بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38285
متن پرسش

سلام و احترام: بنده سالهاست که بعنوان معلم کار تربیتی انجام می دهم و جامعه ی هدف ما دانش آموزان مقطع متوسطه اول می باشند، از شما بزرگوار درخواست دارم درخصوص راهکارهایی که در موثر شدن این فعالیتهای تربیتی برای این مقطع سنی راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نسبت به معرفت نفس، نظری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بیندازید و از توجه‌دادن جوانان به سوره‌های کوچک قرآن در این مرحله غفلت نشود. موفق باشید

38284
متن پرسش

سلام استاد عزیز: با توجه به توجهی که شما همواره در صحبت های تان به بحث ایثار در اربعین داشته اید، متاسفانه من در تجربه های اخیر خودم این ایثار را فقط در خادمین مشاهده کردم و خیلی کم در زوار، و بالعکس به دلیل شاید خستگی ها و سختی سفر خودخواهی ها در نظر بنده از زوار کم نبود تا جایی که انگار هیچ کار فرهنگی در این زمینه نشده است. آیا نتایج مطلوب از اربعین متوقف در این رشد بین زوار هم هست؟ یا اینکه رسالت زوار و خادمین متفاوت است و همین که زوار رنج این سفر را می خرند کافی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حضور زائر در جای خود به عنوان کسانی که اراده کرده‌اند در آن صحنه‌ها حاضر شوند، ارزشمند است هرچند بعضاً در حرکاتِ عرفی و عادی از خود عادتاً ضعف‌هایی دارند ولی نباید اصلِ کار آن‌ها نادیده انگاشته شود و از آن طرف همان‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً ما در آینه خُدام وارستگی‌ها و بصیرت‌هایی را می‌توانیم مشاهده کنیم حاکی از توجه به آینده این حرکت. گویا آنان به خوبی می‌دانند این حرکت چه آینده‌ای دارد و نسبت به آن آینده در هم اکنونِ خود آن آینده را به نحوی مدّ نظر می‌آورند. راستی را! خدام و موکب‌داران چه حضوری در نسبت با زوّار در خود یافته‌اند که چون کارشان تمام می‌شود، گریه سر می‌دهند؟!! https://ifilo.net/v/OoTZ6r1 در حالیکه ملاحظه می‌کنید چه اندازه تلاش دارند تا کوچک‌ترین نیاز زائر را نیز فراهم کنند. موفق باشید  

38283
متن پرسش

سلام: در فلسفه اسلامی ما بحث عالم خارج را داریم در حالی که در فلسفه هیدگر ما دازاین هستیم و در عالم هستیم آیا این دو نگاه با هم سازگار هستند؟ در این مقایسه نمی خواهم پژوهشی بین دو تفکر انجام دهم بلکه دو تفکر چون همراه هستند نباید با هم ناسازگار باشند. مثل دو همسایه می‌خواهم ببینم فهم من چگونه بود. خیلی ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً با توجه به حضور انسان در جهان و در نسبت با جهان، به همان معنای «دازاین»، ما می‌توانیم متوجه شویم فلسفه صدرا چه اندازه عمیق و دقیق است. موفق باشید

38282
متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید. جاهایی دیده ام که می‌فرمایید اول باید فلسفه اسلامی بخوانیم بعد سراغ فلسفه غرب برویم یا گفته اید من با صدرا هیدگر می‌خوانم استاد رضا داوری اردکانی در مقاله هرمنوتیک که شما جزوه آن را هم در کانال و سایتتون گذاشتید می گوید ما نباید با نگاه سوبژکتیویته فلسفه اسلامی را بخوانیم خب حال ما اگر قبل از فلسفه اسلامی فلسفه غرب نخوانیم با نگاه سوبژکتیویته فلسفه اسلامی را می خوانیم بعد هم به سیتز با فلسفه غرب در می آییم به نظر شما این مسئله چگونه می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اصالت‌دادن به وجود و نظر به «وجود»، به خوبی از ابژه‌دیدنِ آنچه فلسفه بدان نظر می‌کند، عبور می‌کنیم. عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B1%D8%A7%D8%B2 شده است که می‌تواند در این مورد کمک کند. موفق باشید

