بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5230
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد بزرگوار،پیرو سئوالاتی در سایت از شما پیرامون بحث غرب شناسی و مخصوصا تکنیک غرب و علمی که به این تکنیک ها منجر میشود سخنی مبسوط از سوی رهبرمعظم انقلاب در جمع نخبگان هست که با توجه به لحن قاطع کلام همراه با انواع قیود تاکیدی اینگونه مستفاد میشود که بیان ایشان شامل محکمات نظر ایشان در باب این موضوع است.از آنجا که در طرح اینگونه سئوالات امکان برجسته نمایی استدلال ها به وسیله تغییر فونت در سایت وجود ندارد عنوانهایی از کلام ایشان را به عنوان چالش خود برای هر قسمت انتخاب کردم.1-حتی علوم دنیایی هم از نظر اسلام به ارزش است((خب، حالا این مطلب را من عرض بکنم - شاید پاسخى هم باشد به سؤالى که این برادر عزیزمان در پایان جلسه مطرح کردند - که علم براى یک جامعه‌ى انسانى، یک موهبت الهى است: هم علوم ارزشى و علوم معرفتى، و هم علومى که به انسان کمک میکند تا در این طبیعت عظیم و در این خلقت شگفت‌آور خداى بزرگ، از گنجینه‌هائى که خدا براى انسان در این طبیعت قرار داده، بیشتر و بهتر استفاده کند. از اول پیدایش انسان، حرکت انسان به سمت پیدا کردن رموز طبیعت و کشف کردن کوچه پس‌کوچه‌هاى تو در توى این ساخت عظیم و بافت بزرگ به کار گرفته شده و اسلام و همه‌ى ادیان این را تأیید میکنند. شما نمیتوانید در هیچ دینى - بخصوص دین اسلام - یک تعبیر و جمله‌اى پیدا کنید که نشان‌دهنده‌ى این باشد که این علوم دنیوى فایده‌اى ندارد یا مضر است یا نباید دنبالش رفت؛ بعکس، همه‌ى این دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا کرده - که وسیله‌اى است براى اینکه انسان بتواند از این حقیقتى که وجود دارد و این طبیعتى که خدا براى ما آفریده، بهتر استفاده کند - و همچنین دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا نکرده - شاید دانشهاى بیشترى در آینده پیدا خواهد شد که حجم و کمیت آنها از همه‌ى دانشهاى بشرى از اول تا حالا بیشتر است و بشر در آینده به آنها دست پیدا خواهد کرد - همه‌ى این دانشها از نظر اسلام باارزش است.))-2-ازعلم نفسانی بهره گرفتن بد است نه خود علم((خودِ علم ارزش است. این ارزش را کسانى میتوانند به ضد ارزش تبدیل کنند که از او علیه منافع بشریت استفاده کنند؛ اما خودِ دانش یک ارزش است. به برکت دانش، معرفت خدا هم آسان میشود. کسانى که داراى علم‌اند، بیشتر میتوانند حقانیت پیام پیغمبران و حقانیت پیام راستین اسلام را بفهمند. علم را با شهوات، با غرضها و با چیزهائى که در عالم مادى و گرایشهاى مادى وجود دارد، مخلوط نباید کرد. آنى که آنجا بد است، او ضد ارزش حرکت کردنِ آنها و شهوانى و نفسانى بهره‌گیرى کردن از علم است، نه خود علم. بنابراین علم یک ارزش است؛ در این شک نکنید. هم علوم معرفتى، علوم ارزشى، علوم حقیقى یا اعتبارى‌اى مثل فلسفه یا فقه یا امثال اینها خیلى با ارزش است و هم علومى که وسیله‌ى کشف دنیاى موجودِ در اختیار بشر و کشف رازهاى آن و توانا شدن بر استفاده‌ى بهتر از این گنجینه‌ى عظیم است))-3-بدیهی بودن ارزش علوم بدون شک وتردید وتفسیر حدیث معروف ((. اینى که پیغمبر میفرماید: «اطلبوا العلم و لو بالصّین»، نمیخواهد بگوید بروید فلسفه یا فقه را از چین یاد بگیرید؛ بروید دانش را - هر دانشى؛ علم و آنچه که بر علم مترتب میشود یعنى فناورى و توانائیهاى فراوان سرپنجه‌ى بشرى - یاد بگیرید؛ اینها چیزهاى لازمى است. خب، این یک مقدارى پرداختن به مسائل بدیهى بود؛ یعنى بنده تصور هم نمیکردم که در بین شما جوانان نخبه کسى باشد که در این زمینه شک و تردیدى داشته باشد و تصور کند که حالا اسلام چه میگوید))-4- قالبها (اعم از علم وتکنولوژی )، ایرادی ندارد اشکال از جهت هاست (لبته با توجه به نگاه شما به این موضوع خود نفس اماره است که دنبال این علوم میرود تا سلطه خود با ابزار های گوناکون بر طبیعت وبه طریق اولی با خیال خام خود و در خیال خود بر کل هستی برای خواسته های خود به کار گیرد که در فرهنگ اکنون غرب مشهود است مثالی بسیار ظریف در سخن ایشان وجود دارد که اسلام به نفسانی ترین وغیر توحیدی ترین سنت عرب جاهلیت با حفظ قالب روح توحید دمید وآن را نماد توحید در اسلام قرار داد واین هنر اسلام است واسلام این توانایی را برای بعد علم و تکنولوژی نیز داراست ،البته قبول دارم که نمی توان تمام آن قالب ها مانند معماری جهان غرب و... اسلامی کرد ولی میتوان از آن علوم و فنون در یک روح فراگیر توحیدی-اسلامی استفاده کرد)،((سند چشم‌انداز هم مطلقاً یک قطعه‌اى از نگاههاى غربى نیست. ما جهت را عوض کرده‌ایم. ببینید، یک نکته‌اى که شما جوانها خوب است به آن توجه کنید، این است که خیلى از چیزها هست که قالب آن ایرادى ندارد، اما جهتش اشکال دارد؛ ما در اسلام هم از این قبیل چیزها داشتیم. همین حج و عمره‌اى که شماها میروید و اینقدر دختر جوان ما و پسر جوان ما - با آن دلهاى پاکشان - تحت تأثیر آن قرار میگیرند، این حج یک رسم جاهلى است و در جاهلیت بوده. همین طوافى که شما میکنید، این طواف را در دوران جاهلیت میکردند. در موسم حج، که موسم حج هم همین ماه‌هاى حرام بود، از اطراف عربستان - حالا در بیرون عربستان کسى اعتقاد نداشت - راه مى‌افتادند و به مکه مى‌آمدند، براى اینکه اطراف کعبه طواف کنند. قالب کار، همین قالب کارى است که شما انجام میدهید؛ اما محتوا و جهت کار، صد و هشتاد درجه تفاوت دارد. امروز شما اطراف کعبه که حرکت میکنید، توحید را دارید تجسم میکنید؛ حرکت عظیم عالم بر محور وجود خالق متعال؛ که اینجا یک حرکت سمبلیک و یک حرکت نمادین به وجود آمد و کعبه شد مظهر توحید در اسلام، و حج شد بهترین عامل براى توحید کلمه در یک مجمع عظیم جهان اسلام؛ این جهتِ امروز آن است. جهت جاهلیت صد و هشتاد درجه تفاوت داشت و نقطه‌ى مقابل این بود؛ بتهاى گوناگونى بیرون کعبه و درون کعبه آویخته بودند؛ کسانى که مى‌آمدند و دور کعبه حرکت میکردند، در واقع دلباخته و دلبسته‌ى آن بت بودند و از خداى واحدِ احد چیزى نمیفهمیدند. خودِ این حرکت