بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2379
متن پرسش
سلام علیکم. استاد لطفا بفرمایید که اگر انسان بعد از صرف غذا حال عبادت نداشته باشد و به خاطر اینکه میداند اگر یکی دوساعتی نماز خود را به جهت صرف غذا به تاخیر بیندازد حال و حضور بیشتری میتواند پیداکند آیا این تاخیر در نماز همان سبک شماردن و تخفیف نماز است یا اینکه اتفاقا کار پسندیده ای هم هست. براساس روایات داریم که اگر نماز به تاخیر بیفتد نماز به شخص میگوید خداضایعت کند همانگونه که مرا ضایع نمودی و بصورتی سیاه در میآید و متذکر این نکته میگردد.علت اینکه نماز با صورتی سیاه متمثل ومتجسم میشودرا نیز بفرمایید.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اوقاتی که حضرت حق برای نمازگزاردن و مناجات با خودش تعیین فرموده است یک فرصت است و تا آن‌جا که ممکن است نباید آن فرصت را از دست داد و آن را به تأخیر انداخت و از تغذیه‌ی روحانی پیش‌آمده محروم شد. رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» منتظر می‌ماندند تا وقت نماز بشود و معطل نمی‌کردند. باید سعی کرد به بهانه‌های واهی و با شیطنت‌های نفس امّاره خود را از فرصت پیش‌آمده محروم نکنیم و با این‌که به ما رخصت داده‌اند که در موقع اضطرار می‌توانیم آن را به تأخیر بیندازیم. روایتی که متذکر شده‌اید را که نماز به صورتی سیاه می‌اید ندیده‌ام اصل آن را بفرمایید تا بتوانم روی آن فکر کنم. موفق باشید
2378
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد،میخواستم ببینم که ائمه اطهار علیهم السلام از نظر مرتبه وجودی با یکدیگر متفاوتند یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جابر بن یزید از اصحاب خاص امام باقر می‌گوید؛ حضرت فرمودند: «یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِینَ فَکَانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ، قُلْتُ: وَ مَا الْأَشْبَاحُ؟ قَالَ: ظِلُّ النُّورِ، أَبْدَانٌ نُورَانِیَّةٌ بِلَا أَرْوَاحٍ وَ کَانَ مُؤَیَّداً بِرُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ هِیَ رُوحُ الْقُدُسِ فَبِهِ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ وَ عِتْرَتَهُ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ حُلَمَاءَ عُلَمَاءَ بَرَرَةً أَصْفِیَاءَ یَعْبُدُونَ اللَّهَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ السُّجُودِ وَ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ یُصَلُّونَ الصَّلَوَاتِ وَ یَحُجُّونَ وَ یَصُومُون‏» اى جابر! همانا خدا در اول آفرینش، محمد(ص)و خاندان هدایت‌شده‌ی او را آفرید، و آن‌ها در برابر خدا اشباح نور بودند. می‌گوید: اشباح چیست؟ فرمود: یعنى سایه‌ی نور، پیکرهاى نورانى بدون روح، و همه تنها به یک روح مؤید بودند و آن روح القدس بود که او و خاندانش به وسیله‌ی آن روح خدا را عبادت می‌کردند و از این جهت خدا ایشان را خویشتن‌دار، دانشمند، نیکوکار و برگزیده آفرید، با نماز و روزه و سجود و تسبیح و تهلیل خدا را عبادت می‌کردند و نمازها را می‌گزاردند و حج می‌کردند و روزه می‌گرفتند. ملاحظه کنید که چگونه حضرت باقر(ع) در این روایت ما را متوجه حقیقت قدسی چهارده معصوم(ع)می‌کنند که همه مؤید به یک روح بودند و نه روح‌های مختلف. موفق باشید
2377
متن پرسش
با سلام؛آیا در زمانی که قرار بود جانشین امام خمینی(ره) مشخص شود اصلح تر از آقای خامنه ای نبود؟مثل آقای بهجت و...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امثال آیت الله بهجت از نظر کمالات اخلاقی بسیار بالا بودند ولی مدیریت جامعه‌ی اسلامی باید توسط فقیهی باشد که در همه‌ی امور به‌خصوص از جهت فقه سیاسی جامع باشد و از این جهت شاید آیت‌الله خامنه‌ای منحصر به فرد بودند و این بعد از مدیریت ایشان نیز ثابت شد که چه اندازه انتخاب درستی بوده، مضافاً این‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در دو جلسه متفاوت متذکر شده بودند که آقای سیدعلی آقا شایستگی رهبری آینده‌ی انقلاب را دارند. موفق باشید
2375
متن پرسش
باسلام و خداقوت خدمت استادگرامی. بنده در کلاسهای طرح صالحین شرکت می کنم و درمورد ملک شناسی جزوات تفسیر سوره فاطر و خطبه یک نهج البلاغه را مورد بحث قرار می دهیم. با مراجعه به سایت المیزان سوال 2018 که درمورد ملک شناسی بود خواندم چند سوال برایم مطرح است: 1- چرا ملائک غذا نخوردند، اگر به صورت مادی ظاهر شدند نباید خصوصیات ماده را داشته باشند؟ و اگر می توانستند و نخوردند دراین صورت برای ملک اختیار قائل شده ایم.2- اگرحضرت ابراهیم ملائک را نشناختند چرا حضرت لوط زمانی که همان ملائک را دیدند شناختند؟ 3- آیا پطروس یا فطروس ملک واقعا ملک بود؟ و اگر بود چرا وظیفه خود را انجام نداده بود مگر ملک اختیار دارد که کاری را برخلاف فرمان خداوند انجام دهد؟ 