سال به روستاییان شرق اصفهان رساندند؟ مردم چنین توقعی دارند و اگر کم اهمیتی ببینند پای بی مسئولیتی می گذارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید نه‌تنها رهبری که نمایندگان مجلس نیز در جریان امر فوق هستند و یک معضل و به یک اعتبار خیانتی است که شهر اصفهان بر آن منطقه تحمیل کرده به بهانه‌ی آن‌که آب شربِ مردم اصفهان مقدم است و کسی نمی‌پرسد چرا شهر اصفهان آن‌چنان گسترش پیدا کرد که حق آب مردم روستاهای شرق اصفهان تصاحب شود. آیا این یک نوع حرام‌خواری نیست؟ با این‌همه استاندار و معاون اول رئیس جمهور در تلاشند که مشکل را حل کنند ولی جرأت نمی‌کنند که به مردم اصفهان بگویند مقداری از آبی که مصرف می‌کنید حقِ شما نیست به‌خصوص ساختمان‌هایی که در ده ساله‌ی اخیر ساخته شده است. موفق باشید

18360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جهت روشن شدن جایگاه پاسخ شما به سوال شماره 18299 خواستم بدانم آیا نظر به حقیقت زیر این پاسخ را داده اید یا مطلب چیز دیگری است؟ آیت‌الله مجتبی تهرانی در درس اخلاق تاریخ ۹۰/۱۱/۰۶ می فرمایند: من دنبال مطلبی بودم و فکر می ­کنم این قضیه برای بعد از معاویه است، وقتی که او مُرد، یک سری مسائل رو شد، یک سری رو بود، روتر شد. کارهایی که کرده بود، جنایاتی که کرده بود، رو شد و ظاهراً بعد این مسائل بود که این مطلب مطرح شد: «اذکروا موتاکم بالخیر»! من این را از کلک­های بنی امیه می­ دانم. حالا که مرده است خوبی­هایش را بگو، بدی­هایش را نگو. می­ خواهم بگویم چه طور اینها برنامه ریزی شده در جامعه پیش می ­رفتند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بنی‌امیه و از جمله معاویه از این روایت به نفع خودشان استفاده کرده‌اند و مرحوم شهید مطهری هم این امر را متذکر شده‌اند که معاویه به استناد این روایت، تلاش می‌کرد ضعف‌های خلیفه‌ی سوم را از ذهن‌ها پاک کند. ولی اصل مطلب که امثال ابن حجر هیثمی در «الصوارم المهرقه» آورده است را می‌توانیم در جای خود بپذیریم که توصیه‌ای است تا مسلمانان را بعد از رحلت‌شان بیشتر در سیره‌های مثبتی که داشته‌اند، مدّ نظر بیاوریم. مثل این‌که در مورد آقای هاشمی بیشتر بر آن قسمت تأکید شود که ایشان مقابله‌ی مستقیم با رهبری نکرد. با این‌که به قول رهبری خنّاس‌هایی بودند که در این امر تلاش می‌کردند. موفق باشید

17848
متن پرسش
سلام: اگر در شب قدر خداوند سرنوشت انسان ها را می نویسد پس این حرف که اتسان ها با کارهای خوب یا بد خود سرنوشتشان را می سازند. کدام درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شب قدر جهت کلیِ انسان به صورت اجمالی شکل می‌گیرد، ولی اختیار از انسان ساقط نمی‌شود، بلکه ایده‌های خوبی در معرض فهم او قرار می‌گیرد تا اگر خواست آن ایده‌ها را انتخاب کند. موفق باشید

