بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9868
متن پرسش
سلام استاد: پاسخی که در بحث نامه فرزند آیت الله جوادی آملی مطرح نمودید به نظرم طرفداری و توجیه رسید و می خواستم اشکالی که در ذهن من به وجود آمده را مرتفع نمایید. ایشان در انتهای نامه این نکته را بیان نموده اند: گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است، جامعه‌یی که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگان و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. این مطلب در حقیقت بیانگر رضایت هرچه بیشتر ایشان از چنین دولتی به همراه شکایت ایشان از نمایندگان مجلس نسبت به استیضاح و کوته فکری ایشان است. ضمنا سوال دیگر این است که چرا در مواضع بسیاری که از ابتدای دولتهای قبل وجود داشته و جای دلداری وجود داشته ایشان وارد بحث نشده اند؟ بازهم بنظر می رسد پاسخ شما در راستای حفظ شخصیت و احترام آیت الله جوادی آملی بوده که اگر منتسب به ایشان نبودند جای طرح چنین بحثی از یک گوینده ناشناس در سایت ها نبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نامه‌ی فرزند آیت‌اللّه جوادی را بهانه قرار دادم تا نکته‌ی مهمی را به عزیزان متذکر شوم و آن نگاهِ تمدنی‌داشتن به جریان‌های وفادار به انقلاب بود. ملاحظه کنید بنده با این‌که اشکالاتی به دولت آقای روحانی دارم چگونه می‌پذیرم جناب حجة الاسلام آقای مرتضی جوادی آملی دولت آقای روحانی را تأیید کند؟ عمده آن است که متوجه باشیم ما در آینده باید به جامعه‌ای فکر کنیم که این نوع نگاه‌های متفاوت که همه در زیر سایه‌ی اسلام و انقلاب طرح می‌شود همدیگر را بپذیرند و نه آن‌که سخن همدیگر را تصدیق کنند. ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به قوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به‌سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها بازتعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم. زیرا نه خود را مجهز به سعه‌ی صدری کرده‌ایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی‌بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم، همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم. زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم. ما برای حضور در آینده‌ی انقلاب به پرورشی نیاز داریم که جایگاه افراد و افکار و جریان‌ها را در تمدن اسلامی تعیین می‌کند و نه در تاریخ محدود و در جزیره‌ای جدا از همه‌ی ملت‌ها. عادات و ملکاتی که قبلاً با آن زندگی می‌کردیم برای ادامه‌ی کار کافی نیست، شخصیت‌هایی را باید مدّ نظر آورد که آن‌ها از یک طرف بر نفس خود مسلط بوده‌اند و تحمل رقبای خود را داشتند و تنها ایده‌های ایمانی را مدّ نظر قرار دهند و از طرف دیگر به وسعت حضور انقلاب اسلامی در آینده‌ی جهان فکر کنند. آن کسی‌که این حرف‌ها را با برنامه‌های سفارشی و رسمی یکی می‌گیرد ابداً متوجه سخن ما نیست و هنوز متوجه پرورشی که باید آغاز کند، نشده است. ابتدا باید جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب را بفهمند تا سجیه و خصلتی را که برای ادامه‌ی انقلاب نیاز داریم در خود بپرورانند. باید دورتر از امروز را دید تا در امروز به درستی تصمیم بگیریم و عمل کنیم. این است عبور از بلای اکنون‌زدگی. موفق باشید
9867
متن پرسش