4-در تفسیر خطبه 1 نهج البلاغه در مورد مقام ولایت و نبوت و اینکه مقام ولایت مقام عدم ظهور و مقام نبوت مقام ظهور است، آیا ظهور مقام نبوت به دلیل این است که نبی باید پیام خدا را به صورت علنی به انسانها ابلاغ نماید و تا ابلاغ یک پیامبر و پیام رسانی او نباشد انسانها به مقام نبوت او پی نمی بردند؟باتشکر از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- صورت مادی فرشتگان تَمثُل است بدون آن‌که سایر لوازم مادی مثل تقویت توسط غذای مادی را به همراه داشته باشند، اقتضای ذات فرشته‌بودن خود را به حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» متذکر شدند. 2- حضرت لوط هم در ابتدا نشناختند تا این‌که خود فرشتگان وقتی مردم به خانه‌ی حضرت لوط حمله کرده‌ بودند، خود را معرفی کردند 3- حضرت آیت‌الله جوادی در مورد فطرس ملک می‌فرمودند روایت فطرس بناءً و مبناءً آب زیرش می‌رود یعنی نه از نظر سند معتبر است و نه از نظر محتوا با آیات قرآن تطبیق دارد 4- حرف خوبی است. موفق باشید
2374
متن پرسش
با سلام وعرض ادب خدمت استاد شما در جواب سوال 2301 فرمودید دانشگاه وحوزه باید چه کار کنند ولی من می خواهم بدانم که وظیفه یک طلبه ودانشجو در قبال دستور ولی زمان که فرمودند در قبال این حوادث بی تفاوت نباشید چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فرق نمی‌کند عمده آن است که شرایط تاریخی خود را بشناسیم تا در موقعی که وظیفه‌ای پیش آمد کوتاهی نکنیم. مثل آنچه برای شهدا پیش آمد وقتی با حمله‌ی عراق روبرو شدند. موفق باشید
2373
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم -باتوجه به اشعار بلند حافظ و جناب مولوی مانند "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ..... "چگونه میتوان پذیرفت کسی اعتقاد به امامت دوازده امام علیهم السلام نداشته باشد و آنوقت نه از نظر تیوری وعلمی بلکه عملا به درک چنین حقایق ومقاماتی نایل شود مگر آنچه آنها رسیده اند تقریبا انتهای صعود یک انسان عادی نیست؟اعتقاد واقعی به حقانیت ایمه اثنی عشر چه چیز بیشتری از اتصال انسان با چنین حقایقی و هم آوایی با ملایکه مقرب میدهد التماس دارم لطفا جواب تفصبلی و دندانشکن بدهید خیلی مورد سوال است .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اشعار مولوی و حافظ سراسر حکایت از آن دارد که این بزرگان از نظر عقیدتی ولایت تکوینی ائمه«علیهم‌السلام» را تماماً قبول دارند و خودشان اقرار دارند که هرچه دارند از آن‌ها است، تفاوت آن‌ها با شیعیان از نظر فقهی است که عرفایِ اهل سنت از نظر فقهی با شیعیان متفاوت‌اند .کافی است به کتاب «روح مجرد» از آیت‌الله حسینی طهرانی رجوع بفرمایید در مورد تشیع مولوی و محی‌الدین آن‌جا دلایلی فرموده‌اند. همان‌طور که مرحوم علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» فرموده‌اند «حافظ یقیناً شیعه است» کسی که می‌گوید: « «حافظ‏» اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق *** بدرقه رهت‏ شود همت‏ شحنه نجف » می‌شود سنی باشد؟ مولوی علی«علیه‌السلام» را در آن حدّ تحلیل می‌کند که می‌گوید: «تو ترازوی احدخو بوده‌ای....بل زبانه‌ی هر ترازو بوده‌ای» خودشان اقرار دارند ما هرچه داریم از اهل‌البیت است. موفق باشید .
2372
متن پرسش
با سلام.استاد دیشب بخشی از سخنرانی شما را گوش می دادم در فرازی از صحبتهاتان فرمودید: برخی مسلمانان صدر اسلام معتقد بودند قوانین اسلام یک سری قرارداد است که پیامبر آوردند و می شود بخشی را انجام ندادو همینکار را کردند و روشنفکران هم معتقدندن اسلام قراردادهایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند و می شود کامل انجام نداد حالا آنکه این طور نیست و اسلام حقیقت است و ... استاد سوال من اینجاست که برخی قوانین که در خود قرآن ذکر شده حالت قرارداد دارد مثل ماههای حرام، که عرب جاهلی به این امر معتقد بوده و در اسلام هم همین حفظ شد و به نظر می رسد که حالت قرارداد دارد و سه ماه از سال ماه حرام نامیده شده است. و بنظر می رسد اگر دین اسلام در میان قوم فارس ظهور می کرد محتویات قرآن متناسب با قوم فارس فرق می کرد مثلا ماه حرام نداشتیم و یا... و اگر در میان مغولها ظهور می کرد بگونه ای دیگر بود اما حالا که در بین اعراب ظهور کرده خب یکسری قراردادهای اجتماعی که از قبل در آن قوم بوده را برهم نزده و به رسمیت شناخته است. استاد آیا همین طور است؟ و اسلام اگر در ایران ظهور کرده بود با اسلامی که در حجاز ظهور کرده در کوچکترین قوانین هم یکی می بود؟ من میپذیرم بسیاری از آموزه های دین حقیقت محض است اما پاره ای از قوانین مثل ماههای حرام و ...هم حقیقت محض است؟یا متاثر از فضایی است که دین در آن ظهور کرده ؟ یعنی هرچه در قرآن هست حقیقت محض است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی متوجه باشیم هر اعتباری که از طرف شریعت الهی طرح شود ریشه در نفس الأمر و عالم تکوین دارد دیگر معنا نمی‌دهد که بعضی از اعتبارات دین صرفاً متأثر از فضایی باشد که دین در آن ظهور کرده باشد، مگر این‌که متوجه باشیم آن اعتبارات از سنت پیامبران قبلی بوده و دین جدید آن‌ها را امضاء کرده یعنی به جهت آن‌که ریشه در تکوین دارد تأیید نموده .مثل طوافِ خانه‌ی خدا و یا ماه‌های حرام. موفق باشید
