بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2650
متن پرسش
با سلام بنده دانشجوی ساکن تهران هستم. در صورت امکان اگر کلاس هایی در تهران در موضوع کلام و اعتقادات تشکیل شود مایل به حضور در چنین کلاس هایی هستم. بنده در مسایل عقاید و کلام بسیار دارای مشکل و شبهه هستم اگر راهکاری برای بنده دارید بفرمایید ممنون میشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت راهنمایی بفرمایید. موفق باشید. آدرس:تهران.خ شهید مطهری بعداز شریعتی-خ فرهنگ جنوبی- بن بست علایی - پ 21- تلفن:88403094 - لطفا قبل از مراجعه هماهنگی شود
2649
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم من طلبه هستم....می خواستم شیوه ی استنباط و براشت شما رو از یک روایت بدونم.....یعنی الگوریتم برداشت از یک روایت.....خواهشمندم توضیح دهید چون سبک شما برایم خیلی مهم است......مثلا اگر در قدم اول به کتب لغوی رجوع می کنید....کدام کتب لغوی برای شما دارای اعتبار است.....مثلا التحقیق فی کلمات القرآن الکریم....و .... مثلا برداشت و استنباط شما از این روایت چیست : العلم مصباح العقل اینجا تعریف علم چیست ؟ تعریف عقل چیست ؟ و..... اجرکم عندالله و رسوله یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ابتدا باید مبانی معرفتیِ خوبی نسبت به معارف اسلامی داشته باشیم تا روح آیات و روایات را بشناسیم، سپس باید یک دور قرآن را از طریق تفسیری معتبر مثل المیزان مرور کنید و همین طور روایات غیر فقهی را باید رویهمرفته در ذهن خود داشته باشید. با این فضا اگر به روایتی برخورد کردیم می‌توانیم إن‌شاءالله جایگاه آن را بفهمیم. این‌که حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: علم چراغ عقل است؛ می‌خواهند روشن کنند آن عقلی که هرکس دارد اگر با علم و معارف همراه باشد می‌تواند در ظلمات روزگار جلو برود و گرفتار شبهات نگردد. در این روایت ملاحظه می‌کنید که فرض گرفته‌اند شما علم و عقل را می‌فهمید، می‌خواهند ضرورت استفاده از علم را گوشزد کنند که چگونه علم به عقل قدرت و بصیرت می‌دهد. عقل همان استعدادی است که هر انسانی برای جمع‌بندی امور در خود دارد و علم در این رابطه بیشتر به معنای معارف الهی است زیرا این نوع معارف است که عقل را روشن می‌کند. موفق باشید
2648
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی در پرسش شماره 2044 از راهنماییهای شما استفاده کردم و الحمدلله حاکم شرع اجازه استفاده از امور را به من دادند و اینکه به یاری امام زمان(ارواحنا فداه)مشکل ازدواجم هم حل شده و دارم متاهل میشوم و از این جهت از خدای خودم خیلی شاکر میباشم ولی با این شرایط جدید مشکلاتی برای من پیش آمده که از شما استاد گرانقدر راهنمایی میخواهم 1-بیشتر مواقعی که در کنار خانمم هستم در درون خودم شروع به تجزیه و تحلیل رابطه خودم با همسرم و اینکه احساس محبت به همسر انسان را از خدا و اهل البیت دور میسازد هستم آیا در واقع چنین هست و چه باید کرد؟ 2-انشاالله که تا چند هفته آینده زندگی مستقل خودم را شروع میکنم در آنزمان وظیفه ما در قبال صله رحم با خویشاوندان با آن شرایطی که در سوال 2044 ذکر نمودم چیست؟ 3-خانمم از لحاظ اخلاقی و رفتاری فردی شایسته میباشد ولی از لحاظ معرفتی و شناختی ضعیف میباشد و اینکه اینجانب با مباحث شما دارم پیش میروم و دوست دارم انشاالله زندگی ما به سمت اونچیزی که خدا و اهل البیت دوست دارند پیش برود برای همین بعضی مواقع تصورم این میشود که با این شخص نمیشود و شاید مانع راه شود آیا این تصور درست میباشد یا اینکه کم کم اصلاح میشویم و چه باید کرد؟در پایان به خاطر راهنماییهایتان تشکر مینمایم و دعا میکنم امام زمان(ارواحنا فداه) شما و ما را یاری فرماید. ما را دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: محبتی که خداوند در بین زوجین ایجاد می‌کند چیزی نیست که موجب غفلت از خداوند گردد بلکه رحمتی است از طرف خداوند و شریعت الهی وظایف ما را در راستای ارحام تعیین کرده‌ است سعی کنید با مدارا با همسرتان ایشان را علاقه‌مند به مباحث دینی بنمائید تا با هماهنگی با شما زندگی را ادامه دهند. موفق باشید