38281
متن پرسش

سلام علیکم: زیارت اربعین تان قبول درگاه حق و التمای دعا. در مورد حالتی که به انسان دست می دهد و در آن حالت زندگی را بی معنا می‌شمرد و دیگرمعنایی برای خودش نمی یابد یعنی همان حالتی که گفته می شود درک نیست انگاری یا بگوییم مواجه با عدم من احساس می کنم این حالت فراخوانی از سوی وجود هست برای اینکه آنچه که ما داریم را خراب بکند تا خود وجود بنیانی را برای ما و افقی را برای ما پیش آورد در چنین حالتی انسان باید با این حالت مواجه شود تا گوش به ندای وجود دهد پس ما نباید از این حالت ترس داشته باشیم و فرار کنیم و دنبال درمان باشیم بلکه باید گوش به ندای بی صدای همچین فراخوانی دهیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک نیست‌انگاری و فهم آن، نوعی به خودآمدن است تا از توهّمات عبور کنیم و با نظر به «اصالت وجود» این امر ممکن است. موفق باشید

38280
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. آقای طاهرزاده عزیزم. بنده دنبال شماره شما بودم و هیچ نیافتم. اگر میشه من شماره خودم را می‌زارم شما در ایتا به بنده پیام بدید 091...2458 یاعلی مدد اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تنها در همین قسمت پرسش و پاسخ سایت می‌توانم در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

38278
متن پرسش

با سلام: آیا اسم ولی معادل اسم الله است؟ اگر جواب آری است، آیا علی (ع) مظهر آن است؟ آیا می‌توان گفت امام خمینی (ره) هم مظهر اسم ولی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به حکم «الله ولی الذین آمنوا» در جامعیت خود ولیّ اهل ایمان می‌باشد و اولیای الهی یعنی پیامبران و ائمه مظهر ولایت الهی‌اند و ذیل آنان، علمایی که در جامعیت معارف الهی و هویت ایمانی قرار دارند. موفق باشید

38277
متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم خداوند جامع اسم ظاهر و باطن است. اما وقتی نوبت ظهور در یک مظهر می‌رسد، از این دو اسم فقط یکی از آنها یعنی یا ظاهر و یا باطن به آن مظهر، ظهور می‌کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌‌طور است. مانند نفس انسان و قوای نفس که در چشم به قوه بینایی، و در گوش به قوه شنوایی ظاهر می‌شود. موفق باشید

38275
متن پرسش

سلام و عرض ادب: حضرت استاد از آنجا که بارها فرموده اید تواضع مقابل خدا و آیات خدا و اولیاء خدا، علامت حرکت صحیح است و تکبر و سرکشی علامت انحراف و بازی در زمین ابلیس، و از طرفی انس من با مثنوی به توصیه های متعدد شما بوده، بنده راجع به این عبارات جناب مولوی رحمت الله علیه دچار حیرتم: هذا کِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ، یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى‏ عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَهٌ عَلى‏ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى‏ یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرا و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعون بان لا یمسّه الا المطهرون آیا اینکه بنده از این عبارات جناب مولوی، سرکشی و تکبر مقابل کلام الله حس می‌کنم، از تکبر خودم است نه تکبر مولوی رحمت الله علیه؟ از طرفی عبارت قرآنِ فارسی را افراد کثیری برای مثنوی به کار برده اند. اگر بپذیرم نگاه مولوی به مثنوی اینگونه متکبرانه است باید بپذیرم دیگر به سراغ این متن نروم، اگر بپذیرم خود اشتباه می‌کنم با ندای قلب متواضعم دوگانه رفتار کرده ام. چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مولوی در مثنوی به خوبی متوجه است که آنچه او را فراگرفته و به «گفت» آورده، امری است فوق اراده شخصیِ او. و از این جهت جایگاه خاصی برای آن کلمات قائل است. و این نکته مهمی است که می‌توان در مثنوی احساس کرد و رهبر معظم انقلاب به عنوان کسی که در این مورد صاحب‌نظرند؛ آن مقدمه‌ای که جناب مولوی در مورد مثنوی گفته است را تصدیق می‌کنند. موفق باشید

38274
متن پرسش

با سلام و آرزوی سلامتی: در سوره یس که قوم مخالف پیامبران می گویند الرحمن شما را نفرستاده یعنی الرحمن را می شناخته اند آیا منظورشان از الرحمن خدایی است که رحمتش را درک کرده اند؟ یا شخصی را که مظهر الرحمن بوده است را می شناخته اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنان معتقد به وجود خداوند بودند ولی معتقد به ارسال رسولان توسط خداوند نبودند. موفق باشید

