بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با توجه به اینکه آیه 42 سوره آل عمران به صراحت مریم سلام الله علیها را برترین زن دو عالم می داند چگونه می توان با نادیده گرفتن این آیه و استناد به حدیثی فاطمه سلام الله علیها را برترین زن دانست و مقام لیله القدری را در انحصار ایشان در آورد و با توجه با اینکه آیه مذکور به صراحت طهارت او را مورد تاکید قرار می دهد آیا می توان او را پانزدهمین معصوم محسوب کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: علاوه بر چهارده معصوم«علیهم‌السلام» ما معتقدیم حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» و همه‌ی پیامبران معصوم‌اند، منتها موضوع عصمت چهارده معصوم در حوزه‌ی اسلام مطرح است. اما در مورد سؤال اولتان عنایت داشته باشید همان قرآنی که می‌فرماید: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ» و [یاد کن] هنگامى را که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.(سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی 42) می‌فرماید: « وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ » ما این ذکر[ قرآن‏] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شاید اندیشه کنند .حال این پیامبر بنا به روایت شیعه و سنی حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» را سیده‌ی زنان عالم در همه‌ی زمان‌ها می‌داند و بدون آن‌که بخواهد کوچک‌ترین توهینی به مقام منیع حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» داشته باشد، می‌فرماید: او سید زنان عالم در زمان خودش بود. و مسلّم هم همین‌طور است که کمال هر پیامبری بر اساس اتحاد قلب آن پیامبر با کتاب آسمانی آن زمان است و لذا قلب مبارک حضرت عیسی«علیه‌السلام» با نور انجیل متحد است و حضرت مریم نیز به همان شکل با نور انجیل منور هستند، و همان‌طور که قرآن مُهَیْمِن سایر کتب آسمانی است برای همیشه، جایگاه حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» که در مقام عبودیت کامل الهی قرار دارند با قرآن متحد است. که بحث مفصل آن را می‌توانید در جزوه‌ی «مقام عبودیت حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» دنبال کنید. موفق باشید
431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز ، استاد طاهر زاده (دامت برکاته) . سوال بنده از شما این است که جایگاه معاشرت با دیگران در قرب به خداوند چیست ؟ فرضا ارتباط با هم اتاقی ها که بیست و چهار ساعته ما مجبور به معاشرت با آن ها هستیم و توجه ما را به حق کم میکند .چگونه میتوانیم از این ارتباطات در جهت قرب خداوند بهره مند شویم ؟ نصیحت شما به ما چیست ؟ خیلی ممنونم از این که بنده را راهنمایی میکنید.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی ملاقات برادران دینی در حکم ملاقات با انوار الهی است، ولی در مصاحبت و معاشرت دائمی با دوستان باید در عین احترام به آن‌ها طوری باشد که فرصت‌هایمان از بین نرود و لذا هرکس باید سرش مشغول کار خودش باشد و رعایت برادر خود را بکند که مزاحم او در امور زندگی و عبادیات نباشد و همین امر إن‌شاءالله وسیله‌ای می‌شود که خداوند به شما به جهت رعایت حقوق همدیگر لطف خاص بفرماید. موفق باشید
12774
متن پرسش
با عرض سلام خدمت آقای طاهرزاده: اینجانب کتابهای شما را مطالعه نموده و بهره وافری از آنها برده ام. اجر شما باخدا. سوال: من مستحبات خود را به نیابت امام زمان (عج) انجام داده و ثواب آن را به تمام افراد مورد نظر هدیه می نمایم لطفا اگر نقصی در کار اینجانب می بینید مرا راهنمایی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کار خوبی است. از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم: قبل از اینکه وارد نماز شوی بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ- مُحَمَّداً نَبِيَّكَ ص بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ فِي طَلِبَتِي فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَاتِي بِهِمْ مُتَقَبَّلَةً وَ ذَنْبِي بِهِمْ مَغْفُوراً وَ دُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجَاباً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين». پروردگارا! من پیامبر خودت را در مقابل خود به عنوان حاجت خود قرار داده‌ام و به نور او برای تقاضاهای خودم به تو نظر کرده‌ام پس پروردگارا! از طریق برآوردن آن حاجات مرا در دنیا و آخرت پسندیدنی و از مقربین گردان. خدایا نماز مرا به نور آن‌ها قبول و گناه مرا به نور آن‌ها بخشیده و دعای مرا به نور آن‌ها مستجاب گردان، ای بخشاینده‌ترین بخشایشگران. موفق باشید ‏

