بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16373
متن پرسش
با سلام.: 1. ببخشید آیا ممکن است امام معصوم (ع) در دادن خبر از آینده یا غیب اشتباه کند؟ آخه در جایی نوشته بود که گویا امام حسین (ع) گفته اگه نبود آیه ای در قرآن، همه اتفاقات آینده رو یک به یک می گفتم. لطفا بگویید این سخن به چه معنی است؟ آیا ممکن است در خبر دادن آینده، امام اشتباه کند؟ 2. آیا کسانی که از اولیا خدا به فنای ذات می رسند و متصل به لوح محفوظ می شوند آیا ممکن است باز هم در خبر دادن از آینده اشتباه کنند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انسان‌هایی که به مبادی حوادث دست یافته‌اند و قبل از آن‌که حادثه ظهور یابد، آن را می‌یابند در دادنِ خبر اشتباه نمی‌کنند إلاّ این‌که ما انسان‌ها در تطبیق سخن آن‌ها به خطا دچار شویم. مثل آن‌که روایت ساختگی در مورد مهدی عباسی را با حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» تطبیق می‌دهند. موفق باشید

16372
متن پرسش
سلام: استاد، اینکه حضرت بقیت الله (عج) به این لقب نامگذاری شده اند، بقیه الله را می توان به معنای: باقی باللّه دانست؟ یعنی این لقب به بقای در فنا اشاره دارد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عرایضی در این مورد در بحث مقام بقیة اللّهی در کتاب «عوامل ورود به عالم بقیة اللّهی» شده است. موفق باشید

16371
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: طاعات شما در این عید یک ماهه ان شاءالله به انس شما بیفزاید. 1. در مورد پاسخگویی به سوالات کاربران در حال انجام وظیفه هستم و دعای خیر شما را هم نیاز دارم که بتوانم به درستی انجام وظیفه کنم. 2. استاد، شما بارها فرموده اید انسان پس از توبه مثل روز اول می شود، و ما هم این را با جان و دل پذیرفته ایم، ولی هر چقدر که در منازل سلوک دقیق تر می شوم و مطالعاتم بیشتر می شود، دارم به این نتیجه می رسم که: با عدل خدا منافات دارد که مرا که گناهکار هستم با کسی که کمتر گناه کرده و یا گناه نکرده به منزلی یکسان برساند آن هم با یک شدّت. در رسیدن به منازل بالا شکی نیست که انجام می پذیرد ولی صحبت سر کیفیّت رسیدن است. حضرت امام (ره) در حدیث هفدهم از کتاب «اربعین حدیث» می فرمایند: و نیز به یک نکته مهمه باید توجه داشت و آن اینست که شخص تائب پس از توبه نیز، آن صفای باطنی روحانی و نور خالص فطری برایش باقی نمی ماند، چنانچه صفحه کاغذی را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلای اولی باز نمی گردد. در جای دیگر حضرت امام (ره) در مورد حدیثی صحبت می کنند که وقتی انسان گناهی انجام می دهد، مقداری از عقل او زایل می شود و (لایرجو الی الأبد)، تا ابد برنمی گردد! اولا قسمت اول را چگونه حل کنیم؟ ثانیا طبق فرمایشات حضرت امام (ره) در مورد حقیقت عقل و این حدیث شریف چگونه جمع می شوند؟ 3. در این ماه مبارک رمضان، بنده بحمدلله در بسط شدیدی هستم، این بسط از همان شب اول سراغم آمده، اگر توصیه ای دارید مرحمت بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن دو نکته‌ای که از حضرت امام نقل کردید آن دو روایت متذکر آن است که انسان‌ها به امید توبه، نسبت به ارتکاب گناه سهل‌انگاری نکنند. ولی اگر واقعاً به گناهی که انجام داده‌اند پشت نمایند، نه‌تنها «انّ الحسنات یذهبن السیئات» برایشان محقق می‌شود بلکه قاعده‌ی «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا» برای او جاری می‌شود. عرایضی جدای از آن‌چه قبلاً عرض شده ندارم. موفق باشید

16368
متن پرسش
سلام استاد عزیز طاعات و عبادات قبول: جسارتا جزوه ای، مطالبی در مورد علت کنار گذاشتن حضرت امیر (ع) از خلافت و مسایل پیرامون و... با توجه که میگن خلیفه اول و دوم یهودی بودند و برنامه یهود در جریان بوده ایراد بفرمایین. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «بصیرت حضرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» در این مورد شده است. ولی البته بنده در مورد خلفا چنین عقیده‌ای ندارم. موفق باشید