2371
متن پرسش
سلام و خسته نباشید/باارزوی سلامتی برای شما //برای سیروسلوک به صورت تخصصی و حرفه ای ازکجا باید شروع کرد و خواهشا برنامه ی کلی به همراه کتاب معرفی کنید/دست بوستان هستم /موفق تر باشید/
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:روش حضرت امام آن بوده که از حکمت متعالیه شروع می‌کردند و به عرفان محی‌الدین سوق می‌دادند تا در فهم قرآن و روایت موفق‌تر باشیم. شروع حکمت متعالیه با آنچه در سیر مطالعاتی در سایت آمده بد نیست و شرح فصوص محی‌الدین جهت عرفان خوب است. موفق باشید
2370
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی 1-اگر ما نفس اهل بیت علیه السلام را با آن حقیقت نورانیت متحد بدانیم پس روایاتی دال بر افزوده شدن علم ایشان یا اختلاف کیفیت دریافت وحی و.... که نشان دهنده نوعی دوگانگی است چگونه توجیه می شود؟ 2-اینکه سیر ممکن به واجب بی نهایت است و حدی ندارد یعنی چه ؟ 3-کتابی عمیقتر پیرامون توحید معرفی نمایید ؟(مباحث کتاب از برهان تا عرفان و شرح خطبه های توحیدی نهج البلاغه را گذرانده ام به توفیق الهی)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- تلاش اهل البیت«علیهم‌السلام» در نماز و عبادات برای حفظ آن اتحاد است و مقام عصمت آن‌ها برای هدایت جامعه ولی در این‌که ماوراء مقام عصمت، آن‌ها برای خود کمالاتی دارد و بر همان اساس برایشان صلوات می‌فرستیم سخن دیگری است. 2- ممکن‌الوجود هراندازه مابالقوه‌هایش را به مابالفعل تبدیل کند این‌طور نیست که یک‌جا دیگر از مقام امکانِ ذاتی در آید و به واجب بالذات برسد. 3- کتاب‌های حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مثل «شرح دعای سحر» و «مصباح‌الهدایه» و «تفسیر سوره‌ی حمد» و «چهل حدیث» و..... موفق باشید
2369
متن پرسش
سلام علیکم! سوال بنده در مورد حدیث آخر علل الشرایع است. حدیث طولانی است ابتدای حدیث بدین شرح است:«أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی حَنَانُ بْنُ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اللَّیْثِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَبْصِرِ إِذَا بَلَغَ فِی الْمَعْرِفَةِ وَ کَمَلَ هَلْ یَزْنِی قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَلُوطُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَسْرِقُ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَشْرَبُ الْخَمْرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَأْتِی بِکَبِیرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْکَبَائِرِ أَوْ فَاحِشَةٍ مِنْ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ قَالَ لَا قُلْتُ فَیُذْنِبُ ذَنْباً قَالَ نَعَمْ هُوَ مُؤْمِنٌ مُذْنِبٌ ...‏» حال در مورد این حدیث چند سوال دارم: 1- تبیین حدیث به چه صورت است؟! 2- طبق این حدیث یعنی مثلا بنده خوشحال باشم که هر چه گناه کردم فردای قیامت می رود به پای ابوبکر و عمر و ... و اگر آنها ثوابی کرده باشند می آید به حساب من و امثال من؟! 3- این حدیث با صریح برخی آیات قرآن در تعارض است مانند: الف- وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ب- وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری ج- در چند آیه از قرآن نیز آمده:«وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری» د- فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (7)وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (8) 4- اصولا امکان دارد یک شیعه چنان عاشق و پایبند به اهل بیت (ع) باشد که اگر بینی اش را با شمشیر پاره کنند باز هم از عقیده خود دست بر ندارد اما همین شخص گناهان کبیره را شیوه خود قرار داده باشد؟!