بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
123

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. می خواستم نظز شما را درباره کتاب "داستانهای شگفت انگیز" شهید محراب آیت ا.. دستغیب و تاثیرات آن بدانم؟ با تشکر
متن پاسخ

جواب: سلام علیک
باسمه تعالی: خدا رحمت کند حضرت آیت‌الله دستغیب را، مردی حکیم و عارف و شجاع بود. آنچه ایشان در آن کتاب فرموده‌اند در جای خود صحیح است و موجب بیداری انسان می‌شود، منتها ممکن است افراد عادی بعضی موضوعات را درست درنیابند، بهتر است برداشت خود را با کسی که در آن مورد صاحب‌نظر است در میان بگذارند.
والسلام علیکم

20740
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: ایام شهادت تسلیت باد. سؤالی که خدمت استاد داشتم پیرامون عزاداریه. اینکه درسته برای همه اهل بیت سینه زنی و پیاده روی راه بیاندازیم؟ این متن بیانات رهبری است در 70/12/13 در دیدار اعضای گروه معارف صدای جمهوری اسلامی «... مسأله‌ی دیگر، مسأله‌ی روضه‌هاست. روضه‌خوانی و سینه‌زنی باید باشد؛ اما نه در هر عزایی. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه‌ی ائمه نیست؛ متعلق به بعضی از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسی کسی روضه‌یی می خواند، عده‌یی دلشان نرم می شود و گریه می کنند؛ این عیبی ندارد. اصلاً عزاداری کردن یک حرف است، روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضی از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنی و عزاداری و برپایی جلسات خوب است؛ ولی مثلاً در مورد حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفاتهای دارای روضه‌خوانی است - من لزومی نمی بینم که سینه‌زنی بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) مناسبتی ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانی و سینه‌زنی کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است. من خودم الان در ایام ماه محرّم که نمی توانم روضه بروم، چون آن احساس و عشقی که در دل هر شیعه هست و دلش می خواهد در عزاداری شرکت کند، لذا من این را با خواندن «نفس‌المهموم» حاج شیخ عباس قمی(11) - که یک کتاب عربی است - اشباع می کنم؛ این خودش گریه‌آور است و برای من کار چند نفر روضه‌خوان را می کند. حتماً لازم نیست که عزاداری به همان شکل سنتىِ روضه‌خوانی باشد که اولش چیزی می خوانند و بعد هم احیاناً آخرش دمی می گیرند و سینه‌یی می زنند؛ نه، شرح حال را بیان کنید؛ مثلاً یک نفر با بیان خوب و لحن محزونی، وضع زندان رفتن حضرت موسی بن‌ جعفر را بیان کند؛ حوادث تلخ زندان را بیان کند؛ بعد شهادت حضرت را بیان کند؛ بعد مراسم تشییع را بیان کند؛ در این صورت هر کس که آن‌جا نشسته باشد، دلش نرم می شود.» با این توجه الان چه باید کرد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید توصیه‌ی مقام معظم رهبری، توصیه‌ی بسیار حساب‌شده‌ای است. زیرا روح حرکت امام حسین«علیه‌السلام» با روح حرکت سایر ائمه«علیهم‌السلام» متفاوت است. در مورد امام حسین«علیه‌السلام» پس از فهم اولیه‌ی آن نهضت می‌توان با همان سینه‌زنی تا حدّی به حضرت نزدیک شد. به همان معنایی که یاران حضرت در راستای نزدیکی به آن حضرت، با اقدامِ عملی شهادت آن کار را انجام دادندو ولی برای نزدیکی به سایر ائمه«علیهم‌السلام» بهتر است با تأمل بر حرکات آن‌ها و توجه به بستر تاریخیِ اعمال‌شان به آن‌ها نزدیک گردید. در این مورد رادیو و تلویزیون بی‌تقصیر نیست. زیرا همان حرکاتی که هیئت‌های غافل از رهنمودِ رهبری را انجام می‌دهند، را به صحنه می‌آورد. موفق باشید  

18299
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: بنده پس از شنیدن خبر در گذشت یکی از شخصیت ها چه گونه باید عمل کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به ما فرموده‌اند: «لا تَذْكُرُوا مَوْتَاكُمْ إِلا بِخَيْرٍ» اموات خود را پس از رحلت، یاد مکنید مگر با یاد خیر. موفق باشید

14336
متن پرسش
سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد به نظر شما چرا مقام معظم رهبری در روز 29 خرداد 1388در روز نماز جمعه، سخن خود با امام زمان روحی فداه در نمازجمعه و به عبارتی در انظار عموم ایراد نمودند؟ چرا؟ فلسفه آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان حقیقتاً به عنوان نایب امام زمان«روحی لتراب ‌مقدمه الفداء» همیشه آن حضرت را مدّ نظر دارند و لذا در آن روز مبارک نیز سربازی خود را جهت ادامه‌ی انقلاب ذیل نظر مبارک مولایشان اعلام کردند و حضرت حجت«صلوات‌اللّه‌علیه» نیز با مدد خاصی که عنایت فرمودند، این سرباز جلیل‌القدر را بیش از پیش یاری نمودند و این به‌خوبی معلوم است که آن حضرت رهبری عزیز را به عنوان زیباترین و شفاف‌ترین نایب خود پذیرفته‌اند. موفق باشید 

12905
متن پرسش
با سلام آيا عروسك هاي اسباب بازي كودكان ذيل حرمت مجسمه قرار مي گيرند. اگر اين طور باشد چه چيزي را براي دختر بچه ها بايستي در نظر گرفت؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت آیت اللّه خامنه‌ای از فتوای قبلی خود عدول کرده‌اند و به‌کلّی ساختن مجسمه و نگه‌داری آن‌را جایز می‌دانند، شاید بتوان مسئله را از این طریق حل کرد به‌خصوص که سایر مراجع نهایتاً نگه‌داری مجسمه را مکروه می‌دانند. ولی در هرحال افراط در این امر اشکال خود را دارد. موفق باشید