کردن هم نه فقط آنها را به هم نزدیک نمیکرد، آنها را از هم دور میکرد؛ چون دلبستگى‌هایشان با هم فرق داشت؛ یکى به خاطر فلان بت دور کعبه میگشت و دیگرى به خاطر فلان بت دیگر که همه‌ى اینها توى کعبه جمع بودند. پیغمبر حج و طواف و سعى را مطلقاً تغییر نداد - این قالب حفظ شد - جهت آن را صد و هشتاد درجه عوض کرد؛ حجى که مظهر شرک و بت‌پرستى و خرافه‌پرستى و عصبیت و جهالت محض بود، تبدیل شد به مظهر توحید، مظهر صفا، مظهر اخلاص و دلباختگى در مقابل ذات اقدس الهى.)) -5-در این فراز مثالهای عینی ومصداقی از علومی مانند نانو ، الکترونیک، آیرودینامیک که کاملا علومی مادی به عنوان قالب های درست و علومی مورد تایید بیان میکنند وبا بیان اینکه کسانی از این علوم بسیار بد استفاده میکنند یکی از جهات مهم فراگیری این که ترویج ارزشهای توحیدی است را بیان میکنند((قالبها اشکالى ندارند. تکنولوژى هسته‌اى هیچ گناهى نکرده، گناه مال آن کسى است که جهت او را جهت تخریب انسانها قرار میدهد. یا مثلاً فناوریهاى پیشرفته‌ى نانو، یا صنایع الکترونیک بسیار پیشرفته و آیرودینامیک و امثال اینها گناهى ندارند؛ اینها خیلى خوبند و ابزارهائى هستند براى اینکه انسان بتواند در دنیا از منابع و فرصتهائى که خدا در این طبیعت قرار داده، به بهترین وجهى استفاده کند. گناه مال آن کسانى است که از این نعمت خدادادى و از این گنجینه‌ى الهى، براى زورگوئى به بشر، تسلط به دیگران و پامال کردن حقوق دیگران استفاده میکنند. شما که مبناى خوبى دارید، شما که به خدا معتقدید، شما که به کرامت انسان معتقدید، شما که با ظلم و غصب و تعدى و تجاوز مخالفید، شما که استکبار و جامعه‌ها یا حکومتهاى برآمده‌ى از شهوات شخصى و جمعى را تقبیح میکنید، شما این علوم را یاد بگیرید تا ارزشهاى خودتان را در دنیا ترویج کنید و معارف خودتان را در دنیا حاکم کنید. این چیز بدى است؟! یک نفر سوار هواپیما میشود و براى عیاشى و هرزگى، به فلان شهرِ فلان کشور میرود؛ یک نفر هم سوار همین هواپیما میشود، میرود براى زیارت خانه‌ى خدا؛ این هواپیما که گناهى ندارد؛ جهتها فرق میکند. شما دانش و فناورى را فرا بگیرید و از هوش ویژه‌اى که در شما هست - که من حالا اشاره خواهم کرد و بعضى از دوستان هم گفتند - استفاده کنید، براى اینکه در این جهت، قله را فتح کنید. آن‌وقت از این موقعیت و از این فرصت، براى نشر ارزشهاى حقیقى - به جاى ارزشهاى دروغین، به جاى نفسانیات، به جاى هرزگى، به جاى سلطه‌ى زر و زور بر سرنوشت بشر - استفاده کنید))-از آنجا که برای درست فکر کردن نیاز به مقدمات صحیح وبدون تناقض با هم و... است (اگرچه نمیخواهم بگویم این حرفها تمام حرفهای ایشان است)به نظر شما این بیان ایشان از محکمات ایشان در باب علوم وتکنیک غربی نیست ؟ومن الله توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر عزیز در این سخنان که نوعاً با نسل جوان و دانشجویان سخن می‌گویند سعی می‌کنند جوانان وارد میدان علم و فن‌آوری شوند تا اولاً: کشور از عقب‌ماندگی علمی نجات پیدا کند. همین‌طور که در این سال‌های اخیر بحمداللله آثار نجات از عقب‌ماندگی علمی پیدا است. ثانیاً: اگر ما علم را در اختیار گرفتیم سعی می‌کنیم آن را بومی‌سازی کنیم و در مسیر بومی‌سازی است که تکنولوژیِ مربوط به فرهنگ خودمان را ایجاد می‌کنیم . در آن صورت آن تکنولوژی از روح غربی آزاد است. رهبری با چنین بصیرتی سعی می‌کنند علم‌اموزی در کشور را مدیریت کنند و از این جهت یکی از محکمات ایشان همین است که عرض کردم. موفق باشید
3873
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیز آیا زلزله عظیم زمین را مردم با همین چشم سر مادی شاهد خواهند بود یا زلزله زمین در عالم برزخ یا قیامت است. سوال دوم خواندن ادعیه مانند کمیل وندبه بصورت دسته جمعی آیا مورد سفارش است یعنی اینکه یک نفر میخواند بقیه گوش میکنند یا بهتر است هرکس خودش تنها بخواند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مثل زلزله‌های دنیا نیست بلکه کلّ موجودیت دنیا دگرگون می‌شود و عملاً این چشم و این بدن نمی‌ماند که بخواهند با آن بنگرند 2- هر دو روش خوب است، باید به حال خودتان بنگرید. موفق باشید
3126
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در جایی خواندم مرحوم ملاصدرا نهایتا حدوث زمانی عالم را قبول میکند در اثر تدبر در ایات لطفا توضیحی بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاصدرا همیشه حدوث زمانی عالم را قبول داشته ولی نه به معنایی که متکلمین می‌گویند بلکه به آن معنایی که ذات عالم ماده عین حرکت است و هرلحظه عالم جدید می‌شود و زمان عالم هم که تابع حرکت است جدید است. موفق باشید
2762
متن پرسش
با وجود اینکه بحث های زیادی از استاد رو گوش دادم و تکرار و عمل هم کردم اما هنوز هم برام سواله که الله که جامع تمام صفات است چه سیر یا چه دلیل یا چه هدف(با اینکه برای حضرت حق هدف داشتن نقص است) یا چه چیزی رو با وجود آوردن انسان و عالم در نظر گرفته؟این یعنی چی که خدا برای تجلی تمام اسما نیاز به خلق انسان میبینه. اصلا بعد از فوت انسان و سیر به سوی حق چه چیز جز تکامل انسان رخ میده که خدا از اون جهتی رو دنبال کنه؟ خواهشا کامل و با جزئیات توضیح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این بحثی نیست که در محدوده‌ی یک سؤال و جواب بتوان به آن پرداخت. إن‌شاءالله در مسیر مطالعات خود وقتی به فص آدمی در فصوص الحکم رسیدید مطلب برایتان روشن می‌شود. همین قدر بدان « نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش ..............خیمه در مزرعة آب و گل آدم زد» موفق باشید