17776
متن پرسش

سلام استاد: متن اربعین خود را به مناسبت ایام اربعین برای باز خوانی خدمت تون ارسال کردم «اربعین امری فراتر از عادات» بسمه تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونه‌ی تاریخ» را چه بگذارم او که نه می‌شود دانستش، نه می‌شود نوشتش، نه می‌توان خواندش، و هزاران نه‌ی دیگر... فقط می‌دانم که باید در حیرت زده‌گی، گیجی و سر درگمی نظاره‌گرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر می‌شود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بی‌منتها را نه می‌شود و نه ظرفش هست که یک‌جا ویک‌باره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدی‌ست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلک‌شدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عده‌ای حسینی شوند، عده‌ای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمی‌تواند با «منِ‌» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوه‌ی رقیق‌شده‌اش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلی‌گاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیه‌السلام» را در متن و جای‌جای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا می‌شود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟! آری اربعین داستان‌ها، رازها و نگفته‌ها در سینه دارد که گاه‌گاهی بنا به کاسه‌ی ما بی‌ظرف‌ها «سرّی» از آن رازِ بی‌منتها را برایمان فاش می‌کند و ما را به حیرت و سکوت وامی‌دارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحده‌ی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بی‌نهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله «علیه‌السلام» همان کلمه‌ی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگی‌اش» یعنی همان اصل فراموش‌شده‌ی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و اراده‌های معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتی‌گری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا می‌زند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، می‌خواهد حسین«علیه‌السلام» را هم در حدود 1400 پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحه‌ای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیات‌بخش در رگه‌های طول تاریخ است. «اربعین» کلمه‌ی «اُنسی» است که با زینب «سلام‌الله‌علیها» به صحنه آمد و فراهم‌کردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانه‌ی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانی‌شدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بی‌سرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیه‌گاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بی‌پناهش آغوش گشوده و تکیه‌گاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمی‌خواهد و نمی‌تواند در دل این زشتی‌ها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذره‌ذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی ا‌ست با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنه‌ی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب نگاهی به اربعین انداخته‌اید! گوارایتان باد. موفق باشید

17655
متن پرسش
سلام استاد: قصد دارم از مطالب کتاب «سوره کهف راز زندگی توحیدی» در کانال استفاده کنم. اولا آیا اجازه می دهید؟ ثانیا برای مخاطبان جوان که دوره های معرفت نفس را نگذارنده اند مناسب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اجازه نمی‌خواهد!! این حق مردم است که از معارف الهیِ قرآنی بهره‌مند شوند 2- چون پایِ قرآن در میان است حتی بدون مباحث «معرفت النفسی»، کار خود را می‌کند. موفق باشید

17292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. دلایل عقلیِ وجود نَفس انسان در کدام کتابتان آمده استاد؟ با بررسی دلایل کتاب ده نکته و خویشتن پنهان به این نتیجه رسیدم که دلایل مذکور شما تجربی و نقلی است. اگر اشتباه متوجه شدم بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «معرفتِ نفس و حشر» و «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب» کمک می‌کند. موفق باشید

15521
متن پرسش
با سلام و نهایت تشکر: تفاوت بین سوء ظن و فکر چیست؟ از این نظر که فکر گناه، گناه نیست ولی سوء ظن با این که یک نوع فکر است گناه است. چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بدون دلیل انسانی را «بد» بدانیم این سوء ظنّ است و تحت تأثیر شیطان هستیم. ولی اگر فکرِ انجام گناهی را داشته باشیم، تا به آن گناه دست نزده‌ایم، نسبت به القائات شیطان مقاومت کرده‌ایم و به همین جهت گناهی مرتکب نشده‌ایم. موفق باشید

14527
متن پرسش
سلام: استاد همانطور که مطلعید بنده شاگرد کوچک شما هستم و درحال دنبال کردن مباحث فلسفه و عرفان هستم به طور ریشه ای و قوی و بدون عجله چون معتقدم اگر انسان انس بگیرد با متون بهتر است از اینکه حتی خوب یاد بگیرد. در حالی که بنده تجربه کرده ام در کتاب ده نکته که با آن انس گرفتم و پس از مدتی خوب هم یاد گرفتم. یعنی انس گرفتن با خودش یادگیری را همراه دارد ولی هیچگاه یادگیری صرف انس همراه ندارد. 1. این عقیده بنده درست است؟ اگر جایی اشتباه می کنم به بنده بفرمایید. 2. اگر بخواهیم در کنار موضوعات شما به آثار شاگردان علامه مراجعه کنیم باعث تشتت نمی شود؟ راهنمایی بفرمایید. 3. بنده در کتب عرفانی بجز کتب شما استاد عزیزم از یک کتاب آقای صمدی آملی و یک کتاب استاد یزدان پناه خوشم می آید. کتاب مبانی عرفان نظری استاد یزدان پناه و کتاب شرح مراتب طهارت استاد صمدی. سوال بنده از کتاب استاد یزدان پناه نیست. بلکه سوالم از کتاب شرح مراتب طهارت است. برخی می گویند این کتاب ایراد دارد. استاد نظر شما چیست؟ یعنی نمی توان از آن استفاده برد؟ بنده زود باور نیستم و تقریبا برخی از مبانی و برخی از اختلاف نظرها را هم می دانم ولی این طلبه ای که که کنار ما گفت: کتاب شرح طهارت ایراد دارد خودش اهل فلسفه و عرفان بود. (در حد معمولی). بنده با هر کتابی نمی توانم انس بگیرم. این کتاب را علاقمند هستم تا مطالعه کنم. حال اگر شما بفرمایید مشکلی ندارد می خوانم. ولی اگر بفرمایید مشکلی دارد نمی خوانم. بدون چون و چرا. چرا که بنده خودم را شاگرد شما می دانم اگر شما منت نهید و ما را به شاگردی قبول داشته باشید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار درست همان است که انسان در هر علمی با متون اصلی مرتبط باشد 2- این‌ها همه یک راه است تشتتی ایجاد نمی‌شود 3- همه‌ی توصیه‌های کتاب برای همه لازم نیست. شاید از این جهت فرموده باشند اشکال دارد. شما مطابق روح و جسم خود از آن استفاده کنید. موفق باشید