16367
متن پرسش
با سلام: چرا در بهشت خدمتگزاران مقربین نوجوانان زیبا روی هستند؟ چرا مثلا مردان قوی هیکل نیستند؟ آیا زیباروی بودن آنها به خاطر کیف بصری حاصل از آن است؟ آیا این مساله - نعوذبالله - تداعی کننده برخی گناهان دنیوی نیست؟ کلا در مورد مساله ولدان و غلمان توضیح بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث سوره‌ی واقعه عرض شد که «حوری»، صورتِ اطاعت کامل انسان از حق است. لذا در رابطه‌ی آن می‌فرماید: «جزاء بما کانوا یعملون» یعنی او جزا و صورت عمل مقربین است. «غلمان» نیز صورتِ اراده‌های انسان است. سعی بفرمایید مطلب را در بحثی که در سوره‌ی واقعه شده است، به طور نسبتاً مفصل دنبال بفرمایید. موفق باشید

16366
متن پرسش
سلام: روایت است که اگر جوانی به خواستگاری دختر شما آمد و ایمان و اخلاق او را پسندیدید به او دختر دهید که اگر نکنید فساد بزرگی در جامعه پدیدار می شود. حال سوال این است که اگر ایمان و اخلاق جوانی را پسندیدیم اما او شغل و درآمدی نداشت، مثلا دانشجو بود و سربازی نرفته بود آن وقت چه؟ آیا باز هم توصیه اهل بیت (ع) این است که دختر خود را به او بدهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای روایت با این فرض است که  خواستگار امکان رفع نیازهای اولیه‌ی همسرش را داشته، حتی با جمع‌آوریِ هیزم. حال اگر امروز هم خواستگاران در عین داشتن ایمان و اخلاق خوب، چنین غیرتی را دارا باشند باید چنین افرادی را ردّ نکرد. موفق باشید

16365
متن پرسش
بزرگوار سلام: برای هدایت فردی که گرفتار ظلمت زمانه شده چکار کنیم؟ واقعا و قلبا می خواهیم از مسیر برگردند ولی دنیایی که درش سیر می کنند خیلی براشون جذابیت داره با دنیای انس با آموزه های دینی متفاوت است با توجه به اینکه افراد دیگر را هم بدنبال خود می کشند و متاسفانه از فرزندان قشر مذهبی هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌همه ظلماتی که در صحنه است در آن حدّ که انسان‌ها را در عمیق‌ترین زشتی‌ها فرو می‌برند، فراموش نفرمایید که در مقابل آن، نورِ خاصی از طریق توحید انقلاب اسلامی به صحنه آمده است که انسان‌ها را در اوج عرفان سالکانِ ره‌رفته راهنمایی می‌کند و لذا است که ما در چنین گذرگاه انتخاب باید بدانیم اگر انتخاب راهِ نور مشکل است ولی برکات آن غیر قابل تصور است. موفق باشید 

16364
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. آیا می توان در ماه رمضان از تفسیر البرهان که منسوب به ائمه (ع) است استفاده کرد و از آن بهره برد؟ چون بعضی می گویند سند روایات آن ضعیف است و بعضا مشکل دارند، چه پیشنهاد می کنید؟ 2. تفاوت تفسر المیزان با تفسر البرهان و دیگر تفاسیر در چه است و دلیل این همه تاکید جنابعالی بر این تفسیر چه می باشد؟ آیا می توان گفت تفسیر المیزان در راستای تبین حضور تاریخی انسان در این زمانه است و نظر به زمان شناسی دارد و آینده بشیریت را روشن و تبین می کند و ما را در آن فضا رجوع به حق قرار می دهد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با رجحان تفسیر المیزان حتی نسبت به تفاسیری که مبتنی بر روایات، آیات را تفسیر می‌کنند؛ شده است. که خوب است به آن جزوه رجوع فرمایید و از طرف دیگر همان‌طور که جنابعالی نیز حساسیت به خرج می‌دهید، علامه‌ی طباطبایی حقیقتاً با نظر به روح زمانه‌ای که در آن هستیم نورِ قرآن را به میان آورده‌اند. موفق باشید

16363
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات: با تشکر از سایت خوبتان و اینکه برای پاسخ دادن به پرسشها وقت می گذارید سوالم اینست که: آیا برای فرزندآوری باید همه جوانب را بررسی و سپس اقدام نمود؟ شرایطی مثل شرایط اقتصادی - وضعیت روحی - جسمانی و سن پدر و مادر - بیماری هایی که ممکن است پدر و مادر داشته باشند و ... یا همه چیز را به خدا بسپاریم و اقدام کنیم؟ آیا تعداد فرزند را باید محدود نگه داریم؟ بنده دارای یک فرزند هستم ولی ایمانم ضعیف است و تردید دارم با این روحیه بتوانم تربیت خوب و اسلامی برای فرزندم داشته باشم. همچنین وضعیت اقتصادی و فساد جامعه تردیدم را دو چندان می کند ولی همسرم به شدت بر این امر اصرار دارد. متاسفانه دولت نیز بر خلاف منویات مقام معظم رهبری در امر فرزندآوری از نظر اقتصادی خانواده ها را یاری نمی کند تنها کاری که کرده ممنوع کردن وازکتومی بوده است. در یک مثال سوالم را خلاصه می کنم مثلا اگر من فردی کافر در فقیرترین کشور بودم باز هم باید تولید مثل می نمودم با توجه به اینکه با اینکار فرد یا افراد کافر و فقیر دیگری به این گروه اضافه می شود؟ یا اینکه ما باید روال طبیعی را طی کنیم (هر تعداد که خواستیم فرزند بیاوریم) و خدا خودش هر که را بخواهد هدایت می کند و ربطی به ما ندارد؟ از اینکه وقت با ارزشتان را گرفتم پوزش می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت ما در هر شرایطی موظف به فرزندآوری نباشیم، ولی در شرایطی که فعلاً کشور ما گرفتار خطر پیریِ نسل‌های آینده است و روی‌همرفته فضای کشور، فضای عبور از فرهنگ مدرنیته می‌باشد، باید در فرزندآوری، نگران بقیه‌ی جوانب نبود. و همان‌طور که مکرراً روایات ما متذکر می‌شوند در مورد رزق فرزند باید به خدا توکل کرد. موفق باشید