2647
متن پرسش
باسلام وخسته نباشید! جناب استاد : شخصی سی دی وکتاب معرفت النفس شمارا به بنده داده و من مباحث رادارم پی‌گیری میکنم. سوالی برایم پیش آمد درنکته سوم. من در سوالهایی که دوستان ازشماپرسیدند آخرنفهمیدم اگر من میتوانم به نفس خودم احاطه داشته باشم تا مریض نشوم وشرایط را برای ورود میکروب فراهم نکنم پس دررابطه با سوال بعدی که درهمان جلسه ازشما پرسیدند دیوانگان هم میتوانند خودشان را سالم کنند درحالی که این به دورازذهن است!!!! وشما بازمیفرمایید من او درارتباط با نفس اش دچار اختلال شده، افراد منگل تنشان در قبضه‌ی منش مگر نیست پس چرا نمی توانند خود را درمان کنند. حتی با این حساب پیری این جا نقض میشود. ممنون جواب من را بدهید بار دیگرتاکید میکنم شما فرمودید تن در قبضه من است یعنی من مرتبه اش بالا تر از تن است پس احاطه دارد پس چرا بدنمان پیر میشود و نمیتواند کاری بکند؟یا منگل نمیتواند خود را درمان کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام : آری تن در قبضه‌ی «من» است ولی اگر تن انسان به هر نحوی ناقص باشد و نفس نتواند اراده‌ی خود را در آن ِاعمال کند مشکل باقی می‌ماند. عرض شد اگر نظام عصبی یک انسان در دوره‌ی جنینی یا در غیر آن دوره مشکل داشته باشد، در عینی که تن در قبضه‌ی «من» است ولی تن سالمی نیست تا نفس اراده‌ی خود را بر آن إعمال کند. در مورد بیماری‌هایی مثل سرماخوردگی، آری اگر با تمرکز لازم قدرت نفس خود را در امور مختلف پراکنده نکنید و بتوانید با قدرت کاملی در بدن خود حاضر باشید از اصابت میکرب‌ها در امان خواهید ماند، به همین جهت بعضی‌ها دیرتر سرما می‌خورند. فراموش نکنید نفس انسان ایجاد کننده تن او نیست موفق باشید
2646
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی با توجه به اینکه جنابعالی مدتی با حزب جمهوری اسلامی همکاری داشتید چه شد که میرحسن نخست وزیر شد؟ او که نه سابقه انقلابی بدرد خوری داشت نه از لحاظ فکری عمیق بود از شاگردان پیمان و مرتبط با نهضت ازادی و اقای خامنه ای هم که خوب ایشان را میشناخت
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده با حزب جمهوری اسلامی اصفهان ارتباط داشتم و از ریز جریان اطلاع ندارم. همین‌قدر می‌دانم که روش مرحوم شهید بهشتی آن بود که افراد را در زیر چتر خود می‌آوردند و با آن سعه‌ی صدر مخصوص‌شان در مسیری صحیح هدایت می‌کردند و آقای موسوی در این راستا و از طریق شهید بهشتی وارد حزب شد و تقویت گشت ولی اگر پشت پرده برنامه‌ای بود که در آن زمان رو نشده بود و میرحسین نفوذی بوده، مسئله‌ی دیگری است. موفق باشید
2645
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در مورد سوال اصالت وجود سوال من در واقع این بود که ایا ما در خارج صورتهای محسوس را داریم؟ یا اینکه نفس ما بعد از ارتباط با وجود خارجی ان صورتها را میسازد؟ اگر متن خارج را وجود پر کرده است دیگر صورتهای محسوس نمستواند در خارج وجود داشته باشد بلکه ذهن ما بعد از ارتباط با وجود خارجی انها را میسازد و به وجود خارجی منتسب میکند ما در بیرون سییب سرخ نداریم بلکه وجودی داریم که به صورت سیب سرخ ذهن ان را میفهمد و درک میکند؟ و هر ماهیتی حاکی از یک وجود خارجیست ولی در خارج ماهیت نداریم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری همه‌جا «وجود» در صحنه است ولی از آن‌جایی که امکان در ممکن‌الوجودها ذاتی آن‌ها است و در علم خدا نیز ممکن‌الوجودها به ذات خودشان هستند و خداوند آن‌ها را وجود می‌دهد پس آن ممکن‌الوجودها در خارج موجودند منتها وجوب آن‌ها بالغیر است و از این جهت ماهیات در علم خدا موجودند هرچند وجود استقلالی ندارند و همان ماهیات به وجودی که از خدا می گیرند در بیرون موجود می باشند. موفق باشید