سلام استاد: شهید مطهری در کتاب ختم نبوت در بحث مشخصات وابستگی و تطبیق اسلام با فطرت ذیل شماره سوم می فرمایند: «اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است . تعلیمات‏ اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی‏ می‏رساند . اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها و معانی‏ را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به‏ این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی‏توان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید، از این رو ، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع‏ بزرگ جاوید ماندن را از میان بر می‏دارد.» لطفا ضمن تبیین قسمت ابتدایی این سخن بفرمایید آیا این موضع ایشان با مباحث سبک زندگی ارائه شده توسط شما مغایر نیست؟ آیا این مصداق نشناختن صحیح تمدن غربی است که شما درباره استاد مطهری ذیل مباحث مدرنیته مطرح نموده اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مباحث سبک زندگی و تقابل تمدن غرب با تمدن اسلامی از موضوعات جدیدی است که بشر امروز با آن روبه‌رو شده. بحث شهید مطهری آن است که اسلام در ادوار مختلف می‌تواند به صورت‌های مختلف ظاهر شود و مثلاً اگر زمان رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» برای روشن‌کردن خانه از شمع استفاده می‌کردیم نباید بگوییم ما باید به همان سبک زندگی خود را ادامه دهیم. موفق باشید
9864
متن پرسش
سلام معلم مهربان: علما فرموده اند چند موضوع را مطالعه کردن یا چند کار را با هم انجام دادن باعث پراکندگی می شود، من هر روز حدود 1 ساعت زبان انگلیسی،20 دقیقه فرانسه درسهای خودم برای آزمون ارشد و 1 الی 2 ساعت مباحث حضرتعالی را می خوانم و برخی روزها خطاطی هم اضافه می شود، من همیشه این طوری کار می کرده ام و به عمق کار آسیب زده نشده البته در هر زمانی تمرکز اصلی ام روی کاری بوده و بقیه کارها کنارش. اگر کار جدیدی اضافه کنم و باعث پراکندگی ام شود سریع حذفش می کنم ولی با این برنامه مشکلی ندارم اشکالی دارد استاد؟ کارم غلط است؟ 2- من با قرآن به صورت تدبر مانوس شده ام و خیلی دوست دارم زبان عربی را یاد بگیرم تا بیشتر بهره ببرم، خیلی سختم هست صبر کنم تا اینها تمام شوند و چند سال بعد عربی را یاد بگیرم، اشکالی دارد هر روز 20 دقیقه عربی هم اضافه کنم؟ این پراکندگی و شتابزدگی نیست؟ لطفا استاد جایی مسولیتی نپذیرید ما به فرمایشات و شرح دعاها و آثارتان بسیار نیاز داریم شما یک دریچه باز کردید برای فهم کتب علمای عزیزمان و ورود به عالم بیکرانه ی غیب. امیدوارم با امام حسین(ع) محشور شوید و خداوند طول عمر توام با سلامتی به شما عنایت فرماید. یک تشکر ویژه از حاج آقا نظری که بسیار دلسوز و پیگیرند و آقای دکتر قدوسی. خداوند به عالی ترین درجات همه این بزرگواران را برساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا قوتتان دهدکه بتوانید همین‌طور جلو روید. 2- خیلی خوب است، اگر عربی بدانید، متون مقدس اسلامی را با همان زبانی می‌فهمید که طرح شده. موفق باشید
9863
متن پرسش
سلام حضرت استاد اوقتتان بخیر: علامه حسن زاده در مورد علوم یا خط فرموده اند که وقتی ملکه شد نفس دارا می شود. پس چرا با کنار گذاشتن آن علم یادمان می رود در صورتیکه ملکه راستگویی یا سایر صفات اخلاقی همیشه با ما هست؟ 2- اینکه در ابتدای فراگیری علمی مطالب را فراموش می کنیم یعنی به مرحله ملکه نرسیده و باید با تکرار ملکه شود درست است استاد؟ 3- اگر کسی با حرفهایش باعث شود اعتماد به نفس ما پایین بیایید و برنامه ریزی های چند ساله ما به هم بریزد و مدتی صرف بازسازی خودمان بکنیم و هزار مشکل دیگر، این تاثیر هم برایش به عنوان ظلم محاسبه می شود یا فقط همان حرف؟ اگر این گونه باشد که آثارحرفهاهم محاسبه شوند پس ما باید خیلی مراقب حرف زدنهایمان باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا چیزی ملکه نشده است اگر ترک کنیم از یادمان می‌رود 2- همین‌طور است. وقتی نفس توانست به‌راحتی با مبادی آن علم ارتباط برقرار کند دیگر فراموشی برایش معنا ندارد 3- همین‌طور است، ما باید مواظب لوازم حرف خودمان هم باشیم. موفق باشید