12027
متن پرسش
سلام استاد ما خدا قوت: 1- طلبه، پایه 2 ، 25 ساله، می فهمم با تمام وجود حس برتری طلبی (فکر کنم همان کبر باشد) در وجودم است و به انحاء مختلف ظهور می کند و همین اگر درمان نشود مرا هلاک می کند. چه کنم؟ 2- از اساتید اخلاق مشهور گفتند: که به خطورات این امر توجه نکنم ولی به نظر شما صرف اینکه اگر خطوری آمد توجه نکنم حل می شود؟ اگر این صفت در من باقی ماند و وقتی ظاهر شد که مرا کافر کرد من حجت دارم که من برای رفعش اقدام کردم ولی نشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «هر عنایت که داری ای درویش/ هدیه‌ی حق بود نه کرده‌ی خویش». وقتی انسان متوجه باشد اگر توفیقی در امری دارد به لطف الهی است، می‌فهمد که تنها با تواضع نسبت به خلق آن توفیق برایش می‌ماند. هرکس به هرجا رسید از تواضع رسید. موفق باشید

6985
متن پرسش
سلام علیکم سوالی از خدمتتان داشتم. بنده شبیه این مطلب را تا کنون از چندین نفر شنیده ام که اگر کسی در دوران مجردی (که امروزه دوران مجردی شاید تا بیشتر از 10 سال پس از بلوغ نیز طول بکشد. و زمان واقعاً زیادی است.) پاک پاک مانده باشد؛ یا فوق العاده آدم سردی است که باید برود خود را درمان کند؛ یا فوق العاده آدم متقی و با تقوائی است. و کلاً تعداد اینگونه افراد آنقدر اندک است که به راحتی میتوان از آنها در آمارها و بررسی ها و ... صرف نظر کرد. حال شما اگر این مطلب را قبول ندارید که هیچ. اما اگر قبول دارید چند تا سوال داشتم: اول اینکه این مطلب بر اساس چه ادله ای گفته می شود؟! آیا در این زمینه آمارگیری و نظر سنجی ای انجام شده و مستند به آن آمار این حرف زده می شود یا بسته به تجربیات و مشاهدات شخصی این مطلب گفته می شود یا با استناد به حتی برخی روایات این حرف گفته می شود یا با استناد به ادله دیگری این حرف گفته می شود!؟ سوال بعد آنکه بنده خودم در بین دوستانم افرادی هستند(که تعدادشان آنقدر هم کم نیست که بگوئیم جزء افراد نادر هستند ) که البته قسم نمی خورم اما میتوانم با احتمال بالای 99% بگویم اینها مطلقاً هیچگونه گناه جنسی ندارند. حتی گناهی در حد یک نگاه لحظه به نامحرم. حال آیا همه این دوستانم از یکی از دو حال(بسیار سرد بودن یا جزء افراد بسیار متقی بودن) خارج نیستند؟؟؟!!! سوال بعد آنکه این افراد بسیار متقی چرا به این درجه رسیده اند که مطلقاً هیچگونه گناه جنسی ندارند؟! آیا یک استعداد اولیه ای داشته اند که فقط اینها دارند و بقیه ندارند؟! یا دلیل دیگری دارد!؟ همچنین آیا باقی افراد جامعه نیز اگر بخواهند میتوانند به همچین جائی برسند که مطلقاً هیچگونه گناه جنسی نداشته باشند!؟ سوال آخر هم اینکه البته نمی دانم این نتیجه گیری من از سر هوای نفس است یا واقعاً نتیجه گیری ام درست است. آنهم اینکه خوب اگر مسأله جنسی و گناهان جنسی اینقدر خطرناک است که پاک بودن در این زمینه تقریباً محال است(چون طبق این مطلب افراد مطلقاً پاک یا بسیار سرد هستند یا بسیار متقی) آیا اگر کسی در دوران مجردی آلوده شد؛ جای سرزنش دارد!؟ خب این مسأله اینقدر سخت است که افراد بسیار نادری میتوانند خود را پاک نگه دارند. پس بقیه اگر آلوده شدند یا جای سرزنش ندارند یا اگر جای سرزنش دارند؛ حداقل این است که خیلی نباید آنها را سرزنش کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم خداوند یک عصمت اولیه در همه‌ی جوانان گذاشته و در دوران بلوغ همان‌طور که غریزه رشد می‌کند فطرت هم رشد می‌کند، اگر جوانان مواظب باشند غریزه بر فطرت غلبه نکند، به‌راحتی و به زیبایی می‌توانند خود را از آلودگی‌های جنسی حتی نگاه به نامحرم حفظ کنند و در آن حالت روحانیِ فطری در صفایی کاملاً آرامش‌بخش زندگی کنند. پس بستگی به خود انسان دارد که در دوران بلوغ کدام بُعد خود را تقویت کند. موفق باشید