359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل على محمد و آل محمد الأطیبین الأطهرین و اللعنة الدآئمة الوبیلة على أعدآئهم و ظالمیهم أجمعین با سلام خدمت أستاد محترم من با جستجو در مورد زیارت عاشورا با شما آشنا شدم زیرا که دیدم در میان مؤلفات شما , نوشته ای است به نام : زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام , أما هر قدر در سایت شما جستجو کردم إین کتاب را نیافتم , آیا ممکن أست که إین کتاب ارزشمند را در إختیار بنده قرار دهید زیرا که بنده در حال حاضر به تحقیق و جستجو در معانی عرفانی این زیارت قدسی هستم , و خوشحال می شوم که معانی موجود در کنیه ابا عبدالله صلوات الله و سلامه علیه را بیشتر بفهمم , أمیدوارم که کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام را در سایت خود قرار دهید , منتظر جواب شما هستم موفق و مسدد باشید التماس دعا یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام چاپ اول این کتاب از انتشارات لبّ المیزان نیست و لذا فایل تایپ‌شده‌ی آن را در اختیار نداریم، ولی اگر با گروه المیزان یا انتشارات لبّ المیزان تماس بگیرید برایتان پست می‌کنند. موفق باشید
18659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای فاطمیه چه کتبی غیر کتب خودتان را پیشنهاد می کنید!؟ کتاب (فاطمه (س) فاطمه (س) است) علی شریعتی مورد تایید جنابعالی می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کتب فراوانی علاوه بر کتاب مرحوم شریعتی که کتاب خوبی است، موجود است. جهت این امر می‌توانید به منابع کتاب‌های «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» و «مقام لیلة القدری فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

18086
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نظرتون در مورد این گفتگویی که در یکی از شبکه های اجتماعی صورت گرفت چیست؟ الف. اعضای یک گروه برای فعالیت سیاسی بهتره از شرایط و امکانات همدیگر مطلع باشند این جوری قدرت بیشتری خواهیم داشت. مثلا اگه کسی در قسمت بهداشت و درمان آشنا و یا آدم مطمئنی سراغ داره به من بگه چون نیاز به اطلاعاتی در زمینه سلامت مردم اما مستند نیاز دارم چون بچمو واکسیناسیون نکردم مسئول بهداشت شهرمون منو تهدید کرده که شکایت می کنیم و این حرفا منم یه آماری از سلامت مردم دادم که می گفت همش دروغه و اینا تشویش اذهان عمومیه و خلاصه اگه کسی رو می شناسید بهم بگید. ب. مواظب باشید دچار افراط و تفریط نشوید. گاهی افراط و تفریط آسیب می زند. به نظر بنده واکسن فرزند خود را بزنید. الف. درمورد واکسیناسیون تحقیق زیادی کردم که یقین دارم مثل اون آیه قرآنه که خدا میگه در شراب منفعتی است ولی ضررش اکثر من نفعهما. در روایت داریم برای اینکه بچه فلج نشه حجامت نقره کنید و خیلی دستورات دیگه در مورد نوزادان. سازمان جهانی بهداشت خودش میگه اونایی که واکسن سرخک زدن نسبت به اونایی که نزدن بیشتر مبتلا به سرخک شدن. از لحاظ تجربی هم من هر چی بچه دو رو بر خودم می بینم همشون مریضن از همون ابتدا که زردی میگیرن و یکم که بزرگ میشن حساسیت و ضعف سیستم ایمنی بدن و اوتیسم و غیره. یقین دارم که جزیی از برنامه ی استکباره برای ضعیف کردن جسم و ذهن مردم دنیا مخصوصا ما شیعه ها. دانشمندای خودشون میگن این واکسن ها از کلیه سگ و جنین سقط شده و آلومینیوم و سرب و الکادوئید و غیره درست میشه که خیلی مضره. وقتی مسئول بهداشت شهر بهم گفت بیا تا صحبت کنیم باور کنید اون و همکاراش به اندازه ی منی که کاردانی حسابداری دارم از این واکسن ها و سلامت مردم نمیدونستن. وقتی هم می خواستم بهشون دید کلان بدم و در مورد وضعیت روز دنیا و استکبار و بهداشت دنیا بهشون بگم گفتن اینا دروغه و تشویش اذهان عمومیه و تو بدبینی و سیاست رو با بهداشت قاطی نکن و سیاسی حرف نزن و .... آخرش هم تهدید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که جریان‌های صهیونیستی در نظام سلامت جهانی نفوذ کرده‌اند و این موضوع به اثبات رسیده است، حرفی نیست. ولی همان‌طور که در جواب سؤال 18085 عرض شدبالاخره در این زمان و در این نوع زندگی‌ها، بیماری‌هایی پیش می‌آید که دنیایِ جدید آن را ایجاد کرده و طبّ جدید آن را می‌شناسد و نمی‌توان به چنین طبیبانی رجوع ننمود. موفق باشید

17125
متن پرسش
با سلام: حصرت استاد در خصوص وحدت شخصی وجود فرمودید که در صحنه فقط حق متعال که یک وجود بسیط صرف هست موجوده. و در اون تمام اسماء فانی و مستهلک هستن و تمام اونها به قدر ظرفیت ما بر ما ظاهر میشن یعنی موقعی که ما طبیعت می بینیم حق به اسم حی و لطیف و ... بر ما به قدر ما ظاهر شده حالا اگر ما رفع حجاب کردیم مثال و عقل و و احدیت و احدیت می بینیم. یک سوال آیا همان طور که اسماء فانی در حق هستند و معدوم نیستند بلکه هستند اما فانی در حق به قول شما هستند و نیستند آیا این مبنا رو در مورد ماهیات هم میتونیم داشته باشیم؟ بنا بر تقریری گفته میشه ماهیات ظهور حدود عدمی وجودند اما آیا میشه گفت ماهیات من حیث هی فانیا فی الحق موجودند مانند اسماء الهی؟ استاد با توجه به اطلاع صعیف من از فلسفه اگر لطف کنید ساده جواب بدید و با بله و خیر هم توام باشه جوابتون ممنون میشم. 2.آیا میتونیم اون سلسله ای که در مورد وجودات طولی و عرضی در حکمت بعنوان تشکیک مطرح میشه در عرفان تمام این عوالم رو فانی در حق موجود بدونیم اعم از عالم عقل و مثال و طبیعت همه هستند اما مستهلک و فانی در حق؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مشکلی که عموماً پیش می‌آید بین ماهیت به معنای حدّ وجود در عالم عین است با ماهیت به معنای عین ثابته‌ی مخلوقات در عالم غیب و در علمِ الهی. آری! ماهیتی که در ذات خود، عدم است و در عالم غیب و علم الهی وجود برایش مطرح نیست، ماهیت به معنای حدِ وجود است. زیرا در آن عالم «وجود» به معنای مطلق هست، نه «وجود» به معنای محدود؛ ولی علم حضرت حق به ماهیات بحث دیگری است که حقیقت علمی موجودات است، نه محدودیت آن‌ها 2- مسلّم این‌طور است که نظام طولی و تشکیک وجود در عالم الهی معنا ندارد. موفق باشید

14903