9862
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید این چند وقته سوالات زیادی در خصوص حرکت جوهری پرسیدم. بنده کتاب را می خوانم صوت ها را هم گوش می کنم و آنها را روی برگه پیاده می کنم. در آن کنار خودم استدلال هایی هم می کنم و گاهی هم سوالاتی پیش می آید. خلاصه از اینکه زیاد مزاحم شما می شوم عذر خواهم. آخر اطرافمان استاد فلسفه نیست. تازه اگر هم پیدا شود با مبانی و روش تدریس شما آشنا نیست. تازه بر ما هم خرده می گیرند آقا فلسفه را بدون منطق نمی فهمید و... از همین حیث بنده مزاحم شما می شوم. استاد شما می فرمایید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد، در نتیجه حکم بدن - به عنوان یک موجود مادی - در نفس سرایت می‌کند. خب برداشت من از رابطه ی نفس با بدن این گونه است: نفس داخل بدن است نه مثل داخل شدن چیزی در چیزی و خارج از بدن است نه مثل خارج شدن چیزی از چیزی. و از طرف دیگر هم که نفس نسبت به بدن حالت انضمامی دارد. حال بنده می خواهم در جزوه خودم همین جمله ی شما که فرمودید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد را شرح بدهم ولی تصور و تصدیق اش برایم سخت است. مگر نفس مجرد نیست؟ پس چطور می توان آن را نسبت به چیزی سنجید؟ خلاصه بنده از دیروز در همین یک جمله مانده ام و نمی توانم جمله را برای خودم باز کنم. و سوال دوم استاد اینکه می فرمایید ترجمه و تنقیح، معنی کلمه تنقیح چیست؟ با تشکر. خدا عمرتان دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ما نفس خود را طوری احساس می‌کنیم که گذشته و آینده را در خود دارد که بحثی نیست. پس از این جهت نفس ما مجرد است و در این هم که احساس می‌کنیم در عین آن‌که این جوان 20 ساله‌ی امروزی همان کودک 15 سال پیش است و در عین حال تغییراتی در درون خود از نظر علم و حیات کرده است هم بحثی نیست. پس ما در نفس خود با دو بُعد روبه‌روییم؛ یکی تجرد و یکی تغییر، و از آن‌جایی که ماده عین حرکت است و هر تغییری مربوط به عین حرکت است – که در جزوه‌ی اخیر روی این بحث شده – پس باید حرکتِ نفس مربوط به تعلق نسبی آن به ماده باشد و از این جهت اتحاد نفس و بدن انضمامی است که نه نفس عین بدن است و نه جدا از بدن، بلکه اتحادی با بدن دارد که آن اتحاد آن را عین بدن نمی‌کند. موفق باشید
9861
متن پرسش
سلام علیکم: شما در برهان صدیقین فرمودید رابطه عالم به خدا رابطه ای وجودی است، بنابراین به محض اینکه خدا توجهش را از عالم منصرف کند عالم از بین می رود. سوالم این جاست وصفی که از قیامت در قرآن و روایات است یک وصفی تدریجی است، مثلا کوه ها متلاشی می شوند، خورشید روی زمین می ریزد و... در صورتی که اگر خدا توجهش را بردارد خورشید در جا باید عدم شود نه اینکه روی زمین بریزد و... آیا در قیامت، عدم شدن به گونه ای دیگر است یا ازنوع انصراف توجه خداوند متعال از عالم ماده است؟ اگر از نوع انصراف است چرا تدریجی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت مخلوقات با خدا از آن جهت که خداوند به آن‌ها وجود می‌دهد یک بحث است، نسبت مخلوقات با همدیگر در نظامی که دارای حرکت است بحث دیگر. نظام عالم ماده بر اساس تبدیل قوه به فعل تدریجی است ولی همین نظام در رابطه با خدا یک وجود است که اگر حضرت حق آن را متجلی ننماید، به‌کلّی معدوم می‌شود. در مورد قیامت هم بحث نسبت ما با آثار اعمال‌مان مطرح است که هر عملی مقدمه‌ی عمل دیگر و هر جزایی مقدمه‌ی جزای دیگر است. موفق باشید
9858
متن پرسش
