باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولایمان علی ابن ابیطالب«علیهالسلام» شوم که چگونه در عین توجهدادن به این قاعدهی بزرگ که انسانها باید با انسانها زندگی کنند و کمال خود را در کنار هم جستجو نمایند، ما را متوجه میکنند که در متن چنین قاعدهای راهِ ارتباط با خدا را گم نکنیم و از استغنایی که باید با اُنس با خدا بهدست آوریم، غفلت نماییم. حقیقتاً این نوع روایات، معنای زندگی طبیعی را که بشر باید داشته باشد متذکر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در شریعت محمدی«صلواتاللّهعلیه» و خلق احمدی، بهتر قدم بگذارد، بهتر میتواند تقدیر الهی خود را احساس کند و از آن طریق که راهِ گشودهی خداوند است به سوی او، زندگی را در آرامش اُنس با خدا شکل دهد. بنابراین حساسیت ما باید آن باشد که از خداوند تقاضا کنیم: «اَللّهُمَ اَجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرکَ راضیةً بِقَضائکَ» یعنی نفسی و شخصیتی برای من شکل بده که قضا و قدر تو را بشناسم و به آن در عین اعتماد، راضی باشم. و این خود یک نحوه کشیکِ نفسکشیدن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نایب مولایمان حضرت صاحب الأمر«عجلاللّهتعالیفرجه» با تأکید بر فریضهی تبیین، راهی را که ما باید طی کنیم و به نتیجهی حتمی برسیم، برای ما گشودهاند. عمده آن است که ماوراء جدالها و حاکم و محکومکردنها، جایگاه هر فکر و نظری را در نسبت با اهداف پذیرفتهشدهی انقلاب اسلامی نشان دهیم. کاری که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» همیشه و بهخصوص در سخنان 14 خرداد امسال نشان دادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمیتوان چنین برداشتی را کرد. زیرا این افراد سعی میکنند کمتر به بنیاد وجودی خود که فریادش از دست کارهای اینها بلند است، رجوع کنند و لذا در بین این بیخیالیها، غم عمیقی را در خود دارند 2- نور انقلاب اسلامی در آن فضا کار خود را میکند، نهتنها آن مرد بزرگ یعنی جناب آقای «حسین مردی» آنچنان رسالت تاریخی خود را به صحنه آورد که حتی خانم معصومهی آباد در کتاب «من زندهام» غوغای تاریخی خود را همراه با دیگر خواهران اسیر، ظهور داد. و این قصهی هر آن کسی است که در زیر سایهی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار به صحنه بیاید. چنین کسی حتی اگر در زندگی شخصی از یک موش و سوسک هم بترسد، به نور ولایت ولیّ امر مسلمین در صحنهی تاریخی آن میکند که آن 23 نوجوان در کتاب «آن 23 نفر» به نمایش گذاشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته کار خوبی است ولی عنایت فرمایید که تأثیر اذکار با معرفت به محتوای آنها و رجوع قلبی، تأثیر اساسی خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عدهی قلیلی نسبت به الفاظ قرآن چنین تصوری را دارند ولی شواهد قرآنی این نگاه را تأیید نمیکند بهخصوص که قرآن، صورت الفاظ را نیز به عنوان معجزه معرفی مینماید. عرایضی در جزوهی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد«صلواتاللّهعلیه» بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است و معاد جسمانی هم به همین معنا است. در این رابطه در جزوهی «چگونگی بدن اُخروی» عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حوزه که کوتاهی شده است، خوب است در زیر سایهی انقلاب اسلامی و نایب امام عصر«عجلاللّهتعالیفرجه» بازبینی نمایید، إنشاءاللّه به تعادل لازم خواهید رسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت اخیر قابل اعتماد نیست. معتقدند احتمالاً از اسرائیلیات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا به صورت پراکنده نکات بسیار خوبی در آثارش دارد، ولی جناب غزالی در «احیای العلوم» به طور مشخص تحت همین عنوان مطالب خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکتهی خوبی است، با توجه به اینکه نخواهیم از تقدیر الهی که عالیترین نحوهی وجود ما است، به چیز دیگری نظر کنیم. و لذا از حضرت حق تقاضا نماییم: «اَللّهُمَ اَجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرکَ راضیةً بِقَضائکَ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در گفتمانهای بینالمللی و در فضای