2644
متن پرسش
سلام علیکم آیا این کلام رهبری که فرمودند بنده هم در جریان تحدید نسل مقصر بودم با اینکه فقیه از طرف خدا پرورش داده میشود تا جهان پیش از ظهور را اسلامیزه کند منافاتی ندارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: غیر از معصوم همه جایزالخطا اند، می‌ماند که انسان‌های بزرگ و رهبران دین نسبت به معصوم قلیل الخطاء می‌باشند. هنر این بزرگان آن است که به نور اسلام متوجه خطایشان می‌شوند و جبران می‌کنند و این هم به جهت لطف خدا به ایشان و جامعه است که خداوند نمی‌گذارد ما در خطا باقی بمانیم. موفق باشید
2643
متن پرسش
سلام من یک سوال در مورد قضاوت در مورد اشخاص کرده بودم با همین نام و همین ایمیل ! چرا جواب نمیدهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم : سؤالی با شماره‌ی 2515 با ایمیلی که داده‌اید به این سایت واصل شد که جواب آن خدمتتان عرض گردید. موفق باشید
2641
متن پرسش
سلام علیکم! از طرفی در قرآن کریم داریم:«لا یُکَلِّفُ‏ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» یعنی خدا بالاتر از توان کسی را به او تحمیل نمی کند. از طرف دیگر هم طبق آیات قرآن هم طبق مشاهدات خودمان در طول کل تاریخ در تمامی زمانها و مکانها غالب و اکثری مردم دین درست و حسابی ندارند. حال بیائید یک مثال بزنم. فرض بفرمائید امتحانی از مثلا 1000 نفر گرفته شود. این 1000 نفر نیز تماما افراد تنبل نیستند. بلکه در این 1000 نفر هم افراد تنبل هستند هم افراد با استعداد و باهوش هم افراد درس خوان و اهل مطالعه هستند هم افرادی که اهل مطالعه و درس نیسند. خلاصه همه طور دانش آموزی در بین این 1000 نفر هستند. اما در امتحان مثلا 950 نفر یا 970 نفر در این امتحان می افتند. خب شما در این حالت می گوئید این 950 نفر هیچکدام درس نخوانده اند یا نه می گوئید امتحان فوق العاده سخت بوده که این تعداد افتاده اند؟!!! به احتمال قوی در اینجا حالت دوم است چون نمی شود این تعداد دانش آموز که همگی افتاده اند همگی با هم تنبلی کرده باشند و هیچکدام درس نخوانده باشند. دانش آموزانی که در بین آنها درس خوان نیز بوده در بین آنها با استعداد نیز بوده اما با اینهمه این تعداد افتاده اند. حال بیائیم به اصل بحث. خدا دارد امتحانی از ما می گیرد که اکثریت مردم در طول کل تاریخ و در تمامی زمانها و مکانها نمره خوبی در این امتحان نگرفته اند و خیلی ها نیز افتاده اند. خوب در این حالت امتحان فوق العاده سخت بوده یا نه همگی درس نخوانده اند!؟ اگر همگی نخوانده اند چرا؟! در این بین افراد عاقل هستند بی عقل نیز هستند با استعداد هستند بی استعداد نیز هستند. پس چرا این اتفاق می افتد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آیه‌ای که به آن اشاره فرموده‌اید سخن از آن است که آنچه به شما تکلیف کرده‌ایم در حدّ وسع و توان شما بوده است، پس اگر برایتان مشکل است به جهت آن است که از استعدادهای خود درست استفاده نکرده‌اید. از طرفی آنچه را خداوند تکلیف فرموده است بر این اساس است که انسان‌ها به مرور به مرحله کمالی آن اعمال برسند. ابتدا نماز را شروع کنند سپس به معانی آن توجه نمایند و سپس به حضور قلب برسند. حال چگونه می‌توانیم بگوییم 95٪ مردم در امتحان مردود شده‌اند؟ مگر فقط صورت کمالی دین را باید در نظر بگیرید؟ فکر می‌کنم اکثراً دین‌داراند ولی در سطوح مختلف و به همین جهت اگر به آن‌ها بگویید بی‌دین هستید ناراحت می‌شوند. موفق باشید
2639
متن پرسش
سلام .برادر بزرگتری در خانه دارم که متاسفانه اهل نماز نیستند و خیلی مقید به حلال و حرام نیستند،من را در نوع تعاملاتم با ایشان راهنمایی بفرمایید.التماس دعا داریم استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این یک موضوع فقهی است از دفتر مرجع‌تان سؤال بفرمایید. موفق باشید