11012
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز این که فرمودید وجود مجسمه مانع ورود فرشتگان به خانه می شود آیا اسباب بازی که کودکان در خانه دارند نیز شامل می شود دیگر این که چطور می شود وجود چیزی مانع حضور فرشته در خانه شود ولی فتوای فقیهی (رهبر انقلاب) وجود مجسمه را بی اشکال بداند؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان جزوه‌ی مجسمه عرض شد که حتی آن فقیهانی که از نظر فقهی وجود مجسمه را در خانه بی‌اشکال می‌دانند، بحث کراهت آن را نفی نمی‌کنند. زیرا وقتی می‌فرمایند بی اشکال است به این معنی است که حرام نیست ولی به معنای نفی کردن کراهت و یا نهی اخلاقی نیست. در مورد اسباب بازی نیز به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کنید؛ برخی می‌فرمایند عروسکِ اسباب بازی در حکم مجسمه نیست و برخی می‌فرمایند اگر عروسکِ اسباب بازی نیز تام الاجزاء بوده و صدق مجسمه کند همان حکم مجسّمه را دارد. موفق باشید
9856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد مهربان ما: خسته نباشید. من گرفتار دوستانی شده ام که روی اعتماد به نفس و نشاط علمی من تاثیر منفی کذاشته اند از نظر اخلاقی هم مناسب نیستند. زیاد دعا و توسل می کنم فایده ندارد آخر هم یک اتفاقی می افتد که درجمعشان می نشینم. کار من نیست بریدن از آنها. استاد! یک ذکری بفرمایید که کنار توسلات بتوانم مداومت داشته باشم. کمکم کنید استاد وقت فوق العاده ارزشمند من دارد تلف می شود. به داد من برسید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» توصیه به 21 مرتبه آیت‌الکرسی می‌کنند تا حضرت حق به میدان آیند و تدبیر امر ما را در دست گیرند. موفق باشید
9788
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: 1) راه و روش طهارت قوه خیال بعنوان سلطان قوای نفس چه می باشد؟ 2) مراد مولوی از خاموشی بعنوان مرکب چوبین برای سیر در دریا چه نوع خاموشی است؟ همان صمت است؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، إن‌شاءاللّه کارساز است و بعد از آن از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. بنده هم عرایضی در شرح این کتاب داشته‌ام. از همه مهم‌تر از ذکر استغفار غافل نشوید، هر روز 70 بار به نیت این‌که از حضرت حق طلب می‌کنید که آن صورت‌ها و موانعی که بین شما و اوست را بپوشاند و اظهار رجوع به او را در شما تقویت نماید. آری خاموشی که در عرفان مطرح است همان صمت است که در روایات متعدد به آن توصیه شده است در موقعی که قلب خود را آماده کرده است تا از نفحات الهی بهره‌مند گردد. موفق باشید
9399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: پس میشود بگوییم: «فرق ابوسفیان و پیامبر، در این است که مصادیق کمالشان مثل علم و حیات، در حوزة انسانی، شدت و ضعف دارد.»، و لذا پذیرفتن اختلاف پیامبر و ابوسفیان، ما را نمیرساند به این که پس حتماً باید در انسانیتشان با هم فرق داشته باشند. دلیل شما برای تشکیکی بودن انسانیت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در بحث اتحاد عاقل و معقول حل کرده ‌باشید به این معنی که باید ذاتی باشد که با علم متحد می‌شود و مسلّم ذات پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» با ذات ابوسفیان متفاوت است و از آن‌جهت که آن ذات با علم متحد است و علم، تشکیکی است، ذوات انسانی تشکیکی است. دو سوال بعدی هم با فهم این نکته مرتفع خواهد بود. موفق باشید
8929
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما در رابطه با ورزشهایی مثل فوتبال و والیبال به صورت حرفه ای چیست؟ درباره ی تماشای مسابقات ورزشی چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان و یا جامعه به مراتب بالاتری برسد جذبه‌ی این کارها کم‌تر می‌شود. موفق باشید
6268
متن پرسش
بسمه تعالی سلام ببخشید استاد برخی کارها از نظر فقهی حرام است مثلا دروغ گفتن ولی برخی امور حرام شمرده نشده ولی عقلا انسان میداند کار خوبی نیست مثلا ثروت اندوزی ولو به طریق حلال وباشرط دادن خمس و..... ویا دنبال تجملات زندگی رفتن و شبانه روز دنبال تجارت و نقشه کشی برای بدست آوردن دنیا البته با رعایت نکات حلال وحرام مثلا ربا در کار نباشد. میخواستم بدانم تفاوت این دو بدی در چیست آنکه حرام واضح است وآنکه حرام نیست ولی عقلا بداست آیا فقط با همین حرام وحلال های ساده کار حل میشود و انسان اهل نجات میشود یا میشود که انسانی همه حرام وحلال را رعایت کند ولی بخاطر حب دنیا اهل آتش باشد ؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه صراحتاً حرام است برای هرکس با هر روحیه در هر شرایط تاریخی حرام است ولی بعضی از کارها هست که نمی‌توان برای هرکس در هر شرایط تاریخی یک حکم داشته باشد. این‌جا باید خود انسان‌ها متوجه شوند در این موارد چه وظیفه‌ای دارند. حبّ دنیا بد است ولی آیا هر ثروتمندی حبّ دنیا دارد؟ معلوم است که نه. موفق باشید