6385
متن پرسش
باعرض سلام وادب خدمت استاد بزرگوار ببخشید من وهمسرم میخواهیم یه سیر مطالعاتی راشروع کنیم با توجه به اینکه هردو شاغل هستیم لطفا راهنمایی بفرماییدکه چه طور شروع کنیم و چه کار کنیم که در این راه سست نشویم و انشااله بتوانیم به هدفمان برسیم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید تا إن‌شاءاللّه رویکرد درستی به مطالعه پیدا بفرمایید و بعد سیر مطالعاتی که روی سایت هست را دنبال کنید، إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
6310
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر؛اینکه میفرمایید اصل مذاکره صحیح است به چه معناست؟برداشت من از سود مذاکره فقط بهانه به دست دشمن و بهانه جویان ندادن و اثبات بیش از پیش مظلومیت ایران و ماهیت استکباری غرب است والا آمریکا با اصل نظام توحیدی ما مشکل دارد و تحریم ها فقط برای ضربه زدن به اصل این نظام است و آنچه بر سر آن مذاکره صورت میگیرد تنها بهانه است و هرگز هم به نتیجه نخواهد رسید.نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است. مگر بین کفر و ایمان مذاکره معنا دارد؟ مگر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با اباسفیان مذاکره کردند؟ به همین جهت رهبر بصیر و الهی ما فرمودند فقط در رابطه با موضوع انرژی هسته‌ای مذاکره صورت ‌گیرد. موفق باشید
5558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم عذرخواهم قصد ورود به حوزه علمیه را دارم ولی چند شبهه برایم پیش آمده است عده ی زیادی از علما بر شیوه ی تدریس وتحصیل در حوزه های فعلی نقد دارند من جمله آیت الله جوادی آملی در مورد کتب مغلق ومباحث اضافی که عمر طلبه را می گیرند ولی درعین حال عده ی دیگری نیز برآنند که طلبه بایستی مطول بخواند وگرنه طلبه نیست ! هدفم از ورود به حوزه اسلام شناس شدن واستخراج نظرات دین در حوزه های مختلف بالاخص رسانه است تا در فرآیند تمدن سازی در سیستم رسانه ای بتوانم ایفای نقش کنم ,در وهله ی اول سوالی دارم که چه باید کرد ؟ آیا باید مجتهد شد ؟ و ثانیا آیا اجتهاد نیازی به طی این مسیر فعلی با هفت سال عربی خواندن دارد ؟ آیا با یک سیرمطالعاتی میتوان به مطلوب رسید ؟ ممنونم اگر راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده می‌توانم نظر بدهم پیشنهادم آن است که فعلاً وارد حوزه بشوید و کار را شروع کنید پس از چندسال خودتان به آن جمع‌بندی که باید برسید می‌رسید. ضعف‌هایی که برمی‌شمارید آنچنان نیست که انسان از هدفش باز بماند. موفق باشید
3222
متن پرسش
انسان به بعضی قضایا علم حصولی دارد مثل این که: «دیروز درد داشتم»، و به بعضی قضایا علم حضوری دارد مثل این که «الآن درد دارم». پس می‌شود انسان به یک قضیه علم حضوری داشته‌باشد بدون این که نظر به موضوع و محمولش داشته‌باشد. حال سؤال ما این است که: آیا مبادی یک فکر، لزوماً از جنس قضیه و تصدیق است (البته لابشرط نسبت به این که نظر به موضوع و محمولش بشود یا نشود)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً جواب داده شده. موفق باشید
1244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. این سومین بار است که دارم این بحث را مطرح میکنم و حدس می زنم که سیستم پرسش و پاسخ سایت مشکل داشته باشد. چرا که با اینکه سوالاتم را اوایل تابستان مطرح کرده بودم هنوز پاسخی دریافت نکردم. الا ای حال، مسئله این است که یکی از اساتید ما (مهندسی مکانیک) به نام پرفسور ابوالفضل درویزه، به تازگی کتابی دو جلدی و مفصل در رد نظریه داروین نوشته اند. و اذعان دارند که حاصل 15 سال مطالعه و تفکر است. از آنجایی که ایشان را فردی بسیار متدین و صاحب دل و کتابشان را عمیق یافته ام، و نیز با توجه به حساسیت شما نسبت به بحث داروینیزم و تئوری