سلام حضرت استاد. فرمودید خواری خلل درونی آردی کی از ابعادش این نیست که وقتی کسی به ما برچسب ناحق می زند در عین اینکه از خودمان دفاع باید کنیم از خدا به عنوان وظیفه و به صورت جدی بخواهیم از ما دفاع کند درست است استاد؟ اینکه نخواهیم دفاع کند یا فکر کنیم لازم نیست بیراهه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید از حضرت حق تقاضا کنیم که خودش آبروی ما را حفظ کند زیرا می‌دانیم آن آبروی ارزشمندی که هرکس بدان نیاز دارد آن آبرویی است که خدا مرحمت می‌کند وگرنه شهرت که آبرو نیست، دردسر است. موفق باشید
9857
متن پرسش
سلام حضرت استاد خسته نباشید: در مورد رابطه با دوستان، گاهی من 5 بار به آنها سر می زنم ولی آنها نمی آیند یا اگر به آنها سر نزنم می بینی 1 سال گذشت و نیامدند، احساس می کنم این رفتار من - دائم سراغشان را گرفتن - غلط است و باعث خواری من می شود و خواری خلل درونی می آورد و باعث حجاب می شود و... حد رابطه جیست؟ این کار من غلط است درست است استاد؟ این را از لابه لای دعای مکارم شما استنباط کرده ام. در مورد فامیل هم همین مشکل را دارم می شود جداگانه تعادل در هر کدام مشخص فرمایید. با شرط اینکه هدفمان هدایت نباشد صرفا دیدار باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت طوری رفتار کنید که از طرف شما انقطاع نباشد، چه آن‌ها متقابلاً جبران بکنند یا نکنند. موفق باشید
9856
متن پرسش
سلام استاد مهربان ما: خسته نباشید. من گرفتار دوستانی شده ام که روی اعتماد به نفس و نشاط علمی من تاثیر منفی کذاشته اند از نظر اخلاقی هم مناسب نیستند. زیاد دعا و توسل می کنم فایده ندارد آخر هم یک اتفاقی می افتد که درجمعشان می نشینم. کار من نیست بریدن از آنها. استاد! یک ذکری بفرمایید که کنار توسلات بتوانم مداومت داشته باشم. کمکم کنید استاد وقت فوق العاده ارزشمند من دارد تلف می شود. به داد من برسید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» توصیه به 21 مرتبه آیت‌الکرسی می‌کنند تا حضرت حق به میدان آیند و تدبیر امر ما را در دست گیرند. موفق باشید
9855
متن پرسش
سلام معلم مهربان وقتتان بخیر استاد. اگر کسی دائمابه ما توهین کند و متاسفانه ما هم از کوره در برویم و جواب او را بدهیم اشکالی دارد به خاطر زیر پاگذاشتن حدود الهی عذرخواهی کنیم؟ استاد! در بعضی موارد طرف درمی آید می گوید دیدی تقصیر خودش بود!با این وجود باز من احساس ندامت نمی کنم این کار من درست است؟ 2- هنر نیز مثل علوم تشکیک بردار است و ظاهرا علما به خط و شعر اهتمام ویژه داشته اند و من فکر می کنم خط شرف وجودی دارد بر شعر حکیمانه و صوت زیبای قرآن بالاتر از این دو است درست است استاد؟ بقیه هنرها هم که تکلیفشان مشخص است بعضی که قبح فعلی هم دارند مثل مجسمه سازی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید در هر حال از حق عبور نکنیم، اگر کار ناحقی کرده‌ایم در آن رابطه باید عذرخواهی کنیم و دلواپس قضاوت‌های طرف مقابل نباشیم. اگر او به اشتباه قضاوت کند خود را به زحمت انداخته 2- شاید نتوان گفت که کدام‌یک از هنرهایی که فرموده‌اید برتر باشد، هرکدام به اندازه‌ای که امکان ظهور ملکوت را در خود داشته باشند برتر است. موفق باشید
9854
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یکی از سوالاتی که در بحث نفی کامل غرب داشتم این است: آیا امکان دارد که در غرب از هزاران نظریه ای که داده می شود یک نظریه شاید بر اساس فطرت انسانی زده شده باشد و این دلیلی باشد که ما صددرصد غرب را نفی نکنیم؟ امکان دارد از لحاظ جهش های ژنتیکی اتفاقاتی افتاده باشد و یک نفر انسان غربی حرفی را زده باشد و الهی باشد و با فطرت سازگار باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاه غیر الهیِ غرب است که موجب می‌شود بر آن مبنا عالم و آدم را تفسیر کند و مطابق آن تفسیر آرمان‌هایی را تعریف نماید و مطابق آن آرمان‌ها تکنیک خود را عرضه کند. موفق باشید