5012
متن پرسش
بسمه تعالی خدمت استاد عزیزم سلام طاعات و عبادات حضرتعالی قبول با توجه به روایات درمورد رزق و همچنین تأمل در کتاب روزی شما به این نتیچه می رسیم که انسان وظیفه دارد کار کند و براساس وظیفه باید کار کند و روزی را خدا میرساند همچنین فرموده بودید که به این در و ان در زدن روزی انسان را افزایش نمی دهد در بعضی روایات دیگر درآمد حاصل از شغل دوم را که بیشتر از نیاز ضروری است اشکال گرفته اند آیا اینها همه برای این نیست که انسان کاملا به یک توحید ناب برسد؟ عده ای نیاز به مسکن را نیاز ضروری دانسته و شب و روزشا ن را به تأمین این نیاز می گذرانند و از سایر عبادات می مانند آیا عملشان توچیه پذیر است؟ و این سوال که آیا تغییر شغل موجب تغییر در روزی می شود؟(هر چند که تمام دلم می گوید نمی شود امامیخواهم عقلم نیز قانع شود چون نفسم زیاد اذیتم می کند) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه در روایات موجود در کتاب تأمل فرموده باشید اولیاء الهی ما را به این نتیجه می‌رسانند که زندگی را در بستر طبیعی خود ادامه دهیم نه تنبلی کنیم و نه حرص زیاد بزنیم، حال اگر تغییر شکل در یک بستر طبیعی انجام می‌شود و عقل ما هم متوجه است خود را گرفتار نمی‌کند چه اشکال دارد؟
4139
متن پرسش
سلام استاد عزیز مدت سه سال است که دختر خانمی با عقاید مذهبی، به شدت علاقه مند به اینجانب شده و به هیچ عنوان از عشقش کوتاه نمی آید .بطوری که در این مدت به هر شکل قصد دفع ایشان را داشتم ایشان از راه دیگری وارد گردید.ایشان یک دید اعتقادی به من پیدا کرده است. این مدت هرچه خواستگار داشته است به خاطر من رد کرده که همه خواستگارهایش در حد استاد دانشگاه و... بوده اند. بنده با ایشان از بعضی نظر ها هم کفو میباشیم .فقط ایشان 2سال از من بزرگتر است؟ بنده باید با این مشکل چطور برخورد کنم.آیا تن دادن به این ازدواج صحیح است یا خیر؟ لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلی این حد تفاوت سن مشکلی ایجاد نمی‌کند مگر این‌که بزرگی سن آن خانم این تصور را برای او به‌وجود آورد که تبعیت شرعی از شوهرش برایش مشکل باشد و قوام‌بودن مرد برای زن رعایت نگردد. موفق باشید
3225
متن پرسش
ما قبول داریم که آیت‌الله منتظری، حضرت امام را آنطور که باید نشناختند و خود را کنار امام دیدند. من در این باره سؤالم فقط همین است که: ما از کجا این را فهمیده ایم؟ شما این سؤال را همانطور که فرمودید، در سؤال 2833 پاسخ داده اید، اما خودتان آن پاسخ را دوباره نگاه کنید؛ آن فرمایش شما هیچ ربطی به سؤال حقیر ندارد؛ لطفاً به جای توضیح اصل مدعایتان، این سؤال را پاسخ دهید که: ما این «خود را کنار امام دیدن» را ما از کدامیک از گزینه‌های زیر می‌فهمیم؟ الف) از عمل‌کردن به اجتهاد خودش می‌فهمیم. ب) از نشناختن زمانه و درنتیجه اجتهادهای پرت و پلا. ج) سایر موارد (لطفاً نام ببرید.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده معتقدم باید امام را مافوق یک مجتهد دید، او حقیقتی است که می‌تواند تاریخ ما را به ساحتی ماوراء دنیای مدرن ببرد ولی امثال آقای منتظری نتوانستند ماوراء دنیای مدرن امام را بفهمند و امام را با ملاک‌های همین دنیا سنجیدند. موفق باشید
1652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
- با سلام: یکی دو سالی است متوجه شده ام که در دید و بازدید های اقوام و آشنایان که در ایام نوروز انجام می گیرد، آن طراوت، صمیمیت و شور و نشاط مثلا ده سال پیش دیگر وجود ندارد. یکی دو عدد از دوستان نیز با نگاه به دیدو بازدیدهای اقوام و آشنایان خودشان، سخن من را تأیید کردند. حال می خواستم بدانم که آیا شما هم چنین برداشتی داشته اید و آیا به نظر شما این برداشتی که من داشته ام یک پدیده ی کلی و فراگیر است و مرتبط با روح کلی جامعه می باشد؟ و آیا اساسا به نظر شما تحلیلی خاص برای آن وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعضی مواقع شیاطین ، روحی را حاکم می‌کنند تا توفیقی را از ما سلب کند، مثل آن‌که در نمازمان خطوراتی وارد می‌کنند تا فکر کنیم نمازمان فایده نداشته، در حالی‌که اگر فایده نداشت شیطان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. صله‌ی رحم برکات عرشی و فرشی به همراه خود می‌آورد سعی کنید مثل نماز با نور الهی، برکات عرشی و فرشی آن را برای خود فراهم نمایید. موفق باشید
15637