2638
متن پرسش
سلام حاج آقا! خدا انصافتون بده!. من به عنوان همسر دوم چند سال است که با شوهرم در آرامش در حال زندگی کردن هستیم، دو فرزند هم داریم و بسیار با هم خوب و شاد بودیم. با این فرمایش حضرت‌عالی در مورد همسر دوم زندگی ما دارای تنش شده، بفرمایید چه طوری با همسر دوم امکان ارتباط معنوی و آسمانی‌شدن فراهم نیست، مگر شما تجربه کرده‌اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گویا همسر جنابعالی به سؤالی که شده توجه نفرموده‌اند؛ سؤال‌کننده در عین داشتن همسر و فرزند می‌خواهد به صرف یک علاقه‌ای که با خانمی پیدا کرده و ظاهراً این علاقه یک علاقه‌ی منطقی و شرعی خارج از میل و هوس نمی‌تواند باشد، آن خانم حاضر شده همسر دوم آن آقا شود و با او ازدواج کند بدون این‌که یک تکلیف شرعی و تعهد دینی در میان باشد. پیشنهاد ما آن بود که دست و آستین را بالا بزند و کمک کند تا آن خانم با این‌همه جوانانی که مشکل ازدواج دارند آشنا شود و یک خانواده را تشکیل دهند و این غیر از آن است که در یک شرایط طبیعی جنابعالی و یا امثال شما به عنوان همسر دوم زندگی را با شوهرتان شروع کرده‌اید و به گفته‌ی خودتان بحمدالله با هم با خوبی و شادی زندگی می‌کنید. در نظر بگیرید آقایی را که وقتی همسر اولش فهمید شوهرش همسر دومی آورده، یک‌سال طول نکشید و همسر اول او از غصه مُرد و یا موردی که پس از آگاهی همسر اول از حضور همسر دوم، ابتدا همسر اول بیمار شد و مبتلا به سرطان گشت و بعد که همسر دوم متوجه شد او عامل بیماری همسر اول شده خود او هم بیمار شد و مبتلا به سرطان گشت. عرض بنده از آن جمله که عرض کردم «شرایط فرهنگی کشور ما طوری است که با حضور همسر دوم متأسفانه ارتباط باطنی با همسر اول مختل می‌شود» با نظر به چنین مواردی بود وگرنه اگر همسر اول و همسر دوم با سعه‌ی صدر کامل بتوانند همدیگر را قبول کنند و مرد نیز به توفیق الهی بتواند اُنس کامل با هر دو داشته باشد، زمینه‌ی تعالی و سلامت روحی لازم را در خود ایجاد کرده است و عقل و شرع هیچ مخالفتی با این نوع همسرگزینی ندارد. موفق باشید
2634
متن پرسش
باسلام خدمت استاد بنده انشاء الله میخواهم شروع به حفظ قرآن کنم. می خواستم ترجمه ای از قرآن را که نزدیک به ترجمه و تفسیر های شما از آیات قرآن می باشد را به بنده معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده کتاب آقای پورسیف را تحت عنوان «خلاصه‌ای از تفسیر المیزان و نمونه» معرفی می‌کنم. موفق باشید
2633
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز بنده طلبه سال 5ام حوزه هستم از تهران . من چند سال هست که سیر مطالعتی شما رو مطالعه میکنم و این مطالعات در شکل گرفتن تفکرات و عقیده فکری خیلی موثر بوده. خیلی خیلی خوشحال میشم اگه وقت ارزشمندنون رو برای جواب به سوالم بگذارید. بنده از لحاظ روحی خیلی نیاز به ازدواج دارم و وقتی این موضوع را با خانواده در میان گذاشتم نظر خانواده این بود که تا وضعیت درسی مشخص شود صبر کنیم.(با توجه به این که بنده برای ادامه تحصیل میخواهم به موسسه امام خمینی در قم بروم) آیا شما هم همین نظر را دارید؟ به نظر شما یک طلبه چه شرایطی برای ازدواج داره؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر همین‌طور که می‌فرمایید از لحاظ روحی نیاز به ازدواج دارید هیچ نیاز نیست صبر کنید. با خانمی ازدواج کنید که شرایط طلبگی شما را در نظر بگیرد. موفق باشید
2632
متن پرسش
باسلام. چرا شیطان بدون حجاب ومستقیما با خدا گفتگو می کند(همانگونه که در قرآن آمده است) ولی انبیای ما غیر مستقیم ودر حجاب ( به وسیله جبرئیل)با خدا گفتگو می نمودند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چیزی که حکایت کند گفتگوی شیطان با خدا بدون حجاب بوده نداریم. موفق باشید
2628
متن پرسش