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام: با نسلي که کمّيت‌گرا است و اصالت را به دنيا و ثروت‌هاي دنيايي مي‌دهد با چه زباني صحبت کنيم؟ با مردمي که از جهتي تا آخر با انقلاب هستند و این در تظاهرات 22 بهمن ملاحظه شد، ولي از زاويه‌هايي ديگر مقام معظم رهبري را درست درک نمي‌کنند، چگونه سخن بگوييم. هنوز ما بر روي قصه اقتصاد مقاومتي بحث نکرده‌ايم، روي فرهنگ هنوز بحث نکرده‌ايم. ما چطور مي‌توانيم در بحثِ سلوک ذيل شخصيت امام و با نگاه به حضرت امام به عنوان مبادي تفکرِ اين عصر با آن‌ها صحبت کنيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبانِ عبوردادنِ نسلي را که کمّيت‌گراست ما در دفاع مقدس آموختيم، ما در دفاع مقدس متوجه شديم استعدادي داريم که مکر ليل و نهار دنياي مدرن نمي‌گذارد آن را ببينيم. ولي چون شرايطِ بروز آن استعداد در دفاع مقدس پيش آمد، آن را ديديم و استفاده کرديم و با نگاه به آينه‌ي دفاع مقدس بنده به راحتي مي‌توانم بگويم ما در تاريخي قرار داريم که بالاتر از منافع مادي با مردم مي‌توان سخن گفت و جواب مناسب شنيد. مردمي که حاضرند با نگاه به حضرت امام«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» و اشاراتي که آن مرد بزرگ داشت، جانشان را بدهند معلوم است که آماده‌ي شنيدن چيزهايي هستند که ماوراء منافع مادي آن‌ها است. ما با اين انقلاب اين را تجربه کرده‌ايم و به خوبي هم جواب داد. فراموش نفرمائيد که مردم در حال حاضر در گرفتاري دوره‌ي فَتْرت هستند، يعني نه از عهد گذشته‌ي خود که آلوده به غرب‌زدگي است درست بُريده‌اند، و نه بر عهد خود با خداوند که حضرت امام متذکر آن‌ عهد است درست وارد شده‌اند. انسان‌ها يک وجه ميمني دارند و يک وجه مَشْئَمي، که بشر غرب‌زده در تقلاّي غلبه‌دادن وجه مَشْئَمه‌ي خود است. خوبي اين دوره آن است که وجه يميني بشرِ امروز هم قابل ديدن شده و مي‌توانيد آن وَجه را مورد خطاب قرار بدهيد. با نظر به حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» مي‌توانيم متذکر وَجه يميني انسان‌ها باشيم و از اين طريق معناي زندگي در فضاي اقتصاد مقاوتي را به او متذکر شويم و جواب بگيريم. بنده به شما عرض کنم چه بخواهيد و چه نخواهيد بحمدالله در اين تحريم‌ها کارد به استخوان‌تان مي‌رسد و در متن اين تحريم‌ها يک نحوه حياتي که دوست و دشمن پيش‌بيني نمي‌کردند ظهور مي‌کند، همان نوع حياتي که در رابطه با مقابله با دشمن در دفاع مقدس ظهور کرد و امثال دکتر چمران‌ها از همان ابتدا فهميدند که اين انقلاب استعداد آن را دارد که در مقابله با دشمن به آنچنان حياتي برسد که شما در دفاع مقدس ملاحظه کرديد و لذا نه‌تنها عقب ننشستند بلکه با اميدواري تمام جهت تولّدِ حياتي که با دفاع مقدس ظهور کرد کار را جلو بردند. بني صدر هرگز فکر نمي‌کرد اين انقلاب چنين استعدادهايي را دارد.

در کتاب سلوک سعي شده متذکر استعدادهايي شويم که با ظهور امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» در اين تاريخ نهفته است و در همين رابطه است که ملاحظه مي‌کنيد هر اندازه دنيا با تحريم‌هاي اقتصادي مي‌خواهد کمّيت‌ها را براي ما برجسته کند شما گوشتان بدهکار آن‌ها نيست. زيرا مردم ما چيز ديگري را مي‌بينند که دشمن از ديدن آن‌ ناتوان است. مردم ما با حضورشان در اين تاريخ متوجه افقي هستند که ديگر کمّيت‌گرائي در آن جايي ندارد و کمّيت مغلوب معنويت مي‌شود. مجله‌ي «سوره‌ي انديشه» در شماره‌ي 78 و 79 بحث «کار» و جايگاه آن را در فرهنگ‌هاي مختلف به ميان آورده که آيا کار، عملي است که سود و ثروت به ما مي‌دهد يا زندگي و هويت؟ مجله را با جمله‌ي شهيد آويني شروع کرده که مي‌گويد: «وقتي پول تنها انگيزه‌اي باشد که انسان را به «کار» وا مي‌دارد، ديگر کار معناي حقيقي خويش را از دست مي‌دهد و به شرِّ واجبي تبديل مي‌شود که بايد بيش‌تر و سريع‌تر از آن خلاصي يافت». يعني يکي از چيزهايي که شما اتفاقاً بايد از آن عبور کنيد کاري است که عين به‌دست‌آوردن ثروت است. بنا نيست کار تنها براي به‌دست‌آوردن ثروت باشد. کار در سنت بشر به خودي خود فرهنگ و ادب و سلوک خاصي دارد که مدرنيته آن را به حاشيه برده و ملاحظه مي‌کنيد که با انقلاب اسلامي دارد آن ادب و فرهنگ به تاريخ ما برمي‌گردد. نمونه‌اش همين عزيزاني که در حال فعاليت‌هاي فرهنگي در ذيل انقلاب هستند. اگر توانستيم اين را درست نشان دهيم ملاحظه خواهيد کرد چگونه اين ثروت و زندگي مطابق دنياي مدرن از چشم مردم ما مي‌افتد. از خود پرسيده‌ايد اين مردمي که اين‌گونه براي امام حسين (ع) کار مي‌کنند به دنبال ثروت‌اند يا به دنبال هويت؟ مدرنيته فضايي ايجاد کرده که به قول آقاي ميرشکاک: «همگان کار مي‌کنند تا نان بخورند و هزينه‌هاي زندگي مدرن را تأمين کنند و زندگي مدرن روز به روز نيازهاي تازه‌تري پديد مي‌آورد».[1] زيرا از کار خود به دنبال هويتي که روح‌شان را راضي کند نيستند. لذا کار آن‌ها بي‌کاري است مثل فوتباليست‌ها که ثروت هنگفتي از طريق فوتبال به‌دست مي‌آورند ولي کار آن‌ها عين بي‌کاري است و به همين جهت همه‌ي کارهايشان بي‌سرانجام است و انقلاب اسلامي متذکر اين اشکال است و بشر امروز آماده شنيدن و نيوشيدن چنين تذکري است که چگونه به هويتِ از دست‌رفته‌ي خود برگردد و ديگر يک شيئي نباشد که يا بايد مصرف کند و يا مصرف شود. انقلاب اسلامي از اين طريق راه عبور از غلبه‌‌ي کمّيت است و روحانيت اصيل در انقلاب اسلامي جرياني است که کارش برايش ثروت نمي‌آورد. شغلش برايش يک کار است بدون اين که هويتش را در ثروتمندي جستجو کند. شما اگر متذکر همين امر بشويد که «کارِ افراد در فضاي فرهنگ مدرنيته براي توليد نيست بلکه براي مصرف است و وقتي کار براي مصرف شد و انسان‌ها خواستند هويت خود را از طريق مصرف کسب کنند کار و زندگي از هم جدا مي‌شود و زندگي، ديگر کار نيست بلکه مصرف است و کار در خدمت مصرف قرار مي‌گيرد و نه براي زندگي و نه براي هويت بخشيدن به خود.» به‌راحتي مي‌توان مردم را متوجه اشکالات کمّيت‌گرايي کرد و دلاّلي و واسطه‌گري را از چشم مردم انداخت و اين تولد جديدي خواهد شد در راستاي بازگشت به هويت از دست‌رفته که در آن که شرف بر ثروت مقدم مي‌‌شود و مردم ريشه‌ي خود را در کار و اقتصاد مقاومتي جستجو مي‌کنند و مي‌فهمند اصولاً کار، از بنيادي‌ترين منابعي است که هرکس براي تغذيه روح خود به آن نياز دارد و شما اين سؤال را به عنوان يک آسيب اجتماعي مطرح مي‌کنيد که چرا پول‌درآوردن از خودِ کار مهم‌تر شده است؟