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: درباره ی سوال 15606. اگر سوال حقیر جاهلانه است، پیشاپیش عذرخواهی می کنم. این سوال از جانب کسی نوشته شده است که به شدت قائل به «آزادی» است. پرسشگر تا اندازه ای قائل به آزادی است که حتی «ادبیات ارزشی» هم در تعامل با دیگران ندارد یعنی وقتی با یک انسان بی دین مواجه می شود، شخص بی دین اصلا احساس تنگنا نمی کند و شاید متأسفانه احساس می کند که بنده هیچ غیرتی نسبت به مسائل دینی ندارم. درحالی که صرفا قائل به آزادی ام. اما با خواندن مطلب شما مطالبی به ذهن حقیر می رسد. در اهمیت آزادی و گم بودن آن در زمانه ی امروز هیچ شکی نیس. ولی با توجه به تعریفی که در جامعه ی امروز از آزادی می شود و فهم عرفی این واژه، به نظر بنده می رسد که یه انسان ضعیف الایمان که تسلیم هوای نفس خود شده بیشتر از این پاسخ شما خوشحال می شود تا یک انسان مؤمن. مثلا الآن سایت های غیرمذهبی بیشتر خوشحال می شوند پاسخ شما را روی سایتشان بگذارند تا سایت های غیرمذهبی. و به نظر حقیر نوع طرح مسئله ی آزادی در آن سوال طوری است که بی بی سی و وی اُ ای را بیشتر خوشحال می کند تا جمهوری اسلامی و حزب اللهی ها را. این مسئله ممکن است فی نفسه ارزش یا ضد ارزش نباشد مادامی که روشن نشود آیا علت این مسئله (خوشحالی بی دینها و عدم خوشحالی دیندارها) به خاطر این است که حزب اللهی ها خواستند جلی آزادی (به معنای درست آن) ِ مردم را بگیرند؟ شاید این را بتوانم بپذیرم که حزب اللهی ها جلوی آزادی مردم به معنای عرفی آن، آن هم تنها بخشی از مردم را گرفته اند، ولی آزادی به معنای حقیقی چطور؟ در فضاهای غیرحزب اللهی که اصلا برخی مسائل دینی مثل حجاب به ضدارزش تبدیل شده، لذاست که دیگر آزادی غیرمذهبی ها معنی ای ندارد و اتفاقا هر گونه تقیدی ضدارزش محسوب می شود. و در فضای حزب الهی که آزادی برخی محدود می شود، سوالم این است که آیا مردم به ظاهر مذهبی این حق را ندارند که در یک شهر (مثلا فقط قم) به ظاهر، سالم، زندگی کنند و در نتیجه افراد غیرمذهبی ممکن است در این شهر به محدودیت و زحمت بیفتند و آزادی شان گرفته شود؟ این حق را می دهید به اندک جماعت ظاهرا مذهبی یا خیر؟ لطفا اصل مسئله گم نشود، چرا درباره ی پاسختان این سوالات را طرح می کنم؟ چون بنده با خودم فکر کردم که الآن از بین خبرگزاری ها، بی بی سی و از میان مردم، غیرمذهبی ها بیشتر از پاسخ شما خوشحال می شوند. دلیل خوشحالی غیرمذهبیون در نسبت با مذهبیون می تواند به زعم شما این باشد که مذهبی ها آزادی را پاس نمی دارند ولی غیرمذهبی ها پاس می دارند یا دلیل دیگری دارد. سوال دیگر : آیا حجاب اختیاری را شما قبول دارید؟ اگر می فرمایید حجاب قانون است در کشور و باید رعایت شود، وقتی در مسائل خیلی کلان قانون زیر پا گذاشته می شود، چطور می شود انتظار داشت در مسائل این چنینی مردم قانون را رعایت کنند؟ پس می ماند رعایت عرف اسلامی جامعه در مواردی که با غرب متفاوت است. حالا اگه این عرف و این مردم مشکل دارند که سبب سلب آزادی از عده ای می شوند، پس اساسا خاصیت کشور اسلامی از این جهت که عرض شد چیست؟ اگه منظور شما از آزادی چیز دیگری است، این رو بهتره توی پاسختون مشخص می کردید چون مفهوم عرفی آزادی ممکن است چیزی غیر از اراده ی شما باشد. شما جلو ده نفر را در خیابان بگیرید مطلبتان را بدهید بخوانند، معنایی غیر از آنچه بنده عرض کردم به ذهنشان می رسد؟ شاید (میگم شاید نه حتما) شما در "نوع طرح مسئله ی" آزادی اشتباه می کنید به طوری که بیشتر خوراک رسانه های اونوری بشه مطلبتون. وگرنه باید مسئله طوری طرح بشه که منظور شما خوب منتقل شود. ممنون میشم که روشن کنید مسئله از چه قراره؟ سوال دوم : اینکه رهبری فرمودند از ادبیات دشمن استفاده نکنید در طرح مسئله ی آزادی، چطور باید لحاظ شود؟ سوال سوم : در نهایت هم یه سوال جزئی دارم که به نظر شما در فضاهای مذهبی، نوع برخورد با کسی که حجابش را کاملا کنار گذاشته، باید چگونه باشد، باید اصلا به رویش نیاورد یا باید باهاش قطع ارتباط کرد؟ درحالی که هر دو رفتار اثری در او نداره مگر اینکه اگه چند نفر باهاش قطع ارتباط کنند برای خاطر دیگران هم که شده، مجبور می شود عرف مذهبی را رعایت کند. آیا این اجبار خلاف آزادی است؟ با احساس مذهبی ها چه می توان کرد که از بدحجابی ناراحت می شوند و نمی توانند به آزادی او از این جهت رسمیت بدهند؟ مذهبی ها در این احساسشان تا کجا آزادند؟ بی صبرانه منتظر روشنگری و جوابتون هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد این‌که دشمن تلاش کرده است واژه‌ی مقدس «آزادی» را نه‌تنها تحریف، که از آنِ خود کند، بحثی نیست. سخن آن است که چرا ما با تمام وجود نشان ندهیم که ماییم که آزادی را پاس می‌داریم و چرا ما نشان ندهیم که ما آن نیستیم که دشمنان ما، ما را بدان متهم می‌کنند؟ نکته‌ی مهم آن است که هرکس حقیقتاً آزادی را دوست دارد، حتماً رعایت محدودیت‌های مقدس را برای ارزش‌نهادن به آزادی رعایت می‌کند. آزادی حقیقت شیرینی است که اتفاقاً در شهری مثل شهر قم باید بیشتر ظهور کند، از آن جهت که انسان‌های متدین به انتخابِ دیگر انسان‌ها، احترام بیشتر می‌گذارند و در چنین فضایی مسلّم، محدودیت‌های مقدس و انسانی نادیده گرفته نمی‌شود. «آزادی» احترام به انسانیتِ انسان‌ها است.