38273
متن پرسش

سلام استاد: من در شهر داران زندگی می‌کنم و جزء فعالین فرهنگی هستم. یک پروژه مهدویت در زمان دانشجویی انجام دادیم که ۲ سال روی آن وقت گذاشتیم و مطالعه کردیم و طرح چیدیم و قالب نمایشگاه را برای آن انتخاب کردیم متاسفانه این کار با عدم حمایت در آن زمان انجام نشد و من بعنوان مسئول طرح خودم را در برابر وقت گذاری شبانه روزی دوستانم مسئول می‌دانم و می‌خواهم در این شهر ان شاءالله انجامش دهم. یعنی نمایشگاه مهدویت که تقریبا ثابت باشد و از داران و شهرهای مجاور بازدید داشته باشد. راستش کمی تردید دارم من نمایشگاه را بستری برای دیگر کارهای فرهنگی عمیق می‌دانم نه کاری ضربتی و انفجاری که البته خود آنهم بی تاثیر نیست. ولی برخی نسبت به قالب کار و اولویت کار ایراد می‌گیرند خواستم نظر شما را بدانم که به طور کلی نظر شما در مورد قالب نمایشگاهی و اولویت موضوع چیست و آیا امکانی هست که حضورا با شما در مورد محتوای این کار صحبت شود و نظر شما بزرگوار را جویا شویم؟ که اگر انتقاد کنید طرح تکمیل می‌شود و اگر تایید بفرمایید دل دوستان ما گرم می‌شود. بی صبرانه منتظر نظر شما هستم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً کار و فعالیت فرهنگی به روش نمایشگاهی ارزش خود را دارد و به نظر می‌آید نباید معطل افراد شد. آری! در ادامه کار است که ضعف‌ها روشن می‌شود. بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. خوب است که در مجموع، از نگاه شهید آوینی که می‌تواند بنیانی در فعالیت‌های فرهنگیِ ما باشد غفلت نشود. موفق باشید

38272
متن پرسش

با سلام: من در حیاط خانه نشسته بودم. یک گربه دیدم. به درخت داخل حیاط خیره شدم. درنتیجه به اسم حی منتقل شدم. یک مورچه مرده بود. به اسم ممیت منتقل شدم. صداهایی در اطراف خودم شنیدم. به اسم سمیع منتقل شدم. من با چشمم چیزهایی دیدم به اسم بصیر منتقل شدم. و... آیا مطالب بالا را درست درک کرده ام؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مربوط به خود شخص است ما نمی‌توانیم ورودی داشته باشیم. موفق باشید

38271
متن پرسش

با سلام: در بحث برهان صدیقین آیا درست است بگوییم هر کمالی مانند: علم، قدرت، نافع، قابض، باسط، باطن، اول، آخر و...، به جامعیت در عین وجود، وجود دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مشروط به آن‌که بین صفات ذات مثل علم و حیات با صفات فعل که مربوط به نسبت خداوند با مخلوقات است، بتوانیم جدا کنیم. موفق باشید

38270
متن پرسش

با سلام! در برهان صدیقین داریم که علم کمال است. عین کمال عین علم است. قدرت کمال است. عین کمال عین قدرت است. حالا آیا این درست است که رزاقیت کمال است. عین کمال عین رزاقیت است. قابض کمال است. عین کمال عین قابض است؟ نمی‌دانم منظورم را درست منتقل کردم یا نه. توضیح بیشتر اینکه منظورم آن است که: آیا کمالاتی مانند رزاقیت، قابض، ممیت، باسط، ضار، نافع، ظاهر، باطن و...، عین کمال هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «برهان صدیقین» مطرح شد صفاتی مانند رازقیت که در نسبت با مخلوق پیش می‌آید، ذاتیِ خداوند نیست تا شامل آن قاعده‌ای باشد که می‌فرمایید. موفق باشید

38269
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرانقدر: بنده دانشجوی دبیری شیمی هستم. اما خانواده به شدت علاقه مند هستند و اصرار می‌کنند که من در رشته پزشکی تحصیل کنم. برای بنده قطعی شده که اکنون در مسیر درستی قرار دارم و همین رشته که دبیری شیمی هست، بهترین انتخاب برای من هست و رشته پزشکی برای من مناسب نیست. و این تصمیم را با توجه به تکلیفم در ادای دین به نظام اسلامی و خدمت به امام زمان گرفته ام، گرچه که در رشته پزشکی شاید درآمد و رفاه بیشتری داشته باشم. حالا سوال من اینه که برخلاف خواست پدر و مادر عمل کنم؟ آیا این مسیر زندگی من رو بی برکت نمیکنه؟ آیا برخلاف عقلم و بخاطر رضایت پدر و مادر مسیری رو که از آن مطمئن هستم عوض کنم؟ محبت می‌کنید اگر پاسخ بدهید🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احترام به والدین غیر از تبعیت از نظرات آن‌ها می‌باشد. در این موارد انسان باید مطابق فهمی که از خود دارد عمل کند. موفق باشید