دیپلماسی باید عرف جهانی را رعایت کرد، در عین روحیهای که مختص نظام اسلامی است به همان معنایی که رهبری عزیز تأکید میکنند. به همین جهت نمیتوان راحت با در نظرگرفت آن سخنان، قضاوت کرد که آقایان از اهداف انقلاب اسلامی عدول کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تذکر اجمالی نسبت به معرفت نفس تا نکتهی هشتم، خوب است با توجه به نکاتی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطرح است، نکاتی را با آن مخاطبان در میان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تجلی نور توحید است که قلب، توجه استقلالی به غیر حق را نفی میکند و نور توحید با عبادات شرعی حاصل میشود مشروط بر آنکه رویکرد ما در عبادات، رویکرد اُنس با حضرت حق باشد. در این فضا تکرار آخرین فراز مناجات شعبانیه إنشاءاللّه مؤثر خواهد بود آنجایی که انسان اظهار میدارد: «الهی و الحقنی بنورک الأبهج ......». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چنین وظیفهای را در هر شرایطی که پیش بیاید، داریم به همان معنایی که مقام معظم رهبری اخیراً بحث وظیفهی تبیین را مطرح کردهاند. البته باید مواظب باشیم کار به جدال و خصومت کشیده نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم گنابادی صاحب تفسیر ارزشمند بیان السعادة نکات ارزشمند وِلایی را متذکر شدهاند و در بین اهل عرفان، ایشان جایگاه ارزشمندی دارند ولی تفسیر المیزان، تفسیر جامعی است در موضوع تبیین قرآن از همهی جهات. لذا است که نمیتوان این تفسیر را با بیان السعاده مقایسه کرد. از جمله تفسیرهای عرفانی، تفسیر مشهور به تفسیر محیالدین است که انتشارات بیدار آن را چاپ کرده که البته متعلق به مرحوم عبدالرزاق کاشانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه ربّ، یعنی تجلیّات اسمائی. و این است که در موجودی ظهور میکند هرچند آن موجود مثل درخت و دریا و انسان از بین برود. لذا است می فرماید حقیقت حیات و علم در عالم همواره در حال تجلی است هرچند مظاهر آن تجلی که در زمین ظهور کردهاند، فانی شود ولی آن تجلیات در مظاهر دیگر باقی خواهند ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً قضیه همانطور است که میفرمایید زیرا قرآن در تبیین جایگاه روزه میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[1] اين آن جوعى است كه مى تواند زير فرمان حضرت رحمان به واسطه ى رسول خدا (ص) انسان را به تقوا برساند و او را حاكم بر اميال نفسانى خود كند. شما ابتدا بايد به حقيقت جوع رسيده باشيد تا معنى اين آيه برايتان روشن شود و گرفتار افراط و تفريط نگرديد و گرنه بعضى آنچنان در جوع و گرسنگى افراط مى كنند كه روزى يك بادام مى خورند. چون از يك طرف متوجه اند گرسنگى و جوع چه اندازه حياتبخش است و با گرسنگى چه حالات خوبى به دست مى آورند و از طرف ديگر چون در ذيل شريعت الهى عمل نمى كنند، هماهنگ با ساير عوامل موجود در هستى نيستند و لذا به مطلوب حقيقى نمى رسند. اينجاست كه من نمى دانم وقتى آيه ى فوق در رابطه با روزه آمد از فرط شادى چه حالى به پيامبر (ص) و مؤمنين دست داد. معلوم است كه خداوند مسير ارزنده اى را در جلو مسلمانان گشودند و با آن قسمت كه فرمود: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» روشن نمودند اين مسيرى است كه انسانيتِ انسانها اقتضاى آن را دارد و هيچ سالكى در هيچ دوره اى از آن مستثناء نيست. خداوند با قسمت اخير آيه سلوك مسلمانان را به همه ى موحدان تاريخ متصل كرد تا مسلمانان گمان نكنند از آنها عقب افتاده اند. در آخر آيه روشن مى كند؛ هركس خواست به تقوا برسد و از حاكميت بُعد ظلمانى خود آزاد شود بايد در ذيل شريعت الهى روزه دارى كند. انسان ابتدا بايد از خود بپرسد مرز جوابگويى به ميلهايش كجاست و چگونه بايد بر آنها حاكم شود تا معنى «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» كه آخر آيه آمده است را بفهمد و بداند به او خبر دادند از اين طريق امكان كنترل ميلها فراهم است و مرز كنترل ميلها نيز مشخص مى شود. در اين آيه مى فرمايد: اميد است چنين ملكاتى براى شما حاصل شود كه بتوانيد بر اميال خود حاكم گرديد. گفت:
آنقدر اى دل كه توانى بكوش |
گرچه بهشتت نه به كوشش دهند |
|
موفق باشید.
