بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7477
متن پرسش
ضمن سلام و احترام. استاد بزرگوار ، سؤالم کوتاه اما خیلی جدیه. تا الآن عطش کسب معرفت داشتم و به خاطر تکلیف دینی ، از دانشگاه به حوزه آمدم و خداوند علاقه ی آن را هم در من ایجاد کرد. سؤال اساسی و جدی من اینه که با توجه به روش هایی که امروزه اومده و نیم کره ی راست مغز را فعال می کند مثل فراخوان و موارد مشابه ، کسب معرفت و گذراندن سطوح مقدماتی و عالی حوزوی و ... را می توان نهایتا دو سه ساله گذراند ، لذاست که سقوط پایه های نظام آموزشی امروزی و به طور کلی سیستم کارشناس پروری امروزی چه سیستم حوزوی چه دانشگاهی به عینه مشاهده می شود. و به اندازه ای که سیستم ها حفظ محور تر باشند بیشتر نابودی آنها دیده می شود. سؤال جدی و اساسی بنده این است که الآن که رفتن به متاریدینگ و امثالهم اپیدمی شده و عالم یا دانشمند بودن به معنای مصطلح امروزی ، زیر سؤال می رود برای تمدن آینده باید سراغ چه چیزی برویم ؟؟؟ ظاهرا یکی دو ساله با این سیستم کسی می تونه مجتهد یا دانشمند بشه ، واقعا ما سراغ چه کاری بریم که بعد از فروپاشی نظام های حفظ محور ، جایی برای کار کردن در انقلاب داشته باشیم ؟ هم به لحاظ توانایی خودمان هم به لحاظ جایگاه اجتماعی. صدای لرزه ی پایه های نظام لیبرالیسم غربی با تمام ابعادش به گوش می رسه. نظام آموزشی غربی داره منهدم میشه. چه کنیم که عقب نمانیم ؟ به غیر از ارتباط با خدا و تقویت رابطه ی حضوری و حقیقی با خدا ، دنبال چه کاری بریم که در تمدن آینده ی بشر جایگاه داشته باشیم و بتوانیم گره های کور انقلاب به سمت ظهور حضرت مهدی (عج) را بگشاییم ؟؟؟؟ چه کاری ما را از دیگران جلو می اندازد برای کارکردن برا انقلاب؟؟ حتی اعتبار مدارک دانشگاه یا حوزوی هم زیر سؤال خواهد رفت . حقیر واقعا نابودی نظام آموزشی(دانشگاه بیشتر از حوزه) کنونی را مقابل خود می بینم. خیلی خیلی متشکرم از توجه و پاسختون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابتدایی که در فضای فرهنگ غرب پژوهش جای اندیشیدن را گرفت و به جای تلاش برای کشف سنت‌های جاری در عالم با آزمون و خطاهای علم تجربی خواستند بر طبیعت مسلط شوند، معلوم بود کار به این‌جاها کشیده می‌شود ولی این ربطی به مراکز حوزوی ندارد که در فقه قدرت تربیت مجتهد را دارد و ماوراء مجموعه‌ی اطلاعات، راه‌های فهم و کشف تکلیف مکلَّف را در این زمان به عهده دارد و در حکمت و عرفان نظر به حقایق وجودی عالم دارد و درصدد تحقق تمدنی است که به جای جمع کثرات عالم ناسوت، جامعه را باید با ملکوت آشنا کند و در منظر آن نوعی دیگر از زندگی را قرار می‌دهد. این‌هایی که متذکر شده‌اید همه دلیل بر آن است که به قول هیدگر تمدنی که با تفکر ریاضی و جمع کمیّت‌ها شکل بگیرد از درون متلاشی می‌شود، تلاش آن تمدن به همین است که به ضدّ خود تبدیل می‌گردد. موفق باشید
7155

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام حضرت استاد طاهرزاده این نکته را بنده نمی فهمم که چگونه علوم مختلف انسانی مثل جامعه شناسی یا مدیریت و... اساس ساختارشان را بر مبنای فلسفه غرب پی ریزی می کنند در مطالعات مبنایی علوم حتی علوم کاربردی انها مملو از مکاتب فلسفی غرب است . چگونه این ارتباط سلسله وار و منسجم را با مبانی فلسفی غرب برقرار می کنند شناسایی این ارتباط را در کدام منایع و کتب بخصوص آثار حضرتعالی می توان مورد مطالعه قرار داد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال 7139 عرایضی داشتم. کتاب «ان‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در این مورد حرف‌هایی دارد. موفق باشید
6325
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی جلسه ای است که اعضای تشکیل دهنده آن تعدادی از دانش اموزان مقطع ابتدایی و راهنمایی هستند جنابعالی چه کتابی را جهت بحثهای معرفتی برای انها پیشنهاد می فرمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیاز به نبی» کمک کند. موفق باشید
5734
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد گرامی!من فارغ التحصیل رشته شیمی از دانشگاه هستم وبا آثارشما آشنایی دارم علاقه دارم فلسفه وعرفان رابا جدیت بیشتری دنبال کنم چند سوال دارم:1-برای خواندن منطق توصیه خاصی دارید؟خواندن وفهم فلسفه باطرح ساده عمیق ترین مباحث فلسفی برای من بسیار آسان شده است حالا برای منطق چکار کنم؟اگر امکان دارد ترتیب خواندن این کتابهای منطقی را بفرمایید:منطق مظفر،منطق کبری،حاشیه ملا عبدالله،شرح شمسیه ،جوهر نضید 2-قاعده خیال که اگر فهمیده شود بسیاری از اسرار تفکر حل میشود راچگونه بفهمم؟من دراین چند سال بامطالعه وتفکرواندکی ساحل پیمایی عملی فهمیده ام که بسیاری از کارهای ما براساس تلقینات خیال وبدون پشتوانه عقلی یا الهی است ولی از لحن این گفته بر می آید مسئله عمیق تراز آن چیزی است که من فهمیده ام" بسیاری از اسرار تفکر" جای درنگ بسیار داردآثار شما وایه الله جوادی آملی واستاد صمدی املی راتاحدی خوانده ام .3-هر علمی اصولی دارد که با فهمش بسیاری از مسائل ان علم حل می شود چرادر علوم تجربی بعضی قوانین باگذر زمان منسوخ میشوند؟