9853
متن پرسش
با سلام: پدری دارم که گاهی غیبت می کند، اگر با زبان خوش و در غالب شوخی بگویم که اینها غیبت است یا از فرد غایب دفاع کنم خیلی بد عصبانی می شود اگر بخواهم محل را ترک کنم آن را بی احترامی به خود می داند چکار می توانم بکنم؟ با تشکر و محتاج دعای خیر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره با او مدارا کنید. آنچه حرام است استماع غیبت است به این معنا که به سخنان غیبت‌کننده توجه نمایید. سعی کنید توجه به چنین سخنانی نکنید. موفق باشید
9852
متن پرسش
سلام استاد: جواب مرا نداده اید. شاید فرصت نکرده اید سایتش را ببینید. نظرتان را به سید حسن آقا میری می خواستم. آیا صبحتهاشان مورد تایید جنابعالی است؟ لطفا جوابم را بدهیدکه بدانم گوش کنم یا نه. متشکرم. اگر هم نمی شناسیدشان در سایت بیدارباش معرفی شده اند. ممنون از اینکه وقت می گذاریدجوابم را بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای بنده سخت است در مورد اشخاص نظر بدهم. به‌خصوص که ایمیل نفرستاده‌اید. موفق باشید
9850
متن پرسش
سلام: در یکی از جلسات از حضرت علی (ع) نقل کردید (یا شاید پیامبر(ص)) در مقابله با شخصی که به ایشان فحش داده بود فرمودند جواب فحش یا فحش است یا عفو که حضرت علی (ع) عفو فرموده بود. این مسئله برای من قابل فهم نیست که جواب فحش می تواند فحش باشد. یک شخص خیلی مذهبی نه مثلا به عنوان یک فرد مسلمان و با ایمان عادی چطور می تواند در قبال برخی از فحش ها که حتی انسان از فکر کردن به آن حیا می کند بر زبان جاری کند؟ حالا فحش بد هم نه، چطور خداوند اجازه داده بر زبان فرد مسلمان کلماتی که به عنوان توهین به طرف مقابل تلقی می شد جاری شود؟ لطفا توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم منظور حضرت آن نیست که با همان کلمات جواب او را بدهند، بلکه به جای عفو نهایتاً می‌توان گفت این حرف‌ها مربوط به خودت باید باشد و نه مربوط به من. موفق باشید
9848
متن پرسش
با سلام: 1. بهترین شرح بر چهل حدیث امام خمینی چیست؟ 2. آیا برای دفع رذایل بهتر نیست که چهل حدیث را اول کار کنیم یا نه باید بعد از جنود عقل و جهل کار کنیم؟ 3. فرق چهل حدیث امام با معراج السعاده چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چهل حدیث یک کتاب اخلاقی نیست، یک کتاب عرفانی است جهت طرح نکات ناب عرفانی که در روایات اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هست. ولی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» یک کتاب اخلاقی کاربردی است. موفق باشید
9847
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه انسانی از قوه به فعلیت برسد و بدن اش هم در نظام هستی شدت بگیرد و از ساحتی به ساحت دیگر برود، مثل حضرت رسول اکرم (ص) در معراج که بدن وقتی از عالم طبع در آمد شدت گرفت و جنس اش هم فرق کرد و با آن بدن به پیشگاه پروردگار رفت، مشکلی که خیلی ها نمی فهمند و فکر می کنند رسول الله (ص) با همین بدن خاکی و عنصری رفته، چون اگر با این بدن خاکی و عنصری رفته باشد پس خداوند هم محدود می شود، چون یک بدن سمت و سو دار نزد خدا رفته و در نتیجه خداوند باید سمت و سو داشته باشد که این تفکری باطل است. ظرافت تعقل شیعه در اینجاست که می گوید معراج روحانی نبوده بلکه جسمانی بوده ولی نه با این جسم عنصری. حال سوال ام این بود چرا عارفی که اسفار اربعه اش هم طی می شود و در عوالم سیر می کند بدن اش هیچ شدتی نمی گیرد و در نهایت هرچه سیر می کند نفس و روح اوست که سیر می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت بدن کسی به معنای تغییر مرتبه، شدت نمی‌گیرد. سالکِ عارف می‌تواند به مرحله‌ای برسد که بدن برای خود خلق کند. در کتاب «مبانی نظری مهدویت» عرایضی در این مورد داشته‌ایم. موفق باشید