38268
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون در باره ی مکاشفه ی علامه طباطبایی از محی الدین ابن عربی که هنوز نسبت به ولایت امیرالمومنین پذیرش ندارد چیست؟ همچنین نظر خود علامه درباره ی مستضعف نبودن او

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در جریان هستم این است که جناب علامه به تبع استادشان جناب قاضی، جایگاه بلندی برای ابن عربی قائل بوده‌اند در عین تفاوت نظرهایی که با ایشان داشته‌اند. موفق باشید

38267
متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: ۱. تعریف و جایگاه حرکت حبی چیست؟ ۲. در مورد اطلاعات بیشتر در این موضوع به کدام جلسات و یا کتاب می‌شود رجوع کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باورود در مباحث «معرفت نفس» راه گشوده می‌شود. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D9%86%D9%81%D8%B3 موفق باشید

38266
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز ببخشید اگر وقت ارزشمندتان گرفته می شود اما راهی دیگه ندارم جز سوال از شما، چون بحث هایی که اواخر فرمودید احساس می کنم در پیدا کردن خودم راهگشاتر باشد و حقیقت اینکه در فضایی زندگی می کنم که خیلی از این مباحث بیگانه هستند. سعی می کنم خلاصه عرض کنم که قبل از سال نود پرت در عالمی غیر دینی بودم، توفیق تحصیل ازم گرفته شد و به خدمت در محل دشواری اعزام شدم که الان احساس می کنم تنبیهی بود برایم. در اواسط خدمت روزی در تنهایی هر چند که قبلا هم به ترک گناهان فکر می کردم اما نمیدونم چه شد که در اون برجک نگهبانی این سری اراده ام فرق کرد و تصمیمم گرفت ودرونم پررنگ تر شد وسرآغازی شد برای برگشتم. با ترک هر گناه، رذایل بعدی هم نمیدونم چگونه در درونم کم رنگ می‌شد طوری که راحت می توانستم انجام ندم و تا جایی که از آن متنفر می شدم. الان اگر نادانسته گناهی کنم احساس می کنم از درونم چیزی بیرون کشیده میشه. ممنون میشم اگر امکان داشت به سوالاتم پاسخ فرمایید. حال ۱. سوال اول؛ در مورد نسبتم با رهبری است که قبلها احساسی نسبت به ایشان نداشتم ولی فی الحال نمی‌دانم چگونه و می دانم که من خودم تصمیم نگرفتم ولی نسبت به ایشان مثل ناموسم غیرت پیدا کردم، استاد نمی دانم که این جمله را از شما شنیدم یا شاگردانتان که انسان زمانی که تقوی پیشه کند از رذایل هر قدر پاک شود آینه می شود. داستان این علاقه چیست؟ ۲. حال و احوالم الان طوری شده که فقط در مسجد و مزار شهدا و قبرستان و اماکن مذهبی آرامش دارم در زندگی روزمره غیر از اینجاها لذتی ندارم. استاد حال شما هم اینگونه هست باید چه کار کنم؟ آیا باید تقویتش کنم؟ ۳. استاد شرح حال افرادی که تقوی دارند ولی نسبت به انقلاب و رهبری حساس نیستند چیست؟ ۴. استاد در مورد شرح حالم اول اینکه نمی‌دانم چرا نسبت به افراد کمتر گشوده و دارای سعه صدرم باید چه کنم؟ ۵. استاد سوال آخرم اینکه تکه شعری شما چند بار فرمودید که خود راه بگویدت که چه باید کرد؛ استاد عزیز راستیتش به گذشته خودم که نگاه می‌کنم می‌فهمم که خداوند علاقه و راه کشیده شدن به راه دینی را برایم گشوده و منتهی در بیرون فضا و شرایط متفاوت می بینم به نظر شما چکار کنم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد در این موارد باید در همان راهی که مقابل ما گشوده شده، خود را ادامه دهیم و بدانیم به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی، زودتر کشفت شود». با حضور در هرچه بیشتر ذیل تذکرات قرآنی. توصیه می‌شود مباحثی که در رابطه با سوره «آل‌عمران» شده است را دنبال فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86