9788
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: 1) راه و روش طهارت قوه خیال بعنوان سلطان قوای نفس چه می باشد؟ 2) مراد مولوی از خاموشی بعنوان مرکب چوبین برای سیر در دریا چه نوع خاموشی است؟ همان صمت است؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، إن‌شاءاللّه کارساز است و بعد از آن از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. بنده هم عرایضی در شرح این کتاب داشته‌ام. از همه مهم‌تر از ذکر استغفار غافل نشوید، هر روز 70 بار به نیت این‌که از حضرت حق طلب می‌کنید که آن صورت‌ها و موانعی که بین شما و اوست را بپوشاند و اظهار رجوع به او را در شما تقویت نماید. آری خاموشی که در عرفان مطرح است همان صمت است که در روایات متعدد به آن توصیه شده است در موقعی که قلب خود را آماده کرده است تا از نفحات الهی بهره‌مند گردد. موفق باشید
9399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: پس میشود بگوییم: «فرق ابوسفیان و پیامبر، در این است که مصادیق کمالشان مثل علم و حیات، در حوزة انسانی، شدت و ضعف دارد.»، و لذا پذیرفتن اختلاف پیامبر و ابوسفیان، ما را نمیرساند به این که پس حتماً باید در انسانیتشان با هم فرق داشته باشند. دلیل شما برای تشکیکی بودن انسانیت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در بحث اتحاد عاقل و معقول حل کرده ‌باشید به این معنی که باید ذاتی باشد که با علم متحد می‌شود و مسلّم ذات پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» با ذات ابوسفیان متفاوت است و از آن‌جهت که آن ذات با علم متحد است و علم، تشکیکی است، ذوات انسانی تشکیکی است. دو سوال بعدی هم با فهم این نکته مرتفع خواهد بود. موفق باشید
6114
متن پرسش
سلام.استاد شما فرمودید که آیه تطهیر وآیه3مائده که در روز غدیر نازل شد وبرخی دیگر از آیات جای اصلی شان اینجا نبوده وبنا به دلایلی جای آنها توسط پیامبر عوض شده است لطفا دلیل این تغییر مکان را توضیح دهید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آن قسمت که در کتاب مبانی تظری نبوت و امامت در این رابطه بحث شده است را خدمتتان کپی می کنم: وضع خاص آیات مربوط به اهل‌البیت در قرآن . به دستور خدا، آیاتِ مربوط به اهل‌البیت(ع)در لابه لای بقیه‌ی آیات قرارگرفته تا به دلیل تعصبات قومی که هنوز در عمق روح مردم عربِ آن زمان باقی بوده، مردم حساسیت تعصب آمیز نسبت به اهل‌البیت(ع)نشان ندهند و بر سرموضوع اهل البیت معرکه نگیرند و یا آن قسمت از قرآن را که مربوط به اهل‌البیت است مطلقاً رها کنند و یا به حاشیه برانند. به عنوان مثال قرآن می‌فرماید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ - الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا - فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» ملاحظه کنید ابتدا بحث تحریمِ خوردن میته در آیه مطرح است، بعد در مورد ولایت علیu و یأس کفار از آن معرفی سخن می‌گوید، و سپس همان بحث قبلی در مورد چگونگی حلال‌شدنِ خوردن میته را ادامه می‌دهد. به خوبی معلوم است که از قسمت «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا» وسط آیه قرار گرفته است. یا ملاحظه می‌کنید آیه‌ی «یا ایّهاالرّسول» در بین آیات 66 تا 68 سوره‌ی مائده چنین است: می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ - یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ - قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّىَ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ» ابتدای آیه بحث بر سر اهل کتاب است که چنین و چنان کنند، بعد آیه‌ی مربوط به ابلاغِ ولایت علیu را می‌آورد و سپس همان بحث اهل کتاب را ادامه می‌دهد. موقعیت آیه‌ی تطهیر چنین است: می‌فرماید: «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا، وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ - إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا - وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا». در ابتدا و انتهای آیه توصیه‌هایی است به زنان پیامبر خداf که رعایت سخن‌گفتن را با نامحرم بکنند و در خانه‌های خود به انجام وظیفه بپردازند. ولی در وسط آیه بحث عصمت اهل البیتh را به میان می‌آورد که حکایت از مسئولیتی است که براساس آن طهارت به عهده‌ی آن‌ها گذارده شده است. راز این شیوه‌ی بیان در این است که در میان تمام دستورات اسلامی هیچ دستوری نبوده است که مثل تبعیت از خاندان پیامبر و امامتِ امیرالمؤمنین(ع) مورد انکار واقع شود و لذا عملاً با این روش هم قرآن حفظ گردید و هم موضوع اهل‌البیت(ع)مطرح شد تا آیندگان با دقت بیشتری متوجه شوند چگونه به هدایت کامل که همانا توجه به اهل‌البیت است، می‌توان دست یافت. شاید علت این روش را بتوان در سخن مولوی جستجو کرد که می‌گوید: وگر از عام بترسی که سخـن فاش کنی سخن خاص نهان در سخن عام بگو ور از آن نیز بترسی هِله چون مرغ چمن دمادم زمـزمه‌ی بـی اَلِف و لام بگو همچو اندیشه که دانی تو و دانای ضمیر سخن بی مد و بی‌نقطه و ادغام بگو سیوطی گوید که طبرانی تخریج کرده از ابوالحمراء که می‌گفت: دیدم رسول‌اللهf را که به مدت شش ماه می‌آمد درب خانه‌ی علی و فاطمه و آیه‌ی تطهیر را می‌خواند. راستی در پشت این حرکات چه پیامی نهفته است؟ رسول خداf اندیشه‌ها را به کدام سو می‌خواهند بکشانند؟ موفق باشید