9846
متن پرسش
سلام علیکم: استاد مخالفین صدرا به استغفار یا همان توبه نامه صدرا در اسفار استناد می کنند. من خودم آن متن مرحوم صدرا را نخوانده ام که چه چیزی گفته است. یعنی از این توبه کرده که فلسفه ی یونان را خوانده و وقت خود را به هدر داده است؟ خب اگر آن فلسفه ها را نمی خواند که نمی توانست کاری را که شیخ اشراق و بوعلی تمام نکردند تمام کند. بالاخره لازم بوده تا عمر خود را بر روی فلسفه بگذارد و گرنه نمی توانست اینگونه تعقل کند و شرح اصول کافی بنویسد. و سوال دوم اینکه من هنوز جایگاه شیخ اشراق و فلسفه اش برایم مبهم است می توانید کمی توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متأسفانه مخالفین نه فلسفه‌ی صدرا را می‌فهمند و نه این‌که به خود نهیب می‌زنند خود را از مفاهیم به حقایق عبور بدهند مثل این‌که در اشعار امام هست که چرا عمر خود را صرف جمع کتب و فلسفه و عرفان کردم در حالی‌که در آخر عمر به گورباچف نامه می‌نویسند و او را به ملاصدرا و محی‌الدین دعوت می‌کنند 2- به وقتش می‌رسید. جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای یزدان‌پناه نکات خوبی دارند. موفق باشید
9845
متن پرسش
سلام علیکم: استاد وقتی جوهر سیب شدت می گیرد و رنگ و بوی آن هم شدید می شود چه چیزی باعث می شود که سیب رنگ قرمز یا مثلا فلان بو را انتخاب کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعراض محل ظهور کمالات جوهرند، هر اندازه زمینه‌ی ظهور کمالات جوهر فراهم باشد آن کمالات در اعراض ظهور می‌کنند. موفق باشید
9844
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در خصوص صدور کثرت از وحدت به مثال شما بسنده کردم. یعنی همان مثال نور و منشور. یک نور بی رنگ در اوج وحدت و یگانگی وارد می شود و نورهای کثیر با محدودیت خارج می شود. اما وقتی خواستم بحث الیه راجعونی را با همین مثال منشور توضیح بدهم دیگر نتوانستم. اگر بخواهیم این هفت تا نور را دوباره به مقام جامعیت برسانیم چگونه می توان مثال را توضیح داد؟ خب عقل میگه اگر هفت تا نور را هم داخل منشور کنی که نور بی رنگ در نمیاد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مثال شما به همان معنایی که نور بی‌رنگ وقتی از منشور گذشت هفت نور می‌شود. اگر بتوانیم آن هفت نور را از منشور عبور دهیم آن طرف یک نور خواهیم داشت ولی این یک مثال است و در حدّ یک مثال ارزش دارد. بحث صدور کثرت از وحدت را باید با اعیان ثابته مخلوقات حل کنید که خداوند با اسماء خود بر آن‌ها تجلی می‌کند. که بحث آن مفصل است. عجله نکنید، در عرفان حل می‌شود. موفق باشید
9840
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیز: سوالی که از خدمت جنابعالی داشتم این است که در طول یک سالی که با آثار شما مانوس می باشم در حال حاضر حالتی بر من عارض شده است که اگر روزی دو سه ساعت از مجموعه آثار شما را مطالعه نکنم دچار رخوت معنوی و احساس کم شدن روحیه عرفانی می کنم و حتی به ذهنم می رسد که اگه زمانی منابع تمام شود چه کار کنم؟ به نظر حضرتعالی این احساس نوعی وابستگی و حصولی بودن معنویت و تک بعدی بودن بنده نمی باشد؟ راهنمایی بفرمایید. 