موفق باشید

 


[1] - مجله سوره انديشه شماره 80-81

14294
متن پرسش
سلام عرض می کنم خدمت حضرت استاد: جلسات برهان صدیقین رو گوش دادم و برکات زیادی الحمدلله نصیبم شد اما جلسه آخر رو شاید درست متوجه نشدم جناب استاد شما در مساله تشکیک فرمودین تمام مخلوقات تجلیات حق هستند در واقع اسماء الهی هستند که متجلی شدن و عین الربط به حق هستند و «عین الربط» هیچ شانی از وجود نداره و ربط محضه .. (این فرمایشتون در مورد تشکیک وجود بود) در وحدت شخصی فرمودین که در صحنه، فقط وجود و هستیه، که در تجلی هست و تشکیک در ظهور و تجلی هست و بعد فرمودین که در تشکیک وجود، وجود مخلوق و وجود خالق داریم !و ما در وحدت شخصی بالاتر می آییم و حظی از وجود برای ظهورات قائل نیستیم. سوال: شما در اصوات قبلی هم که گفتین تجلیات عین الربط هستن عین الربط هم که حظی از وجود نداره در واقع «عین الربط» وجود نیست بلکه نموده، پس چطور میگین که توی تشکیک به تقریری که عرض کردین هستی مطلق و هستی مقید مطرحه «عین الربط رو که فرمودین نموده و نه بود» و در صوت آخر فرمودین که عرفا حتی عین الربط رو هم قبول نمیکنن و بالاتر میرن. این بالاتر رو متوجه نشدم. چون تقریری که از وحدت شخصی فرمودین با تقریر قبلیتون از تشکیک به نظرم یکی اومد! در هر دو عنوان هستی مطلق در صحنه هست و تجلیاتش تجلیات هم که اسماءالله هستند و عین الربط به حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که از عین‌الربط‌ بودنِ معلول متوجه شده‌اید معلول آن‌چنان وجودی ندارد که بحث دوگانگی خالق و مخلوق پیش آید، ولی در حکمت صدرایی از آن جهت که عالَم مادونِ عین وجود را مراتب وجود فرض می‌کند، از وحدت وجود فاصله می‌گیرد در حالی‌که در عرفان روشن می‌شود حضرت اللّه در همه‌ی عوالم و در همه‌ی اعیان حاضر است و در نتیجه تشکیک را فقط باید در ظهور دانست و نه در وجود. موفق باشید

11971
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در تعریف تفکر داریم که: تفکر حرکت الی المبادی، و من المبادی الی المراد، است. با توجه به این تعریف با تفکر بالقوه های ما بالفعل می شود چون تفکر حرکت است، درست است؟ حالا هر نوع تفکری در ما فعلیتی ایجاد می کند؟ یعنی حتی اگر تفکرات ریاضی و هندسه داشتیم؟ در حرکت جوهری داشتیم که بالفعل شدن باعث شدت وجود می شود، این تفکرات چه شدت وجودی ایجاد می کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن تعریف در علم حصولی است ولی آن تفکری که موجب شدیّت وجود می‌شود تفکری است که در تعریف آن داریم: «تفکر، رفتن از باطل سوی حق / به جزو اندر بدیدن کلّ مطلق» که در اوائل کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه‌» بحث آن شده که: رفتن از باطل به سوى حق، در عرفان به معنى عبور از مشهورات زمانه و توجه به حقايق ثابت هستى است. عرفاى بزرگ مى‏فرمايند: تا كسى از عادات زمانه‏ى خودش عبور نكند نمى‏تواند سلوك را شروع نمايد. با تعريفى كه عرفا از فكر دارند وقتى نتوانيم از مشهورات زمانه و عادات اجتماعى عبور كنيم هنوز تفكر را در خود شروع نكرده‏ايم. در نتيجه براى فكركردن بايد زمانه‏ى خود را بشناسيم تا گرفتار مشهورات و عادات آن نشويم، بايد به درستى بفهميم چرا زمانه‏ى ما فعلًا زمانه‏ى بى‏فكرى است تا عادات و مشهورات زمانه را مبادى فكر خود قرار ندهيم و در بى‏فكرى گرفتار نشويم. تفكر، گذشتن از حجاب كثرت و شهود حق در تمامى موجودات است و تفكر به اين معنا بدون حضور و دل‏آگاهى تحقق نمى‏يابد. موفق باشید

11863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن ابراز قدردانی صمیمانه از حوصله و صبری که به خرج می دهید در پاسخ به سوالات شاگردان دغدغه مندتان خواهشمندم در صورت امکان ساحت تحلیلی تان را تفصیلی تر تبیین نمایید تا ابهامات به وجود آمده در رابطه با مواضع اخیرتان رفع شود. شما در پاسخ به سوال 11841 بحث های اخیر هسته ای را در سه سطح دسته بندی کرده اید1. جایگاه تاریخی بیانیه (که خود اصرار دارید در این چهار چوب تحلیل کنید) 2. محتوای بیانیه 3. مواجهه استکبار در قبال این بیانیه. سوال این است که آیا می توان به جایگاه تاریخی بیانیه نظر انداخت و آن را منجر به حضور فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه سیاسی بین الملل تلقی کرد فارغ از محتوای آن؟ بدون در نظر گرفتن موضع دولت جدید در رابطه با مذاکرات که حل مشکلات اقتصادی کشور را برخلاف نظر کارشناسان دلسوز و رهبری به این مذاکرات گره زده و خود اذعان کرده اند رسیدن به هر توافقی بهتر از عدم توافق است؟ آیا این حضور جمهوری اسلامی صورت مقتدرانه و استقلالی و نفی استکباری انقلاب را برای جهانیان بویژه مستضعفین به پا خواسته و مسلمانان بیدار شده به نمایش گذاشته یا نمایش پذیرفتن قواعد جامعه جهانی است؟ و اینکه انقلابی که آمده بود فارغ از نظم مدرن حاکم - که در آن باید کدخدا را به رسمیت شناخت - به حیات دینی خویش ادامه دهد اکنون پذیرفته باید مسائلش را با کدخدا حل کند و جامعه جهانی که محدود در چهار دولت است را متقاعد کند؟ چگونه می توان به درک درستی از شرایط تاریخی بیانیه دست یافت در صورتی که بر اساس محتوای آن و روایات پیرامونی آن از جانب کشور های غربی عزت ملت ایران خدشه برداشته و این جزو خطوط قرمز رهبری است؟ استاد عزیز شرایط کنونی کشور را در مباحث هسته ای تشبیه به فضای صلح حدیبیه نموده است در حالی که رهبری بعد از تحلیل های غلط بعضی دولتمردان دولت قبلی که تشبیه به شعب ابيطالب می کردند همانند شرایط بدر و خیبر دانسته اند مناسبت این دو فضا در چیست که اینگونه تحلیل می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که قبلاً هم عرض کردم و شما هم متذکر آن هستید دولت از چند جنبه گرفتار خطا است، ولی نفس بیانیه را باید یک نوع حضور انقلاب اسلامی دانست که جهان مدرن نتوانست آن انقلاب را نادیده بگیرد. در عین آن‌که ما با توجه به نظر رهبری عزیز در بعضی از قسمت‌های غنی‌سازی اورانیوم کوتاه آمدیم تا حضور خود را اثبات کنیم و از این جهت حرکت ما شبیه صلح حدیبیه است. مواردی که در زیر نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» کوتاه آمدیم را در جواب سؤال شماره‌ی ۱۱۸۵۲عرض کردم. موفق باشید