38265
متن پرسش

سلام بر شما کربلایی: امروز در اربعین حسینی، این رخداد پر نور و شرایطی کاملا بی نظیر برای حضور فوق العاده انسانیت این زندگی سرشار از امید و زندگی که ما را در آینده ای روشن حاضر کرد و به ما نشان داد در این شرایط عالم اتفاقا چقدر زندگی و حقیقت حاضرتر است. هنوز از سخن حضرت اباعبدالله که در عاشورا به فرزند عزیزشان نوید پیروزی اسلام را چنین دادند: «گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است» سیر نمیشم. این همه سختی های ما نتیجه داد و هیچ زمان دین خدا را تا این اندازه درک نکرده بودم. دین و صراط مستقیم همان عبور از نیهیلیسم و زندگی در زندگیه حضرت حق تبارک تعالی است در این جهان. فکر نمی‌کنم هیچ زمان این اندازه خوشحال و امیدوار بوده باشم و بر این باورم خدا جای خود را در وجود ما پذیرفته و این یعنی خدا هست که هست و هرگز نخواهد رفت. این پایداری و زندگی پایدار منت خداست بر ما، بر مایی که به خدا قسم بدترین بشریت بودیم در عین بالاترین توانایی های بشری. من از خدا یک خواسته دارم که منت بر سر ما بگذارند! ما را موفق به بندگی و دین و ایمان و زندگی دینی تمام عیار خود کنند که این ناتوانی امثال بنده را به فضل و رحمت بی منت خود بر ما ببخشند ان شاء الله. دوست دارم آن مرد الهی آن شخصیت معصوم آن انسان عظیم و فوق العاده را ببینم و بشناسم و با او زندگی کنم، آن حضرتی که به یقین در تمام مخلوقات عالم رنج کشیده تر از او نیست. دلم برای اوست، از او می‌خواهم من حقیر را هم بپذیرند. از برادران و خواهران عزیزم که گشودگی دل با آنها را یافتم می‌خواهم که بدانند آنها را از وجودم و دلم صادقانه و با عشق دوست دارم پس بمانند با منی که دوستدار آنهایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. ببین که چگونه او یعنی حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در این صحنه‌ها همه ما شده، و در جستجوی خود در او هستیم و در نسبت او با خدا، نسبت خود با خدا را جستجو می‌کنیم و نیز در نسبت او با مردم، نسبت خود با مردم را جستجو می‌نماییم که آن، رعایتِ انسانیت انسان‌ها است. و این است معنای اربعینی‌شدن. موفق باشید              

38264
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: از استادی یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب خواستم که ایشون این سیر رو پیشنهاد دادن ۱. رساله های افلاطون ۲. آثار آگوستین و توماس آکویناس ۳. آثار کانت ۴. آثار دکارت ۵ اسپینوزا آیا این سیر مورد تایید شما می‌باشد و در غیر اینصورت ممنون میشم یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب پیشنهاد بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید این موارد را طی سیر مطالعاتی مورد توجه قرار داد. در این موارد می‌توانید به جزوات «تاریخ فلسفه غرب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/397?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
https://lobolmizan.ir/leaflet/960?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
 