کتاب جایگاه رزق انسان در هستی را مطالعه کردم همسر هم جز این ارزاق حساب میشن؟ پس چرا بعضیا بدون ایرادگیری های بیخود وبا نیاز شدید به ازدواج خواستگار ندارند و مجرد میمانند؟ اگر آدم گناه کنه و بعد توبه کنه رزقش برمیگرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که رزق بعضی افراد وسیع است و رزق بعضی تنگ و همانی که به مصلحت ان‌ها بوده برای آن‌ها تقدیر شده و بهترین عبادت راضی‌بودن به رضایت خدا است. در مورد همسر هم همین‌طور است. بهشت شما در إزای راضی‌بودن به رضای خدا ظهور می‌کند. آری رعایت بندگی و خوش‌خلقی و تواضع و صله‌ی رحم و احترام به والدین رزق را وسیع و زندگی را از بن‌بست‌ها آزاد می‌کند. موفق باشید
2627
متن پرسش
باسلام خدمت استادگرامی من از نظری ذهنی واقعا دچارمشکل هستم نمیتوانم یک سری افکاررا از خودم دور کنم مخصوصا مسائلی را که راجع به شوهرم باشد مثلا مادر ایشان زنگ میزند و واسه زندگی ما تعیین تکلیف میکند که فلان کارو بکنیدو.. من تا چند روز ذهنم درگیره اصلا وجود مادرشوهرم برام عذاب شده باهرزنگی که میزنه ذهنم بهم میریزه و هزار راه میره البته این قضیه با زمینه قبلی است و مادرشوهرم یک بار با اعمال و رفتارش و خط دادن به شوهرم زندگی مارا تا پای طلاق برد الان هم انگار نه انگار من وجود دارم و فقط بی محلی میکنند و تیکه میاندازند واقعاباید چه کنم؟گاهی خیلی خسته میشوم و ارزوی مرگ اورا میکنم خاهش میکنم به هیچ وجه سوال من را در بخش پرسش های عمومی قرار ندهید بازم تاکید میکنم این سوال کاملا خصوصی است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) به ما دستور داده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چون با امور لغو و غیر الهی روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن بگذرید. پیشنهاد می‌کنم دعای مکارم‌الأخلاق را مطالعه فرمایید. بنده هم شرحی بر آن دارم بد نیست آن را هم مطالعه فرمایید. موفق باشید
2625
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من به شدت در مورد امر به معروف ونهی از منکر دچارمشکل هستم مخصوصا از وقتی هم که اهمیت این فریضه را فهمیدم و متوجه شدم با غفلت ازاین اصل مهم چه برکاتی را از دست میدهیم با توجه به شرایط امروزی وظیفه چیست؟وظیفه ی ما برخورد فردی است یا کار ریشه ای و فرهنگی؟ مثلا وارد مترو میشوم نود درصد خانومها بی حجاب هستند یا در دانشگاه اکثر دختر وپسر ها رابطه ی حرام دارند مگر میشود به تک تک انها تذکر داد؟ خیلی وقتها با تذکری که میدهیم ابروریزی و داد و هوار هم میکنند واقعا وظیفه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حتماً می‌دانید که یکی از شروط وجوب امر به معروف آن است که امکان تأثیر بدهید اگر شرایط طوری است که امکان تأثیر نمی‌دهید باید از طریق فعالیت‌های فرهنگی شرایط لازم را فراهم کرد که وقتی شما تذکر می‌دهید طرف با تذکر شما بیدار شود نه آن‌که خصومت پیدا کند. موفق باشید
2624
متن پرسش
این گفته عرفا سبحان اظهر اشیا و هو عینها کفر نیست؟ که معتقدند منزه است خدا که از اشیاء ظاهر شود و او عین آن اشیاء است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاحظه کنید که از یک طرف محی‌الدین در ابتدای این مصرع می‌گوید: خدا منزه است از این‌که خود اشیاء باشد و در ادامه می‌گوید: او عین اشیاء است. یعنی از جهتی بالاتر از آن است که او عین اشیاء باشد و ما بگوییم این درخت، خدا است و از طرفی عین اشیاء است و ما می‌توانیم نور حیات الهی را در این درخت ببینیم و اشیاء از آن جهت که مظهر اسماء الهی هستند عین آن‌ها می‌باشند. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «سرّالصلواة» می‌فرمایند: « از امور مهمه‏اى‏ که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است.» آیا این سخن محی‌الدین نزدیک به سخن علی«علیه‌السلام» نیست که می‌فرمایند: « َ ما رَأَیْتُ‏ شَیْئاً الّا وَ رَأَیْتُ اللَّه قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَه‏» ندیدم چیزی را مگر آن‌که قبل از آن چیز و بعد از آن چیز و با آن چیز خدا را دیدم. از خود بپرسید چگونه حضرت با آن چیز خدا را دیده؟ آیا جز این است که آن چیز را مظهر اسم الله دیدند؟ موفق باشید