2) با توجه به اینکه مباحث را تنهایی دنبال می کنم و با وجود اینکه در آثارتان صراحتا برنامه مشخصی برای خودسازی جدای خودشناسی ارائه نفرموده اید و با توجه به رساله جهاد اکبر امام (ره) مبارزه با نفس اماره را با مراقبت در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و مراقبه اعضا چشم و گوش و زبان و اقامه نماز اول وقت به جماعت و جمعه و تا حدودی ذکر طول روز و خواندن بعضی ادعیه درطول هفته را سعی بر مداومت در انجام دارم برای به حضور آوردن قلب چنانچه برنامه دیگری به نظر حضرتعالی می رسد به عنوان راهبر تبین بفرمایید تا رهروی نماییم بلکه به مقصد نهایی که لقاءالله است برسیم. ان شاء الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی در عین رعایت حقوق اطرافیان کاری را که شروع کرده‌اید ادامه دهید. از رساله‌ی «جهاد اکبر» حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نهایت استفاده را ببرید. نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه نیز در این رابطه کارساز است. موفق باشید
9836
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ به سوال قبلی بنده درباره «مرگ مغزی» (سوال 9808) فرمودید: «باید آن افراد را به حال خود واگذاشت، اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد و اگر هم تنفس دارد هرچند ضعیف، که زنده است و نباید اعضای او را قبل از مردن از او جدا کرد و او را به قتل رساند.» در اینکه اگر با جدا نمودن دستگاه از فرد مرگ مغزی اگر او هنوز تنفس دارد (هر چند ضعیف) و ما بخواهیم اعضای او را جدا نموده و به دیگری اهداء کنیم در واقع او را به قتل رسانده ایم حرفی نیست و قابل قبول است. اما اینکه فرمودید اگر تنفس نداشت او مرده و اعضای فرد مرده را کسی نمی خواهد، برای حقیر جای بحث است. چون تا جایی که بنده اطلاع دارم، فردی که دچار عارضه مرگ مغزی می شود از نظر پزشکی مرده است (چرا که با جدا نمودن دستکاه از او دیگر تنفس ندارد) و حتی با دستگاه هم برای مدت طولانی نمی توان تنفس به او داد و بعد از مدتی با رضایت ولی دستگاه را از او جدا نموده و او می میرد. و علت اینکه او را با دستگاه تنفس می دهند و قلبش را به جریان می اندازند این است که اگر خانواده او راضی به اهداء اعضای او هستند او را حفظ کنند تا اعضاء بدن از بین نرود و قابل پیوند باشد، یعنی فرد مرگ مغزی اگر چه از نظر معرفت النفسی مرده است (چون بدون دستگاه هیچگونه تنفسی ندارد) اما هنوز (تا مدتی که دستگاه به او وصل است) اعضای او (قلب و ریه و کلیه و چشم و ...) زنده اند و قابلیت پیوند و ادامه حیات در بدن فرد دیگر را دارند (یعنی با اینکه فرد مرگ مغزی مرده است اما اعضایش زنده است، پس بکار می آید) حال این مطلب رو با صحبت شما که فرمودید: «اگر تنفس ندارند که مرده اند، اعضای مرده را کسی نمی خواهد» نمی تونم کنار هم بذارم. چون فرد مرگ مغزی مرده است ولی اعضای این مرده را (که به زور دستگاه تنفس می دهند) همه می خواهند و بکار می آید. ببخشید که طولانی شد. آخه یه بنده خدایی کارت اهداء عضو گرفته حالا مونده بالاخره چکار کنه؟ از طرفی این کار رو انسان دوستانه می داند و از طرفی نمی خواهد خودش در هنگام اهداء عضو دچار رنج و درد و عذاب برای انجام این عمل بشود. ممنون میشم از راهنمایی تان. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که ابهاماتی در این موضوع هست. اگر واقعاً طرفی که مرگ مغزی شده نفس‌اش از بدنش جدا شده که باید مثل یک انسان مرده بدنش عفونی شود، و اگر نفس‌اش از بدنش جدا نشده، پس به این اعضاء تعلق دارد و ما با قطع‌کردن این اعضاء او را به قتل می‌رسانیم. موفق باشید
9835