قوانین تجربی عالم باید ثابت باشند مگر اینکه بشرمقدمات غلط راکنار هم چیده باشدمن فکر میکنم تقوا درعلوم تجربی هم به ما فرقان می دهدومیتواند تاابد نقض نشودمگر اینکه استثنائات ان قانون رابفهمیم وقتی به ملکوت عالم وصل شویم میتوانیم اصولی را بفهمیم که باآنهامی شود هزاران فرع را فهمیدومیتوانیم راه چهارصدساله علم در غرب را در اندک زمانی بپیمائیم این درست استاستاد؟4-درمورد زرتشت میشود توضیحاتی بیان بفرمایید5-چراجنس خیال موقتی وناپایداراست؟چون برخی ازخصوصیات ماده رادارد ومجرد محض نیست؟وتجرد برزخی دارد6-اگر کسی هر بار که مارا می بیند طعنه بزند چه راهی باید در پیش گیریم؟والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- به نظرم خواندن منطق در حدّ منطق مظفر کافی است 2- وقتی وارد تفکر فلسفی و عرفانی شدید اهمیت مسئله‌ی خیال بیشتر برایتان روشن می‌شود 3- قوانین و سنت‌های عالم ثابت است مشکل در فهم ما است که چه اندازه از دریچه‌ی محدود تجربه می‌خواهیم به آن حقایق کلی دست یابیم 4- در مورد زردتشت مطالعه‌ی مفصلی ندارم پیشنهاد می‌کنم سی‌دی های دکتر رجبی را در مورد سیر فرهنگ وتمدن گوش بدهید نکات خوبی دارد 5- این را در جواب سؤال شماره‌ی 5733 عرض کردم 6- فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» اگر با اعمال لغو انسان‌ها روبه‌رو شدید خود را بزرگ‌تر از آن بدانید که خود را هم‌سنگ آن‌ها کنید و بخواهید جواب دهید یا در ذهن خود برای آن‌ طعنه‌ها جایی باز کنید. موفق باشید
5691
متن پرسش
سلام علیکم. خدمت شما استاد بزرگوار و آن برادر محترمی که جوابیه ای در سوال 5657 در خصوص تکلیف دختران 56 و 57 و 58 و ....برایم نوشتند. هرچند من هم مثل جناب استاد، از تطویل بلاطائل و کش دادن موضوعات ناخشنود می شوم؛ اما به دلیل آنکه هدف ایجاد روشنگری و تنویر اذهان است؛ لازم می دانم عرایضی را خدمتتان داشته باشم. درست است که جامعه ما در شرایطی است که چشم و هم چشمی و به قول آن برادر محترم پز دادن و ...در شرایط اخلاقی خوبی به سر نمی برد و خود من بارها و بارها به دوستان خودم این ایراد را گرفته ام که چرا در این سیل خروشان تفاخر و تظاهر و تفرعن که می رود کل مکارم اخلاق را به نابودی بکشد؛ غرق می شوید؟چرا شما به عنوان بچه های مذهبی و داعیه داران اسلامی، چنین الگوسازی غلطی برای اجتماع می کنید که در واقع منجر به پوچ شدنها می شوید؟چرا که چشم امید خیلی ها، حتی غیر مذهبی ها، به ساده زیستی و منش معتدل بچه های مذهبی است....با اینکه تمام این مطالب درست است و بخش کثیری از جامعه ما مبتلا به این مشکلات شده اند. مشکلاتی که حتی در اروپا نیست؛ مثلا در اروپا به جز هنرپیبشه ها و مشاهیر کسی برای ازدواجش جشنهای آنچنانی نمی گیرد و این همه ریخت و پاش نمی کند، بلکه به کلیسا می روند و ازدواج می کنند اما در کشور ما تمام و اقشار و تمام طبقات جامعه میخواهند عروسی مفصل بگیرند، همه می خواهند جهیزیه آنچنانی بدهند که انواع و اقسام چیزهایی که شاید تا آخر عمر عروس و داماد حتی کارتونش راباز نکنند ، را شامل شود..بله اینها هست، اما همین مردم شما نگاه کنید می بینید در نسلهای قبلی همه ازدواج کرده اند و موارد بسیار استثنایی یافت می شود که ازدواج نکرده باشند، اما به خاطر اینکه جنگ ساختار جامعه را به هم ریخت تعداد مجردان جامعه زیاد شده، بنده هرگز منکر وجود مشکلاتی که فرمودید در دختران نیستم اما شما برادران محترم چی؟ متاسفانه خیلی از آقایان در جامعه به دنبال همسر نمی روند، بلکه به دنبال مال و منال و شوکت و هیبت خانواده عروس و نیز زیبایی عروس می روند. همانطور که برای مردان زیبایی زن مهم است، برای زنان قدرت مرد مهم است و زنان مردانی که در سیستمهای دولتی کار می کنند را قدرتمندتر از سایر مردان می دانند و امید دارند روزی اینان به پست و مقام برسند. همانگونه که گارسیا می گوید:«جاذبه، قدرت زن است و قدرت، جاذبه مرد». از نظر من هردوی این تفکرات غلط است، چه آقایانی که به جای توجه به زیبایی روح و درون زن، به ظواهر می پردازند و چه زنانی که به جای توجه به منش و خلق و مناعت طبع مرد، به دنبال پست و مقام می روند؛ چرا که ما در روایات هم داریم که انس و صمیمیت در 3 کس است و یکی از آن 3 کس،«زوج موافق» است یعنی همسر همفکر. و این همفکری به ظواهر نیست و به بواطن است. فکر نکنید من که این صحبتها را می کنم زیبایی ظاهر ندارم و... به لطف خدای تبارک و تعالی این زیبایی موجود هست؛ اما آدمی دوست دارد زیبایی روحش انتخاب شود. فکر می کنید برادران محترم در ازدواج چگونه عمل می کنند؟از خودم شروع می کنم، از خواستگارانی که شغل پدرم برایشان بیش از نجابت و پاکی و حسن خلق و متانت من اهمیت داشت. بزرگی و جلال و شکوه خانه، بیش از تعالی روح و منش. از به ظاهر طلبه ای که در خواستگاری به من گفت برای من دو چیز مهم است زیبایی زن و ثروتمند خانواده، و وقتی حدیث امام صادق را برایش خواندم که به خاطر زیبایی و مال ازدواج نکنید که از همان ناحیه ضربه می خورید؛ بلکه به خاطر خدا ازدواج کنید؛ خداوند هردوی آن صفات را به شما می دهد، آنچنان پوزخندی زد...