های تکاملی گمان می کنم مطالعه آن خالی از لطف نباشد. اگر ممکن است آدرسی به من بدهید تا این دو مجلد را برایتان بفرستم. و سوال دوم اینکه در یکی از پرسش و پاسخ های گذشته در جواب دانشجویی که در جمع علوم فنی و دینی متحیر بود، گویا تلفن یکی از دوستانتان را که این دو امر را جمع کرده بود، برایشان فرستادید. می خواستم تقاضا کنم که با توجه به دغدغه مشابهی که حقیر دارم اگر امکان دارد، شماره ایشان را برای حقیر نیز بفرستید. در پناه الله پاینده باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده با نظر آن استادان موافقم و در اوایل تفسیر سوره‌ی سجده عرایضی در این رابطه عرض کرده‌ام و نیاز ندیدم شما را در ارسال کتاب‌ها به زحمت بیندازم. در مورد قسمت دوم سؤال اگر تلفنی سؤال بفرمایید تلفن آن آقا را عرض خواهم کرد. موفق باشید
1026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرابه امام زمان شریک القران می گویند
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چون قلب حضرت محل حقیقت قرآن است و به عنوان یکی از ثقلین، اهداف قرآن را دنبال می‌کنند. موفق باشید
788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. چگونه می توانیم همزمان خواب کافی داشته باشیم تا اسیر قوه واهمه نشویم، شب زنده داری کنیم، کلاس صبحمان را خواب نباشیم، در طول روز اگر کلاس نیستیم درس بخوانیم و اصولا به خوابیدن در روز نمیرسیم؟؟ چگونه می توان هم زمان کم (منظور فقط به هنگام گرسنگی) خورد، در حالی که بین درس خواندمان در زمان استراحت کاری جز خوردن بلد نیستیم؟؟ چگونه می توان کم حرف زد و با دوستان ارتباط صمیمانه ای داشت، در حالی که من دوستم را که خیلی کم حرف می زند و هیچ وقت سراغ من را نمیگیرد ، دوست ندارم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آنچه می‌خواهید نیاز به برنامه‌ی اخلاقی دارد که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل پایه‌های آن را ریخته‌اند و به انسان کمک می‌کند که قدرت جمع اضداد پیدا کند و مواردی که به ظاهر قابل جمع نیستند را جمع کند. موفق باشید
21162
متن پرسش
با سلام: بنده وقت نکردم آثار شما را مطالعه کنم. البته در قسمت پرسش و پاسخ برخی سوالات و پاسخهای جنابعالی را خواندم. تا آنجا که متوجه شدم حضرتعالی نگاهی عمیق به مسئله تمدن اسلامی دارید و انقلاب اسلامی را هم مقدمه ای برای شکل گیری آن تمدن الهی می دانید. می خواستم بپرسم آیا نظری هم به موسیقی و جایگاه آن در این تمدن مد نظرتان دارید؟ بنده وقتی آثار برخی مشاهیر موسیقی سنتی (تولید شده در دهه اول انقلاب) را با آثار قبل و بعد ایشان مقایسه می کنم نوعی عرفان و رسوخ روح الهی در آنها را کاملا مشهود می بینم. حتی از آثار کسانی که بعدا دیدگاه های ضد انقلاب گرفتند. حقیقتا (به اعتراف نزدیکان خودشان) بهترین آثار ایشان در همان سال های 60 تولید شد (در اوج دفاع مقدس). بعد از آن انگار با به اضمحلال رفتن روحیه جهاد و شهادت (با روی کار آمدن دولت سازندگی) ما شاهد بودیم حتی روح عرفانی و آن نوای ملکوتی از جامعه موسیقی ما هم رخت بربست. با این مقدمه، می خواستم بدانم نظر حضرتعالی در مورد موسیقی و جایگاهش در تمدن اسلامی چیست؟ آیا موسیقی بالکل نفی و محو خواهد شد یا آنگونه که نمونه کوتاهی از آن را در دوران ده ساله اول نقلاب شاهد بودیم موسیقی نیز دچار دگرگونی می شود و روح اسلام آن را تسخیر خواهد کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در امر موسیقی صاحب‌نظر نیستم. ولی به هیچ‌وجه معتقد نیستم ما باید موسیقی را بالکل نفی کنیم. همان‌طور که متوجه‌ای ما امروز می‌توانیم با موسیقی کارهایی بکنیم که با 100 کتاب نمی‌توان آن‌ کارها را کرد. مثل کارهای آقایان میثم مطیعی و حامد زمانی. موفق باشید