وقتی ما گرفتار غفلت از حقیقت مقدس آزادی شدیم، یا در کسوت انسان‌های مذهبی، بلندگویِ روضه‌خوانی خود را بلند می‌کنیم و یا در کسوت انسانی غیر مذهبی، صدای موسیقیِ داخل ماشین خود را به گوش فلک می‌رسانیم. در هر دو صورت زیباییِ آزادی، چشیده نشده است تا با احترام به آن، حقوق دیگران رعایت شود.

ما نیاز داریم تا آزادی را تجربه کنیم و از آن لذت ببریم مثل کسی که به‌جای لذّت‌بردن از دارایی‌های دنیایی، از ایثار و بخشش لذّت می‌برد. بنده فهمِ آزادی را یک موضوع انسانی می‌دانم که مؤمن و غیر مؤمن بدان نظر دارند. نباید بگذاریم رسانه‌های معاند این شعار بزرگ را از ما برُباید.

تعجب می‌کنم که می‌فرمایید نباید از ادبیاتِ دشمن استفاده کرد! آیا آزادی که شعار همه‌ی انبیاء و اولیاء است، ادبیات دشمن است؟! مگر مولایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» نفرمودند: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُرّاً» بنده‌ی غیر مباش زیرا که خدایت آزاد آفریده است؟! و مگر ما این شعار بلند را تا حال، در زندگی خود درست اجرا کرده‌ایم؟! آیا اگر بنا است ما بنده‌ی دیگران نباشیم و آزادی خود را در هر صورتی حفظ کنیم، می‌توانیم رعایت آزادی و حقوق دیگران را نکنیم؟!! می‌پرسید؛ اگر کسی حجاب خود را کاملاً کنار گذاشته است، ما با او چه برخوردی داشته باشیم؟ با آن‌که همان‌طور که خودتان می‌فرمایید موضوع در این مثال، تقلیل‌یافته است؛ باید روشن شود چنین فردی فرهنگی که مردمی برای سامان‌دادن به جامعه‌ی خود – خارج از مذهبی‌بودن و غیر مذهبی‌بودن – برای خود ترتیب داده‌اند و محدودیت‌هایی را تعریف کرده‌اند را، یک انسان آزاده زیر پا می‌گذارد؟ و توهین به یک ملت با کدام روحیه‌ی آزادگی می‌خواند؟ حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در زمانی‌که در نوفل‌لوشاتو ساکن بودند حتی اجازه ندادند گوسفندی خلاف مقررات آن کشور در کنار باغی که اجاره کرده بودند، ذبح شود. ما معنای آزادی را این‌طور می‌دانیم و معتقدیم اگر آزادی را خوب تعریف کردیم مثل هرچیز مقدسی مورد احترام انسان‌ها قرار می‌گیرد و آن کس که از آن غفلت کند، شرمسار می‌گردد.

مشکل ما نسبت به آزادی در جایی است که هنوز نتوانسته‌ایم زیبایی آزادی را بچشیم و بچشانیم و آن ایده‌ی بزرگ را از چنگال شهوت‌پرستان در آوریم. ما به حکم آزادی قدرت آن را داریم که جهانِ استکباری را بر هم زنیم و اسیر غبارهای دویست‌ساله‌ی آن نباشیم.

استفاده‌ی ابزاری از آزادی نباید وسیله‌ای باشد که ما بر آزادی و آزادگی تأکید نکنیم. زیرا این آزادی است که به انسان و انسانیت معنا می‌بخشد و «عشق» را زنده می‌کند. چرا اجازه دهیم چیزهایی بر ما تحمیل شود که زندگی‌ها را از فطرت طبیعی‌اش خارج و گرفتار انواع توهّم‌ها کند؟

تنها وقتی می‌توان با انسان‌ها درست ارتباط برقرار کرد که آزادیِ همدیگر را پاس داریم. وقتی یک انسان دینی حتی از محدودیت‌های طبیعی، خود را آزاد می‌کند و روزه می‌گیرد تا محکومِ طبیعت خود نباشد، می‌توان گفت او به دنبال چشیدن حقیقت آزادی است، پس چرا این منش را که دوست‌داشتنِ آزادی است از دستْ فروگذاریم؟!

همه‌ی حرف بنده آن است که باید «آزادی» را با جان و دل خود چشید تا بتوانیم با رعایت حقوق دیگران، به آن‌ها «عشق» بورزیم. از این لحاظ عرض کردم ما باید «عشق» را هم در «آزادی» جستجو کنیم و مسلّم آن‌هایی که رعایت حقوق افراد را انجام نمی‌دهند، کویرهایی هستند که هرگز «عشق» به مشامشان نخواهد رسید. و این است که می‌بینید چنین انسان‌هایی از همه‌چیز گله‌مندند و هم‌خانه‌ی انواعِ نارضایتی‌ها هستند.

هرکس دوست دارد با انسان‌های آزاده زندگی کند از آن جهت که در زیر سایه‌ی چنین انسان‌هایی، دوستی‌ها تحقیر نمی‌شود و هرکس انسانیت خود را احساس می‌کند.

آیا شما وقتی تشنه هستید، حاضرید با فشار دیگران به شما آب خورانده شود؟ یا برعکس؛ حاضرید از سرِ آب‌خوردن بگذرید، ولی آزادی خود را حتی برای رفع عطش زیر پا نگذارید؟ ما سال‌ها است از چشیدن «آزادی» محروم بوده‌ایم و آزاداندیشی را که تنها با عشق به آزادی ظهور می‌کند، را با انواع حیله‌ها و دروغ‌ها به زندان برده‌ایم. ما خدایی در سینه داریم که تنها وقتی آزادی را پاس داریم و حقوق دیگران را محترم بشماریم، با ما سخن می‌گوید. آیا با این چند کلمه می‌توان از «آزادی» این گم‌گشته‌ی دوران‌ها سخن گفت؟!!! و یا باید سال‌ها منزل به منزل و کوی به کوی به دنبال آزادی این زیباترین روحانیتِ درون خود، به جستجو پرداخت شاید که رُخ بنماید و در آن صورت است که معنای سال‌های سال اشک برای آزادمردان و آزادزنانِ کربلا به معنا می‌نشیند و ندای حسین«علیه‌السلام» به گوش ما، آری! به گوشِ ما ابوسفیان‌ها خواهد رسید که: «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم‏» ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید و نگران ابدیت خود نیستید، لااقل در دنیای خود آزاد باشید. آیا آن وقتی که ما رعایت حقوق افراد را نمی‌کنیم و نگران دیانت و ابدیت خود نیستیم، لااقل به خاطر آزادی، آری! فقط به خاطر آزادی حاضریم حریمِ انسانیت انسان‌ها را حفظ کنیم؟ تا لااقل گوش‌هایمان از پیام مولایمان حسین«علیه‌السلام» خالی نباشد؟ بنده تنها راه را برای چشیدن نور آزادی، رجوع جدّی به دین و دین‌داری می‌دانم به شرطی که دینداری خود را بازخوانی کنیم. ما در کانون یک بحران بزرگ و جهان جدیدی از تاریخ خود هستیم که باید آزاداندیشی را به تاریخ خود برگردانیم و این با پاس‌داشتن ذاتِ آزادی ممکن است و عبور از آزادی‌های تصنعی که بی‌بند و باری را به‌بار آورده است؛ و از این طریق آن نوع آزادی که همه‌ی اندیشمندانِ جهان بشری چه در غرب و چه در جهان اسلام بر آن تأکید داشتند را ربوده است. تا آن‌جا که امام الموحدین«علیه‌السلام» به مالک اشتر در مورد کسانی‌که متدیّن به اسلام نیستند، می‌فرمایند: اگر در دیانت با تو، یکی نیستند در آفرینش با تو برابرند. و از این طریق حضرت راهِ رعایت حقوق و آزادی را برای بشریت می‌گشایند.  موفق باشید  