پیش خودش فکر کرد لابد ما ثروت نداریم که این حرف را میزنم؛نمیدانست از ته دل به آیات و روایات عقیده دارم و آنچه می گویم همانی است که باور دارم. من در اطرافیانم کمتر دیده ام دخترانی که روح زلالی دارند؛ چشمشان دنبال تجملات نیست و... آنچنان خواهان داشته باشند؛ ضمن اینکه ایراد دیگری که به برخی از برادران وارد است آنکه اگر همسری پرتوقع و افاده ای نصیبشان شود؛ تاپای جان برای آسایشش می کوشند؛ اما همین که همسری مومنه و کم توقع نصیبشان شد، دیگر هیچ کاری برایش نمی کنند و فکر میکنند دور از جان توسری خور است و متوجه نیست؛ ..استاد خیلی از خانمها هستند که تزشان این است که مرد را باید بار آورد و به همین خاطر، موقع خرید عقد سرویس طلای سنگین بر می دارند، خرید آنچنانی می کنند و.. که خب آقایان قدر این زنان رابیشتر می دانند، اما دختران مومنه ای کهخرید عقد راسبک بدارند و ...به نظر این برادران محترم کم ارزش هستند. چرا برخی آقایان درک این را ندارندکه سره را از ناسره تشخیص دهند و قدر زوجه موافق را نمی دانند و وقتی زنی در مادیات کم توقع می شود، آقایان در محبت و عاطفه هم دیگر خرجی نمی کنند؟در صورتی که وقتی زنی اینقدر مرام می گذارد و مزدش را به زحمت زیاد نمی اندازد ؛ نباید کفه دیگر ترازو یعنی عشق و مهر و محبت مرد نسبت به زن سنگین شود؟نباید خود مرد گاهی با خردیدی دور از انتظار زن، قدردانی از او کند؟اینها مسائلی است که من در زندگی دوستان دیده ام.... دردلها زیاد است و فرصت اندک و ...من به شخص خودم کاری ندارم؛چراکه من یک نفر از چندمیلیارد انسان ساکن در جهان و یکی از میلیادها آدمی هستم که در طول تاریخ زیسته اند؛ اما واقعا دلم برای دختران و پسرانی که ضمیری روشن و روحی بلند دارند می سوزد؛ دلم می سوزد دستخوش رسومات و تفکرات غلطی شوند که در این زمانه جاری و ساری است؛امیدوارم همه شان به بینشی عمیق دست یابند و از این گذر تاریخی و این دوره به خوبی عبور کنند؛ در انتخاب راه و مسیر و همسر و... موفق باشند. استاد عزیز دعای خیرتان را از جوانان امت اسلامی دریغ نفرمایید.سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با این‌همه گله‌مندی که از بعضی مردها دارید که قدر زنان ساده‌زیست خود را نمی‌دانند به عرض جنابعالی برسانم بحمداللّه مردهایی را می‌شناسم که برای زنان مؤمنه و ساده‌زیست خود چه احتراماتی قائل‌اند و چگونه خداوند بین آن‌ها صفاهای غیر قابل تصوری ایجاد کرده. اما این‌که فرموده‌اید دختران مؤمنه‌ای که خرید عقد سبک دارند به نظر برادری که سؤال 5691 را پرسیده‌اند کم‌ارزش‌اند. بنده از سؤال ایشان چنین برداشتی نداشتم. آن برادر محترم وجه دیگری از علت به خانه‌ی بخت نرفتن بعضی خواهران را فرمود که شما نیز با آن موافق هستید. امیدوارم با طرح نگاه‌های مختلف و سراسر دلسوزانه و آگاهانه دوستان، قدرت تفکر عمیق‌تر و همه‌جانبه‌تر در هرکدام از دوستان فراهم شده باشد و خواهش بنده آن است که همه‌ی عزیزان سعی کنند وجهی که دوست دیگرشان مطرح می‌کند را کنار نگاه خود بیاورید و سعی نکنید آن را نفی کنید چون با کسانی روبه‌روئید که از سر دل‌سوزی سخن می‌گویند و بدین لحاظ خداوند آن‌ها را نیز پنجره‌ی ظهور حق قرار داده. موفق باشید
5484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد استاد گرانقدر از زندگی خسته ام به پوچی و پوکی میکنم آرزوی مرگ میکنم ایکاش خودکشی خوب بود وجرءتش را داشتم اصلا نمیتونم بر هوای نفسم غلبه کنم شای د ده سال باشد مبتلای به استمنا هستم همش گناه دوباره پشیمانی ویاس و توبه زندگی چرخه ی تکراری پیدا کرده گناه توبه گناه توبه و....چه کنم خواهش میکنم درکم کنید دعام کنید بیچاهره وبدبخت شدم چه کنم به زودی میرم خواستگاری ولی نمیدونم باید به طرف مقابل این مسیله را بگم یا نه اصلا پیشرفت معنوی ن اشتم خواهش میکنم کمکم کنید تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج کنید و موضوع را هم به همسرتان نگویید و مطمئن باشید آنچه در این موارد می‌طلبید خداوند بهترین‌اش را در همسرتان گذارده و این‌که خداوند شما را متذکر معصیت‌دانستن این عمل می‌کند برای آن است که می‌خواهد نجاتتان دهد. در این موارد سایت‌هایی هستند که بهتر می‌توانند راهنمایی کنند، توان و آمادگی ما بیشتر در جواب‌گویی به سؤالات عقیدتی است. موفق باشید
3680

امانت‌داریبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. امانتداری که در روایات تاکید زیادی روی آن شده و گاهی از ارکان ایمان و نشانه ایمان و..... شمرده شده درعصر کنونی بیشتر چه مصداقی دارد چرا اینقدر روی این موضوع تاکید شده است.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید نسبت به رعایت حق حساس بود تا حضرت حق توجه و رحمتش را از ما باز نگیرد و امانت‌داری یکی از نمونه‌های رعایت حقوق افراد است، چه رعایت امانت در برگشت آن‌چه از افراد در اختیار ما است و چه رعایت امانتی که مردم در اختیار مسئولان کشور قرار می‌دهند تا به وظیفه‌ی خود در خدمت‌گذاری به مردم آن را رعایت کنند و چه رعایت امانتی که مردم یک کشور به دانشجویان می‌دهند تا به بهترین نحو درس بخوانند. موفق باشید
1720
متن پرسش
