بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23009
متن پرسش
سلام: درباره فرض کرویت زمین و پاسخ شما به سوال قبلی «رفقایی که نظر به مسطح‌بودن زمین دارند برای همه‌ی آن‌چه جنابعالی بر آن تأکید می‌فرمایید، توجیه و تفسیر دارند. به نظر بنده در این مورد باید با جدّیتِ بیشتری وارد گفتگو شد.» مشکل من این است که در مورد چیزی به این وضوح چرا باید شک و تردید داشته در حالی که ما بصورت روزمره از این علوم استفاده می کنیم. بهرحال هیچ علاقه ای نداشتم وقت شریف حضرتعالی را با این مسائل بسیار کم اهمیت هدر بدم دلایلی که افرادی که زمین را مسطح می پندارند و دچار تئوری توطئه بزرگ هستند که احتمالا این صد دلیل باشه دیدم: http://flatearthfarsi.blog.ir/1396/02/05/100-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D8%B1%D9%87-%DA%86%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA یک مورد که زیاد روی اون مانور می داد چرا اشیاء با فاصله بیش از چند ده مایل تو دریا دیده می شوند؟ (البته بستگی به ارتفاع شیء داره). اینکه در فاصله زیاد اشیاء دیده بشن این اتفاق تنها بعضی مواقع اتفاق میافته و علتش پدیده بسیار معروف داکتینگ هست. در اغلب موارد اشیاء دور دیده نمی شوند (با توجه به ارتفاع کم کم در افق محو می شوند) «لازم به تذکر است در منطقه خلیج فارس یک پدیده طبیعی دریایی به‌نام «داکتینگ» Ducting یا کریدور ارتباطی وجود دارد که کار رادارها را آسان‌تر می‌کند. عملکرد این پدیده به این شکل است که یک لایه از هوا با درجه حرارت معین بین دولایه بالایی و پایینی هوا – با درجه حرارت متفاوت، یک تونل هوایی را به وجود می‌آورد. این تونل به‌صورت لوله‌ای امواج راداری را تا مسافت‌های بسیار دور هدایت می‌کند.» این اتفاق در مورد اهداف هوایی هم بعضی اوقات (وجود شرایط جوی مناسب) اتفاق میافته ایران راداری با برد هزار کیلومتر ساخت (که با کروی بودن زمین اهداف از دید خارج می شن ولی با بازتاب اهداف دیده می شن) و تونست هواپیمای آمریکایی رو در اگر اشتباه نکنم نزدیکیهای هند با رادار بگیره و عکسشو بذاره کف دستشون این افرادی که این موارد رو مطرح کردن بعید می دونم هیچکدوم یک سمت دانشگاهی مرتبط داشته باشن، احتمال داره برای شوخی هم دارن این کار رو انجام می دن اگر می گن حرفشون درسته لینک مقاله ثبت شده بدن و یا ارجاع بدن به یکی دوتا کارشناس متخصص با جایگاه دانشگاهی (مگر اینکه ادعا بشه همه دانشگاهیان برای گمراه کردن مردم دست بدست هم دادن) یک دلیل دم دستی با همون مدل کروی - بیضوی زمین می توان با مدل بیضوی کروی زمین و با لحاظ مدار حرکت زمین بدور خورشید و چرخش اون لحظه طلوع خورشید - عمود بودن خورشید - و غروب خورشید را برای هر نقطه از زمین بدست آورد اذان صبح : خورشید 17.7 درجه زیر افق طلوع آفتاب : 50 دقیقه بالای افق غروب آفتاب : 50 دقیقه زیر افق اذان مغرب 4.5 درجه زیر افق همین نرم افزار باد صبا روی گوشی اغلب ماها و یا سایت شهید آوینی با همین محاسبات و مدل کروی بیضوی زمین wgs84 این محاسبات را انجام می دهند http://prayer.aviny.com/HowToDeterminePrayerTimes.aspx G:\SoftPortable\Internet.Download.Manager.6.3\Downloads\Documents\20110129104201-محاسبه اوقات شرعی .pdf افرادی که خیلی به عالم و آدم مشکوکند می توانند به این فرمولها مراجعه کنند و محاسبات را انجام دهند و بعد به دوست خود در کانادا، آمریکا، ژاپن، مالزی زنگ بزنند و بپرسند الان سر فلان دقیقه خورشید اونجا طلوع کرد غروب کرد؟ لازمه این صحبت این است که باورشون این باشه بقیه درباره صحت عملکرد این نرم افزار ها، این روابط و کار دانشگاهیان دروغ گفته اند (یک تئوری فریب بسیار بزرگ) عملکرد جی پی اس بر روی دستگاه موبایل، موقعیت جغرافیایی، نقشه ای که شهرداری از خونه شما تهیه می کنه همه ش همین موضوعه. اینکه کل کشورها، دانشگاهیان، متخصصین دست به دست هم دادن و اطلاعات فضا رو پنهان می کنن خیلی جای تعجب داره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل عرض شد باید گفت و گوی علمی صورت بگیرد. مطالب را برای شخصی که علم نجوم قدیم و جدید را می‌دانستند، فرستادم تا ایشان نیز نظر خود را بفرمایند. موفق باشید

13165
متن پرسش
سلام استاد عزیز: طلبه ام و با مدرک فوق لیسانس 2 سال است که به حوزه آمده ام. الان پایه 3 و 4 ام و دروس بلاغت و فقه 1 و 2 را قرار است بگیرم، حال بقیه وقت را چند گزینه دارم کدام مناسب تر است اگر دلیلش را نیز راهنمایی کنید ممنونم. 1. فلسفه که در مدرسه برگزار می شود را شرکت کنم که توسط آقای امینی نژاد برگزار می شود + هم مباحثه ای بسیار خوبی نیز دارم که او هم می خواهد شرکت کند و در نتیجه با او بودن نیز باعث رشد من می شود چون آدم اخلاقی و هم باسواد است البته با ایشان فقه 1 و 2 نیز هم بحثی ام. 2. این وقت خالی را بگذارم برای حفظ قرآن و قوی کردن ادبیات ولی در این خالت معلوم نیست وقتی بخواهم فلسفه بخوانم آیا فرد مناسبی برای تدریس و بحث پیدا می شود یا نه؟ ولی در این حالت قرآن که به قول شهید ثانی اولویت دارد را بهش می پردازم البته در حالت اول هم حفظ را ادامه می دهم ولی بالتبع کمتر می توانم حفظ کنم. سوال دوم: جایگاه عقاید 4 چه قدر مهم است؟ اگر بجای عقاید 4 کتاب هایی مانند برهان صدیقین و فرزندم این چنین باید بود و ... را کار کنم، به خودم فکر می کنم کتاب های شما بیشتر برام مفید است ولی می ترسم بحث های عقلی عقاید 4 هم مهم باشد و بعد معذور نباشم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید فعلاً تقویت ادبیات و حضور در درس فلسفه با چنین استادی را ادامه دهید؛ بسیار خوب است. با این تأکید که شما در شرایطی هستید که نباید از نظر ادبیاتی ضعیف بمانید، بقیه‌ی مسائل را بعداً می‌توان جبران کرد. فکر می‌کنم با حضور در درس جناب آقای امینی‌نژاد از مباحثی همچون برهان صدیقین بی‌نیاز باشید. موفق باشید

11406