براستی ممکن است؟! این امکان وقوع و تحقق در عالم واقع ندارد. معمولا کسانی که پاکیزه اند به انسانهای پاکیزه علاقه پیدا می کنند اما انسانهای آلوده در مقام عقیده نیز چندان پایبند نیستند. حال ممکن است یک معتاد به شراب و زنا و لواط ، تحت تاثیر محیط از اظهار کفر علنی بپرهیزد یا علاقه رقیق و سطحی نیز به اهل بیت(ع) در هنگام گرفتاری و ... ابراز کند أما ممکن نیست در عشق به اهل بیت(ع) چنان راسخ باشد که آن را با جهان عوض نکند بلکه چون حبّ گناه دارد ممکن است اهل بیت(ع) را العیاذ بالله با یک بطری شراب یا لذایذ دیگر عوض کند. حال اگر یک مورد استثنا هم پیدا شود آن استثنا است و ارزش ندارد که معصوم (ع) برای آن یک شخص استثنایی روایت طولانی و عجیب و غریب بفرماید و دیگران را نیز به طمع بیندازد که در عین عشق به اهل بیت (ع) به آلودگیها نزدیک شوند و در عین حال امیدوار باشند که گناهانشان در نامه عمل نواصب ثبت خواهد شد!!! 5- از آن طرف اگر یک ناصبی آنچنان باتقوا و پاکیزه باشد که از هر گناه کبیره ای بپرهیزد قطعا او از شدت حبّ خدا و رسول (ص) به این مقام رسیده است. حال چگونه ممکن است چنین شخصی اگر فضایل اهل بیت(ع) را به خوبی برایش بگویند باز هم دشمنی را کنار نگذارد؟! چنین کینه ای نسبت به اسوه های خلوص و تقوا، جز در افراد شدیدا حسود و بی تقوا تحقق نمی یابد. بنابراین تصور اینکه کسانی در اوج تقوا و پاکی باشند و کینه اهل بیت(ع) را نیز داشته باشند یک تصور غیرواقعی است. درباره اهل سنت باید همانند امام رضا (ع) داوری کنیم که فرمودند : " ... فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا" (بحار ج2 ص30 ) پس اغلب اهل سنت مستضعف و بی اطلاع هستند و اگر مطلع شوند لجاجت نخواهند کرد. حتی شخصی از اهل شام به معصوم (ع)[گویا به امام حسن علیه السلام] فحاشی کرد ولی وقتی با برخورد نیکوی امام (ع) مواجه شد عرض کرد قبلا مبغوضترین فرد نزد من بودید أما اکنون محبوبترین فرد نزد من هستید. پس اینکه ناصبی هایی باشند که به هیچ قیمت حاضر به کنار گذاشتن بغض خود نسبت به اهل بیت (ع) نباشند بسیار نادر الوقوع است. 6- راوی دقیقا مثل یک انسان سیاسی­کار می اندیشد که حتی فسق و فجورِ اطرافیان خود را توجیه و فضایل دیگران را إنکار می کند. حال آنکه قرآن به ما دستور داده که درباره دشمنانمان نیز منصف باشیم : ... کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ ... آیا ممکن است چنین خدایی در قیامت ناصبی ها را بر کارهای نکرده شان مجازات کند؟! 7- در روایت است که " عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ (ع) : یَا جَابِرُ أَ یَکْتَفِی مَنِ انْتَحَلَ التَّشَیُّعَ أَنْ یَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؟! فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا کَانُوا یُعْرَفُونَ- یَا جَابِرُ - إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ کَثْرَةِ ذِکْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجِیرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْغَارِمِینَ وَ الْأَیْتَامِ وَ صِدْق الْحَدِیثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ کَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ وَ کَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِی الْأَشْیَاءِ فَقَالَ جَابِرٌ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَسْتُ أَعْرِفُ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. فَقَالَ (ع) : یَا جَابِرُ لَا یَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ! أَ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ یَقُولَ أُحِبُّ عَلِیّاً وَ أَتَوَلَّاهُ؟! فَلَوْ قَالَ إِنِّی أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ خَیْرٌ مِنْ عَلِیِّ ثُمَّ لَا یَعْمَلُ بِعَمَلِهِ وَ لَا یَتَّبِعُ سُنَّتَهُ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِیَّاهُ شَیْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ. أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ وَ أَکْرَمُهُمْ عَلَیْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اللَّهِ مَا یُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ إِلَّا بِالطَّاعَةِ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ لَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الْعَمَل" ( أمالی صدوق ص626 و کافی ج2 ص74 و تحف العقول ص295 و صفات الشیعه صدوق ص 11و 12 ) در این روایت گویا حضرت می خواهند بفرمایند که: حبّ علی (ع) به تنهایی کافی نیست زیرا اگر کافی بود قطعا حبّ رسول(ص) که در دل پیروان همه مذاهب اسلامی هست کافی می بود زیرا رسول الله (ص) از امام علی(ع) أفضل هستند. روشن است که این روایت با روایت مورد بحث ما تعارض واضح دارد. هر دو روایت از امام باقر(ع) نقل شده و دشوار می توان پذیرفت إمام باقر(ع) هر دو سخن را فرموده باشند. در این میان البته موظفیم آن را که با قرآن موافق است بگیریم و دیگری را دور بیفکنیم. 8- به نظر می رسد اینقدر مبالغه درباره نقش اعتقاد یا عدم اعتقاد به ولایت در نجات یا شقاوت انسان ، از مصادیق بی توجهی إفراطگرایانه نسبت به نقش عمل در سرنوشت انسان باشد حال آنکه قرآن بر عمل و ایمان توأمان تأکید دارد و نقش ایمان را مستقل از عمل تعریف نمی کند. (خداوند وقتی می فرماید "آمنوا و عملوا الصالحات" ، فاعل "عملوا" با فاعل "آمنوا" یکی است نه اینکه "آمَنَ الشیعیُّ بالولایة و عَمِلَ الناصبیُّ بالصالحات و ذَهَبَ الشیعیُّ بالأجرِ و الثوابِ"!!!) 