21044
متن پرسش
با سلام: با توجه به گستره حضور انبیا به نظر می رسد ارسال رسول برای خداوند لطف مستحب است نه واجب چون وقتی به تاریخ رجوع می کنیم می بینیم در بسیاری از نقاط جهان از چین گرفته تا آمریکا هیچ نشانی از اینکه در آن نقاط رسولانی فرستاده شده باشد نیست حتی در وجود تاریخی رسولان - به غیر از محمد - تردید است - کما اینکه مرحوم شاملو در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه برکلی به برخی اسناد دال بر عدم وجود مسیح ظاهرا اشاره داشتند. - یا بفرض که بگوییم ارسال شدند ولی مستکبران هیچ اثری از آنها به جا نگذاشتند -که معلوم نیست چگونه توانستند چنین اموری متواتری را محو کنند - عدم وجود انبیا در زمان حضرت محمد در سایر نقاط جهان را چه کنیم؟ مثلا چینی ها در زمان حضرت محمد نیاز به هادی نداشتند؟ مگر آیه نمی فرماید «لکل قوم هاد» از طرفی رسالت حضرت محمد هم به مشکلات عدیده ای دچار شد چرا نباید عمر حضرت بیشتر طول می کشید تا رسوخ ایمان در جان مردم بیشتر می شد و سقیفه شکل نمی گرفت؟ چرا نباید در زمانی که تکنولوژی فیلم برداری رشد کرده نازل شوند تا اسناد تاریخی محکمی بر آموزه هایش داشته باشیم و به احادیث معنعنی که هزاران بررسی می خواهد محتاج نباشیم؟ فقط باید دلخوش به قرآن بود اگر آنهم دچار تحریف نشده باشد آنچنان که محدث نوری و... گفتند. پس از آن حضرت هم حضور ائمه با همان مشکلات بلکه بسی بیش تر دچارست و حال هم دچار غیبتیم. بنابرین به نظر می رسد که خداوند قبول دعوت انبیا را برای رشد بیشتر قرار داده نه اینکه عدم پذیرش آنها موجب هلاکت شود مگر آنکه برای فردی واقعا اثبات بشود که با گذشت 1400 سال و شبهات عدیده بعید می دانم میسر باشد - حسن و قبح عقلی هر فرد کافیست برای نجات او افراد چهار گروهند: 1. کسانی که متذکر رسالت انبیا نشدند برایشان همان عقل کافیست. 2. کسانی که متذکر شدند که افراد به نام انبیا آمدند برای آنها تحقیق در مورد صحت رسالتشان واجب نیست بلکه مستحب است. 3. کسانی که به حقانیت رسالت نبی پی بردند ولی هنوز ایمان نیاوردند برایشان ایمان مستحب موکد است نه واجب. 4. کسانی که پس از تحقیق ایمان آورده اند برای آنها ادامه ایمان واجب است و ارتداد حرام همه اینها به خاطر استحباب لطف خدا بر نبوت است در عین اینکه خدا قبول لطف مستحبی و رد آن را مبغوض دارد مثل آنکه بزرگی مهمانی بگیرد می توان شرکت نکرد اما شرکت کردن و نخوردن غذا موجب ناراحتی او می شود. دقت شود که بحث ارتداد مربوط به کسانیست که یک محققانه عمل کردند و دو ایمان آوردند بنابرین برای ما که تبعا لابا ایمان آوردیم ارتداد مکروه است نه حرام. مثل آنکه کودکی وارد مهمانی شود خروج او و نخوردن غذا برای میزبان موجب دلخوری نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات مهمی را به میان آورده‌اید که هرکدام نیاز به بحث مفصلی دارد و مسلّم در یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. حال اگر اجازه دهید از این زاویه وارد شویم که خداوند به عنوان خالق هستی، ربّ العالمین است و هدایت از صفات ذاتی اوست و از این جهت عالم را به حکم ربّ العالمینی‌اش بی‌هدایت نمی‌گذارد؛ نگاهِ ما به مسائل مطرح‌شده تغییر می‌کند و دیگر نمی‌توانیم بگوییم ارسال رسولان، لطف مستحب خدا است. می‌ماند که با این دید، جستجو کنیم آیا شواهدی وجود ندارد که خداوند به سوی همه‌ی ملت‌ها پیامبر فرستاده؟ به نظرم مسئله‌ی اوپانیشادها در خاور دور و یا تمدن اینکاها در آمریکا چیزی نیست که بتوان به‌راحتی از آن‌ها گذشت و آن‌ها را موکول به عقل و فهم بشری کرد. شقوق چهارگانه‌ی مطرح‌شده ما را به تفکر می‌برد که نحوه‌ی حضور خدا برای ربوبیت بشر چگونه می‌تواند باشد، آیا عقل انسان می‌تواند راهنمایِ کاملی جهت جوابگویی به همه‌ی ابعاد انسان باشد؟ یا این‌که عقل، برای آن است که ما بتوانیم به حقانیت وَحی پی ببریم. آیا انسان‌ها بر اساس فطری که دارند اگر خود را مشغول امور دنیایی نکنند، می‌توانند به کم‌تر از توحید الهی که انبیاء متذکر آن هستند راضی باشند؟ امثال این سخنان و سؤالات ما را به این فکر فرو می‌برد که راستی! این قرآن با چنین هویتی و معارفی که تا این اندازه می‌تواند مسائل و مصائب بشر را درمان کند، در این عالم چه جایگاهی باید داشته باشد؟ چه اندازه اندیشمندان ملل مختلف کوتاهی کرده‌اند که آثار هنری اقصی نقاط دنیا را در عقب‌افتاده‌ترین ملت‌ها می‌توانید بیابید، ولی ترجمه‌ی قرآن را نه! موفق باشید