1652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
- با سلام: یکی دو سالی است متوجه شده ام که در دید و بازدید های اقوام و آشنایان که در ایام نوروز انجام می گیرد، آن طراوت، صمیمیت و شور و نشاط مثلا ده سال پیش دیگر وجود ندارد. یکی دو عدد از دوستان نیز با نگاه به دیدو بازدیدهای اقوام و آشنایان خودشان، سخن من را تأیید کردند. حال می خواستم بدانم که آیا شما هم چنین برداشتی داشته اید و آیا به نظر شما این برداشتی که من داشته ام یک پدیده ی کلی و فراگیر است و مرتبط با روح کلی جامعه می باشد؟ و آیا اساسا به نظر شما تحلیلی خاص برای آن وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعضی مواقع شیاطین ، روحی را حاکم می‌کنند تا توفیقی را از ما سلب کند، مثل آن‌که در نمازمان خطوراتی وارد می‌کنند تا فکر کنیم نمازمان فایده نداشته، در حالی‌که اگر فایده نداشت شیطان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. صله‌ی رحم برکات عرشی و فرشی به همراه خود می‌آورد سعی کنید مثل نماز با نور الهی، برکات عرشی و فرشی آن را برای خود فراهم نمایید. موفق باشید
530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم فلسفه تعطیلی روز جمعه (یا یک روز از هر هفت روز در ادیان مختلف) چیست؟ جایگاهش در راستای هدف خلقت انسان کجاست؟ والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان طور که انسان موجودی است که تمام مراتب حقیقت را در خود جمع دارد – اعم از جسم و خیال و عقل – انسان کامل جامع همه‌ی عوالم است، یعنی از مقام ناسوت تا مقام جبروت. و لذا روز جمعه اختصاص به انسان کامل دارد، و روزی است که جامع همه‌ی روزها است و انسان باید با توجه به ظرفیت چنین روزی فارغ از امور مادی زندگی شرایط انس بیشتر با خدا را برای خود فراهم کند. به همین جهت حضرت علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «فَجَعَلَ الْجُمُعَةَ مَجْمَعاً نَدَبَ إِلَیْهِ لِتَطْهِیرِ مَا کَانَ قَبْلَهُ وَ غَسْلِ مَا أَوْقَعَتْهُ مَکَاسِبُ السَّوْءِ مِنْ مِثْلِهِ إِلَى مِثْلِهِ وَ ذِکْرى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ تِبْیَانَ خَشْیَةِ الْمُتَّقِینَ وَ وَهَبَ لِأَهْلِ طَاعَتِهِ فِی الْأَیَّامِ قَبْلَهُ»؛خداوند جمعه را روز جمع شما قرار داد و شما را در آن خواند براى آن‌که پاک کند و بشوید آنچه را از کردار زشت پیش از جمعه داشته‏اید و یاد آورى براى مؤمنین باشد و ترسى براى پرهیزگاران و مزد کردار بندگان را به آن‌ها عطا کند، بیشتر از آنچه بخشیده است به اهل طاعت در روزهاى قبل از جمعه. (بحار الأنوار، ج ‏65، ص: 63.) موفق باشید
431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز ، استاد طاهر زاده (دامت برکاته) . سوال بنده از شما این است که جایگاه معاشرت با دیگران در قرب به خداوند چیست ؟ فرضا ارتباط با هم اتاقی ها که بیست و چهار ساعته ما مجبور به معاشرت با آن ها هستیم و توجه ما را به حق کم میکند .چگونه میتوانیم از این ارتباطات در جهت قرب خداوند بهره مند شویم ؟ نصیحت شما به ما چیست ؟ خیلی ممنونم از این که بنده را راهنمایی میکنید.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی ملاقات برادران دینی در حکم ملاقات با انوار الهی است، ولی در مصاحبت و معاشرت دائمی با دوستان باید در عین احترام به آن‌ها طوری باشد که فرصت‌هایمان از بین نرود و لذا هرکس باید سرش مشغول کار خودش باشد و رعایت برادر خود را بکند که مزاحم او در امور زندگی و عبادیات نباشد و همین امر إن‌شاءالله وسیله‌ای می‌شود که خداوند به شما به جهت رعایت حقوق همدیگر لطف خاص بفرماید. موفق باشید
15637