11055
متن پرسش
سلام علیک استاد بزرگوار: بنده مدتی است که اهمیت خواندن نماز برام از بین رفته و این در حالیه که پیش از این خداوند توفیق داده بود که به خواندن نماز در اول وقت اشتیاق داشته باشم و نمازهام را اول وقت بخونم. البته حدود یک سال بود به دلیل بچه دارشدن و کم‌شدن ساعت خوابم در شبانه روز که به 3 ساعت اون هم پراکنده نه پشت سر هم، رسیده بود، نماز صبحم اغلب قضا می‌شد. استاد: نمی‌دونم چرا یکدفعه این طور شد، همه‌چیز داشت خوب پیش می‌رفت، چند ماهی بود که خدا توفیق داده بود بعد از نماز با فرازهای اول زیارت آل یاسین به مولامون حضرت صاحب الامرعلیه السلام سلام بدم و کم‌کم احساس می کردم که از این طریق دارم با امامم ارتباطی هرچند کوچک برقرار می‌کنم. محرم امسال هم از خدا خواستم که توفیقم بدهد تا با معرفت بیشتر برای امام حسین‌علیه‌السلام اشک بریزم، خداوند هم اجابت فرمود و محرم امسال برام عالی‌تر از همیشه شد، از لحاظ معرفت به واقعه‌ی کربلا. حتی بعد از دهه‌ی اول ماه محرم هم خدا توفیق داد از محضر عالم بزرگواری که مورد تایید شما هم هست، فیض ببرم. ولی نمی‌دونم چرا یکدفعه همه‌چیز به‌هم ریخت و اهمیت نماز برام از بین رفت و زیاد پیش میاد روزی که همه‌ی نمازهام قضا میشه، چون به دلیل بچه‌داری به‌تنهایی و بدون کمک تقریبا وقت فراغت در طول شبانه روز ندارم. البته ناگفته نماند که حرف‌های اون عالِم، تلنگری به نفسم زد تا دوباره عقاید و اعمالم را بازخوانی کنم. این‌که قلباً از بی‌اهمیت‌شدن نماز در نظرم و قضاشدن نمازهام ناراحت نمیشم بیشتر نگرانم میکنه، لطف کنید و راهنماییم فرمایید تا از این وضع خارج بشم، می‌بخشید که طولانی شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال در شرایط جدیدی که برای انسان پیش می‌آید آن عقاید قبلی نیاز به بازخوانی دارد و إن‌شاءاللّه همین‌که در رعایت وظایف الهیه پایداری کنید، استیلای نور حق خود به خود شما را متوجه روحانیت جدید می‌کند. در ضمن فراموش نکنید تا زمانی که مادر به فرزندش شیر می‌دهد خداوند گناهی برای او ثبت نمی‌کند، بدین معنا که از کوتاهی‌های او که با بچه داری برایش پیش می آید اغماض می‌کند. موفق باشید
10975
متن پرسش
سلام خدمت استاد. به نظر شما بدایه و نهایه را با چه شرحی بخوانیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده شرح آقای فیاضی و آیت اللّه مصباح را دیدم، ولی رفقا فرمودند در حال حاضر با توجه به شرح‌های گذشته، شرح‌های بهتری به میدان آمده مثل شرح آقای امینی‌نژاد از بدایه و یا شرح جناب استاد یزدان‌پناه از نهایه. در این مورد از طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی قم که در این قسمت در حال فعالیت‌ هستند، مشورت بگیرید. موفق باشید
10505
متن پرسش
سلام علیکم: در احادیث نتایج بسیار عجیبی مانند زیادتی عمر و وسعت رزق و جمعیت احوال و... برای صله رحم ذکر شده. آیا این نتایج تکوینی است؟ مانند آب که اگر وارد آن بشویم محاله خیس نشویم صله رحم هم همین جنسی هست و نتایج آن محاله محقق نشود؟ بنده هر چه با دقت این بخش در معراج السعاده را مطالعه می کنم انگار تکوینی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً آن نتایج تکوینی است مگر آن‌که ما با انگیزه‌ی صله‌ی رحم ارتباط‌هایمان را با آشنایان شکل ندهیم. موفق باشید
9938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از اساتید فرمودند: مسیر رشد انسان در دوران مجردی با مسیر رشد انسان در دوران متأهلی کاملاً متفاوت است.اگر می شود توضیحی دهید؟ و تفاوت آن؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» جواب سؤال خود را بگیرید. موفق باشید
9634
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: چند سالیست مباحث شما را دنبال می کنم و آشنا هستم، به حمد الله نتایج خوبی هم گرفته ام اما از وقتی با چند تن از شاگردان با سابقه تر شما هم بحث شده ام متوجه شدم آنان پس از آشنایی با مباحث شما درس و دانشگاه را نیمه کاره رها کرده و تمام وقت خود را صرف در این مباحث کرده اند و تنها راه نجات کشور و جامعه و حتی جهان را مباحث حضرت عالی ذکر می کنند. با توجه به اینکه بنده خودم موافقم که این مباحث برای هر مسلمانی ضروریست حتی اگر در یک دوره فشرده مثلا به اندازه دو ترم دانشگاه وقت صرف کند ارزش دارد همچنین آگاهم که دانشگاه و جو آن و دروس آن و حتی بسیاری از اساتید آن غربی هستند و غربی فکر می کنند. اما آیا دلیل معرفتی برای ترک تحصیل وجود دارد؟ آیا این که گفته می شود برای پیشرفت در مباحث معرفت النفس این دروس روزی حجاب سیر و سلوک خواهد شد درست است؟ البته نظر این حقیر که مخالفت با آنان کردم اینست که مقام معظم رهبری که این همه روی علم تاکید دارند برای چه کسی تذکر می دهند؟ آیا غیر از این است که نظر به همین بچه های مذهبی و حزب اللهی برای برون رفت از این فرهنگ غربی حاکم بر دانشگاهها دارند؟ اگر همه ما بگوییم سیر و سلوک با ترک تحصیل و فقط تمرکز روی مباحث فقه اکبر حاصل می شود پس چه کسی جامعه و تمدن اسلامی بسازد؟ این که فکر حاکم بر دانشگاه از خیلی جهات غربی است و روی فکر و اعتقادات جوانان تاثیر بد می گذارد درست اما آیا دین ما اینقدر قدرت ندارد که این اثرات منفی را پاک کند؟ آیا همین کناره گیری مذهبی ها از حضور در عرصه های مختلف از جمله دانشگاه نیست که راه را برای جولان عده ای به اصطلاح روشنفکر باز کرده است تا تریبون شبکه های ماهواره ای در دانشگاه باشند؟ آیا از همین دانشگاهها امثال احمدی روشن بیرون نیامدند؟ پس اینکه حضرت آقا فرمودند امروز سلاح اصلی برای مقابله با دشمن سلاح علم است بی دلیل است؟ لطفا مرا راهنمایی کنید من در دو راهی ترک تحصیل و ادامه ان مانده ام؟!! این دوستان جدید من و شاگردان خوش سابقه شما بد جوری مخ مرا زده اند و مرا از ادامه راه منصرف کرده اند. بسیار دلسرد شده ام فکر می کنم تمام مدتی که برای لیسانسم وقت گذاشته ام هدر رفته است با اینکه نیتم از تحصیل فقط خدمت به نظام پر برکت اسلامی بوده است. لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به هیچ‌وجه معتقد نیستم با مباحث معرفتی و غرب‌شناسی ما باید از فعالیت در دانشگاه دست بکشیم و خود را از آینده‌ی بسیار درخشانی که تمدن نوین اسلامی مدّ نظر ما قرار می‌دهد، بیرون بیندازیم. آری برای تحقق تمدن اسلامی یا باید به روش حوزوی کار کرد و معارف الهی را به گوش مردم رساند، و یا باید به روش دانشگاهی کار کرد و با علم و صنعت، زیرساخت‌های لازم را شکل داد. شما به استعداد خودتان نگاه کنید و یکی از این دو جبهه را انتخاب نمایید. موفق باشید