16362
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به اشعار بلند عرفانی و گزارش رویت عطار ره میخانه و مسجد کدام است / که هر دو بر من مسکین حرام است. نه در مسجد گذارندم که رند است / نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است / بجوئید ای عزیزان کین کدام است به میخانه امامی مست خفته است / نمی‌دانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز / حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود می‌شناسد. که سرور کیست سرگردان کدام است 1. مقام سکون و مسکینی چه مقامی است که به اعتباری از میخانه که خود تجلی انوار الهی است بالاتر است؟ و خامی مسکین در میخانه به چه معناست؟ 2. تعبیر به «بت» که امام مست در آن خفته است به چه معناست؟ و به کجا نظر دارد؟ 3. مقام تحیر و سرگردانی چه مقامی است؟ و چگونه باید به آن رسید؟ لطف کمی شرح دهید. و کمی از اسرار این شعر روحانی را بازگو کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب عطار گزارش سلوکی را می‌دهد که از هرگونه تعیّن و ظهوری آزاد است. لذا با نظر به فقرِ ذاتی خویش و مسکین‌بودنش، نه نظر به مسجد دارد و نه به میخانه. زیرا به طور معمول اصحاب این دو عبادتگاه به نحوه‌ای از رسومِ خلقی محدود می‌شود و این با وحدت شخصی وجود ناسازگار است و راهی ماوراء چنین رسوماتی را طلب می‌کند. به همین جهت حتی برای میخانه واژه‌ی «بت» را به‌کار می‌برد که یک نحوه محصورشدن در میان است. در حالی‌که در فضای وحدت شخصی وجود با خدایی روبه‌رو هستیم که نه این است و نه آن است و این همان مقام تحیر است. موفق باشید

16358
متن پرسش
با سلام: ببخشید به تازگی با یکی که اطلاعاتی در عرفان و فلسفه دارد آشنا شدم که خیلی طرفدار علامه طهرانی است و میگه علامه طهرانی از بزرگترین عرفاست و اسفار اربعه عرفانی را طی کرده است. آیا به نظر شما ایشون درست می گوید؟ بعد هم میگه علامه ذوالفنون حسن زاده املی روحی فداه، از شاگردان عرفانی ایشون بوده؟ آیا شما از این ماجرا اطلاع دارید که صحیح است یا نه؟ آخه هر چه در اینترنت گشتم همچین چیزی پیدا نکردم. (لطفا اگر امکان دارد هرچه زود تر پاسخم را بدهید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یک‌نوع فرقه‌گرایی احساس می‌شود و مسلّم آیت اللّه حسن‌زاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبوده‌اند، بلکه مثل بقیه‌ی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدّن‌سازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

16356
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با پوزش از اینکه تعداد سوالتم زیاد شد. استاد منظور از اسمائی که خداوند برای خود انتخاب کرده اند چیست؟ استاد عزیز در این ماه عزیز ما را هم از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به همان معنایی که عین وجود است و عین کمال است، اسماء حسنایی دارد که در تجلیات انوار او ظهور می‌کند. بنابراین معنا نمی‌دهد که گفته شود خداوند برای خود اسمایی انتخاب کرد! موفق باشید

16355
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استادی داشتیم که در جواب دانشجویی که در مورد چگونگی ازدواج فرزندان حضرت آدم و حوا و اینکه آیا خواهر و برادران در آن تک مورد فقط با هم از دواج کرده اند، جواب داد که ادیان در هر دوره از زمان حضرت آدم (ع) تا پیامبر اسلام (ص) تکامل یافته و زدواج برادر و خواهر با ازدیاد جمعیت و انسانهای بعدی حرام شده. استاد آیا ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا (ع) اصلا صحت دارد؟ و دوم اینکه آیا پاسخ استادمان صحیح است یا نه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نظر علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌توان گفت که حرمت ازدواج با خواهر یک موضوعِ تشریعی است و نه تکوینی. و به همین جهت در آن زمان این حرمت، تشریع نشده بود. ولی این حرف که آن استاد در رابطه با حرمت ازدواج برادر و خواهر زده است، کاملاً حرف بی‌مورد غلطی است و عملاً نظر خود را بر دینِ خدا تحمیل کردن است. موفق باشید