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: درباره ی سوال 15606. اگر سوال حقیر جاهلانه است، پیشاپیش عذرخواهی می کنم. این سوال از جانب کسی نوشته شده است که به شدت قائل به «آزادی» است. پرسشگر تا اندازه ای قائل به آزادی است که حتی «ادبیات ارزشی» هم در تعامل با دیگران ندارد یعنی وقتی با یک انسان بی دین مواجه می شود، شخص بی دین اصلا احساس تنگنا نمی کند و شاید متأسفانه احساس می کند که بنده هیچ غیرتی نسبت به مسائل دینی ندارم. درحالی که صرفا قائل به آزادی ام. اما با خواندن مطلب شما مطالبی به ذهن حقیر می رسد. در اهمیت آزادی و گم بودن آن در زمانه ی امروز هیچ شکی نیس. ولی با توجه به تعریفی که در جامعه ی امروز از آزادی می شود و فهم عرفی این واژه، به نظر بنده می رسد که یه انسان ضعیف الایمان که تسلیم هوای نفس خود شده بیشتر از این پاسخ شما خوشحال می شود تا یک انسان مؤمن. مثلا الآن سایت های غیرمذهبی بیشتر خوشحال می شوند پاسخ شما را روی سایتشان بگذارند تا سایت های غیرمذهبی. و به نظر حقیر نوع طرح مسئله ی آزادی در آن سوال طوری است که بی بی سی و وی اُ ای را بیشتر خوشحال می کند تا جمهوری اسلامی و حزب اللهی ها را. این مسئله ممکن است فی نفسه ارزش یا ضد ارزش نباشد مادامی که روشن نشود آیا علت این مسئله (خوشحالی بی دینها و عدم خوشحالی دیندارها) به خاطر این است که حزب اللهی ها خواستند جلی آزادی (به معنای درست آن) ِ مردم را بگیرند؟ شاید این را بتوانم بپذیرم که حزب اللهی ها جلوی آزادی مردم به معنای عرفی آن، آن هم تنها بخشی از مردم را گرفته اند، ولی آزادی به معنای حقیقی چطور؟ در فضاهای غیرحزب اللهی که اصلا برخی مسائل دینی مثل حجاب به ضدارزش تبدیل شده، لذاست که دیگر آزادی غیرمذهبی ها معنی ای ندارد و اتفاقا هر گونه تقیدی ضدارزش محسوب می شود. و در فضای حزب الهی که آزادی برخی محدود می شود، سوالم این است که آیا مردم به ظاهر مذهبی این حق را ندارند که در یک شهر (مثلا فقط قم) به ظاهر، سالم، زندگی کنند و در نتیجه افراد غیرمذهبی ممکن است در این شهر به محدودیت و زحمت بیفتند و آزادی شان گرفته شود؟ این حق را می دهید به اندک جماعت ظاهرا مذهبی یا خیر؟ لطفا اصل مسئله گم نشود، چرا درباره ی پاسختان این سوالات را طرح می کنم؟ چون بنده با خودم فکر کردم که الآن از بین خبرگزاری ها، بی بی سی و از میان مردم، غیرمذهبی ها بیشتر از پاسخ شما خوشحال می شوند. دلیل خوشحالی غیرمذهبیون در نسبت با مذهبیون می تواند به زعم شما این باشد که مذهبی ها آزادی را پاس نمی دارند ولی غیرمذهبی ها پاس می دارند یا دلیل دیگری دارد. سوال دیگر : آیا حجاب اختیاری را شما قبول دارید؟ اگر می فرمایید حجاب قانون است در کشور و باید رعایت شود، وقتی در مسائل خیلی کلان قانون زیر پا گذاشته می شود، چطور می شود انتظار داشت در مسائل این چنینی مردم قانون را رعایت کنند؟ پس می ماند رعایت عرف اسلامی جامعه در مواردی که با غرب متفاوت است. حالا اگه این عرف و این مردم مشکل دارند که سبب سلب آزادی از عده ای می شوند، پس اساسا خاصیت کشور اسلامی از این جهت که عرض شد چیست؟ اگه منظور شما از آزادی چیز دیگری است، این رو بهتره توی پاسختون مشخص می کردید چون مفهوم عرفی آزادی ممکن است چیزی غیر از اراده ی شما باشد. شما جلو ده نفر را در خیابان بگیرید مطلبتان را بدهید بخوانند، معنایی غیر از آنچه بنده عرض کردم به ذهنشان می رسد؟ شاید (میگم شاید نه حتما) شما در "نوع طرح مسئله ی" آزادی اشتباه می کنید به طوری که بیشتر خوراک رسانه های اونوری بشه مطلبتون. وگرنه باید مسئله طوری طرح بشه که منظور شما خوب منتقل شود. ممنون میشم که روشن کنید مسئله از چه قراره؟ سوال دوم : اینکه رهبری فرمودند از ادبیات دشمن استفاده نکنید در طرح مسئله ی آزادی، چطور باید لحاظ شود؟ سوال سوم : در نهایت هم یه سوال جزئی دارم که به نظر شما در فضاهای مذهبی، نوع برخورد با کسی که حجابش را کاملا کنار گذاشته، باید چگونه باشد، باید اصلا به رویش نیاورد یا باید باهاش قطع ارتباط کرد؟ درحالی که هر دو رفتار اثری در او نداره مگر اینکه اگه چند نفر باهاش قطع ارتباط کنند برای خاطر دیگران هم که شده، مجبور می شود عرف مذهبی را رعایت کند. آیا این اجبار خلاف آزادی است؟ با احساس مذهبی ها چه می توان کرد که از بدحجابی ناراحت می شوند و نمی توانند به آزادی او از این جهت رسمیت بدهند؟ مذهبی ها در این احساسشان تا کجا آزادند؟ بی صبرانه منتظر روشنگری و جوابتون هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد این‌که دشمن تلاش کرده است واژه‌ی مقدس «آزادی» را نه‌تنها تحریف، که از آنِ خود کند، بحثی نیست. سخن آن است که چرا ما با تمام وجود نشان ندهیم که ماییم که آزادی را پاس می‌داریم و چرا ما نشان ندهیم که ما آن نیستیم که دشمنان ما، ما را بدان متهم می‌کنند؟ نکته‌ی مهم آن است که هرکس حقیقتاً آزادی را دوست دارد، حتماً رعایت محدودیت‌های مقدس را برای ارزش‌نهادن به آزادی رعایت می‌کند. آزادی حقیقت شیرینی است که اتفاقاً در شهری مثل شهر قم باید بیشتر ظهور کند، از آن جهت که انسان‌های متدین به انتخابِ دیگر انسان‌ها، احترام بیشتر می‌گذارند و در چنین فضایی مسلّم، محدودیت‌های مقدس و انسانی نادیده گرفته نمی‌شود. «آزادی» احترام به انسانیتِ انسان‌ها است.