14643
متن پرسش

گاهی آنقدر دلتنگش می شوم که بغضی سنگین راه گلویم را می گیرد و مثل الان اشک، چشمانم را لبریز می کند و درد فراق و آه حسرت و دور افتادگیم از او و مسیرش آشفته ام می کند. او اهل طریق و تفکر روح الله بود و من اهل طریق «من». او جسور شهادت بود و من بی عرضه ی شهادت، عجیب دلم تنگ اوست. سید مرتضی برای من صرف یک متفکر مذهبی نیست او حکم رفیق انس مرا دارد که می شود «عشق بازی» را با او هم پیاله شد. می شود شراب مولانا روح الله را با او جرعه نوشی کرد. بفرمایید در این حال سنگین تنهایی چه باید کرد؟

متن پاسخ

سلام علیکم: باسمه تعالی: آوینی همه ی تاریخ تفصیلی آینده ی ما است که به طور اجمال در او جمع بود. اگر از حضور دائمی او در منظر خود غفلت کنیم مسلّم مسلّم بدانید در بی تاریخی دائم به سر می بریم. او در عین اجمال بودن به یک معنا تفصیل حضرت روح اللّه بود. باید که برای نگهبانی خود نگهبان آوینی باشیم. موفق باشید
 

11583
متن پرسش
سلام علیکم: استاد با توجه به جواب سوال 11571 که فرمودید: (باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در این شرایط با خواندن ادبیات عرب و مباحث معرفتی و قرآن و حدیث این نیاز را جبران نکنید؟ موفق باشید) آیا شما اعتقاد دارید بنده به صورت رسمی وارد مسیر تحصیل علم دین از طریق حوزه نشوم؟ یا می توانم وارد مسیر شوم اما ابتدا از طریقی که فرمودید شروع کنم و وقتی به یک حدی رسیدم وارد مسیر حوزه شوم؟ لطفا بفرمایید برای خواندن ادبیات عرب و مباحث معرفتی و قرآن و حدیث چگونه و از کجا و از چه کتبی شروع کنم؟ بنده خیلی علاقه مند به حکمت صدرایی هستم و البته به صورت متفرقه و بدون نظم مطالعاتی درمورد برخی از قسمت ها داشته ام اما حس می کنم اینجور بی نظم و بدون سیر مطالعاتی و شاید بدون استاد چیزی دستگیرم نمی شود و از طرفی خوف برداشت اشتباه و گمراهانه از این حکمت را هم دارم. لطفا به بنده بفرمایید از ابتدا از چه و از کجا باید شروع کنم که خوب و کامل و بدون اشتباه این حکمت را بفهمم و درک کنم و ان شاءالله بتوانم در آینده به دیگران هم بدون گمراهی بیاموزم، می خواهم محکم و درست قدم بردارم، لطفا بنده را راهنمایی کنید و بفرمایید چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در صورتی است که شرایط زندگی‌تان اجازه‌ی حضور رسمی در حوزه را به شما نمی‌دهد. از طلبه‌های آشنا کمک بگیرید و ادبیات عرب را با نوارها یا از خود آن‌ها استفاده کنید و بعد از سیر مطالعاتی موجود در روی سایت تا معاد و بعد مطالعه‌ی «بدایه» و «نهایه» با شرح اساتید؛ و اسفار را از نوارهای آیت‌اللّه جوادی در شرح اسفار کمک بگیرید. موفق باشید