16354
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حسن و قبح ذاتی آیا به خوب و بد دانستن فطری انسانها بر می گردد یا به جزییات بیشتری هم می پردازد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً متکلّمانِ شیعه و معتزله به همین نکته نظر دارند که خداوند با توجه به این‌که حُسن و قبح را انسان‌ها در فطرت خود می‌شناسند، آن‌ها را توصیه به انجام حُسن کرده‌است. ولی چون بشر همیشه نمی‌تواند مصداق‌های حسن و قبح را درست تشخیص دهد، شریعت به کمک او می‌آید. پس عملاً شریعت الهی تفصیلِ فطرت انسان‌ها است. موفق باشید

16353
متن پرسش
با سلام: استاد این آیه از قرآن که خداوند می فرماید اگر دعای افراد نبود خداوند اعتنایی به آنان نمی کرد یا به معنی دیگر ارجی برایشان قائل نبود، را در جایی مطالعه می کردم که نوشته بود با توجه به اینکه آیه ی آخر سوره است و با توجه به قسمت بعدی آیه و مفاهیم قبلی آیات، اینطور بر می آید که خطاب خداوند به کافران است، در اصل که اگر دست از کفرشان بر ندارند خداوند ارجی برایشان قائل نيست. اول اینکه آیا به نظر شما این برداشت درست است یا نه؟ و شما این آیه را در راستای توضیح تقدیرات انسانها و همه ی انسانها آوردید و اینکه چگونه دعا ربط با تقدیرات دارد؟ لطف می فرمایید به طوری که زحمتتان نشود مختصری در مورد اینکه این آیه در مورد تقدیرات انسانها چگونه توضیح داده می شود یا صدق می کند توضیح بفرمایید؟ مطلب را خوانده ام ولی برایم جا نیفتاده. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌چه در جواب سؤال شماره‌ی 16352 عرض شد دعا؛ نقش اساسی در تعالی تقدیر و سرنوشت انسان دارد و شواهد روایی و قرآنیِ روشنی در این مورد هست. ولی همین‌طور که می‌فرمایید آیه‌ی مذکور با دو نگاه مورد توجه قرار گرفته است و همه قبول ندارند که معنای آیه، معنایِ دعوت به دعا می‌باشد. موفق باشید

16352
متن پرسش
با سلامی دوباره خدمت استاد عزیز: استاد اینکه خداوند در آیه ای می فرمایند هنگامی که خداوند را بخوانید، خداوند به شما جواب می دهد، با توجه به اینکه در کتب شما بحث تقدیرات و... را پیگیری کرده ام، می خواستم بدانم منظور خداوند از این کلمه ی جواب چیست؟ آیا جواب دادن به معنی توجه کردن است؟ یا نه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات مثل زن‌بودنِ زن و یا مردبودنِ مرد است و حال، زنِ خوب‌بودن و یا مرد خوب‌بودن مربوط به ما است که با کمک پروردگارمان و تقاضاهایی که از او داریم، تقدیر خود را به کمال لازم برسانیم. زیرا خداوند بر اساس استعدادهایی که در انسان‌ها گذارده است، مقدّر فرموده تا بهترین نحوه‌ی تقدیرشان که همان انسانِ کامل‌بودن است در آن‌ها شکل بگیرد. موفق باشید

16349
متن پرسش
با سلام: طاعات و عباداتتان قبول. استاد عزیز من کتابهایی از کتابهایتان را مطالعه کرده ام. سوالی داشتم و آن اینکه قرآن می فرماید آسمانها ابتدا به شکل دود بود، فرمودید به معنی بی شکل بودن است،صحیح؛ آیا این به شکل دود بودن در ابتدا، برای همین آسمان مادی هم صدق می کند؟ و دوم اینکه آسمان باطن و معنی به شکل دود و بی شکل بود، بی شکل بودن آسمان معنی به چه معناست؟ آیا به معنی تعین نداشتن و یکی بودن صفات و اسماء است و جدا جدا نبودنشان است، یعنی مثلا صفت کریم و عظیم هنوز تعین نگرفته اند و واحدند؟ لطفا یه کم توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آیه‌ی مذکور نظر به دخان‌بودنِ ماده‌ی اولیه‌ی عالَم ماده دارد و حقیقتاً چیزی بوده که اطلاق دود بر آن صدق می‌کرده است و امروز نیز یکی از نظریه‌های مربوط به ماده‌ی اولیه‌ی جهان همین موضوع را تصدیق می‌کند. بنابراین نمی‌توان موضوع را به عالم معنا سرایت داد و معنای آسمان در آیه‌ی 11 سوره‌ی فصلت می‌تواند آسمانِ همین زمین باشد که از عالم ماده‌بودن خارج نیست. موفق باشید