با سلام مقدار حجیت سخنان فلاسفه و عرفا چقدر می باشد؟ مثلا اگر فلسفه بسیار کمک می کند در دین شناسی چرا بین خود فلاسفه این همه اختلاف هست که یکی اصالت وجودی می شود و دیگری اصالت ماهیتی؟ شاید گفته شود که جناب ملاصدرا با دقت عقلی و صرافت قلبی این امور را مطرح کرده و عقل آنها را قبول می کند اما این سوال باز می شود که در زمان خود شیخ اشراق هم که اصالت ماهیتی بود به حرف خودش اعتقاد داشت و استدلال هم میکرد و لذا چه بسا در دوره دیگری هم اصالت وجود خدشه پیدا کند چنانچه که همین الان هم بین فلاسفه وجودی بر سر تفسیر اصالت وجود اختلافات فاحش و بعضا متناقضی دیده می شود. خلاصه اینکه با چه توجیهی باید وقت بر روی فلسفه گذاشت و چگونه باید از آن استفاده کرد که تا حد قابل قبولی مطمئن باشیم فلسفه به دین شناسی و دین داری ما کمک می کند و خدایی نکرده طوری نشود که بعد از عمری تلاش فلسفی سخن ملاصدرا را بر زبان جاری کنیم که اگر بیش از آنکه بر روی فلسفه وقت میگذاشتم بر روی قرآن وقت می گذاشتم نکات نابتر و بهتری گیرم می آمد/ باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام البته در مورد هر علمی باید این دغدغه را داشت که آیا مسیر صحیحی را در جلو ما باز می‌کند یا نه؟ و از جمله فلسفه ، و هر علمی با تدبّر بیشتر علماء آن علم به سوی کمال خود پیش می‌رود، اعم از فلسفه و فقه و تفسیر و همین‌طور که نمی‌توان گفت چون فقها با همدیگر اختلاف دارند پس باید فقه را کنار گذاشت، نمی‌توان گفت اختلاف فلاسفه دلیل بر عدم اهمیت فلسفه است. اصل فلسفه چیزی نیست جز رجوع به حقیقت و در مسیر خود تا آن‌جا جلو آمده که به حکمت متعالیه رسیده که نظر به وجود دارد ، نظر به وجود از آن جهت که تشکیکی است و این اوج کمال یک اندیشه است که متوجه وجود است از آن جهت که خارجیت دارد – زیرا مفهوم وجود تشکیکی نیست – و حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» با توجه به همین امر نظر به حکمت صدرایی دارند که مقابل روح غربی یا سوبژکتیویته است، سوبژکتیویته ای که نظر به ذهن انسان دارد و نه حقیقت خارجی و همین‌طور که نمی‌توان گفت؛ انقلاب اسلامی به چه دردی می‌خورد، چون انقلاب اسلامی یک نوع فتح تاریخی است برای حضور اسلام در دوران جدید، نمی‌توان گفت حکمت صدرایی به چه درد می‌خورد زیرا حکمت صدرایی یک نوع فتح تاریخی است، درست در زمانی که مستشرقین اروپایی با فرهنگ حسّی خود وارد دربار صفویه شدند تا حکومت شیعی را تحت تأثیر قرار دهند و ملاصدرا متوجه شد راه نجات تفکر شیعی نظر به اصالت وجود است تا تاریخی که شروع شده است ادامه یابد. بنده به طور مفصل این موضوع را در سلسله مباحث «سلوک در ذیل اندیشه‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» بحث کرده‌ام. مباحث بر روی سایت هست می‌توانید به آن‌ها رجوع فرمایید.. به گفته‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» پایه‌های علم هم بر فلسفه است، فلسفه نباشد علم وجود ندارد. اگر استنتاج فلسفی نباشد اصلاً علم می‌شود بی‌معنا»( سخنان رهبری«حفظه‌الله» در بین دانشگاهیان در تاریخ 14/6/1389) مسلّم هر تمدنی با فلسفه‌ای که دنبال می‌کند آینده‌ی خود را شکل می‌دهد، ما هم اگر خواستیم تمدن اسلامی داشته باشیم باید فلسفه‌مان را به صورتی کاملاً کاربردی تدوین کنیم. این‌هایی که می‌گویند فلسفه می‌خواهیم چه کار، این‌ها خواسته و یا ناخواسته مقابل تحقق تمدن اسلامی ایستاده‌اند و غرب را تثبیت می‌کنند، چون دو نگاه فلسفی بیشتر نداریم، یک نگاه که به مفاهیم و ذهنیات و اعتباریات رجوع دارد و یک نگاه که به وجود و حقیقت نظر می‌کند. در ضمن در قسمت پاسخ به سؤالات برگزیده در کد شماره‌ی 211 نیز عرایضی داشته‌ام . موفق باشید
1649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. فرمودید با رجوع به معارف امام می توان دانشگاه های ما رویکرد درستی نسبت به علوم تجربی داشته باشند. من تقریبا اکثر کتب امام را خوانده ام و مهندس هم هستم اما نمی دانم چگونه این کاری که شما فرمودید ممکن است. لطفا کتابی معرفی نفرمایید ، تمدن زایی شیعه را هم خوانده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر. سوال دوم بنده این است که مدت بسیار طولانی است که بلای سختی بر من نازل شده است که در ایام الله به قلبم اشراق شد که خداوند لطف بزرگی به واسطه ی این بلا برای من در نظر دارد اما از شدت طولانی شدن و سختی بلا ، دو هفته ای است که به خداوند گفته ام من آن نعمت بزرگ را نمی خواهم ، خواهشا این بلا را از من بردار. تحلیل و نظر شما نسبت به دعایی که من کرده ام چیست ؟ چه کار کنم که بهتر باشد و یقین کنم که مرضی خداست ؟ با صبر مسئله ای حل نمی شود . خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در نگاه امام«رضوان‌الله‌علیه» عالَم مظاهر اسماء الهی است و نیز عالمِ هستی از نظر وجودی دارای مراتب است. چنین نگاهی نوع برخورد ما را با طبیعت در عمل و نظر تغییر می‌دهد و به تمدنی غیر از تمدن غربی نظر خواهیم کرد و زمینه‌های تحقق تمدن اسلامی را فراهم می‌کنیم. قسمت دوم سؤال برایم مبهم است. موفق باشید