2621
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار.من از اهالی شهرستان شهرضا هستم.در دو سال اخیر اتفاقات عجیبی در این شهر رخ داده است که سوالات زیادی را بر قشر حزب اله شهر ایجاد کرده است.گروهی از جوانان فعالیت هایی را انجام می دهند که در این شهر سابقه نداشته است.آنها تقریبا در همه امور شهر اعم از بی حجابی،کم کاری مسئولان،برگزاری جشن ها ، دانشگاهها،مبارزه با مواد مخدر و حوزه ها دخالت می کنند و بعضا کارهای آنها سودمند و قابل ستایش است و تعجب همگان را در پی داشته است.همچنین قسمتی از فعالیت های ایشان در زمینه علمی است. اینان معتقدند که ابزار و تکنولوژی عامل اصلی تهاجم فرهنگی است و بر این باورند که تکنولوژی دارای ذات شیطانی است و جالب اینجاست که کسانی که با این گروه آشنا می شوند،به آنها کتاب های شما از جمله جوان و انتخاب بزرگ،آشتی با خدا و مباحث ده نکته از معرفت النفس را به آنها برای مطالعه پیشنهاد می دهند.ضمنا در مورد مباحث غرب شناسی معتقدند با شما هم نظر هستند.حال سوال من این است که:آیا حقیقتا ذات تکنولوژی شیطانی است؟اگر نیست نحوه برخورد من با این گروه باید چگونه باشد؟ لطفا مرا راهنمایی کنید.یاعلی التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» را مطالعه بفرمایید بنده نظر خود را در آن کتاب عرض کرده‌ام. موفق باشید
2619
متن پرسش
سلام علیکم حضرتعالی در فایل صوتی حب اهل البیت فرمودید : ما بیش از همه حب می خواهیم .عرض شد :حتی ادم محبوب را می خواهد برای ان حب .آدم عاشق عشق است نه عاشق .معشوق .معشوق را چون عشق را بهش می دهد می خواهد.پس همه دنبال عشقند . سوال اصلی من این است که فرمودید آدم عاشق عشق است نه عاشق معشوق.با توجه به اینکه معشوق ما اهل البیت هستند به نظر می رسد آدم هم عاشق عشق باشد وهم عاشق معشوق پس چرا فرمودید (نه عاشق معشوق)؟ سوال دیگر اینکه چرا عشق را برتر از معشوق می دانید در صورتی که تا معشوق نباشد عشق هم معنا ندارد در ضمن مگر عشق عین ربط به معشوق نیست پس عشق هم بدون وصل به معشوق معنا ندارد. ؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- اهل‌البیت«علیهم‌السلام» از آن جهت که مظهر اسماء الهی هستند محبوب ما می‌باشند چون مظهر تمام‌نمای زیبایی‌های محبوب‌اند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید آری عشق بدون معشوق معنا ندارد ولی معشوق از آن جهت محبوب است که عشق را به ما هدیه می‌کند. موفق باشید
2618
متن پرسش
باسلام چندی پیش از حضرتعالی سوالی پرسیدم که به علت جواب خصوصی شماره نداشت سوال و جواب این بود: {باعرض سلام در روایتی خواندم که کسی که برای کسب روزی خود و خانواده اش مسافرت کند روز قیامت در سایه عرش خداست بنده جوانی هستم که تازه ازدواج کردم و مهندس هستم بخاطر اینکه در اجتماع نمی توانستم حلال و بی غل و غش کار کنم و یا مجبور بودم که وقت بیشتری را به کار اختصاص دهم و به مطالعات نمی رسیدم کاری دولتی را انتخاب کردم که بیش از صد کیلومتر با محل زندگی ام فاصله داردو هرروز این مسیر را در طول سه ساعت رفت و آمد دارم (البته این مدت را به گوش دادن سخنرانی می گذارنم و توجهی به مسیر ندارم ) علاوه بر این مسایل همسرم واقعا توان زندگی در آن شهر را ندارد و بنده نمی توانم که مکان زندگی ام را تغییر دهم نیت اینهمه تلاش و خستگی من در همه حال رضای خدا بوده اما گاهی افکاری که به ذهن من خطور می کند که اینها خستگی کمال ساز نیست و سختی کمال سوزند و تو باید زندگی ات را به محل کارت ببری هرچند که همسرت راضی