8547
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی. جنابعالی فرمودید که روح انسان به عنوان یک موجود مجرد فقط هست و مردن برای او معنی ندارد و نیز فرمودید که این روح در تمام مراحل زندگی با حداقل یک جسم به سر میبرد. سوالی که پیش می آید این است که در زمان بین دو نفخه صور که همه موجودات مرده اند و خداوند میپرسد که پروردگار جهانیان کیست؟ و چون کسی نیست خود پاسخ خود را میدهد. درآن زمان ارواح که مردن برایشان معنی ندارد آیا مرده اند؟ و اگر نمرده اند چرا قادر به پاسخگوئی به خداوند نمی باشند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در آن مرحله که نور واحد قهار تجلی می‌کند در مقابل چنین اسمی هیچ موجودی استقلال ندارد که سخنی داشته باشند. در مرحله‌ی پایین‌تر است که هر مخلوقی می‌تواند خودش باشد با بدن مخصوص به خودش. موفق باشید
6465
متن پرسش
سلام.حضرت استاد باتوجه به این که بشر امروز می خواهد خود را جایگزین خالق مطلق کند ودر نظام احسن او تغییر بدهد وبه بهانه ی این که اگر ما بتوانیم کاری را انجام دهیم که بتوانیم از عالم بیشترین استفاده را انجام بدهیم ونقائص مخلوقات رابرطرفکنیم!.آنها با این گونه مسائل اذهان جهان را متقاعد می کنند.سوال اینجاست علمی که امروزه به عنوان ژنتیک وشبیه سازی مطرح شده درجهان که می توانند حیوانی ایجاد کنند با مشخصات خاص ویا حتی انسانی با خصوصیت جسمی واخلاقی خاص واین گونه نظام احسن را می خواهند غیر احسن جلوه دهند وبه نوعی مصداق فریب کاری شیطان است که در آیه119 نساء شیطان تا جایی انسان را گمراه می کند که گوش چهارپایان را سوراخ کنند وخلقت خدا را تغییر دهند.حالا آیا این به ظاهر علم که نقاط مشخصی از تفکر الهی را هدف گرفته است را می توان آموخت وترویج داد وبه نوعی به آن در خود ایران افتخار کرد انقلاب اسلامی که داعیه خرق حجب ظلمانی مدرنیته وغرب را دارد آیا جایز است به عنوان پیشرفت علمی مساله شبیه سازی و..را به شکل خیلی به روز ادامه دهد وازآن بدتر به آن افتخار کند چون در جهان این به عنوان یک ارزش علمی شناخته می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما نباید شروع‌کننده‌ی این نوع کارها باشیم ولی ظاهراً ما امروز با مشکل دیگری روبه‌رو هستیم که دنیا شروع به این دست‌کارهای کرده . شاید علم به این کارها جهت خنثی‌کردن و یا نجات‌دادن خود از این دست‌کاری‌ها لازم است. بنده این‌گونه کار آقایان را در شبیه‌سازی توجیه کردم وگرنه طبیعت در حالت عادی ظرفیت آن را دارد که بهترین نتیجه را به ما بدهد آن‌طور که قرآن می‌گوید: «وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر». (کار) کسانى که اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبیت(ملکات انسانى در) روح خود، انفاق مى‏کنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، (و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد کافى بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد(که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست. (بقره .آیه265) موفق باشید
6098
متن پرسش
سلام.چند روز پیش در برنامه ای دیدم که آیت الله قاضی حدیثی را در جمع شاگردان می خوانده اند که مضمونش این است:اگر شنیدید کوهی جا به جا شده آن را بیشتر باور کنید تا شنیده باشید خلق و خو و ملکات انسانی تغییر کرده.استاد منبع این حدیث و متن عربی آن را میدانید؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: منبع آن را نمی‌دانم ولی این در اخلاقیات بحث مهمی است و نیاز به سند ندارد که اگر کاری و یا صفتی برای کسی ملکه شد تغییر آن بسیار مشکل است به همین جهت باید از ابتدا مواظب بود ملکات نیکو در ما ریشه بگیرند. موفق باشید
3849
متن پرسش
ایمان به عالم غیب چه تاثیری در زندگی انسان دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به غیب به معنی آن است که متوجه باشیم علاوه بر پدیده‌های مادی و نقش و تأثیری که پدیده‌های مادی دارند حقایقی در عالم هستند که حتی بیشتر از پدیده‌های مادی در زندگی ما و اجتماع مؤثرند و همین‌طور که اگر از پدیده‌های مادی استفاده کردیم بهره‌ی لازم را می‌بریم اگر توانستیم به حقایق غیبی رجوع کنیم از انوار آن‌ عالم در جسم و روح خود بهره‌مند می‌گردیم با این تأکید که روح ما نیاز دارد که از حقایق غیبی تغذیه کند و فربه شود که در رأس آن‌ها بهره‌مندی از نور خداوند است که اگر نتوانست از طریق شریعت الهی خود را با نور الهی مأنوس کند و از آن بهره‌مند گردد در فردایی که از دنیا و عالم حس جدا می‌گردد در عذاب بی‌خدایی تا ابد معذّب است که صورت این معذب‌بودن همان چیزهایی است که شریعت الهی از آن خبر داده است. موفق باشید
3286

تقویت ارادهبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم برای تقویت اراده باید چه کرد؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «ادب خیال عقل و قلب» مفید باشد. موفق باشید.
3148
متن پرسش
با سلام من دانشجو هستم. اگر زمان یکی از کلاس ها با وقت اذان تداخل پیدا کند. ایا شرکت در کلاس افضل است یا نماز اول وقت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون حضور در کلاس به یک اعتبار واجب است و رعایت وقت نماز فضیلت مستحب می باشد باید در کلاس حاضر شوید ولی خوب است این را از مرجع تقلید خودتان سوال کنید. موفق باشید.