682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز؛ آنطور که از منابع دینی برمی آید روح مجرد است و نقص ناپذیر. اما چگونه است افرادی دچار بیماری شیزوفرنی می شوند و خود را کاملا کس دیگری غیر از خود میدانند بطوریکه هیچ شکی در این زمینه ندارند. این مسئله برای یکی از آشنایان رخ داده و او که جوانی 20 ساله است و مجرد به ضرس قاطع عقیده دارد که زن و بچه در شهر دیگری دارد و همیشه پریشان و ناراحت است و قصد رفتن دارد درصورتی که اصلا چنین چیزی صحت ندارد و حتی ادعاهای دیگر یمیکند. ایا در این افراد مغزشان آسیب دیده است؟ روحشان؟ و یا بقول ابن سینا بعد سومی به نام روان وجود دارد که آن آسیب دیده است. فقط نمیشود گفت اینها توهم است آخر مگر توهم هم تا این حد میرسد؟ استاد من مباحث معرفت النفس و برهان و... شما را گوش داده و خوانده ام اما در مورد خواب سوال من این است که شاید خواب یک مکانیسم در مغز باشد و نه چیز دیگری . استاد گرامی نقش مغز در بدن چیست ؟ ارتباط آن با روح چیست؟ و ابزار نمود کدام قوه محسوب میشود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: مسلّم خداوند بهترین معامله را با کسی که با او معامله کند، انجام می‌دهد ولی یک‌وقت طرف از لطفی که خداوند به او کرده غافل است. ملاحظه کنید که خداوند در قلب او علاقه‌ به همسرش را قرار داده ولی به قول خودش مقایسه با بقیه ذهن او را مشغول بقیه کرده، آیا اگر انسان زیباترین زنان دنیا را داشته باشد و گرفتار مقایسه شود دیگر زیبایی‌های همسر خود را می‌بیند؟ به همین جهت در آخر سؤال بعدی آن برادر – سؤال 677 – چند سطر را عرض کردم. هنر ما آن است که مهربانی خدا را ببینیم و نگذاریم شیطان لطف خدا را از ما برباید. موفق باشید
399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اقای جوادی در کتاب شمس الوخی و تفسیر انسان به انسان می گوید متشابهات حس و خیال و وهم در بخش اندیشه به مخکمات عقل نظری ارجاع و متشابهات شهوت و غضب در بخش انگیزه به محکمات عقل عملی احاله می گردد و سر انجام فطرت مرجع علم وعمل قرار می گیرد. اینها یعنی چه. لطفا مرا به فهم عمیق و درست این سبک انسان شناسی برسانید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام با عرض معذرت مطالب مورد اشاره احتیاج به مقدمات طولانی دارد که طرح ان از حدّ سؤال و جواب بیرون است. اگر مباحث معرفت‌النفس و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید به مطالب نزدیک‌تر می‌شوید. موفق باشید
17772
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد مزاحم میشم. حقیقتا چند سوال برایم وجود دارد: 1. آیا بشر می تواند روزی به نهایت آسمان و کهکشان ها برسد؟ یعنی جایی که پایان کهکشان هاست و بالاتر از آن دیگر آسمانی نیست؟ 2. آیا آسمان ما و کهکشان ها و سیاراتِ مادی ِِآسمان که می گویند فاصله فلان کهشان تا ما 13 میلیارد سال نوری است و.... ، پایانی دارد؟ یا آسمان بی نهایت است؟ اگر پایان دارد، بالاتر از آن چیست؟ باز هم عوالِمِ مادی یا نه مثلا عاام برزخ و شبهِ آن؟ 3. اگر بشر آنقدر پیشرفت کند که بتواند به نهایتِ آسمان برسد، می تواند واردِ عالم برزخ هم شود؟ 4. فلاسفه می گویند که عوالمِ عالم برزخ بی نهایت است. خب ذاتِ خدا هم بی نهایت است. بنابراین آیا می توان گفت که ذات خدا بی نهایت برابرِ عالم برزخ است؟ یا چون هر دو بی نهایت هستند، دیگر خداوندی که در مقامِ ذات قرار دارد نمی تواند بزرگی و عظمتش بی نهایت عالم برزخ باشد؟ (یعنی بی نهایتِ بینهایت باشد). 5. ببخشید استاد چند وقتی است که شبهه ای برایم پیش آمده. وقتی می بینم که این همه تکنولوژی و توانایی بشر با سرعت سرسام آوری در حالِ پیشرفت است، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند به نهایتِ آسمان برسد و قادر به هر کاری باشد و بتواند هر تصرفی در عالم بکند و از آنجایی هم که در یک مقاله ای خواندم که دانشمندان راههایی برای جلوگیری از پیری و مرگ را شناسایی کرده اند، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند تبدیل به موجودی شود که امکانِ نمردن داشته باشد و مرگ بر او غالب نشود و بتواند برای همیشه زندگی کند و علاوه بر این به قدرت های سررسام آوری هم با پیشرفتِ علم دست یابد که بتواند نعوذ بالله همانند خدا هر دخل و تصرفی در عالم بکند و قدرت بر انجام هر کار ِِبزرگی را داشته باشد و حتی بتواند موجودی را خلق کند. (آخه در کتاب زیست شناسی خواندم که حتی دانشمندان در زیست شناسی به این دانش رسیده اند که می توانند یک ژن از گوش یا از جایِ بدنِ فردِ x را در بیاورند و قرار دادن آن در محیط کشت، یک انسان همانند و دقیقا مثلِ همان فردِ x ، به وجود آورند. هرچند که این عمل، خلقِ انسان نیست. اما گفتم شاید بتوانند در آینده به این علم دست یابند. خلاصه استاد از وقتی که این افکار به ذهنم اومده، استغفر الله، عظمت و قدرتِ خدا در ذهنم کمرنگ شده و میگم ممکنه انسان به جایی برسه که نعوذ بالله در مقابل خدا قد علم کنه و بتواند همانند او بسیاری از کارها را بکند.؟ هر چند که انسان است و خدا نیست و از این بابت این فکر خیلی ناراحت هستم. اما نمیدونم چطوری و با چه دلیلی این فکر و تصورم را رد و نقد کنم. خواهش می کنم کمکم کنید تا از این فکر خلاص شوم و پِی به قدرت بی انتها و عظمتِ غیر قابل وصف خدا ببرم. ممنون. خواهش می کنم جواب بدهید و به فایل های صوتی و کتاب، ارجاع ندهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه در عالم ماده جلو برویم همواره با ماده روبه‌رو هستیم مگر این‌که افق تفکر و شخصیت خود را به عالمی برتر یعنی عالم مجردات سیر دهیم. از طرفی، بی‌نهایت‌بودنِ عالم مجردات مثل عالم برزخ، بی‌نهایت‌بودنی است در عینِ مخلوقیت. ولی بی‌نهایت‌بودنِ خداوند، بی‌نهایتی است در عینِ خالقیت که وجودش به غیر محدود نمی‌شود.