16348
متن پرسش
سلام در روايات آمده است: «يا معشر الشّباب من استطاع منكم الباءة فليتزوّج فإنّه أغضّ للبصر و أحصن للفرج، و من لم ستطع فعليه بالصّوم فإنّه له وجاء» منبع: مشابه در النسائي و اخلاق در قرآن مكارم شيرازي «مي فرمايد اگر قدرت مالي داريد و شرايط ازدواج را داريد ازدواج كنيد و اگر توانائي تامين زندگي را نداريد دستور داده شده كه روزه بگيريد و از شهوت خود بكاهيد.» از طرف ديگر قرآن و روايات ديگري مي گويد اگر فقير باشيد خدا شما را از فضلش بي نياز مي كند. جمع این آموزه ها چگونه ممکن است؟ بالاخره كسي كه توان مالي ندارد، عاقلانه و مورد پسند شرع است كه ازدواج كند يا خير؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف همان سخن قرآن است که می‌فرماید اگر طرف اهل کار باشد و می‌تواند درآمدِ مکفی جهت رفع نیاز همسر خود داشته باشد، نگران آن نباشد که ممکن است با اضافه‌شدن همسرش، رزق خانواده معطل بماند. حال در این فضا، روایتِ مذکور می‌فرماید: اگر آن‌چنان شرایط اقتصادی در بحران است که حتی انسانی که اهل کار است نمی‌تواند با کار و فعالیت نیاز خانواده‌اش را برآورده کند، صبر پیشه کند و با روزه‌داری شهوت خود را کنترل نماید. موفق باشید

16346
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانمایه: مشکلی که حقیر دارم این است که بیش از حد و به دور از شخصیت مردانه «رقت قلب» دارم با کوچکترین تصویر یا حتی اسم و صدایی که یاد آور خاطره یا حادثه ای باشد دلم می شکند و اشکم جاری می شود. این مسئله در مورد نام ائمه و سوگواری ایشان قابل قبول است ولی در مواردی که در جمع باشم و یا در حال تماشای تلویزیون ... اذیت کننده و باعث خجالت زدگی است و همین مسئله به اعتماد به نفس و خود باوری و پاسخگویی و حضور مثبت در نزاع و ... لطمه زده است. خوشحال می شوم راه چاره ای دستور فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته رقّت قلب چیز بدی نیست. سعی کنید با تدبّر در قرآن و امور عقلی، عواطف خود را به کنترل تعقل در آورید. موفق باشید

16343
متن پرسش
با سلام: واقعا شرمندم که دوباره وقتتونو می گیرم. ببخشید دو سوال دارم . وقتی میگن خداوند به همه چیز احاطه دارد و با هر چیزی همراه است و معیت دارد اما نه مثل بودن چیزی با چیزی؛ 1. آیا این کنه ذات خداست که با موجودات معیت دارد یا نه بلکه اسماء و صفات خداست؟ 2. آیا خداوند این معیت و همراهی را با اسماء و صفات خود هم دارد یا نه فقط با موجودات مادی یا برزخی و جبروتی، معیت و همراهی و احاطه ذاتی دارد؟ و اگر جواب مثبت است در مورد معیت با اسماء و صفات، آیا این معیت، شامل اسماء ذاتی خداوند جلت جلاله مثل اسم واحد و احد هم می شود یا خیر؟ ممنون. ببخشید خیلی وقتتون رو گرفتم. خدا شما را خیر دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به وحدت ذات و صفات، هرجا هر اسمی در صحنه است حضرت حق به حکم اطلاق ذاتی‌اش در آن‌جا است. مثل حضور دریا در موج 2- بحث اسماء ذاتی و یا صفاتی در رابطه با مظاهر مطرح است، وگرنه حضرت حق عین حیات و علم و قدرت است. لذا معیّت حق با هرچیز به معنایِ معیّت حیات و علم و قدرت است، منتها آن چیز در ظهور، ممکن است اسمِ حیات او را ظاهر نماید. به اطلاقِ حضرت حق توجه کنید که هیچ‌چیز او را محدود نمی‌کند لذا به جهت اطلاقی که دارد در همه جا حاضر است آن‌هم بذاتِه در همه‌جا حاضر است. دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» با شرح صوتی آن، می‌تواند ورود خوبی برای این مباحث باشد. موفق باشید