نباشد و مدام این فکر اذیتم می کند که تو هیج اجری در نزد خدا نداری لطفا مرا راهنمایی کنید و این سوال مرا در سایتتان قرار ندهید باتشکر جواب استاد: باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) اگر با این کار فضای بندگی برای خودتان و همسرتان فراهم می‌شود امید داشته باشید که إن‌شاءالله مورد رضایت خدا است، در ضمن از خدا بخواهید که هرطور مصلحت می‌داند فاصله‌ی بین کار و محل زندگی‌تان را کوتاه کند. موفق باشید } در همین رابطه میخواستم بدانم آیا این مسافرت همه روزه من شامل حدیث ابتدایی میشود؟ ثانیا اینکه اگر از خدا خواستیم و تغییری صورت نگرفت میتوان نتیجه گرفت که مصلحت و رضای خدا در این است که من اینگونه کارکنم؟ ثالثا اینکه اگر بنده این کار را رها کنم با این عقیده که روزی من ثابت است و دنبال کاری راحت تر بروم کاری درست انجام داده ام یا نه؟ ضمن عرض تشکر از شما خواهشمندم جواب این سوال را هم خصوصی به بنده بدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به این که شما تلاش می‌کنید که یک خانواده را اداره کنید إن‌شاءالله مأجور هستید. شما دعا کنید و راضی به آن باشید که پیش می‌آید حتی اگر تغییری حاصل نشد شما دعای خود را انجام داده‌اید. فکر نمی‌کنم اجازه داشته باشیم بی‌دلیل محل درآمد خود را رها کنیم. موفق باشید
2617
متن پرسش
سلام ایامی توان بچه هایی که ناخواسته از زن وشوهر مشروع متولد می شوند یک نوع روزی خداوند دانست ؟نظردین درباره ی این گونه تولد ها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این موارد نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید
2615
متن پرسش
سلام علیک سیر مطالعاتی برای تفسیر قران کریم میخواستم.برای شروع مطالعه تفسر المیزان چه سیر مطالعه ای را پیشنهاد میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» در ویرایش جدید نکاتی را عرض کرده‌ام. پیشنهاد بنده آن است که اگر ابتدا بحث «ده نکته و برهان صدیقین» را همراه با سی‌دی دنبال کنید راحت‌تر مبانی علامه را می‌فهمید. موفق باشید
2614
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی حدود 5 سال است که ازدواج کردم اما خانمم سرد مزاج می باشد و به همین خاطر وظایف زناشویی خود را بطور کامل انجام نمیدهد . خواهشمندم راهنمایی ام کنید زیرا با توجه به وضعیت حجاب در جامعه دچار گناه می شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این موارد خوب است که به مشاور رجوع فرمایید. موفق باشید
2612
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی با عرض پوزش بابت اینکه وقت شما را میگیرم چند سوال داشتم که اگر لطف کنید جوابی دهید ممنون می شوم 1- امام خامنه ای در یکی از سخنرانی ها در بین طلاب فرمودند که امام خمینی هم از لحاظ فلسفی و از لحاظ عرفانی در مکتب ملاصدرا هستند ولی طبق آنچه ما از شما و دیگران شنیده ایم امام در عرفان محی الدینی بودند آیا این تناقض است؟ 2- بعضی از کارشناسان مانند آقای دکتر فیاض معتقدند عرفان محی الدین و مولوی بازتولید عرفان مسیحیت و یهودیت در اسلام است و عرفان این دو با عرفان حافظ در تناقض است مولوی از کثرت به وحدت میرسد ولی حافظ برعکس از وحدت به کثرت می رسد اگر میشود پیرامون این صحبت ها منابع مطالعاتی ارائه فرمایید 3- یک بحث خیلی مطرح است بر ضد ملاصدرا اینکه شارحان ملاصدرا مانند علامه طباطبایی و مرحوم آشتیانی و علامه حسن زاده و... فعالیتی برای انقلاب و مبارزات انجام نداده اند پس فلسفه صدرایی در اندیشه امام خمینی تاثیری نداشته است مثلا به این جملات امام خامنه ای توجه کنید : «پدرم با مرحوم علامه طباطبایی خیلی دوست بودند، ساعتها در منزل پدرم می‌نشستند و با یکدیگر صحبت می‌کردند ... من به عنوان یک طلبه جوان، درباره مسایل مبارزه با ایشان بحث می‌کردم و می‌گفتم: شما چرا در این فضای مبارزه وارد نمی‌شوید؟ ... ایشان می‌گفتند: ... ما در برهه‌ای از زمان می‌توانستیم تأثیر بگذاریم - مرادشان زمان مشروطه و بدو ورود تمدن جدید بود- ولی گناه بزرگی واقع شد که آن وقت، این کار تعفیب نشد؛ اما دیگر حالا وقت گذشته است و فایده‌ای ندارد ... این مبارزات به نتیجه‌ای نخواهد رسید و این نظامی که ما می‌بینیم بر سر کار است، با این حرفها و با این یک‌ذره و دو ‌ذره، از بین نخواهد رفت". شما ببینید، عالم روشن‌بیی مثل علامه طباطبایی - که دیگر در مورد روشن‌بینی و اگاهی ایشان، هیچ‌کس شک ندارد... - تعبیرش از واقعیت جامعه این طوری بود که می‌گفت فایده‌ای ندارد" حوزه و روحانیت، ج1، ص56. 4- شما خیلی روی ملاصدرا مانور میدهید ولی امام خامنه ای اصلا روی ایشان و اندیشه هایش مانور نمی دهد وحتی در استفتایی میفرمایند : س 1325: آیا تدریس و تحصیل فلسفه در حوزه‏هاى علمیه دینیّه جایز است؟ ج: یادگیرى و تحصیل فلسفه براى کسى که اطمینان دارد که باعث تزلزل در اعتقادات دینى‏اش نمى‏شود اشکال ندارد و بلکه در بعضى از موارد واجب است. یا امام در سخنرانی هاشان از ملاصدرا حرفی نمی زدند و فقط در مقابل کمونیست از فلسفه ی اسلامی صحبت می کنند که بعضی می گویند این برای آن بود که آنها در کفر محض بودند ولی ما در توحید هستیم و این امر(توصیه ی فلسفه اسلامی به کمونیست) دلیل نمی شود که ما بخواهیم بر مبنای فلسفه ی اسلامی برنامه ریزی کنیم و استراتزی بنویسیم 5- چرا امام علی سلام الله علیه در دعای کمیل عباراتی مانند " پوست بدنم نازک است و بدن من ضعیف است" را در مورد عذاب الهی بکار میبرند در حالی که غذاب آخرت به بدن دنیایی ربطی ندارد؟ (در آشتی با خدا گفتید که بدن آخرتی از جنس بدن این دنیا نیست) ببخشید که سرتان را درد آوردم اگر هم وقت پاسخگویی نداشتید این امر را به یکی از شاگردان محول کنید که وقت کمتری از شما گرفته شود با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- هرکس صدرایی شد عملاً با عرفان محی‌الدین نیز مأنوس می‌شود چون خودِ ملاصدرا همه‌ی تلاشش به گفته‌ی خودش آن بوده که سخنان عرفانی محی‌الدین را در دستگاه فلسفی تبیین کند 2- حضرت آیت‌الله جوادی در شرح فصوص‌الحکم محی‌الدین به‌خوبی ثابت می‌کردند تمام سخنان محی‌الدین مبتنی بر قرآن و روایات نبوی است و به هیچ‌وجه قبول نمی‌کردند که گفته شود این عرفان از بیرون از اسلام آمده باشد. کتاب «احیاگر عرفان» از آقای محمد بدیعی در این رابطه نکات خوبی دارد. در مورد مولوی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌» جلسه‌ای که در سال 1387 با شعرا داشتند فرمودند: «مثنوی همان طورکه مولوی می‌گوید: «هو اصول اصول اصول الدین» است و فرمودند موحوم مطهری هم با من هم‌عقیده بودند 3- حضرت امام در مصاحبه‌شان با حسنین هیکل می‌فرمایند مبانی من در انقلاب، در فلسفه، ملاصدرا و در فقه، مرحوم جواهر و در حدیث، اصول کافی بوده 4- برعکس این فرمایش شما تأکید رهبری بر روی آموزش فلسفه توسط طلاب در حد تکرار و تأکید است و تعبیرات حضرت امام در مورد ملاصدرا خیلی بیش از این‌ها است. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» سخنان رهبری و حضرت امام را در مورد فلسفه‌ی صدرایی آورده‌ام. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «... به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار می‌جوید و سرانجام آن را خواهد یافت... می‌فرمایند: مکتب فلسفی صدرالمتألهین همچون شخصیت و زندگی خودِ او مجموعه‌ی در هم تنیده و به وحدت رسیده‌ی چند عنصر گرانبهاست. در فلسفه‌ی او از فاخرترین عناصرِ معرفت یعنی عقل منطقی و شهود عرفانی و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی و ذوق و مکاشفه‌ی عرفانی و تعبد و تدین و زهد و اُنسِ با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته». 5- شاید نظرشان به بدن برزخی و مثالی باشد. موفق باشید
نمایش چاپی