عنایت داشته باشید حوزه‌ی عالم ماده، مقهورِ عالم مجردات است مثل آن‌که «تن» مقهور نفس ناطقه‌ی انسانی و یا روح انسان است و هر اندازه انسان در «بدن» دقت کند و در جزئیات آن جلو رود، بالاخره از حوزه‌ی بدن که مقهور عالم غیب است، خارج نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که جهت رفع ابهامات خود مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن مطالعه کنید وگرنه همواره با همین سؤالات مبهم مشغول خواهید بود. موفق باشید

12876
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: 1. من به تازگی با سیر مطالعاتی شما آشنا شده ام و کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» را مطالعه کرده ام و برخی از حقایق برایم روشن شده است و دیدم نسبت به دنیا و مرگ تا حدودی تغییر کرده همین موضوع باعث شده که به دیگرانی که با این مسائل اشنا نیستند و از معارف بهره ی چندانی ندارند و دنبال کسب آن هم نیستند به چشم حقارت بنگرم و شاید خود را برتر از آنها بدانم و گاهی این سوال ذهنم را درگیر می کند که چرا خدا مرا هدایت کرده و می کند ولی بعضی ها را نه. و این که چطور عرفا با این که واقعا به مراتب بالایی دست یافته بودند دچار خود بزرگ بینی نمی شدند؟ 2. چه کنیم با وجود موفقیت در امری (مثلا قبولی در کنکور) دچار غرور نشویم؟ و آن را وسیله ای برای پز دادن قرار ندهیم؟ 3. وقی خبر فوت شخصی را می شنویم باید برای او خوشحال شویم یا ناراحت؟ و اینکه در کتاب آشتی با خدا آورده اید که امام سجاد (ع) می فرمایند: وقتی بدن مومن را غسل می دهند به روح او گفته می شود آیا دوست داری به بدنی که در آن بودی برگردی؟ می گوید چه خواهم گرفتاری و غم و اندوه را؟ منظور از مومن چه جور مومنی است؟ باید حتما در حد عرفا مثلا آیت اله بهجت باشد که چنین پاسخی بدهد یا همین که یک انسان معمولی باشد که به نماز و روزه و واجبات مقید بوده (مثل اکثر مردم) او هم دیگر طالب بازگشت به بدنش نخواهد بود؟ و اینکه در قرآن می فرماید: چون مرگ یکی از آنها فرا رسد گوید مرا به دنیا باز گردان که اگر برگردم عمل صالح انجام دهم پس این آیه درباره ی چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش!» ما چه می‌دانیم، شاید آن‌هایی که ما به ظاهر لااُبالی می‌دانیم حق برایشان روشن نشده است نه آن‌که معاند باشند 2- چرا موفقیت‌های دنیایی را مهم بدانیم که دچار غرور شویم؟! 3- وقتی شخص مورد اُنس ما رحلت می‌کند به جهت آن‌که مأنوس خود را از دست داده‌ایم اشک می‌ریزیم، نه آن‌که نگران آن باشیم. آری! انسان مؤمنی که شوق ارتباط با خدا را دارد در جواب ملائکه‌ای که به او می‌گویند، می‌خواهی برگردی، می‌گوید: چه می‌خواهم دنیای غم و دردسر را؟ برعکسِ کافران و معاندان که التماس می‌کنند «فرجعونی لعلی اعمل صالحا» و دروغ می‌گویند. موفق باشید

11992
متن پرسش
سلام علیکم: پسر 5 سال و نیمه من مرتب در مورد حشر حیوانات می پرسد و هر حیوانی که می میرد سوال می کند که کجاست و بنده دقیقا اطلاعی از سرنوشت نفوس حیوانات پس از مرگ نداشتم. لطفا جواب صحیح را بفرمایید تا بنده پاسخش را صحیح و کودکانه بدهم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجودی که برای خود نفس دارد اعم از گیاه یا حیوان و یا انسان، روح او بعد از مرگ در عالم برزخ و قیامت حاضر است منتها در مورد گیاهان و حیوانات عموماً حشر آن‌ها کلّی است یعنی همه‌ی گیاهان به یک روح برمی‌گردند و عموم پرندگان به یک روح برمی‌گردند و همین‌طور سایر چهارپایان هرکدام به روح کلّی جنس خودشان برمی‌گردند زیرا انتخابی در زندگی زمینی نداشته‌اند که مثل انسان‌ها هرکدام یک شخصیت جداگانه داشته باشند. موفق باشید

11681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام و تبریک سال نو و عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س): صدقه دادن به افراد نیازمند باید به چه صورت باشد؟ اگر در طرف مقابل حالت طلب کاری بوجود آید صدقه دادن صحیح است؟ البته ما از روی ترس از خدا و خطرات این کار را انجام می دهیم. ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید مخصوصا ازدواج جوانان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً نیازمند است ما نباید به حالت طلب‌کاری او به او نگاه کنیم. بنده دعاگو هستم. موفق باشید

11195
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم،با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر و عافیت و سلامتی، اگر عالم مظهر اسمای الهی است و غیر از خدا چیزی وجود ندارد، پس من انسانی چیست؟ آن چیزی که خداوند به او اراده داده چیست که به ازای اعمال آن اراده ثواب یا عقاب می‌گیرد؟ آن من غیر خدا است یا او هم مظهری از اسمای خدا است؟ اگر او هم مظهر اسمای خدا است پس نعوذ بالله خداوند به خودش پاداش می‌دهد یا خود را عذاب می‌کند؟ چه کسی مسئول است و جنسش از چیست؟ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر ممکن الوجودی در ذات خود ممکن الوجود است و امکان آن، ذاتی آن است و حضرت حق به هر ممکن‌الوجودی وجود می‌دهد و موجودی مثل انسان که دارای ابعاد مختلف است باید خودش خود را متعالی کند و وجود ملکوتی خود را بر وجود ناسوتی خود غالب گرداند. آن‌چه شما در هر مخلوقی و هر مظهری می‌توانید ببینید وجودی است که خداوند به هر مخلوقی داده و مخلوقات از این جهت مظهر اسماء الهی هستند، نه از جهت امکان ذاتی و محدودیت وجودی که دارند. که در عرفان تحت عنوان «عین ثابته‌ی مخلوق» مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید
10691
متن پرسش
با سلام: در بحث های معرفه النفس جملاتی از دکارت در اثبات «من» انسان آوردید که برای ما خیلی جالب بود، ولی استاد مطهری در کتاب توحید صفحه ی 200 این حرف را که «من فکر می کنم پس وجود دارم» را یکی از مزخرف ترین حرف های دنیا می دانند و این پایه را می شکنند و البته خیلی از اثبات های دیگر دکارت هم می ریزد. آیا این حرف دکارت برای استفاده در معرفه النفس مضر نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که آن استاد شهید«رضوان‌اللّه‌علیه» می‌فرماید این حرف دکارت به عنوان یک قضیه‌ی منطقی هیچ ارزش علمی ندارد و حتی پایه‌ی انانیت فرهنگ غربی شد، ولی از جهت فضای شکاکیتی که منجر به این جمله می‌شود و می‌رسد به این‌که پس یک چیز غیر قابل شکی در من هست که نمی‌توانم به آن شک کنم، می‌توان مورد توجه قرار داد. موفق باشید
10113
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: 1- استادمن تقریبا تمام مباحث پایه ای شما را کار کرده ام (معرفت النفس، برهان صدیقین، معاد،معرفت النفس والحشر، شرح نامه 31، خویشتن پبهان، تفسیر سوره حمد امام، سوره زمر و غیره) و اکنون در حال کار کردن خطبه 1 نهج البلاغه و سوره حدید و شرح بدایه با شرح آقای فیاضی هستم. اما به تازگی یکی از شاگردان شما که همین مباحث را خوب کارکرده و شرح جزوه عرفان نظری شما گیر آورده بود و البته به من هم داد، گفت به نظر من کار کردن بدایه و نهایه نیازی نیست و فکر نکنم که بدایه و نهایه چیزی بیشتر از آن چیزی که در سوره حمد بحث شد بهت بده و بدایه و نهایه برای کسانیست که می خواهند فلسفه تدریس کنند و بعد گفت که من مباحث عرفان نظری را می فهمم و نیازی به بدایه و نهایه ندارم و گفت بعد از دو سال پشیمان میشی. و به من توصیه اکید می کرد که مباحث عرفان نظری رو کار کن. البته من زیر بار این حرفش نرفتم و گفتم که اگر ابن چنین بود این قدر توصیه به بدایه و نهایه نمی کردند و با این همه اصلا عجله ندارم.ن ظر شما در مورد این موضوع چیه؟ 2- استاد بعضی از کسانی که بدایه و نهایه رو کار کردند توصیه کردند که شرح استاد «زنجیر زن» بهتره نظر شما چیه؟ التماس دعا و حلال کنین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حداقل بدایه را کار کنید مباحث عرفانی را راحت‌تر جلو می‌برید. بنده متأسفانه از شرح‌هایی که در مورد بدایه شده، تنها شرح جناب استاد فیاضی و استاد صمدی را می‌دانم، اگر شرح‌های دیگری هست که برای امثال شما راحت‌تر است به بنده هم اطلاع دهید. به وقتش إن‌شاءاللّه با شرح عرفان نظری روبه‌رو خواهید شد. موفق باشید
8553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
کتاب سیطره کمیت و بحران دنیای تجدد را با کدام ترجمه مناسب است مطالعه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: من تنها ترجمه‌ی آقای علیمحمد کاردان دیده‌ام. از بقیه اطلاعی ندارم. موفق باشید
8543
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. در قرآن ابلیس به عنوان دشمن آشکار انسان بارها معرفی شده است. آیا امکان دارد که ابلیس توبه نماید؟ و آیا راه برگشت برای او وجود دارد؟ اگر پاسخ منفی است آیا نمیتوان گفت (نعوذ بالله) که علم خدا به این موضوع تولید جبر برای ابلیس کرده است؟ و آیا در این صورت عدالت خداوند زیر سوال نمی رود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: راه توبه برای ابلیس بسته نیست، همان‌طور که راه گناه برای معصومین بسته نیست. ولی همان‌طور که خدا می‌داند ائمه«علیهم‌السلام» با اراده‌ی خودشان تا آخر، عصمت خود را حفظ می‌کنند و آن‌ها را شایسته‌ کرد تا هدایت ما را به عهده بگیرند، می‌داند شیطان دشمنی خود را با بشر ادامه می‌دهد و به ما می‌گوید مواظب او باشید. ملاحظه کنید علم خدا موجب جبر نمی‌شود چون علم خدا علم به عمل ما است آن‌طور که ما اختیار می‌کنیم. موفق باشید
8180
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی بنده اخیرا فکر میکنم با یک معضل عملی در عرصه تحلیل سیاسی مواجه شدم. بعضا ما با اظهارنظرهایی از طرف افراد متوسط یا پایین تر از متوسط مواجه می شویم که گرچه حرف های نپخته و ناقصی است اما دارای وجه صحت میباشد به طوری که میتوان آن ها را حمل به صحت کرد. با این حال به علت این که حرفها جامع و مانع نیست خیلی ها موضع گیری تند میکنند چون شاید به وجه صحت نظرات توجه ندارند. مثلا همین حرفهای خانم نعیمه اشراقی. گرچه ایشان واقعا در حدی نیست که بخواهد مثلا مفسر آراء و نظرات حضرت امام باشد و عمدتا از زاویه نگاه سطحی خود حرفهای نپخته ای میزند اما حرفها گاهی اوقات جوری است که نمیتوان وجه صحت آن را نادیده گرفت و البته نه میتوان آن را تأیید کرد. در این گونه موارد بنده سعی میکنم وجه صحت حرفها را روشن کنم و مغلطه و سوءتعبیر را دفع کنم بدون آن که بخواهم از شخصیت یا دیگر مسائل آن فرد دفاع کنم. به نظر میرسد خیلی وقت ها هم لازم است اساسا سکوت کنیم. سیره بزرگان هم نشان میدهد در این موارد اغلب سکوت میکنند. به نظر شما این روش صحیح است؟ البته نمیدانم در مورد مثال خاصی که گفتم با من هم نظر هستید یا نه.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توصیه‌ی اساتید سلوکی همیشه همین کاری است که شما می‌کنید. خداوند این توفیق را از شما نگیرد تا آزاد از نگاه‌های محدود سیاسی و جناحی مطالب را ارزیابی کنید. موفق باشید