38263
متن پرسش

وقتی مهربون ترین آدم دنیا، وقتی دلنازک ترین آدم دنیا، تو را به خودش راهی نده و دست رد بهت بزنه یعنی خیلی بدبخت شدی. حسین، خودمانیم، تو دلت می آمد هیچ کسی را رد کنی؟ تو حتی دلت برای قاتلت هم سوخت ولی دست رد به من زدی. باشد، این هم بماند به یادگاری برای من و ابدیتم و اینهمه شرمندگی. حتما این ناکامی حقّ من است، وگرنه عدل شما که پایدار است. این بار از شما هم سوالی ندارم، این ها را فقط می نویسم مثل یک اقرارنامه، مثل یک وصیتنامه. باشد به یادگاری دست شما، باشد به امانت دست شما. ما که دستمان به خدا نرسید، به بالابلندانش هم نرسید، کاش این متن من به جای شما به دست رهبری می رسید، به دست نایب مهدی، بگذار اگر قرار است غرق شوم در عمیق ترین هایش غرق شوم، بگذار اگر قرار است طرد شوم از بالاترین هایش طرد شوم، بگذار اگر قرار است تمام شوم از کامل ترین هایش تمام شوم، بگذار اگر قرار است رانده شوم رو به کریم ترین ها بزنم که بعدها دلم نسوزد، بگذار اگر قرار است مجازات شوم اگر معدوم شوم اگر سوخته شوم به دست حضرت عدلشان باشد، به دست کریمان مردن مرگش شیرین تر است، بگذار اگر قرار است تمام شوم و بمیرم لااقل مرگ شیرین مرا در بر بگیرد، بگذار پایان این زیستن تلخ، این بودن تلخ، این راه تلخ، شیرین باشد. کاش این متن به دست ایشان می رسید، یا کاش صدای دردهای من، و کاش حرف های من،، دوست دارم به ایشان برسد تا خبردار باشد که جوانی، جوانی اش طی شد، ولی به ناکامی، به غفلت، به بی خبری، ولی با اینهمه دوست داشت به راه او باشد، برای او باشد، ولی نشد، حالا در بی خیال ترین حالت ممکن به سر می برم، من وسط اقیانوس زندگی، وسط اقیانوس حیات بی هیچ کمکی، بی هیچ نیرویی، فقط غرق تماشای غرق شدن خویشم، تماما غرق تماشای تمام شدن خویشم، مَثَل من مَثَل آن کشاورزی است که روزها و مدتها در زمینش رفته و آمده و کار کرده و انتظار کشیده ولی اصلا جنس بذرش جنس پرورش یافتن نبوده، فقط زمین حیف شد و زمان حیف شد و آب و باد و خاک و حتی آتش هم حیف شد، آری آتش هم حتی حیف شد، اینهمه در انواع آتش سوختم ولی حالا از درد خامی دارم می میرم. سلام مرا به ایشان برسانید و فقط بگویید که گفت شرمنده، من در میان نبودم که بتوانم در میدان باشم. آری اگر اهل هدایت باشم پس شاید «علمه بحالی» کفایتم بکند، وگرنه نمی دانم کلید قفل روحم کجا افتاده که سری به خودم بزنم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور دیروزین نمی‌توان در امروز و فردای خود زیست. باید به حضور دیگری نظر کرد، وگرنه «تغابن» و «مغبون‌شدن». عرایضی در مورد سوره تغابن شروع شده است که خوب است به آن‌جا رجوع شودhttps://lobolmizan.ir/sound/1514 موفق باشید

38262
متن پرسش

سلام و ادب: جناب استاد یه راهنمایی و مشورت می‌خواستم از خدمتتون. حقیر قراره یه دوره ۲.۳ ماهه با موضوع مبانی دین و غرب برگزار کنم با محوریت شرح عالم دین و عالم غرب و بررسی ثمرات و خروجی هردو عالم و مقایسه این دو فضا. ابتدا می‌خواستم برای سیر مطالعاتی مخاطبین از کتاب عالم انسان دینی استفاده کنم منتها متوجه شدم که اکثر مخاطبای دوره قبلا ذیل یه دوره ای این کتاب رو کار کردن و می‌خواستم از خدمتتون بپرسم در امتداد کتاب عالم انسان دینی، از چه کتاب، جزوه یا اصواتی که شما بیان کردید میتونم استفاده کنم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد گسترده است. بعد از نظر به کتاب «مدرنیته و توهم»، خوب است به کتاب «جایگاه عقل تکنیکی» رجوع شود. موفق باشید 

38261
متن پرسش

سلام علیکم: قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا» و... آیا منظور همان مقام وحدت علمی و اعیان ثابته است یا نه؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، همان وجود است بما هو وجود. موفق باشید

38260
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: مشکل انسانها کجاست که این همه به بیراهه می‌روند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت عدم درک حقیقت خود به عنوان بندگی حضرت ربّ العالمین. موفق باشید

38258
متن پرسش

سلام علیکم: در بحث معرفت نفس، در بخش جامع بودن کمالات موجود مجرد، سوالم این است که آیا تمام ملکه هایی که من در اثر اعمالم پیدا کرده‌ام، آیا درست است که بگویم این ملکه ها به نحو جامع در من هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که به صورت ملکه در آمده‌اند و عملاً بر ما احاطه یافته‌اند، آری! موفق باشید

نمایش چاپی