19365
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد عرفان های حلقه رو تایید می کنید؟ توصیه حضرتعالی برای کسی که بخواد خودسازی کنه چیه استاد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان‌های حلقه انسان‌ها را گرفتار یک توهّم می‌کند بدون آن‌که رجوع به حق در میان باشد. خودسازی واقعی، رعایت حرام و حلال الهی است و تلاش برای به‌دست‌آوردن معارفی که انسان را در مسیر إلی اللّه کمک کند. توصیه‌ی ما سیر مطالعاتی بر روی سایت است. موفق باشید

18637

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: بنده چندی است که از بیماری وسواس و مخصوصا وسواس در زمینه طهارت و نجاست رنج می برم. احساس می کنم همه چیز و همه جا اطرافم نجس هستند و مدام می خواهم همه جا پاک شوند، لطفا مرا راهنمایی بفرمایید، احساس می کنم شاید مشکل از جهانبینی بنده باشد. در وظایف دینیم اخلال وارد شده. توجهم به مسایل معرفتی، معاد و غیره کم شده، رسیدگی به شوهر و فرزندم و سایر مسوولیتهای زندگیم همگی کم شده. لطفا مرا راهنمایی و درصورتی که مشاور خبره و متعهد سراغ دارید به اینجانب معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که این یک بیماری است و نه یک تدیّن. پیشنهاد بنده آن است که در کنار مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با توجه به این‌که روان‌پزشکان در این موضوع، تحقیقات خوبی انجام داده‌اند، سری هم به آن‌ها بزنید. موفق باشید