4945
متن پرسش
سلام. استاد گرامی سوالی ذهن بنده رو به خودش مشغول کرده. از زمانی که انقلاب اسلامی و رسالتش را بهتر شناختم فکر می کردم آمریکا و سایر تمامیت خواهان جهان، با اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و اله مشکل دارند که اینقدر سنگ جلوی پای ما میگذارند. اما بعد دیدم کره شمالی ها هم که اصلا کمونیست و کافرند را هم اذیت می کنند. در نتیجه حس کردم آمریکا و غرب، از هر نوع ایدئولوژی که بخواهد نفی دیدگاه خودشان را بکند مخالفند و مخالفت خاصی و ویژه ای با اسلام ندارند. استاد می شود برایم توضیح دهید استنباط حضرتعالی از دشمنی دائمی غرب ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ و اساسا نوع خصومت آمریکا یا ایران اسلامی، چه تفاوتی با نوع دشمنی آمریکا با کره شمالی دارد؟تشکر می کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر در این رابطه کتاب «تمدن‌زایی شیعه» را مطالعه بفرمایید جواب سؤال‌تان را به نحو کامل و جامع می‌گیرید. موفق باشید
4315
متن پرسش
سلام عرض میکنم خدمت استاد طاهر زاده آیا به تعداد همه انسان ها راه رسیدن به خدا وجود دارد؟ نظر شما نسبت به نظریه نسبیت انیشتین چیست؟ با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی از نظر وجودی یک مسیر است برای رسیدن به خدا به شرطی که خود را در مسیر شریعت الهی قرار دهد. در مورد نسبیت انیشتین در جواب سؤال شماره‌ی 4296 عرایضی داشتم. موفق باشید
4044
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید : شرایط خودم: 22ساله هستم کارشناس رشته برق دارم الآن 4ماهه که به خدمت رفتم و 1 سال است که متاهل شده ام ولی 3 سال هم عقد بوده ام خداوند لطف کرد و به من توفیق داد که مقید شدم تا بندگی کنم (حدودا 3 سال است) قبل آن واجبات خود را یا انجام نمی دادم یا دست پا شکسته انجام می‌دادم در این 3 سال هم اصلا حرف مردم و مسخره کردنشان برایم مهم نبود از نظر اقتصادی ضعیفم و فعلاً در خانه‌ی پدرم زندگی می‌کنم ولی به تازگی دارم کاری را شروع می‌کنم که انشاء الله کار خوبی است و می توانم روی پای خودم بایستم البته یک سوالی هم درباره‌ی کارم دارم که بعد از این مطلب عرض می کنم (شغلم کار آزاد است وقت انجام کار دست خودم است می توانم صبح یا عصر انجام دهم) شرایط همسرم: همسرم زن خوبی است همیشه چادر به سر نمی‌کند ولی حجاب خود را رعایت می‌کند همتی برای یادگیری دروس دینی ندارد با طلبگی من مخالفت می کند 2 دلیل می‌آورد یک حرف مردم و دوم مشکلات اقتصادی یک طلبه . من سعی می‌کنم با این شغل مشکل اقتصادی را حل کنم . من را هم بعد از شغل به ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه تشویق می کند ولی با این که استعدادش را دارم برایم رنگ باخته است. شرایط خانواده ام: خانواده ام مقید نیستند شرایط مالی آنها هم متوسط است اگر هم بفهمند قصد رفتن به حوزه دارم شاید کمی مخالفت کنند چون در این 3 سال به تغییر رفتار من عادت کرده اند. اگه به حوزه بروم که همت بیشترم را برای حوزه می‌گذارم اگه نروم قصد دارم این شغل را توسعه دهم و ثروت را به خدمت اسلام بگیرم انشاء الله. به نظر شما با این شرایط به حوزه بروم یا نه؟ در ضمن اگر من مسولیتی که در قبال همسرم پذیرفتم را نپذیرفته بودم یعنی ازدواج نکرده بودم تا حالا حوزه بودم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید همسرتان را مطلع کنید که نگران مشکل اقتصادی جهت طلبه‌شدن‌تان نداشته باشند و شرایط را کمی برایشان باز کنید که چنین نیست که فکر می‌کند و اگر استعداد ادامه‌ی دروس حوزه را داشته باشید از حوزه غافل نشوید اگر موفق نشدید إن‌شاءالله با مطالعه‌ی معارف دینی و تلاش اقتصادی راه قرب الهی را برای خود هموار کنید. موفق باشید
3547
متن پرسش
با سلام و عرض ادب.آیا فرشته یا فرشته هایی وجود دارند که جمیع(نه جامع)صفات الهی در آن ها وجود داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از ظاهر آیه‌ی «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» بر می‌آید که چنین نباشد. در مورد حضرت جبرائیل هم که همه‌ی قرآن را حمل کرده باید بگوییم آن فرشته نیز مثل پیامبر در مقابل چند وجه نبوده تا یکی را انتخاب کند و لذا قرآن را نیز به عنوان یک نور واحد گرفته و در مقام انسان جنبه‌های مختلف آن نور ظاهر شده. موفق باشید
نمایش چاپی