وقتی ما گرفتار غفلت از حقیقت مقدس آزادی شدیم، یا در کسوت انسان‌های مذهبی، بلندگویِ روضه‌خوانی خود را بلند می‌کنیم و یا در کسوت انسانی غیر مذهبی، صدای موسیقیِ داخل ماشین خود را به گوش فلک می‌رسانیم. در هر دو صورت زیباییِ آزادی، چشیده نشده است تا با احترام به آن، حقوق دیگران رعایت شود.

ما نیاز داریم تا آزادی را تجربه کنیم و از آن لذت ببریم مثل کسی که به‌جای لذّت‌بردن از دارایی‌های دنیایی، از ایثار و بخشش لذّت می‌برد. بنده فهمِ آزادی را یک موضوع انسانی می‌دانم که مؤمن و غیر مؤمن بدان نظر دارند. نباید بگذاریم رسانه‌های معاند این شعار بزرگ را از ما برُباید.

تعجب می‌کنم که می‌فرمایید نباید از ادبیاتِ دشمن استفاده کرد! آیا آزادی که شعار همه‌ی انبیاء و اولیاء است، ادبیات دشمن است؟! مگر مولایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» نفرمودند: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُرّاً» بنده‌ی غیر مباش زیرا که خدایت آزاد آفریده است؟! و مگر ما این شعار بلند را تا حال، در زندگی خود درست اجرا کرده‌ایم؟! آیا اگر بنا است ما بنده‌ی دیگران نباشیم و آزادی خود را در هر صورتی حفظ کنیم، می‌توانیم رعایت آزادی و حقوق دیگران را نکنیم؟!! می‌پرسید؛ اگر کسی حجاب خود را کاملاً کنار گذاشته است، ما با او چه برخوردی داشته باشیم؟ با آن‌که همان‌طور که خودتان می‌فرمایید موضوع در این مثال، تقلیل‌یافته است؛ باید روشن شود چنین فردی فرهنگی که مردمی برای سامان‌دادن به جامعه‌ی خود – خارج از مذهبی‌بودن و غیر مذهبی‌بودن – برای خود ترتیب داده‌اند و محدودیت‌هایی را تعریف کرده‌اند را، یک انسان آزاده زیر پا می‌گذارد؟ و توهین به یک ملت با کدام روحیه‌ی آزادگی می‌خواند؟ حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در زمانی‌که در نوفل‌لوشاتو ساکن بودند حتی اجازه ندادند گوسفندی خلاف مقررات آن کشور در کنار باغی که اجاره کرده بودند، ذبح شود. ما معنای آزادی را این‌طور می‌دانیم و معتقدیم اگر آزادی را خوب تعریف کردیم مثل هرچیز مقدسی مورد احترام انسان‌ها قرار می‌گیرد و آن کس که از آن غفلت کند، شرمسار می‌گردد.

مشکل ما نسبت به آزادی در جایی است که هنوز نتوانسته‌ایم زیبایی آزادی را بچشیم و بچشانیم و آن ایده‌ی بزرگ را از چنگال شهوت‌پرستان در آوریم. ما به حکم آزادی قدرت آن را داریم که جهانِ استکباری را بر هم زنیم و اسیر غبارهای دویست‌ساله‌ی آن نباشیم.

استفاده‌ی ابزاری از آزادی نباید وسیله‌ای باشد که ما بر آزادی و آزادگی تأکید نکنیم. زیرا این آزادی است که به انسان و انسانیت معنا می‌بخشد و «عشق» را زنده می‌کند. چرا اجازه دهیم چیزهایی بر ما تحمیل شود که زندگی‌ها را از فطرت طبیعی‌اش خارج و گرفتار انواع توهّم‌ها کند؟

تنها وقتی می‌توان با انسان‌ها درست ارتباط برقرار کرد که آزادیِ همدیگر را پاس داریم. وقتی یک انسان دینی حتی از محدودیت‌های طبیعی، خود را آزاد می‌کند و روزه می‌گیرد تا محکومِ طبیعت خود نباشد، می‌توان گفت او به دنبال چشیدن حقیقت آزادی است، پس چرا این منش را که دوست‌داشتنِ آزادی است از دستْ فروگذاریم؟!

همه‌ی حرف بنده آن است که باید «آزادی» را با جان و دل خود چشید تا بتوانیم با رعایت حقوق دیگران، به آن‌ها «عشق» بورزیم. از این لحاظ عرض کردم ما باید «عشق» را هم در «آزادی» جستجو کنیم و مسلّم آن‌هایی که رعایت حقوق افراد را انجام نمی‌دهند، کویرهایی هستند که هرگز «عشق» به مشامشان نخواهد رسید. و این است که می‌بینید چنین انسان‌هایی از همه‌چیز گله‌مندند و هم‌خانه‌ی انواعِ نارضایتی‌ها هستند.

هرکس دوست دارد با انسان‌های آزاده زندگی کند از آن جهت که در زیر سایه‌ی چنین انسان‌هایی، دوستی‌ها تحقیر نمی‌شود و هرکس انسانیت خود را احساس می‌کند.