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: استاد عزیز سلام علیکم (این سوال خصوصی است. لطفا در سایت منتشر نشود) پس از آشنایی با مباحث معرفت النفس و برهان صدیقین بود که احساس کردم مسیر زندگی خود را یافته‌ام و از آن به بعد راه تهذیب و مراقبه و تذکر در پیش گرفتم و سعی کردم با پرهیز از گناه و قراردادن خود در فضایی که دائما مباحث به صورت حضوری برایم تکرار شود به عالم انسان دینی ورود پیدا کنم و این اتفاق هم برایم افتاد. نمی‌توانستم به کسی بگویم که در چه عالمی قرار گرفته‌ام چون کسی نمی‌فهمید چه می‌گویم ولی خداوند شاهد است که توحید را به عینه در عالم می‌دیدم و حضور خداوند را در همه حال درک می‌کردم. گویا امامان معصوم علیهم السلام دائما در قلبم حاضر بودند و به خصوص نسبت به حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) چنان محبتی در قلبم احساس می‌کردم که قلبم از فشار هیجان و نشاط می‌خواست از سینه‌ام بیرون بیافتد. نظم عجیب و دقیقی در زندگانیم حاکم شده بود. ارتباطم به یکباره با مردم دگرگون شده و هر کس با من روبرو می‌شد با محبت و عزت بسیاری با من برخورد می‌کرد که مرا به تعجب وا می‌داشت. به خود می‌گفتم من که چیزی ندارم پس حتما کار خداست و خود را هرگز شایسته آن همه عزت و احترام نمی‌دانستم. قلبم وسعت عجیبی یافته بود و از بدی و کم لطفی و اشتباه دیگران به این زودی ها تنگ نمی‌شد. هرکس با من مرتبط می‌شد احساس آرامش می‌کرد و بارها بعضی از ایشان به من می‌گفتند که این همه متانت و آرامش تو به خاطر چیست؟ خضوع عجیبی پیدا کرده بودم. خشم و عصبانیت و . . . مثل آنکه رام من شده بودند. خدا می‌داند که مثل آنکه چیزهایی بین زمین و آسمان می‌گذشت و رفت و آمد می‌کرد که قلبم متوجه می‌شد. بخصوص در مساله رزق این خیلی برایم ملموس بود. سخن هایی به قلب و زبانم جاری می‌شد که منشاء آن را نمی‌دانستم ولی به شدت دیگران بواسطه شنیدن آن جذب می‌شدند و خودم گاهی فکر می‌کرد که آخر چطور چنین مسائل دشواری به یکباره برایم حل شده است. در مورد انقلاب و حضور در بستر تاریخی چنان بود که حس می‌کردم همگام با اراده‌های حق پیش می‌روم و وظیفه شناسی و جدیت خاصی بخصوص در تحصیل پیدا کرده‌ام. خانواده بسیار جذب من شده بودند و حتی کسانی که مدت‌ها ایشان را ندیده بودم سراغم را می‌گرفتند و حالم را جویا می‌شدند. نماز و مناجات و ذکر و همه چیزم حال دیگری داشت و در یک ارتباط و ذکر قلبی دائمی با خداوند روزهایم سپری می‌شد لکن گناهی بود که از مدت‌ها پیش به آن عادت کرده بودم و وقتی زمینه‌اش برای چندمین بار فراهم شد با اکراه و تنفر و احساس دوری شدید و درحالی که به شدت از آن منزجر بودم احساس تمایلی در خود نمی‌کردم که آن را مرتکب شوم آن را انجام دادم. گرچه بارها تا آن روز از آن شرایط نجات یافته بودم ولی این بار در دام گناه گرفتار شدم. بعد از آن به یکباره احساس کردم تمام آنچه را که گفتم از دست دادم و زندگی دوباره تکراری و کسل کننده،‌ پر از تنش و اضطراب و درگیری و غم شد. دیگر نمی‌توانستم برای دیگران صحبت کنم و آن حرفها را بزنم. تمایلی هم مثل آنوقت نداشتم که با آن شور وصف ناپذیر برای دیگران صحبت کنم. همه چیز بهم ریخت. برای مدتی انزوا پیشه کردم و خودم را از همه کس مخفی می‌کردم. عصبانی و بد خلق و حسود و بهانه جو شده بودم و روز و شبم یکنواخت شده بود و هیچ چیز نمی‌توانست مرا شاد کند و حالم را بهتر کند. برای مدت چندین ماه توبه و استغفار و ندامت پیشه کردم تا در ماه رجب سال بعد در مراسم اعتکاف دوباره دریچه‌ای به رویم باز شد و به آن عالم دوباره ورود پیدا کردم و دوباره با آرامش و اطمینان و یقیین آن عالم به نحوی مواجه شدم که دوست داشتم دیگر لحظه‌ای پس از آن در این دنیا نمانم. اما بار دیگر آن ساعت غفلت و گناه اتفاق افتاد و تا چندین بار به دست آوردم و از دست دادم. این بار اما گویا از جای بسیار مرتفع و بلندی بر زمین افتاده باشم دیگر در خود توان بلند شدن و تکرار کردن این همه را ندارم. نمی دانم و اصلا هم نفهمیدم چرا آن گناه را مرتکب می‌َشوم که اگر دلیلش را می‌فهمیدم راهش را مسدود می‌نمودم و چاره‌ای می‌اندیشیدم. اما اینکه چرا می‌خواستم دوباره در آن عالم قرار گیرم را می‌دانستم. چیزی برایم زیباتر از این نبود که با مشاهده حضور حق با همه چیز و در همه چیز در مسیر عبودیت و عمل صالح قرار گیرم و از غم و تنهایی و اضطراب و تلاطم نجات یابم. بی خدا اگر همه عالم هم با من دوست باشند و به من محبت کنند در دلم احساس غم و تنهایی می‌کنم. اکنون در حسرت چیزی که از دست داده‌ام شب و روز می‌سوزم ولی می‌ترسم که دوباره شروع کنم. از دوباره زمین خوردنش می‌ترسم. نمی‌دانم چکار کنم. این بار هرچه کردم نتوانستم دوباره شروع کنم و نمی دانم از کجا شروع کنم. لطفا کمکم کنید. روزهای سیاهی را می‌گذرانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بزرگانِ این راه می‌فرمایند ما با چندبار توبه بالاخره شیطان را ناامید کردیم، پس نباید فکر کنید این تنها قصه‌ی شما است که می‌فرمایید سؤال و جواب را روی سایت نگذاریم چیزی هم در سؤال ندیدم که به شخص خاصی اشاره داشته باشد و موجب شناسایی او شود! اما این‌که می‌گویید می‌ترسید دوباره سیر دینداری خود شروع کنید زیرا از زمین‌خوردن دوباره‌ی آن می‌ترسید، این‌طور نیست. آری صورت آن گناه در ذهن شما هنوز هست و گاه و بیگاه خود را نشان می‌دهد و طاقت را از شما می‌گیرد ولی قدرت ماندن ندارد زیرا صورت اُنس با خدا در شما از آن قوی‌تر است و بر آن غلبه می‌کند. مشکل این است که در این وسط شیطان به میدان می‌آید تا ما را مأیوس کند که «فایده ندارد اگر دوباره شروع کنید باز آن گناه برمی‌گردد»، در حالی‌که این‌طور نیست زیرا اگر صورت آن گناه که در گوشه‌ی ذهن شما هست دوباره برگردد با قوت بیشتر و با سرعت بیشتر آن را در اسرع وقت رفع می‌کنید تا آن‌جایی که پس از مدتی دیگر آن صورت، قدرتِ عمل ندارد و از بین می‌رود. توسل به معصومین«علیهم‌السلام» که جانشان از صورت هر گناهی پاک است کارساز است، از طرفی خود را در شرایط ارتباط با آن گناه قرار ندهید. موفق باشید  

11395