9- در متن روایت آمده که خداوند حسنات ناصبی را به سیئات تبدیل می کند.البته عبارت " فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات " در قرآن هست و نشانگر فضل الهی در حق توبه کاران است (سوره فرقان : 70) اما "یبدل الله حسنات أعدائنا سیئات" در قرآن نیست و ساخته ذهن راوی است زیرا حسنه ممکن است حبط و خنثی شود ولی به سیئه تبدیل نمی شود زیرا بر خلاف لطف خداست. عذاب هرگز بیش از گناه نیست زیرا ظلم خواهد بود : ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُون (انعام 160) وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَى الَّذینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ ( قصص: 84 ) پس در منطق قرآن ، خداوند بر گناهِ نکرده عذابی مقرر نمی فرماید. 10- ارائه تفسیر باطنی از آیه " قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُون (یوسف 79) بگونه ای که به مدعای مورد نظر راوی حدیث دلالت کند نیز نشاندهنده گرایش راوی به تفسیر باطنی است که غلاة نیز این ویژگی را داشتند. تفسیر باطنی از آیات قرآن بگونه ای که شنونده از آن احساس رمیدگی می کند نیز از ویژگیهای غالیان بوده است. طبق روایتی در زمان امام حسن عسکری(ع) از سوی برخی از شیعیان نامه­ای به محضرشان نوشته شد به این مضمون که" برخی به شما و پدرانتان سخنانی نسبت می­دهند که دل از آن می­رَمَد و سینه احساس تنگی می­کند ولی بر ما روا نیست که آن را ردّ کنیم زیرا از پدران شما روایت شده و نمی­توانیم بپذیریم زیرا قابل پذیرش نیستند از این­رو درباره­اش توقف کرده­ایم. از جمله­ی آن سخنان اینست که "ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر" را به یک مرد تأویل می­کنند و می گویند مقصود رکوع و سجود نیست و زکات را نیز به معنای یک مرد تفسیر می­کنند و نیز برخی از فرایض و سنن و معاصی را اینگونه تأویل می­کنند پس اگر صلاح دانستید حقیقت را برای ما تبیین فرمایید" امام (ع) در پاسخ نوشتند : "دین ما اینگونه نیست پس از آن دوری گزینید." به امام صادق(ع) عرض شد که از شما روایت شده که مقصود از "الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأنْصابُ وَ الْأزْلام‏" (در قرآن) مردانی هستند. امام(ع) فرمودند:"خداوند هیچگاه با آفریده­های خود با زبانی که نمی­فهمند سخن نمی­گوید" در روایت فوق امام(ع) با تأویل نادرستِ آیات قرآن و ارائه تفسیرهای سمبلیک - که از ویژگیهای غالیان بود - مخالفت فرمودند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید که گاهی یک روایت بنا دارد معارف عمیقی را در کنار معارف دیگر به ما بدهد. اگر ما بتوانیم روایات را جمع کنیم از یکی محروم نمی‌شویم تا تنها بر دیگری تأکید کنیم. صرف نظر از این‌که ممکن است کسی از روایتِ مورد بحث سوء استفاده کند ولی این روایت و امثال آن‌که در مجامع روایی ما موجود اند رجوع به این نکته‌ی مهم معرفتی دارد که در کنار احکام الهی و عمل به آن‌ها باید امام معصومی را مدّ نظر خود داشته باشید که صورت فعلیت یافته‌ی آن اعمال است تا گرفتار قالب اعمال نباشیم و اگر کسی انسان‌های معصوم یعنی ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار داد و آن ها را شخصیت آرمانی خود در دین قرار داد دیگر اعمال سیئه مطلوب او نخواهد بود و اگر در عمل گرفتار آن شد با نظر به شخصیت آرمانی‌اش، یعنی امام معصوم، آن عمل را برای خود نمی‌پسندد تا جزء شخصیت او شود و برعکس، اگر کسی گرفتار قالب اعمال دینی شد ولی نظر به شخصیت آرمانی دین که به صورت بالفعل در امام ظهور دارد نداشت معلوم است که اعمال این شخص سرگردان است و معلوم نیست می‌خواهد با این اعمال به کجا برسد. حال با توجه به چنین نکته‌ای اگر انسان مؤمن به امامت امام معصوم عمل زشتی را انجام داد آن عمل در شخصیت او جای نمی‌گیرد همین‌طور که اگر انسانی بدون نظر به امام معصوم اعمالی را انجام داد جایی در شخصیت او باز نمی‌کند چون نمی‌داند نهایتاً با این اعمال بنا است به کجا برسد. (این آن چیزی بود که بنده از این نوع روایات برداشت کردم، والله اعلم). موفق باشید
2368