9257
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه ای هستم که متاسفانه از اینکه نمره کم میگیرم خیلی احساس گناه میکنیم و همیشه عذاب وجدان دارم. باور کنید خیلی توسل کردم که بتونم نمره هامو خوب کنم اما متاسفانه نتونستم. البته این رو هم بگم بنده تمام درسها به جز ادبیات رو خوب بلدم و اگه الان به بنده بگن اصول فقه یا منطق و... رو تدریس کنم از عهده ی این کار برمیام و ادبیات رو هم در حد متوسطی بلدم ولی وقت امتحان اصلا نمیتونم خوب حفظ کنم و خلاصه بگم بنده فهمم خوبه ولی حفظم ضعیفه. به نظرتون این عذاب وجدان بنده جا داره یا نه؟؟؟ اینکه علامه حسن زاده فرمودن هر چی دارن از امام رضا (ع) دارن بنده چطور میتونم از امام رضا (ع) کمک بخوام که از نظر علمی کمکم کنه؟؟؟ راستش هر وقت میخوام توسل کنم وقتی این فکر که من خودم باید زحمت بکشم به جایی برسم به ذهنم خطور میکنه از توسل دلسرد میشم و احساس میکنم اگه با توسل درسم خوب بشه کاری نکردم. خواهشا کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما اگر در حدّ وُسع خود تلاش کرده‌باشید دیگر جایی برای سرزنش‌تان نمی‌ماند. شما تلاش خود را بکنید و از حضرت رضا«علیه‌السلام» نیز بخواهید توفیق لازم را به شما مرحمت کنند. موفق باشید
4312
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم در اکثر موارد در کارهای خیر مانند صدقه و نماز و... به این فکر می افتم که من در این کار ریا می کنم ایا راه حلی برای از بین بردن این افکار وجود دارد اگر کتابی در این زمینه وجود دارد ممنون می شوم اگر عنوان کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه حلش یک کلمه است، محل به این افکار نگذارید و طبق وظیفه‌ی الهی‌تان عمل کنید. شما طبق وظیفه نماز می‌خوانید و صدقه می‌دهید و این افکار هم بیخود است. موفق باشید
641
متن پرسش
با سلام خدمت آقای طاهرزاده و تمامی دوستان گرامی که در این پایگاه اطلاع رسانی تلاش میکنند من کتاب زن آنگونه که باید باشد را دقیق مطالعه کردم و ضمن عرض تشکر از بیان مفاهیم عالی و عمیق و جایگاه درست زن و مرد در انتخاب همسر تا چه حد برای تشکیل خانواده توحیدی و رسیدن به منی که هدف از خلقت بوده میتوان به نداشته ها و بالقوه های طرف مقابل اعتماد کرد با توجه به اینکه هر دو خواستار این اصلاح در تفکر و رسیدن به کمال خود هستند و آیا وقتی تاکنون به این مسائل با این دید نگاه نکردیم میتوان روی بالقوه ها یی که هنوز بالفعل نشدند حسابی باز کرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی اسلام دین جامعی است که اگر انسان با صداقت با آن روبه‌رو شود نه‌تنها وعده داده: « مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما» کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است‏ .حتی اگر آماده شویم وعده داده: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرینَ» حسنات، سیئات(و آثار آنها را) از بین مى‏برند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند! یعنی نه‌تنها آثار ضعف‌ها و کوتاهی‌ها به‌کلی می‌رود، بلکه به خوبی تبدیل می‌شود این معجزه‌ی مسلمانی است. خداوند آن را رزق همه‌ی ما بگرداند. موفق باشید
15276
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بدونم طایفه ی جن غیر از اسلام دارای چه مذاهبه دیگری هستند؟ و آیا مسلمان های آنان به گروه های شیعه و سنی تقسیم می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اعتقاد جنّیان به دیگر ادیان اطلاعی ندارم، تنها می‌دانم که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده فرموده بودند که یکی از جنّیان گفته است در بین جنّیان مسلمان، شیعه و سنی نداریم، بلکه همه شیعه‌اند زیرا کسانی در بین ما هنوز هستند که در واقعه‌ی غدیر حاضر بودند. موفق باشید

13626
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. سوالی در خصوص علم داشتم. در حال تحقیقی هستیم که می خواهم ببینم آیا علوم حصولی عارف نیز تاثیر و یا نقشی در ادراکات حضوری و کشف و شهودش دارد یا خیر؟ اما مطلب یا مقاله و یا کتاب مناسبی که این بحث را کرده باشد نیافتم. شما اطلاعاتی دارید که در اختیار بنده قرار دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فلسفی این موضوع مطرح است که علم حصولی می‌تواند مقدمه‌ی علم حضوری باشد و بحثی تحت عنوان «المعرفة بذر المشاهده» مطرح است. ولی کتاب خاصی که به طور مشخص این موضوع را دنبال کرده باشد نمی‌شناسم. موفق باشید