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه وقتی خداوند در ماجرای نزدیکی آدم به شجره از مقام آدمیت حرف می زند، وقتی فرموده «لمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» یعنی در همه آدمیان حتی اولوالعزم ها هم عزم نیافته؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان‌ها در زمین هستند پس از این بعد با آنچه برای آدم هست مشترک‌اند. منتها اولیاء الهی زمینی نماندند. موفق باشید
9834
متن پرسش
با سلام: چرا حضرت علی (ع) فرموده اند: زنان نواقص العقول و نواقص الایمانند؟ با توجه به اینکه لفظ حضرت عام است آیا می توان فقط این حدیث را به عایشه یا زنان ویژه ای منتصب دانست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظار آن بود که جنابعالی کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را مطالعه کرده باشید و سؤال بفرمایید! یکی از وظایف این سایت جواب‌گویی به کاربرانی است که کتاب‌ها را مطالعه کرده‌اند. موفق باشید
9833
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است چرا می گویند انسان در قوس نزول از عوالم مختلف عبور کرده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهت روحی تا بیاید در مرحله‌ی جسم و حدوث واقع شود، از بالا نزول کرده است. در حرکت جوهری روشن شد که نفس، جسمانیة الحدوث است نه این‌که علت نفس جسم باشد. موفق باشید
9831
متن پرسش
سلام استاد معظم: لطفا نظر خود را در مورد این چکیده مقاله بفرمایید به همراه تصحیحات و بیان نکات ضروری و لطفا منابعی راجع به این مقاله ذکر بفرمایید «نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون بسم الله الرحمن الرحیم نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون است. نظامی که در آن ملکوت عالم به ملک متصل گردد و جز پاک بازی و عشقبازی با معبود در جان ها سودایی نباشد. روشن است که این رجوع دسته جمعی بسوی الله، سنت الهی و وعده ای تخلف ناپذیر است. اما خرق حجب و تآخر و تقدم در اتصال به معدن عظمت با اذن الهی به دست این جمع است. حرکت بسوی الله نیازمند به راهبری است که خود رجوعی تامّه داشته است. پیامبران و اهل بیت (ع) در این بستر هزاران ساله هرکدام با توجه به ظرفیت خود و اقتضائات زمانه سعی در تحقق بخشی از این رجوع داشته اند. از مسلمات عقلیه و شرعیه است که این حرکت عظیم نیازمند به بستری هماهنگ و منسجم در تمام ابعاد می باشد تا در آن بستر و عالم، این رجوع تحقق یابد. ما این بستر را جامعه اسلامی و تمدن اسلامی می نامیم تمدنی که در آنجا جاده ای هموار برای سیر بسوی خدا وجود دارد. تمام جان فشانی ها و تمام سختی ها و مصیبت هایی که بر سر انبیا و به خصوص اهل بیت (ع) آمده است جهت تحقق این تمدن عظیم الهی بوده است. ما برآنیم تا در این نوشتار از یک سو روند حرکت انسانی 250 ساله را در جهت تحقق این تمدن بررسی کنیم و از سوی دیگر دشمنان قسم خورده این حرکت را در هر برهه از زمان نمایش دهیم تا روشن گردد مبارزات اهل بیت (ع) سلسله ای منسجم است که علاوه بر دوران زندگی شان در همه دوران ها ادامه دارد زیرا حرکت ما به سوی الله سنت الهی است و وجود دشمن هم سنت الهی است پس مبارزه و جهاد هم از سنت های الهی خواهد بود و شایان توجه است که به جهت ذو ابعاد بودن و هم جانبه بودن حرکت به سمت تمدن الهی مثل اقتصاد فرهنگ علم و غیره، پس رویارویی و مبارزه با دشمن در همه ابعاد قهری است. در حین بحث متذکر می شویم که رجوع فردی چه جایگاه و تاثیری در رجوع جمعی دارد.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این متن شریف متذکر می‌شوند که همه‌ی انبیاء و اولیاء آمده‌اند نظام‌سازی کنند. ایمان فردی در کنار نظام‌سازی محقق می‌شود، می‌فرمایند: برای اهداف مقدس بستری هماهنگ نیاز داریم که این یعنی تمدن‌سازی و نظام‌سازی. موفق باشید
نمایش چاپی