17645

صله رحمبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: از آن جای که یکی از فرایض موکد در اسلام «صله رحم» است که احادیث بلند پایه ای توسط ذوات مقدس معصومین سلام الله علیهم پیرامون آن ذکر گردیده، بنده همیشه این دغدغه و نگرانی را داشته ام که آیا این واجب را آن طور که مورد رضایت الهی است انجام داده ام یا خیر، لذا گفتم برای این که این مسئله ذهن بنده را مشغول نکند با طرح سئوالات و نکاتی که إن شاءالله حضرتعالی با ذکر جزیئات و مصادیق آن می فرمایید از این دل مشغولی خارج شوم إن شاءالله تعالی، البته شایان ذکر است که متاسفانه به دلیل این که مردم نسبت به هم انتطارات خاصی را دارند و گاها افراد هم شکننده هستند شاید این مسائل امروزه بیشتر مطرح باشد. 1. سوال مهم بنده این است که حدود معاشرت ما صرفا با اقوام درجه 1 مانند خاله، عمه ، عمو و دایی چگونه باید باشد؟ مثلا بفرمایید چند ماه یک بار یا چند هفته یک بار. 2. هر چند بنده خیلی کم شنیدم یا اصلا نشنیدم ولی گویا محبت به اقوام در روایات وارد گردیده حضرتعالی با چند مثال محبت به اقوام درجه 1 و 2 را بیان نمایید؟ 3. استاد بعضی اقوام ما انتظارات خاصی را دارند آیا ما مکلف به اجابت کردن آن انتظارات هستیم؟ البته این انتظارات به نوعی علاقه به محبت و توجه کردن می باشد. 4. فارغ از این که معاشرت با اقوام اعم از درجه 1 و 2 با هر نوع مذهب و روشی طبق روایت واجب هست آیا نوع توجه و برخورد و محبتی که اساسا آنها نسبت به ما دارد آیا باید تفاوت گذاشت؟ استاد البته خود خداوند فرموده که هر کس رابطه اش را با من اصلاح کند من هم رابطه اش با مردم را اصلا می کنم اگر نظری پیرامون این بیان داشتید بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در حدّی که عرف بگوید از احوالات هم با خبرید و نسبت به هم ارادت دارید 2- محبت به اقوام به معنای احترام به آن‌ها و احترام به خواست‌های شرعی آن‌ها است 3- به صرف وظیفه در عین احترام به آن‌ها 4- حتی با آن‌هایی که چندان مقید به دین نیستند، نباید قطع رحم کرد مگر آن‌که معاند نسبت به اسلام و دیانت باشند. موفق باشید

17518
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: ایام شهادت سالار شهیدان؛ امام حسین رو تسلیت عرض می کنم خدمتتون، ببخشید استاد مساله ای ذهن بنده رو درگیره خودش کرده، بنده تقریبا یک سالی هست و مراقبه دارم و توی این یک سال تا جایی که ذهنم همراهی میکنه گناه غیبت به اون شکل نداشتم یعنی از فضل خداوند این گناه رو کنترل کرده بودم، خیالم تا حدودی راحت بود تا اینکه چند شب پیش گله و شکایت کردم که چرا من دائم الحضور نمیشم و مگه مراقبت فقط مواظبت بر انجام واجب و ترک محرم هستش و من از این مرحله عبور کردم و باید وارد مراحل دیگه مراقبه بشم و نا امید که چرا نمیشم، تا اینکه دقیقا یک شب بعد از این گلایه و شکایت خیلی یه دفعه ای مرتکب گناه غیبت شدم، خیلی شوکه شدم اصلا باورش سخت بود برام که به این آسونی مرتکب گناه کبیره شدم، استاد سوالم اینه که آیا این به خاطر گلایه و شکایتم بود و آیا کسی که در این مسیر هست گناه کبیره میکنه آیا امید خیری بهش هست؟ از خودم نامید شدم، میگم اگه دوباره تکرار شد چی؟ ضربه بدی بود، خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید که به این قضیه چه جوری نگاه کنم که ناامید نشم. تشکر، ببخشید طولانی شد. یا علی و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم برای آن‌که بنده‌ای گرفتار عجب نشود، او را به گناه می‌کشانیم زیرا آن عجب بدتر از این گناه است. از طرفی دیگر، ما تا آخر همواره باید بین خوف و رجاء زندگی کنیم به این معنی که نسبت به خود همواره بد بین و نسبت به لطف و کرم حضرت حق همواره خوش‌بین باشیم. موفق باشید

17286

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: بنده کارمندم و حقوق ثابتی دارم توان انجام شغل دوم را نیز ندارم مدتی بود که همسرم اصرار داشت که فرزند دومی داشته باشیم ولی من به دلیل وضعیت مالی قبول نمی کردم ولی با اصرارهای او و این که می گفت روزی دست خداست و برکت به زندگیمان می آید قبول کردم ولی در این چند ماهی که از بارداریش می گذرد نه تنها برکتی در زندگیمان نیامده بلکه در چندین مورد دچار ضرر مالی نیز شده ایم الان به شدت پشیمان هستم و نمی دانم چطور هزینه های این بچه اضافه شده را تامین کنم گاهی به سقط فکر می کنم ولی دلم به حال همسرم می سوزد شما بفرمایید چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده موقعیت شما شبیه موقعیت سؤال‌کننده‌ی شماره‌ی 16617 می‌باشد، خوب است به جواب آن سؤال رجوع فرمایید. و عنایت داشته باشید که مسلّم فرزند جدید از رزق خالق خود بهره‌مند خواهد شد، منتها با برنامه‌ی خداوندِ عالم و نه برنامه‌ی شما. حتی ممکن است با تعادلی که در زندگی شما پیش می‌آید، جایِ رزق او باز شود. موفق باشید

نمایش چاپی