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: در نظام هستی که خداوند متعال همه چیز را منظم در کنار هم مدیریت می کند، دعا کردن بندگان چه جایگاهی دارد؟ آیا در مقدرات تغییری ایجاد می شود؟ با احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دعای ما نظام عالم به‌هم نمی‌خورد ولی جایگاه ما تغییر می‌کند و تقدیر دیگری بر ما جاری می‌شود. همیشه انسان ظالم مورد خشم خدا است ولی اگر توبه کرد دیگر در معرض خشم خدا نیست و یا اگر کسی با دعا میل خود را قدسی و آسمانی کرد و یا با دعای خود خدا را مدبّر امور دانست، جایگاه خود را جایگاهی قرار داده که مورد رحمت خدا است. موفق باشید

10804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما در مورد آقای علی الله وردیخانی و کتابهایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع ندارم. موفق باشید
10278
متن پرسش
با سلام: آیا به نظر حضرتعالی تضادی بین ساختارگرایی (اصالت را بر وجود ساختار می بیند و با تز قانون بد بهتر از بی قانونی لزوم وجود ساختار را اثبات می کند. و حفظ ساختار را بر تغییر ساختار ارجع می داند) و عدالت خواهی (ساختار را وسیله ای برای اجرای عدالت می داند) وجود دارد؟ آیا ساختارسازی می تواند هدف یک جامعه توحیدی باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رویکرد اصلی ما عدالت باشد، ساختارهایی که به عدالت بیشتر نظر دارد می‌تواند مفید باشد. ولی اگر به بهانه‌ی ساختارگرایی عدالت را نادیده بگیرند، چیز بدی است و ساختارهای غربی عموماً به عدالت حساسیت لازم را ندارند، آن‌طور که مواظب طبقات ضعیف باشند. اگر هم به عدالت فکر می‌کنند طبقات ضعیف را مدّ نظر قرار نمی‌دهند و نادیده می‌گیرند. موفق باشید
9079
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: جناب ملاصدرا همانطور که میدانید معتقد به بداهت وجود است و همین طور دارای یک فلسفه و متافیزیک خاص است - اما در نگاه آقای هایدگر و آقای فردید و مفسرانشان مثل جناب سید عباس معارف ایشان مخالف با بداهت وجود هستند و همینطور در مورد متافیزک حتی خود شما هم معتقد به پایان متافیزیک هستید - سوال بنده این است این دو نحوه وجود (صدرایی و هایدگر) چطور با هم جمع میشوند و چطور آینده انقلاب اسلامی با فلسفه ی (متافیزیک) صدرایی میتواند جلو برود؟ تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا هم عرض کردم ملاصدرا آن وقت که به زبان قوم سخن می‌گوید بحث «بداهت مفهوم وجود» را به میان می‌آورد ولی اگر عنایت داشته‌باشید که اصل حرف ملاصدرا در اصالت وجود، تشکیکی بودن وجود است، حال وقتی وجود تشکیکی است یعنی همواره شما در مقابل وجودی قرار دارید که در ظهور و خفاء است و خودش در عین شکوفایی خود، عامل مستوری خود می‌باشد و بنده این حرف را پایان متافیزیک می‌دانم و معتقدم ملاصدرا در آن شرایط تاریخی باب آن را باز کرد ولی متأسفانه در حجاب زمانه قرارگرفت با این که او با بحث اصالت وجود و به تبع آن وحدت وجود ما را متوجه عرفان محیی الدین می‌کند که به هیچ وجه در متافیزیک نمی‌گنجد و حضرت روح‌الله در آثار خود ما را متذکر آن می‌کند. بنده حتی معتقدم وقتی ما هایدگر را درست می‌فهمیم که مبانی فکری فرهنگ خود را درست بفهمیم و از این جهت فهم فردید از هایدگر را قابل مقایسه با فهم آن‌هایی که نمی‌فهمند ملاصدرا چه می‌گوید، نمی‌دانم. استادی که نمی‌فهمد در حرکت جوهری ملاصدرا، حرکت در مرتبه‌ای از وجود مدّ نظر است و به تقلید از پدیدار شناسان می‌گوید «چون ملاصدرا از جوهر و ذات حرف زده نمی‌تواند به وجودی که هایدگر گفته نزدیک شود» باید در سخن خود سخت تجدید نظر کند. بنده از آن جهت معتقدم که انقلاب اسلامی با فلسفه‌ی صدرایی جلو می‌رود که صدرا را انعکاس تفکر دینی در مقابل فلسفه‌ی دکارتی غرب می‌دانم که در دربار صفویه با هم روبرو شدند. در آن زمان از یک طرف مستشرقین با ذوق زدگی تمام بر اندیشه‌ی سوبژکتیو وجدایی عین و ذهنِ دکارت تأکید داشتند و در طرف دیگر ملاصدرا و اساتید او بودند و تعمّق ملاصدرا در تقابل با نگاه دکارت به عالم موجب اشراق تشکیک وجود شد و تا غرب هست و دکارت هست این اشراق زنده و فعال به ما کمک خواهد کرد. در این مورد گفتگو زیاد است به‌خصوص در این‌که آیا هایدگر از آن جهت که ملاصدرا وجود را بدیهی می‌داند، منکر بدیهی‌بودن وجود است یا نه. جناب آقای دکتر اصغر مصلح در کتاب «حقیقت انسان» که آراء هایدگر را با محی‌الدین مقایسه کرده است نظرات خوبی از هایدگر و نگاه وجودی او از متون معتبر آورده است که فکر می‌کنم در نزدیکی بین ملاصدرا و هایدگر نیز می‌توان از آن جملات استفاده کرد. موفق باشید
8869
متن پرسش
با سلام. بنده نوجوان 18 ساله ای هستم. دوستی دارم که خیلی نسبت به او علاقه دارم. حدود 3 سالی می شود که با هم هستیم هر روز علاقه مان به هم بیشتر میشد. مدتی که گذشت یک انحصار طلبی نسبت به او پیدا کردم. به طوری که هنگام اظهار محبت او به دیگران احساس ناراحتی پیدا می کنم و احساس می کنم مرا دوست ندارد. خیلی دلم میخواهد از او بپرسم که نسبت به من چه حسی دارد ولی نمی توانم. رفتار او کمی با من عوض شده. اخیرا به خاطر این که حس ناراحتی مرا میفهمد (ولی معمولا نمی داند از چیست) رفتارش مصنوعی شده تا من ناراحت نشوم اما این بیشتر اذیتم می کند. آیا این احساس از رذایل اخلاقی است و اگر این طور است لطفا راه حل آن را بیان کنید. ممنون می شوم در این رابطه کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در این سن قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله غلبه دارد، باید این نوع احساس را که مورد پسند شیطان است و محل جولان او، از خود دور کنید. شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت این امر کمک کند. موفق باشید
6070
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من از حدود 6سال پیش با آثار شما آشنا شدم و سیر مطالعاتی شما را شروع کردم وبه لطف الله نعمت هایی زیادی به من داده شد در اوایل در خلوت های خودم برای لحظاتی در حد سرعت نور حضور خودم را درک میکردم با اینکه خیلی کم بود ولی در رندگیم عاشق آن لحظات شده بودم ودر ادامه با اشنا شدن با برهان صدیقین و استفاده از فضای دعایی که حاج آقا مکارم در خمینی شهر فراهم کردند به لطف وعنایت الهی4 سال پیش برهان صدیقین به من نشان داده شد.هر چند که با غفلت ها قسمت اعظم این نعمت ها را که ابتدای مسیر من بوده از دست دادم ولی حالا شما برای ادامه ی این مسیر وحفظ این نعمت چه توصیه ای دارید . به نظرم میرسه در حوزه ه معرفت النفس فلسفی و عرفانی خداوند استعداد خوبی بهم عنایت کرده شما برای ادامه چه کتابهایی را پیشنهاد می کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از برهان صدیقین مباحث کتاب معاد را همراه با سی‌دی دنبال بفرمایید. موفق باشید