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم و تشکر از این که وقت خود را برای پاسخگویی به این سوالات اختصاص می دهید. بنده سوالی از محضرتان داشتم که در واقع یک مشورت برای ادامه تحصیل بود. پیشا پیش از طولانی شدن سوالم عذر خواهی می کنم اما واقعا نیاز داشتم که این دغدغه ذهنی را با شما مطرح کنم. من به امید خدا در پایان تابستان امسال از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغ التحصیل می شوم و به مدد قوه الهی در شرایطی هستم که بتوانم بدون کنکور در مقطع ارشد ادامه تحصیل بدهم. اما دغدغه اصلی من برای ادامه دادن یا ندادن ناشی از چند تا مساله است : 1- اول این که در کلاس های درسی علی رغم اینکه تلاش می کنم به پسرها نگاه نکنم اما باز هم نمی توانم از علاقه ای که در ضمیر ناخودآگاهم نسبت به بعضی شان شکل می گیردجلو گیری کنم و این موضوع سخت مرا اذیت می کند تا جایی که حتی شرکت در تشکل های دانشجویی که نیازمند ارتباط با نامحرم بود را هم ترک کردم. اما .... با توجه به وجود این مشکل تصمیم به ادامه ندادن این رشته کردم ( شاید به جای ایستادن و مبارزه کردن که حقیقتا نمی دانم وظیفه ام کدام است ؟؟ ) البته از مطرح کردن این تصمیم با خانواده و عکس العمل آن ها هم واهمه دارم. 2- از طرف دیگر بعضی ها می گویند که عدم حضور آدم های مذهبی در فضاهای دانشگاهی به نوعی خالی کردن فضاست اما من خیلی این نظر را قبول ندارم چون بهایی که از وجودم برای آن می پردازم قابل برگشت نیست هرگز... 3- با توجه به همه دلایلم برای ادامه ندادن این رشته به سراغ راه دیگری رفتم و آن خواندن درس های جامعه الزهرا به صورت غیر حضوری و بعد از آن ورود به رشته تعلیم و تربیت اسلامی در سطح 3 و سپس مقطع دکترا در دانشگاه بود. واقعا نمی توانم تصمیم بگیرم از یک طرف در برابر وجودم مسئولم از طرف دیگر پشت کردن به همه زحماتی که تا به حال خانواده برایم کشیده است بی انصافی است . مهم تر از همه این که وظیفه ام چیست؟ باز هم از طولانی شدن حرفم پوزش می طلبم و خواهشمند راهنمایی شما هستم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) گرایش به جنس مخالف غریزه‌ای است که خداوند در انسان‌ها قرار داده عمده آن است که تسلیم آن گرایش نشویم و به جای ترک فعالیت‌های علمی سعی کنید با ازدواج مسئله را حل کنید. موفق باشید
2367
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در سایت های ضد فلسفه مطلبی از ملا صدرا نقل میکنند که ایشان در تفسیر سوره واقعه فرموده بعد از اینکه عمری را صرف اموختن حکمت کردم دیدم دستم تهیست رو به قران اوردم الی اخر . ملاصدرا در چند جای اسفار اشاره میکند که خداوند این مطلب را به ما الهام کرد یا در اثر توسل به حضرت معصومه این مطلب برای من حل شد خوب ایا خداوند پوچی را به ایشان الهام کرده است ؟ و مگر اسفار ملا صدرا جز تفسیر ایه علم الاسما قران است خداوند در قران به طور سربسته فرموده ما اسما را به انسان اموختیم خوب یه عده اهل همت فکر و قلب خود را بکار گرفتند ببینند حقیقت این اسما چیست ایا این جدای از قران است یا سایر مطالب که در اسفار و کتب عرفا امده است توضیحی بفرمایید منظور ملاصدرا چیست از انچه در سوره واقعه فرموده است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر عارف سالکی در سیر خود وقتی آنچه را دارد را با آن‌چه ربوبیت حضرت حق اقتضاء می‌کند خود را دست خالی می‌بیند، و حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که در آخر عمر می‌فرمایند: «دو رکعت نماز برای خدا نخواندم» به همین معنا است که وقتی به خودشان و دانش خودشان رجوع می‌کنند احساس می‌نمایند هیچ‌چیز ندارند و وقتی به الطاف الهی، مثل قرآن، نظر می‌کنند امیدوار می‌شوند. جمله‌ی او بدین معنی نیست که ملاصدرا از آن‌چه کرده پشیمان است به دلیل آن‌که تمام تفاسیر خود را بر مبنای همان دانشی می‌نویسد که در حکمت متعالیه به آن رسیده است. موفق باشید
2366
متن پرسش
باسلام سوالی شده به اینصورت که چرا نام حضرت علی علیه السلام درقرآن نیامده ولی نام ابولهبها آمده وحکمت یا دلیل اینکه نام اءمه علیهم السلام در قرآن نیامده رابیان بفرمایید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاّ به این سؤال به طور نسبتاً مبسوط جواب داده شده است. موفق باشید
2365
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در جزوه غدیر حجت گویا از عمر با تعبیر شمشیر زن قاطع یاد کرده اید این تعبیر درست نیست زیرا این تعبیر برای کسی بکار می رود که در جنگها از خود رشادتی نشان داده باشد ولی عمر تا جایی که بنده اطلاع دارم در هیچ یک از جنگها نه بدر نه احد نه حنین هیچگونه رشادتی از او به ثبت نرسیده است اگر کسی این لقب را برای خالد بن ولید یا زبیر بکار برد درست است ولی برای عمر نه او یک فرد خشن بی منطق بوده است و معروف است تازیانه او از شمشیر حجاج ترسناک تر بوده است این تعبیر در جزوه باید اصلاح شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد درستی است ولی عنایت داشته باشید شخص خلیفه‌ی دوم قبل از اسلام به عنوان شخص جسوری مشهور بوده است ولی همین‌طور که می‌فرمایید و مرحوم علامه امینی هم روشن می‌کنند هرگز آن جسارت در جبهه‌های جنگ با کفار از خلیفه‌ی اول و دوم دیده نشده. موفق باشید
2364
متن پرسش