آیا شما وقتی تشنه هستید، حاضرید با فشار دیگران به شما آب خورانده شود؟ یا برعکس؛ حاضرید از سرِ آب‌خوردن بگذرید، ولی آزادی خود را حتی برای رفع عطش زیر پا نگذارید؟ ما سال‌ها است از چشیدن «آزادی» محروم بوده‌ایم و آزاداندیشی را که تنها با عشق به آزادی ظهور می‌کند، را با انواع حیله‌ها و دروغ‌ها به زندان برده‌ایم. ما خدایی در سینه داریم که تنها وقتی آزادی را پاس داریم و حقوق دیگران را محترم بشماریم، با ما سخن می‌گوید. آیا با این چند کلمه می‌توان از «آزادی» این گم‌گشته‌ی دوران‌ها سخن گفت؟!!! و یا باید سال‌ها منزل به منزل و کوی به کوی به دنبال آزادی این زیباترین روحانیتِ درون خود، به جستجو پرداخت شاید که رُخ بنماید و در آن صورت است که معنای سال‌های سال اشک برای آزادمردان و آزادزنانِ کربلا به معنا می‌نشیند و ندای حسین«علیه‌السلام» به گوش ما، آری! به گوشِ ما ابوسفیان‌ها خواهد رسید که: «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم‏» ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید و نگران ابدیت خود نیستید، لااقل در دنیای خود آزاد باشید. آیا آن وقتی که ما رعایت حقوق افراد را نمی‌کنیم و نگران دیانت و ابدیت خود نیستیم، لااقل به خاطر آزادی، آری! فقط به خاطر آزادی حاضریم حریمِ انسانیت انسان‌ها را حفظ کنیم؟ تا لااقل گوش‌هایمان از پیام مولایمان حسین«علیه‌السلام» خالی نباشد؟ بنده تنها راه را برای چشیدن نور آزادی، رجوع جدّی به دین و دین‌داری می‌دانم به شرطی که دینداری خود را بازخوانی کنیم. ما در کانون یک بحران بزرگ و جهان جدیدی از تاریخ خود هستیم که باید آزاداندیشی را به تاریخ خود برگردانیم و این با پاس‌داشتن ذاتِ آزادی ممکن است و عبور از آزادی‌های تصنعی که بی‌بند و باری را به‌بار آورده است؛ و از این طریق آن نوع آزادی که همه‌ی اندیشمندانِ جهان بشری چه در غرب و چه در جهان اسلام بر آن تأکید داشتند را ربوده است. تا آن‌جا که امام الموحدین«علیه‌السلام» به مالک اشتر در مورد کسانی‌که متدیّن به اسلام نیستند، می‌فرمایند: اگر در دیانت با تو، یکی نیستند در آفرینش با تو برابرند. و از این طریق حضرت راهِ رعایت حقوق و آزادی را برای بشریت می‌گشایند.  موفق باشید  

15276
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بدونم طایفه ی جن غیر از اسلام دارای چه مذاهبه دیگری هستند؟ و آیا مسلمان های آنان به گروه های شیعه و سنی تقسیم می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اعتقاد جنّیان به دیگر ادیان اطلاعی ندارم، تنها می‌دانم که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده فرموده بودند که یکی از جنّیان گفته است در بین جنّیان مسلمان، شیعه و سنی نداریم، بلکه همه شیعه‌اند زیرا کسانی در بین ما هنوز هستند که در واقعه‌ی غدیر حاضر بودند. موفق باشید

14643
متن پرسش

گاهی آنقدر دلتنگش می شوم که بغضی سنگین راه گلویم را می گیرد و مثل الان اشک، چشمانم را لبریز می کند و درد فراق و آه حسرت و دور افتادگیم از او و مسیرش آشفته ام می کند. او اهل طریق و تفکر روح الله بود و من اهل طریق «من». او جسور شهادت بود و من بی عرضه ی شهادت، عجیب دلم تنگ اوست. سید مرتضی برای من صرف یک متفکر مذهبی نیست او حکم رفیق انس مرا دارد که می شود «عشق بازی» را با او هم پیاله شد. می شود شراب مولانا روح الله را با او جرعه نوشی کرد. بفرمایید در این حال سنگین تنهایی چه باید کرد؟

متن پاسخ

سلام علیکم: باسمه تعالی: آوینی همه ی تاریخ تفصیلی آینده ی ما است که به طور اجمال در او جمع بود. اگر از حضور دائمی او در منظر خود غفلت کنیم مسلّم مسلّم بدانید در بی تاریخی دائم به سر می بریم. او در عین اجمال بودن به یک معنا تفصیل حضرت روح اللّه بود. باید که برای نگهبانی خود نگهبان آوینی باشیم. موفق باشید
 