16342
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید شبهه برایم پیش آمده. 1. از یک طرف گفته می شود پایان سفر اول عرفان، فنا در ذات است. از طرف دیگر می گویند، کنه ذات خداوند قابل درک و شناخت نیست و انسان نمی تواند به آن معرفت پیدا کند. پس این دو حرف که با هم در تعارض اند؟ یا نکند منظور از فنا در ذات، فنا در اسماء ذاتی خداوند مثل واحد یا احد است نه خود ذات؟ اگر اینگونه است لطفا بگویید اسماء ذاتی خداوند چیست و کدام ها هستند؟ 2. در یک سخنرانی از یکی از اساتید عرفان شنیدم که گفت کنه ذات خداوند قابل وصف است و قابل شناخت است ولی خود خداوند خودش را می شناسد چون در فنا ذاتی، خدا هست و بس. و انسانی وجود ندارد که بخواهد خدا را بشناسد. این خود خداست که به خودش سمیع است و به خودش علیم است و به خودش بصیر است و... خواستم ببینم آیا واقعا کنه ذات قابل وصف کردن و توصیف کردن است؟ و منظور ایشان از وصف کردن چیست؟ اسماء ذاتی چطور؟ آیا آن ها قابل توصیف هستند هنگامی که شخص به فنا در آن ها می رسد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فنایِ ذات، سالک بر اساس وحدت شخصی وجود، به جایی می‌رسد که وجودی جز وجود خدا در عالم احساس نمی‌کند و حتی خود را به نور الهی احساس می‌نماید، در آن حدّ که فاصله‌ی بین شاهد و مشهود نیز از بین می‌رود بلکه با نگاه خدا خود را احساس می‌نماید. جناب خواجه عبداللّه انصاری در منازل آخر «منازل‌السائرین» با نظر به بحث توحید نکات خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید

16339
متن پرسش
با سلام: گروهی قرآن را یک کتاب شاخص و بی همتا می دانند و به تفصیر طولانی آن پرداخته و حتی بعد از گذشت 14 قرن هنوز بدآن استناد می کنند. بنده این مهم را اصلا قبول ندارم، علت: 1. خداوند آنقدر قدرتمند است که بدون واسطه و تفسیر براحتی می توانست هر آنچه می خواهد بگوید، چرا باید آن را در لفافه بیان کند لفافه ای که بقول حضرت علی (ع) قرآن دو پهلوست و می تواند حتی در تفصیر ضد آن را نتیجه گرفت. اینکه ما قرآن را بدین شکل تفسیر می کنیم دال بر ناآگاهی ماست و خداوند قطعا می توانست براحتی این چالش را برطرف کند. هر چیزی را می توان به درازا تفسیر کرد. شعر اول کتاب حافظ توسط ظریفی نزدیک به صد صفحه تفسیر شد ولی حافظ جهت مقدمه کتاب خود شعر مذکور را فقط در یک صبح سرود! لذا تفصیر طولانی آن شخص اصلا سندیت ندارد. 2. هدف از آفرینش تکامل است و انسان همچون سطر کوچکی از کتاب آفرینش این دوره تکامل را می بایست طی کند. قرآن کتاب احکامی است که برای انسانهای متحجر 14 قرن پیش آمده و هدف آن ثبت قوانینی برای بهتر زیستن انسانها بوده است. اگر خداوند می خواست کتابی فراگیر و همه فن حریف برای تمامی طول عمر آدمی خلق کند قطعا بهتر از این می توانست بیان کند. ولی خداوند این را می دانست که انسان که چکیده ای از وجود خداوند است در آینده تکامل پیدا کرده و قطعا کتاب و قوانین را بهبود می دهد. اینکه ما به کتابی که 14 قرن پیش آمده در این دوره اکتفا کنیم توهین به خود خدا و هدف تکامل اوست. لطفا جواب این سوال بنده را بدهی با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با لطفی که حضرت حق به ما داشته است با اُنس نسبتاً طولانی که از طریق تفسیر المیزان با قرآن برایمان فراهم شد، چیز دیگری غیر از آن‌چه شما تصور می‌فرمایید از قرآن یافتم که در هیچ کتاب و گفتاری حتی شبیه آن را نیافتم. و این قصه‌ی هرکسی است که با قرآن مأنوس شده است به طوری‌که مترجم آلمانیِ قرآن، می‌فرماید مسلّم این کتاب نمی‌تواند سخن بشر باشد. سخن خدایی است که خواسته است بشر را تربیت کند. اگر جنابعالی نیز مدتی به کمک تفسیرهایی که موانع ارتباط با قرآن را برطرف می‌کند، با قرآن آشنا شوید در نگاه خود تجدید نظر می‌نمایید زیرا قرآن خطاب به پیامبر خود می‌فرماید: «وتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَّدِلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» سخن پروردگارت که سخنی صادق و همه‌جانبه است، به انتها رسید و هیچ کلمه‌ای و سخنی نمی‌تواند جایگزین او شود، زیرا که خداوند از یک‌طرف شنوای نیاز و مطالبه‌ی بشریت است و هم نسبت به آن‌چه به مصلحت انسان‌ها است، آگاه است. موفق باشید