4728
متن پرسش

27ساله/ مرد/ فوق لیسانس/ مشهد: سلام استاد، تا الان به یقین رسیدم که بعضی از نامزدها در راستای اهداف اصیل انقلاب نیستند؛ از هر کدام از نامزدها اطلاعات کافی دارم ولی به جمع بندی نرسیدم؛ یعنی هنوز حجت شرعی حاصل نشده؛ انگار هرچه بیشتر راجع به نامزدها تحقیق میکنم، انتخاب دشوارتر میگردد! با توجه به بیانات رهبری در طول این سالها شما چه فرد یا افرادی را نزدیکتر به حضرت آقا و امام (رضوان الله تعالی علیه) می دانید؟ لطفا مختصر توضیح دهید.. خدا شما را حفظ کند...بسیار برایتان دعا میکنم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌که سعی می‌کنید اندیشه‌ی همه‌ی نامزدها را بررسی کنید به فال نیک می‌گیرم چون همان‌طور که متوجه‌ شده‌اید وقتی آگاهی انسان از افراد بیشتر شد انتخاب سخت‌تر می‌شود. اگر بپذیریم ما هر اندازه موفقیت در انقلاب داشته‌ایم بر اساس روحیه‌ی مقاومت در مقابل استکبار و تأکید بر روی ارزش‌ها و عدالت بوده و اگر بپذیریم در هر حال باید به طور نسبی و در مقایسه با سایر نامزدها یکی را انتخاب کرد بدون آن‌که شخصیت سایر نامزدها را نفی کنم، بنده به جناب آقای دکتر جلیلی نظر دارم. موفق باشید

4435
متن پرسش
سلام استاد گرامی، میخواستم ببینم سوالاتی را که بدون مشخص کردن عنوان خاص منتشر میکنید دلیل خاصی دارد؟ یعنی نمی خواهید محتوای آن سوالات خیلی در نظر عموم قرار بگیرد که با عنوان "بدون موضوع" آن ها را منتشر میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنوان مناسبی به نظرمان نمی‌رسد. اگر برای سؤالات عنوان تعیین نکنیم سایت به طور خودکار آن سؤال را تحت عنوان «بدون موضوع» ثبت می‌کند. موفق باشید
4203
متن پرسش
باعرض سلام.جناب استاد بنده وگروهی از دوستان در پی ساخت مستندی پیرامون موضوع مهدویت وترویج فرهنگ انتظار می باشیم.واستارت پروژه حدود یکسال ونیمه پیش به غیر ازچند سالی که به صورت پراکنده درگیر مساله مهدویت بوده ایم خورده است.بدین صورت که ما می خواهیم نگرش جامعه را نسبت به مقوله مهدویت در طیف های گوناگون جامعه بررسی کرده وبعد ودر نهایت بتوانیم آن را باهنر سینما ونوع مستند آن به گونه ای که شهید والا مقام واندیشمند قرن آوینی پرداخته بودند ان شاالله بپردازیم.پروژه ما به دودسته ی پژوهش وتحقیقات روی متون اصلی ودینی آنالیز این متون وبعد از آن تحقیقات میدانی وآمارگیری ودر بخش دوم بتوانیم با روایتی هنری آن را به تصویر بکشیم.در مسیر تحقیق وپژوهش کتب بسیاری را مطالعه کرده ولی متاسفانه خیلی مطالب تکراری بوده وسطحی در باره ی این مهم نگاشته شده است به جز اندکی از مطبوعات و کتب شما که واقعا اعضای گروه را امیدوار کرد که اشخاصی وجود دارند که از درب درست به مقوله ی معارف مهدوی وارد شده انداکثر اعضای گروه سیر مهدویت شما را چندین بار خوانده اند. الان که فاز تحقیقاتی وپژوهشی مستند در این باره به سروسامان نسبی رسیده است گروه وارد فاز ماقبل تصویر سازی یعنی نگارش کلیات فیلم نامه شده اند .وبامطالعه متون دینی قصد گرفتن الهام از این منابع وسپس تبدیل آن به تصویر شده ایم.در این سیر ما به چندین مهم که باید در این مستند القا شود به مخاطب رسیده ایم: 1.بحث هدفمند بودن تاریخ وتاریخ سازی انبیا ونقش آنان در تاریخ وتمدن سازی واتفاقی نبودن رویدادهای تاریخی تابه حال 2.نشان دادن این که انقلاب اسلامی در امتداد نورانی اهداف انبیا از آدم تاخاتم بوده است 3.نشان دادن غرب وتمدن آن به عنوان ظلمات آخرالزمان 4.تحمیل سبک زندگی غرب به دنیا و از بین بردن فرهنگ ملل 5.ریشه های تئوریک غرب(پوچ گرایی مصرف زدگی بی هدف بودن و پست هدف بودن فرار یا بی خبری ازآرمانها وواقعیت زدگیه منفی وایستا و...) و وجود رگه هایی از آن در زندگی حال مردم جهان به ویژه ایران 6.روزمره زدگی مردم وتعلق به فرهنگ تکنولوژی وموارد بسیار دیگر... این موار بالا که عنوان شد مربوط به قسم اول مستند می باشد که بیان واقعیات زندگی امروز در قرن21در امتدادحرکت هدفمند تاریخ که مردم از آن بی خبرند!!در قسم بعدی مستند قرار است که زوایای مختلف مقوله وفرهنگ عظیم مهدویت مورد بررسی و آنالیز قرار بگیرد وزوایای ناپیدای آن بررسی ومعرفی شود وعلل مظلوم واقع شدن این فرهنگ در امروز ایران اسلامی وهمینطور کل جهان وهستی وعوامل غفلت از آن که به قول خود شما انگار ابلیس تمام سواره وپیاده نظام خود را برای غفلت هر چه بیشتر ما از این فرهنگ تمدن ساز بسیج کرده است.در این بخش مصاحبه ها ی زیادی با متخصصین این حوزه که با نگرشی متفاوت به این مقوله پرداخته اند در نظر گرفته شده است که با شناسایی افراد وبررسی آثار وحوزه ی تخصص آنها در حال تلاش برای مصاحبه با این افراد گرفته ایم. در این بخش زوایای ناپیدای معارف مهدوی نظیره تمدن مهدوی (که در این بخش باید تفاوت آن با تمدن امروزی بیان شود شاید باعث کمرنگ شدن تعلق بشر به این دجال شود) با تمام قسم هایش نظیر فرهنگ سیاست اقتصاد شهرسازی وتکنولوژیک و....ونقد برخی نگرشهای موجود و آسیب زای این عرصه که در چند سال اخیر ازسال88به این سمت اوج گرفت والان در پی افول است که آن نگرش دشمن شناسی افراطی وسطح پایین ونمادگرایی که از شما استاد عزیز پوشیده نیست که خیلی از افکار را به این سمت معطوف کرد ومتاسفانه بیش از آن که خیر برسان شرش دامن گیر فرهنگ عظیم مهدویت شد.بی شک در مقوله ی مهدویت یک رکن اساسی دشمن شناسی است اما اگر سطح این دشمن تا نماد گرایی نزول کند آسیب زا می باشد ودشمن اصلی فرهنگ مدرنیته وغرب است که باید شناخته شود وشناخت آن وارائه ی راه کار برای رهایی ازآن بی شک جزئی از پازل دین شناسی می باشد.