باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی نیز نظرشان همین است که حضرت ابراهیم علیه السلام ملکوت ستاره و ماه و خورشید را رؤیت کردند به اعتباری که قرآن میفرماید: (وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض) حال مراد، مصداق ستاره و ماه و خورشید را در این سخنی که میفرمایید، اولیاءمعصوم گرفتهاند که به نظر میآید همینطور باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه بهخوبی متوجهی ضعفهای خود شدهاید و اینرا لطف خدا بدانید و خیلی خوب ضعفهای خود را کند و کاو نمودهاید و میدانید که راهِ عبور از این ضعفها؛ حسن ظنّ به خلق و خالق است و هر اندازه بیشتر رعایت خطورات قلبی را بکنید، بیشتر رقّت قلب پیدا مینمایید. کاری که عرفا در این مسیر انجام دادهاند. به نظر میرسد با نظر به این ضعفها بتوانید به ازدواج اقدام کنید و در متن ازدواج، ایثار و تواضع و احترام به بقیه از جمله به همسرتان را به میدان آورید. موفق باشید
سلام استاد: نظرتون را راجع به متن زیر بفرمایید: «اربعین امری فراتر از عادات» بسم تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونهی تاریخ» را چه بگذارم او که نه میشود دانستش، نه میشود نوشتش، نه میتوان خواندش، و هزاران نهی دیگر... فقط میدانم که باید در حیرت زدهگی، گیجی و سر درگمی نظارهگرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر میشود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟!! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بیمنتها را نه میشود و نه ظرفش هست که یکجا ویکباره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدیست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلکشدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عدهای حسینی شوند، عدهای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمیتواند با «منِ» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوهی رقیقشدهاش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلیگاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیهالسلام» را در متن و جایجای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا میشود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟!! آری اربعین داستانها، رازها و نگفتهها در سینه دارد که گاهگاهی بنا به کاسهی ما بیظرفها «سرّی» از آن رازِ بیمنتها را برایمان فاش میکند و ما را به حیرت و سکوت وامیدارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحدهی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بینهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله«علیهالسلام» همان کلمهی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگیاش» یعنی همان اصل فراموششدهی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و ارادههای معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتیگری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا میزند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، میخواهد حسین«علیهالسلام» را هم در حدود 1400پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحهای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیاتبخش در رگههای طول تاریخ است. «اربعین» کلمهی «اُنسی» است که با زینب«سلاماللهعلیها» به صحنه آمد و فراهمکردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانهی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانیشدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بیسرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیهگاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بیپناهش آغوش گشوده و تکیهگاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمیخواهد و نمیتواند در دل این زشتیها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذرهذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی است با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنهی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعبیر بسیار زیبایی است آنجا که میفرمایید: «اربعین» محلِ ظهور کلمهی اُنس است که از طریق زینب کبری«سلاماللّهعلیها» با روحِ مادرانه به بشریت رسید؛ و از این جهت است که قلبها آرامآرام میتوانند لطائف آن عشق فوقالعاده را احساس کنند. زیرا عشقی که در کربلا ظهور کرد، حقیقتاً توصیفناپذیر است به همان معنایی که آن مرد عارف فرمود: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل باشم از آن. گرچه تفسیر زبان روشنگراست / لیک عشق بیزبان روشنترست. چون قلم اندر نوشتن میشتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت. عقل در شرحش چو خر در گل بخفت / شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت». آری! تنها کسی چون زینب«سلاماللّهعلیها» میتواند آن عشق را به ظهور آورد که خودْ ذوبشدهی آن عشق باشد. از این جهت باید گفت: زینب«سلاماللّهعلیها» واسطهی فیض است تا عشق الهی حسین«علیهالسلام» به خدا را به بشر ارزانی دارد. اگر تا قیام قیامت بشر نمیتواند بفهمد چه نسبتی بین حسین«صلواتاللّهعلیه» و خدا بود، به امید روزی هستیم که به نور زینبی در این اربعینهای متوالی پیام عشق حسینی را از آینهی زینبی احساس کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر هم که سند آن روایت معتبر هم باشد چون رساله برای شخص خاص نوشته شده است و در شرایط خاص بوده است نمیتوان آن را به راحتی برای عموم تعمیم داد. موفق باشید
پس از سلام
به عرض جنابعالی می رسانم که عشق مجازی یعنی عشقی که انسان را با واسطه ،به معشوق حقیقی می رساند مثل عشق و محبت به ائمه(ع) که جلوه زیبائی های خداوند هستند و می توانند مجاز یا محل عبور به محبوب حقیقی شوند.
عاشق کسی است که در مقابل معشوق همه وجود خود را نفی می کند ، ولذا وقتی با تمام وجود طالب بندگی خدا شدید به لطف الهی وارد عالم عشق الهی شده اید.
هر عاشقی ، عاشق زیبائی های معشوق خود می باشد ،حال وقتی همه زیبائی ها از خداستُ پس باید دل را متوجه همین امر نمود.که البته مقدماتی دارد وبا رعایت دقیق دستورات حضرت رب العالمین شروع می شود.
آنچه تحت عنوان عشق بین بعضی از افراد مطرح است در اصطلاح عرفانی عشق حیوانی گفته می شود و مبنای آن قوه وهمیه می باشد و نه دل.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نشنیدهام و این هم استدلالِ درستی نیست که اگر زمین کروی باشد، در درک قبله اختلال پیش میآید. فقهای ما برای هر پیشامدی حکمی دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ثامن الائمه«علیهالسلام» در آن شرایط متوجهی رسالت تاریخی بزرگی شدند و در کنار ایشان خواهر عظیمالشأنشان حضرت معصومه«سلاماللّهعلیها» و بردار گرانقدر ایشان حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) با توجه به آن رسالت تاریخی پا به صحنهی ایران گذاشتند و ما دیانت خود را نهتنها وامدار مولایمان و ولیّ نعمتمان حضرت رضا«علیهالسلام» هستیم؛ وامدارِ این دو بزرگوار نیز میباشیم. اینان همه عاملان نور توحید در این سرزمیناند و لذا به یک معنا در راستای طرح حضرت رضا«علیهالسلام» وارد این حرکت شدهاند، موضوع عواطف خانوادگی محور اصلی این افراد نیست. موفق باشید