16334
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را پیشاپیش تبریک عرض می کنم و التماس دعا دارم. استاد عزیز! ما با جریانی که همچنان آقای احمدی نژاد و دولت ایشان را به تهمت انحراف می کوبد چه کنیم؟ دو روز پیش جناب حجة الأسلام یا دکتر رضا غلامی مؤسس و رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا سخنرانی با عنوان «خطر ظهور نوفرقانیسم» داشتند که متن آن نیز در صفحه ایشان در سایت و کانال تلگرامی عصر اندیشه متعلق به آقای فضلی نژاد منتشر شد. در این مقاله ایشان آقای احمدی نژاد را متهم به نوفرقانیسم کرده اند و نسبت به خطر احیاء آن هشدار داده اند. مقاله طبیعتا با واکنش منفی علاقه مندان به آقای احمدی نژاد مواجه شد و اتفاقی عجیبی که امروز افتاد این بود که آقای هاشمی وزیر بهداشت دولت اعتدال با انتشار یادداشتی در تأیید نگاه آقای غلامی و اتهام ایشان به آقای احمدی نژاد به کمک ایشان آمدند! آنچه که ماجرا را پیچیده تر می کند این است که تز فرقانی بودن آقای احمدی نژاد را پیشتر از این مهدی قوچانی در مهرنامه نیز مطرح کرده بود و ریشه های این پدیده در تاریخ ایران را حتی به دروس آیت الله خامنه ای در دهه 40 و 50 کشانده بود! در آن مقاله عجیب، ریشه های گروه های متنوعی از جمله فدائیان اسلام، فرقان، مجاهدین خلق، مؤتلفه و بنی صدر همگی به رویکرد سلفی گری و بنیاد گرایی شیعی یا آن چه وی آن را «توحید سیاسی» می نامد منتسب شده است و این گروه را با جریان سلفی و تکفیری در جهان اهل سنت یک کاسه کرده است! در مقاله ایشان حتی نهضت خود امام خمینی (ره) و به طور غیر مستقیم شخص امام خمینی نیز از این اتهام انحراف عقیدتی (توحید و سلفی گری سیاسی) مبری نمانده بود! ظاهرا با ماجرای بسیار پیچیده ای رو به رو هستیم! در جریان اتهام زنی به آقای احمدی نژاد با اتهاماتی چون تندروی و روحانیت ستیزی، از یک طرف امثال آقایان هاشمی و روحانی و موسوی و اصلاح طلبان لیبرال و اصولگرایانی چون آقای لاریجانی هستند از طرف دیگر شخصیت های موجه و وزینی چون آیت الله مصباح و علامه جوادی آملی و نزدیکان ایشان مثل همین آقای غلامی و بعضی از مراجع تقلید و حتی حسین شریعتمداری و فضلی نژاد، و آنچه همه اینها را عجیب تر می کند این است که جریان تخریب و عناد علیه آقای احمدی نژاد در خارج را با سعودی ها و صهیونیست ها و آمریکا و انگلیس می شناسیم!! و عجیب تر این که مقام معظم رهبری با حمایت بی سابقه خود از آقای احمدی نژاد در برابر تمام این جریان ناهمگن قرار می گیرند که فصل مشترکشان عناد و نفرت از آقای احمدی نژاد است!! آری در تبیین این وضعیت عجیب می توانیم مثل بعضی طرفداران سطحی نگر آقای احمدی نژاد بگوییم: ببینید چگونه جریان لیبرال و «روحانیت ارتجاعی» و «اصولگرایان متحجر» با امپریالیسم و صهیونیسم دست به دست هم دادند برای زمین زدن یک آهنگرزاده عدالت خواه!! اما ماجرا همان طور که می دانیم بس پیچیده تر از این تحلیل های سطحی نگرانه است که به جای این که دردی را درمان کند و عقده ای را تسکین دهد بیشتر به دشمنی و اختلاف و حتی تأیید اتهامات آنها کمک می کند! به نظر می رسد باید کسانی پیش قدم شوند و این کلاف سردرگم را باز کنند و در ماجرای آقای احمدی نژاد و عشق و نفرت و صف بندی های سیاسی عجیبی که او برانگیخت تأمل و تحقیق کنند و جوانب موضوع را روشن کنند چرا که استمرار این کلاف سردرگم ظاهرا به ضرر انقلاب است چنان که همان طور شاهد بودیم شکست تبلیغاتی آقای احمدی نژاد در نهایت به تقویت جریان غرب گرا و استکبار خارجی منتهی شد و همچنین به نوعی باعث بی حسی افکار عمومی در برابر انحرافات و ضعف های جدی دولت فعلی شده است! با توجه از بذل عنایت جناب عالی با التماس دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بعضی از جریان‌های علاقه‌مند به آقای احمدی‌نژاد مسیر افراط را پیش گرفته‌اند و ضعف‌های ایشان را نادیده می‌گیرند، و حالتِ مریدی و مرادی به میان آمده است؛ بحثی نیست. تا آن‌جایی که یکی از این مریدها به بنده می‌فرمودند چون شما دفاع همه‌جانبه از آقای احمدی‌نژاد نمی‌کنید، زبان‌تان زبان شیطان است. البته این، عمومیت ندارد. و در این‌که جبهه‌ی مخالف آقای احمدی‌نژاد به هیچ‌وجه انصاف را رعایت نمی‌کند و حتی بعضاً عقده‌گشایی می‌نمایند و برنامه‌های آقای احمدی‌نژاد را که به نظر بنده به اهداف انقلاب نزدیک‌تر است را، نیز مانع برنامه‌های خود می‌دانند بحثی نیست. تازه موضوع آقای قوچانی و آن مقاله که بنده نیز دیده‌ام، مسمومیت خاص خود را دارد. با این‌همه اگر بتوانیم در این فضا و در زیر سایه‌ی وظیفه‌ی «تبیین» راهی را نشان دهیم که رهبری معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در 14 خرداد امسال مطرح کردند، با تأکید بر روح انقلابیِ انقلاب و درست‌نشان‌دادنِ شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و روحیه‌ی انقلابی آن مرد الهی، انقلاب به‌خوبی از بین این گذرگاه‌ها و موانع عبور می‌کند و به لطف الهی ادامه می‌یابد. این‌ها در توهّم برگشتِ آقای احمدی‌نژاد به هر در و دیواری می‌زنند و بیشتر بدمستیِ خود را ظهور می‌دهند و با تعمق و تبیینِ اهداف اصلی انقلاب، نه‌تنها از این افراد حتماً عبور خواهیم کرد، مسلّم انقلاب با احمدی‌نژاد دیگر در مسیر تحقق اهداف خود جلو می‌رود. موفق باشید