[1] ( 3)- سوره ى بقره، آيه ى 183.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حضرت امام در آن کتاب بر اساس ادبیات جناب میرداماد و میرفندرسکی موضوع را مطرح میکنند. در هر حال بر مبنای حکمت متعالیه، زمان چیزی جز مقدار حرکت نیست تا بخواهد باطنی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام باقر (ع) به جابر بن يزيد جعفى نصيحت مى كنند كه: «يا جابِر! اغْتَنِمْ مِنْ اهْلِ زَمانِكَ خمْساً»؛ پنج چيز را در رابطه با مردم زمانه غنيمت شمار: «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسى حاضر بودى و تو را نشناختند. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدى و به دنبالت نبودند. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودى و از تو نظر نخواستند. «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ يُقْبَلْ قَوْلُكَ»؛ و اگر نظر دادى و نظرت را نپذيرفتند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛[1]و اگر خواستگارى كردى و جواب ردّ دادند. اين پنج حالت را غنيمت بشمار، نه اينكه از آنها ناراحت شوى، چون امام (ع) مى خواهند كه ارزشهاى اهل دنيا براى ما ملاكِ كمال و خوارى قرار نگيرد. مگر تو در اين دنيا نيامده اى كه عبوديت خود را تقويت كنى، سراسر اين دنيا امتحان است براى اظهار عبوديت. اگر گفتند: فلانى فقير است، بگو: الحمدلله، ولى اگر ثروتمند بودى، بايد بدنت بلرزد كه در آن شرايط چطورى مسئوليتم را انجام دهم تا از امتحان الهى سرفراز خارج شوم و خللى در عبوديتم وارد نشود. امام (ع) در قسمت پنجمِ نصيحت خود مى فرمايد: اگر خواستگارى كسى رفتى و دست ردّ به سينه ات زدند اين را غنيمت بشمار، چون مصلحتى در آن است، سرّى پشت قضيه است. حالا ما آزاد و راحت مى شويم از اين تصورات كه اگر ازدواج نكنيم مسائل جنسىمان چه مى شود. آيا ارضاى مسائل جنسى در زندگى اصل است و يا فرع؟ مى فرمايند وقتى تو وظيفه ات را انجام دادى و خواستگارى هم كردى ولى تو را ردّ كردند، به چيزى دسترسى پيدا مى كنى كه به نحو ديگرى از مزاحمت مسائل جنسى ات راحت مى شوى و مى توانى به سير روحانى خود ادامه دهى. حال با توجه به چنین توصیهای، دیگر نباید نگران تحقیرهای بیجایِ خانواده و همکاران بود! با احترام به آنها از کنار قضیه باید گذشت. موفق باشید
[1] ( 1)- تحف العقول، قسمت روايات امام باقر، حديث اوّل.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رعایت حرام و حلال الهی را جدّی بگیریم و با تعادل کامل، معارف دینی خود را عمیق کنیم و آرامآرام از طریق تفاسیر قرآن، با قرآن اُنس بگیریم، إنشاءاللّه هم مشکلات گذشته جبران خواهد شد، هم راهِ به سوی حضرت حق گشوده میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاقهی درونی وقتی با عقل و مشورت اهل نظر، مدیریت شود از احساسات که با توهّم همراه است جدا میگردد و لذا میشود در کنار شغل مورد نظرتان، علم عرفانی و سیر عرفانی را دنبال بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. با این نظر که جهت انتخاب ما نیز به کمک حق اصلاح میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هفت آسمان، به عنوان هفتمرتبهی واقعی از مراتب وجود، مدّ نظر دین است. که البته میتوان در سیر اَنفسی، آن را با هفتمرتبه از روح تطبیق داد که جناب کاشانی در مقدمهی بسیار عالمانهی خود بر «منازلالسائرین» خواجه عبداللّه آن هفتمرتبهی انفسی را متذکر شدهاند. به این صورت که وَجه نفسِ یلالبدن را یکمرتبه گرفتهاند و وَجه نفسِ یلالقلب را مرتبهی دیگر، که با احتساب نفس، میشود سهمرتبه. و در مورد قلب نیز، وجه یلالروح را در نظر گرفتهاند که با احتساب خود قلب، که دومرتبه حساب میشود و همین دو مرتبه برای روح هست با در نظرگرفتن وجهِ یلالسرّی آن. و با احتساب خودِ سرّ، جمعاً میشود هفت مرتبه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است که با فهم قواعد کشف عرفانی، روایات ما که نمونههای عالی کشفِ انسانهای معصوم است، بهتر فهمیده میشود. همچنانکه «حکمت» موجب دقت در استنباط های فقهی میشود. 3- بنده کتاب «مفتاح الفلاح» را کتاب ارزشمند و خوبی میدانم ولی با کتاب «مصباح المتهجد» آشنایی ندارم. موفق باشید