با سلام خدمت استاد استادچگونه الفاظ یا بهتر بگم حروف به وجود امده اند؟ما در بحث نهم ده نکته از معرفت النفس گفتیم الفاظ معنی دارند و این معنی ریشه اش در عالم عقل است و خب از لفظ هم فقط معنیش به درد می خورد(مثل اینکه از در خونه وارد شوم و بگم خداحافظ مادرم میفهمه که منظور من سلام بوده)و به کار میاد وما توسط معنی است که می توانیم ارتباط برقرار کنیم حالا سوال من اینکه توی هرزبانی حروف(الف ب پ و...)از کجا به وجود اومدن؟و بعد چه شد که اسم گل را گذاشتند گل ویا اسم درخت را با دال , ر ,خ ,ت ساختند؟ویا خداوند وقتی قران را به صورت لفظ به پیامبر نازل کردند این لفظ ها چگونه ساخته شد؟(صرف خود کلمه ها)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب‌گویی به این‌ سؤال در حدّ تخصص بنده نیست. موفق باشید
2363
متن پرسش
به نام خدا و سلام علیکم استاد عزیزز؛لطفا در مورد مطالعه درس منطق در پایه3 حوزه (المنطق) ، توصیه های لازم در مورد نحوه مطالعه ، میزان وقتی که نیاز است ، میزان تعمیق و احیانا کتب مکمل را بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این را از استاد منطق خودتان بپرسید. در هر صورت یک طلبه باید درس منطق را طوری بخواند که مشکلی در فهم مباحث منطقی نداشته باشد هرچند فکر نمی‌کنم نیاز باشد خیلی به حواشی بپردازد. موفق باشید
2362
متن پرسش
استاد در بحث برهان صدیقین گفتیم که خفیف الوجودیاعالم ماده وجودش را ازشدیدالوجود میگیره وتجلی شدیدالوجوداست وشدیدالوجود هم که مجرد است وزمانمندومکانمندنیست حالا برای بنده سوال است که چگونه ازوجودی مجرد عالم ماده که زمانمند ومکانمند است وجود میشود.ازطرفی هم داریم که(فللله خلق .الامر)که گفتیم خلق همان ایجاد با زمان است وفکرکنم که عالم ماده به خلق خداارتباط پیدا کند.خواستم مراراهنمایی بفرمایید که عالم ماده چگونه بوجود می ایدو ارتباط این دو مطلبی را که گفتم را بفرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب روشن شد که وقتی وجود نازل شود محدود می‌شود و به صورت ماده در می‌آید و موجود از جنبه‌ی وجودی‌اش به خدا مربوط است و نه از جنبه‌ی نقص و مادی‌بودنش و این‌که می‌فرماید: «فللّه الأمر و الخلق» می‌خواهد بفهماند عالم امر و عالم خلق همه از نظر وجودی مربوط به خدا هستند. این سؤال قبلاً در قسمت برهان صدیقین با شرح بیشتر عرض شده، به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
2361
متن پرسش
بسمه تعالی سلام عرض میکنم خدمت استاد گرامی استاد طاهرزاده آیا ظهور امام زمان(عج) همچون غیبت ایشان دو مرحله دارد؟ یعنی ظهور حضرت همچون غیبتشان دارای مراحل صغری و کبری است؟اگر چنین باشد مرحله صغری چه ویژگی هایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظهور صغرای ایشان همان الطافی است که در جای‌جای انقلاب داشته‌اند و ظهور کبرای ایشان وقتی است که إن‌شاءالله هرچه زودتر مستقیماً حاکمیت جهان را به‌دست می‌گیرند. موفق باشید
2360
متن پرسش
باسلام درجلسه ای اینطورگفته شدکه یکی ازبدبختی های زنان ما این است که زنانه ترین احکام انان رامردان مینویسند(چون نمیتوانندوضعیت زنان رادرک کنند )یاگاهی اوقات زنان در شرایط روحی وجسمی مناسبی نیستنددرحالی که طبق حکم تمکین درهرزمانی باید خواسته شوهرشان را ارضاکنندوچرا زنان مانتوانند درامور زنانه از زن مجتهدی (اگرموجودباشد)تقلیدکندویکی دیگرازمشکلات زنان مااین است که قاضی های دادگاههای خانواده مردهستنددرحالی که بیشتر شاکیان زنان هستند وشاید خوب ازحقوق زنان دفاع نشود لطفا در رابطه بااین موارد نکاتی را ذکر کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این نگاه، نگاه فمینیستی به زن است که زن و مرد را در دو جبهه‌ی مقابل همدیگر می‌بیند در حالی‌که دین الهی توسط خالق زن و مرد نازل شده و چه مرد آن را اجرا کند و چه زن، نظر به همه‌ی انسان‌ها دارد. ما باید تلاش کنیم در همه‌ی امور دین الهی اجرا شود تا نه حقی از زن ضایع گردد و نه حقی از مرد. موفق باشید
2359
متن پرسش
سلام علیکم.آیا امام زمان اگر ظهوربفرمایند این فرهنگ مدرنیته را جمع می کنند؟آیا برج و موبایل و کامیپوتر و این تکنولوژی ای که به ضرر بشر است را بر می دارند یا نه؟ 2.برای طلبه های پایه های 1-6 سیر مطالعاتی توسط استادی که دارند خوب است؟چندساعت مطالعه غیردرسی داشته باشند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- از آن‌جایی که حضرت با نور خود و مدیریت الهی جهان را مدیریت می‌کنند هر نوع تکنولوژی که موجب تخریب طبیعت شود را مدّ نظر قرار نمی‌دهد. 2- مطالعه‌ی غیر درسی در عین حال که لازم است بستگی به زمانی دارد که طلاب بتوانند درس‌های رسمی را خوب فهمیده باشند مثلاً در سال‌های اول، طلبه باید بیشترین وقت خود را در فهم ادبیات عرب بگذارد و عملاً در روز بیش از یک یا دو ساعت فرصت مطالعه‌ی غیر درسی را ندارد، ولی در سال‌های بعد این فرصت بیشتر می‌شود. موفق باشید
2358