16333
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوال بنده در ارتباط با مبحث آخر کتاب «ده نکته از معرفت نفس» تحت عنوان وسعت روح انسانی می باشد. گفتیم روح، عالی ترین مخلوق خداست و روح انسان تجلی و جلوه همین عالی ترین مخلوق خداست که تنزل یافته است. از طرفی گفتیم که ملایکه تنها مظهر یکی از اسماء خدا می توانند باشند یا چند تا اما نه همه و این روح است که جامع همه کمالات الهی است. جال سوال بنده این است که روح انسان در دنیا (روح دمیده شده در کالبد انسانی) مگر در مرتبه ای پایین تر از ملایکه قرار نگرفته (طبق بحث مراتب تجلی در برهان صدیقین) پس چگونه ملایکه که مرتبه ای بالاتر دارند تنها ظرفیت چند تا از اسماء الهی را دارند و روح انسان ظرفیت جامعیت اسماء را؟ در مراتب تجلی مگر سیر نزول از عالی به کمتر عالی و کمتر و کمتر وجود ندارد پس چه طور روح آدمی ظرفیتش بیشتر از ظرفیت ملایکه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقایسه‌ی روح انسان با مقام فرشتگان، بحث جامعیت روح انسان مطرح است و از این جهت انسان به عنوان مقام خلیفة الله از فرشتگان برتر است. ولی از آن جهت که روح انسان نازل‌شده‌ی آن مقام است در مقایسه با مقام فرشتگان و اسمایی که آن‌ها حامل آن اسماء هستند، انسان می‌تواند از انوار فرشتگان استفاده کند و به خود آید. موفق باشید

16332
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق‌تعالی یک بنگاه اقتصادی را فرض بفرمایید: عرف و قانون رایج فعلی بر این است که یک‌طرف سرمایه‌گذار دارد و از طرف دیگر کارگر و کارمند و مدیران هم اغلب از خود سرمایه‌گذاران هستند. کارگر چرخ آن بنگاه اقتصادی را با کار خود چرخانده و حقوق ماهانه می‌گیرد فارغ از اینکه کفاف زندگی‌اش را بدهد یا ندهد؛ اما سرمایه‌گذار عموماً فقط سرمایه‌اش در گردش است و خودش مگر در صورت مدیریت، کار نمی‌کند با این‌حال سر سال سود اصلی کارخانه را که گاهی چند برابر حقوق سالانه‌ی مجموع شاغلان آن بنگاه هست دریافت می‌کند. از نظر اسلامی تقسیط سود این بنگاه چگونه باید باشد؟ از پیشنهادهای زیر کدام به نظر اسلام نزدیک‌تر است؟ 1. باید حداقل 20 درصد سود خالص برای کارکنان باشد. 2. علاوه بر کارکنان عموم هم باید در سود شریک باشد. (بحثی شبیه سهام عدالت) 3. سود اصلی برای کارکنان است سرمایه‌گذار اگر در آن بنگاه شاغل نیست فقط باید اجاره‌ی سرمایه‌اش را بگیرد مثلاً چیزی در حدود یک‌سوم سود خالص. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان یک نظر کلی داد. زیرا به هر صورت در فضای سالم اقتصادی، ثروت باید فعّالانه جهت کارآفرینی، نقش فعّال داشته باشد. لذا است که اگر صاحب کارخانه‌ای حقوق کارگران را در حدّ معقول بپردازد ولی برای جایگزینی کارخانه‌ای که در حال فرسایش است، سودِ مناسبی به‌دست آورد که پس از مدتی کارخانه فرسوده و کارگران بیکار نباشند؛ کارِ عاقلانه‌ای است. بدین لحاظ نمی‌توان برای کارفرما و صاحب ثروت، سود محدودی را در نظر گرفت. آن‌چه امروز به عنوان بحران مطرح است غفلت از تعریفی است که ما از حقوق کارگر و کارفرما و معنایِ کارآفرینی داریم، همه‌چیز در بحران است حتی قیمت ارز. موفق باشید

نمایش چاپی