1915
متن پرسش
با سلام: با توجه به اهمیت هنر و تاکیدات مقام معظم رهبری درباره بکارگیری هنر به عنوان یک ابزار قدرتمند انتقال مفاهیم جهت تبلیغ دین این امر چگونه ممکن است و با توجه به مادی و بهتر بگوییم غربی شدن اساس هنر ما در حال حاضر یک هنرمند اگر بخواهد از حدود تکنیک و مهارت فراتر رود و آثاری با روح دینی و پایدار و جاوید خلق کند بایست چکار کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مرحوم شهید آوینی در استفاده از دوربین نمونه‌ی خوبی است و بعضی از شعرا و نویسندگان با استفاده از هنر کاره‌های ارزشمندی ارائه داده‌اند. موفق باشید.
459

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام، من دانشجوی مهندسی مکانیک هستم. ما در رشته ی خود بعضاً پژوهش هایی انجام می دهیم و نیز بعضاً طرح های صنعتی و غیر صنعتی مختلفی را در مصارف گوناگون مثلا تبدیل انرژی باد به برق، عملکرد بهینه ی ابزارالات، دستگاه های نقلیه ی جدید با استفاده از سوخت های پاک و... در خلال تحصیل و بعد از تحصیل، طراحی می کنیم. از زمانی که مباحث مربوط به مدرنیته شما را خوانده ام، کمی گیج و سردر گم شده ام. چرا که با اینکه مباحثی را که شما مثلا در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم یا گزینش تکنولوژی مطرح کرده اید، روحم به راحتی می پذیرد اما عقلم متحیر است. شما بسیار کلی گویی کرده اید و ابدا برای ما مهندسین و طراحان راهکار ارائه نداده اید. مثلا به تفاوت بلوک سیمانی و کوزه اشاره کرده اید و ما نیز آن را می پذیریم اما اصلا به اندازه کافی توضیح نداده اید. اصلا چرا این یکی حاصل انکشاف استعداد طبیعت است و آن یکی حاصل سرکوب طبیعت؟ واقعا چرا؟ ای کاش ابزارالات دیگری را هم نام می بردید و در این دسته بندی قرار می دادید. میتوانم حدس بزنم که مثلا بادگیر و کولر هم تفاوتی نظیر کوزه و بلوک سیمانی دارند. اما اگر کسی برایم ادعا کند که مثلا کولر هم حاصل انکشاف استعدادهای طبیعت است، چرا که اولا از برقی استفاده می کند که از انرژی باد طبیعت بدست آمده و از این منظر کاملا شبیه بادگیر است و ثانیا در ساختار کولر هم برای خنک کردن از تبخیر آب نظیر آنچه در جای جای مختلف طبعیت (حتی در ساختمان زندگی برخی مورچه ها) استفاده می شود، بهره می گیرد. یعنی مکانیزمی کاملا طبیعی در یک حجم کوچک عمل می کند. حال این چه فرقی با بادگیرهای یزدی دارد؟ یا مثلا در مورد بلوک سیمانی هم می توان استدلالی به همین شکل اقامه کرد. با این مقدمه از شما تقاضای عاجزانه دارم به سوالات من به صورت موردی و همراه با توضیحات کافی پاسخ دهید: 1- تفاوت دقیق کوزه و بلوک سیمانی چیست و اگر ادعا دارید یکی حاصل انکشاف استعداد طبیعت است و دیگری خیر، ادله کافی و وافی اقامه کنید. 2- در گذشته هم ما مصالحی مانند بلوک سیمانی امروزه داشته ایم. مثلا شما آجر را در کدام دسته طبقه بندی می کنید. آجری که از دیرباز وجود داشته. آیا آن هم حاصل سرکوب کردن طبیعت است؟ چرا؟ 3- آیا همه ابزارالات جدید در دسته بلوک سیمانی طبقه بندی می شوند، حتی مثلا دوچرخه؟ لطفا کلیدی معرفی کنید که این تمایز را به راحتی بتوان تشخیص داد. 4- و سوال اصلی اینکه، آیا چون در عصر جدید بشر دیگر حتی بیش از حد نیاز خود ابزار دارد، ما مهندسین بهتر است از تولید ابزارهای بیشتر دست برداریم و خود و دیگران را ترغیب کنیم به استفاده درست از ابزارهای موجود؟ و یا اینکه نه، ابزارآلات جدید روح مدرنیزم را در خود دارند و بشر نیاز به ابزارالاتی که حاصل انکشاف استعداد طبیعت باشد دارد و ما باید سعی کنیم از این دست ابزارها را اختراع کنیم؟ اگر بله چگونه؟ (لطفا اگر کتابی هم معرفی می کنید، از دادن پاسخ مستقیم دریغ نورزید). با تشکر از زحمات گرانقدرتان و با آرزوی توفقیات روز افزون برای شما و همکارانتان.
متن پاسخ
- علیکم السلام باسمه تعالی در مورد سرکوب‌‌نکردن استعدادهای طبیعت و کشف استعدادهای آن در مباحث «شیعه و تمدن‌زایی» مثال‌های بیشتری آورده شده. مثلاً مقایسه کنید بین قنات که با یک مهندسی دقیق آب زمین را به سوی مزرعه هدایت می‌کند با کندن چاه عمیق که موجب آسیب به سفره‌های زیرزمینی می‌شود. در موضوع کولر؛ شما مجبورید برای تهیه‌ی مقدمات آن، طبیعت را تخریب کنید تا آهن و برقِ مورد نیاز آن را به‌دست آورید، ولی در بادگیر هیچ‌کدام از این تخریبات بر طبیعت تحمیل نمی‌شود. در مباحث «شیعه و تمدن‌زایی» عرض شده است برای عبور از تمدنی و رجوع به تمدنی دیگر با انبوه سؤالات روبه‌رو خواهیم شد که باید به همه‌ی آن‌ها جواب داده شود تا ذهن‌ها بتواند از تمدن گذشته عبور کند و تمدن جدید را بپذیرد. لذا پیشنهاد می‌کنم جهت جواب‌گویی به سؤالاتتان، کتاب‌های «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی توحیدی» و «علل تزلزل تمدن غرب» و جزوات تمدن‌زایی شیعه را مطالعه فرمایید. مهندسی همیشه قسمتی از زندگی بشر بوده، ولی اگر مهندسان ظرفیت‌های عالم را بشناسند علم خود را طوری در خدمت بشر قرار می‌دهند که موجب تخریب طبیعت و آزار روحی بشر نگردد. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در دیدار خود با جمعی از نخبگان علمی کشور در تاریخ 6/8/1388 در عین تکیه بر روی علم و تحقیق، موضوع «شکستن مرزهای علمی موجود» را به میان می‌کشند تا جهت‌گیری علمی کشور مطابق فرهنگ دینی جلو رود. می‌فرمایند: «علم را اهمیت بدهید. این که من سال‌هاست روى مسئله‌ى علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآورى، شکستن مرزهاى علمىِ موجود تکیه می‌کنم، به خاطر این است. بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکان‌پذیر نیست. دانش اقتدار مى‌آورد. یا درجایی دیگر می‌فرمایند:« ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعه‏ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمه‏ى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‏ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست.»( 27/2/1388)
نمایش چاپی