6440
متن پرسش
باسلام الف)شخصی سوره عبس را اینگونه معنا میکرد که عتاب در سوره عبس نسبت به پیامبر از آن جهت است که ایشان میخواستند نسبت به هدایت آن شخصی که از آمدن نابینا نزد پیامبر روی ترش کرده بود،اصرار کنند و در نتیجه نسبت به هدایت نابینا کوتاهی میشد،از اینجهت نسبت به دفع این موضع پیامبر سوره نازل شده است.اگر این مطلب صحیح است،به عصمت پیامبر خدشه وارد نمیشود؟ب)منظور از این عبارت چیست؟لست علیهم بمصیطر الا من تولی و کفرگویا علامه آیه را چنین معنا کرده اند که تو تنها بر کسانی چیره هستی که اعراض کردهد و کفر ورزیدند.نظر شما چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الف- روایات شیعه و سنی اذعان دارند که آن شخص مردی از قریش بوده که منظور عثمان است که ناراحت شد حالا که ابن ام مکتوم آمد کار خراب شد و سران قریش که آمده بودند با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مذاکره کنند نتیجه‌ی لازم را نمی‌گیرند. به نظرم علامه طباطبایی روح مطلب را خیلی خوب روشن کرده‌اند. ب- علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی «إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى‏ » در جمع‌بندی سه آیه می‌فرمایند: «کأنّه فرموده تو به ایشان تذکر بده و تذکر خود را پی بگیر و آن را قطع مکن، مگر از کسی که یک‌بار و دو بار تذکرش دادی و او روی گردانید و کفر ورزید که در این صورت لازم نیست به تذکر خود ادامه دهی بلکه باید از او اعراض کنی تا خدای تعالی به عذاب بزرگ‌تر معذبش سازد». موفق باشید
6268
متن پرسش
بسمه تعالی سلام ببخشید استاد برخی کارها از نظر فقهی حرام است مثلا دروغ گفتن ولی برخی امور حرام شمرده نشده ولی عقلا انسان میداند کار خوبی نیست مثلا ثروت اندوزی ولو به طریق حلال وباشرط دادن خمس و..... ویا دنبال تجملات زندگی رفتن و شبانه روز دنبال تجارت و نقشه کشی برای بدست آوردن دنیا البته با رعایت نکات حلال وحرام مثلا ربا در کار نباشد. میخواستم بدانم تفاوت این دو بدی در چیست آنکه حرام واضح است وآنکه حرام نیست ولی عقلا بداست آیا فقط با همین حرام وحلال های ساده کار حل میشود و انسان اهل نجات میشود یا میشود که انسانی همه حرام وحلال را رعایت کند ولی بخاطر حب دنیا اهل آتش باشد ؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه صراحتاً حرام است برای هرکس با هر روحیه در هر شرایط تاریخی حرام است ولی بعضی از کارها هست که نمی‌توان برای هرکس در هر شرایط تاریخی یک حکم داشته باشد. این‌جا باید خود انسان‌ها متوجه شوند در این موارد چه وظیفه‌ای دارند. حبّ دنیا بد است ولی آیا هر ثروتمندی حبّ دنیا دارد؟ معلوم است که نه. موفق باشید
6091
متن پرسش
سلام علیکم الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت امیرالمومنین والائمه علیهم السلام .استاد عزیز عید ولایت را به شما تبریک وآرزو میکنم که سالیان دراز زیر سایه ی لطف امیرالمومنین باشید.استاد مدت زیادی است که حاجتی دارم اما نمیشود ومن سخت محتاج کمک خداوند هستم اما راهی نیست چه کنم که هم صلاح باشد وهم برآورده شدن حاجت.التماس دعا به حق مولا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خوش‌رویی و صله‌ی رحم و احترام به والدین إن‌شاءاللّه گشایش حاصل می‌شود. موفق باشید
5721
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت ببخشید اگه بخواهم تفسیر المیزان را شروع کنم از کجا باید شروع کنم.2جزوه که مربوط به المیزان بود را خوانده ام.از کجا باید شروع کنم؟ چه سی دی از سخنرانیتونو رو باید تهیه کنم؟ ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که در آن جزوه عرض کردم چند سوره را با عرایض بنده گوش بدهید و بعداً المیزان را از اول شروع فرمایید. سوره‌های عنکبوت و روم و زمر و شوری را برای شروع بگذارید خوب است. موفق باشید
5012
متن پرسش
بسمه تعالی خدمت استاد عزیزم سلام طاعات و عبادات حضرتعالی قبول با توجه به روایات درمورد رزق و همچنین تأمل در کتاب روزی شما به این نتیچه می رسیم که انسان وظیفه دارد کار کند و براساس وظیفه باید کار کند و روزی را خدا میرساند همچنین فرموده بودید که به این در و ان در زدن روزی انسان را افزایش نمی دهد در بعضی روایات دیگر درآمد حاصل از شغل دوم را که بیشتر از نیاز ضروری است اشکال گرفته اند آیا اینها همه برای این نیست که انسان کاملا به یک توحید ناب برسد؟ عده ای نیاز به مسکن را نیاز ضروری دانسته و شب و روزشا ن را به تأمین این نیاز می گذرانند و از سایر عبادات می مانند آیا عملشان توچیه پذیر است؟ و این سوال که آیا تغییر شغل موجب تغییر در روزی می شود؟(هر چند که تمام دلم می گوید نمی شود امامیخواهم عقلم نیز قانع شود چون نفسم زیاد اذیتم می کند) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه در روایات موجود در کتاب تأمل فرموده باشید اولیاء الهی ما را به این نتیجه می‌رسانند که زندگی را در بستر طبیعی خود ادامه دهیم نه تنبلی کنیم و نه حرص زیاد بزنیم، حال اگر تغییر شکل در یک بستر طبیعی انجام می‌شود و عقل ما هم متوجه است خود را گرفتار نمی‌کند چه اشکال دارد؟
4312
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم در اکثر موارد در کارهای خیر مانند صدقه و نماز و... به این فکر می افتم که من در این کار ریا می کنم ایا راه حلی برای از بین بردن این افکار وجود دارد اگر کتابی در این زمینه وجود دارد ممنون می شوم اگر عنوان کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه حلش یک کلمه است، محل به این افکار نگذارید و طبق وظیفه‌ی الهی‌تان عمل کنید. شما طبق وظیفه نماز می‌خوانید و صدقه می‌دهید و این افکار هم بیخود است. موفق باشید
3660