(البته نمادشناسی ودشمن شناسی به سبک قبل برای عده ای متخصص بی فایده نیست اما عمومی کردن آن وپیوند زدن آن با معارف مهدوی چیزی جز آسیب به فرهنگ مهدوی نداشته است)ونشان دادن ارگانه ای مسئوا و متخصص در کم کاری در حوزه های مختلف نظیر کتاب مفید نمایش سینما بازی رایانه ای و...که با عرض تاسف در مراسمات صداوسیما در نیمه شعبان با موضوع مهدویت فیلمی ساخته نشده به جز یک فیلم به نام خواب زمین که در کوران انواع برنامه های سبک در رسانه ی ملی جایگاه خود را پیدا نکرد وجای بسی تاسف که گروهی شیعه پاکستانی در انگلیس راجع به امام مهدی (ع) فیلم سازی می کنند. ودر بخش دیگر این قسمت از مستند موضوع های مختلفی نظیر انتظار منفی وایستا می پردازیم که به عنوان مثال روستای ایستای طالقان موضوع خوبی است که می توانیم در کنار زندگی به دور از موعود شهرنشینان امروزی وغوطه ور در تکنولوژی وروزمره گری این روستا را به عنوان سمت دیگر نگاه تفریطی به موعود به عنوان افراط گری در این مقوله بیان کنیم. ودر بین قسم اول مستند بیان واقعیات وقسم دوم بیان مهدویت به عنوان جایگزین تمدن غرب حدالمقدور بتوانیم راه کاری برای این جمود تاریخی ارائه دهیم. این یک کلیات خیلی مختصر از پروژه بود که خدمتتان ارائه شد. ازشما به عنوان کسی که در منابع اسلامی به شیوه ای عقلانی وعمیق نظر دارید وهم چنین غرب وپایه های تئوریک آن را می شناسید قائل به جایگزین بودن مهدویت برای آن هستید وهم چنین جزء بهترین اشخاصی هستید که آوینی وشیوه ی کارآن بزرگوار ودغدغه های آن را می شناسید تقاضا داریم این خادمان ناچیز امام مهدی را در این پروژه از راهنمایی های خود محروم نکنیدوهرکمک وپیشنهادی را برای بهتر ساخته شدنه این مستند رابه ما بگویید تا روی چشم گذاریم.یامهدی التماس دعا(گروه اویس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که متوجه ضرورت چنین امر مهمی شده‌اید، مطمئن باشید وقتی نگاه انسان به موضوع درست بود، جای خود را در نظام الهی و فطرت انسان‌ها باز می‌کند، همین‌که دست به کار شدید مددهای الهی ظهور می‌کند و پس از مدتی به چیزهایی می‌رسید که در ابتدای امر تصور آن را هم نمی‌کردید. به تعبیر قرآن: «... یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا» همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد(ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است‏. موفق باشید
2195

میانماربازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر. ابتدا می خواستم تحلیل شما را راجع به اتفاقات میانمار بدانم. با توجه به مباحثی که در بحث تمدن زایی شیعه مطرح شد، نظر شما این بود که بوداییسم به نوعی حامل نوعی معنویت و عرفان است و به همین جهت غربیها برای فرار از مدرنیسم به آن رو می آورند و از این جهت به دین اسلام نزدیک است و به همین جهت می تواند به عنوان گذرگاهی باشد که نهایتا آنها را به اسلام متصل نماید. حال سوال اینجاست که علت وقوع این حوادث چیست؟ سوال دوم این است که دکتر فیاض در مصاحبه با رجانیوز تحلیلی کاملا متفاوت از بوداییسم ارائه داده اند که با تحلیل شما تناقض دارد که خلاصه آن در اینجا ذکر می شود. خواهشمند است تحلیل خود را راجع به مطالب ارائه شده در این مصاحبه بیان فرمایید " فیاض در تحلیلی متفاوت از چرایی بوجود آمدن این کشتار بزرگ توسط بودائیان با چراغ سبز امریکا، این موضوع را ناشی از تلاش غرب برای برتری دادن بودائیسم به عنوان یک معنویت انسان محور و مبتنی بر آموزه‌های تمدنی غرب بر سایر معنویت‌ها عنوان کرده و برای این تحلیل خود استدلال‌هایی را بیان می‌کند. وی معتقد است آنچه غرب را در شرق بسط خواهد داد بودائیسم است و به همین دلیل امروز مورد توجه ویژه غرب قرار گرفته است. در ادامه متن این گفتگو را می‌خوانید: بودا رقیب مذهبی هندوئیسم بوده است. یعنی هندوئیسم خدامحور بوده و بودائیسم انسان‌محور است و خدا در آن مطرح نیست. درنتیجه اومانیسم عرفانی امروز دنیای غرب معنای دیگری به غیر از بودائیسم ندارد. یعنی اومانیسم عرفانی که در بودائیسم مطرح است امروز هم که غرب از اومانیسم فلسفی عبور می‌کند و به طرف اومانیسم عرفانی می‌آید مرجع خوبی برای بودائیسم شده است. اگر شما به غرب سفر کنید می‌بینید که …بهترین مکان‌های آن … در سیطره تبلیغ بودائیسم است. یعنی به عبارت دیگر آن چیزی که شرق را غربی می‌کند همان بودائیسم است و غرب به دنبال این است که این‌گونه خود را در جهان بسط ‌دهد. مظهر بزرگ اومانیسم عرفانی، شیطان پرستی است. شیطان است که مدام می‌گوید « من » که اگر نگاه کنید در بودائیسم شیطان پرستی به شدت مسلط است. یعنی شیطان را بجای خدا گذاشته است و جالب است که اگر در تایلند بروید به هشت منطقه تبدیل شده است و هر منطقه 6 شیطان دارد و این شیاطین در تمام جایگاه‌ها قرار دارند، مثل حجله، دم در خانه‌ها، کارخانه‌ها و پاساژها در همه جا نماد شیطان وجود دارد. هر روز برایش عود روشن می‌کنند، غذا جلوی او می‌گذارند،خنده‌آور است حتی در کارخانه‌ها این اعمال را انجام می‌دهند که این شیطان به این‌ها رحم کند و اذیت‌شان نکند. هرجا بروید چنین چیزی وجود دارد. پس بودائیسم یعنی شیطان پرستی و به همین اندازه گناه و طغیان به شدت بین آنها بالاست قرار بوده که بودائیسم آئینی بدور از خشونت باشد ولی اتفاقاً مثل هندوئیسم که وقتی با دخالت امریکائی‌ها به رادیکالیسم دچار شد، کشتارهایی را در هند رقم زد و موجب تخریب مسجد بابری شد تا راجپایی سرکار آمد یعنی از حزب کنگره که در هند یک حزب سکولار بود یک حزب مذهبی راجپایی سرکار آمد که هندوئیسم را سرکار آورد و از بین رفتند و الآن هم این‌گونه نیستند. در این ماجرا هم ظاهرا سفر خانم کلینتون با تلاش برای یک کشور کاملا بودائی بی ارتباط نباشد. کلینتون وقتی به میانمار رفت و با رئیس جمهور میانمار که یک زن است ملاقات کرد، بستری آماده می‌شود برای مسلمان‌کشی و تصفیه دینی در این کشور و دیگر کشورهای بودایی که یکی از آن‌ها هم نپال است، برای تفوق بودائیسم به عنوان یک دین غالب در این کشورها که البته دنیا این را می‌فهمد و مسئله به این سادگی نمی‌ماند اینکه امروز اومانیسم عرفانی الهام بخش غرب شده است بخاطر فرآیند تغییر از اومانیسم به فلسفه عرفانی، بوداست. …خود بودا پوچ گرا است. نه خدایی وجود دارد و نه قیامت و آخرتی. فقط همین دنیاست." البته در انتهای این مصاحبه دکتر فیاض مطلبی را بیان می کنند که ظاهرا با مطالب قبلی تناقض دارد: سوال: پیروان مذهب بودا می‌توانند در کنار مسلمانان زندگی کنند ولی فتنه‌ای که غرب به وجود آورده است این امکان را به وجود نمی‌آورد؟ جواب: نه. بودائیسم معنایی ندارد شیطان پرستی بی‌معناست. الآن خود جوان‌های بودایی دارند بودا را رها می کنند. این ها می‌گویند بودا می رود و مسلمان‌ها جای آن ها را می گیرند. من خودم در تایلند دیدم آن موقع که دعاهای امام سجاد علیه السلام را ترجمه کردند به زبان تایی چه قدر شاعران بودایی از این مفاهیم استقبال کردند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم سخنان جناب آقای دکتر فیاض را خواندم. ممکن است بودا زمینه برای سوء استفاده داشته‌باشد ولی همین‌طور که در اخبار ملاحظه کردید درگیری مسلمانان با یک گروه از بودائیان افراطی است و درگیری جنبه‌ی قبیلگی دارد و نه جنبه‌ی دینی. سخنان سفیر ایران در تایلند که خودش منطقه را از نزدیک می‌شناخت همین نکته‌ی اخیر را تأیید می‌کرد و پیشنهاد ایشان این بود که مواظب باشید غرب ما را در مسیری نیندازد که جنگ بین اسلام و بودا به صحنه آید، هرچند باید مسلمانان به شدت به دولت میانمار فشار بیاورند که حقوق شهروندانش را نادیده نگیرد ولی نه به این معنی که بودائیان ضدّ مسلمانان و در دست غرب‌اند. موفق باشید
2165

شبهات دینیبازدید:

متن پرسش
با سلام می گویند وقتی شمس با مولانا دیدار میکند از او می پرسد بایزید برتر است یا محمد؟ سپس میگوید که پس چطور است که محمد می گوید ما عرناک حق معرفتک و بایزید می گوید سبحانی ما اعظم شانی. ایا شمس با این جمله میخواهد مقام پیامبر را پایین بیاورد لطفا توضیح دهید. با توجه به اینکه شما در کتاب عالم انسان دینی مقام شمس را رفیع دانسته اید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما نمی‌دانیم بین مولوی و شمس چه گذشت که مولوی شیفته‌ی شمس شد و این حرف‌ها بیشتر حدسیات است. در عرفان نظری جمله‌ی بایزید بحث می‌شود که در آن جمله نظر به خود می‌کند از آن جهت که مخلوق خدا است و بعضی آن را جزء شطحیات بایزید می‌دانند و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با نظر به حضرت حق جمله« ما عرناک» را در محضر حق عرضه می‌دارند. امثال شمس تبریزی هرچه دارند با تعظیم در مقابل مقام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌‌و‌آله» دارند و هرگز قصد تحقیر آن حضرت را به مخیّله‌ی خود هم راه نمی‌دهند. موفق باشید
1723
متن پرسش
سلام لطفا مشکل بنده را با استاد در میان بگذارید. من شروع کردم به مطالعه کتاب «مقام لیله القدری حضرت فاطمه». اما مواجه شدم با انبوهی از گزاره های اثبات نشده که نویسنده صحت آنها را به صورت پیش فرض پذیرفته بود. لذا مطالب کتاب برایم یقین آور نیست و همواره نسبت به برداشت ها و نتیجه گیریهای استاد مشکوک هستم. مثلا: تقدم وجودی هر مخلوقی در خلقت نشانه شدت وجودی آن مخلوق است. یا: قبلیت در عالم غیب، زمانی نیست. بالشرف است. یا: آسمانها یعنی مقام ملائکه. یا: مقام عرش، مقام تجلی اسماء اعظم است. یا: بهشت دارای شجره ممنوعه، بهشت برزخی نزولی است. و... در بسیاری از موارد اصلا نمی فهمم معنی جمله چیست. چه برسد به اینکه بخواهم صحت آن را برای خودم اثبات کنم! در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» هم این مشکل در اندازه کمتری وجود داشت. در آنجا هم معارف معنوی و سطح بالا به وسیله تمثیل تبیین شده بود نه قیاس منطقی. مثلا "احاطه موجود با تجرد بیشتر بر موجود با تجرد کمتر" به وسیله تشبیه با "احاطه نفس بر بدن" تبیین شده بود. در حالیکه این صرفا یک تمثیل است و یقین آور نیست. به نظر میرسد که اگر مقدمات معارف این کتب به صورت استدلالی تبیین نشود، خوانندگان همیشه در هاله ای از شک و ابهام قرار میگیرند و این مطالب را برای خود و دیگران نمی توانند اثبات کنند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مطالعه‌ی کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها» نیاز به مقدماتی دارد که از جمله مطالعه‌ی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین»است وگرنه همین‌طور که می‌فرمایید به مشکل برمی‌خورید. موفق باشید
221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام آیا در آیات و روایات برای ظهور حضرت مهدی(سلام الله علیه) روز خاصی از ایام هفته نقل شده است؟ (اینکه برخی میگویند ظهور در روز جمعه صورت میگیرد و عده ای ظهور را در روز شنبه میدانند،بر چه اساسی است؟) خیلی ممنون(از دست این استادا با این تحقیق دادناشون البته دور از جون شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: روایات مربوط به آخرالزمان سخت تأویلی است و بیشتر به باطن امور اشاره دارد و لذا ممکن است منظور از جمعه، روز جمعه نباشد، بلکه زمانی باشد که جامع زمان‌هاست، همان‌طور که مقام انسان کامل، مقام کَوْنِ جامع است و همه‌ی مراتب هستی در آن مقام جمع است. موفق باشید
197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. بنده در حال تحقیق در علم هوش مصنوعی هستم. به نظر بنده وضعیت فعلی علم موجود اصلا بار کلمه هوشمندی واقعی را بر خود نمی کشد و بیشتر یک بلوف است که اگر از داخل به عنوان یک متخصص به آن نگاه کنید متوجه می شوید این علم اصلا هوشمندی نیست. می خواستم بدانم شما در تحقیقات خود به مواردی رسیده اید که مثلا هوشمندی، تفکر و یا احساسات تنها مختص انسان است و یا خود انسان نیز می تواند آنها را بصورت مکانیکی و یا هر نوع دیگر بازسازی کند؟ 1- آیا بر طبق نظریه های هوش مصنوعی (اگر به واقع تحقق یابد) عالی ترین فعالیت های بشر مانند تفکر، درک زبان طبیعی و ... چهره مادی پیدا نمی کند؟ 2- آیا فرضیه های موجود (در صورت تحقق واقعی) مناقشه ای در برتری انسان بر دیگر مخلوقات ایجاد نمی کند؟ 3- آیا اصلا دین به بنده اجازه می دهد به دنبال بازسازی واقعی تفکر و درک زبان طبیعی توسط ماشین سال ها وقت بگذارم و منتظر تحقق نتایج مذکور به لطف الهی باشم؟ آیا اصلا خدا مژده چنین قدرتی را به انسان داده است یا این مسیر وقت تلف کردن است و بهتر است وضعیت موجود را قبول کرده و سعی در بهینه سازی داشته باشم نه دگرگونی این علم؟ 4- در صورت مثبت بودن جواب شما اگر این اتفاق محقق شود دنیای زندگی انسان در کنار ماشین هایی که به نوعی قدرت اختیار دارند چگونه خواهد بود؟ (آقای ایزاک آسیموف و چند دانشمند دیگر فرضیاتی را در این موضوع مطرح کرده اند ولی بیشتر توهم است به نظر بنده تا واقعیت) 5- مباحث مطرح شده هیچ ارتباطی با مسائل شبیه سازی بیولوژیکی ندارد چرا که آنها یک سلول را کشت می دهند و کار ما شاید بازساختن مکانیکی یا دیجیتالی مصنوعی همان یک سلول باشد ولی اگر عقیده شما اینست که ایندو راه یکی است و اصلا شاید بازسازی هوشمندی مد نظر بنده تنها از این راه می گذرد لطفا راهنمایی بفرمایید. 6- اگر جواب کلی شما مثبت است آیا سیر مطالعاتی خاصی را برای کسب فیوضات و امدادهای آسمانی در این راه توصیه می کنید یا راه همان است که برای همگان فرموده اید؟ منظور اینست که چگونه می توانم از دل قرآن و یا احادیث ایده هایی در این باب بدست آورم؟ برایتان دعا می کنم اگر ممکن است برای بنده هم دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «ده نکته از معرفت‌ نفس» و سی‌دی شرحِ آن را مطالعه فرمایید تا تصورتان نسبت به جایگاه قوای انسان ,کامل شود و پس از آن اگر باز سؤالی هست خدمتتان هستم. موفق باشید
65

(وهابیت)بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید امروزه با شیوع و تبلیغات همه جانبه وهابیون متعصب که قصد تخریب دین اسلام را در همه زمینه ها (اینترنت،کتاب،مقاله...) دارند،می خواستم نظر جنابعالی را نسبت به خطرات و تهدید های این گروه و همچنین وظیفه مسلمانان در قبال برخورد با این دسته از مسلمانان را بدانم؟ با آرزوی توفیق الهی طاهری 29/7/87
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم؛ بحمدالله با تجلی نور اسلام و ظهور هرچه بیشتر فرهنگ اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» ضعف آن فرقه روز به روز بیشتر ظاهر شده. وظیفه‌ی ما هرچه بیشتر نشان‌دادنِ عظمت مکتب تشیع است واین که مواظب باشیم به اختلافات دامن نزنیم. موفق باشید

17352
متن پرسش
با سلام: با توجه به پاسخ سوال 17336 مبنی بر «ما به اندازه‌ای که زندگی را درست معنا کرده باشیم و با ایمان کامل به خداوند، اخلاق فاضله‌ای را در خود شکل دهیم، موجب ریزش رحمت الهی خواهیم شد و این یعنی سعادتمندی، حال چه مجرد باشیم و چه متأهل و چه غنی باشیم و چه فقیر. موفق باشید.» می خواستم از شما بخواهم اگر راهی غیر از ازذواج برای حل مسائل «عاطفی و جنسی» سراغ دارید بفرمایید، اینگونه همه جوانان بی خیال خوشبختی و سایر اهداف ازدواج می شوند و صرفا به نیاز اصلی خود متمرکز می شوند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید خودمان بر روی مسائل جنسی آن‌چنان متمرکز نشویم که اگر شرایط آن فراهم نشد، به زحمت بیفتیم. زندگی وسعتی بالاتر از مسائل جنسی دارد. آری! اسلام نسبت به این امور بی‌تفاوت نیست، ولی اگر شرایط آن فراهم نباشد و ما در این امور متمرکز نشویم، خداوند روح ما را با مسائل بس متعالی‌تر تغذیه می‌کند. موفق باشید

9474
متن پرسش
سلام استاد: اینجانب مدت دو سال است که ازدواج نموده ام اما اصلا از زندگی و همسر خود راضی نیستم و در این مدت حتی یک روز خوش نداشته ام. همسرم چند وقتی است که میگویید باردار است اما من هیچگونه رضایتی در مورد بچه دار شدن نداشتم و به اصرار و اجبار او باردار شده است چندین بار برای طلاق تلاش نمودم اما از طرف خانواده با مخالفت شدید روبرو شدم. نه امکان ادامه زندگی برایم مقدور است نه طلاق. فقط تنها پشت و پناهم خداست به بن بست رسیدم و نمیدانم چه کار باید بکنم. در هیچیک از موارد زندگی مشترک با همسرم اشتراک نظر نداریم بسیار یک دنده بی تجربه و خام است و نه راهنمایی مرا میپذیرد نه خانواده اش را. لطف کنید شما مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد در تخصص بنده نیست، با مشاوری که از نظر دینی آگاهی لازم را دارد موضوع را در میان بگذارید إن‌شاءاللّه مشکل حل می‌شود. توصیه‌ی اطرافیان را بی‌وَجه ندانید. موفق باشید
5871
متن پرسش
سلام علیکم . سوال اول من در امور روزمره معیارم را طوری قرار دادم که هر کاری باعث حجاب و قساوت و سختی روی دل و قلب ام میشود آن را رها میکنم . مثلا بعد از دعای ندبه برای بچه های مسجد سخنرانی میکنم , اما احساس کردم که داره حجاب میشه , با برادران دینی زیاد برخاست بنشین میکردم و بعد متوجه شدم در این وسط دل ام کمی سخت میشود , نمیدانم به خاطر حرف زدن های زیادمان بود یا نه .کتاب خواندن ام گاهی شهوت میشوم که در سوال پیش گفتم و همون جا کتاب را میبندم .استاد گاهی اوقات حتی خواندن تفسیر قرآن برایم حجاب میشود چون احساس میکنم الان دارم میخوانم که فقط بدانم , وقتی به قلب ام رجوع میکنم و از قلب ام سوال میکنم میبینم حتی خواندن تفسیر قرآن را برای دانستن و بالا بردن اطلاعات میخواهد نه برای حرکت , که خودتان این حالت را در شرح نامه 31 بیشتر توضیح دادید.حرکت جوهری را که میخواندم به جای اینکه مرا متوجه خالق کند , مدام به مباحث سنگین و دشوار حرکت جوهری فکر میکردم . حتی در راه رفتن , در خیابان .و اصلا حساب کتاب قلب ام از دست ام رها شده بود . حتی مسجد رفتن ام هم گاهی حجاب و نفسانیات میشود و از این حیث مسجدم رو عوض میکنم و به مسجدی میروم که کسی من را نشاسد , چون مسجد خودمون همه من رو میشناسند و مدام به صحبت و ... میپردازند . و مثالهایی از این دست . حال میخواستم بپرسم این شیوه و راهکار من مورد تایید قرآن و اهل بیت هست ؟ و سوال دوم . در کتابی دیدم برای عاشق خدا شدن اول باید معرفت به خدا پیدا کرد دوم مدام از خود او خواست تا عشقمان را فزونی دهد و سوم کارهایی را که او دوست دارد انجام دهیم . حال میخواستم بپرسم برای حصول معرفت خدا یعنی حتما باید برویم اسفار و حرکت جوهری و معاد و معرفت نفس بخونیم یا برویم کتابهای روایی مثل توحید مرحوم صدوق و ... را مطالعه کنیم و یا مباحث توحیدی مثل توحید در قرآن آیت الله جوادی آملی را مطالعه کنیم ؟ و سوال سوم .ببینید من همیشه تو ذهن ام دوست دارم کسی بشوم مثل مرحوم سیدهاشم حداد . چون نه ایشون سواد حوزوی داشت و نه من . برای همین وقتی به ایشون فکر میکنم دل گرم میشوم . از طرف دیگر تمام عرفای ما درس حوزه خونده بودند . و هنگامی که به علمایی مثل مرحوم قاضی و ملاحسینقلی خان همدانی و مرحوم بهجت نگاه میکنم فکر میکنم که اگر درس حوزه و اسفار نخونم نمیتونم به جایی برسم . من میدونم وقتی مرحوم حداد به درجات بالا نائل آمدند کتاب های سنگین فلسفی و عرفانی را تحلیل میکردند و علم حضوری به او داده شده بود . و یا داستان شهید مطهری و مرحوم حداد که شهید مطهری سوالات بی پاسخ خود را از مرحوم حداد میپرسد . این را میدانم ولی میخواهم بپرسم مرحوم حداد در طی طریق الی الله اسفار و ... خوانده بود .یعنی بدون فلسفه و عرفان نظری میتوان حرکت کرد و به درجات بالا رسید ؟منظورم از درجات بالا فقط کشف و شهود نیست بلکه طی کردن سفرهای چهارگانه است با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مؤمن باید در مسیر توحید متوجه حضور و تأثیر حق باشد ولی این بدین معنا نیست که از وسائطی که خداوند قرار داده دوری کند. خوب است که مواظب هستید چیزی حجاب قلب‌تان نشود ولی باید در دل انجام وظایف شرعی سعی کنید توجه خود را به خدا بیندازید نه این‌که از ترس حجاب‌شدن کتاب یا صحبت‌ برای بچه‌های مسجد، کتاب‌خواندن را یا صحبت‌کردن را ترک کنید، باید سعی کنید توجه و نیت شما تغییر کند. به هرحال به ما دستور داده‌اند برای کسب علم تا چین هم بروید حالا شما تفکر بر روی حرکت جوهری را از ترس آن‌که فکرتان را مشغول می‌کند رها می‌کنید؟ در حالی‌که اگر با تفکر و تعقل عمیق‌تر با آیات و روایات روبه‌رو شوید از لایه‌های عمیق آیات و روایات آگاه می‌شوید و درجه‌ی توحید شما شدیدتر می‌شود. مرحوم حداد تا حدّ سیوطی ادبیات عرب را خوانده بودند و متون عربی را به‌خوبی می‌فهمیدند. از طرفی استاد بزرگی مثل مرحوم قاضی داشتند که مبانی فلسفی و عرفانی را به ایشان آموخته بودند ما امروز از طریق اساتیدی مثل حضرت امام و علامه طباطبایی و شاگردان آن‌ها باید راه را جلو ببریم. موفق باشید
5596
متن پرسش
با سلام /ظاهرا آقای عباسی اخیرا صحبتهایی در نقد مکتب صدرایی داشته اند و حتی ظاهرا تفسیر آیت الله جوادی حفظه الله را مورد انتفقاد قرار داده اند؟نظرتان راجع به صحبتهای ایشان و شخصیتشان چیست؟ایشان غیر از رهبری خیلی از مسیولین درجه یک را مورد نقد و اشکال قرار میدهند آیا بنظرتون رهبری بدین امر رضایت دارند متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته ایشان بعدا تکذیب کرده‌اند ولی در هرحال سعی بفرمایید اندیشه‌ی علمی و سیاسی خود را از طریق علمایی بگیرید که در ثبات و طمأنینه‌ی لازم هستند. هرچند آقای عباسی دلسوزی می‌کنند ولی نباید در تحلیل ها از توصیه‌ی رهبری عزیز که دائماً متذکر می‌شوند به مددهای الهی اعتقاد داشته باشید، غفلت کرد و نقشه‌های دشمن را طوری بزرگ جلوه دهیم که گویا فردا دنیا را می‌گیرد. موفق باشید
3879
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت قلبی استاد گرامی ، برای شروع سیر مطالعاتی (به صورت دقیق و عمیق) کتب وآثار شما (از برهان صدیقین ،حرکت جوهری ،معاد،تا سلوک دینی و..) با توجه به این که پایه ششم حوزه هستم آیا نیاز به کتابی، به عنوان مقدمه ی سیر ،وجود دارد(مثل بدایه الحکمه و نهایه یا کتب معرفتی مثل کتب شهید مطهری و غیره..) ممنون از لطف بی انتهایتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای سیری که در سایت هست نیاز به مقدمه ندارد ولی به عنوان طلبه ضرورت دارد که هروقت فرصت شد کتاب بدایه و نهایه را حتماً مطالعه کنید و از کتاب‌های شهید مطهری در هیچ زمانی فاصله نگیرید بنده دلایل خود را در جزوات «مطهریِ فردای تاریخ ما» عرض کرده‌ام. موفق باشید
3042
متن پرسش
سلام استاد امروز تو یه سایتی اینو دیدم 1. اعتقاد به وحدت و عینیت خالق و مخلوق (در مدرسه حکمت متعالیه) یا غیریت و دوگانگی خالق و مخلوق (در مدرسه برهان و قرآن و عترت) 2. اعتقاد به جبر و مجبور بودن انسان در افعال خود (در مدرسه حکمت متعالیه ) یا مختار بودن انسان و امر بین الامرین (در مدرسه برهان و وحی و عصمت) 3. پلورالیسم و نفی مرزبندی بین توحید و شرک و ایمان و کفر و حق و باطل (که معتقَد حکمت متعالیه بویژه از وجه عرفانی آن است) و یا اعتقاد به وجود مرز بندی بین توحید و شرک و ....(که مبنای قرآن و اهل بیت است.) نظر شما چیه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌ها سخنان آقای نصیری است در مقابل وحدت وجود. اگر کتاب ارزشمند جناب آقای دکتر غفاری تحت عنوان «جدال با مدعی» را مطالعه بفرمایید متوجه می‌شوید متأسفانه جناب آقای نصیری نه یک کلمه از وحدت وجودی که امثال حضرت امام و علامه طباطبایی می‌گویند فهمیده و نه یک کلمه از دوگانگی خلق و مخلوق را. در ضمن اگر نقد مکتب تفکیک را در سایت‌ها دنبال کنید جواب‌های خوبی به آقای نصیری داده شده. از جمله در وبلاگ http://baerfan.blogfa.com/ جواب این سه نکته که فرمودید هست. موفق باشید
2360
متن پرسش
باسلام درجلسه ای اینطورگفته شدکه یکی ازبدبختی های زنان ما این است که زنانه ترین احکام انان رامردان مینویسند(چون نمیتوانندوضعیت زنان رادرک کنند )یاگاهی اوقات زنان در شرایط روحی وجسمی مناسبی نیستنددرحالی که طبق حکم تمکین درهرزمانی باید خواسته شوهرشان را ارضاکنندوچرا زنان مانتوانند درامور زنانه از زن مجتهدی (اگرموجودباشد)تقلیدکندویکی دیگرازمشکلات زنان مااین است که قاضی های دادگاههای خانواده مردهستنددرحالی که بیشتر شاکیان زنان هستند وشاید خوب ازحقوق زنان دفاع نشود لطفا در رابطه بااین موارد نکاتی را ذکر کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این نگاه، نگاه فمینیستی به زن است که زن و مرد را در دو جبهه‌ی مقابل همدیگر می‌بیند در حالی‌که دین الهی توسط خالق زن و مرد نازل شده و چه مرد آن را اجرا کند و چه زن، نظر به همه‌ی انسان‌ها دارد. ما باید تلاش کنیم در همه‌ی امور دین الهی اجرا شود تا نه حقی از زن ضایع گردد و نه حقی از مرد. موفق باشید
نمایش چاپی