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بفرمایید اگربازی فوتبال پاسخگوی قوه ی واهمه ی بشر است پس باید بازیهایی همچون شطرنج و پاسور هم از همین قاعده تبعیت کنند در همین راستا پاسخی که به آن دسته از عزیزانی که عرضشان اینست که امام خمینی حرام خدارا حلال کرده و نام احکام ثانویه بر آن نهاده اند چه باید باشد؟ اگر اینگونه است تراشیدن محاسن هم در این دوران حکم احکام ثانویه را خواهد داشت. در این مورد توضیحات لازم را مبذول فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از حضرت امام در مورد حرام‌بودن شطرنج سؤال شد و این‌که در حال حاضر شطرنج حکم قمار ندارد و یک نوع ورزش است؛ حضرت امام فرمودند: با فرض مذکور اشکال ندارد، یعنی حرام نیست و این غیر از آن است که بازی شطرنج مثل بسیاری از بازی‌های دیگر در میدان واهمه عمل نمی‌کند. بحث تراشیدن ریش مربوط به فتوای مراجع است و بحث آن جدا است. موفق باشید
2357
متن پرسش
با سلام همین طور که فوه بینایی قوه تفکر و... از تجلیات نفس انسان است ایا ذهن هم از نفس انسان است یا حقیقتی است مربوط به تن؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نفس ناطقه مراتبی دارد که یکی از مراتب آن ذهن است و بعضاً در ساختن صورت‌هایش تحت تأثیر جسم است. موفق باشید
2354
متن پرسش
با سلام.استاد سوالی پرسیده جوابی نداده بودید گفتم شاید به دستتان نرسیده باشد.نظرتان درباره مصرف آب و میوه چیست؟آیا همانگونه که برای سیر روح باید از غذا خوردن زیادی دوری کنیم و طبق فرمایشات بزرگان و شما توجه به غذا روح را در جسم حبس میکند آیا درمورد مصرف آب و میوه به خصوص آب نیز اینگونه عمل کنیم؟آخر در نوشته های بسیاری خوانده ام که مصرف آب برای سلامتی بسیار مفید است و نباید درمورد مصرف آب امساک کرد و هر چه انسان میتواند خوب است آب بنوشد.نیز آب باعث رفع گرسنگی(برای مصرف کمتر غذا)وباعث لاغری میشود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم افراط در نوشیدن آب یا آب‌میوه آثار منفی خود را دارد حتی آقای دکتر روازاده معتعقدند نوشیدن آب زیاد برای درمان سنگ کلیه خودش موجب خرابی کلیه می‌شود. ولی عرض کردم بنده در این مورد تخصصی ندارم و این سؤالی نیست که باید از من و یا امثال بنده بکنید. موفق باشید
2352
متن پرسش
سلام استاد.به نظر شما این صحبت آقا یک بحث تئوریک درباره ی علم نیست؟در ضمن میشه این سوال رو ازتون بپرسم که آیا کدوم کتاباتون رو تا حالا به آقا دادید؟ "بله، علم در مرحله‌ى کشف حقایق، بى‌طرف است؛ دانش وقتى میخواهد یک حقیقتى از حقایق عالم هستى را، چه حقایق مادى، چه حقایق غیرمادى را کشف کند، طبعاً با پیشداورى نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بى‌طرف است؛ اما علم وقتى میخواهد در خدمت یک جهتگیرى قرار بگیرد، به هیچ وجه بى‌طرف نیست."
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حرف درستی می‌فرمایید و فرمایش رهبری هم همین است . به طور مستقیم کتاب‌های «تمدن‌زایی شیعه» و «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و کتاب‌های مربوط به انقلاب را خدمت رهبری«حفظه‌الله» تقدیم کردم و غیر مستقیم نیز کتاب‌هایی تقدیم ایشان شده. موفق باشید
2351
متن پرسش
((با سلام.استاد با تشکر از جواب قبلی خدا خیرتان دهد.در مورد تمرکز واقعی که فرمودید تمرکز واقعی همانا به خداوند است در2240. بنده جواب خود را گرفتم که دوری از پرخوری و پر حرفی است.اما یک قسمت از جواب ماند و آن اینکه از نظر مبانی دین که شما به ما می آموزید غیر از تمرکزی که شما فرمودید و اساس است تمرکز بر بقیه چیزها اشگال دارد.یعنی حرام است؟))استاد فرمودید چه نوع تمرکزی.مثلا تمرکز بر دستی که از کار افتاده..چشمی که مشگل دارد..مویی که نمی روید و...فقط استاد رویم سیاه نفرمایید این کار دخالت در امر خداست و خدا میخواسته که آن درد را داده که در این صورت ما برای درمان نباید به پزشک مراجعه میکردیم یا طبق گفته خودتان حضرت عیسی(ع)به جای اینکه به پیروانش(آنهایی که روی آب راه میرفتن)بگوید:اگر اعتقادشان بیشتر بود روی هوا راه میرفتن..میگفتن این گناه است حتما خدا می خواسته که انسان نتواند روی آب راه برود یا پرواز کند..شرمنده باز پرحرفی شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- بنده هرگز معتقد نیستم حضرت عیسی«علیه‌السلام» پیروان خود را از حرکت بر روی آب یا حرکت در هوا نهی می‌کردند، بحث در آن روایت این است که آزادشدن از اسباب و وسائل رابطه‌ی مستقیم با یقین دارد. در مورد تمرکز بر روی دستی که از کار افتاده و یا چشم معیوب نیز اگر نفس بتواند خود را از جنبه‌ی کثرات و تعلقات آزاد کند می‌تواند در اعضاء تصرف کند و آن‌ها را به تعادل در آورد کاری که انبیاء و اولیاء و نفس‌های بعضی از انسان‌ها می‌توانند حتی بر روی دیگران انجام دهند. حداقل بحث آن است که اگر انسان نگاه توحیدی داشته باشد و خیالات و وَهمیات او بر او حاکم نباشد بدن متعادل‌تری دارد. موفق باشید
نمایش چاپی