3865
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر بنده بحث برهان صدیقین را همراه با سی دی آن مطالعه نمودم، با توجه به اینکه می فرمایید "هر جا پای عدم در میان است حتماً پای نقص در میان است و هر جا پای وجود در میان است حتماً پای کمال در میان است و هر صفت کمالی که در نظر بگیریم خداوند عین آن صفت است"؛ در مورد صفت "کذب (دروغ)" که برابر است با "عدم صدق"، و چون صدق کمال است پس خداوند عین صدق است، یعنی کذب یک صفت عدمی و نقصی است و نمی تواند منشأ اثر باشد. با تو جه به اینکه ما مواضعی داریم که دروغ گفتن در آنها جایز است مثلاً جایی که اگر مرتکب دروغ نشویم مفسده ای بر آن مترتب می شود مثلاً باعث قتل مسلمانی یا بر باد رفتن آبروی وی و غیره می شود و این یعنی اینکه ما از یک صفت عدمی و نقصی برای رسیدن به یک صفت کمالی استفاده نموده ایم؛ سؤالم این است که در رسیدن به یک صفت کمالی چگونه ممکن است یک صفت نقصی و عدمی منشأ اثر باشد و حال آنکه عدم یعنی وجودی ندارد که بخواهد در وجود وارد شود؟ سؤال دوم اینکه با توجه به کتاب معراج السعاده، "غضب" عبارتست از "عدم حلم" و شاید هم "عدم رحمت"، و غضب یک صفت نقصی و عدمی و حلم یا رحمت یک صفت وجودی و کمالی است، با توجه به اینکه خداوند هم غضب دارد و هم حلم و رحمت، چگونه می توان این مطلب را توجیه کرد؟ خواهشمندم جواب سؤالات را مفصلاً بیان فرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علماء علم اخلاق سخن‌شان آن است که در عالم تزاحم، یعنی عالم ماده راست حقیقی همان است که شریعت فرموده، پس عملاً شما از طریق دروغ به کمالی نرسیده‌اید. از طرفی در عالم ماده بحث دفع افسد به فاسد در میان است 2- غضب برای خداوند به معنای سلب رحمت است یعنی خدا غضب ندارد بلکه رحمت خود را که می‌گیرد چیزی ظاهر می‌شود برای انسان که به آن غضب می‌گویند چون اعتقاد به توحید اقتضاء می‌کند که برای خداوند در ذات تغییر حالت قائل نباشیم. موفق باشید
320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.در ادامه‌ی سؤالی که در شماره 288 جواب دادید:همان طور که فرمودید بحث بنده بر سر اصل موضوع است و سؤال اساسی بنده این است که اولا "چرا" باید برای طرح هر موضوعی زبان آن موضوع را به صحنه آورد؟ و ثانیا چه کسی و با چه ویژگی‌هایی می‌تواند این کار را انجام دهد؟ انتخاب واژه‌هایی که آن زبان را به صحنه می‌آورد چگونه و بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟و...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام تا انسان به خودآگاهی نرسد نمی‌فهمد الفاظ در معانی خود مصرف نمی‌شوند و معانی نیز رسالت خود را انجام نمی‌دهند. در نور خودآگاهی افقی که جامعه و انسان‌ها در آن باید قرار گیرند؛ مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد و اندازه‌ی هر لفظ و کلمه‌ای را بر اساس نزدیکی و دوری نسبت به آن افق می‌سنجد و در این حالت است که می‌فهمد چه زبانی را برای رسیدن به آن افق انتخاب کند. پیشنهاد می‌کنم مصاحبه‌ی عقل و زمانه از کتاب «عقل و زمانه» از آقای دکتر داوری را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام. همانطور که می دانیم استنشاق عطر در حال اعتکاف بر معتکف حرام است. اگر اشتباه نکرده باشم شما در جزوه اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن گفته اید که این حکم برای این است که معتکف حتی به اندازه استنشاق یک بوی خوش در عالم ماده نماند و به کلی به دنبال سیر در عالم معنا باشد. این در حالی ای است که استفاده از عطر برای نمازگزار در حالت عادی مستحب نیز هست. مگر اسلام نمی پسندد که حالاتی که در اعتکاف بر شخص معتکف ظاهر می شود در تمام احوالات زندگی عادی نیز حفظ گردد و به عبارت دیگر "رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله" ؟ ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی علیکم السلام هر عبادتی از جهتی در کمال انسان نقش دارد، در موضوع اعتکاف که استعمال عطر در آن کراهت دارد و یا مراسم حج که مُحرم نباید به هیچ‌وجه از عطر استفاده کند،یک نکته دنبال می‌شود و در عباداتی مثل نماز نکته‌ای دیگر. آری! یک وقت سالک باید از کثرات به سوی وحدت عبور کند،در این‌جا هرچیزی که شائبه‌ی نظر به کثرات را دارد باید رها کند. ولی یک وقت سالک باید در کثرت، نظر به وحدت کند و کثرات را جلوه‌‌های وحدت بنگرد که نماز نمونه‌ی چنین موضوعی است و استعمال عطر در نماز برای آن است که عطر، نمودی از روح بهشت ببیند و در آینة‌ی کثرت‌ها، بدون انزوا از آن‌ها، نظر به وحدت کند.در حالی که در اعتکاف سالک باید سعی کند نظر خود را به کلی از کثرت ها بر گرداند.

218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد بنده حدود 24سال سن دارم دردوران کودکی یعنی حدود سن 10تا20سالگی مرتکب اعمال زشت لواط واستمنا ودیدن فیلم های مستهجن ومصرف سیگارو...می شدم اکنون که چند سالی است با آثار شما مرتبط هستم تغییرات عمده ای دربنده صورت گرفته است مثل ترک سیگاروترک تمام اعمال گذشته اما خیالات گذشته مرا اذیت می کندبه طوری که به هنگام دیدن بچه های کوچک یاخانم هایی که زیبا هستند باز آن تصاویر گذشته مرا آزار می دهد استاد چگونه میتوان ازاین یرزخ ظلمانی عبور کرده وبه بهشت رحمت الهی رسیدمی دانم که راهی دیگر جز گذشتن ازاین برزخ نیست حال یا با اختیار یا...!استاد راه کار عملی بفرمایید .با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در راستای آن‌که صورت‌های ذهنی گناهان مدت‌ها انسان را به خود مشغول می‌کند، به ما دستور داده‌اند مواظب باشید آلوده به گناه نشوید و یا فرموده‌اند گناه‌نکردن آسان‌تر از توبه‌کردن است، ولی با این‌همه؛ مژده داده‌اند: «إنَّ اللهَ یُحِبُّ التّوابین» خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و نظر خاصی به آن‌ها می‌کند که بتوانند در توبه‌ی خود پایدار باشند و لذا کافی است شما مقداری بر توبه‌ی خود پایداری کنید و به میل‌های گناهی که به سراغ شما می‌آید ترتیب اثر ندهید. إن‌شاءالله برای همیشه از حجاب آن‌ها آزاد می‌شوید و راه‌کارِ عملی آن همان‌طور که در روایات فرموده‌اند؛ صدمرتبه ذکر «لا إله إلاّ الله» قبل از خواب و دوازده مرتبه ذکر «قل هو الله أحد» به اضافه‌ی ورزش و ارتباط با رفقای ایمانی است. موفق باشید
نمایش چاپی