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید میگویند شیطان وقتی انسان خیلی پیشرفت کرد و در مراحل بالایی از لحاظ تقوا قرار گرفت یکدفعه همه چیزش را میگیرد درست است/عاقبت به خیر شوید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، شیطان در مسیری که انسان به سوی خدا می‌رود دام پهن کرده و هراندازه انسان به خدا نزدیک‌تر شود دام‌های شیطان خطرناک‌تر است همچنان که نور انسان جهت دفع شیطان نیز شدیدتر شده. ولی این‌طور نیست که شیطان بتواند به راحتی همه‌چیز انسان را از بین ببرد مگر این‌که انسان به چیزی غیر از بندگی خدا نظر داشته باشد.
194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم بنده وقتی مطالب شمارا می خوانم و آن چهره ای که از عالم معنا ترسیم می کنید با آن وصفهای عمیق و بی کران از دریای معارف اهل بیت و معرفت نفسی که شما جلوی چشم مارقرار می دهید وبا این همه بعد که به خودم نگاه می کنم بسیار مأیوس می شوم از خودم چرا راکه روحم را آنقدر با گناه آلوده کرده ام که قدم گذاشتن در این عوالم را برای خودم بسیار بعید می دانم زیرا این معرفتها برای نفوس مستعده ای است که عمری را به پاکی گذران کرده اند و حالا جانشان را با این معارف بالاتر می برند ولی مثل منی که با وجود دانستن این مطالب ولی عدم توانایی در مقابله بانفس خبیث اماره و شیطان مکاره باید چه کنیم که از این گوهرها نفیس که فقط اسمشان و وصفشان را می شنویم بی نصیب نمانیم حقیقت آن است که بنده در دوران جوانی و سرکشی نفس مرتکب گناهان کبیره ای شده ام که ذکر آن خودم و شما را آزار می دهد و هر وقت هم که به یاد ان گناهان می افتم آنقدر از خودم بدم می اید که قابل وصف نیست خصوصا بعد از سالهاکه گذشته و فکر می کردم از نفس در این مورد ازاد شده ام و صفای قلبی پیدا کرده ام اما باز می بینم که مرا دوباره به گناه وا می دارد و دست از سرم بر نمی دارد و هر دفعه به طور قاطع تصمیم می گیرم که توبه کرده وگناه نکنم و مدتی را در این تصمیم می مانم اما نمیدانم که چه می شود که دوباره راه گناه باز می شود و من بدبخت را بدبخت ترمی کند و در موقع انجام گناه نمی فهم هر چند که بلافاصله بعدش متوجه خطا وخسارت می شوم ولی پشیمانی چه فایده که دوباره دانسته خودم را بیچاره کردم ترسم از این است که نتوانم توبه حقیقی کنم و این خویهای بد در نهانخانه دل و جانم مانده باشد و با این حال وارد محشر شوم نمی دانم که با این وصفی از من ایا راهی هست که من هم با امام زمان که حی و حاضر به کارها ی من است رابطه برقرار کنم چرا که اگر امام زمان با خوبانی که پاکند در ارتباط است هر چند که من هم فرضا از الان خوب شوم آیا می توانم موفق به درک این معارف شوم یا اینکه این گذشته و حال مرا از گشودن در این معارف محروم میکند نمی دانم چه بگویم که با اینکه خیلی چیزها را عقل نظریم می داند ولی عقل عملیم بسیار ضعیف و گرفتار خاک و زیر خاک است به طور مشخص به دو سوالم جواب دهید: 1-چگونه از دست این نفس اماره در خصوص یک خصلت بدی که در جانم تارتنیده است آزاد شوم؟ 2-برفرض توفیق الهی و ترک و معاصی ایا راه برای کسب حقیقی معارف و قدم گذاشتن در راه اولیا الهی باز است یا اینکه این معاصی قلب را از بین برده وهرچند که بکوشم به ان نتیجه ای پاکان می رسند نمی رسم و واقعا این قلب مجروح امید داشته باشد که نزدیک قلب امام زمانش بشود؟ در مناجات شبتان ودر قنوت نماز عشقتان این بنده عاصی را دعا کرده و از خدا برایش توفیق راه یابی به درگاهش نمایید واگر هم یاداوری این بنده عاصی در کنار ذکر 40 خوب نماز شبتان شمارا آزار می دهد لااقل بعد نماز دعایم کنید
متن پاسخ
اسمه تعالی علیک السلام به گفته‌ی مولوی: تو مگو ما را بدان شه راه نیست با کریمان کارها دشوار نیست حضرت استاد حسن‌زاده‌آملی«حفظه‌الله‌تعالی» می‌فرمودند: باید گدای سمجی باشید. آری! گناه می‌آید ولی عزم ترک گناه، شدت آن را کم می‌کند تا إن‌شاءالله صورت ذهنی آن، آن‌قدر ضعیف گردد که دیگر توان تحت تأثیرقراردادن انسان را نداشته باشد، و در آن وقت است که چون یک سردار پیروز که دشمن خود را شکست داده، فتوحات قلبی ظهور می‌کند. از نماز و روزه کمک بگیرید، حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» عاشق کمک به ما هستند، زیارت ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» موجب تجلی عصمت آن بزرگواران بر جان و قلب ما می‌شود. موفق باشید
10804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما در مورد آقای علی الله وردیخانی و کتابهایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع ندارم. موفق باشید
9257
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه ای هستم که متاسفانه از اینکه نمره کم میگیرم خیلی احساس گناه میکنیم و همیشه عذاب وجدان دارم. باور کنید خیلی توسل کردم که بتونم نمره هامو خوب کنم اما متاسفانه نتونستم. البته این رو هم بگم بنده تمام درسها به جز ادبیات رو خوب بلدم و اگه الان به بنده بگن اصول فقه یا منطق و... رو تدریس کنم از عهده ی این کار برمیام و ادبیات رو هم در حد متوسطی بلدم ولی وقت امتحان اصلا نمیتونم خوب حفظ کنم و خلاصه بگم بنده فهمم خوبه ولی حفظم ضعیفه. به نظرتون این عذاب وجدان بنده جا داره یا نه؟؟؟ اینکه علامه حسن زاده فرمودن هر چی دارن از امام رضا (ع) دارن بنده چطور میتونم از امام رضا (ع) کمک بخوام که از نظر علمی کمکم کنه؟؟؟ راستش هر وقت میخوام توسل کنم وقتی این فکر که من خودم باید زحمت بکشم به جایی برسم به ذهنم خطور میکنه از توسل دلسرد میشم و احساس میکنم اگه با توسل درسم خوب بشه کاری نکردم. خواهشا کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما اگر در حدّ وُسع خود تلاش کرده‌باشید دیگر جایی برای سرزنش‌تان نمی‌ماند. شما تلاش خود را بکنید و از حضرت رضا«علیه‌السلام» نیز بخواهید توفیق لازم را به شما مرحمت کنند. موفق باشید
8929
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما در رابطه با ورزشهایی مثل فوتبال و والیبال به صورت حرفه ای چیست؟ درباره ی تماشای مسابقات ورزشی چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان و یا جامعه به مراتب بالاتری برسد جذبه‌ی این کارها کم‌تر می‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی